شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر مناجات حضرت زهرا(س)(گر باده ای از جام الستم برسد) *

2302

شعر مناجات حضرت زهرا(س)(گر باده ای از جام الستم برسد) گر باده ای از جام الستم برسد
نوری به دل خدا پرستم برسد
یا فاطمه ای کاش که در رستاخیز
ازچادر تو نخی به دستم برسد
***
آفات زمانه گرچه رنگارنگ است
سر مشق گرفتن از علی فرهنگ است
در سایۀ عرش فاطمیون جمعند
روزی که کمیت اهل عالم لنگ است
شاعر:سید هاشم وفایی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت زهرا(گریه گره گشای تو هفتاد و پنج روز) *

2674

شعر شهادت حضرت زهرا(گریه گره گشای تو هفتاد و پنج روز) گریه گره گشای تو هفتاد و پنج روز
رفتن شده بنای تو هفتاد و پنج روز
روح الامین برای تو روضه می آورد
این خانه شد حرای تو هفتاد و پنج روز
بانوی گریه! چشم حسن هم ز دست رفت
با اشک پا به پای تو هفتاد و پنج روز
شانه به شانه با پسرت راه می روی
شد شانه اش عصای تو هفتاد و پنج روز
آبت نموده بس که تنت زخم خورده است
این آب و این غذای تو هفتاد و پنج روز
مشغول کار پیرهنی کهنه می شوی
این سهم کربلای تو هفتاد و پنج روز
شاعر:محسن حنیفی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر شهادت حضرت زهرا(از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا) * قاسم نعمتی

3492
4

شعر شهادت حضرت زهرا(از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا) از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا
دیگر مجال سوز آهی نیست زهرا
از تنگ نای این در و دیوار برخیز
بهتر از اینجا تکیه گاهی نیست زهرا
پیچیده در گوشم صدای ضرب سیلی
سنگین تر از این ماه ماهی نیست زهرا
سردسته ی این قوم سنگین است دستش
بر ضربه های او پناهی نیست زهرا
با آبرو ریزی علی را می برند و
جز تو برای او سپاهی نیست زهرا
بی بی زبانم لال چادر بر سرت کن
خیره تر از اینجا نگاهی نیست زهرا
یا که رها کن دامنش را زود برگرد
یا مثل اینجا قتلگاهی نیست زهرا
شاعر:قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای تاج سر عالم و آدم زهرا) *

5999
14

شعر حضرت زهرا(س)(ای تاج سر عالم و آدم زهرا) ای تاج سر عالم و آدم زهرا
از کودکیم دل به تو دادم زهر ا
آن روز که من هستم و تاریکی قبر.
جان حسنت برس به دادم زهر ا
..................................
در زمانیکه زمان یاد ندارد چه زمان
و مکانیکه مکان یاد ندارد چه مکان
دل من در بی یک واژه ی بی خاتمه بود
اولین واژه که آمد به نظر فاطمه(س)بود

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر زبانحال امیرالمومنین با رسول الله پس از دفن حضرت زهرا(س)( مرغ روح فاطمه پرواز کرد) *

6528
8

شعر زبانحال امیرالمومنین با رسول الله پس از دفن حضرت زهرا(س)(   مرغ روح فاطمه پرواز کرد) مرغ روح فاطمه پرواز کرد
نیمه شب حیدر نهان آن راز کرد
قبر را پوشاند و دستی زد به دست
خیل غم بر خیمۀ قلبش نشست
ایستاد و رو به قبر یار کرد
درد دل با احمد مختار کرد
گفت ای ختم رسل از من سلام
پادشاه جزء و کل از من سلام
از من و از دختر غمدیده ات
روشنی بخش و فروغ دیده ات
عاقبت حاجت روا شد دخترت
از من و طفلان جدا شد دخترت
بر تو زائر گشت و ملحق شد چه زود
با دلی پر آتش و خالی ز دود
یا رسول الله کم شد صبر من
رفت از تن نیروی خیبرشکن
زخم های کاری روز اُحُد
خواست بر حیدر شود غالب، نشد
لیک زخم داغ زهرای جوان
کرد پور عبدودکُش را کمان
از فراقش گرچه افتادم ز پا
تسلیت گویم چنین من خویش را
جان من بودی و هم من جان

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت) *

3741
2

شعر حضرت زهرا(س)(عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت) عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت
اصلا دلیل خلق،تماشای فاطمه ست
باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق...
هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست
هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت
در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست
عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود
در آرزوی فـیــض نـفـسـهـای فـاطـمـه ست
موسی که با عصاش دل بحر می شکافت
بی بادبان فــتـاده به دریــای فـاطـمه سـت
مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او
مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست
او زن بُــوَد ولـــی بــه خــداونـد تا به ابد
مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست
امــا بــه جـز عـلـی که سزاوار مدح اوست
آری فقط علیست که همتای فاطمه ست
رخسار نيلي و قد ِ خم ، بازوي كبود
اين ها

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مثل یک پروانه گرم سوختن) *

4397
3

شعر حضرت زهرا(س)(مثل یک پروانه گرم سوختن) مثل یک پروانه گرم سوختن
درد دل میکرد زینب با حسن
ای برادر رازدارم مادرم
ای میان کوچه یار مادرم
از تو چه پنهان که خوابی دیده ام
دیشبی را که دمی خوابیده ام
خواب دیدم بستری اینجا نبود
بین بستر مادرم زهرا نبود
خواب دیدم حال مادر خوب بود
پشت در خالی زسنگ وچوب بود
دیدم او را احترامش می کنند
یک یک زنها سلامش می کنند
خواب دیدم گرد خانه می زدود
دست پخت مادرم بر سفره بود
گیسوانم را دوباره شانه کرد
مثل قبلا باز کار خانه کرد
باز هم با حال خوب و دلنواز
روی پا استاده میخوانَد نماز
دیدم او من را کنار خود نشاند
با دو دست خود دعای دست خواند
خواب دیدم مادرم بیمار نیست
رد خونش مانده بر دیوار نیست
مرغ غم از سینه

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا(س)(مي نويسم به نام حضرت نور مي نويسم به خط شعر و شعور) *

3109
3

شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا(س)(مي نويسم به نام حضرت نور مي نويسم به خط شعر و شعور) مي نويسم به نام حضرت نور مي نويسم به خط شعر و شعور
دست در دست عشق بگذارم تا رساند مرا به فيض حضور
از تو بايد سرود پس حالا سخنم مي رسد به وقت ظهور
دو سه خطي نگاه مي خواهم تا قلم وصف تو كند ، پرشور
قصد دارم كه مست عشق شوم بده دستم كمي شراب طهور
تو نه مريم ، نه آسيه ، حوا تو جدايي زِ هر پري ، هر حور
نام تو منحصر به نام خودت جلوه كرده درون تو ، مستور
با تو عيسي ، مسيح خواهد شد و كليمي رسد به وادي طور
اِن يكاد پيمبري ، بانو تو كه باشي از او بلاست به دور
تو كه مجموعه ي كمالاتي
مادر مهربان ساداتي
ركن دين و اساس ايمانم من به دست شما مسلمانم
از ازل بيقرار تو بودم تا ابد بيقرار مي مانم
بگذاريد از شما با

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر زبانحال حضرت صدیقه طاهره(دست بسته شوهرم را تا کجاها می برند) *

2359

شعر زبانحال حضرت صدیقه طاهره(دست بسته شوهرم را تا کجاها می برند) دست بسته شوهرم را تا کجاها می برند
پیش چشم شوهر من سینه ام را می درند
با چه وضعی می بریدش رحم بر مولا کنید...
مردم این دوره ، ای عالم چرا کور و کرند
بین دیوار و در ای عالم حرامیهای پست
در پی دزدیدن محسن ز عشق حیدرند
این حرامیها در این بازار سرد روزگار
جای کالای خدائی نَفسِ شیطان می خرند
بی سرم کن در ره عشقت علی ای شاه عشق
چون که عاشق ها همیشه در ره تو بی سرند
من هم ای مولا اگر شاعر شدم یک کفترم
چون که کفتر هات دائم سوی بامت می پرند
شاعر:جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان(عج)(فاطمیه)(لیلای من بگو ز چه از من بریده ای؟) *

2936

شعر مناجات با امام زمان(عج)(فاطمیه)(لیلای من بگو ز چه از من بریده ای؟) لیلای من بگو ز چه از من بریده ای؟
مجنون بهتری ز من ای جان خریده ای؟
باشد ملامت تو برایم لذیذتر
حالا بگو که از من بی دل چه دیده ای؟
بهر دو چشم مست تو گفتم غزل تو هم
از این غزل بساز برایم قصیده ای
هرشب به دوش خود بکِشی نان سائلت
حالا بگو به کوچه ی سائل رسیده ای؟
دست گدا همیشه به سویت دراز هست
اینک مگو که دست درازم ندیده ای
می دانم ای عزیز دل و روح و جان من
اینک ز غصه های مدینه خمیده ای
آقا کنار خاک بقیع کن دعا که تو
در حال گریه بر غم یاس شهیده ای
هر شب به تو ز قصه ی مسمار گفته ام
آیا ز ضرب سیلی سنگین شنیده ای
شاعر:جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(صدای پای بهار میاد ... ولی خزونیه) *

2454

شعر حضرت زهرا(س)(صدای پای بهار میاد ... ولی خزونیه) صدای پای بهار میاد ... ولی خزونیه
صحن آسمون چشم عاشقا بارونیه
عطر فاطمیه پر کرده فضای سینه رو
سفره هامون می گیره ترنّم مدینه رو
لحظه ی تحویل سال ... انگاری دارم می بینم
هفتا سین ِ روضه لابه لای سفره می چینم
سفره ی هفت سین ما خوشی رو از دل می بره
هر کجاشو می بینم مصیبتای مادره
سین اول شروعش جسارت خلیفه بود ...
منشأ ماجرای دیوار و در سقیفه بود
سین دومی که بین سفره ی ما جا گرفت
ردّ سیلی بود که رو صورت زهرا جا گرفت
سومین سینی که قاتل خوشیّ نوکره
سیمای کبود و پژمرده ی یاس حیدره
سینی که می خوام بذارم ... چارمینه وای من
اثر ضرب لگد ... سقط جنینه ... وای من
پنجمینش جون خسته مو آورد به روی لب
سرفه های

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر حضرت زهرا(س)(پاییز باطل می شود ، وقتی بیایی) * اسماعیل شبرنگ

2477

شعر حضرت زهرا(س)(پاییز باطل می شود ، وقتی بیایی) پاییز باطل می شود ، وقتی بیایی
نوروز حاصل می شود ، وقتی بیایی
آیه به آیه بی امان باران رحمت
از عرش نازل می شود ، وقتی بیایی
چشمان زهرایی تو ... راهی برای
حلّ مسائل می شود ، وقتی بیایی
دستان بالا رفته ی تو ... روز موعود
حلّال مشکل می شود ، وقتی بیایی
هرسال گفتم هفت سین سفره هامان
امسال کامل می شود ، وقتی بیایی
موج اسیر جذبه ی طوفان هجران
مهمان ساحل می شود ، وقتی بیایی
هرصبح جمعه ... در میان ندبه ذکر ِ
لب های سائل می شود ... وقتی بیایی
دل های غافل مانده و سرگشته ی ما
سوی تو مایل می شود ، وقتی بیایی
در علقمه ... آقای عالم ... روضه ی تو
بانیّ محفل می شود ، وقتی بیایی
چشمان خیسم گشته رود نیل ... بر

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(وقتی قیام فاطمه اعجاز می کند) *

2441
1

شعر حضرت زهرا(س)(وقتی قیام فاطمه اعجاز می کند) وقتی قیام فاطمه اعجاز می کند
آتش بیار معرکه آغاز می کند
گل را هنوز وقت شکوفه زدن نبود
اینجاست غنچه زود دهن باز می کند
هیزم نیاز نیست ، به هیزم شکن بگو
گل را هجوم داغ پدر ناز می کند
خلوت بهم نزن که در این سجده گاه خون
دارد به زیر در بخدا راز می کند
با گفتمان فضه خذینی گمان کنم
دادر سخن ز قافله ابراز می کند
داری اگر ز سینۀ سوراخ این سؤال
از میخ در بپرس چرا باز می کند
آیا صدای فاطمه آید ز پشت در
یا دخترش برای علی ناز می کند
این اشتیاق فاطمه یا با محمداست؟
کز بیت وحی نغمه ز جان ساز می کند؟
دهلیز خانه از شرر شعله پر شده
مطبخ مگر به صاحب عزا می کند
شاعر:علی اصغر ژولیده

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر حضرت زهرا(من در پناه چشم هایت سرفرازم) * قاسم نعمتی

2990
1

شعر حضرت زهرا(من در پناه چشم هایت سرفرازم) من در پناه چشم هایت سرفرازم
از این که آقای منی بر خود بنازم
باشد تماشایی مناجات دل من
با نم نم گریه بود راز و نیازم
شد خاکساری حریمت آبرویم
خاک کف پای تو شد مهر نمازم
محراب قلبم طاق ابروی تو باشد
چشم انتظارت رو به صحرای حجازم
خانه خرابم کرد این طوفان نفسم
باید حریم تازه ای در دل بسازم
خواهم ز حق بین دعای عهد هر صبح
این جان ناقابل به راه تو ببازم
با این که من محتاج الطاف تو هستم
آقا کشیدی بارها در عشق نازم
می ترسم آقا گر کنی خالی تو پشتم
در جنگ با شیطان همه عشقم ببازم
آشوب دل آرام می گیرد سحرها
تا در میان با تو نهم اسرار و رازم
از داغ آن سیلیِ ناحق مدینه
آتش گرفته سینه در سوز و گدازم
زهرا صدا م

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مصائب حضرت زهرا(س)(حضرت علی(ع)( کیست آن نور که شد آینه گردان، ماهش) *

2778

شعر مدح و مصائب حضرت زهرا(س)(حضرت علی(ع)(   کیست آن نور که شد آینه گردان، ماهش) کیست آن نور که شد آینه گردان، ماهش
یازده صورت منظوم خدا همراهش
سوره ای بود که از سوی خدا نازل شد
آسمان گم شده در نقطه ی بسم ا... اش
محکماتی ست بر آیات خدا تشبیهش
عادیاتی ست که شد فتح و ظفر اشباهش
علی آن دَهر و دُخان واقعه ی هورایی
هدیه ای بود به زهرا و رسول ا... اش
با ترک خوردگی کعبه مُعیّن گردید
که خداوند از اوّل شده خاطر خواهش
حَبّذا خانه که شد حضرت زهرا جانش
حَبّذا خانه که شد ساقی کوثر شاهش
شرح «یوفونَ...»و تفسیر «کِسا» در شأنش
سوره ی کوثر و آیاتِ کم و کوتاهش
غربت فاطمه از چادر خاکی پیداست
لرزه افتاده چنان عرش خدا از آهش
فاطمه بغض علی بود و شکست اندر چاه
فاطمه جان علی بود و دل آگاهش
یک نفر

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دلیلی هست اگر بی تاب و گریان کسی هستم) *

2725

شعر حضرت زهرا(س)(دلیلی هست اگر بی تاب و گریان کسی هستم) دلیلی هست اگر بی تاب و گریان کسی هستم
که من عمری ست در این خانه مهمان کسی هستم
برای گریه می میرم، به پای گریه می سوزم
که شمع روضه ی شام غریبان کسی هستم
در این قحطی کبوتر می شود گاهی نم اشکی
به گریه سایه بان بیت الاحزان کسی هستم
مریضی دارد این خانه، بهار امسال پاییز است
پریشان حال داغ برگ ریزان کسی هستم
کسی این جا دعا خوانده: خدایا، جان زهرا را
کنار بستری حیرانِ طفلان کسی هستم
بیا ای عید! اما شادی من را نخواهی دید
مریضی دارد این خانه، پریشان کسی هستم
شاعر:سید علی رکن الدین

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(چه بلایی ست که دارد به سرم می آید) *

2853

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(چه بلایی ست که دارد به سرم می آید) چه بلایی ست که دارد به سرم می آید
هر زمان اشک ز چشمان ترم می آید
و چه می سوزد از این اشک کبودی رخم
نمک اشک که بر روی ورم می آید
و چه آهی ست برافروخته از آتش عشق
که در این بین ز سوز جگرم می آید
جگرم سوخت، دلم سوخت ز مظلومیتش
بوی این سوختن از بال و پرم می آید
تازیانه چه به روز بدنم آورده
دائماً کرببلا در نظرم می آید
آن زمانی که ز گودال پر از نیزه و تیغ
اسب بی صاحب او سوی حرم می آید
استخوان بدنم زیر لگد خُرد شده
زیر مرکب چه به روز پسرم می آید
شاعر:امیر حسین الفت

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(چاک شد قلب من از غصه چو پیراهن من) *

2603

شعر شهادت حضرت زهرا(چاک شد قلب من از غصه چو پیراهن من) چاک شد قلب من از غصه چو پیراهن من
شست هجر تو به خوناب جگر دامن من
داغ تو بر جگر سوخته، ای بلبل وحی
آتشی بود کز آن سوخت همه حاصل من
تا چراغی به شب تار بقیعت سوزد
شمع سان شعله برآید زدل روشن من
هیچ دانی زفراقت چه گذشته به علی ع؟
آخر عمر تو بود اول جان کندن من
آمدم این دل شب با تو بگویم ای دوست
که منم یک تن و این شهر همه دشمن من
هر شمرده نفسی را که زدی در پس در
کرد صدبار جدا جان مرا از تن من
نفسم حبس شده گریه گلویم بسته
تو دعا کن که شود خاک سیه مدفن من
آنچنان زار بگریم که زچشمم ریزد
سیل اشکی که شود بعد تو بنیان کن من
(میثمم) فاطمه س با مهر تو آیم به بهشت
جرم کونین بود گر همه بر گردن من

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مدینه، صفا بخش جان و دلم) *

3231
1

شعر حضرت زهرا(س)(مدینه، صفا بخش جان و دلم) مدینه، صفا بخش جان و دلم
فراق تو مشکل ترین مشکلم
دریغا که همچون نسیم سحر
مرا زود بگذشت عمر سفر
خداحافظ ای یک جهان باغ گل
خداحافظ ای شهر ختم رسل
خداحافظ ای غرق انجم شده
خداحافظ ای تربت گمشده
خداحافظ ای قبله گاه همه
خداحافظ ای خانه ی فاطمه س
خداحافظ ای شهر خیر البشر
خداحافظ ای زخم گل میخ در
خداحافظ ای ناله ی بی جواب
خداحافظ ای چار قبر خراب
خداحافظ ای شهر سوز و محن
خداحافظ ای زادگاه حسن ع
خداحافظ ای مسجد قبلتین
خداحافظ ای جای پای حسین ع
خداحافظ ای بهترین سرزمین
خداحافظ ای قبر ام البنین
خداحافظ ای بیت رب جلیل
خداحافظ ای مهبط جبرئیل
خداحافظ ای ناله ی آه آه
خداحافظ ای محسن بی گناه
خداحافظ ای درّ نای

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(زائرین قبر من، دست خدا همراهتان) *

3908
3

شعر حضرت زهرا(س)(زائرین قبر من، دست خدا همراهتان) زائرین قبر من، دست خدا همراهتان
می روید امّا در این جا مانده سوز و آهتان
از مزار بی چراغ و تربت پنهان من
کرده حق روشن چراغی در دل آگاهتان
در جزای اشک هایی کز برایم ریختید
می فرستم در کنار قبر ثارالله تان
هر کجا آرید رو در سایه ی مهر منید
در کنار قبر من باشد اقامتگاهتان
دوست دارم تا شما باشید باشد روز و شب
اشک مظلومیّت من رزق سال و ماهتان
کاش آن روزی که بر رخسار من سیلی زدند
می فتاد از کوچه های شهر یثرب راهتان
مدت دیدارتان چون عمر من می بود کم
زود از کف شد رها این رشته ی کوتاهتان
شب که می سوزید بر من پشت دیوار بقیع
می زند آتش به قلبم ناله ی جانکاهتان
با زبان شعر (میثم) با شما گفتم سخن
دست من دس

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(محمد(ص) کیست؟ جان انبیا، زهرا(س) بود جانش) *

2661
1

شعر حضرت زهرا(س)(محمد(ص) کیست؟ جان انبیا، زهرا(س) بود جانش) محمد(ص) کیست؟ جان انبیا، زهرا(س) بود جانش
بر این زهرا(س) سلام از احمد(ص) و از حی سبحانش
به قرآن می‌خورم سوگند دارد حرمت قرآن
که بوسد رحمةللعالمین مانند قرآنش
امین وحی از سوی خدا بر او سلام آرد
محمد(ص) بارها فرمود بابایش به قربانش
ملک دور سرش گردد فلک در مقدمش افتد
زمین مهریه و اهل زمین پیوسته مهمانش
سلام سوره ی یاسین و قدر و کوثر و طاها
بر آن بانو که آمد آیه ی تطهیر در شانش
سلام‌الله بر خلقش تعالی‌الله بر خویش
درود از روح پاک انبیا بر جسم و بر جانش
خداوندا چه گویم در ثنا و مدح بانویی
که مولایم امیرالمؤمنین گردیده حیرانش
که دیده آفتاب از چشم اعمی رخ بپوشاند
سلام‌الله بر این آفتاب و نور ایمانش
ن

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای بهشـت خـدا گـل رویـت) *

2772
2

شعر حضرت زهرا(س)(ای بهشـت خـدا گـل رویـت) ای بهشـت خـدا گـل رویـت
وی رســول خــدا ثنـاگویت
ســورۀ نــور، خط پیشــانی
لیلــۀ قـدر، تــار گیســویت
وسعـت ملـک کبریا حـرمت
کعبــۀ روح انبـــا کـــویت
هر درختی‌ست در ریاض بهشت
خضر، پیمبـری لب جــویت
شـرح تفسیر نحـن وجـه‌الله
نقش بسته به مصحف رویت
دید ختم رسل شب معـراج
بـاغ جنت پر است از بـویت
روحِ بیـن دو پهـلوی احمد!
به چه جرمی شکست پهلویت؟
از علـی‌دوستـی نشان مانده
هم به رخسار هم به بازویت
گـر جسـارت نبود می‌گفتم
هرم آتش چه کرد با مـویت
کوه‌های غمت به شانه ولـی
لحظه‌ای خم نگشت زانویت
بـه اَب و اُم و یازده پسـرت
به تو و اشک غـربت شویت
اشک ما را ز لطف و احسانت
برســان بــر مـزار پنهـانت
شاعر

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خصم بر کف چو تازیانه گرفت) *

2186
1

شعر حضرت زهرا(س)(خصم بر کف چو تازیانه گرفت) خصم بر کف چو تازیانه گرفت
تـن پــاک تـو را نشانه گرفت
شعله‌ای کز حریم تو برخاست
از دل مصطفــی زبانـه گرفت
شب قتل علی همان شب بود
که ز دستش تو را زمانه گرفت
جان خود را نهاد در دل خاک
با تـو در قبـر، آشیانه گـرفت
دسـت پیغمبــر خـدا لـرزید
تا تـو را از علی شبانـه گرفت
بشکنـد دست آن جنـایت‌کار
که تـو را زیـر تازیانـه گـرفت
ای که جبریـل بـر زیـارت تو
اذن از خالــق یگانـه گـرفت
به چه تقصیر، جـان پـاکت را
خصم در بیـن آستـانه گرفت؟
جگـر سنـگ بــر علـی سوزد
که عزا بر تـو مخفیـانه گرفت
شیعـه آن روزهـا که روز نبود
کوه درد تو را بـه شانه گرفت
شیعه عمری بـه یاد غربت تو
بهـر گریه دلش بهانـه گرفت
شیعه تا هست

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(این روزها مادر که رویِ زرد دارد) *

2218

شعر حضرت زهرا(س)(این روزها مادر که رویِ زرد دارد) این روزها مادر که رویِ زرد دارد
یک چندوقتی میشود سر درد دارد
گاهی ز تب داغ است و گاه انگار مادر
روحی ندارد بس که دستِ سرد دارد
شهر ِ پیمبر هست اما ما غریبیم
بسکه مدینه مردم ِ نامرد دارد
همسایه ها یاری نمیکردند اما
هرشب دعایی را که او میکرد، دارد
شاعر:صمد علیزاده

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بس که برای مادرتان سینه میزنم) *

2829

شعر حضرت زهرا(س)(بس که برای مادرتان سینه میزنم) بس که برای مادرتان سینه میزنم
با هر نوای مادرتان سینه میزنم
از بچه های رایتَ العباس هستم و
هستم گدای مادرتان ؛سینه میزنم
هر شب میان هیئت تان شور میدهم
جانم فدای مادرتان ؛سینه میزنم
من با ردیف سوز دل و آه و زمزمه
مثل دعای مادرتان سینه میزنم
اینجا همه مرید و میان دار جبرئیل
زیر لوای مادرتان سینه میزنم
آری به پشت بند تمام فرشته ها
با روضه های مادرتان سینه میزنم
راهم اگر به خانه پاکش نمیدهید
پشت سرای مادرتان سینه میزنم
هر فاطمیه با شهدا گریه میکنم
با ابتلای مادرتان سینه میزنم
هرگز هوای جنت الاعلی نمیکنم
تا در هوای مادرتان سینه میزنم
سبک و سیاق و پرده و گوشه بهانه است
بهر عزای مادرتان سینه میزنم
با

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات حضرت زهرا(س)(شعر در وصف تو گفتند و قلم تاب نداشت) *

3065
1

شعر مناجات حضرت زهرا(س)(شعر در وصف تو گفتند و قلم تاب نداشت) شعر در وصف تو گفتند و قلم تاب نداشت
آن چنانی که دگر حضرت غم تاب نداشت
آن چنان بود که تا نام تو آمد به میان
عرش لرزید که چون خَیرِ اُمَم تاب نداشت
عصر روز دهم و هودجی از آمدنت
یادتان هست که آن میر علم تاب نداشت
مشک ها خالی و ... (ای وای ببخشید مرا)
طفل شش ماهه و عطشان حرم تاب نداشت
عرش لرزیده و شد غلغله آن سان که مپرس
جبرئیل آمده لرزان و هراسان که مپرس
شرح آن ناله ی جان سوز نشاید گفتن
بارها گفته شد آن گونه و باید گفتن:
فاطمه ای غزل ناب ز دیوان علی
بهترین سیبِ ز نخدانِ گلستانِ علی
منتشر کرده تو را ساقی کوثر در خود
مثل یک آینه گردیده مکرر در خود
مثل یک آینه، یک آینه ی نورانی
بارها دیده و خندیده پ

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا از زبان امام حسنمجتبی(ع)( دارم به یاد، این همه گل، در نداشته) *

2622

شعر شهادت حضرت زهرا از زبان امام حسنمجتبی(ع)(   دارم به یاد، این همه گل، در نداشته) دارم به یاد، این همه گل، در نداشته
گلهای سرخ، چادرِ مادر، نداشته
باور نمی کنیم که این خونِ مادر است
گویا که هیچ چارۀ دیگر نداشته
نذرِ بتول، خونِ گلوی من و حسین
مسمارِ در، نیاز، به کوثر نداشته
صحبت ز مادر است، چه حاجت به لشگر است؟!
این گونه زخم، فاتح خیبر نداشته
در بیت وحی، دخت پیمبر نمی کُشند!
آن ماتمی که هیچ پیمبر نداشته
اینگونه با سفارش احمد روا نبود
حضرت مگر سفارش دختر نداشته
این تیغ، روی بازوی مادر چه می کند
دست و غلاف جنس برابر نداشته
فضه! شتاب کن، که تو را می زند صدا
گویا کنون نیاز به همسر نداشته
مادر، صدای یا اَبتایش، برای چیست؟
چندی شده، که سایۀ بر سر نداشته
از زیر در چگونه علی را صدا

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(بدون یار شدم، رفت آنکه یارم بود) *

2444
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(بدون یار شدم، رفت آنکه یارم بود) بدون یار شدم، رفت آنکه یارم بود
همان که وقت غم و غصه غمگسارم بود
از این قنوت و از این دست های سرد تهی
مشخص است که هم دار و هم ندارم بود
مرا به تیغ نیازی نبود تا او بود
به ذوالفقار چه حاجت که ذوالفقارم بود
نکشت و کشت مرا ، جان گرفت و هم جان داد
تبسمش، که تسلای جان زارم بود
هزار گل پس از او روی بسترش جا ماند
ولی مدینه نفهمید او بهارم بود
منم پیمبرِ بعد از پیمبر خاتم
که گریه، وحی من و چاه کوفه، غارم بود
در آن زمان که عدو خواست تا مرا ببرد
جواب محکم زهرا «نمی گذارم» بود
سکوت کردم و آهی کشیدم آن وقتی
که در نماز پسین، دومی کنارم بود
شاعر:پیمان طالبی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زهرا(س)(ای که به جسم نبی، قلب تویی جان تویی) *

4199
1

شعر مدح حضرت زهرا(س)(ای که به جسم نبی، قلب تویی جان تویی) ای که به جسم نبی، قلب تویی جان تویی
ای که به جان علی، جلوۀ جانان تویی
روضۀ احمد تویی جنّت و ریحان تویی
سیرتِ ختم رسل، سورۀ انسان تویی
در دو جهان صاحبِ سفرۀ احسان تویی
بطن نبوت تویی، باطن قرآن تویی
کیست ز نور دعا، ساخته مصباح کیست؟
در دل ظلمات جان، فالق الاصباح کیست؟
جز تو که ریحانه‌ای، روح که و راح کیست؟
حضرت موسی چه نام خواند بر الواح، کیست؟
در دل «مشکات» کیست، آنسوی «مصباح» کیست؟
دوازده چشمۀ دُرِّ درخشان تویی
تو باطن نمازی، حقیقت حج تویی
آن که امامت از او آمده منتج تویی
آنکه به قلب نبی آمده مدرج تویی
صحیفۀ عرش را نام مدرّج تویی
چراغ روشن تویی، سراج منهج تویی
به لوح محفوظ حق، صاحبِ عنوان تویی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا(س)(خورشید پیش پلک کبود تو گریه کرد) *

2318
1

مرثیه حضرت زهرا(س)(خورشید پیش پلک کبود تو گریه کرد) خورشید پیش پلک کبود تو گریه کرد
ماه آمد و در آتش و دود تو گریه کرد
وقتی ستاره دید که در قطره‌های اشک
تحلیل رفته است وجود تو، گریه کرد
پهلوی تو جهان به کبودی نشسته است
باید که بر بهشت کبود تو گریه کرد
وقتی فرشته دید نمازت نشسته است
بر حالت قیام و قعود تو گریه کرد
تسبیح، از حرارتِ ذکر تو آب شد
بر غربت تو، خاکِ سجود تو گریه کرد
شاعر:محمد سعید میرزایی

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد