شهادت امیرالمومنین علی (ع)

مرتب سازی براساس
 علی اکبر لطیفیان

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( از سر شانه ی در حال نماز سحرش ) * علی اکبر لطیفیان

3414
4

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( از سر شانه ی در حال نماز سحرش ) از سر شانه ی در حال نماز سحرش
چقدر بال ملک ریخته تا دور و برش
او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا
آسمان است و رسیده است زمان سفرش
همه ی شصت و سه سالش به غریبی طی شد
می رود تا که خدایش نکند بیشترش
یاد شرمندگی از فاطمه می اندازد
به خداوند قسم دیدن چشمان ترش
ایستاده است کسی پشت در خانه ی او
جبرئیل آمده انگار به مسجد به برش
سحر نوزدهم خانه ی دختر برود
آنکه دلسوز ترین است برای پدرش
دخترش نیز یقین داشت شب آخر اوست
کاسه ی آب نپاشید اگر پشت سرش
همه مبهوت و همه محو نمازش بودند
کاش این منبر و محراب نمی زد نظرش
این طرف دست توسل به عبایش که بمان
آن طرف حضرت صدیقه بود منتظرش
***

شاعر : استاد علی اکبر لطی

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( امشب علی می بیند اشک دخترش را ) * مسعود اصلاني

4203
3

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( امشب علی می بیند اشک دخترش را ) امشب علی می بیند اشک دخترش را
در کوفه می گوید اذان آخرش را
مرغابیان خانه دامن را نگیرید
خالی کنید ای عرشیان دور و برش را
روی لبش انّا الیه راجعون است
بر آسمان ها دوخته چشم ترش را
با رفتن بابا خدا می داند و بس
در خانه بی تابی قلب دخترش را
ای ابن ملجم زودتر از جای برخیز
او قصد دارد که ببیند همسرش را
دلتنگ مانده تا ببیند بار دیگر
رنگ کبود صورت نیلوفرش را
حالا علی را سوی خانه می برندش
جبریل می گیرد کمی زیر پرش را

شاعر : مسعود اصلاني

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مضلومیت امام علی(ع) -( تو را در سورۀ توحید دیدم ) *حجه الاسلام رضا جعفری

2635
4

شعر مضلومیت امام علی(ع) -( تو را در سورۀ توحید دیدم ) تو را در سورۀ توحید دیدم
فراز قلۀ تجرید دیدم
عرق بر چهره غلطان بیل در دست
میان تابش خورشید دیدم
تو سجده کردی و صدها ملک را
به حال سجده در تقلید دیدم
پس از تو سر نهادم در دل چاه
صدایت را که می نالید دیدم
تو را در خانۀ خاکسترینت
به شهر خویش در تبعید دیدم
فقط هنگام دفن جسم نیلی
تو را در بوتۀ تردید دیدم

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( فلک امشب نسیمی سرد دارد ) *استاد سید هاشم وفایی

3469
3

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( فلک امشب نسیمی سرد دارد ) فلک امشب نسیمی سرد دارد
زمین از غصه رنگ زرد دارد
بیا ای دل بنالیم و بگرییم
هوای کوفه بوی درد دارد
***
خدایا این جماعت خودپرستند
به روی دین و قرآن دیده بستند
پس از بشکستن پهلوی زهرا
سر مظلوم عالم را شکستند
***
ز خون محراب را گلپوش کردند
جهان را با غمی همدوش کردند
چه تاریک است دل ها ای دریغا
چراغ عشق را خاموش کردند

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( چه می شد آه اگر کوفه آفریده نمی شد ) * پروانه نجاتی

3125
1

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( چه می شد آه اگر کوفه آفریده نمی شد ) چه می شد آه اگر کوفه آفریده نمی شد
که هیچ نقشۀ شومی در آن کشیده نمی شد
چه می شد، آه خدایا، حصار حوصله ی شهر
به گرد این همه بی غیرتی تنیده نمی شد
نفاق خیمه نمی زد به دشت عادت مردم
و روح جاری نفرین در آن دمیده نمی شد
چه می شد، آه که طغیان کینه ورزی این شهر
برای فرق علی، تیغ زهر دیده نمی شد
درخت سبز عدالت، در آن سکوت مکدّر
برای صاعقه این گونه برگزیده نمی شد
و در مساحت آن اتفاق سرخ و مه آلود
صدای پای علی نیمه شب شنیده نمی شد
و آفریده شد این شهر، غرق یک غم مرموز
به جز فریب در این شهر اگرچه دیده نمی شد
ورق ورق همه تقویم شرم و بدنامی است
چه می شد آه اگر کوفه آفریده نمی شد!

شاعر : پروانه نجاتی

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( کعبه دل پهناورت را می شناسد ) * مریم حقیقت

3490
5

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( کعبه دل پهناورت را می شناسد ) کعبه دل پهناورت را می شناسد
این خانه عطر مادرت را می شناسد
شق القمر یعنی تو و ابروی خونین
محراب عمق باورت را می شناسد
هرچند نیلی مانده سیلی بر تن گل
کوچه غرور همسرت را می شناسد
سنگ وکفن، تابوت و تیر، آه از دلت آه
تاریخ زخم حنجرت را می شناسد
از سنگ های نینوا خون می تراود
شش گوشه های پیکرت را می شناسد
خورشید هر مغرب طلوعی سرخ دارد
یعنی حسین بی سرت را می شناسد
در خود فرات از تشنگی لبریز مانده است
تا حسرت ِ آب آورت را می شناسد
این ابرهای تا ابد آبستن از اشک
خون گریه های دخترت را می شناسد
پرواز کن کوفه پر از چنگال گرگ است
این آسمان بال و پرت را می شناسد
خاک از قدم های تو امشب می گریزد
مسجد نماز آخر

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( کی می‌شود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی ) * امید مهدی نژاد

3068
1

شعر شهادت امام علی(ع) -( کی می‌شود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی ) کی می‌شود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
عالی‌ مقامِ عالمِ بالا، علی علی
والا علوِّ عالیِ اعلی، علی علی
دستِ حق و زبانِ حق و چشمِ حق، به‌حق
آیینۀ خدای تعالی، علی علی
نامت دوای درد و کلامت شفای دل
استادِ ذو فنونِ مسیحا، علی علی
گاهی شریکِ دردِ تو عیسا، علی علی
گاهی عصای دستِ تو موسا، علی علی
با ذوالفقار ـ تیغِ ستم‌سوزِ «لا» ـ به کف
تنزیه‌کارِ ساحتِ «الّا»، علی علی
شاهینِ تیز بینِ ترازوی خیر و شر
فرمانروای محشرِ كبری، علی علی
پیرِ خرد بدایه به نامِ تو کرد و گفت:
حقِّ مبرهن است همانا علی، علی
آموزگارِ عشق گریبان درید و گفت:
دردا و حسرتا و دریغا علی، علی
شیخان و زاهدان و

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی ) *

3934
1

شعر شهادت امام علی(ع) -( هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی ) هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب، افغان علی
ای غم! از درد علی، بویی نیاوردی به دست
عودسان هر چند عمری سوختی جان علی
ناله مجروح دارد ساز غم، امشب مگر
خورده زخم از ناترازان فرق میزان علی؟
داده بود انگشتری را بر گدای دیگری
داد جان را بر شهادت، لطف حیران علی
از شکاف زخم، جان را داد با شرمندگی
بر فقیری چون شهادت، لطف عریان علی
سر برآوردهست چون خورشید از جیب فلک
ناله افتاده در چاه زنخدان علی
کشتزار آخرت را آبیاریکرده است
در بیابان غریبی، چشم گریان علی
چون علی نشناخت خود را در جهان، یک حق شناس
ماند در ابه ام، سیمای درخشان علی
از علیکی زودتر ای صبح، سر برداشتی؟
یک شب از بالین

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( ای مرغ سحر! صبح شد و یار نیامد ) *

2821
4

شعر شهادت امام علی(ع) -( ای مرغ سحر! صبح شد و یار نیامد ) ای مرغ سحر! صبح شد و یار نیامد
ای شب! چه شد؟ آن شمع شب تار نیامد
ای نخل! غریبی که به دامان سحرگاه
آبت دهد از دیدۀ خونبار نیامد
ای چاه! امامی که ز سوز جگر خویش
می‌گفت به تو راز دل زار نیامد
خورشید ولایت که در اطراف فقیران
پوشید دل شب گل رخسار نیامد
فریاد برآرید ز دل، منبر و محراب!
کای مسجدیان حیدر کرار نیامد
هر شب ز غم فاطمه می‌سوخت و می‌گفت
آمد سحر و قاتل خونخوار نیامد
با اشک نوشته است به رخسار یتیمی
مادر! پدرم از پی دیدار نیامد
مظلوم‌ترین رهبر تاریخ علی بود
بی یارتر از او به جهان یار نیامد
دیدند همه فاطمه‌اش نقش زمین شد
بر یاری او یک تن از انصار نیامد
«میثم»به خدا جامعه خواب است،وگرنه
ماننـد

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( مسجد کوفه ببین عزم سفر کرد على ) *

4892
11

شعر شهادت امام علی(ع) -( مسجد کوفه ببین عزم سفر کرد على ) مسجد کوفه ببین عزم سفر کرد على
با دلى خون ز تو هم قطع نظر کرد على
مسجد کوفه مگر مسجدالاقصایى تو
که ز محراب تو تا عرش سفر کرد على
رفت آن شب که به مهمانى امّ کلثوم
دخترش را ز غمى سخت خبر کرد على
خبر از کشتن خود داد به تکبیر و فسوس
هر زمان جانب افلاک نظر کرد على
کس چو او روزه یک ساعته هرگز نگرفت
چون که افطار به هنگام سفر کرد على
گرچه جانش سفر تیر بلا بود، آخر
پیش شمشیر ستم فرق سپر کرد على
ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او
آنچه اندوخته از خون جگر کرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج
غوطه در خون زد و معراج دگر کرد على

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( علی حقیقت اسلام و دین وایمان است ) *

2587

شعر شهادت امام علی(ع) -( علی حقیقت اسلام و دین وایمان است ) علی حقیقت اسلام و دین وایمان است
هرآنکه داشت تولای او مسلمان است
عبادت ثقلین بی ولایتش هیچ است
نماز دشمن او با زناش یکسان است
محب او به آتش تنش نمی سوزد
گرفتم اینکه محبش نا مسلمان است
تمام رزق خلائق از صغیر و کبیر
زه سفره کرم او خرده ای نان است
عیان بود چو کف دست پیش چشم علی
هرآنچه در نظر خلق سر پنهان است
بگو به موسی عمران بگو به طور نجف
که در جمال علی نور حق نمایان است
به جنگ خیبر و احزاب و بدر عالم دید
علیست حیدر کرار و مرد میدان است
ندای من عرفش را به عرشه منبر
جوابگوی نبی و خدای منان است
خداست خالق عالم علیست دست خدا
نبی مدینه علم و علی در آن است
پیمبری که دو عالم به جان او بسته است
هماره

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( خوش آنكه در غم تو، قلب مبتلا دارد ) *

3473
4

شعر شهادت امام علی(ع) -( خوش آنكه در غم تو، قلب مبتلا دارد ) خوش آنكه در غم تو، قلب مبتلا دارد
به دست سبحه ی ذكر و لب دعا دارد
فقیر گوشه نشین محبتت هستم
بساز با دل آنكه، فقط تو را دارد
سحر بدون حضورت، غروب دل تنگی ست
دلم بدون تو كِی، رغبت غذا دارد؟
كنار سفره افطار ما نمی آیی؟
كه احتیاط، یقین لقمه های ما دارد...
زمانه پر شده از مکر و حیله و نیرنگ
مگر ز ساعت تو مدعی حیا دارد
چرا ظهور تو را در گناه می جویم؟
تفكری كه فقط، حاصل فنا دارد
پناه بر تو از این فرقه های شیطانی
كه عزم دشمنی و كینه با شما دارد
اگر چه جاهلم و پرگناه می فهمم
كه پیروی ز شما، قیمت خدا دارد
بگو رَوَد به كناری، بمیرد از ذلّت
كسی كه دل ز مرام شما جدا دارد
بیا و در شب احیا مرا هم احیا كن
كه

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( غربت كوچه ها چه سنگين است ) * مسعود اصلاني

3275
4

شعر شهادت امام علی(ع) -( غربت كوچه ها چه سنگين است ) غربت كوچه ها چه سنگين است
گريه ي بي صدا چه سنگين است
مادري بي دليل ناله نزد
ضربه ي بي هوا چه سنگين است
زن همسايه سر تكان ميداد
دست آن بي حيا چه سنگين است
سايه ات بر سر اهالي شهر
مادر اين روزها چه سنگين است
بغض خود بشكن و خلاصم كن
بغض بي انتها چه سنگين است
رفتي و آستين به دندانند
گريه ي مرتضي چه سنگين است

شاعر : مسعود اصلاني

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند ) * احمد حسین پور علوی

2819
5

شعر شهادت امام علی(ع) -( مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند ) مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند
مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند
وصله‌های لباس و پاپوش‌اش، و یتیمان مست آغوش‌اش
راز آن كیسه‌های بر دوش‌اش، در شب تار را نفهمیدند
مردمِ دل‌بریده از بعثت، كه فقط فكر آب و نان بودند
مثل اشراف عهد دقیانوس، قصه غار را نفهمیدند
با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند
خم به ابروی‌شان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند
نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، كوچه را خیس اشك می‌كردند
گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند
لات‌هایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند
بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند
آخر قصه‌اش بهاری

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( آن شب که زینب کوفه را صحرای تَف دید ) * غلامرضا فاتحی

3808
3

شعر شهادت امام علی(ع) -( آن شب که زینب کوفه را صحرای تَف دید ) آن شب که زینب کوفه را صحرای تَف دید
یعنی تمام کربلا را در نجف دید
بیست و یکم شب بود یا ظهر دهم بود
این سو و آن سو مادرش را هر طرف دید
از ابن ملجم تا قطام و اشعث و عَمر
آنقدر شمر و زجر و خولی صف به صف دید
بابای خود را رو خضاب از خون سرد ید
عباس را در تیرس تیرو هدف دید
می رفت علی ممصوص فی ذات خداوند
گاهی که اکبر را به میدان در شعف دید
دشمن عروسی داشت پای رأس قاسم
هر گوشه ای بزم شراب و رقص دف دید
صفین قرآنها بروی نیزه می رفت
در شام ، پای نیزه و سر صوت وکف دید
او دین ابراهیم جد جد خود را
بازیچه ی فرزند های ناخلف دید
امروز بر دوش پدر ، فردای خود را
ناقه سوار یکه ي برج شرف دید
در پیش الرحمن ، کنار ل

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( من منتظر نشسته ام اما نیامدی ) * هادی ملک پور

3287
5

شعر شهادت امام علی(ع) -( من منتظر نشسته ام اما نیامدی ) من منتظر نشسته ام اما نیامدی
تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی
انبان به دوش هر شبه ی کوچه های شهر
دیگر چرا به دیدن ماها نیامدی
اصلا قرار بود که بابای من شوی
این چندمین شب است که بابا نیامدی
من روی دوش تو چقدر تاب خورده ام
رفتم زشانه های تو بالا …! نیامدی
بی دست های گرم تو بدخواب می شوم
کابوس دیده ام همه شبها نیامدی
دیدم شکسته است ستون های آسمان
مسجد ، نماز صبح ، خدایا! … نیامدی
رفتی به سجده ، بارقه ی تیغ و … بعد ازآن
محراب غرق خون شد و بالا نیامدی
کابوس بود … من بخدا باورم نشد!
حتما دلیل داشت که اینجا نیامدی
شب تا به صبح، خیره به در … منتظر شدم
چشمم به در سفید شد اما نیامدی
خاکم به سر، خدا نکند، خوا

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( در خموشی نیمه شب فریاد داشت ) * حسن بلبلی

3687
3

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( در خموشی نیمه شب فریاد داشت ) در خموشی نیمه شب فریاد داشت
زخم هایی در گلوی باد داشت
چاه ها آبستن او بوده اند
از نگاه اش آب می نوشیده اند
نیمه شب ها ناله هایش می شکفت
ناله هایش را فقط خود می شنفت
می دمید از چشم او آئینه گی
می چکید از دست هایش زندگی
سینۀ شب بود از آه اش کباب
غربت اش مهتاب را می کرد آب
هیچ کس نشناخت شب ها کیست او
در غریبی همچنان می زیست او
سال ها جز نانِ جو چیزی نخورد
کاسه شیری به لبریزی نخورد
پادشاهی بود اما در حجاب
بوسه می زد شب به پایش ماهتاب
زندگی در چشم او رنگی نداشت
ناله اش جز آه آهنگی نداشت
آنقدر با بی کسان خو می گرفت
عاقبت از آه شان بو می گرفت
دست هایش از نوازش می شکفت
حرفی از جنس یتیمان می شنفت
کودکی

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است ) * محمد حسین انصاری نژاد

3356
2

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است ) سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست ،مالک اشتر نمانده است
قرآن به نیزه می رودراینجا هزار بار
جز خطبه ی دریغ به منبر نمانده است
یادت که هست شیر خدا، دست بسته بود
جز آه، سهم فاتح خیبر نمانده است!
در کوچه های هاشمی آتش هنوز هست
باور مکن که حادثه دیگر نمانده است!
دشمن خیال کرد کتاب غدیر سوخت
یا جزر و مد سوره ی کوثر نمانده است!
چاه انعکاس غربت پهناور علی ست
وقتی به کوفه، رد برادر نمانده است
دلواپس کدام یتیم است او که در
آشوب هیچ معرکه ای درنمانده است!
شور شراب های ازل با شما چه کرد؟!
دوری گذشت و چشم به ساغر نمانده است
تکفیر می کنند پیاپی امام را
ایمانشان به مصحف و دفتر نمانده است
پشت دَرَس

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( نه این كه بالا برده دست تا دعا بكند ) * علی اصغر ذاکری

3344
3

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( نه این كه بالا برده دست تا دعا بكند ) نه این كه بالا برده دست تا دعا بكند
خدا كند دستش بشكند خطا بكند
دلش بسوزد سوگند خورده دل ها را
به سوزناك ترین داغ مبتلا بكند
شبیه صاعقه تیغی فرود می آید
كه جشن هر شب ایتام را عزا بكند
اگر كه پای جهالت وسط نباشد، تیغ
چگونه قله ی یك كوه را دوتا بكند؟!
سپید رویت را سرخ كرده تا خود را
سیاه روی ترین فرد ماجرا بكند
نخواست تا كه جسارت شود و الا در
بعید بود عبای تو را رها بكند
خدای عاشق فرمود: لا فتی الا...
كه تا حساب تو را از همه جدا بكند
برای وصف تو دریای واژه قادر نیست
كه حق مطلب را كاملا ادا بكند
علی كه باشی یعنی مقام تو اعلاست
چرا گروهی باید تو را خدا بكند؟
قریبْ فاصله مان از تو چارده قرن است
یكی

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( این روزها تمام تنم درد می کند ) *

3872
6

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( این روزها تمام تنم درد می کند  ) این روزها تمام تنم درد می کند
مانند فاطمه بدنم درد می کند
گفتم حسین بر کفنم جوشنی نوشت
در دست بی کفن کفنم درد می کند
زین خجلتی که می کشم از شیر خوردنم
در پیش زینبم دهنم درد می کند
من اهل یثربم دلم آنجاست زیر خاک
بیچاره دل که در وطنم درد می کند
زهرای سوخته به تن من حلول کرد
باور کنید پیروهنم درد می کند
یا زینبی که می کشم از دست کوفیان
چون سنگ خورده ها دهنم درد می کند

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( اینهمه اعتبار و عزّت را از کجا می توان گرفت؟! اینجا ) *

2501

شعر شهادت امام علی(ع) -( اینهمه اعتبار و عزّت را از کجا می توان گرفت؟! اینجا ) اینهمه اعتبار و عزّت را از کجا می توان گرفت؟! اینجا
از همین نعره های یا حیدر از همین ناله های یا زهرا
از همین لحظه های زیبایی که در آن می شود خدا را دید
از دم یا علی که در شب قدر می بَرد قدر قلب ما بالا
از همین نغمه ی علیٌ هو از همین نعره ی علیٌ حق
ضجِّه ای که گرفته عرش خدا با توسّل به این نوا اِحیاء
از همین ناله ای که از محراب آمد و گوش نه فلک پر کرد
فــُزت وَ ربِّ کعبه ای که علی گفت و در آسمان شده غوغا
از همین لحظه ای که جبرائیل با نوای تهدّمت وَالله
گفت با ضرب تیغ ملعونی دیگر افتاده از نفس مولا
از همین سجده ای که سجّاده شده با خون مرتضی رنگین
وَ حسن می کند نمازش را ختم با اشک چشم و واویلا
ا

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد ) *

3742
2

شعر شهادت امام علی(ع) -( نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد  ) نمی گویم دو تا ؛ فرقش به محراب عبادت شد
علی از استخوان مانده در حلقوم ، راحت شد
شب وصل است و او را خوشترین ساعات و اوقاتست
طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است
علی ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی
چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی
صدای وا علیّا تا به گردون می رود امشب
ز چشم زینب و فرق علی خون می رود امشب
ز فرقش خون دلهایی که مولا خورده بود امد
زمانی را که عمری انتظارش را برده بود آمد
تو کافر ، زاده ملجم ، جهان زیر و زبر کردی
که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی
تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی ؟
تنی را نی ، که دنیای فضیلت را به گِل بردی
غم ؛ امشب از در و دیوارهای کوفه می با

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

فرق علی به خون نشست، آه و واويلا *

3425
0

فرق علی به خون نشست، آه و واويلا فرق علی به خون نشست آه و واویلا

قامت روح دین گسست آه و واویلا

****

امشب یتیمان چشم به در جمله انتظارند

زهجر روی شاه دین جمله بیقرارند

زداغ هجر مرتضی خون زدیده بارند

آه و واویلا، آه و واویلا

امشب که می برد غذا بهر این یتیمان

عمر شریف مرتضی گشته رو به پایان

چشم فلک زداغ او گشته زار و گریان

آه و واویلا، آه و واویلا

امشب شده زکین دوتا فرق پاک حیدر

زتیغ پست ترین خَلق ملجم ستمگر

علی فتاده غرق خون در میان بستر

آه و واویلا، آه و واویلا

زبس زفرق پاک او خون خدا چکیده

ز روی ماه مرتضی رنگ و رو پریده

مظلوم به عالم هم چو او ای خدا که دیده

آه و واویلا، آه و واویلا

گردِ یتیمی به سرِ حسنین ن

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:09
  • نوشته شده توسط
  • امین بهاری زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( پیش از تو کوفه، سجده ی خونین ندیده بود ) * پروانه نجاتی

3287
7

شعر شهادت امام علی(ع) -( پیش از تو کوفه، سجده ی خونین ندیده بود ) پیش از تو کوفه، سجده ی خونین ندیده بود
داغ بزرگ، ماتم سنگین ندیده بود
پیش از تو در سه فصل غریبانه ی سکوت
جز سور و سات سفره ی سنگین ندیده بود
یعنی تو را چنان که تو بودی نمی شناخت
جز سایه های سرد و دروغین ندیده بود
هر شب صدای پای تو در کوچه می دوید
خواب تو را بهانه ی شیرین ندیده بود
پیش از تو مرگ حادثه ای دلخراش بود
در مرگ، رستگاری و تسکین ندیده بود
خون دل تو بود که محراب را گرفت
جز در دل تو دغدغه ی دین ندیده بود
تاریخ کوفه، سر به سر آشوب و فتنه است
حاشا که سهمناک تر از این ندیده بود!

شاعر : پروانه نجاتی

  • دوشنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( سپیده دم به یاد تو،دلم گرفته یا علی ) *

3042
2

شعر شهادت امام علی(ع) -( سپیده دم به یاد تو،دلم گرفته یا علی ) سپیده دم به یاد تو،دلم گرفته یا علی
چو مرغکی که دلبرش، به خون تپیده یا علی
مناره های مسجد و اذان عشق و شور تو
که آخرین اذان تو فلک رسیده یا عـــــــــــلی
شنیده ام صدای تو زچاه غربتت رســـــــا
عبای تو گرفته ام دلم شکسته یا علـــــــــی
بیا علی نگاه کن،یتیم کوفه خسته است
زلال اشک او ز غم به رخ خزیده یا علـــــــی
تو اسوه ی حقیقتی تو قله ی ولایتی
تو مرغ باغ عصمتی چون تو ندیده یاعـــــلی
غروب غربت تو شددل خسته ی مدینه ای
کبوتر نگاه ما سویت پریده یا علــــــــــــــلی

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( ببین زخم سرم پیداست ، دیگر بر نمی خیزم ) * قاسم افرند

3480
4

شعر ضربت خوردن امام علی(ع) -( ببین زخم سرم پیداست ، دیگر بر نمی خیزم ) ببین زخم سرم پیداست ، دیگر بر نمی خیزم
هوای رفتنم زیباست ، دیگر بر نمی خیزم
کنار گریه های دخترش با خنده می گوید
عزیزم ،مادرت اینجاست ، دیگر بر نمی خیزم
عذابی میکشم تا رد شوم از کوچه ای باریک
برام این قصه جانفرساست، دیگر بر نمی خیزم
تمام عمر حسرت خورده ام ، آنروز پشت در
چرا جای علی ، زهراست ،دیگر بر نمی خیزم
چرا سهمم شده دستان بسته، سهم او... ای وای
درون سینه ام غوغاست ، دیگر بر نمی خیزم
که من تنها سرم زخمی شد و او کل اعضایش
دلم درگیر حسرت هاست، دیگر بر نمی خیزم

شاعر : قاسم افرند

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( نگاه مضطرب آسمان به دنبالت ) *

2902
1

شعر شهادت امام علی(ع) -( نگاه مضطرب آسمان به دنبالت ) نگاه مضطرب آسمان به دنبالت
و گریه های دوعالم کنار اطفالت
حکایتی ست غریبانه از فراقی که
تمام عمر نشسته به روی اقبالت
برای این همه سختی... تصورش سخت است
چگونه شرح دهم ، آیه آیه احوالت
شفای درد تو با دست کینه ای رخ داد
که بین کوچه خروشید بر پر و بالت
تمام دغدغه ام این شده بیاید با
نشانه های کبودی خود به دنبالت
چگونه تاب بیاری،چگونه دق نکند
چه عاشقانه شده حس وحال این حالت
نگو گره زده ای کوفه را به سختی ها
نگو که مسجد و محراب گشته گودالت

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( اي زخم خنده كن كه شود آب پيكرم ) *

2812
2

شعر شهادت امام علی(ع) -( اي زخم خنده كن كه شود آب پيكرم ) اي زخم خنده كن كه شود آب پيكرم
خواهم كه بهر شكوه روم نزد داورم
خونِ دلي كه خورده ام از بعد مصطفي
اي زخم خنده كن كه بريزي تو از سرم
راحت شوم دگر من از اين مردم لعين
سوزد دل حزين من از بهر دخترم
در كوفه اي كه قحطي پاكي و غيرت است
ترسم دوباره باز شود پاي دخترم
خون ريزد از شكاف سرم ليك اي خدا
بيرون نمي رود ز سرم ياد همسرم
يادم نرفته پيش من افتاد فاطمه
در فكر آتش در و افتادن درم

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( سفره دار قديمي ام امشب ) *

3251
2

شعر شهادت امام علی(ع) -( سفره دار قديمي ام امشب ) سفره دار قديمي ام امشب
شده ام ميهمان دخترمان
شده سي سال كار من يادِ
سفره ي روزهاي آخرمان
***
سفره دار قديمي ام سي سال
تكه نان و نمك مرا بس بود
جاي نان جاي آب هر افطار
غصه هاي فد مرا بس بود
***
يادِ آن روزها كه تا دم صبح
چادرت عطر و نور مي آورد
گرچه دستت شكسته بود اما
نان گرم از تنور مي آورد
***
گندمي آرد ميشد و بعدش
دسته ي آسياب خوني بود
تا كه آبي به درد ميخوردي
لبه ي ظرفِ آب خوني بود
***
سفره اي پهن ميشد و طفلان
غيره نانِ تو را نمي خوردند
بعد روزي كه پشت در ماندي
كودكانم غذا نميخوردند
***
بعد روزي كه پشت در ماندي
ميشنيدم صداي شيشه ي خُرد
ميشد از لكه هاي پيرُهنت
زخمهاي تو را نديده شمُرد
***
شع

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام علی(ع) -( نيكوست تو را هرچه كه از يار رسيده ) *

2743
5

شعر شهادت امام علی(ع) -( نيكوست تو را هرچه كه از يار رسيده ) نيكوست تو را هرچه كه از يار رسيده
خونِ تو رها گشته به دستار رسيده
شمشير چنان بر سر تو خورده كه انگار
در فرق تو دلداده با دلدار رسيده
خونين شده دستار ِ تو آنقدر كه فرقت
مانند اناري ست كه بسيار رسيده
نزديك چهل سال به اندازه ي كافي
هِي غُصه و غم از در و ديوار رسيده
گفتي در و ديوار و علي يادِ گُلش كرد
آن غنچه ي خوشبو كه به مسمار رسيده
نزديك چهل سال نديده ست گُلش را
پس وقت سحر نوبت ديدار رسيده

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد