شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 محسن راحت حق

زبانحال حضرت زهرا(س) با حضرت زینب(س) -(دختر شیرین زبانم محرم اسرار من) * محسن راحت حق

5231
8

زبانحال حضرت زهرا(س) با حضرت زینب(س) -(دختر شیرین زبانم محرم اسرار من) دخترِ شیرین زبانم..محرمِ اسرارِ من
خسته ام دلواپسم..بنشین کنارم یارِ من

گریه را کم کن که وقتِ رفتنم نزدیک شد
خوب دقت کن عزیزِ دل تو بر گفتارِ من

این کفن ها را بگیر ای قابِ عکسِ مرتضا
پیشِ تو باید بماند ای امانتدارِ من...

یک کفن مالِ من است و یک کفن مالِ علی
یک کفن مالِ حسن ای جلوه ی رفتارِ من

بی کفن باشد حسین ..دارم فقط پیراهنی
حفظ کن آن را که باشد جامه ی دلدارِ من

روز عاشورا بجای من بپوشان این لباس
تا کفن باشد برای بهترین غمخوارِ من

دخترم بوسه بزن بر حنجرش روزِ دهم
فکر و ذکرِ این پسر شد مایه ی آزارِ من

می روم امّا قرارِ من.. وَ تو در قتلگاه
روضه می گیریم باهم از غمِ غمخوارِ من

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمینه ویژه ایام فاطمیه با نوای کربلایی حسین سیب سرخی -(راهمونو بست فکرشم نمیکردم) *

1968
3

زمینه ویژه ایام فاطمیه با نوای کربلایی حسین سیب سرخی -(راهمونو بست فکرشم نمیکردم) راهمونو بست فکرشم نمیکردم
مادرم نشست فکرشم نمی کردم
گوشواره شکست فکرشم نمی کردم

یکی نبود بگه نامرد بس کن یه زنه
فکرشم نمی کردم اینجور بزنه

قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت

آهِ مادرُ ؛ نه نمیره از یادم
من دوشنبه رو ؛ نه نمیره از یادم
دیوار و سرُ ؛ نه نمیره از یادم

سند غربت بابا امضا شده بود
نه نمیره از یادم اون رویِ کبود

لبخندِ رو لبای بابامونُ گرفتن
بی دینای مدینه دنیامونُ گرفتن

قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت

روزگارِ من ؛ با غم دلم سر شد
حالِ مادرم ؛ هر دقیقه بدتر شد
درد پدرم دیگه چند برابر شد

نمی دونم چرا دستاش بالا نیومد
هِی نفس نفس می زد حرفی نمی زد

سنی ندارم اما موهام همه سپید شد
دیدی سر جوونی ناموس ما شهید شد

قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت

  • چهارشنبه
  • 3
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

حضرت زهرا(س) مصیبت بستر -(ای بال و پر شکسته مکش پر ز لانه ام...) * محمد حسن بیات لو

631
-1

حضرت زهرا(س) مصیبت بستر -(ای بال و پر شکسته مکش پر ز لانه ام...) ای بال و پرشکسته مکش پر ز لانه ام
با رفتنت مکن تو عزاخانه - خانه ام

دیدم به موی زینب مان شانه میزنی
با لرزش دو دست تو لرزید شانه ام

چون خنده میکنی به رخم خنده میکنم
ورنه برای گریه پیِ یک بهانه ام

در سیل اشک بیکسی ام غرق میشوم
شرمنده از وقوع غمی بی کرانه ام

دستت شکسته اشک مرا پاک میکنی
من روضه خوان ضربت آن تازیانه ام

  • چهارشنبه
  • 3
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شهادت حضرت زهرا -(کشته شدمحسن وآنان که تماشاکردند) *حاج علی انسانی

780
-1

شهادت حضرت زهرا  -(کشته شدمحسن وآنان که تماشاکردند) کشته شدمحسن وآنان که تماشاکردند
سندتیر به اصغر زدن امضا کردند!

آن قدَرکرد ستم بعدنبی امت او
که دوتاقامت محبوبه‏ء یکتاکردند!

آب غسلش نشده خشک، که تردامن ها
کینه ورزی به عزیزشه بطحاکردند

درگرفت آتش وزهرا وپسر در پسِ در
کوزبانی که بگویم چه به زهراکردند؟!

زده بودندبه لبهاهمه چون قفل سکوت
چاکران،خیره شده حمله به مولاکردند

باغبان بند به گردن،گل وغنچه‏ پرپر!
باغ سرسبزنبی را همه یغما کردند

کودکان گه به پدرگاه به مادرگریان
دست خودسوی سمابرده،خدایاکردند!

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

سینه زنی ویژه ایام فاطمیه با نوای کربلایی نریمان پناهی -(بود و نبود من، ای همه تاروپود من...) *

967

سینه زنی ویژه ایام فاطمیه با نوای کربلایی نریمان پناهی -(بود و نبود من، ای همه تاروپود من...) بود و نبودِ من ای همه تار و پودِ من
هستیِ من نرو ، تو ای یاسِ کبود من

ای یاورِ علی تو ای دلاور علی
یه لحظه کن نظر به چشمایِ تر علی

نرو جون علی ، ببین زِ دنیا خسته ام
نرو جون علی ، تو ای بازو شکسته ام

بمون اگه میشه همسرتُ تنها نذار
نرو جونِ علی تو ای پهلو شکسته ام

«مرو یافاطمه ، مرو مرو یافاطمه..»

وقتی که در میسوخت با آتیشِ نمرودیان
فضایِ خونه پر شده بود از دودِ سیاه

وقتی لگد میزد از پشت در اون بی حیا
میخِ گداخته شد با سینۀ تو آشنا

محسن فدایی شد ناله زدی فضه بیا
ریختن تو خونمون نامردا و حرومیا

منو می بردنم یه عده نامرد و لعین
من دست بسته و تو هم با یه قلبی حزین

با بدنی کبود دیدم شدی نقش زمین

«مرو یافاطمه ، مرو مرو یافاطمه..»

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ایام فاطمیه -(اَلسَّلامُ عَلی بَضعةِ المُصطفی) *

815

ایام فاطمیه  -(اَلسَّلامُ عَلی بَضعةِ المُصطفی) اَلسَّلامُ عَلی بَضعةِ المُصطفی
اَلسَّلامُ عَلی زَوجَةِ المُرتضی
اَلسَّلامُ عَلی بنتِ خَیرِ الوَری
اَلسَّلامُ عَلی سَیّدةِ النِّساء

اُمُّ الاَئِمَّةِ الهُدى، یا بِنتَ خَیرِ الاَنبیاء
اَلصِّدِّیقَةُ الشَّهیدَه
اَلمَجهُولَةِ قَدرُها، اَلمَخفِيَّةِ قَبرُها
اَلصِّدِّیقَةُ الشَّهیدَه

سلام بانوی عالمین، یا زهرا
سلام یا اُمَّ الزّینبین، یا زهرا
سلام نور چشم حسن، یا زهرا
سلام ای هستی حسین، یا زهرا

اَلسَّلامُ عَلَی الحَورَاءِ الإِنسِيَّة
یا بِنتَ أفضلِ الاَنبیاء، فاطمه
اَلسَّلامُ عَلَی مَحبوبَةِ السَّماء
وَ مُبَشِّرَةِ الأَولِيَاء، فاطمه

بِنتَ خَيرِ البَرِيَّةِ، بِنتَ نَبِیِ الاُمَّةِ
اَلصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه
عَلِيمَةُ المُحَدَّثَة، طاهِرَةُ المُطَهَّرَة
اَلصِّدِّیقَةُ الشَّهیدَه

سلام ای خورشید دنیا، یا زهرا
سلام ای کوثر طاها، یا زهرا
سلام ای جان پیمبر، یا زهرا
سلام ای اُمّ اَبیها، یا زهرا

اَلسَّلامُ عَلَی حَلِيفَةِ السُّجُود
صَلَّی اللهُ علیک اَیَّتُها البَتُول
اَلسَّلامُ عَلَی حَبیبَةِ النَّبی
مَن آذَاکِ فَقَد آذَى قَلبَ الرَّسُول

اَلمَغصُوبَةِ حَقُّهَا، اَلمَمنُوعَةِ إِرثُهَا
اَلصِّدِّیقَةُ الشَّهیدَه
اَلمَكسُورَةِ ضِلعُهَا، اَلمَقتُولِ وَلَدُهَا
اَلصِّدِّیقَةُ الشَّهیدَه

سلام دختر نبوت، یا زهرا
سلام مادر امامت، یا زهرا
سلام فدایی حیدر، یا زهرا
سلام شهید ولایت، یا زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اَلسَّلامُ عَلَی مُهجَةِ المُصطَفی
اَلسَّلامُ عَلَی بَهجَةِ المُرتَضی
اَلسَّلامُ عَلَی بَضعَةِ الفاطِمَه
اَلسَّلامُ عَلَی مَن بَکَتهُ السَّماء

عَبَدتَ اَللَّهَ مُخلِصا، وَ صَبَرتَ عَلَى الأَذَى‏
ثاراللهِ و ابن ثاره
عَظُمَتِ المُصِیبَةُ وَ جَلَّتِ الرَّزِیَّةُ
ثاراللهِ و ابن ثاره

سلام یا حَبِيبَ الرَّحمَان، ثارالله
سلام یا شَرِيكَ القُرآن، ثارالله
سلام یا صَاحِبَ الأَحزَان، ثارالله
سلام یا ذبِيحَ العَطشَان، ثارالله

شاعران :محمدرضارضایی ، یوسف رحیمی

  • یکشنبه
  • 7
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 09:58
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه، زبانحال حضرت زینب در فراق مادر_منم زینب دخت حیدر * اسماعیل تقوایی

3425
3

نوحه وزمزمه، زبانحال حضرت زینب در فراق مادر_منم زینب دخت حیدر نوحه وزمزمه شهادت حضرت فاطمه (س)

منم زینب دخت حیدر
عزادارم بهر مادر

دهم من دلداری بابا، گشته او تنها، بی معین است
به زانوی غم گرفته سر، در فراق یارش، غمین است
کجایی ای مادر خوبم، مادر خوبم، فاطمه جان2
_______________________________
نمی باشد باور من، که جان داده مادر من

خودم دیدم پشت در افتاد، ناله کرد و، محسن فداشد
صدا زدبابای خود را و، ناله اش تا عرش خدا شد
کجایی ای مادر....
________________________________
کجایی مادر کجایی، ندارد خانه صفایی

کنار این، بستر خالی، ما یتیمان ماتم گرفتیم
عزایت را، همره بابا، در سرای پر غم گرفتیم
کجای ای.....
________________________________
مصیبت ای وامصیبت،کنار ما گشته خلوت

دلم سوزد بهر بابایم،گریه هایش باشد، نهانی
ندیدم من، شیر حق را که، باشد اینسان در، ناتوانی
کجایی ای...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 7
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

زمینه زیبای فاطمیه، حاج محمودکریمی -(مادر مگه چندسالته آرزوی مردن نکن!) *

586

زمینه زیبای فاطمیه، حاج محمودکریمی -(مادر مگه چندسالته آرزوی مردن نکن!) دعام اینه که خوبِ خوب بشی
دوباره خونمون و شاد کنی
باید بمونی تا یه روز بیاد
داداش حسنم و دوماد کنی

خونه بی تو/ بی روحه
بی تو شب ها/ تاریکه
از نگاهت/ معلومه
وقت رفتن نزدیکه

مادر، مگه چند سالته آرزوی مردن نکن
زخم در، رو پر و بالته، فکر پر کشیدن نکن

پیچیده تو تموم شهرمون
حکایتِ تو و شهامتت
ولی حالا که توی بستری
کسی نیومدی عیادتت

تا چشات و/ میبندی
بابا انگار/ میمیره
انتقامِ/ اشکات و
مهدی یه روز میگیره

مادر، مگه چی دیدی که، اینجوری زمین گیر شدی
صورتت، چه پریشون شده، یک شبه چقدر پیر شدی

داداش حسنم و ببین تو خواب
که حرفای عجیبی میزنه
مگه چی دیده توی کوچه ها
با ما داره غریبی میکنه

نیمه بازِ/ چشم تو
نیمه شب ها/ بیداری
سرد خونه/ اما تو
مثله آتیش تب داری

مادر، چرا مونده هنوز خاک کوچه رو چادرت
خونمون تو سکوته ولی، گریه میکنه دخترت

  • چهارشنبه
  • 10
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت زهرا(س) -(بدنت سوخت تنت را وسط در دیدم) * آرمین غلامی

461

شعر مصیبت حضرت زهرا(س) -(بدنت سوخت تنت را وسط در دیدم) بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم
جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم

چه کنم نیست کسی تاکه کنم درد دلی
رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم

شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل
یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم

ماجرای تو و این کوچه ی مرا آزرده
تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم

دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست
کی رود زخاطرم، آنچه که آخر دیدم

دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید
وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم

دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند
من خودم رفتن او میان لشکر دیدم

وای من سختی کوچه، همین بس باشد
قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم

فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت
لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم

آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد
تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم

کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر
چادر سوخته وپاره ی همسردیدم

بین دربود که ناموس خدا خورد زمین
خنده و هلهله در دیار کافر دیدم

سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد
زینبم را همه در حالت مضطر دیدم

سخن از برده حیدر به طناب است ولی
درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم

  • چهارشنبه
  • 10
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:55
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

فاطمیه، نجوا با امام زمان(عج) -(این روزها نگاه تو از خون دل تَر است) * محمد بیابانی

491

فاطمیه، نجوا با امام زمان(عج) -(این روزها نگاه تو از خون دل تَر است) فاطمیه، امام زمان

اين روزها نگاه تو از خون دل ترست

گويا دلت حسينيهء اشك مادرست

شال عزا دوباره نشسته به دوش تو

شالی كه حيف، سوخته از آتش دَرست

گلبرگ های گونهء شبنم گرفته ات

زخمی، شكسته، نيلی، چون ياس پرپرست

اي وارث تمامی غم های اهل بيت

اين روزها غريبی تو مثل حيدرست...

...چون ديده ام تورا و سلامت نداده ام

يا تو سلام كرده ای و گوش من كرست

مُردن ميان روضه اگرچه سعادت ست

در روضه های فاطميه باز بهترست

زيرا كه اشك يك شبِ اين فاطميه ها

با گريهء تمام محرم برابرست

حالا بيا و روضه بخوان آتشم بزن

چشمم به نالهء تو و يك وای مادرست

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

اشعار فاطمیه -(مانند شمع قصه ات از سر شروع شد..) * سعید پاشازاده

747

اشعار فاطمیه -(مانند شمع قصه ات از سر شروع شد..) شهادت، مدینه، کربلا

مانند شمع قصه ات از سر تمام شد

کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد

سیلی وزید در وسط کوچه باد شد

تا هیجده ورق زد و دفتر تمام شد

از سوختن نه، در اثر ضربه شمع من

در پشت چارچوب همین در تمام شد

گفتم یکی نبود و چهِل مرد آمدند

قصه نگفته قصه ی مادر تمام شد

بابا کشید پارچه را روی مادرم

آهی کشید و گفت که دیگر تمام شد

پلکی زد و رسید سرِ ظهرِ واقعه

این بار قصه واقعاً از سر تمام شد

زینب به فکر روز دهم بود بیشتر

وقتی وداع مادر و دختر تمام شد

وقتی که "یا بنی" به گوش حرم رسید

آرام گفت کار برادر تمام شد

تازه شروع شد غم زینب به کربلا

آن لحظه که بریدن حنجر تمام شد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست) *استاد حاج غلامرضا سازگار

677
1

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست) تربیت، دفاع از اسلام و ولایت، مادر شیعه

خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست

نبی عصارهء قرآن و کوثرش زهراست

مـن از کتـاب ولایـت جـز این نمی‌دانم

که این کتاب هم اول هم آخرش زهراست

خـدا بـه خلقت پیغمبـر افتخار کنـد

نبی است مفتخر از اینکه دختـرش زهراست

نبی تمامی تـوحید را در او دیـده

علی جمال خداوندْمنظرش زهراست

حسین گفـت: بـه نزد ستمگران هرگز

ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست

به هـر فلک که گذر کرد خواجه لولاک

به چشم فاطمه بین دید محورش زهراست

خوش آن بهشت که با بوی او معطر شد

خوش آن فرشته که ذکر مکررش زهراست

اگـــر ز آیـۀ تطهیــر پیکری سازند

خـدا گواست که روح مطهّرش زهراست

وجـود خواجۀ لولاک نخل توحیدی است

کـه ریشه و تنه و شاخه و برش زهراست

ز فضه گر سخنی نشنوید غیر از وحی

بعید نیست به قرآن، که رهبرش زهراست

علی ندیده عبادت نمی کند حق را

شناخته‌ است خدا را که مظهرش زهراست

چگونه نور نگیرد بشر ز اسلامش؟

نبـی که دختر اسلام پرورش زهراست

پیمبری کـه مکرر بـه حضرتش صلوات

یقیـن کنید که ذکر مکرّرش زهراست

چنانکه احمد و حیدر به شیعه دو پدرند

مسلم است دگر، شیعه مادرش زهراست

مقام و عزت و قدر و جلال را نگرید

که بوسه گاهِ نبی دست دخترش زهراست

سفر کنید به یاسین که شهر فاطمه است

نظر کنید به قرآن که کوثرش زهراست

علی بــه خانـۀ دربسته نیز تنها نیست

سپاه جان به کف وکلِّ لشکرش زهراست

بــه تیغ نطق و شرار خطابه اش سوگند

که ذوالفقار علی نطق همسرش زهراست

استادسازگار، گلچین و تلفیق دو قصیده

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش) *استاد محمد جواد غفورزاده

419

اشعار فاطمیه -(زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش) کلبهء احزان، فراق پدر، شهادت پسر، غربت

زهرا كه بود بار مصيبت به شانه‌اش

مهمان قلب ماست غم جاودانه‌اش

درياى رحمت است حريمش، از آن سبب

فُلك نجات تكيه زده بر كرانه‌اش

شب‌هاى او به ذكر مناجات شد سحر

عالم فداى راز و نياز شبانه‌اش

والله با شهادت تاريخ، كس نديد

آن حق‌كُشى كه فاطمه ديد از زمانه‌اش

مى‌خواست تا كناره بگيرد ز ديگران

دلگير بود و كلبه‌ء احزان، بهانه‌اش

تا شِكوه‌ها ز امّت بى‌مهر سر كند

ديدند سوى قبر پيمبر، روانه‌اش

آن خانه‌اى كه روح‌الامين بود مَحرمش

يادآور هزار غم‌است آستانه‌اش

افروختند آتش بيداد آن چنان

كآمد برون ز سينه‌ء زهرا زبانه‌اش

گلچين روزگار از آن گلبن عفاف

بشكست شاخه‌اى كه جدا شد جوانه‌اش!

شرم آيدم ز گفتنش، اى كاش مى‌شكست

دستى كه ماند بر رخ زهرا نشانه‌اش!

تنها نشد شكسته‌دل از ماتمش، على

درهم شكست چرخ وجود استوانه‌اش

طى شد هزار سال و گذشتِ زمان نبرد

گَردِ ملال از در و ديوار خانه‌اش

استاد محمدجواد غفورزاده (شفق)

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(یاری ز که جوید؟ دل من یار ندارد) *استاد محمد جواد غفورزاده

619

اشعار فاطمیه -(یاری ز که جوید؟ دل من یار ندارد) بیماری، غربت مولا

یاری ز که جوید؟ دلِ من یار ندارد

یک مَحرم و یک رازنگهدار ندارد!

با دیدن سوزِ دلِ من در چمن و باغ

با داغ دل لاله، کسی کار ندارد

باید سر و کارش طرف چاه بیفتد

یوسف که در این شهر، خریدار ندارد

از گریۀ پنهان علی در دل شب‌ها

پیداست که دل دارد و، دلدار ندارد

در گلشن آتش‌زدۀ عصمت و ایثار

پرپرشدن غنچه که انکار ندارد

با فضه بگویید بیاید، که در این باغ

نیلوفر بیمار، پرستار ندارد

بر حاشیۀ برگ شقایق بنویسید:

گل، تاب فشار در و دیوار ندارد

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(ای نورخداجویی در آینه جانت) *استاد محمد جواد غفورزاده

617

اشعار فاطمیه -(ای نورخداجویی در آینه جانت) خیر کثیر، شب قدر، تربیت، توسل

ای نور خداجویی، در آینه ی جانت

باز این دل شیدا شد، مجنون و غزلخوانت

ای یاس بهشت آیین، عطر نفس یاسین

خارم من و میگردم، در طرف گلستانت

تو روح تولایی، تو زهره ی زهرایی

تو ام ابیهایی، عالم همه حیرانت

روزی که زدی لبخند، بر آینه ی گیتی

خورشید شفاعت هم، سر زد ز گریبانت

ای نور اهورایی، انسیه ی حورایی

گل چیده به زیبایی، وحی از لب خندانت

اخلاص و یقین تنها، با نام تو معنا شد

ایثار شکوفا شد، در پرتو ایمانت

اصحاب کسا هرگاه، تسبیح تو می گویند

از عرش فرو ریزد، گل بر سرو سامانت

حق خوانده تورا کوثر، در آیه ی اعطینا

ای خیر کثیر تو، گل های فراوانت

هستی به سجود آمد، جنت به وجود آمد

وقتی که رسول الله، زد بوسه به دستانت

دستاس صبوری ها، با دست تو میگردد

هرچند که میچرخد، افلاک به فرمانت

در عشق و جهان سوزی، در معرفت آموزی

شد جان و دل زینب، آیینه ی عرفانت

مهریه ی تو آب است، مهر تو جهانتاب است

ذرات جهان دارند، سر در خط پیمانت

شرح سعه ی صدری، معنای شب قدری

ای گستره ی هستی، سجاده ی ایمانت

ای خطبه ی تو سوزان، در مسجد پیغمبر

اهنگ فدک دارد، فریاد گل افشانت

بر غربت و غم های، مولای خداجویان

پهلوی تو شد شاهد، بازوی تو برهانت

گلبرگ شقایق ها، تا رنگ شفق دارد

یا انسیه الحورا، چشم من و احسانت

یا فاطمه الزهرا، دست من و دامانت

یا انسیه الحورا، چشم من و احسانت

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

سبک زمینه، شور ایام فاطمیه -(سخته برام، پیش چشام...) * احسان نرگسی رضاپور

1181
7

سبک زمینه، شور ایام فاطمیه -(سخته برام، پیش چشام...) سخته برام - پیش چشام
آتیش گرفته چادرت زهرای من
می سوزی و - با سوختنت آتیش گرفت دنیای من
▪️ غمت علیو پیر می کنه زهرا
چشام شده شبیه دریا
روی لبم واویلا
▪️ برا تو یاور خوبی نبودم
پرت شکست یاس کبودم
تویی همه بود و نبودم

یاس کمون - ای نیمه جون
ای ماه شب های علی پیشم بمون
ذکر لبات - هر دم شده انا الیه الراجعون
▪️ اگه بری دیگه خونه خرابم
با رفتنت نده عذابم
بدون تو بی تابم
▪️ یادم مگه میره که پسرت سوخت
پیش چشام بال و پرت سوخت
توو شعله ها معجرت سوخت

زخمی شده - بال و پرت
پهلو به پهلو میشی توی بسترت
پرپر نزن - هستی من روتو نگیر از حیدرت
▪️ چشای تو مث ابر بهاره
سخن میگی تو با اشاره
ببین دلم بی قراره
▪️ توو کوچه ها بگو چی شده زهرا
که اینجوری همه ی دنیا
پیش چشای تو تاره

ای بی کفن - صد پاره تن
کشتن تو رو پیش چشای مادرت
ای شاه دین - پاشو ببین میره اسارت خواهرت
▪️ چه صحنه ها که خواهر تو دیده
سلام به اون مشک دریده
سلام به قد خمیده
▪️ سلام به اون آقا که توی گودال
شده تنش خونی و پامال
سلام به راس بریده

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت زهرا(س)، مدح و مناجات -(سلام حضرت مادر فدای درد و غمت..) * حسن کردی

1395
1

حضرت زهرا(س)، مدح و مناجات -(سلام حضرت مادر فدای درد و غمت..) سلام حضرت مادر فدای درد و غمت
چه گریه ها که نکردم برای عمر کمت

امیدوار نگاهت بگو کجا دارد
به غیر سایه ی پر مهر خانه ی کرمت؟

همیشه سهم گدای تو شادمانی بود
فدای این همه احساس و لطف محترمت

نفس بریده ی این روزگار ناامنم
نفس بده به من و روزگار من به دمت

به وقت صبح قیامت شفاعتم با تو
به "یاعلی" من از این لحظه می دهم قسمت

در آفتاب سیاه قیامت کبری
قرار فاطمیون هست سایه ی علمت

تو ای کبودترین آیه ها بگو که علی
لحد چگونه گذارد به روی قد خمت؟

رسیده ام به مدینه از آسمان خیال
و باز غرق سؤالم، کجاست پس حرمت؟

  • سه شنبه
  • 16
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

طبل سنج، دمام زنی(شور) شهادت حضرت زهرا(س) با نوای حمید علیمی -(کاشانه عزا، شد منزل علی...) * میثم مومنی نژاد

6802
10

طبل سنج، دمام زنی(شور) شهادت حضرت زهرا(س) با نوای حمید علیمی -(کاشانه عزا، شد منزل علی...) ای مادر حسین ای مادر حسن
برخیز و گریه کن با گریه های من

با دست خسته ، ای یار شهیده ام
بار دگر بگیر اشک از دو دیده ام

فاطمه جان ....

کاشانه ی عزا شد منزل علی
شب تا سحر چو شمع سوزد دل علی

من گریه میکنم اینجا کنار تو
شد آتش دلم شمع مزار تو

فاطمه جان....

بعد از تو خانه ام شد خانه ی محن
از اشک زینبین از گریه ی حسن

بعد از تو بی قرار گشته حسن چرا
چه دیده او مگر در بین کوچه ها

فاطمه جان....
با گریه ی علی میگرید عالمین
نوحه کند حسن بر سرزند حسین
آخر شکسته شد بغض شبانه ام
تابوت تو رسید برروی شانه ام

سبک : راس تو میرود بالای نیزه ها

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور احساسی بسیار زیبا با نوای کربلایی بهروز سوری -(بذار آقا منم زیبا بمیرم..) * رضا نصابی

854
4

سبک شور احساسی بسیار زیبا با نوای کربلایی بهروز سوری -(بذار آقا منم زیبا بمیرم..) بزار اقامنم زیبا بمیرم

بیام کربو بلا اونجا بمیرم

بزار یک اسم خوب ازمن بمونه

به نام نو کر زهرا بمیرم

درسته که غلامی رو سیاهم

ولی به دستای شماس نگاهم

منی که از همه جا رونده بودم

تو ارباب وفا دادی پناهم

پناهم بده. به رقیه دخترت پناهم بده

شنیدم تنها بودی بین اعدا

شنیدم تشنه لب بودی تو اقا

شنیدم پیش چشم خواهر تو

تنت له شد به زیر سم سوارا

شنیدم خیمه هارفتش به غارت

شروع شد بعد عباست جسارت

شنیدم معجر از سر میکشیدن

شنیدم زینب و بردن اسارت

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

غزل فاطمیه؛ کوچه و امام حسن(ع) -(روضه خوان گفت حسن! بغض گلویم ترکید) * حسین ایمانی

1231
2

غزل فاطمیه؛ کوچه و امام حسن(ع) -(روضه خوان گفت حسن! بغض گلویم ترکید) روضه‌خوان گفت حسن بغضِ گلویم ترِکید
ما شنیدیم ولی شاهِ کرم دید و چشید

وسطِ کوچه عجب معرکه‌ای برپا شد
مردکِ پست چه بد می‌زد و بد می‌خندید

ردِّ پایی به رویِ چادرِ عصمت افتاد
خونِ زخمی به رویِ معجرِ خاکی خشکید

پسری پشتِ سرِ مادرش افتاد زمین
چادرِ خاکیِ این روضه تکاند و بوسید

مادرش گفت که حرفی نزنی گفت به چشم
روضه شد دردِ سر و... خونِ جگر... بغضِ شدید

همه‌یِ روضه همین است حسن دید زدند
همه‌یِ روضه همین است تنش می‌لرزید

قصّه‌یِ کوچه شده داغِ دلِ اهلِ حرم
ندبه‌خوان زانویِ غم زد بغل و می‌بارید

  • پنج شنبه
  • 18
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی بسیار زیبا تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) -(نرو از پیشم از خوشی روزگارم...) * سید مهدی حسینی

1583
3

سینه زنی بسیار زیبا تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) -(نرو از پیشم از خوشی روزگارم...) چشم و چراغِ زندگیم
که داری سو سو میزنی
ولی برایِ دلخوشیم
خونه رو جارو میزنی

نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا

نگات می اُفته به منُ
چه آهی سردی میکشی
خدا میدونه فاطمه
شبا چه دردی میکشی

جونِ بچه هات ..
رسیده دیگه بر لب ، وای ..
داری میسوزی تو تب ، وای ..
امان از دلِ زینب ، زهرا

نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا

شبونه زینب اومدُ
نشست کنارِ مادرش
فقط میگفتی کربلا
حسینُ و رأسُ و حنجرش

میگی عاشورا من ..
میشنم تویِ گودال ، تو ..
رویِ تل میری از حال ، وای ..
پسرم میشه پامال ، حسین

بیا برگردیم ای ..
همه دار و ندارم ای ..
همۀ کس و کارم ، من
کیو غیرِ تو دارم ،من

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ایام فاطمیه -( حک شده روی کفنم ... جانم یا زهرا) *

320

ایام فاطمیه  -( حک شده روی کفنم  ... جانم یا زهرا) حک شده روی کفنم ... جانم یا زهرا
ختم کلام و سخنم ... جانم یازهرا
شامل رحمت حسن میشه وجودم
وقتی که فریاد می زنم ... جانم یا زهرا

ملائک دائما... در طواف دور تو
روزی سال مونو میده چادر تو

هر کسی تو دنیا ...عبد حسین باشه
پای نامه ی اعمالش داره مهر تو

ماه و مهتاب ... مادر آب
حضرت ام الائمه ام الارباب

نور انور ...قدر و کوثر

ذکر لب های علی تو فتح خیبر

(یازهرا )

عالمه ی مکرمه... جانم یازهرا
سیده ی معظمه ... جانم یا زهرا
حک روی سربند علی اسم قشنگت
نقش نگین خاتمه... جانم یا زهرا

زینت عرشی و ... مالک جناتی
ام ابیهایی و مادر ساداتی

اسم اعظم تو... سرکتاب الله
باطن قرآن و مفسر آیاتی

شور دلها ... سر اعلی
ای علمدار قیام علی مولا

جان جانا... ای دل آرا
بأبی أنت و امی یازهرا

(یازهرا)

جلوه ی ذات ازلی ...جانم یا زهرا
نور حق از تو منجلی...جانم یا زهرا
به وقت جنگ با عدو تو قلب میدون
ذکر رجز های علی... جانم یا زهرا

عصمت اللهی و ... پاک و مطهری
تاج سر حیدر و جان پیغمبری
سیده ی زنان... در دو عالمینی
برتر از آسیه و مریم و هاجری

ای نگارم...اعتبارم
نوکری برای تو شد افتخارم

در نابی انقلابی
الگوی حیا و عفت ربابی

(یازهرا)

شاعر:میلاد فاروقی

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمزمه و توسل به حضرت زهرا(س) سیدمجید بنی فاطمه -(تو فاطمیه زبون بگیرید...) *

2436
5

زمزمه و توسل به حضرت زهرا(س) سیدمجید بنی فاطمه -(تو فاطمیه زبون بگیرید...) توفاطمیه زبون بگیرید
مثلِ یه بچه که غم مادرُ دیده

میخوای یکم از داغُ بفهمی
فکر کن که مادرِ خودت قدش خمیده

مادر یه جور دیگه برا همه عزیزه
مادر نباشه زندگی بهم میریزه
تاریکه خونه وقتی که مادر مریضه

سخته ببینی مادرت از خونه میره
سخته ببینی مادرت داره میمیره
سخته ببینی از بابات روشو میگیره

میسوزه از پا تا سرم
آخه نمیشه باورم
سیلی زدن به مادرم ..

*همه بچه ها گریه میکردن .. اما حسن یه جور دیگه گریه میکرد .. همه بچه ها گریه میکردن اما زینب زار میزد .. گفت مادر به من بگو که این پیراهنُ و کفن هارو که گذاشتی ماجراش چیه دیگه ..*

میسوزه از پا تا سرم
آخه نمیشه باورم
سیلی زدن به مادرم ..

وای مادرم وای مادرم ....

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمزمه فاطمیه، حاج محمدرضا طاهری -(قشنگ ترین بهونه...) *

1261

زمزمه فاطمیه، حاج محمدرضا طاهری -(قشنگ ترین بهونه...) قشنگ ترین بهونه ..
برایِ زندگیِ این بی قرار ترینی
همون صدای کم جون ..
آرامشِ دلم بود فاطمه کَلِمینی

زهرا زهرا ..
چرا چِشاتُ بستی ؟
بگو که خواب میبینم
بگو که زنده هستی ..

زهرا زهرا ..
جونم رسیده بر لب
خونه رو که میبینم
سپردی دست زینب ..

زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..

کار به جایی رسیده
تابوت میتونه لبخند
رویِ لبت بیاره ..

خدا نمیگذره از
اونایی که نزاشتن
مادر بشی دوباره ..

ای وای ای وای ..
دستِ منو که بستن
نزدیکِ قبرِ بابات
دست تو رو شکستن ..

ای وای ای وای ..
لعنت به در به دیوار
تو رو اَزم گرفتن
یه عده مردم آزار

زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..

*گفت زهرا جان :*

پاشُدی روزِ آخر
وقتی که نون میپختی
چقدر روضه خوندی

یاده سره حسینُ
تنور خولی کردی
جون به لبم رسوندی ..

خیلی سخته ، یه مادری ببینه
که سر بچه شُ از پشت سرش بریدن

خیلی سخته ببینه پایِ سرُ
با زنُ بچه بینِ بزم شراب کشیدن ...

ای حسین ...

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت زهرا (س) _یار جوانم همسنگر من * اسماعیل تقوایی

826

نوحه شهادت حضرت زهرا (س) _یار جوانم همسنگر من نوحه شهادت حضرت زهرا(س)
یار جوانم، همسنگر من
ای یادگار، پیغمبر من

رفتی و در هجران تو من بیقرارم
در بین این نامردمان حامی ندارم
زهرای من، زهرای من، ای فاطمه جان2
_____________________________
عجل وفاتی، بوده نوایت
کرده اجابت، خدا دعایت

ای مستجاب الدعوه حیدر را دعا کن
مرگ علی را هم تقاضا از خدا کن
زهرای من....
______________________________
ای رکن خانه، زهرا کجایی
خانه ندارد، بی توصفایی

در خاطرم همواره پهلوی کبود است
بی مادری از بهر طفلان تو زود است
زهرای من....
______________________________
جاروی آخر، تو خانه کردی
گیسوی طفلان، را شانه کردی

طفلان خود را سخت بگرفتی در آغوش
گفتی وصیتهای خود را رفتی از هوش
زهرای من...
______________________________
غسلت شبانه، دفنت شبانه
تشییع جسمت، شد مخفیانه

بودم کنار قبر تو در فکر فردا
در فکر بی زهرایی ام، ام ابیها
زهرای من....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) -(دخترت گریه میکند حالا...) * حسن لطفی

698

اشعار فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) -(دخترت گریه میکند حالا...) دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
**
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
**
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
**
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
**
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
**
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
**
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:22
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه زیبا. سید مجید بنی فاطمه -(ای جان، ای مادر فاطمة الزهرا..) *

1730
6

زمینه زیبا. سید مجید بنی فاطمه -(ای جان، ای مادر فاطمة الزهرا..) دلی که بی قراره حالا دیگه یه عمره شده دلداده تو

الان اینجا نبودم اگه نبود دعای سر سجاده تو

من لیاقتم کمتر از همه اما

لطف تو به من بیشتر از همه بوده

این که ما شدیم عاشق علی امروز

از دعای دیروز فاطمه بوده

عشق تو دلیل خلقت بهشته

روی قلب هر شیعه فاطمه یا علی نوشته

ای نور ای کوثر انسیة الحورا

ای جان ای مادر فاطمه الزهرا

*****

تو این شب اسیری دلم گرفته بازم منمو بی قراری

باید با این جدایی بسوزمو بسازم وقتی حرم نداری

قبر تو اگه بی نشونی مادر

قلب من میشه واسه تو حرم باشه

رو سیاهم اما بازم دلم قرصه

وقتی چادرت سایه سرم باشه

اسم تو پناه روز بی کسیمه

بیشتر از حسن بیشتر از حسین فاطمه کریمه

ای نور ای کوثر انسیة الحورا

ای جان ای مادر فاطمه الزهرا

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه زینب(س) درفراق مادر_من زینب نالانم * اسماعیل تقوایی

776

نوحه زینب(س) درفراق مادر_من زینب نالانم نوحه زینب(س) در فراق مادر
من زینب نالانم، بی مادر وگریانم
حال پدرم کرده، حیران وپریشانم، حیران وپریشانم
واویلتا واویلا، واویلتا واویلا۲
______________________________
رفته زکفم مادر، حیدر شده بی همسر
خانه شده ویرانه، بی دختر پیغمبر، بی دختر پیغمبر
واویلتا...
_____________________________
اوعشق پیمبر بود، اوهستی حیدر بود
در راه دفاع از او، همواره چولشگر بود، همواره چو لشگر بود
واویلتا...
______________________________
بابا نکند باور، رفته زکفش کوثر
نالد که کجایی ای، دردانه ی پیغمبر، دردانه ی پیغمبر
واویلتا....
____________________________
یادم نرود مادر،چون جان بگرفت در بر
اطفال صغیرش را،جانانه دم آخر، جانانه دم آخر
واویلتا...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

نوحه حضرت زهرا(س) -(در آسمان قلبم باران گرفته امشب) * امیررضا فرجوند

885
4

نوحه حضرت زهرا(س) -(در آسمان قلبم باران گرفته امشب) در آسمان قلبم باران گرفته امشب
درد و فشار پهلو پایان گرفته امشب
با قامتی خمیده رفتم ز دار دنیا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲

پشتِ در شکسته تنها میان دودم
یار علی تنها ، با چهره ی کبودم
از بعد من علی شد تنها میان اعدا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲

داغ پدر نموده از سوز دل کبابم
کوهم ولی سرشکت ، مولا نموده آبم
بر چهره ی کبودم منما علی تماشا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲

هستم گل ، پیمبر مظلومه ی مدینه
شبها ولی نخفتم از رنج درد سینه
بودم گل پیمبر ، پرپر زدند من را
یا فاطمه یا زهرا ۲

اینقدر زینب من منمای سوگواری
بعد از منِ حزینه ، بنمای خانه داری
جز اشک غم ندارد داغ دلم مداوا
یا فاطمه یا زهرا ۲

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج محمود کریمی -(شبا که گریه میکنی گریَم میگیره...) *

631

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج محمود کریمی -(شبا که گریه میکنی گریَم میگیره...) شبا که گریه می کنی گریه م می گیره
نماز شب که می خونی گریه م می گیره
وقتی به فکرِ رفتنی گریه م می گیره ..

با هیشکی حرف نمی زنی گریه م می گیره
تا گرم روضه خوندنی گریه م می گیره
وقتی به فکر رفتنی گریه م می گیره ..

چشام میفته تو چشات گریه م می گیره
وقتی میلرزه دست و پات گریه م می گیره
از بغضِ مونده تو صدات گریه م می گیره ..

بعدِ تموم سرفه هات گریه م می گیره
از خونِ گوشۀ لبات گریه م می گیره
با روضۀ کرب و بلا گریه م می گیره ..

وقتی میگی از کربلا گریه م می گیره
وقتی میگی از خیمه ها گریه م می گیره
وقتی میگی از قتلگاه گریه م می گیره ..

سر حسین به نیزه ها گریه م می گیره
آتیش زدن به خیمه ها گریه م می گیره
از حرم تا قتلگاه گریه م می گیره
زینب صدا میزد حسین گریه م می گیره
دست و پا میزد حسین گریم می گیره

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد