گذر دارد زمان بر جاده شب ، سوگوار امشب
مه از غم کرده روی خویش پنهان در غبار امشب
چه افتاده است یارب در حریم گنبد گردون
که می ریزند انجم اشک حسرت در کنار امشب
مگر کشتند در محراب آن دلداده حق را
که دل در سینه می گرید ز ماتم زار زار امشب
نسیم مویه گر در گوش نخلستان چه می گوید
دو تا شد پشت چرخ از سوگ آن یکتا سوار امشب
ز تیغ شب پرستان در حریم مسجد کوفه
رخ فرزند قرآن شد زخون سر ، نگار امشب
علی مولد کعبه ، حجت حق ، یار محرومان
به خون غلتید و شد فارغ ز رنج روزگار امشب
سوی معبود شد زندانی زندان آب و گل ؛
شد از فزت و رب الکعبه این راز آشکار امشب
علی در چاه غم فریاد زد تنهایی خود را
شنو پژواک آن را از ور
                                                        
- پنج شنبه
- 3
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 08:17
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                


 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
    