شهادت امیرالمومنین علی (ع)

مرتب سازی براساس

دانلودمتن وسبک شورحضرت علی باصدای جوادمقدم -( بزن زنجیرم ای ساقی ) *

3684
2

دانلودمتن وسبک شورحضرت علی باصدای جوادمقدم -( بزن زنجیرم ای ساقی ) بزن زنجیرم ای ساقی

که من درگیرم ای ساقی

بده از آن می باقی

الا یا ایها الساقی

خم و خمخانه ام هستی

می و پیمانه ام هستی

تمام هستی ام هستی

الا یا ایها الساقی

رخت دیوانه ام کرده

غمت ویرانه ام کرده

دو چشمت سائلم کرده

الا یا ایها الساقی

خماری می برد رویت

گدایی می برد کویت

خرامان می برد سویت

الا یا ایها الساقی

شدم مجنون روی تو

خمار هر سبوی تو

دلم مجنون کوی تو

الا یا ایها الساقی

همه دردم دوا هستی

تو ساقی رهنما هستی

علمدار خدا هستی

الا یا ایها الساقی

----------

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمدرضا سروری

نوحه سنتی جدید برای شهادت امام عای (ع) با عنوان بوی حضرت زهرا -( زخم امیرالمومنین بالا گرفته ) * محمدرضا سروری

4104
8

نوحه سنتی جدید برای شهادت امام عای (ع) با عنوان بوی حضرت زهرا  -( زخم امیرالمومنین بالا گرفته ) بوی حضرت زهرا

زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته

اشک عزا درچشم یاران جا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته

قلب حسـن از ماتـم مولا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته

چشمان زینـب جلوة دریا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته

*****

سلطان مظلومـان عالـم شـاه اعلی
حیـدر امیرالمومنیـن محبـوب طاها

افتاده بر بستر به حال احتضار است
با فرق خونین می شود مهمـان زهرا

هر کس نشسته غرق در آهی شبانه
در سینـة هر یک زده داغـی جوانه

تصویر خنجـر با نمـاد آب و الماس
بخشیـده بر رخسـارة آنـان نشانه

قلب حسـن از ماتـم مولا گرفته
محراب بوی حضرت زهرا گرفته

زخم امیرالمومنیـن بالا گرفته
محراب بوی حضرت

  • شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 22:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

بابا و دختر -( باباچه خوشحالم که امشب پیش مایی ) * اسماعیل تقوایی

2841
4

بابا و دختر  -( باباچه خوشحالم که امشب پیش مایی ) بابا چه خوشحالم که امشب پیش مایی
خانه گرفته از وجود تو صفایی
منت نهادی بر سرم ای جان دختر
بین اشک شوقم را توای وجه خدایی
بابا چرا پس میزنی این کاسه ی شیر
میل نمک جانا دوباره می نمایی
بابا چرا چشمان تو گشته پر از اشک
برآسمان هردم بیندازی نگاهی
آتش مزن بابا به جان دختر خود
مهمان من کمتر بزن حرف جدایی
ای کاش صبحی در پی این شب نباشد
ای کاش این شب را نباشد انتهایی
بابای توکردی تازه داغ مادرم را
امشب چرا اینقدر یادش می نمایی
شب رفت وصبح ناگوار دختر آمد
صبح سحر آمد برایش چون بلایی
بابای اوحیدر به مسجد رفت ودختر
پشت سر اوریخت آب ازاشکهایی
آه ازدمی که فرق مولا غرق خون شد
فزت ورب الکعبه ازاو شد ندایی
آه

  • جمعه
  • 4
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مولا در بستر -( مولا علی توبستره با یک سر غرقه بخون ) * اسماعیل تقوایی

3167
4

مولا در بستر -( مولا علی توبستره با یک سر غرقه بخون ) مولا علی دربستر
مولا علی تو بستره با یک سرغرقه بخون
زینب نگاهش می کنه با حسرت وگریه کنون
باباش توفکرخاطره ست خاطره های خوب وبد
یه لحظه چهره ش توهمه،یه لحظه هم خنده زنون

یادش میاد جنگیدنش کنارحضرت رسول
شکست میداد دشمنارو با ذوالفقارش اون زمون
یادش میاد مراسم خواستگاریش از فاطمه
رضایت وسکوت اون ام ابیهای جوون
یادش میاد وقتی رو که داغ پیمبرو بدید
به یاد میاره فاطمه، بعد بابا، با دل خون
یادش میاد آتیش ودر،ضربه اون حرامیا
زهرای افتاده زمین،بهرعلیش دل نگرون
یادش میاد غسل و کفن تشییع زهرا باسکوت
نیمه شبی که با علی خون گریه می کرد آسمون
مرگو برا خودش علی یه رستگاری میدونه
میره وراحت میشه از دست خلایق

  • یکشنبه
  • 6
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شام آخر -( شام آخر از برای حیدر است ) * اسماعیل تقوایی

2308
2

شام آخر -( شام آخر از برای حیدر است ) شام آخر از برای حیدر است

عمر او در لحظه های آخر است

چونکه زخمش را طبیبش دید گفت

عاجزم من،کار دست داور است

زهر بر زخمش اثر بگذاشته

رنگ رویش زرد چون رنگ زر است

آن تنفس های تند آخرش

قلب فرزندان او را آذر است

جمله فرزندان به دور بسترند

اشک ریزان زینب غم پرور است

هر یتیم آورده با خود کاسه شیر

مانده ساعتها به پشت آن در است

بر لب کوفه بود امن یجیب

اهل کوفه بی قرار ومضطر است

می خرد با نقد جان دیدار دوست

این میانه مرگ هم سوداگر است

هجر او با فاطمه آخر شود

سخت مشتاق لقای دلبر است

در میان حلقه ای دل ناگران

در بیان گفته های آخر است

جان تو جان یتیمان ای حسن

مرد کور کوفه را یاد آور است

  • دوشنبه
  • 7
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شام غریبان علی -( شام غریبان علی شام سیاه دختر است ) * اسماعیل تقوایی

2424
1

شام غریبان  علی -( شام غریبان علی شام سیاه دختر است ) شام غریبان مولا علی

شام غریبان علی شام سیاه دختر است
زینب عزادار پدر باذکر مادر مادر است
هرسوی خانه بنگری باشد به دیواری سری
براهل بیت مرتضی هجران او ناباور است
پهن است بین خانه اش آن بستربیماریش
خون سر آقا عیان در جای جای بستر است
طفل یتیم کوفه بین بار دگر گشته یتیم
مسکین کوفه بی علی درمانده وبی یاور است
آماده می گردد حسن تا کوچه گردی ها کند
بردوش مولامان حسن انبان نان حیدر است
دیگر نباشد بی علی لطف وصفایی کوفه را
درفکر اهل بیت او کوچی به شهر دیگراست
بی باغبان شدباغهای سبز نخل مرتضی
هرنخل بینی درغمش بی برگ وبی بار وبراست
هرگز نزاید مادر گیتی به مانند علی
عدل خدایی بی علی چون مرغ بی بال وپراس

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

درفراق مولا علی -( زمین وآسمان را غم گرفته ) * اسماعیل تقوایی

2114
3

درفراق مولا علی  -( زمین وآسمان را غم گرفته ) درفراق مولا علی
زمین وآسمان را غم گرفته
محیط کوفه را ماتم گرفته
نه تنها اهل کوفه سوگوارند
دل کل بنی آدم گرفته
به جنت در عزای مرتضایش
دل پیغمبر خاتم گرفته
یتیم کوفه را شد خاک برسر
به دست خود سیه پرچم گرفته
فقیر کور کوفی در خرابه
فغان وناله اش عالم گرفته
غبار غم گرفته روی خورشید
قمر را حلقه ی ماتم گرفته
تمام صورت زینب خراش است
به روضه ذکر بابا دم گرفته
حسن با یاد زخم فرق بابا
به دستان زانوان غم گرفته
زابر خون چشمان حسینش
به هجرش بارش پر نم گرفته
بهشتی فاطمه در انتظار است
برای زخم او مرهم گرفته
تمام نخلهای کوفه از غم
شده بی برگ وشکل خم گرفته
نه تنها اهل کوفه سوگوارند
دل کل بنی آدم گرفته
خدا باشد

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟* -( ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟* ) * فهیم بخشی

1842
0

ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟* -( ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟* ) ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟*
کعبه این معجزه را داده خبر
خلعتی نا بتر از هرچه گهر
هر بتی ترسد از آوای تبر
عالم این گونه بشر دیده مگر؟
ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟
آری این گفته جهانگیر شود
خواهش فاطمه تقدیر شود
لرزه بر بت زده تکثیر شود
مرتضی ، معنی اکسیر شود
با کمی حوصله، ده سال دگر
ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟
در فضا زمزمه ای نو بر خاست
چون نبی در پی جامی زیباست
کافران جمع شده بی کم و کاست
زیور و زور و ریا پا بر جاست
جنگ شمشیر و سپر با بستر
ها علیٌّ بَشرٌ کیفَ بَشَر؟
او طواف غم دل ها می کرد
دم به دم آینه اعطا می کرد
پرچم حوصله بر پا می کرد
خیبر معرکه را وا می کرد
حیدرش هر تله را زیر و زبر
ها علیٌّ ب

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت مولا علی (ع) -( اشک می ریخت شب تار علی(ع) تنها بود ) * نعیمه امامی

1784
1

 شعر شهادت مولا علی (ع) -( اشک می ریخت شب تار علی(ع) تنها بود ) اشک می ریخت شب تار علی(ع) تنها بود

ریسمان – کوچه – غم یار- علی (ع)تنها بود

همه بودند در آن کوفه ی نامرد و زبون

بنده ی درهم و دینار ... علی(ع) تنها بود

کو نشانی ز ابوذر و اویس قرنی...؟

مالک اشتر و عمار...؟ علی(ع) تنها بود

کوفه در غفلت و افسوس در آن شهر نداشت

خطبه های تو خریدار ... علی(ع) تنها بود

همه هستی او پشت درسوخته ... سوخت ...

ناله می زد در و دیوار علی(ع) تنها بود

نیمه شب ها و مناجات غریبانه و چاه

در غم آن همه سردار علی(ع) تنها بود

چاه – ای چاه ... فدایت که تو هم فهمیدی

در فراق غم دلدار علی(ع) تنها بود

قلب ها غرق نفاق و تب دنیا طلبی

کوفه در خدعه گرفتار علی(ع) تنها بود

مارق

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

امیر المومنین(ع)-مدح شب قدر -( زندگی بی مهر تو معنا ندارد یاعلی ) * امیر عظیمی

1963
2

امیر المومنین(ع)-مدح شب قدر -(  زندگی بی مهر تو معنا ندارد یاعلی ) زندگی بی مهر تو معنا ندارد یاعلی

بندگی بی حبّ تو امضا ندارد یاعلی

در نمازی که اذان آن تهی از نام توست

غیر شیطان منزل و مأوی ندارد یاعلی

بی تولای تو روزه زحمتی بی فایده است

روزه بی تو باطل است، اما... ندارد یاعلی

«لا یَزیدُ الظّالمین الا خَسارا» می شود

ختم قرآنی که نورت را ندارد یاعلی

بی تو این قرآن به سرها نیست غیر از دردسر

این عبادت توشه در عقبا ندارد یاعلی

لیلة القدر بدون درک قدر فاطمه

در مفاتیح خدا احیا ندارد یاعلی

محسنش را داده جان خویش راهم می دهد

چیزی از این بیشتر زهرا ندارد یاعلی

در چرا با زور وا شد، پهلوی زهرا شکست

درب این خانه مگر لولا ندارد یاعلی

شاعر : امیر عظیمی

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( از بعد سقیفه در دلش غوغا بود ) * محمود ژولیده

1230

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( از بعد سقیفه در دلش غوغا بود ) از بعد سقیفه در دلش غوغا بود

یک عمر گره به ابروی مولا بود

یکبار فقط گره ز ابرو وا کرد

فرقش که شکافت پهلویش زهرا بود

شاعر : محمود ژولیده

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت ) * محمود ژولیده

2085

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت ) گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت

تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت

شبانه روز علی بود و گریه خون بود

تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت

گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد

که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت

ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید

زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت

تمام کینه دشمن به فرق مولا خورد

ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت

و تا حسین و حسن بازوی علی بودند

به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت

امان ز بی کسی و بی برادری روزی

که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت

تقاص خطبه کوفه به شام اجرا شد

اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت

مغیره های جدید و غلافهای قدیم

و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 09:50
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری ) *

1565

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری ) خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری

چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز

همسر من که زمین از نفسش بر پا بود

به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز

با خودش بود و به کار احدی کار نداشت

مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز

خلق شد عالم هستی به وجود زهرا

به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز

پشت در رفت حمایت کند از من ورنه

یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز

یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه

کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز

جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست

پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز

با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد

تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!!

**

.. حرمله ...!

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم ) * مهدی مقیمی

1566
1

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم ) عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم

عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم

همیشه منتظر این دقیقه ها بودم

که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم

ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست

که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم

عجیب منتظرم میل فاطمه دارم

عجیب دل زده از دست روزگار شدم

سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد

برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم

امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من

اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم

تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او

به یاد معجر زینب به غم دچار شدم

امان ز مردم کوفه من از همین حالا

برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم

سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و

به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم

شاعر :

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 10:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم-زمزمه -( یک مرد تنهای خمیده ) * مجتبی روشن روان

2567
5

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم-زمزمه -(  یک مرد تنهای خمیده ) یک مرد تنهای خمیده

از دیگران طعنه شنیده

داغ غریبی را چشیده

یک عمر بیخوابی کشیده

دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده

در شهر محنت‌زای کوفه

شبگرد خسته پای کوفه

بی همنفس آقای کوفه

این رهبر تنهای کوفه

رد می‌شود از خواب شوم بی خیالی‌های کوفه

سی سال اشک بی تبسم

سی سال درد مرقدی گم

سی سال تنها بین مردم

سی سال خون دل ، تلاطم

سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نان گندم

این آخر عشق و عبادت

شبها به گریه کرده عادت

مرد میاندار رشادت

بسته کمر بهر شهادت

یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سوی سعادت

با مردم از فردایشان گفت

از آخر آخر زمان گفت

از راههای آسمان گفت

حرف خدا را بی امان

آرام بر بالای بام

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( نَخْلى از اَشك تو سیراب نگردید دگر ) * سعید خرازی

1750
2

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( نَخْلى از اَشك تو سیراب نگردید دگر ) نَخْلى از اَشك تو سیراب نگردید دگر

از همان لحظه كه بر فرقِ تو شمشیر آمد

حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند

تا بِگوشِ فَلَكَتْ ، نَعره ى تكبیر آمد

شیر، تَجْویز به درمان سَرت كرد طبیب

هر كه آمد به مُلاقات تو، با شیر آمد

صُحبت از شیرشد و رَفت دلم كرب وبلا

كه به میدان، پسرى با پدرى پیرآمد

قَدْرِ یك جُرعه ازین شیر، اگر داشت رُباب

طفل مى مانْد، ولى حرمله با تیر آمد

شاعر : سعید خرازی

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم -( می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود ) * قاسم صرافان

1880
1

امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم -( می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود ) می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود

شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود

با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی!

ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا

ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود

دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟

با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود

ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی

اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود

کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش

تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود

رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان

از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود

در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود

دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود

بین فر

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم -( آمدی خانه ام دلم خوش شد ) * محمد جواد پرچمی

1875
1

امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم -( آمدی خانه ام دلم خوش شد ) آمدی خانه ام دلم خوش شد

آفتاب یگانۀ زینب

چقدر خوب شد سری زده ای

دم افطار خانۀ زینب

باز امشب دوباره مثل قدیم

با هم از هر دری سخنی گفتیم

دخترانه تو را بغل کردم

پدری دختری سخن گفتیم

گفتی امشب دگر به شمع سحر

پر پروانۀ تو نزدیک است

از برای وصال فاطمه ام

دخترم خانۀ تو نزدیک است

حرف رفتن زدی دلم خون شد

طاقتم را محک بزن ، باشد

شیر را پس بزن نمک بردار

روی زخمم نمک بزن باشد..

گریه ات بی قرار زهرا کرد..

آسمان و ستاره هایش را

شب آخر چقدر می بویی

تکه ی گوشواره هایش را

خاطرات مدینه تازه شدند

میخ در که گرفت به شالت

یاد آن کوچۀ شلوغی که

مادرم می دوید دنبالت

.... مادرم می دوید، می افتاد

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم -( امام، رو به رهایی... عمامه روی زمین ) * محمد مهدی سیار

2149

امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم -( امام، رو به رهایی... عمامه روی زمین ) امام، رو به رهایی... عمامه روی زمین!

قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین

خطوط آخر نهج‌البلاغه ریخت به خاک

چکید هر طرفی صد چکامه روی زمین...

خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو

گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین؟!

زمان به خواب ببیند که باز امیرانی

رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:

"مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان

مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین.."

... تو رفته‌ای و زمین مانده است و ما ماندیم

و میزهای پر از بخشنامه؛ روی زمین

شاعر : محمد مهدی سیار

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امیر المومنین(ع)-شهادت -( نه قصّه شام و نمک و نان جوینش ) * عباس احمدی

2603
4

امیر المومنین(ع)-شهادت -( نه قصّه شام و  نمک و نان جوینش ) نه قصّه شام و نمک و نان جوینش

نه غصه چاه و شب و آوای حزینش

بیش از همه کرده‌ست مرا شیفته خود

شور قطراتِ عرق روی جَبینش

با جذبه "عدل علوی" معجزه می‌کرد

این شد که در آمد دل ما نیز به دینش

در بستر خورشید اگر خفته عجب نیست

کآموخته عزت ز پسر عمّ امینش

عشقش وسط خوف و رجا مانده رجز خوان

تا عالم و آدم نکند شک به یقینش

دردا و دریغا که از این بیشه سفر کرد

شیری که نشستند شغالان به کمینش

آغوش علی خانه امنی‌ست پس از مرگ

داخل شوم ای کاش در آن حصن حصینش

یارب برسانم به نجف، دغدغه دارم

کم بوسه زدم نوبت قبلی به زمینش!

شاعر : عباس احمدی

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

سجده ی آخر -( آسمان ترسید و دریا هم دلش گرداب شد ) * علی کریمی

1457
6

سجده ی آخر -( آسمان ترسید و دریا هم دلش گرداب شد ) آسمان ترسید و دریا هم دلش گرداب شد
صبح با فرق تو هر فجر جهان خوتاب شد
کاسه های شیر با شمشیر رو در رو شدند
زهر غالب شد در آخر قاتل ارباب شد
سجده ی آخر خدا را اشک ریزان می کند
تا که آن مهر نماز تو به خون سیراب شد
ماه با روی تو روی ماه بودن هم نداشت
روز ها بی چشم تو سرد و کمی بیتاب شد
چاه خالی پر شد از باران اشک گونه هات
خواب های کوفه با صوت لبت بیخواب شد
قالب اشعار من محزون شده با یاد تو...
آتش عشق تو بر قلب غلامت قاب شد

شاعر : علی کریمی

  • دوشنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1396
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مدح و مناجات با امیرالمومنین علی (ع) -( کیه حیدر ) * قاسم نعمتی

1682
2

مدح و مناجات با امیرالمومنین علی (ع)  -( کیه حیدر ) کیه حیدر

اسم اعظمه خدا روی زمینه

حضرت مولا امیرالمومنینه

هر کسی میخواد پیشه خدا بشینه

علی رو ببینه

فاتحه خیبره ، ساقیه کوثره ، مرتضی بی بدیله

ما کی باشیم آخه ، خادمه بچه هاش ، حضرت جبرئیله

آیه آیه قرآن من علی

شیرازه ایمان من علی

بابای مهربان علی

مولا مولا یا مرتضی علی

******

من فداتم

خاک پای نوکرای نوکراتم

کاسه لیسه کنجه ایون طلاتم

عاشق یک سحره صحن و سراتم

کشته نگاتم

حضرت مستطاب ، شاه و عالی جناب ، قنبرت شاه ما شد

هر کسی خدا رو ، داد قسم به علی ، حاجتش زود روا شد

اسم تو با طوفان برابره

برقه تیغت غوغای محشره

وصفت این بس اسم تو حیدره

مولا مولا یا مرتضی علی

******

کائنات و

  • چهارشنبه
  • 17
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

مدح و مناجات با امیرالمومنین علی (ع) -( نمی تونن بیرونم کنن از توی میخونه ) * مجتبی صمدی شهاب

1960
2

مدح و مناجات با امیرالمومنین علی (ع)  -( نمی تونن بیرونم کنن از توی میخونه ) نمی تونن بیرونم کنن از توی میخونه

نمیتونن بگیرن ازم باده و پیمونه

آخه شراب من کوثره

ساقی من آخه حیدره

ساقی دوباره از می مینای تو مستم

لجظه به لحظه می بده تا خسته شه دستم

به من نظر کن ساقی

لبا مو تر کن ساقی

اگه فدائی خواستی

منو خبر کن ساقی

علی علی یاحیدر

******

خدا به من نظر کرد و من شدم خراب علی

شدم خراب پیمونه و شراب ناب علی

عشق علی میون دلم

قاطی شده با آب و گلم

انگار که دنیا رو زدن بنام من یکجا

وقتی که میشینم زیر ایوون طلات آقا

نجف نگارستونه

تو خاطرم می مونه

شدم پای ایوونش

دیونه ی دیونه

علی علی یاحیدر

******

کعبه بدون حیدر برام فقط چهار تاسنگه

طواف کعبه با نیّت روی ع

  • چهارشنبه
  • 17
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

ضربت خوردن حضرت علی (ع) -( مسجد کوفه ، ماتم سرا شد ) * قاسم نعمتی

1950
0

ضربت خوردن حضرت علی (ع) -( مسجد کوفه ، ماتم سرا شد ) مسجد کوفه ، ماتم سرا شد

مظلوم عالم ، حاجت روا شد

در همه عالم ، محشر به پا شد

فرق حیدر با ، ضربه دوتا شد

واویلا حیدر

******

وا شده از هم ، طاق ابرویت

خون نشسته بر ، هر تار مویت

رسیدی دیگر ، بر آرزویت

شفا گرفته ، زخم پهلویت

واویلا حیدر

******

در بین بستر ، افتاده حیدر

دخترش گوید ، با دیده تر

میروی بابا ، غمگین و مضطر

رسان سلام ، زینب به مادر

واویلا حیدر

******

حال و روز تو ، دارد تماشا

فاتح خیبر ، افتاده از پا

عاقبت راحت ، گشتی ای بابا

از ماجرای ، کوچه و زهرا

واویلا حیدر

شاعر : قاسم نعمتی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 19
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

ضربت خوردن حضرت علی (ع) -( فرق علی ای خدا شکسته ) * حبیب باقرزاده

2913

ضربت خوردن حضرت علی (ع) -( فرق علی ای خدا شکسته ) فرق علی ای خدا شکسته

غرق به خون تو محراب نشسته

تو آسمون روضه بپاس خدا شده صاحب عزا

فرشته ها داد می زنن فرق علی شده دوتا

وای بازم

دوباره جبرییل داره می خونه

وای می گه

محاسن علی غرق به خونه

قد قتل المرتضی ، فرق علی شد دو تا

******

اومد حسن با صد شور و غوغا

ناله می زد حسین پیش بابا

می گفت بابا فدات بشم فدای بال وپر تو

کاشکه می خورد به فرق من به جای فرق سرتو

بابا پاشو

بریم خونه با دردو غصه و غم

تاکه زینب

به روی زخم تو بزاره مرحم

قد قتل المرتضی ، فرق علی شد دو تا

******

زینب تا دید چهره باباشو

هی پاک می کرد خون رو چشاشو

یا ابتا دیگه داره دق می کنه دختر تو

صورت تو خونی شده چی

  • جمعه
  • 19
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شهادت حضرت علی (ع).(به سبك چشامو دارم میبندم) -( دارم از خونه میرم بسوی مسجد ) * مجتبی صمدی شهاب

1315
2

شهادت حضرت علی (ع).(به سبك چشامو دارم میبندم) -( دارم از خونه میرم بسوی مسجد ) دارم از خونه میرم بسوی مسجد

بغض وكینه مونده تو گلوی مسجد

اگه با شتاب میرم برای اینه

صدای زهرا میاد از توی مسجد

خسته شدم از این همه دو رنگیای آدما

صدای یار تو گوشمه زهرا میگه بیا بیا

خسته شدم خداخدا

این صدای یاورمه

فاطمه دوروبرمه

این نماز آخرمه

یا فاطمه من اومدم

******

خیلی خسته شدم از دست زمونه

شاید امشب زنده من نرم به خونه

یه جوایی ممنونم از دست قاتل

كه داره منو به یاسم می رسونه

خبر نداره قاتلم سی سال پیش تو كوچه ها

كشتن منو اون وقتی كه فاطمه افتاد زیر پا

یه بار منو نزد صدا

تو كوچه هاچهل نفر

به قتل من بستن كمر

زهرا زمین افتاد باسر

یا فاطمه من اومدم

******

همه ی دلنگرون

  • جمعه
  • 19
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

شهادت امام علی(ع) -( بابای دهر دست منو دامن شما ) * موسی علیمرادی

1047

شهادت امام علی(ع) -( بابای دهر دست منو دامن شما ) بابای دهر دست منو دامن شما

آقا یتیم می شوم از رفتن شما

با جرم اینکه دوره تان نیستم , نشد

تا سر نهم شبی به سر دامن شما

در روضه کاش جان بدهم از غمت مگر

در یک زمان کفن بشوم با تن شما

عالم نداشت جامه ی در شأنتان علی

جانم فدای وصله پیراهن شما

دربین قبر منتظر دامن توام

افتاده زحمت سر من گردن شما

امشب غمت به دست فلک ابر می دهد

دارد حسن به خواهر خود صبر می دهد

انگار شام عمر تو بابا سحر شده

از غصه تو زینب تو محتضر شده

آنقدر دور بستر تو لطمه میزنم

تا دیده واکنی به من خون جگر شده

بابا دو روزه جسم تو را زهر آب کرد

مانند فاطمه تن تو مختصر شده

خون روی چشم تو چقدر لخته میشود

انگار زخم فرق

  • یکشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 20:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام علی(ع) -( من و بهانه نجف ) * مجتبی شگریان همدانی

2021
1

شهادت امام علی(ع) -( من و بهانه نجف ) من و بهانه نجف

به لب ترانه نجف

خدا کند سفر کنم

به آستانه نجف

دل از دلم ربوده است

ماه شبانه نجف

دل من و زیارت

شاه یگانه نجف

مست و خرابم از میِ

شرابخانه نجف

کرده دلم چه عادتی

به آب و دانه نجف

از همه کس جدا شدم

گدای مرتضی شدم

من و نگاه مرتضی

جمال ماه مرتضی

منم گدای بی کس و

پر از گناه مرتضی

منِ فقیرِ خسته و

پناهگاه مرتضی

شکسته قلب آسمان

از آه آه مرتضی

به کوفه هیچ کس نزد

سری به چاه مرتضی

کسی نداشت تا شود

رفیق راه مرتضی

زمانه ای عجیب بود

غریب و بی حبیب بود

مونس هر سحر تویی

به ناله ها اثر تویی

نوح کجا علی کجا

گریۀ بیشتر تویی

دلیل مجتبی اگر

شده است خونجگر تویی

تو شاهد

  • یکشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 20:54
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام علی(ع) -( رستگاریِ خودم را زِ سحر میبینم ) * مهدی قربانی

1184
1

شهادت امام علی(ع) -( رستگاریِ خودم را زِ سحر میبینم ) رستگاریِ خودم را زِ سحر میبینم

رویِ فرقم به خدا خونِ جگر میبینم

گرچه از زخم، سرم تا نوکِ پا میسوزد

خویش را در وسطِ شعله در میبینم

خانه ام سوخت، گُلم سوخت، دلم سوخت،فقط

سالها هست که خاکستر و پَر میبینم

همه سرمایهٔ من فاطمه ام بود که رفت

بعدِ او خسته شدم بس که ضرر میبینم

زینبم گفت بمانم ، وَ بمانم چه کنم

من که جامانده خودم را ز سفر میبینم

دخترم گریه نکن دور نمائی داری

من تورا پشتِ سرِ نیزه و سر میبینم

شاعر : مهدی قربانی

  • یکشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 20:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام علی(ع) -( عُمرم به سر رسیده ببینى چه میكُنى ) * سعید خرازی

2176

شهادت امام علی(ع) -( عُمرم به سر رسیده ببینى چه میكُنى  ) عُمرم به سر رسیده ببینى چه میكُنى

رنگ از رُخم پریده ببینى چه میكُنى

خون ریزد از شكاف سَرم، خونجگرشدى

جسمى بخون طپیده ببینى چه میكُنى

فرقِ مرا توطاقتِ دیدن نداشتى

هِجده سرِ بُریده ببینى چه میكُنى

اینجا همه به گریه ى تو گریه میكنند

در اُوجِ گریه خنده ببینى چه میكُنى

من پیكرم به غیرِ سَرَم لطمه اى ندید

جسمى بخاك، دریده ببینى چه میكُنى

یك ضَربه زدبه فَرقِ سَرَم راحتم نمود

تو قَتل صبرندیده، ببینى چه میكُنى

تو یكسره به چشمِ پدر بوسه میزنى

تیرى درونِ دیده ببینى چه میكُنى

هِنگام آمدن زِشَریعه حسین را

با قامتى خمیده ببینى چه میكُنى

طفلانِ دربِدَر به بیابانِ كربلا

چون آهوىِ رَمیده ببینى

  • یکشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد