شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

اشعار مصیبت امام حسن (ع) (سنگ نگين اگر بتراشم براي تو ) *

15279
38

اشعار مصیبت امام حسن (ع) (سنگ نگين اگر بتراشم براي تو ) سنگ نگين اگر بتراشم براي تو
بايد كه از جگر بتراشم براي تو
طوف سرت به شيوه ي حجاج جايز است
پس واجب است سر بتراشم براي تو
اكنون كه در ملائكه كس فُطرُست نشد
من حاضرم كه پر بتراشم براي تو
باشد كه من به سوي تو آزاد رو كنم
از چوب سرو در بتراشم براي تو
از اصفهان ضريح برايت بياورم
يك گنبد از هنر بتراشم براي تو
صد فرش دستباف برايت بگسترم
گلهاي سرخ و تر بتراشم براي تو
بر مرقد تو لاله ي عباسي آورم
فانوسي از قمر بتراشم براي تو
از والدين ، خادم درگه بسازمت
قرباني از پسر بتراشم براي تو
چون محتشم كه شعر براي حسين گفت
من شعر بر حجر بتراشم براي تو
اي كشته ي محبت تو حضرت حسين
پيداست در جلال تو كيفيت حسين
كس ناز

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( طفلی حسن كه شاهد رازی مگو شده ) *

4155
4

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  طفلی حسن كه شاهد رازی مگو شده     ) طفلی حسن كه شاهد رازی مگو شده

رازی كه باعث غم و بغض گلو شده

زانو بغل گرفته و خون گریه می كند

از بعد ماجرای فدك زیرو رو شده

در خانه می نشیند و بیرون نمی رود

در كوچه با چه حادثه ای روبرو شده؟

آتشفشان غیرت او شعله می كشد

شاید كسی مزاحم ناموس او شده؟

حس می كنم كه باز زمین خورده مادرم

دیدم كه چادرش دو سه جایش رفو شده

شاعر : وحید قاسمی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود ) * حسن لطفی

2231
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود   ) یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود

یا رب خدای درد ز کاشانه می رود

پیچیده بین چــادر خاکی مادرش

بر دستها ، غریبه ای از خانه میرود

اینجا هـــــزار تیـــر به تشییع آمده

تا کـَس نگوید از چه غریبانه می رود

خون میچکد به دوش اباالفضل از کفن

گویی دوباره فاطمه بر شانه می رود

فریاد خواهری پی تابوت می رسد

مادر ندارد این که غریبانه می رود

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( محتاج سفره ات همه حتی کریم ها ) *

1655
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( محتاج سفره ات همه حتی کریم ها     ) محتاج سفره ات همه حتی کریم ها

خوردند دانه از کرمت یا کریم ها

هر صبح عطر کوی شما می وزد به ما

مستانه می وزد به دل ما نسیم ها

مست است دل ز عهد الستُ بربکم

ما سینه می زنیم در غم تو از قدیم ها

از قبر بی ضریح تو خورشید می دمد

ای جان! فدای غربت کویت کلیم ها

بر خاک قبر تو همه تعظیم می کنند

بنگر دمی به قامت قامت دو نیم ها

با صادق است و باقر و سجاد هم جوار

یا مجتبی بقیع تو باشد حریم ها

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( در خانه نیست مثل تو بی تکیه گاه تر ) *

1348

اشعار شهادت امام حسن (ع) (    در خانه نیست مثل تو بی تکیه گاه تر    ) در خانه نیست مثل تو بی تکیه گاه تر

هرگز ندیده ایم ز تو بی پناه تر

امشب پُر از هوای غم انگیز گریه ام

اما بقیع هست ز من رو به راه تر

تو وارث شجاعت بازوی حیدری

فرمانده ای نبود ز تو کم سپاه تر

در پرتو درخشش الماس، تشت خون

ترسیم کرده روی تو را هر چه ماه تر

حتی به جسم پرپر تو تیر می زنند

از دشمن تو نیست کسی روسیاه تر

در بین مردمی که تو را می شناختند

از تیرها نبود کسی سر به راه تر

مظلوم کوچه های غریب مدینه ای

از کوفه نیست شهر تو کم اشتباه تر

دیگر غزل به ماتم تو ره نمی برد

زیرا شده است پنجره های نگاه، تر

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه ی امام حسن (روضه امام حسن (5) مردی نامه ای به دست امام حسن (علیه السّلام) داد ) *

1824

روضه ی امام حسن (روضه امام حسن (5) مردی نامه ای به دست امام حسن (علیه السّلام) داد ) روضه امام حسن (5)

مردی نامه ای به دست امام حسن (علیه السّلام) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام بدون آن که نامه را بخواند به او فرمودند: حاجتک مقضِیه. حاجتت رواست.

شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا خوب بود نامه اش را می خواندی و می دیدی حاجتش چیست، و آن گاه طبق حاجتش پاسخ می دادی؟

امام فرمودند: نه،

اخشی ان یسئلنی الله عن ذلّ مقامه حتّی اقره رقعته.

(بیم آن دارم که خدای تعالی تا بدین مقدار که من نامه اش را می خوانم از خواری مقامش، مرا مورد مؤاخذه قرار دهد.)

به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج 11 ص 141

منبع:كتاب گلواژه های روضه

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 01:24
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه ی امام حسن ( روایت شده است، امام حسن (علیه السّلام) بر جمعی از فقرا عبور می کردند ) *

1537
1

روضه ی امام حسن ( روایت شده است، امام حسن (علیه السّلام) بر جمعی از فقرا عبور می کردند ) روایت شده است، امام حسن (علیه السّلام) بر جمعی از فقرا عبور می کردند که روی زمین نشسته و تکّه های نانی در پیش روی خود گذارده و می خورند، وقتی آن حضرت را دیدند، تعارف کرده گفتند:

ای پسر رسول خدا ! بفرما صبحانه !

امام پیاده شد و این آیه را خواند: اِنّ الله لایحبّ المستکبرین.

به راستی که خدا مستکبران را دوست نمی دارد و سپس شروع کرد به خوردن غذا با آنان و چون سیر شدند، امام آنها را به مهمانی خود دعوت کرد و از آن ها پذیرایی و اطعام کرده و جامه نیز بر تن آنها پوشانید و چون فراغت یافت، فرمود:

الفضل لهم، لانّهم لم یجدوا غیر ما اطعمونی، و نحن نجدا اکثرمنه.

(با همه ی اینها، فضیلت و برتری از آنهاست،

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه ی امام حسن ( اگر خوب نگاه کنی، ابی عبدالله حدود هفت تا زیارت نامه داره، ) *

1503
2

روضه ی امام حسن ( اگر خوب نگاه کنی، ابی عبدالله حدود هفت تا زیارت نامه داره، ) اگر خوب نگاه کنی، ابی عبدالله حدود هفت تا زیارت نامه داره، آب می خوری به حسین سلام می دهی حتی به قول شیخ جعفر شوشتری نه تنها بر خود حسین سلام می دهی بلکه به تک تک ا عضا حسین سلام می دهی به لبهای حسین …

اما امام حسن (علیه السّلام) چی؟ خیلی غریبه؟ نه زیارتی، نه شب زیارتی، شاید گفته باشد: باشه، حالا که مادرم قبر نداره، منم نمی خوام حرم نداشته باشم، ای بی حرم حسن ! … .

منبع:كتاب گلواژه های روضه

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) (شد تیر باران پیکرش ) *

1794

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) (شد تیر باران پیکرش    ) شد تیر باران پیکرش مظلوم حسن ، مظلوم حسن

مقابل برادرش مظلوم حسن ، مظلوم حسن

قاسم خونین جگرش مظلوم حسن ، مظلوم حسن

ناله زند بر پدرش مظلوم حسن ، مظلوم حسن

اندر بقیع در دل خاک مظلوم حسن ، مظلوم حسن

پنهان شد آن گهر پاک مظلوم حسن ، مظلوم حسن

قبرش بود بی سایبان مظلوم حسن ، مظلوم حسن

شکسته قلب زائران مظلوم حسن ، مظلوم حسن

آثار رنج و صبر او مظلوم حسن ، مظلوم حسن

پیدا بود از قبر او مظلوم حسن ، مظلوم حسن

ناله کنم زداغ او مظلوم حسن ، مظلوم حسن

به قبر بی چراغ او مظلوم حسن ، مظلوم حسن

مهدی کنار تربتش مظلوم حسن ، مظلوم حسن

نالد برای غربتش مظلوم حسن ، مظلوم حسن

شام غریبان حسن مظلوم حسن ، مظلوم

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( بی برادر شدم (2) ) *

2506
1

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( بی برادر شدم (2)   ) بی برادر شدم (2) کشته شد مجتبی

زینبا زینبا –زینبا زینبا

خواهر مهربان (2 گریه کن زین عزا

زینبا زینبا – زینبا زینبا

خواهر غم زده ، موسم غم شده موسم ناله و اشک و ماتم شده

چهره عالم از غصه در هم شده عرشیان در غمش کرده ماتم بیا

زینبا زینبا – زینبا زینبا

زهر همسر شرر زد به جان حسن شد برون خون دل از دهان حسن

دائم این جمله بود بر زبان حسن جان زهرا بیا بر سرم خواهرم

زینبا زینبا – زینبا زینبا

قامتم خم شد از داغ مرگ حسن خانه سینه ام گشته بیت الحزن

زینب ای خواهرم با که گویم سخن خانه هستیم گشته ویرانسرا

زینبا زینبا – زینبا زینبا

تازه شد غصه فاطمه مادرم با غم مجتبی پیش چشم ترم

رفته از دست من ی

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2) آفتاب عمر من ، کم کم روی بام آمد ) *

3391
2

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2)  آفتاب عمر من ، کم کم روی بام آمد    ) من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2)

آفتاب عمر من ، کم کم روی بام آمد بوی مادرم زهرا ، امشب به مشام آمد (2)

من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2)

سر تا به قدم دردم ، بی یار و طبیبم من چون طایر پر بسته ،در خانه غریبم من (2)

من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2)

ای مدینه از چشمم ، ریزد اشک تنهایی جان دادم من امشب ، گردیده تماشایی (2)

من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2)

مانند گل افسردم ، از باد خزان امشب آسوده شدم آخر ، از زخم زبان امشب (2)

من غریب و تنهایم – من عزیز زهرایم (2)

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( حجت دومین ، دلبنده زهرا ) *

1503
1

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( حجت دومین ، دلبنده زهرا    ) حجت دومین ، دلبنده زهرا امام مجتبی ، از زهر اعدا

گردیده مسموم غریب و مظلوم

یاصاحب الزمان عجّل ظهورک (2)

زینب ای خواهرم بیا به سویم پاره پاره جگرسوزد گلویم

با حال محزون شد قلب من خون

یا صاحب الزمان عجّل ظهورک (2)

رفتم از این جهان با حال خسته مهمان بر مادر پهلو شکسته

من بی پناهم در سوز و آهم

یا صاحب الزمان عجّل ظهورک (2)

بقیع فاطمه گشته مزارم غریب و بی کسم زائر ندارم

قبرم خراب است در آفتاب است

یا صاحب الزمان عجّل ظهورک (2)

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( ای خدا از زهر كین سوزد دل من (2) ) *

1988
1

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( ای خدا از زهر كین سوزد دل من (2)  ) ای خدا از زهر كین سوزد دل من (2) با كه گویم همسرم شد قاتل من

من غریبم، من غریبم، من غریبم (2)

ای خــدا شد رشته عمرم گسسته قــــــاتل من رو بروی من نشسته

زینب ای نور دو چشمان تر من لحظه ای خواهر بیا بنشین بَرِ من

من غریبم، من غریبم، من غریبم (2)

می روم من سوی جنت نزد مادر می سپارم كودكانم بر تو خواهر

خــون دلهائی كه خوردم بعد بابا صبر كــردم عاقبت افتادم از پا

من غریبم، من غریبم، من غریبم (2)

مـــــن كه داغ مادرم زهرا بدیدم فـــرق مُنشق گشته بابا بدیدم

دگر از این زندگانی گشته مشكل با تو گویم زینبا من عقدۀ دل

من غریبم، من غریبم، من غریبم (2)

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( مرغ دل پر می زند، در هوایت یا حسن ) *

2165
2

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) (  مرغ دل پر می زند، در هوایت یا حسن  ) مرغ دل پر می زند، در هوایت یا حسن تا بنالد در بقیع، از برایت یا حسن
یا امام مجتبی ای گل باغ ولا (2)
ما ز داغت از بَصَر، خون دل جاری كنیم بر مصیبت های تو، ما عزاداری كنیم
یا امام مجتبی ای گل باغ ولا (2)
دیده ها گریان بود، در عزایت یا حسن كن نصیب عاشقان، تربتت را یا حسن
ای كــــریم اهل بیت، ای عزیز فاطمه از ره لطف و كرم، كن نظر بر ما همه
یا امام مجتبی ای گل باغ ولا (2)

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:52
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (امشب مدینه شده یكسر سیه پـــوش (2) ) *

1743

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (امشب مدینه شده یكسر سیه پـــوش (2) ) امشب مدینه شده یكسر سیه پـــوش (2) آوای زهرا رسد از جنان بر گوش
مسموم كین شد حسن نـــوگل طاها واویلا، واویلا، وا ویلا، وا ویلا
امشب بیا خانه در پیچ و تاب است (2) فردا به باغ جنان نزد آن بـاب است
امشب بــــــود هر دیده ز غصه گریان واویلا، واویلا، وا ویلا، وا ویلا
خــــــواهر بیا گشته دلم پر شراره (2) از هر طرف بسته بر من راه چاره
قـــــــــــــــاسم و عبدالله من شوند تنها واویلا، واویلا، وا ویلا، وا ویلا

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( مرغ دل پر می زند، در هوایت یا حسن ) *

4203
5

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( مرغ دل پر می زند، در هوایت یا حسن ) مرغ دل پر می زند، در هوایت یا حسن تا بنالد در بقیع، از برایت یا حسن
یا امام مجتبی ای گل باغ ولا (2)
اغت از بَصَر، خون دل جاری كنیم بر مصیبت های تو، ما عزاداری كنیم
یا امام مجتبی ای گل باغ ولا (2)
دیده ها گریان بود، در عزایت یا حسن كن نصیب عاشقان، تربتت را یا حسن
ای كــــریم اهل بیت، ای عزیز فاطمه از ره لطف و كرم، كن نظر بر ما همه
ا امام مجتبی ای گل باغ ولا (2)

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( ز زَهـــــــــــــر كـــــــــــینه، پُــــــــر خون دلم شد ) *

2000
1

روضه وسینه زنی امام حسن(ع) ( ز زَهـــــــــــــر كـــــــــــینه، پُــــــــر خون دلم شد      ) از زَهـــــــــــــر كـــــــــــینه، پُــــــــر خون دلم شد
مَــــــــــــــــــــحـــرم خـــــــــــــــانه، چون قاتلم شد
« در خـــــــــــــــــانه ام غریبم، بی یار و بی حبیبم
مــــــــــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان»
راحـــت شــــدم مـــــن، از درد و مِــــــحنت
دیــــــــــــــــــــــــــــــدم بــــه مادر، گشته جسارت
«زخـــــــــــــــــــم زبان شنیدم، بی یار و بی حبیبم
مــــــــــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان
شــــــــــهر مـــــــــــــدینه، مــــــــــاتم سرا شد (2)
خـــــــــــــــــــــــــــتم الــــــــــمرسلین، دگر فدا شد
« صـــــــــــــــــاحب عــــــــــــــــ

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن *

1523

اشعار مرثیه امام حسن یاور طشت از وفا ببرم، پاره شد جگرم مهربان خواهر
نـــــــظر بنما پاره های تنم، آید از دهنم، بی امان خواهر
«بیا بنشین در برم خواهر، كه می سوزد پیكرم خواهر»
خــبر كن خواهر حسین مرا، نور عین مرا، كآیدم بر سر
نمـــــی باشد مادرم بسرم، كرده خونجگرم، از جفا همسر
«بیا بـــنشین در برم خواهر، كه می سوزد پیكرم خواهر»
خداحافظ می روم ز جهان، سوی باغ جنان چشم گوهر بار
روم نزد جــدّ و مادر خود، ظلم همسر خود، می كنم اظهار
«بیا بنشین در بــــرم خواهر، كه می سوزد پیكرم خواهر»
دو طفلان بــــــــــــــــی گناه مرا، بی پناه مرا، مادری بنما
پرستاری كن ز راه وفــــــــــــــا، كودكان مرا یاوری بنما
«بیا بنشین در برم

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (تا دل به مهرت داده ام ) *

2388
2

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (تا دل به مهرت داده ام      ) تا دل به مهرت داده ام بـــهر فــــــــدا آمـــاده ام
تــا پای جان ایستاده ام چــــون عبد فرمانم حسن
جـانم حسن، جانم حسن ای جان جانانم حسن (2)
ای مــــــظهر ذات خدا ای مــــــــنبع جود و سخا
ای سبـــــط ختم الاانبیا ای مـــــــــــاه تابانم حسن
جاـنم حسن، جانم حسن ای جان جانانم حسن (2)
از ظلم و جور همسرت از تــــــــیر خصم کافرت
خـــاک سیه شد بسترت ای سِرّ سبحـــــــــانم حسن
جـانم حسن، جانم حسن ای جان جــانانم حسن (2)
فـــردا به هنگام حساب چون باز مانم از جــــواب
ای نـــور چشم بوتراب مپسند حیرانــــــــم حسن
جانم حـسن، جانم حسن ای جان جانانم حسن (2)
ای کـــــــشته زهر جفا ای قـــــــــــــــب

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( حسن همچون حسینش نور عین است ) *

1571

رباعی شهادت امام حسن (ع) (  حسن همچون حسینش نور عین است ) حسن همچون حسینش نور عین است مثال هر دو ماه عالمین است
تمام فرق بین این دو گوهر بود آن یا (ی)كه در نام حسین است
درگاله

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( خورشید به سوگ مصطفی می گرید ) *

2326
2

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( خورشید به سوگ مصطفی می گرید  ) خورشید به سوگ مصطفی می گرید مهتاب به حال مجتبی می گیرید
در مشهد دل چه كربلایی برپاست قومی به شهادت رضا می گرید

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

سینه زنی امام حسن(ع) ( سکه عشق و وفا خورده به نام من و تو ) *

2112
2

سینه زنی امام حسن(ع) (  سکه عشق و وفا خورده به نام من و تو   ) سکه عشق و وفا خورده به نام من و تو
در ره دین خدا بوده قیام من و تو
تو و من مظهری از عشق و وفاییم حسین
سکه عشق و وفا خورده به نام من و تو
یار مظلومه شدم دشمن ظالم بودم
بوده خود شیوه آگاه کرام من و تو
خیمه سلطنت عشق در آفاق زدیم
ر چه از آتش کین سوخت قیام من و تو
شیعیان تا به قیامت بهر نوشیدن آب
یاد آرند و بگویند سلام من و تو
مدتی خواست که از بیخ کند ریشه ما
ریشه اش کنده شد از سعی مدام من و تو
شاعر:؟؟؟؟؟

  • یکشنبه
  • 10
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( پایین پلک چشم تو دائم پر از نم است *

1435

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  پایین پلک چشم تو دائم پر از نم است پایین پلک چشم تو دائم پر از نم است
چشمت قشنگ، سوی نگاهت ولی کم است
از بس که اشک ریخته ای در عزای یاس
از بس که کوچه پیش نگاهت مجسم است
رد شراره بر رخ تو نقش بسته است؟
یا ردپای ضربه سیلی محکم است؟
سنّت زیاد نیست ولی پیر گشته ای
این ارث مادری است که قد شما خم است
آقا فدات شم چقدر غصه میخوری
تصویر لحظه لحظه عمرت چه پر غم است
این گریه ها که میکنی از بهر مادرت
پایه گذار اشک عزای محرّم است
در روضه های حضرت ارباب، یاحسن
سرمشق یا حسین حسین دمادم است
هرکس که سائل کرم مجتبی نشد
شایسته ی بکاء به شه کربلا نشد
حسین قربانچه

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است) *

1645

اشعار شهادت امام حسن (ع) (    حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است) حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است
اشک او راوی یک عمر غم و آزار است
روز و شب گریه کن روضه ی یک مسمار است
قلب او زخمی از ضرب در و دیوار است
داغهایی که کشیده است همه معروف است
پس ببخشید اگر روضه من مکشوف است
در نماز شب و هنگام دعا می گرید
صبح با گریه او باد صبا می گرید
یاد آن کوچه و بی چون و چرا می گرید
بعد چل سال بیادش همه جا می گرید
قصد این بار من از شعر که آقا بوده
قسمت انگار کمی روضه زهرا بوده
زهر در تن نه که از غم جگرش می سوزد
یاد مادر که بیفتد به سرش می سوزد
غرق آتش در و پروانه پرش می سوزد
از همان روز حسن با پدرش می سوزد
کودکی بود ولی رنج پدر پیرش کرد
غم مادر دگر از زندگی اش سیرش کرد
نه فقط زخ

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:28
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( خواهر بيا که قصه ي دل مختصر کنم ) *

2593
2

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( خواهر بيا که قصه ي دل مختصر کنم ) خواهر بيا که قصه ي دل مختصر کنم
آگه تو را ز سوزش زخم جگر کنم
زهري که داد همسر بيدادگر مرا
چندان امان نداد که شب را سحر کنم
طشتي بيار در برم اي قهرمان صبر
کز سوز زهر کينه تو را با خبر کنم
خواهر برو بگو به حسينم شتاب کن
کز اين ديار عزم ديار دگر کنم
مرگ از خداي خود طلبيدم که اي خدا
تا کي به روي قاتل مادر نظر کنم؟
از کوچه اي که مادر ما را کتک زدند
يارب روا مدار که ديگر گذر کنم
صبري دگر نمانده مرا تا که بيش از اين
با سوز دل نگاه به ديوار و در کنم؟

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( طشت پر خون جگر ديدن مرا باور نبود ) *

2150
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  طشت پر خون جگر ديدن مرا باور نبود  ) طشت پر خون جگر ديدن مرا باور نبود
دست گلچين بشکند اين قدر گل پرپر نبود
کي گمان مي کردم از داغت بسوزد جان من؟
روبرو گشتن به اين غم باور خواهر نبود
پاي منبر مي نشستي مي شنيدي ناسزا
خون دل خوردن ز غلتيدن به خون کمتر نبود
ياد سوز سينه ي زهرا تو را از پا فکند
حاجتي ديگر به زهر و قاتل ديگر نبود
روي آرامش نديدي يک نفس در خانه ات
دشمن جان تو بود آن بي وفا، همسر نبود
بارها زهر جفا از پا در آوردت ولي
هيچ زهري کارگر چون نوبت آخر نبود
آب، آتش زد به جانت آنچنان کز بعد مرگ
از تن آتش گرفته غير خاکستر نبود
دست ظلمي پيکرت را تيرباران کرد، کاش
اين جسارت در کنار قبر پيغمبر نبود
«رستگارا» هر چه گشتم در گلستان بقي

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

مرثیه ی امام حسن (ع)(سال ها خون جگر خوردم کسي باور نداشت) *

1475

مرثیه ی امام حسن (ع)(سال ها خون جگر خوردم کسي باور نداشت) سال ها خون جگر خوردم کسي باور نداشت
سوخت در آتش وجودم گر چه خاکستر نداشت
بعد حيدر هيچ کس مظلم تر از من نبود
سوختم از غربت اما هيچ کس باور نداشت
کوله بار رنج و محنت روي دوشم بود و باز
هيچ دست دوستي باري ز دوشم بر نداشت
در تمام عمر خود غم ميهمانم بوده است
آخر اين مسکين به جز دل خانه اي ديگر نداشت
زير پيراهن«زره» کردم به تن از بي کسي
من همان سردار تنهايم که يک ياور نداشت
دشمن از دشمن نبيند آنچه من ديدم ز دوست
دوست را ديدم به دست خويش جز خنجر نداشت
گر جهان تاريک شد در پيش چشم روشنم
هيچ کس چون من خبر از داغ نيلوفر نداشت
يک چمن گل ريختم در راه محبوب دلم
لاله زار عشق، از اين لاله اي بهتر نداشت
سوختم

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( الا دم تو مسيح دعا امام حسن ) *

1614

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (  الا دم تو مسيح دعا امام حسن ) الا دم تو مسيح دعا امام حسن
رخت جمال جميل خدا امام حسن
امام دوم و فرزند اول زهرا
تمام اهل کسا در کسا امام حسن
حَسن‌ جمال و حَسن‌ خصلت و حَسن ‌طينت
تويي تويي حسن مجتبي امام حسن
خدا به حسن تو و صنع خويش تحسين کرد
چو آفريد جمال تو را امام حسن
عجيب نيست اگر انبيا به حشر، تو را
صدا زنند و بگويند يا امام حسن
به ماه عارض و لعل لب تو گل کرده
هماره جاي لب مصطفي امام حسن
زيارت حرمت را به کعبه نفروشم
که اين معامله باشد خطا امام حسن
غريب خانه ‌اي و جن و انس و حور و ملک
شدند با کرمت آشنا امام حسن
هزار بار سرم را جدا کنند ز تن
اگر دلم ز تو گردد جدا امام حسن
اگر چه روز قيامت دو دست من خالي‌ است
دل من است و و

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( آيا شده بال و پرت آتش بگيرد ) *

4124
7

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (  آيا شده بال و پرت آتش بگيرد   ) آيا شده بال و پرت آتش بگيرد

هر چيز در دور و برت آتش بگيرد

آيا شده بيمار باشی و نگاهت

از نيش خند همسرت آتش بگيرد

آيا شده يک روز گرم و وقت افطار

آبی بنوشی ... جگرت آتش بگيرد

آيا شده تصويری از مادر ببينی

تا عمر داری پيکرت آتش بگيرد

می گريم از روزی که می بينم برادر

در کوفه موی دخترت آتش بگيرد

می گريم از روزی که می بينم برادر

از هرم خاکستر سرت آتش بگيرد

آه ... از خنکهای گلويت بوسه ای ده

تا قبل از اينکه حنجرت آتش بگيرد

آقا بس است ديگر مگو از شعله هايت

ترسم که جان خواهرت آتش بگيرد

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( خدا نوشته مرا تا که سینه زن بشوم ) *

1685
1

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( خدا نوشته مرا تا که سینه زن بشوم   ) خدا نوشته مرا تا که سینه زن بشوم
همیشه مست گل یاس و یاسمن بشوم
خدا نوشته مرا موقع گرفتاری
همیشه دست به دامان پنج تن بشوم
خدا نوشته میان کتاب حاجاتم
که زائر حرم شاه بی کفن بشوم
خدا نوشته مرا جای جنت الاعلی
در این حسینیه مشغول مِی زدن بشوم
خدا نوشته از اول به روی سر بندم
فدای راه امام غریب، من بشوم
تمام هستی خود را به دوست دادم که
گدای هر شبه ی سفره حسن بشوم
برای غربت او نیتم فقط این است
به گریه هر شبه مشغول سوختن بشوم
غریبیِ حسن از آن مزار معلوم است
ز باغ تشت ببین لاله زار معلوم است
شاعر:مهدی نظری

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد