شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 یوسف رحیمی

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( حرف هایی نگفتنی دارد ) * یوسف رحیمی

2019
2

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( حرف هایی نگفتنی دارد ) حرف هایی نگفتنی دارد
لحظه لحظه غروب چشمانت
روای زخم های کهنه ی توست
اشک های بدون پایانت
شدت غم چه بی‌کران کرده
آسمان دل وسیعت را
غیر زینب کسی نمی فهمد
راز شب گریه ی بقیعت را
بین این مردمان بی غیرت
سهم آئینه ی دلت آه است
دم به دم روی منبر خورشید
صبّ مولا چقدر جانکاه است
سالیانی است آتش حسرت
در نگاهی کبود شعله ور است
زخم هایت هنوز هم تازه‌ست
دل تنگت هنوز پشت در است
دلت آخر چگونه تاب آورد
طعنه های مغیره را یک عمر
چه به روز دل تو آوردند
در و دیوار و کوچه ها یک عمر
دم نزد از مصیبت کوچه
پلک های صبور آئینه
تند بادی کبود و بی پروا
کوچه بود و عبور آئینه
دست سنگین باد و صورت گل
ساحت آینه دوباره شکست
سیل

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 جواد حیدری

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( با یاد تو که غصه شماری کنم حسن ) * جواد حیدری

12961
8

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( با یاد تو که غصه شماری کنم حسن ) با یاد تو که غصه شماری کنم حسن
جاری ز چشم، اشک بهاری کنم حسن
تا که رسم به روضه ی سبز مصیبتت
سوگند بر تو لحظه شماری کنم حسن
باید اجازه از طرف مادرت رسد
تا از جگر به یاد تو زاری کنم حسن
پنجاه شب برای حسین تو سوختم
تا اشک ناب بهر تو جاری کنم حسن
حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند
کی می شود برای تو کاری کنم حسن
گنبد نه، ضریح نه، تنها برای تو
باید که فکر سنگ مزاری کنم حسن
تنهاترین امامی و بی کس ترین غریب
گریه بر آنکه یار نداری کنم حسن

شاعر : جواد حیدری

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) به همراه سبک-زمینه -( داروی دردم شده زهر اعدا ) * محمد رضا انوری

2705
1

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) به همراه سبک-زمینه -( داروی دردم شده زهر اعدا ) داروی دردم شده زهر اعدا

راحت شدم می روم نزد زهرا

دیگر نبینم به كوچه به هر جا ، دستی كه زد از جفا مادرم را

آه ، دلم پاره پاره ز غم هاست

آه ، دلم تنگ دیدار زهراست

ای ، حسن جان

******

داد از غم بی وفایی مدینه

كرده اثر بر دلم زهر كینه

شد قاتلم همسرم ای خدایا ، بنشسته داغی دگر روی سینه

آه ، میان غریبان غریبم

آه ، كه در خانه هم بی حبیبم

ای ، حسن جان

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( ای که داری در دلت صدها امید ) * مجتبی شکریان همدانی

23705
30

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( ای که داری در دلت صدها امید ) ای که داری در دلت صدها امید

آدمی زنده است اما با امید

عاشقان را می برد بالا امید

پس مشو هرگز از این در نا امید

" تو مگو ما را به آن شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست"

پشت این در گاه گاهی آمدیم

غالباً با روسیاهی آمدیم

بین این دریا چو ماهی آمدیم

گر چه هر دم با گناهی آمدیم

صاحب این خانه بد رفتار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

ای نگاهت مهربانی را دلیل

نوکر حلقه به گوشت جبرئیل

کاش می بستم به قبر تو دخیل

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

در گدایی دستمان بیکار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

با وجود تو کرامت جلوه کرد

در جمل غوغای نامت جلوه کرد

صلح باعث شد مقامت جلوه کرد

بر همه عق

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( زهر را در طشت برگرداند اما با جگر ) * محمود ژولیده

2718
1

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( زهر را در طشت برگرداند اما با جگر ) زهر را در طشت برگرداند اما با جگر

خونِ دلها از دهانش ریخت یکجا با جگر

لحظه لحظه ، لخته لخته ، غصه هایش فاش شد

تازه افشا شد چه کرده بغضِ اعدا با جگر

تازه سر وا کرد فریادِ سکوتِ مجتبی

طشت ، معنا کرد غمهای حسن را با جگر

غربت و تنهایی و بی یاریِ او جای خود

این روایت شرحِ ، عمری داغِ زهرا با جگر

داغ احمد ، داغ مولا ، داغ زهرا ، در دلش

روی هم انباشت ، حالا گشت ، معنا با جگر

زخم سیلی ، زخم پهلو ، زخم سینه ، زخم گوش

بود دهها سال زخم بی مداوا با جگر

هیزمِ آتش گرفته ، تیغ ملجم ، میخ در

این اماناتی است که ، می کرد غوغا با جگر

سوز قرآنش هزاران مرثیه همراه داشت

با زبان ، هر آیه ای ، می خواند

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد مبشری

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) نوحه - واحد (به سبك بر غم عشقت آقا) -( یا حسن جان دل ما حزینه ) * محمد مبشری

3203
5

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)  نوحه - واحد  (به سبك بر غم عشقت آقا) -( یا حسن جان دل ما حزینه ) یا حسن جان دل ما حزینه

از فراق تو ای بی قرینه

ما بگریم برای عزایت

جان فدایت غریب مدینه

ای ، گل باغ زهرا

ای ، پسر مرتضی

دل ، شده غرق عزا

یا حسنِ مجتبی

******

ای که ذرات هستی برایت

ناله ها سر دهند از عزایت

در چهل سال خود بعد مادر

گریه ها کردی از کوچه و در

من، از غمت می میرم

از ، ماتمت دلگیرم

بی ، تو ز دنیا سیرم

یا حسنِ مجتبی

******

سهم تو جام زهر جفایت

رزق ما جان سپردن به راهت

گشتی از خون دل ها لبالب

در برت ناله ها کرده زینب

از ، کینه ی همسرت

شد ، پاره آن جگرت

آه ، که چه آمد سرت

یا حسنِ مجتبی

شاعر : محمد مبشری

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( دل من بیقراره ، وقتی بارون میبار ) *

2193
-1

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( دل من بیقراره ، وقتی بارون میبار ) دل من بیقراره ، وقتی بارون میبار

فکر قبر توام که ، سایبونم نداره

برای مدینه ، مرغ روحم میزنه پرپر

برای مدینه ، بیقراری میکنه نوکر

برای مدینه، میخونم روضه بادلی مضطر

بخدا ازین غصه شیعه خوندل میشه

وقتی بارون می‌باره قبر تو گل میشه

ای غریب آقام یابن الزهرا حسن جانم

******

غم تو بی ‌شماره ، جگرت پاره پاره

جون دادی وقتی دیدی ، روی خاک گوشواره

عمریه می‌سوزی ، برای روضه های مادر

عمریه می‌سوزی ، یاد زخم بال کبوتر

عمریه می‌سوزی ، می‌خونی روضه با دلی مضطر

مادرم بین کوچه روی خاکا افتاد

سیلی و مشت و لگد خورد و ازپا افتاد

ای غریب آقام یابن الزهرا حسن جانم

******

لحظه ی احتضاره ، داره چشما

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علی محلاتی

زمینه(امام حسن مجتبی ع) -(شهید کوچه ها گردیده مسموم) * علی محلاتی

873

زمینه(امام حسن مجتبی ع) -(شهید کوچه ها گردیده مسموم) شهید کوچه ها گردیده مسموم
شده نیلی رخ این ماه معصوم
کنار بسترش زینب بگرید
بگرید آنطرف مولای مظلوم
به حسینش رو کرد آقا، به سختی وا کرده لب را
بگوید لا یوم ک یو،مک یا اباعبدالله
در آن صحرا،شوی تنها،حسین جانم
سرت بر نیزه ی اعدا حسین جانم
آه ،واویلا واویلا واویلا..
پر از تیر جفا شد پیکر او
شبیه روضه های مادر او
در آنجا میخ در بود و گل یاس
در اینجا ناله های خواهر او
سفر کردی اما امشب،دمی بنگر حال زینب
که ذکر"حسین را دارم"،شده ذکر زینب بر لب
تو رفتی خواهرت ماند و غریبی ها
تو رفتی و حسینت مانده غم ها
آه،واویلا واویلا واویلا

  • سه شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت امام حسن مجتبی ع -(من گلي از گلشن و گلخانه‌ي پيغمبر) * حسن ثابت جو

962
1

غزل شهادت حضرت امام حسن مجتبی ع -(من گلي از گلشن و گلخانه‌ي پيغمبر) غزل شهادت حضرت امام حسن مجتبی ع
من گلي از گلشن و گلخانه‌ي پيغمبر
من امامِ‌ مجتبايم نورِ چشمِ حيدرم
شرحِ حالم را حکایت می کند نه آسمان
من حديثِ غربتِ آن ارغواني كوثرم
بوسه زد پيغمبرِ خاتم به لب‌هايم ولي
لاله گون شد جای آن با عقده های حنجرم
مي‌روم از اين سراي بي‌وفاي زندگي
اي خدا راحت شدم از قاتلانِ مادرم
اين دلم داند كه دشمن وقتِ تشييع تنم
مي‌زند تيرِ جفا از هر طرف بر پيكرم
مي‌شود تابوت من جولانگه تيرِ عدو
چشم عالم مي‌شود هر لحظه هر جا مضطرم
زينبم از بسكه ديده پاره‌هاي این جگر
خون دل ها خورده من شرمنده‌ي آن خواهرم
مادرم اكنون بيايد از براي التيام
با قد خم گشته‌ام افتاده به پاي اين درم

  • سه شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)مادر رسیده جان من برلب * محمود اسدی

865
1

(زمزمه)مادر رسیده جان من برلب مادر رسیده جان من برلب
ببین که هستم من به تاب و تب
شد لحظه های آخرم امشب
ای مادر من
دانی چه آمد بر سرم مادر
شد پاره پاره جگرم مادر
ازظلم و جور همسرم مادر
ای مادر من
مادر ببین گل تو پژمرده
مانند تو حسن زمین خورده

کسی نداند که چها دیدم
تنها نهواز بیگانه نالیدم
از آشناهم طعنه بشنیدم
ای داد بیداد
بدتر به مسجد بر روی منبر
دیدم نشسته قاتل مادر
می کرد اهانت بر من و حیدر
ای داد بیداد
عدو زده از بغض بابایم
عصای زهرآلوده بر پایم

از کودکی پاره جگر باشم
ز داغ کوچه شعله ور باشم
نشد برای تو سپر باشم
ای مادر من
عدو دو ست خود به بالا برد
یادم نمی رود تو را آزرد
صورت تو محکم به دیوار خورد
ای مادر من
سیلی به

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

زمزمه روضه امام حسن مجتبی -(پاره جگر شدم ولی باشد) * امیر عباسی

1613

زمزمه روضه امام حسن مجتبی -(پاره جگر شدم ولی باشد) پاره جگر شدم ولی باشد
قاتل من مصیبتی دیگر
امان زِ داغ روی نیلی و
چادر خاکی شدهٔ مادر
صورت حوریه کجا سیلی
پهلوی صدّیقه کجا مسمار
آتش و دود و مادرِ ما و
شدّت ضربه ی در و دیوار
شد برای ما از درد و بلا
پشت در شروعِ کرببلا
دست بابا از کینه بسته شد
پهلوی مادرم شکسته شد
از عمر و زندگی سیر شدم
در همان کودکی پیر شدم
واویلا من غریبم غریب...

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 17 ـ ذکر / شور ـ بی یار -(آقام حسن بی یاره حال غریبی داره) * حسن ثابت جو

1425

سبک 17 ـ ذکر / شور ـ بی یار -(آقام حسن بی یاره حال غریبی داره) سبک ۱۷ ـ ذکر / شور ـ بی یار
آقام حسن بی یاره ـ حال غریبی داره
میون طشتی پر خون ـ پاره جگر می باره(۲)
حسن غریب مادر(۴)
***
یه حال مضطر داره
دو چشمای تر داره
میون خون های لب
نوای مادر داره
طشتی برابر داره
نگا به خواهر داره
حسین کنارش اومد
رو دامنش سر داره
***
می گه اگر بیمارم
غریبم و بی یارم
حسین کنارم هستی
منم برادر دارم
ولی تو تنها می شی
اسیر غم ها می شی
بین یه لشگر دشمن
کشته ی اعدا می شی
***
خیلی بلا می بینی
به کربلا می بینی
یه طشتی اینجا در شام
طشت طلا می بینی
زینب پریشان می شه
خسته و نالان می شه
چوب می زنن رو لبهات
اسیر و گریان می شه

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:52
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)در این دم آخر باچشم ازخون تر * محمود اسدی

866
1

(زمزمه)در این دم آخر باچشم ازخون تر در این دم آخر باچشم ازخون تر
باهرنفس میگم کجایی ای مادر
خسته شدم از بس طعنه شنیدم من
خدامیدونه روز خوش ندیدم من
جانم رسیده برلب ولیکن باشد اجل طبیبم
بیا ببین که درخانه ی خود بی یاور وغریبم

یادم نرفته که توکوچه چی دیدم
هر لحظه از وحشت به خود میلرزیدم
دیدم که اون نامرد دستشو بالا برد
سیلی زدو مادر با سر به دیوار خورد
صدای سیلی یه عمره خوابو گرفته از چشمانم
خدا میدونه به یاد کوچه شب تا سحر گریانم
*******
شائق

  • پنج شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 00:27
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

به غربت مدام، حضرت مجتبی علیه السلام: -(کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست) * سید محمد مهدی شفیعی

1036

به غربت مدام، حضرت مجتبی علیه السلام: -(کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست) کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست
او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده ست
او که از روزهای کودکی اش شعله در خانه دلش افتاد
دم به دم داغ ظهر عاشورا در نفس های آخرش بوده ست
نه فقط شد مدینه مدیونش، کربلا میوه داد از خونش
"آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده ست" 1
صلح او تیغ در نیام علی است، کربلا جلوه ی قیام علی است
باطن تیغ مرتضی است یکی، فرق قصه به ظاهرش بوده ست
آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین
میزبان در عوض فقط فکر آب و نان مسافرش بوده ست
"دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد" 2
دشمنش میهمان سفره ی اوست چه رسد آن که شاعرش بوده ست

  • سه شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسن مجتبی (ع)_تنها ترین مولا، تنها ترین سردار * اسماعیل تقوایی

881

یا حسن مجتبی (ع)_تنها ترین مولا،  تنها ترین سردار یا حسن مجتبی(ع)
تنها ترین مولا ،تنها ترین سردار
اول گل زهرا(س)، روییده در گلزار

یاران نالایق صلحت نفهمیدند
طعنه شنیدی تو از ناکسان بسیار

جانها بسوزد بر مظلومی ات مولا
در خانه و بیرون،بودی تو در آزار

حتی سلامت را پاسخ نمی دادند
وقتی که می رفتی در کوچه وبازار

همچون پدر کردند پشت تورا خالی
فرمانده مظلوم،ای صالح ناچار

بر خیمه ات حمله از سوی یاران شد
پای تو زخمی شد در صحنه ی پیکار

ای اولین مسموم از آل پیغمبر
ای کهنه زخمی از آن کوچه ودیوار

ماری که پروردی در آستین خود
زد عاقبت نیشت با زهر استکبار

ای وای از تشت وپاره جگر هایت
دیدار آن صحنه بر زینبت دشوار

آه از دم آخر،نالان حسین تو
بالین تو آم

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

رباعی بسیار جانسوز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(زهری که نشسته است روی پیکر تو) * اصغر چرمی

941

رباعی بسیار جانسوز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(زهری که نشسته است روی پیکر تو) زهریکهنشستهاستبر پیکرتو

شمشیرکشیدهبررویحنجرتو

لایومکیومک،ازلبتومیریخت

بالختهیخوندرنفسآخرتو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

رباعی امام حسن -(زهری که نشسته است روی پیکر تو ) * اصغر چرمی

571
1

رباعی امام حسن -(زهری که نشسته است روی پیکر تو ) زهریکهنشستهاستبر پیکرتو

شمشیرکشیدهبررویحنجرتو

لایومکیومک،ازلبتومیریخت

بالختهیخوندرنفسآخرتو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(گریه برات،میکنه،ماهی دریا) * امیرحسین سلطانی

1004

واحد هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(گریه برات،میکنه،ماهی دریا) بند اول

گریه برات،میکنه،ماهی دریا
غصه ی تو،قصه ی،کوچه شد آقا
تو بودی و،مادر و،یه عده وحشی
تموم عمر،شد غمت،این غم عظما

حسین و توی کربلا کشتن ای وای
زینب و تو شام بلا کشتن ای وای
تورو میون کوچه ها کشتن ای وای۲

قاتل تو،همسر نبود
نقشه ی قتلت کوچه بود

واویلتا واویلتا

?بند دوم

تا که نشی،توی مسجد النبی دفن
به بدنت،جسارت،کرد یه ضعیفه
نشستن و،نقشه ی تیر و کشیدن
به تابوتت،تیر زدن،اهل سقیفه

با تیر به تابوت تن تو دوختن ای وای
آتیش فتنه ای برافروختن ای وای
برادرا و خواهرات سوختن ای وای

بعد تو شد،وقت قیام
رو نیزه رفت راس امام

واویلتا واویلتا

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبان حال امام حسن(ص) در فراق مادر -(دست سیاه ثانی روی کبود مادر) * حسنعلی بالایی

1473
0

زبان حال امام حسن(ص) در فراق مادر -(دست سیاه ثانی روی کبود  مادر) دست سیاه ثانی روی کبود مادر
الهی هیچ کس نشه تو کوچه ها بی یاور
هیچ کی اسیر نباشه تو دستای نانجیب
به حرمت دعای شریف امن یجیب

تا عمر دارم نمیخوام از کوچه تنگه رد شی
تو کوچه اون روز دیدم یه نانجیب وحشی
روزی که با قباله خواستی از اونجا رد شی

زبان حال امام حسن(ص) در فراق مادر

امان از این زمونه مادر چه مهربونه
وقتی دلم میگیره برام یه هم زبونه

تنگه دلم برای نگاه گرم مادر
مهر و وفاش همیشه تو قلب من میمونه

یه شب جلو چشام با بال و پر شکسته
روح بلند مادر پر زد از آشیونه

گوشواره و چادرش با جانماز و تسبیح
برای یادگاری مونده از اون نشونه

با پیرهنی که بافته به گوش اهل معنا
روضه کربلای حسینشو میخونه

ت

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

شهادت امام حسن -(کوچه و چادر خاکی،شده زخم جگرت) * وحید زحمتکش شهری

1277
5

شهادت امام حسن -(کوچه و چادر خاکی،شده زخم جگرت) کوچه و چادر خاکی،شده زخم جگرت
بعد آن شب همه دیدند شکسته کمرت

آتش انداخته بر خرمن جانت سیلی
بین کوچه به خدا چیده شده بال و پرت

وای از ضربه ی سنگین و گلی نازک روی
پر پر افتاد گلی پیش دو چشمان ترت

هر دو عالم به غریبی تو ناله زده چون
همسرت شعله زده بر جگر و برگ و برت

باز هم شکر خدا بی کس و تنها نشدی
بود در لحظه ی رفتن به کنارت پسرت

بر روی سینه ی تو هیچ کسی پا نگذاشت
خواهرت نیز ندیده به روی نیزه سرت

کربلا بود که غم را به دل عالم داد
کربلا بود که غم داد به قلب پدرت

#وحید_زحمت_کش_شهری

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

رباعى بسيار جانسوز در شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام -(كشتهىزخممدينهبفداىدلتو) * اصغر چرمی

1063
4

رباعى بسيار جانسوز در شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام -(كشتهىزخممدينهبفداىدلتو) كشتهى زخم مدينه بفداى دل تو

قبلهى اهل ولايى و كرم مايل تو

به گمان قاتل تو زهر جفا نيست حسن

حتم دارم كه بُوَد ، زخم زبان قاتل تو

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی ع -(جانم فدای سالهای غربت تو) * هستی محرابی

3246

امام حسن مجتبی ع -(جانم فدای سالهای غربت تو) #السلام_علیک_یا_امام_حسن_مجتبی ع

جانم فدای سالهای غربتِ تو
بغضِ سکوتِ زخم های تربتِ تو

الحق که تو داری چه دنیای غریبی
عمقِ جگر را می خراشد محنتِ تو

خانه نشینی و غریبی مثلِ بابا
شد سالهای سال سهم و قسمتِ تو

صبرِ تو برنده تر از تیغِ عدو است
بر ظلم و جور بی حد و بی غایتِ تو

صد لعن بر دنیای پستِ آن زمانه
از قصد بشکستند عهد و بیعتِ تو

روحِ امامت غوطه ور در زهرِ کینه
فرجامِ غم شد سهمِ جانِ راحتِ تو

کفرِ زمانه چاره ای جز این ندارد
از کینه برچیند وجودِ نعمتِ تو

با کشتنت هم عاقبت راضی نگردد
باز او اهانتها کند بر ساحتِ تو

تشییعِ تو تکرارِ داغِ کوچه و در
تیر از پیِ تیر آمده بر قامتِ تو

افسوس ای

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

متن شعر امام حسن (ع)و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله -(شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود ) * علیرضا خاکساری

845
1

متن شعر امام حسن (ع)و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله -(شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود ) شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود
دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود

نداشت در سر خود چشم دیدن حق را
که لاعلاج ترین درد او تکبر بود

نبود غیر حسد در دل خدانشناس
و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود

نبود مستحق ناسزا شنیدن ها
کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود

شکسته بود دلی از عناصرالابرار
سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود

به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را
به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود

نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر.‌‌‌.‌.
غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود

حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن
یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود

دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن
به روی صورت مادر نشان آجر بود

نبود

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 18:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی -(دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش) * حامد آقایی

622

شهادت امام حسن مجتبی  -(دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش) دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش
تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش

چقدر حال و هوای بدنش گودالی است
شده پاشیده از آن زهر درون بدنش

پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه
کاش می بود به جای دگری جز وطنش

گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد
در همین موی سفید است تمامِ سخنش

در جوانی همه گفتند شکسته شده است
پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش

کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند
روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:35
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

باز هم دل آمده تا سائلش باشد/ روسیاه است و الهی قابلش باشد * مرضیه عاطفی

604

باز هم دل آمده تا سائلش باشد/ روسیاه است و الهی قابلش باشد باز هم دل آمده تا سائلش باشد
روسیاه است و الهی قابلش باشد

از ازل شد خانۂ قلبم حسن(ع)آباد
تا که این ویرانه جا و منزلش باشد

از سیاهی میرود رو به سفیدی مو
بالأخص که داغِ مادر عاملش باشد

بارها دار و ندارش را به سائل داد
تا که خیر هر دو دنیا شاملش باشد

وای از اینکه فاتح جنگ جمل یک عمر
دردِ بی یاری تمام ِ مشکلش باشد

قسمتش این بوده که هر لحظه با غربت
بغض ِ چندین ساله در کنج دلش باشد

مونس و غمخوارِ هر مردی زنِ خانه ست
فکر کن که همسرش هم قاتلش باشد!

#ألسلام_علیک_یا_حسن_بن_علی
#یا_معز_المؤمنین_دخیلک
#مرضیه_عاطفی

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(بر در خانه ی آقا به تمنای کریم) *استاد سید هاشم وفایی

656

-(بر در خانه ی آقا به تمنای کریم) بر در خانه ی آقا به تمنای کریم
صف کشیدند شب وروز گداهای کریم

من به جز خیر ندیدم زکرمخانه ی او
بنده ام بنده ی شرمنده ی مولای کریم

ماهمه سائل دستان کریم حسنیم
چشم داریم به احسان و به اهدای کریم

آفتاب کرم دوست به او می تابد
غرق انوار الهی شده دنیای کریم

جز حسن نیست کریمی که زبانزد باشد
ما ندیدیم دراین دایره همتای کریم

این قبیله به خدا عادت احسان دارند
نیست غیر از کرم وجود سجایای کریم

نفر چارم اصحاب کسا اوست ولی
لقب اوشده بین همه آقای کریم

نکشد منت حاتم که کند فخر براو
هرکه دارد به کف اش گوهر دریای کریم

اف بر آن زن که پس از دیدن آثار کرم
زهر غم ریخت به جان ودل دانای کریم

گفت برهمسر خود زود برو، قاتل او
مات و مبهوت شد از صبر وشکیبای کریم

شکرلله که «وفایی» به کرمخانه ی دوست
متبرک شده شعر تو به امضای کریم

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

غریب بود و کسی را به نام یار نداشت * مرضیه عاطفی

668

غریب بود و کسی را به نام یار نداشت غریب بود و کسی را به نام یار نداشت
کسی که سخت به عشقش شود دچار نداشت

کریم بود و حسن(ع) نام داشت اما حیف
مدام طعنه شنید و مدام یار نداشت

تمام شهر به او پشت کرده بود و کسی
برای صحبتِ از رسم ِ روزگار نداشت

شجاع بود و هوای نبرد داشت ولی
یلی نداشت و یارِ سوارکار نداشت

قیام نه! متوسل به صلح شد، همه عمر
به قدر پنج نفر یارِ پایِ کار نداشت

شریکِ زندگی اش دشمن نفوذی بود
میان خانه دلش بیشتر قرار نداشت

چقدر زخم زبان می شنید از جعده(لع)
چه کرد زهرِ زبانی که اختیار نداشت

نشست و جام بلا را گرفت از دستش
پرید رنگش و لبخندِ بیشمار نداشت

جگر به زهر نشست و چه تیر بر تابوت
حرم نداشت و یک سنگ؛ بر مزار نداشت!

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح امام حسن مجتبی علیه السلام -(می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن) * محسن راحت حق

429

مدح امام حسن مجتبی علیه السلام  -(می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن) می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن
بر سرِ این سفره ام باشد ضیافت با حسن

سالها گریه کُنِ انسیه الحورا... شدم
نیستم بیگانه، دارم یک قرابت با حسن

خانه ی دل را سپردم بر دو دستانِ کریم
چونکه باشد بعدِ مولایم..امامت با حسن

من همان ابنُ السبیل که نجاتم داده ست
مطئنم هست در هرجا هدایت با حسن

نامِ او آرامشی در سینه ام ایجاد کرد
ای بنازم هست در کامم حلاوت با حسن

تا رجوع کردم به تاریخ و رسیدم بر جمل
در میان رزمگه دیدم صلابت با حسن

جنگ خیبر را تداعی کرد در ذهنِ همه
شیرِ میدان ست و باشد استقامت با حسن

چون امیرالمؤمنین بی باک و دور از واهمه ست
هست در جنگاوری..اوجِ شجاعت با حسن

کربلایت را بخواه از این کریم ابن کریم
چونکه باشد تذکره های زیارت با حسن

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

شور روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(در سن کودکی از غصه پیرشدی ) * رضا نصابی

323

شور روضه ای امام حسن مجتبی(ع) -(در سن کودکی از غصه پیرشدی ) در سن کودکی از غصه پیرشدی
از زندگی این دنیا تو سیر شدی

در سن کودکی موی تو شد سپید
از داغه مادرت پشتت ز غم خمید

ای حسن جا ن ای حسن جان

ای حسن جانم‌ ای حسن جان

زانو بغل نکن هی اه نکش حسن
تقصیر تو که نیست زهرا و می زدن

تقصیر تو که نیست مادر پرش شکست
در بین کوچه ها دیدی سرش شکست

ای حسن جان ای حسن جان
ای حسن جانم حسن جان

در کوچه ها به تو زخمه جگر زدن
نامردا مادرو پیشه پسر زدن

دیدی که مادرت افتاده بر زمین
دیدی که افتاده زهرا با سر زمین

ای حسن جان ای حسن جان
ای حسن جانم حسن جان

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام حسن(ع) -(حسن غریب عالم تو کوه نوری اقا) * رضا نصابی

296

شور امام حسن(ع) -(حسن غریب عالم  تو کوه نوری اقا) ✅بنداول
حسن غریب عالم
تو کوه نوری اقا
اوج غروری اقا
خیلی صبوری اقا

حسن غریب عالم
توکوهی از احساسی
معلمِ عباسی
به مادرت حساسی

حسن غریب عالم
از حال دل اگاهی
کریم آل اللهی
امام ثاراللهی

کریم آل طاها
______________________
✅بنددوم
حسن غریب عالم
دردو بلا دیدی تو
جور و جفا دیدی
چه طعنه ها دیدی تو

حسن غریب عالم
داغ نهفته داری
دل اشفته داری
راز نگفته داری
............................

حسن غریب عالم
دیدی هجوم مردم
اتیش درب و هیزم
شدی توبین دود گم
کریم آل طاها
............................

✅بندسوم

حسن غریب عالم
چشمای تر دیدی تو
خونه جگر دیدی تو
اتیش در دیدی تو

حسن غریب عالم
می سوختی بین بستر
از زهر کین همسر
صدا زدی وای مادر

حسن غریب مادر
شدبدنت غرق خون
تابوت تو تیر بارون
چشمای زینب گریون
کریم آل طاها
_____________________
✅بندچهارم

حسن غریب عالم
خوندی میون بستر
تولحظه های اخر
روضه ی شاه بی سر

حسن غریب عالم
میگفتی از کربلا
از ظلم جور اعدا
لایومک عاشورا

حسن غریب عالم
می خوندی از عاشورا
از پاره پاره اعضاء
مُرَمِّلٌ بِاالدِّما
امان از دل زینب (س)

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد