شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر مصیبت حضرت زهرا(س) -(بدنت سوخت تنت را وسط در دیدم) * آرمین غلامی

425

شعر مصیبت حضرت زهرا(س) -(بدنت سوخت تنت را وسط در دیدم) بدنت سوخت تنت راوسط در دیدم
جای ضرب لگدومشت به پیکر دیدم

چه کنم نیست کسی تاکه کنم درد دلی
رفتی وبی تو غم و غصه مکرر دیدم

شده بیتاب دگرازغم گلهابلبل
یاس گلخانه تورا خسته و پرپر دیدم

ماجرای تو و این کوچه ی مرا آزرده
تنگی کوچه وشلاق به همسر دیدم

دیدگانم وسط کوچه تورا می نگریست
کی رود زخاطرم، آنچه که آخر دیدم

دیده ام دیده هرآنچه که نبایدمی دید
وسط کوچه خودم رابین لشکر دیدم

دیده ام فاطمه را دروسط کوچه زدند
من خودم رفتن او میان لشکر دیدم

وای من سختی کوچه، همین بس باشد
قتل صبر همسر و محسن پرپر دیدم

فاطمه بودغمم را همه بر عهده گرفت
لیک حالاپی اوغرق نواگردیدم

آنقد زد وسط کوچه که زهرا افتاد
تنِ بیهوش درآن کوچه ی مضطر دیدم

کاش می مردم ازاین غم که نبینم زهر
چادر سوخته وپاره ی همسردیدم

بین دربود که ناموس خدا خورد زمین
خنده و هلهله در دیار کافر دیدم

سخت تر از همه چشمم به مغیره افتاد
زینبم را همه در حالت مضطر دیدم

سخن از برده حیدر به طناب است ولی
درپی یاری خود به کوچه همسر دیدم

  • چهارشنبه
  • 10
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:55
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(ای ز نبی ربوده دل، روی خدانمای تو..) *استاد حاج غلامرضا سازگار

494

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(ای ز نبی ربوده دل، روی خدانمای تو..) گریهء امام زمان، تربت بی چراغ، سپر امام

ای ز نبی ربوده دل، روی خدا نمای تو

وی ز علی گره گشا، دست گره گشای تو

روح دهی به قدسیان با نفست به هر زمان

دل برد از فرشتگان ذکر خدا خدای تو

درد نگفتهء دلت، اشک شبانه ی علی

حرف دل علی شده، گریۀ بی صدای تو

ناله و آه ما کجا حق تو را ادا کند

مگر هماره مهدی ات گریه کند برای تو

تا که به پاست عالمی قطع نمی شود دمی

نالۀ وای وای ما، گریهء های های تو

تربت بی چراغ تو، سینهء داغدار ما

به هر کجاست قبر تو، در دل ماست جای تو

تو سپر علی شدی پیش هجوم دشمنان

محسن بی گناه تو، شد سپر بلای تو

###

زبان حال بی‌بی با مولا:

مثل جنین گرفته ای، زانوی غصه در بغل

خیز و ببین چه می کشد همسر با وفای تو

"من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی می خرم از برای تو"۱

گر چه قدم دوتا شده، تیغ نبرد ما شده

گریۀ های های من، نالۀ بی صدای تو

تا نشود به موج غم یک سر مویی از تو کم

گام به گام و دم به دم محسن و من فدای تو

###

زبان حال مولا در فراق بی بی:

رفتی و مانده در دلم ناله ی بی‌صدای تو

چه زود مستجاب شد فاطمه جان دعای تو

تو تا حیات داشتی برای من گریستی

علی به طول عمر خود گریه کند برای تو

روز ز پا نشسته‌ای روز دو دیده بسته‌ای

شب ز چه رفت زیر گل روی خدا نمای تو!؟

بعد شهادت تو چون وارد خانه می‌شوم

می‌نگرم به هر طرف، می‌شنوم صدای تو

استادسازگار، گلچین سه غزل

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

فاطمیه، نجوا با امام زمان(عج) -(این روزها نگاه تو از خون دل تَر است) * محمد بیابانی

410

فاطمیه، نجوا با امام زمان(عج) -(این روزها نگاه تو از خون دل تَر است) فاطمیه، امام زمان

اين روزها نگاه تو از خون دل ترست

گويا دلت حسينيهء اشك مادرست

شال عزا دوباره نشسته به دوش تو

شالی كه حيف، سوخته از آتش دَرست

گلبرگ های گونهء شبنم گرفته ات

زخمی، شكسته، نيلی، چون ياس پرپرست

اي وارث تمامی غم های اهل بيت

اين روزها غريبی تو مثل حيدرست...

...چون ديده ام تورا و سلامت نداده ام

يا تو سلام كرده ای و گوش من كرست

مُردن ميان روضه اگرچه سعادت ست

در روضه های فاطميه باز بهترست

زيرا كه اشك يك شبِ اين فاطميه ها

با گريهء تمام محرم برابرست

حالا بيا و روضه بخوان آتشم بزن

چشمم به نالهء تو و يك وای مادرست

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

اشعار فاطمیه -(مانند شمع قصه ات از سر شروع شد..) * سعید پاشازاده

662

اشعار فاطمیه -(مانند شمع قصه ات از سر شروع شد..) شهادت، مدینه، کربلا

مانند شمع قصه ات از سر تمام شد

کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد

سیلی وزید در وسط کوچه باد شد

تا هیجده ورق زد و دفتر تمام شد

از سوختن نه، در اثر ضربه شمع من

در پشت چارچوب همین در تمام شد

گفتم یکی نبود و چهِل مرد آمدند

قصه نگفته قصه ی مادر تمام شد

بابا کشید پارچه را روی مادرم

آهی کشید و گفت که دیگر تمام شد

پلکی زد و رسید سرِ ظهرِ واقعه

این بار قصه واقعاً از سر تمام شد

زینب به فکر روز دهم بود بیشتر

وقتی وداع مادر و دختر تمام شد

وقتی که "یا بنی" به گوش حرم رسید

آرام گفت کار برادر تمام شد

تازه شروع شد غم زینب به کربلا

آن لحظه که بریدن حنجر تمام شد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست) *استاد حاج غلامرضا سازگار

597
1

حضرت زهرا(س) مدح و مرثیه -(خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست) تربیت، دفاع از اسلام و ولایت، مادر شیعه

خدا حقیقت نور است و مظهرش زهراست

نبی عصارهء قرآن و کوثرش زهراست

مـن از کتـاب ولایـت جـز این نمی‌دانم

که این کتاب هم اول هم آخرش زهراست

خـدا بـه خلقت پیغمبـر افتخار کنـد

نبی است مفتخر از اینکه دختـرش زهراست

نبی تمامی تـوحید را در او دیـده

علی جمال خداوندْمنظرش زهراست

حسین گفـت: بـه نزد ستمگران هرگز

ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست

به هـر فلک که گذر کرد خواجه لولاک

به چشم فاطمه بین دید محورش زهراست

خوش آن بهشت که با بوی او معطر شد

خوش آن فرشته که ذکر مکررش زهراست

اگـــر ز آیـۀ تطهیــر پیکری سازند

خـدا گواست که روح مطهّرش زهراست

وجـود خواجۀ لولاک نخل توحیدی است

کـه ریشه و تنه و شاخه و برش زهراست

ز فضه گر سخنی نشنوید غیر از وحی

بعید نیست به قرآن، که رهبرش زهراست

علی ندیده عبادت نمی کند حق را

شناخته‌ است خدا را که مظهرش زهراست

چگونه نور نگیرد بشر ز اسلامش؟

نبـی که دختر اسلام پرورش زهراست

پیمبری کـه مکرر بـه حضرتش صلوات

یقیـن کنید که ذکر مکرّرش زهراست

چنانکه احمد و حیدر به شیعه دو پدرند

مسلم است دگر، شیعه مادرش زهراست

مقام و عزت و قدر و جلال را نگرید

که بوسه گاهِ نبی دست دخترش زهراست

سفر کنید به یاسین که شهر فاطمه است

نظر کنید به قرآن که کوثرش زهراست

علی بــه خانـۀ دربسته نیز تنها نیست

سپاه جان به کف وکلِّ لشکرش زهراست

بــه تیغ نطق و شرار خطابه اش سوگند

که ذوالفقار علی نطق همسرش زهراست

استادسازگار، گلچین و تلفیق دو قصیده

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش) *استاد محمد جواد غفورزاده

374

اشعار فاطمیه -(زهرا که بود بار مصیبت به شانه اش) کلبهء احزان، فراق پدر، شهادت پسر، غربت

زهرا كه بود بار مصيبت به شانه‌اش

مهمان قلب ماست غم جاودانه‌اش

درياى رحمت است حريمش، از آن سبب

فُلك نجات تكيه زده بر كرانه‌اش

شب‌هاى او به ذكر مناجات شد سحر

عالم فداى راز و نياز شبانه‌اش

والله با شهادت تاريخ، كس نديد

آن حق‌كُشى كه فاطمه ديد از زمانه‌اش

مى‌خواست تا كناره بگيرد ز ديگران

دلگير بود و كلبه‌ء احزان، بهانه‌اش

تا شِكوه‌ها ز امّت بى‌مهر سر كند

ديدند سوى قبر پيمبر، روانه‌اش

آن خانه‌اى كه روح‌الامين بود مَحرمش

يادآور هزار غم‌است آستانه‌اش

افروختند آتش بيداد آن چنان

كآمد برون ز سينه‌ء زهرا زبانه‌اش

گلچين روزگار از آن گلبن عفاف

بشكست شاخه‌اى كه جدا شد جوانه‌اش!

شرم آيدم ز گفتنش، اى كاش مى‌شكست

دستى كه ماند بر رخ زهرا نشانه‌اش!

تنها نشد شكسته‌دل از ماتمش، على

درهم شكست چرخ وجود استوانه‌اش

طى شد هزار سال و گذشتِ زمان نبرد

گَردِ ملال از در و ديوار خانه‌اش

استاد محمدجواد غفورزاده (شفق)

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(یاری ز که جوید؟ دل من یار ندارد) *استاد محمد جواد غفورزاده

560

اشعار فاطمیه -(یاری ز که جوید؟ دل من یار ندارد) بیماری، غربت مولا

یاری ز که جوید؟ دلِ من یار ندارد

یک مَحرم و یک رازنگهدار ندارد!

با دیدن سوزِ دلِ من در چمن و باغ

با داغ دل لاله، کسی کار ندارد

باید سر و کارش طرف چاه بیفتد

یوسف که در این شهر، خریدار ندارد

از گریۀ پنهان علی در دل شب‌ها

پیداست که دل دارد و، دلدار ندارد

در گلشن آتش‌زدۀ عصمت و ایثار

پرپرشدن غنچه که انکار ندارد

با فضه بگویید بیاید، که در این باغ

نیلوفر بیمار، پرستار ندارد

بر حاشیۀ برگ شقایق بنویسید:

گل، تاب فشار در و دیوار ندارد

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار فاطمیه -(دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد) *استاد حاج غلامرضا سازگار

543
1

اشعار فاطمیه -(دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد) احتضار، دفاع از امام

دیده شد دریای اشک و، عقده از دل وا نشد

ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد

تاسحر، شب را به سر بردم به حال احتضار

هیچ‌کس حتی اجل حال مرا جویا نشد

در جوانی، اینچنین که سرو قد من خمید

روز پیری هیچ کس اینگونه قدش تا نشد

روزِ روشن خانه‌ام را از جفا آتش زدند

این چنین بی‌حرمتی با خانۀ اعدا نشد

با ذویِ القربی مودت خواست قرآنت، ولی

جز به قتل من ادا، حقِّ «ذویِ‌القربی» نشد

کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد، ولی

سرفرازم که سرِ مویی کم از مولا نشد

بر فراز منبر تو حق ما پامال شد

هرچه نالیدم، لبی هم در جوابم وا نشد

بر رخ پوشیده‌ام آثار سیلی نقش بست

من که رویم باز پیش چشم نابینا نشد

ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن!

یک نفر در موج دشمن، حامی زهرا نشد

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(ای نورخداجویی در آینه جانت) *استاد محمد جواد غفورزاده

515

اشعار فاطمیه -(ای نورخداجویی در آینه جانت) خیر کثیر، شب قدر، تربیت، توسل

ای نور خداجویی، در آینه ی جانت

باز این دل شیدا شد، مجنون و غزلخوانت

ای یاس بهشت آیین، عطر نفس یاسین

خارم من و میگردم، در طرف گلستانت

تو روح تولایی، تو زهره ی زهرایی

تو ام ابیهایی، عالم همه حیرانت

روزی که زدی لبخند، بر آینه ی گیتی

خورشید شفاعت هم، سر زد ز گریبانت

ای نور اهورایی، انسیه ی حورایی

گل چیده به زیبایی، وحی از لب خندانت

اخلاص و یقین تنها، با نام تو معنا شد

ایثار شکوفا شد، در پرتو ایمانت

اصحاب کسا هرگاه، تسبیح تو می گویند

از عرش فرو ریزد، گل بر سرو سامانت

حق خوانده تورا کوثر، در آیه ی اعطینا

ای خیر کثیر تو، گل های فراوانت

هستی به سجود آمد، جنت به وجود آمد

وقتی که رسول الله، زد بوسه به دستانت

دستاس صبوری ها، با دست تو میگردد

هرچند که میچرخد، افلاک به فرمانت

در عشق و جهان سوزی، در معرفت آموزی

شد جان و دل زینب، آیینه ی عرفانت

مهریه ی تو آب است، مهر تو جهانتاب است

ذرات جهان دارند، سر در خط پیمانت

شرح سعه ی صدری، معنای شب قدری

ای گستره ی هستی، سجاده ی ایمانت

ای خطبه ی تو سوزان، در مسجد پیغمبر

اهنگ فدک دارد، فریاد گل افشانت

بر غربت و غم های، مولای خداجویان

پهلوی تو شد شاهد، بازوی تو برهانت

گلبرگ شقایق ها، تا رنگ شفق دارد

یا انسیه الحورا، چشم من و احسانت

یا فاطمه الزهرا، دست من و دامانت

یا انسیه الحورا، چشم من و احسانت

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

سبک زمینه، شور ایام فاطمیه -(سخته برام، پیش چشام...) * احسان نرگسی رضاپور

1067
6

سبک زمینه، شور ایام فاطمیه -(سخته برام، پیش چشام...) سخته برام - پیش چشام
آتیش گرفته چادرت زهرای من
می سوزی و - با سوختنت آتیش گرفت دنیای من
▪️ غمت علیو پیر می کنه زهرا
چشام شده شبیه دریا
روی لبم واویلا
▪️ برا تو یاور خوبی نبودم
پرت شکست یاس کبودم
تویی همه بود و نبودم

یاس کمون - ای نیمه جون
ای ماه شب های علی پیشم بمون
ذکر لبات - هر دم شده انا الیه الراجعون
▪️ اگه بری دیگه خونه خرابم
با رفتنت نده عذابم
بدون تو بی تابم
▪️ یادم مگه میره که پسرت سوخت
پیش چشام بال و پرت سوخت
توو شعله ها معجرت سوخت

زخمی شده - بال و پرت
پهلو به پهلو میشی توی بسترت
پرپر نزن - هستی من روتو نگیر از حیدرت
▪️ چشای تو مث ابر بهاره
سخن میگی تو با اشاره
ببین دلم بی قراره
▪️ توو کوچه ها بگو چی شده زهرا
که اینجوری همه ی دنیا
پیش چشای تو تاره

ای بی کفن - صد پاره تن
کشتن تو رو پیش چشای مادرت
ای شاه دین - پاشو ببین میره اسارت خواهرت
▪️ چه صحنه ها که خواهر تو دیده
سلام به اون مشک دریده
سلام به قد خمیده
▪️ سلام به اون آقا که توی گودال
شده تنش خونی و پامال
سلام به راس بریده

  • دوشنبه
  • 15
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 وحید محمدی

سبک زمینه شام شهادت حضرت زهرا(س) -(چرا حالا باید بفهمم...) * وحید محمدی

557

سبک زمینه شام شهادت حضرت زهرا(س) -(چرا حالا باید بفهمم...) چرا حالا باید بفهمم
زخمیه سینت
چرا حالا باید بفهمم
کبوده دیدت
چرا حالا باید بفهمم
کبوده بازوت
چرا حالا باید بفهمم
شکسته ابروت

تو به من نگفتی تو کوچه چیا شد
تو به من نگفتی زهرا پسرت فدا شد

اشک چشام بند نمیاد
خاطره هات یادم میاد
اب میریزم روی تنت
تا خون سینه بند بیاد

....................

چرا حالا باید بفهمم
قدت خمیده
چرا حالا باید بفهمم
حسن چی دیده
چرا حالا باید بفهمم
که پرِ دردی
چرا حالا باید بفهمم
برام چه کردی

توی خونه از من چرا رو گرفتی
چرا فاطمه حیدرِ تو جاگذاشتی رفتی

اسما بریز اب روون
به روی گلبرگ تنش
اسما ببین هنوز گلم
کبوده کل بدنش

...............

چرا حالا باید بفهمم
حال شباتو
چرا حالا باید بفهمم
ذکر دعاتو
چرا حالا باید بفهمم
چجوری سوختی
چرا حالا باید بفهمم
کفن می دوختی

شنیدم که آروم چی می گفتی دیشب
کفنا رو یک یک دادی آخرش به زینب

میری و از سوز دلم
پشت سرت می کشم آه
قرار بعدیمون باشه
عصر دهم تو قتلگاه

  • سه شنبه
  • 16
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت زهرا(س)، مدح و مناجات -(سلام حضرت مادر فدای درد و غمت..) * حسن کردی

1129
1

حضرت زهرا(س)، مدح و مناجات -(سلام حضرت مادر فدای درد و غمت..) سلام حضرت مادر فدای درد و غمت
چه گریه ها که نکردم برای عمر کمت

امیدوار نگاهت بگو کجا دارد
به غیر سایه ی پر مهر خانه ی کرمت؟

همیشه سهم گدای تو شادمانی بود
فدای این همه احساس و لطف محترمت

نفس بریده ی این روزگار ناامنم
نفس بده به من و روزگار من به دمت

به وقت صبح قیامت شفاعتم با تو
به "یاعلی" من از این لحظه می دهم قسمت

در آفتاب سیاه قیامت کبری
قرار فاطمیون هست سایه ی علمت

تو ای کبودترین آیه ها بگو که علی
لحد چگونه گذارد به روی قد خمت؟

رسیده ام به مدینه از آسمان خیال
و باز غرق سؤالم، کجاست پس حرمت؟

  • سه شنبه
  • 16
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

طبل سنج، دمام زنی(شور) شهادت حضرت زهرا(س) با نوای حمید علیمی -(کاشانه عزا، شد منزل علی...) * میثم مومنی نژاد

6039
10

طبل سنج، دمام زنی(شور) شهادت حضرت زهرا(س) با نوای حمید علیمی -(کاشانه عزا، شد منزل علی...) ای مادر حسین ای مادر حسن
برخیز و گریه کن با گریه های من

با دست خسته ، ای یار شهیده ام
بار دگر بگیر اشک از دو دیده ام

فاطمه جان ....

کاشانه ی عزا شد منزل علی
شب تا سحر چو شمع سوزد دل علی

من گریه میکنم اینجا کنار تو
شد آتش دلم شمع مزار تو

فاطمه جان....

بعد از تو خانه ام شد خانه ی محن
از اشک زینبین از گریه ی حسن

بعد از تو بی قرار گشته حسن چرا
چه دیده او مگر در بین کوچه ها

فاطمه جان....
با گریه ی علی میگرید عالمین
نوحه کند حسن بر سرزند حسین
آخر شکسته شد بغض شبانه ام
تابوت تو رسید برروی شانه ام

سبک : راس تو میرود بالای نیزه ها

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور احساسی بسیار زیبا با نوای کربلایی بهروز سوری -(بذار آقا منم زیبا بمیرم..) * رضا نصابی

730
4

سبک شور احساسی بسیار زیبا با نوای کربلایی بهروز سوری -(بذار آقا منم زیبا بمیرم..) بزار اقامنم زیبا بمیرم

بیام کربو بلا اونجا بمیرم

بزار یک اسم خوب ازمن بمونه

به نام نو کر زهرا بمیرم

درسته که غلامی رو سیاهم

ولی به دستای شماس نگاهم

منی که از همه جا رونده بودم

تو ارباب وفا دادی پناهم

پناهم بده. به رقیه دخترت پناهم بده

شنیدم تنها بودی بین اعدا

شنیدم تشنه لب بودی تو اقا

شنیدم پیش چشم خواهر تو

تنت له شد به زیر سم سوارا

شنیدم خیمه هارفتش به غارت

شروع شد بعد عباست جسارت

شنیدم معجر از سر میکشیدن

شنیدم زینب و بردن اسارت

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

غزل فاطمیه؛ کوچه و امام حسن(ع) -(روضه خوان گفت حسن! بغض گلویم ترکید) * حسین ایمانی

823
2

غزل فاطمیه؛ کوچه و امام حسن(ع) -(روضه خوان گفت حسن! بغض گلویم ترکید) روضه‌خوان گفت حسن بغضِ گلویم ترِکید
ما شنیدیم ولی شاهِ کرم دید و چشید

وسطِ کوچه عجب معرکه‌ای برپا شد
مردکِ پست چه بد می‌زد و بد می‌خندید

ردِّ پایی به رویِ چادرِ عصمت افتاد
خونِ زخمی به رویِ معجرِ خاکی خشکید

پسری پشتِ سرِ مادرش افتاد زمین
چادرِ خاکیِ این روضه تکاند و بوسید

مادرش گفت که حرفی نزنی گفت به چشم
روضه شد دردِ سر و... خونِ جگر... بغضِ شدید

همه‌یِ روضه همین است حسن دید زدند
همه‌یِ روضه همین است تنش می‌لرزید

قصّه‌یِ کوچه شده داغِ دلِ اهلِ حرم
ندبه‌خوان زانویِ غم زد بغل و می‌بارید

  • پنج شنبه
  • 18
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی بسیار زیبا تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) -(نرو از پیشم از خوشی روزگارم...) * سید مهدی حسینی

1495
3

سینه زنی بسیار زیبا تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره(س) -(نرو از پیشم از خوشی روزگارم...) چشم و چراغِ زندگیم
که داری سو سو میزنی
ولی برایِ دلخوشیم
خونه رو جارو میزنی

نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا

نگات می اُفته به منُ
چه آهی سردی میکشی
خدا میدونه فاطمه
شبا چه دردی میکشی

جونِ بچه هات ..
رسیده دیگه بر لب ، وای ..
داری میسوزی تو تب ، وای ..
امان از دلِ زینب ، زهرا

نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا

شبونه زینب اومدُ
نشست کنارِ مادرش
فقط میگفتی کربلا
حسینُ و رأسُ و حنجرش

میگی عاشورا من ..
میشنم تویِ گودال ، تو ..
رویِ تل میری از حال ، وای ..
پسرم میشه پامال ، حسین

بیا برگردیم ای ..
همه دار و ندارم ای ..
همۀ کس و کارم ، من
کیو غیرِ تو دارم ،من

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ایام فاطمیه -( حک شده روی کفنم ... جانم یا زهرا) *

289

ایام فاطمیه  -( حک شده روی کفنم  ... جانم یا زهرا) حک شده روی کفنم ... جانم یا زهرا
ختم کلام و سخنم ... جانم یازهرا
شامل رحمت حسن میشه وجودم
وقتی که فریاد می زنم ... جانم یا زهرا

ملائک دائما... در طواف دور تو
روزی سال مونو میده چادر تو

هر کسی تو دنیا ...عبد حسین باشه
پای نامه ی اعمالش داره مهر تو

ماه و مهتاب ... مادر آب
حضرت ام الائمه ام الارباب

نور انور ...قدر و کوثر

ذکر لب های علی تو فتح خیبر

(یازهرا )

عالمه ی مکرمه... جانم یازهرا
سیده ی معظمه ... جانم یا زهرا
حک روی سربند علی اسم قشنگت
نقش نگین خاتمه... جانم یا زهرا

زینت عرشی و ... مالک جناتی
ام ابیهایی و مادر ساداتی

اسم اعظم تو... سرکتاب الله
باطن قرآن و مفسر آیاتی

شور دلها ... سر اعلی
ای علمدار قیام علی مولا

جان جانا... ای دل آرا
بأبی أنت و امی یازهرا

(یازهرا)

جلوه ی ذات ازلی ...جانم یا زهرا
نور حق از تو منجلی...جانم یا زهرا
به وقت جنگ با عدو تو قلب میدون
ذکر رجز های علی... جانم یا زهرا

عصمت اللهی و ... پاک و مطهری
تاج سر حیدر و جان پیغمبری
سیده ی زنان... در دو عالمینی
برتر از آسیه و مریم و هاجری

ای نگارم...اعتبارم
نوکری برای تو شد افتخارم

در نابی انقلابی
الگوی حیا و عفت ربابی

(یازهرا)

شاعر:میلاد فاروقی

  • شنبه
  • 20
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمزمه و توسل به حضرت زهرا(س) سیدمجید بنی فاطمه -(تو فاطمیه زبون بگیرید...) *

2321
5

زمزمه و توسل به حضرت زهرا(س) سیدمجید بنی فاطمه -(تو فاطمیه زبون بگیرید...) توفاطمیه زبون بگیرید
مثلِ یه بچه که غم مادرُ دیده

میخوای یکم از داغُ بفهمی
فکر کن که مادرِ خودت قدش خمیده

مادر یه جور دیگه برا همه عزیزه
مادر نباشه زندگی بهم میریزه
تاریکه خونه وقتی که مادر مریضه

سخته ببینی مادرت از خونه میره
سخته ببینی مادرت داره میمیره
سخته ببینی از بابات روشو میگیره

میسوزه از پا تا سرم
آخه نمیشه باورم
سیلی زدن به مادرم ..

*همه بچه ها گریه میکردن .. اما حسن یه جور دیگه گریه میکرد .. همه بچه ها گریه میکردن اما زینب زار میزد .. گفت مادر به من بگو که این پیراهنُ و کفن هارو که گذاشتی ماجراش چیه دیگه ..*

میسوزه از پا تا سرم
آخه نمیشه باورم
سیلی زدن به مادرم ..

وای مادرم وای مادرم ....

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمزمه فاطمیه، حاج محمدرضا طاهری -(قشنگ ترین بهونه...) *

1233

زمزمه فاطمیه، حاج محمدرضا طاهری -(قشنگ ترین بهونه...) قشنگ ترین بهونه ..
برایِ زندگیِ این بی قرار ترینی
همون صدای کم جون ..
آرامشِ دلم بود فاطمه کَلِمینی

زهرا زهرا ..
چرا چِشاتُ بستی ؟
بگو که خواب میبینم
بگو که زنده هستی ..

زهرا زهرا ..
جونم رسیده بر لب
خونه رو که میبینم
سپردی دست زینب ..

زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..

کار به جایی رسیده
تابوت میتونه لبخند
رویِ لبت بیاره ..

خدا نمیگذره از
اونایی که نزاشتن
مادر بشی دوباره ..

ای وای ای وای ..
دستِ منو که بستن
نزدیکِ قبرِ بابات
دست تو رو شکستن ..

ای وای ای وای ..
لعنت به در به دیوار
تو رو اَزم گرفتن
یه عده مردم آزار

زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..

*گفت زهرا جان :*

پاشُدی روزِ آخر
وقتی که نون میپختی
چقدر روضه خوندی

یاده سره حسینُ
تنور خولی کردی
جون به لبم رسوندی ..

خیلی سخته ، یه مادری ببینه
که سر بچه شُ از پشت سرش بریدن

خیلی سخته ببینه پایِ سرُ
با زنُ بچه بینِ بزم شراب کشیدن ...

ای حسین ...

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت زهرا (س) _یار جوانم همسنگر من * اسماعیل تقوایی

774

نوحه شهادت حضرت زهرا (س) _یار جوانم همسنگر من نوحه شهادت حضرت زهرا(س)
یار جوانم، همسنگر من
ای یادگار، پیغمبر من

رفتی و در هجران تو من بیقرارم
در بین این نامردمان حامی ندارم
زهرای من، زهرای من، ای فاطمه جان2
_____________________________
عجل وفاتی، بوده نوایت
کرده اجابت، خدا دعایت

ای مستجاب الدعوه حیدر را دعا کن
مرگ علی را هم تقاضا از خدا کن
زهرای من....
______________________________
ای رکن خانه، زهرا کجایی
خانه ندارد، بی توصفایی

در خاطرم همواره پهلوی کبود است
بی مادری از بهر طفلان تو زود است
زهرای من....
______________________________
جاروی آخر، تو خانه کردی
گیسوی طفلان، را شانه کردی

طفلان خود را سخت بگرفتی در آغوش
گفتی وصیتهای خود را رفتی از هوش
زهرای من...
______________________________
غسلت شبانه، دفنت شبانه
تشییع جسمت، شد مخفیانه

بودم کنار قبر تو در فکر فردا
در فکر بی زهرایی ام، ام ابیها
زهرای من....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 21:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) -(دخترت گریه میکند حالا...) * حسن لطفی

635

اشعار فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) -(دخترت گریه میکند حالا...) دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
**
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
**
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
**
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
**
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
**
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
**
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت

  • سه شنبه
  • 23
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:22
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه زیبا. سید مجید بنی فاطمه -(ای جان، ای مادر فاطمة الزهرا..) *

1563
6

زمینه زیبا. سید مجید بنی فاطمه -(ای جان، ای مادر فاطمة الزهرا..) دلی که بی قراره حالا دیگه یه عمره شده دلداده تو

الان اینجا نبودم اگه نبود دعای سر سجاده تو

من لیاقتم کمتر از همه اما

لطف تو به من بیشتر از همه بوده

این که ما شدیم عاشق علی امروز

از دعای دیروز فاطمه بوده

عشق تو دلیل خلقت بهشته

روی قلب هر شیعه فاطمه یا علی نوشته

ای نور ای کوثر انسیة الحورا

ای جان ای مادر فاطمه الزهرا

*****

تو این شب اسیری دلم گرفته بازم منمو بی قراری

باید با این جدایی بسوزمو بسازم وقتی حرم نداری

قبر تو اگه بی نشونی مادر

قلب من میشه واسه تو حرم باشه

رو سیاهم اما بازم دلم قرصه

وقتی چادرت سایه سرم باشه

اسم تو پناه روز بی کسیمه

بیشتر از حسن بیشتر از حسین فاطمه کریمه

ای نور ای کوثر انسیة الحورا

ای جان ای مادر فاطمه الزهرا

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه زینب(س) درفراق مادر_من زینب نالانم * اسماعیل تقوایی

720

نوحه زینب(س) درفراق مادر_من زینب نالانم نوحه زینب(س) در فراق مادر
من زینب نالانم، بی مادر وگریانم
حال پدرم کرده، حیران وپریشانم، حیران وپریشانم
واویلتا واویلا، واویلتا واویلا۲
______________________________
رفته زکفم مادر، حیدر شده بی همسر
خانه شده ویرانه، بی دختر پیغمبر، بی دختر پیغمبر
واویلتا...
_____________________________
اوعشق پیمبر بود، اوهستی حیدر بود
در راه دفاع از او، همواره چولشگر بود، همواره چو لشگر بود
واویلتا...
______________________________
بابا نکند باور، رفته زکفش کوثر
نالد که کجایی ای، دردانه ی پیغمبر، دردانه ی پیغمبر
واویلتا....
____________________________
یادم نرود مادر،چون جان بگرفت در بر
اطفال صغیرش را،جانانه دم آخر، جانانه دم آخر
واویلتا...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 24
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

نوحه حضرت زهرا(س) -(در آسمان قلبم باران گرفته امشب) * امیررضا فرجوند

797
4

نوحه حضرت زهرا(س) -(در آسمان قلبم باران گرفته امشب) در آسمان قلبم باران گرفته امشب
درد و فشار پهلو پایان گرفته امشب
با قامتی خمیده رفتم ز دار دنیا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲

پشتِ در شکسته تنها میان دودم
یار علی تنها ، با چهره ی کبودم
از بعد من علی شد تنها میان اعدا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲

داغ پدر نموده از سوز دل کبابم
کوهم ولی سرشکت ، مولا نموده آبم
بر چهره ی کبودم منما علی تماشا
یا فاطمه ، یا زهرا ۲

هستم گل ، پیمبر مظلومه ی مدینه
شبها ولی نخفتم از رنج درد سینه
بودم گل پیمبر ، پرپر زدند من را
یا فاطمه یا زهرا ۲

اینقدر زینب من منمای سوگواری
بعد از منِ حزینه ، بنمای خانه داری
جز اشک غم ندارد داغ دلم مداوا
یا فاطمه یا زهرا ۲

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج محمود کریمی -(شبا که گریه میکنی گریَم میگیره...) *

581

سینه زنی ایام فاطمیه. حاج محمود کریمی -(شبا که گریه میکنی گریَم میگیره...) شبا که گریه می کنی گریه م می گیره
نماز شب که می خونی گریه م می گیره
وقتی به فکرِ رفتنی گریه م می گیره ..

با هیشکی حرف نمی زنی گریه م می گیره
تا گرم روضه خوندنی گریه م می گیره
وقتی به فکر رفتنی گریه م می گیره ..

چشام میفته تو چشات گریه م می گیره
وقتی میلرزه دست و پات گریه م می گیره
از بغضِ مونده تو صدات گریه م می گیره ..

بعدِ تموم سرفه هات گریه م می گیره
از خونِ گوشۀ لبات گریه م می گیره
با روضۀ کرب و بلا گریه م می گیره ..

وقتی میگی از کربلا گریه م می گیره
وقتی میگی از خیمه ها گریه م می گیره
وقتی میگی از قتلگاه گریه م می گیره ..

سر حسین به نیزه ها گریه م می گیره
آتیش زدن به خیمه ها گریه م می گیره
از حرم تا قتلگاه گریه م می گیره
زینب صدا میزد حسین گریه م می گیره
دست و پا میزد حسین گریم می گیره

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

نماهنگ حضرت زهرا(س) محمدحسین پویانفر -(تو مادر ساداتی..) * امیر حسین الفت

2081
5

نماهنگ حضرت زهرا(س) محمدحسین پویانفر -(تو مادر ساداتی..) تو مادر ساداتی، اُم ابیهایی و اُم النجبایی
تو مادر ساداتی، برکتِ خونۀ علی مرتضایی
تو مادر ساداتی، تو مادرِ تموم بچه شیعه هایی

پناه آخرم ، امید محشرم
همیشه یاورم ، مادر مادر
برای من بسی ، به دادم میرسی
میون بی کسی ، مادر مادر

منم غلام تو ، اسیر دام تو
فدایِ نام تو ، مادر مادر
پناهِ عالمین ، امیدِ زینبین
یا اُم الحسنین ، مادر مادر

وقتی که مادر باشه به برکتش تموم خونه غرق نورِ
وقتی که مادر باشه بساط عشقُ زندگی همیشه جورِ
وقتی که مادر باشه برا تموم بچه ها سنگ صبورِ

تو اسم اعظمی ، پناه عالمی
دوای دردمی ، مادر مادر
تویی آب حیات ، سفینۀ نجات
دو عالم به فدات ، مادر مادر

تو قبله گاهمی ، تو سر پناهمی
چراغ راهمی ، مادر مادر
تو دادی عزتم ، تموم ثروتم
تو هستی حاجتم ، مادر مادر

وقتی که مادر میره با رفتنش هوایِ خونه دیگه سردِ
وقتی که مادر میره دیگه صفا به خونه ای برنمی گردِ
وقتی که مادر میره همدم بچه ها دیگه غصه و دردِ

یه خصم بی حیا ، میون کوچه ها
با سیلی بی هوا ، ای وای ای وای
صدا می زد حسن ، دیگه بسه نزن
پاشو مادر من ، ای وای ای وای

رسیده روضه ها ، میون شعله ها
به پیش بچه ها ، ای وای ای وای
توی اوج خطر ، میگن چهل نفر
لگد زدن به در ، ای وای ای وای

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

متن روضه و توسل به حضرت زهرا(س). حاج محمدرضا طاهری -(پاشو گذاشته روی چادر..) *

1228

متن روضه و توسل به حضرت زهرا(س). حاج محمدرضا طاهری -(پاشو گذاشته روی چادر..) کمک کن از اینجا بلند شم
من از رویِ خاکا بلند شم
پاشو گذاشته رویِ چادر
نمیزاره از جا بلند شم ..

ببین حسن که جای پاش رو چادره
معلومه از علی دلش خیلی پره
ضربه های پاهاش به پهلوم میخوره

*اگر ببینی امام صادق برا این روضه چی گفته دیگه احتیاج به روضه خواندن من نداری .. امام صادق میفرماید گویا دارم میبینم گوشواره تو گوش مادرم شکست ..*

بذار که راهُ روم ببنده
بذار به ناله هام بخنده
راضی ترم از اینکه نامرد
دستایِ باباتو ببنده

فدا سر علی زمین خوردنِ من
میگم زیر لگد با قلب پُر محن
روحی لِروحک الفدا ابالحسن ..

یه روزی تو همین مدینه
وا میشه عقده هایِ سینه
بارونِ تیر میون تابوت
به روی پیکرت میشینه

خونت رو شونه ی برادر میشینه
قاسم داره این صحنه ها رو میبینه
این روزِ تلخ یل اُم البنینِ ..

*تا این صحنه رو دید قمر بنی هاشم یل اُم البنین، کسی که تو صفین وقتی داره شمشیر میزنه .. مالک اشتر میگه والله یک بار تو عمرم از کسی نترسیدم ، فقط یه جا منِ مالک چهار ستون بدنم لرزید ، اومدم به مولا گفتم این که دارید میفرستید میدان عباس هنوز نوجوانه برای این میدان نیست .. میگه یه وقت نقاب از صورت قمر بنی هاشم برداشت یه نگاه کرد به من، با نگاه عباس بدنم لرزید .. حالا اون عباس ایستاده جلوی چشمش دارن بدن حسنشُ تیر باران میکنن .. تا اومد شمشیر از نیام بیرون بکشه ابی عبدالله بغلش کرد .. داداش صبر کن .. گذشت تا رسید کربلا .. حالا اومده کنار داداش یاد آوری خاطرات .. :

اون روزا که قلب زهرا خون میشد
بدن مجتبی تیر بارون میشد

قاسمش تو چشم من نگاه میکرد
برا انتقام منو صدا میکرد

میخواستم همون جاها غوغا کنم
بِکِشم شمشیر و خون به پا کنم

اومدی منو در آغوش کشیدی
صورت منو داداش میبوسیدی

گفتی که داداش جونم طاقت بیار
جنگتُ برای کربلا بزار ..

داداش حالا امروز وقتشه .. همه رفتن علی اکبر رفت .. قاسم رفت .. عزیز دلم کی نوبت من میرسه؟!.. فرمود میخوای بری برو عباس، (نمیدونم چرا روضه به اینجا کشیده شد .. اسم باب الحوائج هم تو این روضه اومد .. آی گرفتار نکنه از مجلس تمام بشه بری بیرون هنوز گره ات باز نشده باشه .. روضۀ عباس کنار روضه مادر .. نمیدونم چه خبره ..) داداش اگر میخوای بری برو فقط قدری برای این بچه ها آب بیار ..

عرضمُ جمع کنم ، کنار بدن امام حسن ابی عبدالله گفت داداش دیگه به خودم عطر نمیزنم .. غارت زده به کسی نمیگن که مالشُ ببرن .. غارت زده به من میگن که مثل تو داداشی رو از دست بدم .. اما یه عبارتی رو گذاشت فقط کنار بدن عباس گفت .. دیدن کنار بدن عباس خم شد صدا زد :

الان ان کسر ظهری ..

دیگه کمرم شکست .. دشمن تا شنید حسین یه همچین حرفی داره میزنه یه مرتبه همه شروع کردن هلهله کردن .. دست گداییتُ بالا ببر .. به اندازه ای که کار با ابی عبدالله داری صدا بزن یا حسین ...

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمینه، شور بستر شهادت حضرت زهرا(س) -(این دست به پهلو زدنت میکنه پیرم) * احسان نرگسی رضاپور

1026
1

زمینه، شور بستر شهادت حضرت زهرا(س) -(این دست به پهلو زدنت میکنه پیرم) این دس به پهلو زدنت می کنه پیرم
تنهام نذاری فاطمه بی تو می میرم
کاشکی میشد جای تو من آتیش بگیرم
• خودت میدونی خاطرت چقد عزیزه
پاشو نذار زندگیمون به هم بریزه
چی بگم از آتیش و از میخی که تیزه
چقد شلوغه دور و برت / آتیش گرفته بال و پرت
نفس نفس نزن ماه علی
زدن تو رو پیش حسنت / جای غلافه روی تنت
چی اومده سرت پناه علی

• چشماتو رو علی نبند چراغ خونم
چه دردی داری می کشی دردت به جونم
زهرا دعا کن بعد تو زنده نمونم
• گریه نکن برا علی صدات می گیره
دل تموم آسمون برات می گیره
عجل وفاتی رو نخون، دعات می گیره
تو ماه نیمه جون منی / توو شعله ها صدام میزنی
تموم زندگیم فدای تو
شکسته بازوی تو ولی / تویی تموم عمر علی
یکی دو تا که نیس زخمای تو

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -(مادری با پسری از گذری رد میشد) * حسین جعفری

493

اشعار فاطمیه -(مادری با پسری از گذری رد میشد) مادری با پسری از گذری رد میشد
دست ناپاک پلیدی به رهش سد میشد

سیلی آنروز به رویت چه غریبانه زدند
آتش آنگاه به شمع و کل و پروانه زدند

ای پرستوی علی پر زدنت زود بود
از چه بر خانه ی تو هاله ای از دود بود

از همانروز که پهلوی تو را بشکستند
ریسمان دست علی شیر خدا می بستند

از همان لحظه که بین در و دیوار شدی
دلشکسته تو از آن ضربه ی مسمار شدی

از همانروز که گلبرگ علی پرپر شد
سینه ی سوخته مجروح ز میخ در شد

تا نفس هست من از غصب فدک میگویم
از همان کوچه ی تنگ و ز کتک میگویم

کمر سرو در این کوچه کمان خواهد شد،
اشک حیدر به خدا باز روان خواهد شد

ذکر یا فاطمه و ذکر علی را دارم
لعن ا... که از دشمنتان بی زارم

نور زهرایی تو راه نشانم داده
روی خورشید تو را ماه نشانم داده

بی تو هیچ به خدا مایه ندارم چه کنم
غیر خورشید رخت سایه ندارم چه کنم

ای که با سوز و دعا شعر مرا می خوانی
با همین مثنوی ام آمده ام مهمانی

عهد بستم به دلم ذکر شما را گویم
فاطمیه شد و من حضرت زهرا گویم

کاشکی با دل من حشر ، مدارا بکنی
بسته ام چشم به تو درد مداوا بکنی

روز، خورشید دلم هستی و میسوزم من
شب مهتابیتان شمع دلفروزم من

شمع پروانه ی حیدر شدی و آب شدی
سوختی پای علی و گوهر ناب شدی

،با گل و غنچه تو دیدی در و دیوار چه کرد،
دوری فاطمه با حیدر کرار چه کرد

آتش عشق اگر آمد و بر جانت شد
شب قدر رمضان هم علی مهمانت شد

۱۸ بیت به مناسبت ۱۸سالگی یاس

  • یکشنبه
  • 28
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا(س) -(مادر افتاد طوری با لگد زدن پشت در افتاد) * عباس قلعه

4322
44

روضه حضرت زهرا(س) -(مادر افتاد طوری با لگد زدن پشت در افتاد) مادر افتاد
طوری با لگد زدن پشت در افتاد
نفسش به لب رسید و با سر افتاد
همه ی دار و ندار حیدر افتاد

درده سر شد
بانوی خونه ی مولا خونجگر شد
یه نفر کمک نیومد و سپر شد
پهلو و سینه با خون تازه تَر شد

اون چل نفر رو : اون میخ در رو
اون مرد پست که : شد حمله ور رو
نمی بخشم۲

اون ضرب پا رو : اون بی حیا رو
اون ازدهام و : اون خنده هارو
نمی بخشم۲

__________

چادرش سوخت
توی هرم شعله ها بال و پرش سوخت
زیر دست و پا تموم پیکرش سوخت
بین اون برو بیا با پسرش سوخت

عقده وا کرد
دوّمی لعنتی نگم چیا کرد
قصد بر هم زدن خونه ی ما کرد
خدا نگذره ازش خیلی جفا کرد

اون روز تلخ و : اون لحظه هارو
مسمار تیز و : اون ماجرا رو
نمی بخشم۲

اون مردمی که : با ظلم و کینه
حرمت شکستن : توی مدینه
نمی بخشم۲

___________

ناله پیچید
از زمین و آسمون بلا می بارید
قنفذ هم به حال و روز ما می خندید
چشمای مادرم هیچ جارو نمی دید

شر به پا شد
لحظه های احتضار مرتضی شد
دستای مادرم از بابا جدا شد
همه عقده های اون مغیره وا شد

اون ریسِمان و : اون ضربه هارو
اون دومی و : با اون دوتا رو
نمی بخشم۲

اون عُقده های : خیره سرا رو
اونا که دیدن : اشکای مارو
نمی بخشم۲

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد