شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 وحید زحمتکش شهری

شهادت امام حسن -(کوچه و چادر خاکی،شده زخم جگرت) * وحید زحمتکش شهری

1097
5

شهادت امام حسن -(کوچه و چادر خاکی،شده زخم جگرت) کوچه و چادر خاکی،شده زخم جگرت
بعد آن شب همه دیدند شکسته کمرت

آتش انداخته بر خرمن جانت سیلی
بین کوچه به خدا چیده شده بال و پرت

وای از ضربه ی سنگین و گلی نازک روی
پر پر افتاد گلی پیش دو چشمان ترت

هر دو عالم به غریبی تو ناله زده چون
همسرت شعله زده بر جگر و برگ و برت

باز هم شکر خدا بی کس و تنها نشدی
بود در لحظه ی رفتن به کنارت پسرت

بر روی سینه ی تو هیچ کسی پا نگذاشت
خواهرت نیز ندیده به روی نیزه سرت

کربلا بود که غم را به دل عالم داد
کربلا بود که غم داد به قلب پدرت

#وحید_زحمت_کش_شهری

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اصغر چرمی

رباعى بسيار جانسوز در شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام -(كشتهىزخممدينهبفداىدلتو) * اصغر چرمی

858
3

رباعى بسيار جانسوز در شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام -(كشتهىزخممدينهبفداىدلتو) كشتهى زخم مدينه بفداى دل تو

قبلهى اهل ولايى و كرم مايل تو

به گمان قاتل تو زهر جفا نيست حسن

حتم دارم كه بُوَد ، زخم زبان قاتل تو

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی ع -(جانم فدای سالهای غربت تو) * هستی محرابی

3096

امام حسن مجتبی ع -(جانم فدای سالهای غربت تو) #السلام_علیک_یا_امام_حسن_مجتبی ع

جانم فدای سالهای غربتِ تو
بغضِ سکوتِ زخم های تربتِ تو

الحق که تو داری چه دنیای غریبی
عمقِ جگر را می خراشد محنتِ تو

خانه نشینی و غریبی مثلِ بابا
شد سالهای سال سهم و قسمتِ تو

صبرِ تو برنده تر از تیغِ عدو است
بر ظلم و جور بی حد و بی غایتِ تو

صد لعن بر دنیای پستِ آن زمانه
از قصد بشکستند عهد و بیعتِ تو

روحِ امامت غوطه ور در زهرِ کینه
فرجامِ غم شد سهمِ جانِ راحتِ تو

کفرِ زمانه چاره ای جز این ندارد
از کینه برچیند وجودِ نعمتِ تو

با کشتنت هم عاقبت راضی نگردد
باز او اهانتها کند بر ساحتِ تو

تشییعِ تو تکرارِ داغِ کوچه و در
تیر از پیِ تیر آمده بر قامتِ تو

افسوس ای

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

متن شعر امام حسن (ع)و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله -(شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود ) * علیرضا خاکساری

650
1

متن شعر امام حسن (ع)و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله -(شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود ) شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود
دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود

نداشت در سر خود چشم دیدن حق را
که لاعلاج ترین درد او تکبر بود

نبود غیر حسد در دل خدانشناس
و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود

نبود مستحق ناسزا شنیدن ها
کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود

شکسته بود دلی از عناصرالابرار
سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود

به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را
به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود

نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر.‌‌‌.‌.
غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود

حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن
یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود

دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن
به روی صورت مادر نشان آجر بود

نبود

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 18:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی -(دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش) * حامد آقایی

492

شهادت امام حسن مجتبی  -(دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش) دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش
تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش

چقدر حال و هوای بدنش گودالی است
شده پاشیده از آن زهر درون بدنش

پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه
کاش می بود به جای دگری جز وطنش

گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد
در همین موی سفید است تمامِ سخنش

در جوانی همه گفتند شکسته شده است
پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش

کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند
روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:35
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

باز هم دل آمده تا سائلش باشد/ روسیاه است و الهی قابلش باشد * مرضیه عاطفی

450

باز هم دل آمده تا سائلش باشد/ روسیاه است و الهی قابلش باشد باز هم دل آمده تا سائلش باشد
روسیاه است و الهی قابلش باشد

از ازل شد خانۂ قلبم حسن(ع)آباد
تا که این ویرانه جا و منزلش باشد

از سیاهی میرود رو به سفیدی مو
بالأخص که داغِ مادر عاملش باشد

بارها دار و ندارش را به سائل داد
تا که خیر هر دو دنیا شاملش باشد

وای از اینکه فاتح جنگ جمل یک عمر
دردِ بی یاری تمام ِ مشکلش باشد

قسمتش این بوده که هر لحظه با غربت
بغض ِ چندین ساله در کنج دلش باشد

مونس و غمخوارِ هر مردی زنِ خانه ست
فکر کن که همسرش هم قاتلش باشد!

#ألسلام_علیک_یا_حسن_بن_علی
#یا_معز_المؤمنین_دخیلک
#مرضیه_عاطفی

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(بر در خانه ی آقا به تمنای کریم) *استاد سید هاشم وفایی

496

-(بر در خانه ی آقا به تمنای کریم) بر در خانه ی آقا به تمنای کریم
صف کشیدند شب وروز گداهای کریم

من به جز خیر ندیدم زکرمخانه ی او
بنده ام بنده ی شرمنده ی مولای کریم

ماهمه سائل دستان کریم حسنیم
چشم داریم به احسان و به اهدای کریم

آفتاب کرم دوست به او می تابد
غرق انوار الهی شده دنیای کریم

جز حسن نیست کریمی که زبانزد باشد
ما ندیدیم دراین دایره همتای کریم

این قبیله به خدا عادت احسان دارند
نیست غیر از کرم وجود سجایای کریم

نفر چارم اصحاب کسا اوست ولی
لقب اوشده بین همه آقای کریم

نکشد منت حاتم که کند فخر براو
هرکه دارد به کف اش گوهر دریای کریم

اف بر آن زن که پس از دیدن آثار کرم
زهر غم ریخت به جان ودل دانای کریم

گفت برهمسر خود زود برو، قاتل او
مات و مبهوت شد از صبر وشکیبای کریم

شکرلله که «وفایی» به کرمخانه ی دوست
متبرک شده شعر تو به امضای کریم

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

غریب بود و کسی را به نام یار نداشت * مرضیه عاطفی

481

غریب بود و کسی را به نام یار نداشت غریب بود و کسی را به نام یار نداشت
کسی که سخت به عشقش شود دچار نداشت

کریم بود و حسن(ع) نام داشت اما حیف
مدام طعنه شنید و مدام یار نداشت

تمام شهر به او پشت کرده بود و کسی
برای صحبتِ از رسم ِ روزگار نداشت

شجاع بود و هوای نبرد داشت ولی
یلی نداشت و یارِ سوارکار نداشت

قیام نه! متوسل به صلح شد، همه عمر
به قدر پنج نفر یارِ پایِ کار نداشت

شریکِ زندگی اش دشمن نفوذی بود
میان خانه دلش بیشتر قرار نداشت

چقدر زخم زبان می شنید از جعده(لع)
چه کرد زهرِ زبانی که اختیار نداشت

نشست و جام بلا را گرفت از دستش
پرید رنگش و لبخندِ بیشمار نداشت

جگر به زهر نشست و چه تیر بر تابوت
حرم نداشت و یک سنگ؛ بر مزار نداشت!

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح امام حسن مجتبی علیه السلام -(می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن) * محسن راحت حق

303

مدح امام حسن مجتبی علیه السلام  -(می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن) می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن
بر سرِ این سفره ام باشد ضیافت با حسن

سالها گریه کُنِ انسیه الحورا... شدم
نیستم بیگانه، دارم یک قرابت با حسن

خانه ی دل را سپردم بر دو دستانِ کریم
چونکه باشد بعدِ مولایم..امامت با حسن

من همان ابنُ السبیل که نجاتم داده ست
مطئنم هست در هرجا هدایت با حسن

نامِ او آرامشی در سینه ام ایجاد کرد
ای بنازم هست در کامم حلاوت با حسن

تا رجوع کردم به تاریخ و رسیدم بر جمل
در میان رزمگه دیدم صلابت با حسن

جنگ خیبر را تداعی کرد در ذهنِ همه
شیرِ میدان ست و باشد استقامت با حسن

چون امیرالمؤمنین بی باک و دور از واهمه ست
هست در جنگاوری..اوجِ شجاعت با حسن

کربلایت را بخواه از این کریم ابن کریم
چونکه باشد تذکره های زیارت با حسن

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

واحد روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(حسن شاهده سیلیه مادری ) * رضا نصابی

131

واحد روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(حسن شاهده سیلیه مادری ) حسن شاهده سیلیه مادری

حسن وارث غصه ی. حیدری

حسن کشته ی کینه ی. همسری

حسن از غمه کوچه ها مضطری

حسن شاهده سیلیه مادری 2

به سینه داری غصه بسیار. حسن

شده بر سرت دنیا اوار. حسن

دیدی مادرو بین دیوار حسن

دیدی سینه و زخم مسمار. حسن

حسن کشته ی خونه روی. دری

حسن شاهد سیلیه. مادری

دیدی شب با بقض علی خو گرفت

دیدی که علی سر به زانو گرفت

دیدی مادرت دست به. پهلو گفت

دیدی وقتی از محرمش. رو گرفت

حسن دیدی تو روی. نیلوفری
حسن شاهده سیلیه. مادری

دم اخری گفتی از. کربلا

گفتی از تنه افتاده. زیر پا

گفتی ازگلوی جدا. از قفا

گفتی از سر رفته. بر نیزه ها

حسن روضه خونه تنه. بی سری
حسن شاهده سیلیه مادری

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(در سن کودکی از غصه پیرشدی ) * رضا نصابی

107

شور روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(در سن کودکی از غصه پیرشدی ) در سن کودکی از غصه پیرشدی
از زندگی این دنیا تو سیر شدی

در سن کودکی موی تو شد سپید
از داغه مادرت پشتت ز غم خمید

ای حسن جا ن ای حسن جان

ای حسن جانم‌ ای حسن جان

زانو بغل نکن هی اه نکش حسن
تقصیر تو که نیست زهرا و می زدن

تقصیر تو که نیست مادر پرش شکست
در بین کوچه ها دیدی سرش شکست

ای حسن جان ای حسن جان
ای حسن جانم حسن جان

در کوچه ها به تو زخمه جگر زدن
نامردا مادرو پیشه پسر زدن

دیدی که مادرت افتاده بر زمین
دیدی که افتاده زهرا با سر زمین

ای حسن جان ای حسن جان
ای حسن جانم حسن جان

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام حسن(ع) -(حسن غریب عالم تو کوه نوری اقا) * رضا نصابی

108

شور امام حسن(ع) -(حسن غریب عالم  تو کوه نوری اقا) ✅بنداول
حسن غریب عالم
تو کوه نوری اقا
اوج غروری اقا
خیلی صبوری اقا

حسن غریب عالم
توکوهی از احساسی
معلمِ عباسی
به مادرت حساسی

حسن غریب عالم
از حال دل اگاهی
کریم آل اللهی
امام ثاراللهی

کریم آل طاها
______________________
✅بنددوم
حسن غریب عالم
دردو بلا دیدی تو
جور و جفا دیدی
چه طعنه ها دیدی تو

حسن غریب عالم
داغ نهفته داری
دل اشفته داری
راز نگفته داری
............................

حسن غریب عالم
دیدی هجوم مردم
اتیش درب و هیزم
شدی توبین دود گم
کریم آل طاها
............................

✅بندسوم

حسن غریب عالم
چشمای تر دیدی تو
خونه جگر دیدی تو
اتیش در دیدی تو

حسن غریب عالم
می سوختی بین بستر
از زهر کین همسر
صدا زدی وای مادر

حسن غریب مادر
شدبدنت غرق خون
تابوت تو تیر بارون
چشمای زینب گریون
کریم آل طاها
_____________________
✅بندچهارم

حسن غریب عالم
خوندی میون بستر
تولحظه های اخر
روضه ی شاه بی سر

حسن غریب عالم
میگفتی از کربلا
از ظلم جور اعدا
لایومک عاشورا

حسن غریب عالم
می خوندی از عاشورا
از پاره پاره اعضاء
مُرَمِّلٌ بِاالدِّما
امان از دل زینب (س)

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) -(ای وای چی اومده اقا سر تو ) * رضا نصابی

184

واحد شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) -(ای وای چی اومده اقا سر تو ) به سبک ایران اگر دل تو را ...

◾️ بند اول
ای وای
چی اومده اقا سر تو
فدای قلبه مضطر تو
تو طشت می ریخت جلوی زینب
خون لخته های جگر تو

ای وای
چشم تو گریون تا سحر بود
مظلومیت ارث پدر بود
تو لحظه ی جون دادن اقا
ذکر لبت مادر مادر بود

حسن غریبه عالمینه
حسن غریب تر ازحسینه

◾️ بند دوم
خواهر
بیا بشین کمی کنارم
ببین دیگه طاقت ندارم
دیدی غریبیِ حسن رو
تو خونه مم بی کس و کارم

خواهر
ببین تو حال مضطره من
نمیشه زینب باوره من
می بینی توی طشت و خواهر
که پاره پاره س جگره من

حسن غریبه عالمینه
حسن غریب تر از حسینه

◾️ بند سوم

ای وای
غمه دلم چه بی کرون شد
دلم از غصه ی تو خون شد
شنیدم اقا به جای گل
تابوت تو که تیر بارون شد

ای وای

غریبی تو شهر و دیارت
نداری هم زبون کنارت
قاتل تو شد اخر اقا
همسرو هم زبون و یارت

حسن غریب عالمینه
حسن غریب تر از حسینه

◾️ بند چهارم

ای وای
دیده های تر تورو کشته
ماجرای در تو رو کشته
قصه ی کوچه ی مدینه
غصه ی مادر تورو کشته

ای وای
تو دیدی خونِ روی سینه
تو دیدی کوچه ی مدینه
تو دیدی توی کوچه ها که
مادرتو نقش زمینه

حسن غریب عالمینه
حسن غریب تر از حسینه

◾️بند پنجم

ای وای
خیلی گذشت برای تو سخت
وقتی رسید حرومیه پست
تو کوچه ها دیدی بلند کرد
به روی ناموس علی دست

ای وای
گله داری از این زمونه
دلت از این زمونه خونه
تو دیدی روی مادرت رو
رنگ کبود و ارغوونه

حسن غریب عالمینه
حسن غریب تر از حسینه

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور یا زمینه امام حسن مجتبی(ع) -(بالاتر از بالایی تو) * رضا نصابی

197

شور یا زمینه امام حسن مجتبی(ع) -(بالاتر از بالایی تو) بالاتر از بالایی تو

اقاتر از اقایی تو

غریبی توی خونتم

تنها تر از تنهایی تو

اهل مدینه زخم به روی جگرت می زاشتن

اهل مدینه پاروی بال و پرت می زاشتن
اهل مدینه حرمت تورو شکستن اقا

اهل مدینه همگی سر به سرت می زاشتن

بند دوم

اسیره بلا شدی تو

از غصه ها تا شدی تو
اخرش واسه ی مادر
تو کوچه عصا شدی تو

هشت ساله بودی شدی از غمه کوچه پیر حسن
هشت ساله بودی شدی از زندگی تو سیر حسن
هشت ساله بودی تو کوچه غرور تو له شدش
و
هشت ساله بودی بغضه تو شدش گلو گیر حسن

بند سوم

دیدی تو داغ مکرر
دیدی از جا کنده شد در

دیدی اون نامرد ردشدش
بی هوا از روی مادر

چهل سالی می شه می کنی گریه برای خودت
چهل سالی می شه می خوری غصه برای خودت

چهل سالی می شه می کنی مرور غمه کوچه رو

چهل سالی می شه می خونی روضه برای خودت

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(بیاید بریم باهم - یه سر به کوچه‌ها) * بهمن عظیمی

128

شور شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(بیاید بریم باهم - یه سر به کوچه‌ها) بیاید بریم باهم - یه سر به کوچه‌ها
همونجایی که شد - امام حسن فدا
هم نوا با مادری تنها و / بی یاور
که دلش خونه برای حیدر
میگه مجتبی با آه و گریه / وای مادر
وای حسن ۳ حسن جان

تداعی شد برام - بی کسیِ یه زن
جلو چشِ پسر - یه مادر و زدن
جلو چشمش سیلی زد با کینه / اون نامرد
غم بی کسی دلش رو خون کرد
وای من از غم تنهایی و / اوج درد
وای حسن ۳ حسن جان

دیگه از اون به بعد - دلش به خون نشست
شکست دل حسن - گوشواره که شکست!
بین کوچه ای پر از تنهایی / و غربت
شد نگاهش پُره اشک حسرت
وقتی که روی زمین خورد مادر / با صورت
وای حسن ۳ حسن جان

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

سه غزل پیوسته تقدیم به امام حسن مجتبی (ع) -( گنبد ندارد نام و نشانی بر روی مرقد ندارد ) * علیرضا خاکساری

3217
2

سه غزل پیوسته تقدیم به امام حسن مجتبی (ع) -( گنبد ندارد  نام و نشانی بر روی مرقد ندارد  ) گنبد ندارد
نام و نشانی بر روی مرقد ندارد
ای گریه کن ها!
سنگ مزار و پرچم گنبد ندارد
حتی حیاطی
مانند صحن جامع مشهد ندارد
آقا کریم است
آن قدر میبخشد به ما که حد ندارد
درهم خریده
اصلا برای او که خوب و بد ندارد
دریای جود است
الطاف جاری اش که جذر و مد ندارد
آسوده خاطر
رو کن به درگاهش که دست رد ندارد
اصلا دل خوش
از آن که طعنه بر غرورش زد ندارد

****

مادر ندارد
آقا " غریب است و کسی بر سر ندارد "
خیلی عجیب است
حتی میان خانه اش یاور ندارد
گویا برایش
از جعده بهتر شهر پیغمبر ندارد
سردار تنهاست
در معرکه ها مالک اشتر ندارد
غصه همین جاست
آن قدر ها هم بین ما نوکر ندارد
افتاده از پا
از خود نمی پرسی چرا بستر ن

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری در شهادت امام حسن مجتبی -(اى علوى ذات و خدايى صفات ) *

6613
5

شعری در شهادت امام حسن مجتبی -(اى علوى ذات و خدايى صفات ) اى علوى ذات و خدايى صفات صدر نشين همه كائنات سيد و سالار شباب بهشت دست قضا و قلم سرنوشت صبر هم از صبر تو بى تاب شد كوزه شد و زهر شد و آب شد بعد شهادت نكشيد از تو دست تير شد و بر تن پاكت نشست سبزه برآمد ز گلستان دين تا رخ تو سبز شد از زهر كين ريشه دين گشت همايون درخت تا ز تو خورد آن جگر لخت لخت ملّت اسلام كه پاينده باد مشعل توحيد كه تابنده باد هر دو رهين خدمات تواند
شكرگزارنده ذات تواند

  • جمعه
  • 23
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری در شهادت امام حسن (مهرت به کائنات برابر نمی شود) *

7859
4

شعری در شهادت امام حسن (مهرت به کائنات برابر نمی شود) مهرت به كاينات برابر نمى شود

داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود

از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود

سنگ است هر دلى كه مكدّر نمى شود

ظلمى كه بر تو رفت ز بيداد اهل ظلم

بر صفحه خيال مصوّر نمى شود

تنها جنازه تو شد آماج تير كين

يك ره شد اين جنايت و ديگر نمى شود

بى بهره از فروغ و لاى تو يا حسن

مشمول اين حديث پيمبر نمى شود

فرمود ديده اى كه كند گريه بر حسن

آن ديده كور وارد محشر نمى شود

دارم اميد بوسه قبر تو در بقيع

امّا چه مى توان كه ميسّر نمى شود

با اين ستم كه بر تو و بر مدفنت رسيد

ويران چرا بناى ستمگر نمى شود

آن را چه دوستى است «مؤيّد» كه ديده اش

از خون دل ز داغ حسن تر نمى شود

  • جمعه
  • 23
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت غریب مدینه امام حسن مجتبی از میثم-(اي پسر اول زهرا حسن) *

10738
6

شعر شهادت غریب مدینه امام حسن مجتبی از میثم-(اي پسر اول زهرا حسن) اي پسر اول زهرا حسن
سيـدنا سيـدنا يا حسن

صورت تو سوره فرقان و نور
چشم بد از روي دل‌آرات دور

عفو خدا شيفته ياربت
عاشق «العفو» نماز شبت

وصف تو ممکن نبوَد با سخن
تو حسني تو حسني تو حسن

طلعت زيبات شده باغ گل
از اثـر بـوسة ختـم رسل

جاي تو آغوش رسول خداست
مرکب تو دوش رسول خداست

بهر تو اي مهر تو خيرالعمل
دوش محمّد شده «نعم الجمل»

تا تو نهي پاي به پشتش، رسول
مانده خم و سجده خود داده طول

آنکه دهد شهد به وحي از دو لب
از لب شيرين تـو نـوشد رطب

روي تـو آيينـة حسـن‌آفرين
يک حسن و اين همه حسن؟- آفرين!

چارم آن پنجي و در چشم من
پنـج تنـي پنـج تنـي پنج تن

جود تو از چشمة بي‌ابتداست
سفره تو مُلک وسيع

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 09:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

جانم حسن ع به همراه دانلود فایل صوتی سبک *

4112
1

جانم حسن ع  به همراه دانلود فایل صوتی سبک جانم حسن ع

به همراه دانلود فایل صوتی سبک

قبر امام مجتبی زائر ندارد
مهدی به روی قبر او سر می گذارد
جانم حسن جانم حسن ای حسن جانم (2)

می گفت و آن آئینه ی ایزدنمایی
آتش گرفتم سوختم ما در کجایی
جانم حسن جانم حسن ای حسن جانم (2)
قلب تمام شیعیان سوزد زداغش
سلام ما بر قبر بی شمع و چراغش
جانم حسن جانم حسن ای حسن جانم (2)

حاج مهدی خرازی

دانلود فایل صوتی سبک

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:31
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نوحه ی امام حسن مجتبی علیه السلام به همراه دانلود فایل صوتی سبک *

8178
5

نوحه ی امام حسن مجتبی علیه السلام به همراه دانلود فایل صوتی سبک نوحه ی امام حسن مجتبی علیه السلام
به همراه دانلود فایل صوتی سبک
زهر جفا زد آتش مادر بر این دل من (3)
همسر من ای مادر گردیده قاتل من (3)
جنازه ام مادر جان کردند و تیرباران
حسن، حسن، حسن جان، حسن، حسن، حسن جان (2)

خونی که خورده بودم مادر من از برایت (3)
ببین که می چکد از گلوی مجتبایت (3)
جنازه ام مادر جان کردند و تیرباران
حسن، حسن، حسن جان، حسن، حسن، حسن جان (2)
چه رنجها من دیدم مادر در این زمانه (3)
دیدم تورا می زدند سیلی و تازیانه (3)
جنازه ام مادر جان کردند و تیرباران
حسن، حسن، حسن جان، حسن، حسن، حسن جان (2)

حاج مهدی خرازی

دانلود فایل صوتی سبک

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دل پاره پاره-(ای کرامت به تو تمام، حسن) *

4427
3

دل پاره پاره-(ای کرامت به تو تمام، حسن) دل پاره پاره
ای کرامت به تو تمام، حسن
وی گدای تو خاص و عام، حسن
ای رسول و علی و فاطمه را
نام تو خوش ترین کلام، حسن

قبر بی زائر تو کعبة دل
حرمت مسجد الحرام، حسن
این عجب نیست گر امام حسین
پیش پایت کند قیام، حسن
پای تا فرق حُسن در حُسنی
که خدایت نهاده نام، حسن
کعبه با آن جلال می گیرد
از مزار تو احترام، حسن
کیستی تو کریم اهل البیت
کیستم من تو را غلام، حسن
دوست دارم که در مدینه شبی
به مزارت دهم سلام، حسن
زائر روضة البقیعم کن
سیدی، سیدی، امام، حسن
با تو بودم کَرَم کن و مگذار
بی تو عمرم شود تمام، حسن
خاک ذریة رسولم کن
جان زهرا قسم، قبولم کن
تو به اجداد خویشتن پدری
تو به شخص پیامبر پسری
تو عزیز دل سه

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:44
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

عزای حسن است -(روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است) *

4893
1

عزای حسن است -(روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است) عزای حسن است

روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است
همگی گریه کنید که عزای حسن است
به خدا بر همه تا روز جزا معلوم است
که حسن در وطنش مثل علی مظلوم است

وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
خیزد از طشت ندا ای خدا و ای خدا
اجر و پاداش نبی شده با زهر ادا
این همه برگ گل و لاله که در این لگن است
پاره های جگر یوسف زهرا حسن است
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
بس که پر بود دلش از غم و رنج و محن
طشت خون هم جگرش سوزد از داغ حسن
همه در غربت آن نور دو عین گریه کنید
باید از داغ حسن مثل حسین گریه کنید
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
آن که یوسف شده مست از بوی پیرهنش
شده از تیر جفا لاله باران بدنش
ماهیان در دل دری

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

درد بی درمان -(زینب چو حال سخت حسن را نظاره کرد) *

4965
2

درد بی درمان -(زینب چو حال سخت حسن را نظاره کرد) زینب چو حال سخت حسن را نظاره کرد
دامان ز اشک و خون جگر پر ستاره کرد
آمد حسین و کرد چو از حال او سؤال
آن جا که کوزه بود به آن سو اشاره کرد
گفتند درد خود ز چه درمان نمی کنی
فرمود: مرگ را به چه بایست چاره کرد؟
می خواست روزه واکند از آب کوزه لیک
یارب چه آب بود که کار شراره کرد
پیدا بود که با جگر او چه کرده است
زهری که رخنه در جگر سنگ خاره کرد
دل رشحه رشحه داشت ز زخم زبان ولی
تزویر همسرش جگرش پاره پاره کرد
جعده به پاس مرحمت بی حساب او
در حق حضرتش ستم بی شماره کرد
باران تیر بر تن و تابوت او بریخت
تا آن زن سواره به مرکب اشاره کرد
در روضه بقیع چو شد دفن پیکرش
آن خاک پاک را همه دارالزّیاره کرد
یا مجتبی

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شهادت امام مجتبی علیه السلام-(الا ای آب، مهر مادر من) *

4453
2

شهادت امام مجتبی علیه السلام-(الا ای آب، مهر مادر من) شهادت امام مجتبی علیه السلام
الا ای آب، مهر مادر من
چرا افروختی پا تا سر من
اگر رفع عطش از من نکردی
چرا آتش زدی بر پیکر من

الا ای آب، آب زهرآلود
که بگرفت از تو پایان دفتر من
منم آن باغبان و خون دل ها
بود باغ گل نیلوفر من
من و طشتی پر از خون جگر کاش
نبیند حال من را خواهر من
زبان شکوه نگشایم که این امر
بود تقدیر من از داور من
اگر بستی کتاب عمر من باز
زدی چتر شهادت بر سر من
تو را ای آب با آتش در آمیخت
شرار کینه های همسر من
الا ای آب از دستی چکیدی
که سیلی زد به روی مادر من
اگر گریم از این گریم که سوزد
ز داغم قاسم آن یاس تَر من
حسینم ای کمال آرزویم
حسینم ای تمام باور من
برادر ای که در گفت و شنود ا

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:53
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

پسر فاطمه سلام الله علیها-(آن آب که بر جان حسن شعله برافروخت) *

4361
1

پسر فاطمه سلام الله علیها-(آن آب که بر جان حسن شعله برافروخت) پسر فاطمه سلام الله علیها
آن آب که بر جان حسن شعله برافروخت
با زهر در آمیخته بود و جگرش سوخت
آن پاره دل ها که فرو ریخت به دامن
خون جگری بود که یک عمر بیاندوخت

در سوختن و ساختنش عمر سر آمد
مظلومیت از مادر و صبر از پدر آموخت
اسماء لعین بر پسر هند جگرخوار
جان پسر فاطمه را خسته و بفروخت
در کرب و بلا بر سه هدف کارگر افتد
آن تیر که تابوت حسن را به کفن دوخت
شاید که "مؤید" به صف حشر نسوزند
آن را که دل از داغِ جگرسوزِ حسن سوخت

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:54
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

تیر باران-(ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید) *

4320
3

تیر باران-(ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید) تیر باران

ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید
بر آل علی این همه عصیان مکنید
گر لاله نریزید به تابوت حسن
شرمی ز رسول، تیر باران نکنید

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

داغ امام حسن مجتبی ع -(وقتی که خورشید ناگاه بگرفت) *

4431
3

داغ امام حسن مجتبی ع -(وقتی که خورشید ناگاه بگرفت) داغ امام حسن مجتبی ع

وقتی که خورشید ناگاه بگرفت
هم شب برآمد هم ماه بگرفت
سوگ نبوت آمد و داغ امامت
آتش گرفت از زهر کین روح کرامت

مدینه مات از داغ حسن بود
طشتی پر از خون باغ حسن بود
از پاره های دل، غم او را بخوانید
وز صلح او تفسیر عاشورا بخوانید
او کز علی هم مظلوم تر بود
محصول صبرش خون جگر بود
غم های او از سینه های خسته پرسید
از تیرهای بر کفن بنشسته پرسید
آب ار ننوشید از جام شمشیر
عمرش سر آمد با زهر و با تیر
تابوت او از تیر دشمن پر درآورد
یارب چه ها این غم به روز خواهر آورد
آن کس که لطفش ما را طبیب است
قبرش غریب و نامش غریب است
یارب سلام ما نثار قبر پاکش
کی می شود تا شیعه سر ساید به خاکش؟

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 21:59
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

در سوگ امام غریب -(من امام صلح و در وطن غریبم) *

4543
2

در سوگ امام غریب -(من امام صلح و در وطن غریبم) در سوگ امام غریب

من امام صلح و در وطن غریبم
جدّ من پیمبر گفته من غریبم
زین جامعه صد رو دوستان دشمن خو
خون شد جگر من

گر به جنگ رفتم عهد من شکستند
گر صلح نمودم خاطرم بخستند
هم به صلح و هم جنگم کس نشد هماهنگم
خون شد جگر من
پیوسته ز دشمن خوف و خطرم بود
در نماز حتی جوشن به برم بود
تا دقایق آخر از منافق و کافر
خون شد جگر من
گر ز زهرِ اَسما شد قطع حیاتم
این وسیله ای بود از بهر نجاتم
من ز داغ جان مُردم از زخم زبان مُردم
خون شد جگر من
سرزنش زیاد و ظلم غیره دیدم
با هر که نشستم یک مُغیره دیدم
زآنچه بر سرم آمد جان به حنجرم آمد
خون شد جگر من
من که دیده بودم شعله های خانه
جسم مادرم را زیر تازیانه
آن صحنه

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 22:00
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

جگرم وای -(بر حبیب خدا سوم حبیبم) *

4243
3

جگرم وای -(بر حبیب خدا سوم حبیبم) جگرم وای

بر حبیب خدا سوم حبیبم
آن امامم که در وطن غریبم
گشته از غم، تیره عالم، در برم وای
جگرم وای، جگرم وای، جگرم وای

گرچه زهرم به جان شعله فشان است
جگرم پاره از زخم زبان است
ز آتش آب، گشته بی تاب، پیکرم وای
جگرم وای، جگرم وای، جگرم وای
آب یا شعله بود میان کوزه
که گرفت از دهانم مُهر روزه
بسته دامن، بهر کشتن، همسرم وای
جگرم وای، جگرم وای، جگرم وای

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد