شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت زهرا(س)(همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو) *

2312

شعر حضرت زهرا(س)(همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو) همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو
جان من از آنچه آمد بر سرت یک سر بگو
دردهای خویش را با خود مبر در خاک گور
یا ز سرّ سینه یا از زخم میخ در بگو
از چه دائم می‌روی از هوش و باز آیی به هوش
از چه می‌پیچی به خود پیوسته در بستر بگو
قطره قطره آب گشتی و مرا آتش زدی
با من از کاهیدن این نازنین پیکر بگو
رخ اگر می‌پوشی از من دیگر از زینب س مپوش
شرح سیلی را تو با آن با وفا دختر بگو
محسنت بین در و دیوار با قاتل چه گفت؟
لاله خونین من از غنچه ی پرپر بگو
ماجرای گوشواره بر کف دستت چه بود؟
راز از این قصّه ی سر بسته با حیدر ع بگو
ای بهشت من که رو کردی تو در باغ بهشت
آنچه را با من نمی گفتی به پیغمبر ص بگو
شاعر:استاد س

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(ای با تمام هستی خود یاور علی ع) *

2709
1

شعر حضرت زهرا(س)(ای با تمام هستی خود یاور علی ع) ای با تمام هستی خود یاور علی ع
در بیت وحی حامی و هم سنگر علی ع
چون شد که در بهار جوانی خزان شدی
ای یاس مصطفی ص گُل نیلوفر علی ع
با دفن مخفیانه ی تو در دل زمین
هفت آسمان خراب شده بر سر علی ع
وقتی نفس به قلب تو پیچید پشت در
می خواست روح، پر زند از پیکرِ علی ع
با تازیانه اجر رسالت به دست تو
تقدیم شد به پیش دو چشم تر علی ع
در لحظه ي غروب غم انگیزِ مرگِ تو
گویی رسیده بود شب آخر علی ع
دست خدایی تو چون از کار اوفتاد
نیرو گرفت خصم ستم گستر علی ع
یارب چه می شود که گذارم به باغ وحی؟
صورت به قتلگاه گُل پرپر علی ع
وقتی که گوشواره زگوش تو شد جدا
افتاد لرزه بر بدن دختر علی ع
ای اولین شهیده ی راه علی ع بمان

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دیو را با خانه ی انسیّة الحورا چه کار؟) *

3858
6

شعر حضرت زهرا(س)(دیو را با خانه ی انسیّة الحورا  چه کار؟) دیو را با خانه ی انسیّة الحورا چه کار؟
دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار؟
دشمن و بیت و لایت، هیزم و باغ بهشت
شعله ی آتش ، تو را با صورت زهرا س چه کار؟
تازیانه شرم کن این دست، دست فاطمه س است
ای فشار در ، تو را با عصمت کبرا چه کار؟
مرد کو، تا آورد دستی برون از آستین
این همه نامرد را با یک زن تنها چه کار؟
بوستانِ وحی و شیطان روبه و شیر خدا
ریسمان ظلم را با بازوی مولا چه کار؟
بیت حقّ را هیچکس نگشود با ضرب لگد
درد را با پهلوی انسیّة الحورا چه کار؟
فاطمه س پشت در آمد گفت با آن سنگ دل
ما عزا داریم ای ظالم تو را با ما چه کار؟
ای مغیره بشکند دستت که کوثر را زدی
هیچ دانی ضرب دستت کرد با زهرا س چه کا

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(درد مرا دو دیده ی خونبار شاهد است) *

2561
1

شعر حضرت زهرا(س)(درد مرا دو دیده ی خونبار شاهد است) درد مرا دو دیده ی خونبار شاهد است
سوز مرا شرارِ دل زار شاهد است
غم های ناشنیده و ناگفته ی مرا
موی سفید و زردی رخسار شاهد است
شب ها هر آنچه می گذرد بر من و دلم
اشگ دو دیده، دیده ی بیدار شاهد است
من بارها فدایی راه علی ع شدم
مسمار و سینه و در و دیوار شاهد است
من رو گرفتم از علی ع امّا هر آنچه شد
روی کبود احمد ص مختار شاهد است
آتش زدند خانه ی در بسته ی مرا
دود و مدینه و شررِ نار شاهد است
در شهر خود غریب تر از من کسی نبود
دفن جنازه ام به شب تار شاهد است
فریاد آه و ناله ی من بی جواب ماند
تا حشر بی وفایی انصار شاهد است
غسل شبانه و ورم بازوی مرا
اشگ دو چشم حیدر ع کرّار شاهد است
«میثم» هر آنچه بر علی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده) *

2143
1

شعر حضرت زهرا(س)(خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده) خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده
نصیب باغ و باغبان به جای گل شرر شده
بهشت وحی سرمدی میان شعله سوخته
هُمای قلّه ی قدم شکسته بال و پر شده
سلام ما به فاطمه س که پیش دشمنان همه
برای یاری علی ع سینه سپر، سپر شده
ولیة الله ولّی، کشته ی مرتضی علی ع
شهیده ای که شاهد شهادت پسر شده
سینه ی کوثر خدا دخت پیمبر ص خدا
باغ گل از نشانه ی بوسه ی میخ در شده
بین ستم گران همه شاهد قتلِ فاطمه س
دختر چارساله اش زینب س خون جگر شده
چشم حسین ع دم به دم می نگرد مغیره را
اشگ حسن ع روانه بر بی کسی پدر شده
طایر وحی در قفس بس که زده نفس نفس
روز به پیش دیده اش تیره تر از سحر شده
فاطمه ی شهیده ام چراغ هر دو دیده ام
تا

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(در نفس شعله ی جگر دارم) *

2171
1

شعر حضرت زهرا(س)(در نفس شعله ی جگر دارم) در نفس شعله ی جگر دارم
قلب سوزان و چشم تر دارم
من به خاک مدینه گم شده ای
از دو عالم عزیز تر دارم
چشمی از اشگ ماتمش لبریز
دلی از ناله پر شرر دارم
ناله ی دخترِ رسول خداست(ص)
شعله هایی که در جگر دارم
منم آن شمسه ی سپهر کمال
که هزار آسمان قمر دارم
گر چه مخفی است از نظر قبرم
به محبّان خود نظر دارم
گر چه زوّار، بی خبر زمنند
من زاحوالشان خبر دارم
ای بسا دل که دور تربت خود
همچو مرغ شکسته پر دارم
من همان نخل سبز توحیدم
که ولای علی ع را ثمر دارم
به دفاع علی ع کنم تقدیم
هر چه با خویش برگ و بر دارم
گر چه ماه رخم بود نیلی
روی چون مهر جلوه گر دارم
نه ز ایثارِ جان بود باکم
نه غم از کشتنِ پسر دارم
من طرفدار ح

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز) *

2191

شعر حضرت زهرا(س)(از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز) از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز
گشت از داغ نبی ص یثرب سراپا شور و سوز
بعد مرگ خواجه ی لولاک خصم کینه توز
داد کفر و شرک و خُبث طینت خود را بروز
کرد حقّ شیر حقِّ را از ره بیداد غصب
فاش می گویم صنم جای صمد گردید نصب
از سقیفه آتشی برخواست عالم را گرفت
دود آن تا حشر، چشم نسل آدم را گرفت
شعله هایش دامن آیات محکم را گرفت
دامن زهرا س و بیت الله اعظم را گرفت
مرکز وحی و نبوّت طعمه ی آن نار شد
قتلگاه محسن و زهرا س ، در و دیوار شد
از هجوم دشمنان بیت خدا را در شکست
پهلوی زهرا س مگو پهلوی پیغمبر ص شکست
رکن قرآن قلب احمد ص سینه ی حیدر ع شکست
فاش گویم هر دو رکن فاتح خیبر شکست
ظاهراً با یک لگد محسن در آنج

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دست دشمن بر ستم وا شد نمی دانم چرا) *

1910
1

شعر حضرت زهرا(س)(دست دشمن بر ستم وا شد نمی دانم چرا) دست دشمن بر ستم وا شد نمی دانم چرا
بسته بیت حقّ تعالی شد نمی دانم چرا
روبهان بر گرد پیر خویش گردیدند جمع
شیر حقّ تنهای تنها شد نمی دانم چرا
سرو قدّ مادر طاووس علیّینِ وحی
در جوانی چون کمان تا شد نمی دانم چرا
قتل محسن، خانه ی آتش زده، روی کبود
اجر احمد ص سهم زهرا س شد نمی دانم چرا
داغ زهرا س ، داغ محسن، اشگ غربت، خونِ دل
مزد زحمت های مولا شد نمی دانم چرا
صورتی کز شرم در محراب می انداخت گُل
نیلگون از جور اعدا شد نمی دانم چرا
در سقیفه بود شورایی که تا دامانِ حشر
قتل آل الله امضا شد نمی دانم چرا
خاک قبر مریم بیتِ امیرالمؤمنین ع
شسته با قبر دو عیسی شد نمی دانم چرا
ما همه فرزند زهراییم «میثم» کز ازل

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(کیستی تو؟ صدف گوهر مکنون خدایی ) *

3012
1

شعر حضرت زهرا(س)(کیستی تو؟ صدف گوهر مکنون خدایی ) کیستی تو؟ صدف گوهر مکنون خدایی
دختر احمدی و مادر مصباح هدایی
نه همین امّ ابیهایی و ناموس الهی
همسر حیدری و مادر کل شهدایی
بشری و همه جا کار خدایی ز تو دیدم
چه بگویم؟ کمکم کن که نگویم تو خدایی
به سخن ریخته از درج دهان گوهر وحیت
به نگه زنگ ز آیینه ي دل ها بزدایی
در تماشای رخت حُسن خدا دید محمد ص
دست تو دست خدا بود که بوسید محمد ص
لاله ي گلبن وحی استی و دل، باغ و بهارت
گشته در ارض و سما، هر ملکی مرغ هَزارت
شده گم در حرم گمشده ات شهر مدینه
نه مدینه، که همه عالم هستی ست مزارت
عرش و فرشند و سماوات همه سفره ي احسان
خلق مهمان سر این سفره، به هر لیل و نهارت
گل لبخند کند هدیه ز هر شعله به اهلش
گر به دوز

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(درون قصه ی ما آسمان زمین افتاد) *

2043

شعر حضرت زهرا(س)(درون قصه ی ما آسمان زمین افتاد) درون قصه ی ما آسمان زمین افتاد
و عشق خط زده شد ، قاف و عین و شین افتاد
و پاره شد یکی از برگ های مصحف نور
ترک به چینی گل واژه های دین افتاد
دوباره فاصله در بین ماه و خورشیدش
سرود شعر جدایی و این چنین افتاد
شاعر:وحید محمدی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(آسمانی ترین من امشب) *

3535
2

شعر حضرت زهرا(س)(آسمانی ترین من امشب) آسمانی ترین من امشب
آسمان را چه تیره می بینم
امشبی را چگونه تا به سحر
سر قبر ستاره بنشینم
ای گلم خواب هم نمی دیدم
قاری ختم امشبت باشم
فاطمه جان (س)چه قدر دشوار است
من پرستار زینبت باشم
آسمانی ترین من امشب
آسمانت چه دیدنی شده است
حال و روز غریبی علی و
کودکانت شنیدنی شده است
دائما پیش چشم خونبارم
صحنه درب و خانه می گذرد
چند وقتی است روزگارم با
گریه های شبانه می گذرد
روضه خوان شبانه ی خانه
سوز دل های غربت حسن است
روضه اش دائما : کسی راه
کوچه را روی مادر ما بست
زینبت ، وارث دعای شبت
سر سجاده ات دعا می خواند
زیر لب ، زمزمه کنان می گفت
کاش مادر کمی دگر می ماند
در دلها تمام ناشدنی است
باید اما ز تو ج

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(گنجینه ی تمام علوم و معارف است) *

1949

شعر حضرت زهرا(س)(گنجینه ی تمام علوم و معارف است) گنجینه ی تمام علوم و معارف است
بر هر سوال و مسئله ای خوب واقف است
حُسن تمام و سیرت وجه رسولی است
طرز نگاه و صوت صدایش بتولی است
از علم واعتبار ومقامش مشخص است
او با عبای سبز ولایت مُلَبَّس است
من روی صحبتم پسر مرتضی ! تویی
سلطان اهل سخا ، ملجا گدا ! تویی
هر آن کسی که ز جود تو با خبر گشته
ما که ندیده ایم ز درت نا امید برگشته
بر کلبه های فقیران یگانه امیدی
آقا ! تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی
رو سوی خانه ی معبود ساده می رفتی
مرکب کنارتان ، لیک پیاده می رفتی
آقا کریم آل محمد(ص) غریب و مظلومی
و خار در چشمتان ، استخوان به حلقومی
و آن زمان که همراه مادرت بودی
خبر رسیده تکیه گاه مادرت بودی
از بعد واق

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دوباره سفره ی اشک مرا تو گستردی) *

1890

شعر حضرت زهرا(س)(دوباره سفره ی اشک مرا تو گستردی) دوباره سفره ی اشک مرا تو گستردی
چرا محدثه تابوت خانه آوردی !؟
اثر نداشت مگر دستمال زرد نبی
هنوز مثل گذشته دچار سر دردی!؟
تمام پنجره ها را گشوده ام زهرا(س)
کمی نسیم بیاید، چقدر تب کردی!
اگر چه دنده ی یک دنده با تو لج می کرد
صبور بوده به روی خودت نیاوردی
چه آمده به سر چشم هایت ای بانو !؟
که با دو دست پی جانماز می گردی
شاعر:وحید قاسمی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(با قلب شكسته هر كه آواز كند) *

2316

شعر حضرت زهرا(س)(با قلب شكسته هر كه آواز كند) با قلب شكسته هر كه آواز كند
با بال دعا به عرش پرواز كند
از كار گره خورده نبايد ترسيد
يا فاطمه (س)قفل بسته را باز كند
-----
هر چند كه روزگار پر آفات است
اما همه جا نشانه و آيات است
در پيچ و خم مسيرها گم نشويم
سر رشته بدست مادر سادات است
-----
بگذار به لبخند بخواند ما را
با آن دل خرسند بخواند ما را
اي كاش زلال و تازه و خوب شويم
تا فاطمه (س) فرزند بخواند ما را
شاعر:ایوب پرندآور

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(کیستم من فاطمــه س محبـوبۀ جان‌آفرینـم ) *

2572
5

شعر حضرت زهرا(س)(کیستم من فاطمــه س محبـوبۀ جان‌آفرینـم ) کیستم من فاطمــه س محبـوبۀ جان‌آفرینـم
جنــۀالاعـلای قــربِ رحمـۀ للعـالمینم
لیلۀ القدری که کس غیر از خدا قدرش نداند
معنــی «انا فتحنـــا»ی امیــرالمؤمنینم
مادر پیغمبران از شخص آدم تا محمّد;
بانــوی مـلک خـدا در آسمان‌ها و زمینم
از ازل پیشانــی توحیــد را بــودم ستاره
تا ابـد انگشـتر ختــم رســالت را نگینم
ذات حق کرده اراده تا که باشد یک حسینش
ور نه ریزد تا صف محشـر، حسین از آستینم
آن جناب مریـم عـذرا و این یکتـا مسیحش
این مـن و ایـن یـازده عیسـای عیساآفرینم
راستـی رکـن همه ارکان عالم کیست؟- حیدر
در حقیقـت مـن همـان رکـن امـام راستینـم
ایـن عجب نبْوَد چو پا در عرصۀ محشر گـذارم
عفـو جوشــد از ی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تا آيه آيه سوره ی كوثر مقدس است) *

3617
2

شعر حضرت زهرا(س)(تا آيه آيه سوره ی كوثر مقدس است) تا آيه آيه سوره ی كوثر مقدس است
شان تو ای مليكه ی محشر مقدس است
بال بهشت فرش قدمهات می شود
يعنی مقام عصمت مادر مقدس است
قلبی كه فاطميه ی غمهات مي شود
نذر نگاه تو شده ، ديگر مقدس است
تا روضه روضه ی تو و گريه براي توست
اين اشكهای پاك و مطهر ، مقدس است
بانو به احترام تو و عطر نام تو
گلهای ياس سبز و معطر مقدس است
وقتی كه ريخت بال و پرت بين كوچه ها
ديگر گل بنفشه ی پرپر مقدس است
دور و بر بقيع تو بانوی بی نشان
حتی غبار بال كبوتر مقدس است
خونت نوشت بر تن تاريخ تا ابد
هر كس شود فدايی رهبر مقدس است
شاعر:یوسف رحیمی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اين روضه ها امروز و فردا کردنش سخت است) *

2288

شعر حضرت زهرا(س)(اين روضه ها امروز و فردا کردنش سخت است) اين روضه ها امروز و فردا کردنش سخت است
بايد بگويم گرچه معنا کردنش سخت است
لکنت گرفته پلک تو در بين آن کوچه
اين راز سربسته ست افشا کردنش سخت است
چشمي که دست سنگي آن بي حيا بسته
مقداد مي دانست که وا کردنش سخت است
دستي که بين کوچه ها از پا تو را انداخت
فهميد قدّ حيدري تا کردنش سخت است
حالا که داري خواهشي ، تابوت مي خواهي؟
اسباب مرگ تو !؟ مهيّا کردنش سخت است
با غسل زير پيرهن فکر علي ع بودي
زخم نود روزه تماشا کردنش سخت است
داغ کبود کوچه ها آنقدر روشن بود
فهميد دست فتنه ، حاشا کردنش سخت است
شاعر:یوسف رحیمی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا(س)(زهرا چو شمع سوخت و پیوسته آب شد ) *

2640

مرثیه حضرت زهرا(س)(زهرا چو شمع سوخت و پیوسته آب شد ) زهرا چو شمع سوخت و پیوسته آب شد
بعد از پدر به او ستم بی حساب شد
در بین دوستان خود از بس غریب گشت
از اشک غربتش، دل دشمن کباب شد
وقتی که دید دست علی در طناب بود
بر دور گردنش، غم عالم طناب شد
روز مدینه چون شب تاریک تیره ماند
یک لحظه تا کبود رخ آفتاب شد
واجب بود جواب چو مؤمن کند سلام
یارب چرا سلام علی بی جواب شد؟
دنیا گرفت فاطمه را از علی، علی
سوزش به سینه ماند و چهل سال آب شد
آن لحظه ای که پشت در افتاد مادرش
انگار عرش بر سر زینب خراب شد
از آن شبی که فاطمه اش در تراب خفت
بغض شکسته هم نفس بوتراب شد
مولا همیشه بود عزادار فاطمه
تا آن شبی که صورتش از خون خضاب شد
"میثم"! به روی تربت پنهان فاطمه
هر روز

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س)(کن نظر بر من و بر چشم ترم مادر جان) *

2557

شعر مرثیه حضرت زهرا(س)(کن نظر بر من و بر چشم ترم مادر جان) کن نظر بر من و بر چشم ترم مادر جان
جان زينب مرو امشب ز برم مادر جان
بعد تو اي همه جا سنگ صبور زينب
دل پر غصه به پيش که برم مادر جان
مي کند داغ تو اين قلب مرا غمخانه
هم سيه جامه ماتم به برم مادر جان
گر روي از بر حيدر که دگر پاک کند
اشک غم از رخ ماه پدرم مادر جان
بهر ياري پدر دست تو را بشکستند
که دگر شانه نشد موي سرم مادر جان
ز چه رو مرگ طلب مي کني از بهر شفا
سوزد از سوز دعايت جگرم مادر جان
مي شود شمع وجودت ز غم و غصه آب
سوختنت را به دوچشمم نگرم مادر جان
تو بکش دست نوازش به سرم چون گردد
بعد تو خاک عزايت به سرم مادر جان
ياد آن ناله جانسوز تو من مي گريم
به در خانه چو افتد نظرم مادر جان
تو به سينه

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا(س)(دردا که پیر گشتم، در موسم جوانی ) *

2095
1

مرثیه حضرت زهرا(س)(دردا که پیر گشتم، در موسم جوانی ) دردا که پیر گشتم، در موسم جوانی
این موسم جوانی، این قامت کمانی!
گردون به خون نشیند، چشم کسی نبیند
ابر سیاه سیلی، بر حُسن آسمانی
وقتی که باغ می سوخت، بلبل به گریه می گفت:
آتش زدن ندارد، باغی که شد خزانی
ما داغدیده بودیم، امت به جای لاله
هیزم به خانة ما، آورد ارمغانی
جای غلاف شمشیر، بر روی بازویم ماند
بر من مدال دادند، در عین جان فشانی
بابا ببین پس از تو، با دخترت چه کردند
خوب از امانت تو، کردند قدر دانی
رسم وفا چنین بود؟ اجر رسالت این بود؟
تنها امانتت را کشتند در جوانی
برخیز یا محمد اعلام کن به امت
سیلی زدن به یک زن، این نیست قهرمانی
شب تا سحر نخفتم، امروز اگر نگفتم
در روز حشر گویم با من چه کرد

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بی عبورت کوچه ها بن بست دارد بی گمان) *

2065

شعر حضرت زهرا(س)(بی عبورت کوچه ها بن بست دارد بی گمان) بی عبورت کوچه ها بن بست دارد بی گمان
ظلم پشتش عده ای سرمست دارد بی گمان
زرق و برقی شد تمام سادگی هایی که بود
مال دنیا بنده ای دربست دارد بی گمان
تلخ تر از زهر جای دین به خورد مردم است
دست فتنه شیوه ای تردست دارد بی گمان
از گناه خلق فهمیدم که در تآخیر تو
پشت پرده مکر شیطان دست دارد بی گمان
پای مجنون در گٍل صحرا فرو مانده بیا
عاشقی با گریه ها پیوست دارد بی گمان
نزد چشمانت برایم آبرویی هست هنوز؟
نوکر آیا ارزش یک " هست " دارد؟ بی گمان
شاعر:توحید شالچیان ناظر

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(هستي ات رابه ره دوست گذاري مردي) *

2210

شعر حضرت زهرا(س)(هستي ات رابه ره دوست گذاري مردي) هستي ات رابه ره دوست گذاري مردي
وسط راه اگر دبّه نياري مردي
ورنه هر بي سروپايي شود عاشق پيشه
دره دوست اگر جان بسپاري مردي(يازهرا س)
تهمت وطعنه زاغيارشنفتن سخت است
به كسي درد دل خويش نگفتن سخت است
پهلو سينه وسر نيمه ي شب بيدارن
ماها براثر درد نخفتن سخت است
انقدر زجر كشيدم كه دگر پيرشدم
دگر از اهل مدينه بخدا سيرشدم
نه فقط سيلي وديوارودروسقط جنين(يا الله)
بلكه بعد پدرم يكسره تحقيرشدم
شاعر:درویشی شانی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(از آتش کینه زود پرپر می شد) *

2474
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(از آتش کینه زود پرپر می شد) از آتش کینه زود پرپر می شد
یک شاخه گل کبود پرپر می شد
پشت در خانه ی علی ... شمع نوشت
(پروانه میان دود پرپر می شد)
***
آماده شدند دل به دریا بزنند
با کینه به روی یاس ها پا بزنند
دست تو جدا نمی شد از دست علی
مجبور شدند بازویت را بزنند
***
تابوت، روانه ... می برندت مادر
بی عذر و بهانه ... می برندت مادر
آنقدر غریب بوده ای از خانه
... دارند شبانه می برندت مادر

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(من پسر خون خدا مهدی ام) *

3674

شعر حضرت زهرا(س)(من پسر خون خدا مهدی ام) من پسر خون خدا مهدی ام
طالب خون شهدا مهدی ام
مادر من مادر خون خداست
مادر من ائمه را مقتداست
مادر من امّ ابیها بود
مادر من حضرت زهرا بود
مادر من بهشت احمد بود
روح دو پهلوی محمد بود
مادر من سیدة الانبیاست
دائرة المعارف کبریاست
مادر من اسوه صبر و رضاست
آینه پیمبر و مرتضاست
عصمت حق، همسر حبل المتین
امّ نبی، امّ کتاب، امّ دین
مادر من روح نماز شب است
حاصلی از تربیتش زینب است
مادر من حسین می پرورد
دامن پاک او حسن آورد
مادر من دست یدالله بود
دست مگو هستِ یدالله بود
مادر من بود و نبود علی ست
مادر من یاس کبود علی ست
مادر من فدایی حیدر است
شاهد او ناله پشت در است
مادر من کیست امید علی ست
مادر اولین شهید

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دل من هی نگو از غربت و داغ فاطمه) *

2164

شعر حضرت زهرا(س)(دل من هی نگو از غربت و داغ فاطمه) دل من هی نگو از غربت و داغ فاطمه
نگو تو مدینه خاموشه چـراغ فاطمه
قصــۀ کبوتــرِ مدینــه رو دیگــه نـگو
حرف میخ داغ و زخم سینه رو دیگه نگو
آخه روشنیِ آسمون به نور فاطمه‌س
فاطمه‌- ستاره‌ای که پرفروغتر از همه‌س
واسـۀ دیدن اون، ماه و ستاره جون میدن
تو بهشت فرشته‌ها به نام اون، اذون میدن
تو بهشت یـه قصر روشنه که با ستاره‌ها
همـۀ اهل بهشت اونو به هم نشون میدن
دل من هی نگو از غربت و داغ فاطمه
نگو تو مدینه خاموشه چـراغ فاطمه
قصــۀ کبوتــرِ مدینــه رو دیگــه نـگو
حرف میخ داغ و زخم سینه رو دیگه نگو

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اي بضعه ي پيغمبر يا فاطمه الزهرا) *

3866

شعر حضرت زهرا(س)(اي بضعه ي پيغمبر      يا فاطمه الزهرا) اي بضعه ي پيغمبر يا فاطمه الزهرا
اي دخت پدر پرور يا فاطمه الزهرا
هم قدري و هم کوثر يا فاطمه الزهرا
حوراي خدا منظر يا فاطمه الزهرا
زهراي نبي مظهر يا فاطمه الزهرا
توحيد ز پا تا سر يا فاطمه الزهرا
هم دختر بابايي هم بضعه ي طاهايي
هم عصمت داداري هم ام ابيهايي
هم مادر دو مريم هم مام دو عيسايي
راضيه و مرضيه صديقه ي کبرايي
والشمسي و والليلي زهرايي و زهرايي
زهراي حسين آو ر يا فاطمه الزهرا
نازد به ملک خالق هنگام دعاي تو
خورشيد کند سجده بر خاک سراي تو
زينت به کتاب ا... بخشيده ثناي تو
رخسار حيا گلگون ا ز شرم و حياي تو
فرمود رسول ا... بابا بفداي تو
اي بر پدرت مادر يا فاطمه الزهرا
اوصاف تو بايد گفت با صوت ج

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(آهم رسد به گردون اشکم به رخ روانه) *

2392
2

شعر حضرت زهرا(س)(آهم رسد به گردون اشکم به رخ روانه) آهم رسد به گردون اشکم به رخ روانه
شد قسمتم که شویم جسم تو را شبانه
ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم
امشب رسیده دستم بر بازوی شکسته
بنشینـم و بگــریم بـر پهلوی شکسته
ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم
در موسم جوانی از من تو را گرفتند
با ضـرب تازیانـه دیگـر چرا گرفتند
ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم
بر پیکرت بریزیم از اشک خود ستاره
غسل تو گشته بر من شهادت دوباره
ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم
با چشـم بستـه خـود بر من نظاره داری
چرا به هر دو گوشت یک گوشواره داری
ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم
چون من کسی نـدارد مراسم شبانه
هم غسل مخفیانه هم دفن مخفیانه
ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم
بر یار مهربانم خون گریه کن مدینه
هم بــر مدال

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(باز هم میرسد بهار،ولی) *

2283

شعر حضرت زهرا(س)(باز هم میرسد بهار،ولی) باز هم میرسد بهار،ولی
باز پاییز سرد در راه است
ای بهار همیشگی بازآ
بی تو عمر بهار کوتاه است
باز هم میرسد بهار،ولی
بی تو از زندگی دلم سیر است
بی تو عید و بهار را چه کنم
عید هم بی تو سرد و دلگیر است
باز هم میرسد بهار،ولی
بازهم عاشق تو دلتنگ است
ای حضور تو سبزترین فصول
بی تو فصل بهار بی رنگ است
باز هم میرسد بهار،ولی
عاشقت بیقرار و بیتاب است
بعد از این عاشقانه میگویم:
عید،روز ظهور ارباب است
شاعر:سعید محمدی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مارا که غمی بزرگ برجان ودل است) *

2324

شعر حضرت زهرا(س)(مارا که غمی بزرگ برجان ودل است) مارا که غمی بزرگ برجان ودل است
از فاطمه عشق او در این آب وگِل است
گر عید رسد مباد ما را عیدی
کین عید ازاین آمدن خود خجل است
سبز است بهار وگل به بستان زیباست
اما گل وبلبل وچمن تنگدل است
چون یاس شکسته کس ببیند درباغ
از غصه نمیرد بخدا سنگدل است
افتاده کنار یاس از جنس بلور
پژمرده گُلی به خون معطر،چو هِل است
سید نه به امروز که از روز الست
مملو زغم فاطمه جان را و دل است
شاعر:محمد موسوی اندانی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زهرا(س)(زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه) *

2784
1

شعر مدح حضرت زهرا(س)(زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه) زندگی ارزش ندارد بی ولای فاطمه
قلبم آرامش ندارد بی ولای فاطمه
در سماوات و زمین گر نور می بینی از اوست
مهر و مه تابش ندارد بی ولای فاطمه
ابر و باد و مهر و مه خدمتگزار این درند
آسمان بارش ندارد بی ولای فاطمه
مهر او در دل، به جنت چشم بسته می روم
دید ه ام بینش ندارد بی ولای فاطمه
حجت ما مهدی است و حجت او مادرش
این فلک گردش ندارد بی ولای فاطمه
جنت و فردوس و رضوان، کل باغات بهشت
ارزش گردش ندارد بی ولای فاطمه
ای خدا جان را بگیر، این عشق را از ما مگیر
شیعه آسایش ندارد بی ولای فاطمه
شاعر:ولی الله کلامیزنجانی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد