شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت زهرا(س)(بت پرستان کعبه توحید را آذر زدند) *

2768

شعر حضرت زهرا(س)(بت پرستان کعبه توحید را آذر زدند) بت پرستان کعبه توحید را آذر زدند
روز روشن با لگد بیت خدا را در زدند
در مدینه هر چه گردیدند، گل پیدا نشد
جای گل با شاخه هیزم به زهرا سر زدند
روی ناموس خدا و دست شیطان وای من!
این جنایتْ پیشگان، سیلی به پیغمبر زدند
دست بابا بسته، مادر بر زمین افتاده بود
چار کودک مثل مرغ نیم بسمل پر زدند
روبهان دیدند شیر حق بود مأمور صبر
روی دست همسر او، ضربه محکم تر زدند
کاش بیرون مدینه یا میان کوچه بود
مادر سادات را در خانه حیدر زدند
بیشتر دردش به قلب زار دختر می نشست
ضربه هایی را که روی شانه مادر زدند
انبیا از درد پیچیدند در جنت به خویش
ضربه تا بر پهلوی صدیقه اطهر زدند
سوره کوثر به قتل فاطمه تفسیر شد
در حریم و

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(درد از تمام روزنه‌ها سر كشيده‌ است) *

1843

شعر حضرت زهرا(س)(درد از تمام روزنه‌ها سر كشيده‌ است) درد از تمام روزنه‌ها سر كشيده‌ است
پا را ز حد خويش فراتر كشيده است
در امتداد بي‌كسي روزهاي زخم
ديوار و در براي تو خنجر كشيده است
تقدير زخم خورده، غروب غم تو را
در شعله‌هاي آتش اين در كشيده است
اين شهر در سكوت فرو رفته، بعد تو
اين زهر را براي ابد سركشيده است
شاعر:طیبه تقی زاده

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(معنا ندارد عید مادر که بستری است) *

2161
1

شعر حضرت زهرا(س)(معنا ندارد عید مادر که بستری است) معنا ندارد عید مادر که بستری است
ای شیعیان به هوش ایام مضطری است
هر شیعه ی علی در فاطمیه ها
از شادی و شعف از خنده ها بری است
رخت و لباس نو بر تن نمی کنیم
مشکی به تن کند هر کس که حیدری است
دور از نگاه غم آلوده ی علی
ابری تر از بهار چشمان دختری است
طفلان فاطمه محزون و دل غمین
باور نمی کنند مادر کبوتری است
با بغض در گلو حیدر اشاره کرد
یعنی که فاطمه پایان دلبری است؟
از داغ همسرش از پا فتاده است
حیدر که گفته اند مولای خیبری است

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(در مي‌زنند و پشت در آتش به پا شده‌‌ست) *

1860

شعر حضرت زهرا(س)(در مي‌زنند و پشت در آتش به پا شده‌‌ست) در مي‌زنند و پشت در آتش به پا شده‌‌ست
كوچه به درد ملتهبي مبتلا شده‌ست
در مي‌زنند و شهر نفس هم نمي‌كشد
حجم سكوت ممتد بي‌منتها شده‌ست
در را شكسته‌اند و كسي ضجه مي‌زند
بر روي شهر وقت نزول بلا شده‌ست
تكليف يك كبوتر پهلو شكسته چيست؟
وقتي در آشيانه‌اش آتش به پا شده‌ست
نفرين به مردمان دغل كار روزگار
كز ظلمشان به آل پيمبر جفا شده‌ست

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(در را که با شتاب لگد وا نمی کنند) *

3105
-1

شعر حضرت زهرا(س)(در را که با شتاب لگد وا نمی کنند) در را که با شتاب لگد وا نمی کنند
دیوار را که صفحه گلها نمی کنند
گلبرگ یاس را که با آتش نمی کشند
سیلی نصیب صورت حوراء نمی کنند
آتش به درب خانه ی حیدر نمی زنند
توهین به بیت و سرور مولا نمی کنند
با کودکان خانه که مشکل نداشتند
رحمی چرا به گریه ی آنها نمی کنند
مردم به جای بیعت و همیاری امام
غربت نصیب رهبر تنها نمی کنند
در پیش چشم غیرت مردانه ی کسی
حمله به دست و بازوی زنها نمی کنند
زن را به قصد کشت به کوچه نمی زنند
جمعی اگر زدند تماشا نمی کنند

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(می توان با فاطمیه تا خدا پرواز کرد) *

2376

شعر حضرت زهرا(س)(می توان با فاطمیه تا خدا پرواز کرد) می توان با فاطمیه تا خدا پرواز کرد
میتوان تا قاب قوسین این چنین پرواز کرد
فاطمی گشتن یکی از حسنهایش این بود
میتوان از بهر رفتن در جنان هم ناز کرد
قفل این دنیا به نام فضه هم وا می شود
باب خلقت را خدا با نام زهرا باز کرد
می توانم از محبینش شوم این سخت نیست
با زبان اشک باید عشق را ابراز کرد
از حسن باید بپرسیم بعد از آن یوم الفدک
مادرش رو از چه پوشاند و دلیلش راز کرد

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دیدی زده بالای دری پرچم زهرا) *

2641
-1

شعر حضرت زهرا(س)(دیدی زده بالای دری پرچم زهرا) دیدی زده بالای دری پرچم زهرا
بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا
ایام، تعلق به گل یاس گرفته
افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا
بر سینه ی زخمی و شکسته پی تسکین
جز اشک محبان نبود مرهم زهرا
پیدا نکند لولو و مرجان بهشتی
هرکس نشود غرق مگر در یم زهرا
خواهی عرق شرم نریزی به قیامت
درنوکری اینجا مگذاری کم زهرا
کافی است به سنی و مسیحی چو یهودی
از چادر خاکی بخورد یک دم زهرا
ای رشته ای از چادر بی بی مددی کن
گردیم چو سلمان شما محرم زهرا
بردار زبانم ببرید و بنویسید
تو میثم تماری و من میثم زهرا

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دارد نشانـه از حـرم بـی نشانه ات) *

2766
2

شعر حضرت زهرا(س)(دارد نشانـه از حـرم بـی نشانه ات) دارد نشانـه از حـرم بـی نشانه ات
تشییع مخفیانـه و دفـن شبانـه ات
باب تو باب وحی در رحمت خداست
چون شد که قتلگاه تـو شد آستانه ات
نه در اُحد، نه در دل صحرا، نه در بقیع
حتی تو حق گریه نـداری به خانه ات
از خیمه هـای سوختـۀ کربـلا گذشت
آن آتشـی کـه سبـز شد از آشیانه ات
در پیش چشم فاتح بـدر و احد زدند
گه بـا غلاف تیغ و گهـی تازیانـه ات
حق داشتی خمیده شوی چون هلال ماه
ای کوه غصه های علـی روی شانـه ات
صد بار جان فشاندی و در یاری علی
دیدنـد بـاز جانـب مسجــد، روانه ات
ای حامی علی که گمان داشت شوهرت
با دست خـویش دفـن کنـد مخفیانه ات
وقتی که دست خصم به رویت بلند شد
افتــاد لــرزه بـر بدن نازدانه ات
میثم

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(گرگوهری بنام تولا نداشتم) *

2795
1

شعر حضرت زهرا(س)(گرگوهری بنام تولا نداشتم) گرگوهری بنام تولا نداشتم
رهتوشه بهرروز مبادا نداشتم
روزحساب دردوغمم بی حساب بود
دردل اگرمحبت زهرا نداشتم
دیروزاگرکه دست مرااونمی گرفت
امروزمن امیدبه فردا نداشتم
گرمهراونبود دراین ظلمت حیات
راهی بسوی عرش معلا نداشتم
هرگاه تامدینه اوپرگشوده ام
چشم طمع به جنت اعلا نداشتم
ای عصمت مقدس حق عمری ازگناه
بال وپرم شکسته وپروا نداشتم
کردی هزارمرتبه لطف وکرم به من
غافل شدم که چشم تماشا نداشتم
شرمنده ازحضورتوهستم که دررهت
ایمان وعشق داشته تقوا نداشتم
چیزی برای عرضه براین آستان نور
درحیرتم که داشته ام یا نداشتم
اخلاص ومعرفت به «وفائی» بیاببخش
چیــزی جـزاین مـن ازتـووتمنــا نداشتم

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)( قرن ها بر عترت و قرآن ستم بسیار شد) *

1430
0

شعر حضرت زهرا(س)( قرن ها بر عترت و قرآن ستم بسیار شد) قرن ها بر عترت و قرآن ستم بسیار شد
قرن ها بر شیعه مانند علی آزار شد
قرن ها تن قطعه قطعه قرن ها سرها جدا
از سعید و عَمرو و حُجر و میثم تمار شد
گه جمل، گه نهروان، گه فتنه صفین بود
جنگ ها با نفس احمد حیدرکرار شد
بس محمدها و مالک ها و بوذرها شهید
کُشتة راه ولایت، همچنان عمّار شد
از عبیدالله و حجّاج و یزید و عَمرعاص
ظلم ها تکرار شد، تکرار شد، تکرار شد
ای بسا کشتند از آل علی عباسیان
دست ها سرها جدا از عترت اطهار شد
کس نمی پرسد چرا در چارده قرن تمام
اینقدر در شیعة آل علی کشتار شد
روز محشر پیش پیغمبر شهادت می دهم
آنچه شد با شیعه بین آن در و دیوار شد
تا کند دست ستم امضای قتل شیعه را
صفحه آمد سینة زهرا

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ما را خدا به عشق علی آفریده است) *

4391
1

شعر حضرت زهرا(س)(ما را خدا به عشق علی آفریده است) ما را خدا به عشق علی آفریده است
ما را فدای راه ولی آفریده است
لعنت بر آن که حب علی را فروخته
رحمت بر آن که در ره این عشق سوخته
لعنت به منکران غدیر و ولای او
له می شوند روز جزا زیر پای او
ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است
این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است
با منکران شیر خدا نیست کارمان
با دشمنان آل عبا نیست کارمان
ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است
این کار از عبادت هر لحظه برتر است

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(پيش من گريه نکن لاله ي پژمرده ي من) *

2883
2

شعر حضرت زهرا(س)(پيش من گريه نکن لاله ي پژمرده ي من) پيش من گريه نکن لاله ي پژمرده ي من
رخ مپوشان ز من اي يار کتک خورده ي من
اي دارو ندارم زهرا
بنشين به کنارم زهرا
گويا که خزان افتاده
در فصل بهارم زهرا
زهرا زهرا يا زهرا
خيز و از جاي و ببين گريه ي پنهاني من
چاره کن فاطمه جان بي سر و ساماني من
شرمنده ام از طفلانت ،
از ناله ي بي درمانت
مي ميرد علي زهرا جان ،
از زخم روي دستانت
زهرا زهرا يا زهرا
خيز و از جاي و ببين زينب دردانه ي تو
شد پرستار يتيمان تو در خانه ي تو
اي بود و نبودم زهرا ،
نام تو سرودم زهرا
در پيش علي افتادي ،
اي ياس کبودم زهرا
زهرا زهرا يا زهرا

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(وارث انبیـاء، نجـــل خــون خــدا) *

2510
2

شعر حضرت زهرا(س)(وارث انبیـاء، نجـــل خــون خــدا) وارث انبیـاء، نجـــل خــون خــدا
پــاسخ نالـــۀ سیّــدالشهــداء
تـــو امیــد زینـــب و زهرایـــی
منجــی عالــم صـــاحب مـــایی
یا اباصالح نظری مولا(2)
در مدینـه بـه گوش آید این زمزمه
هـر شب از تربت مخفی فاطمه
ای خــدا خـــون از بصــرم آیـد
کــی شــود فــرج پســرم آیـــد
یا اباصالح نظری مولا(2)
عمــۀ کوچــک پــاک و معصوم تو
اســب بی‌صــاحبِ جــدّ مظلوم تو
عمویت عبــاس عمّه‌ات زینب
بـا تــو می‌گوینــد سیّدی هر شب
یا اباصالح نظری مولا(2)
شب جمعه رود مهدی فاطمه
گـه سـوی قتلگـه گه سـوی علقمه
چشــم عبــاس و زخــم ثـارالله
هــر دو می‌گوینــد بــا فغـان و آه
یا اباصالح نظری مولا(2)
مرهــم فــرق خونــی

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(آه چه كند مولا ، با ، غم زهرا و داغ شكيبايي) *

3025
4

شعر حضرت زهرا(س)(آه چه كند مولا ، با ، غم زهرا و داغ شكيبايي) آه چه كند مولا ، با ، غم زهرا و داغ شكيبايي
ماتم زهرا برده ز علي ديگر صبر و شكيبايي
ميان مسلمين علي مانده تنها
ز دست مرتضي كنون رفته زهرا
درون سينه ي علي گشته غوغا
واي ، از اين ماتم ، در دل مولا شد ماتم عظمائي
زينب داغديده از مرگ مادر
فغان ز سينه مي كشد ديده ي تر
گاه به سينه مي زند گاه بر سر
رفته ز رخسار اين گل زيبا و جلوه ي زيبايي
همدم و ياور علي رفته از دست
ماه منور علي رفته از دست
فاطمه همسر علي رفته از دست
آه ، چكند با اين ، سيل سرشك و اين ديده ي دريايي
خانه ي مرتضي شده سرد و خاموش
اشك ميان ديده ها مي زند جوش
ز كودكان همي رسد ناله بر گوش
گشته بپا در بيت علي از اين غم محشر كبرايي
ديده ي بضع

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(قلب منو پر شراره کردي) *

3669
5

شعر حضرت زهرا(س)(قلب منو پر شراره کردي) قلب منو پر شراره کردي
وقتي که ز من کناره کردي
وا...ِ که مردم از خجالت
وقتي که به در اشاره کردي
اي سرو خميده ، با رنگ پريده
مي روي ز پيشم ، اي خوشي نديده
آهسته برو در اين شب تار
اي يار علي بي کس و يار
اي بار سفر شبانه بسته
زهراي جوان خدا نگهدار
دستي به سوي خدا گرفتي
بيمار علي شفا گرفتي
اي در همه جا پناه حيدر
تنها خوشي مرا گرفتي
شمع شب تارم ، سوسو مزن امشب
با هر نفس تو ، جان آمده بر لب
با آنکه علي پهلوانم
بنگر که چگونه قد کمانم
هرگز نکند خدا که زهرا
من بي تو در اين جهان بمانم

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(الا به يمن تو پاينده اقتدار ولايت) *

2747
1

شعر حضرت زهرا(س)(الا به يمن تو پاينده اقتدار ولايت) الا به يمن تو پاينده اقتدار ولايت
وجود عرشي تو محور و مدار ولايت
جبين و سينه و دست تو بوسه گاه محمد
جلال و شوکت و شأن تو اعتبار ولايت
به اشک چشم تو سبز است باغ عترت و قرآن
ز خون نسل تو سرخ است لاله زار ولايت
تو بر خزان ستم تيره گشته اي که هماره
ز قبر گمشده ات مي دمد بهار ولايت
تو رکن حيدر کرار و استوانه ي حقي
تو آبروي رسالت تو افتخار ولايت
به شهر علم و درش دسترس نبود کسي را
اگر نبود وجود تو در ديار ولايت
به دامن تو شده تربيت امامت و عصمت
ز برگ و بار تو سبز است شاخسار ولايت
تو ماه انجمني در غروب شهر مدينه
تو بامداد اميدي به شام تار ولايت
سلام بر تو که در کوچه هاي شهر مدينه
قدت خميد و کشيدي به د

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(قسم به سینۀ مجروح مادرت زهرا) *

2472
1

شعر حضرت زهرا(س)(قسم به سینۀ مجروح مادرت زهرا) قسم به سینۀ مجروح مادرت زهرا
تو بر ظهـور دعـای فـرج بخـوان مولا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز
شــرار دود ز بیــت علــی رود بــالا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که علی
بــود هنــوز عـذادار مـادرت زهرا
تو بر ظهور دعای فرج بخـوان که هنوز
علی است مثل تو مظلوم و بیکس و تنها
تو بر ظهور دعـای فرج بخـوان که کند
همیشه مــادر پهلـو شکسته بـر تو دعا
!تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسن
بـه زیـر ضـرب لگـد دیـد مـادر خـود را
!تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسین
فتــاد پشـت در خانــه، مـادرش از پـا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز
صدای نالۀ محسن رسد به عرش خدا
تو بر ظهور دعای فرج بخوان که به نی
!بوَد هنـوز سـر

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مگر نه فصل بهار آمده، بهار کجاست) *

2477
1

شعر حضرت زهرا(س)(مگر نه فصل بهار آمده، بهار کجاست) مگر نه فصل بهار آمده، بهار کجاست
بهار ماست گل روی یار، یار کجاست
دل پیاده ام از پا فتاد و رفت ز دست
ندیدم عاقبت، آن یار تک سوار کجاست
زمانه در دل شب های تیره حبس شده
مهی که می دمد از قلب شام تار کجاست
نوشته افضل اعمال انتظار فرج
زهی حدیث، ولی مرد انتظار کجاست
به بی قراری دل های بی قرار قسم
قرار این همه دل های بی قرار کجاست
یگانه ساقی لب تشنگان جام وصال
شفای زخم جگرهای داغدار کجاست
به برگ برگ شقایق نوشته این مصراع
که باغبان گلستان روزگار کجاست
مگر که چهره گذارم به پای زائر او
خدای من حرم ابن مهزیار کجاست
امید گمشدة اهل بیت، رخ بگشا
بگو که مادر سادات را مزار کجاست
خزان گرفته تمام وجود میثم را
گل

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ازل براي ابد مُلك لا يزالش بود) *

2206

شعر حضرت زهرا(س)(ازل براي ابد مُلك لا يزالش بود) ازل براي ابد مُلك لا يزالش بود
چه فرق مي‌كند آخر كه چند سالش بود؟
حريم عرش خدا بود سقف پروازش
تمام وسعت عالم به زير بالش بود
وجود خون خدا را به شير خود پرورد
بزرگ كرب و بلا طفل خردسالش بود
پس از غروب كه خورشيد راه خانه گرفت
چراغ كوچه شب قامت هلالش بود
زمين شبزده را رشك آسمان مي‌كرد
اگر فزون‌تر از آن خطبه‌ها مجالش بود

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اعطای حق به ختم رسل چیست؟ کوثر است) *

2761
1

شعر حضرت زهرا(س)(اعطای حق به ختم رسل چیست؟ کوثر است) اعطای حق به ختم رسل چیست؟ کوثر است
کوثر وجود اقدس زهرای اطهراست
زهرا یگانه لیله قدری که قدر او
مخفی چو علم غیب خداوند اکبر است
زهرا که نقطه نقطه به دست و جبین او
آثار بوسه های مدام پیمبر است
زهرا که کفو نفس رسول خدا علی است
زهرا که حیدر است چواو،اوچوحیدراست
زهرا که قدر و عزت و جاه و جلال او
از صد هزار مریم عذرا فراتر است
انسیه ای که از ملک و حور و جنّ و انس
هرکس که نیست خاک درش خاک بر سر است
ممدوحه ای که ذات خداوند ذوالجلال
او را به مصحف نبوی مدح گستر است
زهرا علیمه، طاهره، زهره، محدثه
زهرا همان بتول، بتول مطهر است
بر مادرش سلام که حق گویدش سلام
بر شوهرش درود که ساقی کوثر است
این است آن گلی که

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای از کرامت تو بلند اختر آفتاب) *

2624

شعر حضرت زهرا(س)(ای از کرامت تو بلند اختر آفتاب) ای از کرامت تو بلند اختر آفتاب
وز ذره در حضور تو کوچکتر آفتاب
خود در حجاب نوری و از شرم چادرت
پوشد درون آتش دل، منظر آفتاب
پیوسته در قلمرو قدر و جلال توست
هر جا کند عبور و برآرد سر آفتاب
گر بنگرد به حُسن تو در چادر خیال
بر سر کشد ز شرم رخت معجر آفتاب
نسل تو اختران سپهرند در زمین
مامت بود قمر، پدر و شوهر آفتاب
هر صبح چون عبور کند از مدینه ات
خواند به احترام، تو را مادر آفتاب
بر خاک راه زائرت، ای دختر رسول
گسترده فرش نور به هر معبر آفتاب
با ذره های نور خود از بام آسمان
ریزد به قبر گمشده ات اختر آفتاب
بالاتر است فضّه ات از اینکه دم به دم
سازد نثار مقدم او گوهر آفتاب
بالله قسم رواست فشاند ز بام چر

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای خلایق خاک فرزندان تو) *

2643
1

شعر حضرت زهرا(س)(ای خلایق خاک فرزندان تو) ای خلایق خاک فرزندان تو
قلب احمد در لب خندان تو
راستی بوسیده پای بوذرت
خلد مشتاق بلال و قنبرت
عالمی پشت درت سائل شده
مائده بر فضه ات نازل شده
بوستانت فادخلوها آمنین
هر گلش بر شاخه یک روح الامین
دست خیل انبیا بر دامنت
روح پیغمبردر آغوش تنت
روی تو با چشم حیدر دیدنی است
دستت از سوی پدر بوسیدنی است
بنده ای اما خدایی بنده ای
تا خدا دارد خدایی، زنده ای
حسن تو مرآت حسن ابتداست
وجه تو باقی است، چون وجه خداست
مشتی از خاکت وجود آدم است
هر گل بستان تو یک مریم است
نامت از نام خدا مشتق شده
تو شدی میزان حق تا حق شده
مهرت از سوی خدای لم یزل
آب و خاک و باد و آتش از ازل
در ولادت مریم نیکو سرشت
پیکرت را شست با

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای کرم لحظه لحظه عادت تو) *

3330
1

شعر حضرت زهرا(س)(ای کرم لحظه لحظه عادت تو) ای کرم لحظه لحظه عادت تو
افتخار خدا، عبادت تو
روزها یادواره ات هر روز
لحظه ها لحظة ولادت تو
خانه زاد حریم لم یزلی
روح پیغمبر و روان علی
غیر تو کوثر محمد کیست؟
مادر و دختر محمد کیست؟
ذوالفقار علی به وقت سخن
حیدر حیدر محمد کیست؟
تو به فرزانگان هدف دادی
تو به مردانگی شرف دادی
مریم یازده مسیحایی
خاتم الانبیا سراپایی
رکن رکن تمام ارکانی
فاطمه مادر دو زهرایی
گرچه در پردة حجاب استی
آسمان دو آفتاب استی
ذکر سبّوحیان ترانه توست
چشم قدّوسیان به خانه توست
طایر آسمانی توحید!
قلب پیغمبر آشیانه توست
روح بین دو پهلوی پدری
هم علی هستی هم پیامبری
هر کجا ابر رحمتت بارد
لالة وحی سر برون آرد
مصطفی روز حشر بر سر دس

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اي گمشده در تربت پاکت همه عالم) *

3172

شعر حضرت زهرا(س)(اي گمشده در تربت پاکت همه عالم) اي گمشده در تربت پاکت همه عالم
اي دختر ختم رسل اي مادر آدم
منصوره ي افلاک به چشم کره ي خاک
محبوبه ي حق کوثر پيغمبر خاتم
يک نخله ي سرسبز بيابان تو عيسي
يک لاله ي خندان گلستان تو مريم
خاک قدمت آبروي حور و ملايک
فيض نفست روح رسولان مکرم
بر پنج تن پاک حضور تو معرّف
از چار زن خلد وجود تو مقدّم
ميلاد تو ميلاد رسولان الهي
ديدار تو ديدار خداوند دو عالم
تو کيستي اي ام ابيها که حضورت
پيغمبر اسلام به تعظيم شود خم
مرات خداوندي، مرآت سراپا
قرآن رسول ا...، قرآن مجسّم
لبهاي دعا گشته به تهليل تو گويا
ارکان نمازند به تکبير تو محکم
با حُلّه ي احرام تو عصمت شده مُحرم
در کعبه ي تطهير تو عفّت شده مَحرم
در سايه ي ع

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای گوهر کلام محمد ثنای تو) *

2707
1

شعر حضرت زهرا(س)(ای گوهر کلام محمد ثنای تو) ای گوهر کلام محمد ثنای تو
تا حشر افتخار ولایت ولای تو
هم کوثر خدایی و هم دخت مصطفی
هم آمده است امّ ابیها ثنای تو
پیغمبری که جان همه انبیا فداش
فرمود با تو جان محمد فدای تو
با آنکه نیست روی خداوند دیدنی
پیداست در جمال تو، وجه خدای تو
پیغمبران، ملائکه، حوریّه، جنّ و انس
دارند احتیاج به ذکر دعای تو
تا صبح حشر حسرت بیماری اش بود
آید اگر مسیح به دارالشفای تو
هرگز نگه به وادی سینا نمی کند
گر بنگرد کلیم به دارالولای تو
امواج نور سر زده از خانة گلین
بوی بهشت می دمد از خاک پای تو
بیت الحرام خواجة اسراست حجره ات
آرد ملک طواف، به دور سرای تو
گلبوسه های پشت هم ختم انبیا
پیداست روی آبله دست های تو
در حیرتم

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ای مظهــر الله تبــارک و تعالی) *

3027

شعر حضرت زهرا(س)(ای مظهــر الله تبــارک و تعالی) ای مظهــر الله تبــارک و تعالی
در وجه خداییت خدا کرده تجلا
آباء تو پاکـان جهان زاوّلِ خلقت
ابنـاء تو بـه، از همه تا آخرِ دنیا
جز تو چه کسی دخت نبی، همسر حیدر؟
غیــر از تـو کــه دارد شــرف ام ابیها؟
'اوصاف تو زیباست، ولی از لب احمد
مـدح تــو دهـد روح، ولـی بـا دم مولا
تو وجه خدایی و عجب نیست کـه بیند
در روی تـو پیوستـه علی روی خدا را
راضیــه و مرضیــه و صدیقــه و کوثر
"زهرایی و زهرایی و زهرایی و زهرا
تـو کوثـری و ساقی تـو دسـت ولایـت
تـو جنت و یک شاخـه گلت نخلۀ طوبا
پاکـی بـه تـو نـازد که تویی مادر پاکی
تقـوی بـه تو بالد که تویـی مظهر تقوا
ماننـد تو مادر چه کسی زاده دو مریم؟
یا مثل تو مریم چه ک

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بـود اگر در و دیـوار، شاهـد و شهود) *

2474

شعر حضرت زهرا(س)(بـود اگر در و دیـوار، شاهـد و شهود) بـود اگر در و دیـوار، شاهـد و شهود
مدینـه محـرم راز شهــادت تـو نبـود
نخــوانده بــود مگــر آیــۀ مودّت را
نکرد شرم چرا خصمت از خدای ودود
تــو ای عـروج سجـود تو ارتفاع نماز
تمام هستی تو یک بنفشه عرضِ سجود
چه زود رفتی و صدها فرشته گریه‌کنان
بــه خانــۀ تــو غریبانـه آمدند فرود
نمـاز حضــرت مـریم به اقتدای تو بود
که شد به امر خداوند در رکوع و سجود
تو را ستودۀ پروردگار مـدحت گفت
تو را ستوده‌ترین جانِ روزگار ستـود
به خوبی تو رسولِ خدای داده سلام
به پاکی تو خدایِ رسول گفتـه درود
ز ســادگی جهیزیـۀ تو حیرت کـرد
فرشته‌ای که عنان شتر به دستش بود
محبت تـو طلسم رهایــی از آتـش
شفـاعت تـو بـرای بهشت اذن و

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن مصيبت و روضهحضرت زهرا و خشم حضرت از دشمنانش - (وقتی بیماری فاطمه(ع) شدت یافت، ابوبکر و عمر حال حضرت را از امام علی(ع) سوال کردند) *

2469
1

متن مصيبت و روضهحضرت زهرا و خشم حضرت از دشمنانش - (وقتی بیماری فاطمه(ع) شدت یافت، ابوبکر و عمر حال حضرت را از امام علی(ع) سوال کردند) وقتی بیماری فاطمه(ع) شدت یافت، ابوبکر و عمر حال حضرت را از امام علی(ع) سوال کردند و گفتند: «بین ما و او مسائلی واقع شد که خود بهتر می دانی، اگر صلاح بدانی از او برای ما اجازه بگیر تا از گناهمان نزد او عذر خواهی کنیم؟» امام (ع) فرمود: این با شماست.
آن دو برخاستند وکنار در خانه نشستند علی(ع) نزد فاطمه(ع) آمد و فرمود: «ای زن آزاد! فلانی و فلانی پشت در هستند و می خواهند بر تو سلام کنند، چه صلاح می دانی؟»
حضرت زهرا(ع) عرض کرد: خانه، خانه تو و زن آزاد هم همسرتو است، هر چه می خواهی انجام بده. فرمود: «پوشش سرت را محکم کن» آن حضرت هم سر خود را پوشانیده و رویش را به طرف دیوار گردانید.
ابوبکر و عمر وارد

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 09:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن مصيبت خاكسپاري حضرت زهرا (س) - (چون خواستند حضرت زهرا(ع) را در قبر گذارند،) *

2892
2

متن مصيبت خاكسپاري حضرت زهرا (س) - (چون خواستند حضرت زهرا(ع) را در قبر گذارند،) چون خواستند حضرت زهرا(ع) را در قبر گذارند، دو دست از میان قبر شبیه به دست های رسول خدا(ص) پیدا شد و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.[1]
شاید این مساله که با چشم ملکوتی امیرالمومنین(ع) دیده شده است، اشاره ای باشد به این که پیامبراکرم(ص) برای کمک به علی(ع) و تحویل گرفتن امانت خود به استقبال آمده است. اما جا داشت پیامبر به علی می فرمود: ای علی! امانت من پهلو شکسته نبود! و بازو و صورت او نیلی نبود!
گریزی به کربلا
ای کاش دو دست مبارک پیامبراکرم (ص) نیز در کربلا به امداد امام زین العابدین (ع) می امد، آن زمانی که حضرت پیکر بی سر پدر مظلومش را پنهانی درون قبر می گذاشت و اشک می ریخت، آن بدنی که یک جای سال

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن روضه و مصيبت شام شهادت حضرت زهرا و تشييع جنازه حضرت - (جنازه مطهر فاطمه(ع) را بر دوش به سوی قبری معین بردند.) *

8048
3

متن روضه و مصيبت شام شهادت حضرت زهرا و تشييع جنازه حضرت - (جنازه مطهر فاطمه(ع) را بر دوش به سوی قبری معین بردند.) جنازه مطهر فاطمه(ع) را بر دوش به سوی قبری معین بردند. قبری برای فاطمه(ع) حفر کرده و چهار نفر از مردان که علی(ع) و عباس و فضل بن عباس و نفری دیگر بودند، آن بدن نحیف و لاغر را نزدیک قبر بردند.
علی(ع) داخل قبر گردید، زیرا وی ولی امر حضرت زهرا(ع) بود و سزاوارترین مردم نسبت به امور ان بانوی بزرگوار، وی جسد پاره تن رسول خدا(ص) را در دست گرفت و او را در لحدش خوابانید و صورتش را که چه بسیار در حال سجود در برابر خدای تعالی به خاک گذارده می شد، آن صورتی را که رسول خدا(ص) هر شب قبل از آن که به خواب رود می بوسید، آری این دخت رسول خدا است..... سپس از قبر خارج گردید، و خشت ها را چید و حاضرات پیش آمدند. خاک

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد