شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

یوسف اشک -(تا یوسف اشکم سر بازار نیاید) *

6599
4

یوسف اشک -(تا یوسف اشکم سر بازار نیاید) یوسف اشک
تا یوسف اشکم سر بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
در سوز جگر مصلحت ماست که ما را
غیر از جگر سوخته در کار نیاید

خارم من و در سینه من عشق شکفته است
تا خلق نگویند گل از خار نیاید
بیمار فراقم من و وصل است دوایم
تدبیر به کار من بیمار نیاید
یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک
بر دیدن این دلشده یک بار نیامد
ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت
مدح تو جز از ایزد دادار نیاید
خود را به تو بستم که منم نوکر کویت
از نوکریم گر که تو را عار نیاید
ما عافیت از چشم تو داریم که گوید
بیمار به دلجویی بیمار نیاید
نومیدی و درگاه تو، بی سابقه باشد
هر کار ز تو آید و این کار نیاید
آخر به کجا روی کند ای همه رحمت

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 22:03
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

پنج تن -(سیـدنا سیـدنا یا حسن) *

6824
1

پنج تن -(سیـدنا سیـدنا یا حسن) پنج تن

ز
سیـدنا سیـدنا یا حسن
صورت تو سوره فرقان و نور
چشم بد از روی دل‌آرات دور

عفو خدا شیفته یاربت
عاشق «العفو» نماز شبت
وصف تو ممکن نبوَد با سخن
تو حسنی تو حسنی تو حسن
طلعت زیبات شده باغ گل
از اثـر بـوسة ختـم رسل
جای تو آغوش رسول خداست
مرکب تو دوش رسول خداست
بهر تو ای مهر تو خیرالعمل
دوش محمّد شده «نعم الجمل»
تا تو نهی پای به پشتش، رسول
مانده خم و سجده خود داده طول
آنکه دهد شهد به وحی از دو لب
از لب شیرین تـو نـوشد رطب
روی تـو آیینـة حسـن‌آفرین
یک حسن و این همه حسن؟- آفرین!
چارم آن پنجی و در چشم من
پنـج تنـی پنـج تنـی پنج تن
جود تو از چشمة بی‌ابتداست
سفره تو مُلک وسیع خداست
ای همه با دشمن

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 22:06
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نوحه امام حسن علیه السلام-(من که از دور کودکی، عقده‌ها مانده در دلم) *

5722
4

نوحه امام حسن علیه السلام-(من که از دور کودکی، عقده‌ها مانده در دلم) نوحه امام حسن علیه السلام

من که از دور کودکی، عقده‌ها مانده در دلم
زهرِ کین، آب زندگی، همسرم گشته قاتلم
من غریب مدینه‌ام زخمی زخم سینه‌ام
****

دیده‌ام پر ستاره بود سینه‌ام پر شراره شد
به پیمبر قسم دو بار جگرم پاره پاره شد
من غریب مدینه‌ام زخمی زخم سینه‌ام
****
بـار اول کـه مادرم فدکش پاره پاره شد
دیدم از معجرش برون قطعه گوشواره شد
من غریب مدینه‌ام زخمی زخم سینه‌ام
****
بار دوم که شد روان، خون دل از دهان من
روزه بودم که شعله زد زهر قاتل به جان من
من غریب مدینه‌ام زخمی زخم سینه‌ام
یـار مردم شدم ولی، همه گشتند دشمنم
بـر روی شانه حسین لاله باران شده تنم
من غریب مدینه‌ام زخمی زخم سینه‌ام
****
جگر

  • دوشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 22:08
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نگاه غربت-(از کلام شما نوشتن سخت) *

3210

نگاه غربت-(از کلام شما نوشتن سخت) از کلام شما نوشتن سخت

از پیام شما نوشتن سخت

از قیام شما نوشتن سخت

از مرام شما نوشتن سخت

از کلامی که متن قرآن است

از پیامی که اوج ایمان است

از قیامی که مرگ طوفان شد

از مرامی که اوج عرفان است

یادگارت چقدر آقا بود

چهره اش مثل ماه زیبا بود

فرق بشکسته ، پهلویی پرپر

نوه ی مرتضی و زهرا بود

حرفی از عهدی از ازل می زد

حرف اهلی من العسل می زد

هو زنان یا علی علی گویان

حرف شمشیری از جمل می زد

لحظه لحظه نگاهتان غربت

هم نشین و پناهتان غربت

عمق چشمت همیشه دلتنگی

سهم روی چو ماهتان غربت

خطبه هایت همیشه طوفان بود

درد غربت برایت آسان بود

یادی از کوچه ی بنی هاشم

سهم چشمت همیشه باران بود

سهم

  • شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 08:03
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن(ع),(حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند) *

9835
34

شعر شهادت امام حسن(ع),(حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند) حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

رد دو دست ابالفضل روی آب بماند

حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم

میان کوچه و گودال بی جواب بماند

حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر

ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

کمی ز غصه ی تو رخنه کرده است به بیرون

تفاوت زن چون "جعده" و "رباب" بماند

به احترام حسینِ سه روز مانده به گودال

بناست زائر تو زیر آفتاب بماند

مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن(ع) مرثیه امام حسن(ع) -( آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده ) *

8968
41

شعر شهادت امام حسن(ع) مرثیه امام حسن(ع) -( آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده ) آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده
بی کس شدی و ناله ی تو بی اثر شده
پیش حسین سرفه نکن آه کم بکش
خون لخته های روی لبت بیشتر شده
یک چشم خواهرت به تو یک چشم بین طشت
طشت مقابلت پر خون جگر شده
از ناله هات زینب تو هول کرده است
گویا که باز واقعه ی پشت در شده
وای از مصیبت تابوت و دفن تو
وای از هوجم تیر و تن وچشم تر شده
می گفت با حسین ابالفضل وقت دفن
این تیرها برای تنش دردسر شده
موی سپید و کوچه و تابوت و زهر و تیر
دوران غربت حسن اینگونه سر شده
یک کوچه بود موی حسن را سپید کرد
یک اتفاق بود که او را شهید کرد

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 08:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجادع) -( آنکه در اوج عطش رنج بلا دیده منم ) *

3740
5

شعر شهادت امام سجادع) -( آنکه در اوج عطش رنج بلا دیده منم ) آنکه در اوج عطش رنج بلا دیده منم
کوفه و شام غم و کرب و بلا دیده منم
پاره پاره بدن پاک برادر دیدم
وقت دفن بدنش جای همه نالیدم
قد کشیده بدن قاسم رعنا دیدم
سر او را به روی نیزه ی اعدا دیدم
دیده ام زیر سم اسب تن بابا را
جمع کردم به اسیری بدن بابا را

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( زینب هجوم خیمه طمع گوشواره وای ) *

2584
1

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( زینب هجوم خیمه طمع گوشواره وای ) زینب هجوم خیمه طمع گوشواره وای
هشتاد و چار روسری پاره پاره وای
دستی به گوش پاره و هی جیغ می کشید
دستی به گوشواره ی دیگر دوباره وای
وقتی دلش ز غارت خیمه شکسته شد
می گقت روبه علقمه با هر اشاره وای
هرچه که می دوید دو چشمش پر آب تر
از دود دامانی که گرفته شراره وای

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن(ع) (حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند) *

2726
0

اشعار شهادت امام حسن(ع) (حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند) حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

رد دو دست ابالفضل روی آب بماند

حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم

میان کوچه و گودال بی جواب بماند

حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر

ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

کمی ز غصه ی تو رخنه کرده است به بیرون

تفاوت زن چون "جعده" و "رباب" بماند

به احترام حسینِ سه روز مانده به گودال

بناست زائر تو زیر آفتاب بماند

مهدی رحیمی

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اشعار شهادت امام حسن(ع) (پسر فاطمه ام غصه بود بنیادم) * قاسم نعمتی

2612
3

اشعار شهادت امام حسن(ع) (پسر فاطمه ام غصه بود بنیادم) پسر فاطمه ام غصه بود بنیادم

سند غربت من این حرم آبادم

خاک فرش حرم و گنبد من تکهٔ سنگ

صحن من پر شده از غربت مادر زادم

عزت عالمیان بسته به یک موی من است

کی مذلِّ عربم؟ کشته این بیدادم

شاه بی لشگرم و غربت من تا به کجاست...

زهر با سوز تمام آمده بر امدادم

هر چه خوردم ز خودی خوردم و از زخم زبان

تا که جدم ز جنان کرد ز غم آزادم*

هر زمین خورده مرا یاری خود می خواند

چون که در یاری افتاده ز پا استادم

هر دم از کوچه گذشتم بدنم درد گرفت

سجده بر خاک به مظلومه سلامی دادم

گر چه شد حائل ضربه سه حجاب صورت

خون دیوار در آورده چنان فریادم

یک تنه جمع نمودم بدنش از کوچه

صحنه بردن مادر نرود از یادم

ع

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:04
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام حسن(ع) -(نشسته ام بنویسم گدا گدا آقا) * علی اکبر لطیفیان

2122
1

اشعار شهادت امام حسن(ع) -(نشسته ام بنویسم گدا گدا آقا) نشسته ام بنویسم گدا گدا آقا

چقدر محترم است این گدای با آقا

نشسته ام بنویسم حسن ، کریم ، کرم ،

مدینه ، سفره ی آقا ، برو بیا ، آقا

نشسته ام بنویسم به جای العفوم

الهی یا حسن یا کریم یا آقا

تو مهربانی ات از دستگیری ات پیداست

بگیر دست مرا هم تو را خدا آقا

دخیل های نبسته شده زیاد شدند

چرا ضریح نداری ؟ چرا چرا آقا

تویی کریم کرم زاده من گدا زاده

مرا خدا به تو داده تو را به من داده

***

همه فقیر تو هستند ما گدا ها هم

گدای لطف تو هستند خضر و موسی هم

سه بار زندگی ات را به این و آن دادی

هر آنچه داشته بودی و گیوه ات را هم

قسم به ایل و تبارت - قسم به طایفه ات

غلام قاسم عبدالله توآم با هم

ع

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن(ع) (یک طرف با ناسزا گفتن خطابم می کنند) *

1735

اشعار شهادت امام حسن(ع) (یک طرف با ناسزا گفتن خطابم می کنند) یک طرف با ناسزا گفتن خطابم می کنند

با ملامت یک طرف یاران عذابم می کنند

یک طرف نادوستان زخم زبانم می زنند

دشمنان با نیش خند خود کبابم می کنند

یک طرف قوم خوارج با کلامی همچو شمع

این چنین در کوچه و بازار آبم می کنند

جای اینکه یا معز المؤمنین نامم دهند

یا مذل المؤمنین دائم خطابم می کنند

صلح شد جرمم ببین جایی رسیده کارشان

مشرکی از مشرکان دین حسابم می کنند

در مساجد سالها این واعظان خود فروش

هدیه می گیرند و بد گویی ز بابم می کنند

صاحب بیت النبیم ای مسلمانان چه سود

می روم داخل شوم اما جوابم می کنند

محسن افشار

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) (نمی خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم) *

1938
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) (نمی خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم) نمی خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم

مکن اصرار ای زینب بدانی آنچه را دیدم

به بند غم گرفتار و اسیرم تا دم مرگم

که بند ریسمان بر گردن شیر خدا دیدم

خدا داند که آن سیلی شروع دردهایم شد

به یک لحظه در آن کوچه دو صد کرب و بلا دیدم

از آن خنجر که بر پایم نشست هرگز نمی نالم

که من مسمار را در سینه خیر النساء دیدم

شرار طعنه و زخم زبان از زهر بد تر بود

چه گویم من چه از دوستان بی وفا دیدم

در این غربت شبیه جد خود خیر البشر هستم

که از ملعونه ای همسر نما جور و جفا دیدم

جواد حیدری

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن(ع) (تشنه قطره ای از کوثر جام حسنیم) *

1537

اشعار شهادت امام حسن(ع) (تشنه قطره ای از کوثر جام حسنیم) تشنه قطره ای از کوثر جام حسنیم

همه محتاج عنایات مدام حسنیم

به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین

ما غلامی زغلامان غلام حسنیم

گر گرفتار حسینیم و اسیر زینب

کربلایی شده با لطف امام حسنیم

کاش آباد شود بارگه ویرانش

که ببینیم کبوتر سر بام حسنیم

کوری عایشه ها ما حسنی می باشیم

روز محشر همه مبعوث به نام حسنیم

صلح او حافظ فتیان بنی هاشم شد

همه مبهوط زوایای قیام حسنیم

استعد لسفر گفت و سفر طولانی است

همه عمر سر خوان کلام حسنیم

جواد حیدری

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن(ع) (غم غم می خورم و غم شده مهماندارم) *

1320
-1

اشعار شهادت امام حسن(ع) (غم غم می خورم و غم شده مهماندارم) غم غم می خورم و غم شده مهماندارم

غیر غم کس نبود تا که شود غمخوارم

گر چه از زهر هلاهل جگرم می سوزد

می دهد خاطره کوچه فقط آزارم

خانه امن مرا همسر من ویران کرد

محرمی نیست که گردد ز محبت یارم

هر چه می خواست به او هدیه نمودم اما

پاسخی نیست به جز سینه آتش بارم

روزه بودم طلبیدم چو از او جرعه آب

خون دل شد ز جفا قوت من و افطارم

می زند زخم زبان لیک نگوید گنهم

خود نداند ز چه برخاسته بر پیکارم

من همان زاده عشقم که به طفلی محزون

شاهد مادر خود بین در و دیوارم

هرگز از خاطره ام محو نشد کودکیم

پاره پاره جگر از میخ در و مسمارم

تیر باران شده از کینه تن و تابوتم

تحفه از همسر بی مهر و وفایم دارم

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن(ع) (غمی به دل نهفته ام به طفلی ) *

1428
1

اشعار شهادت امام حسن(ع) (غمی به دل نهفته ام به طفلی ) غمی به دل نهفته ام به طفلی

غم آشنا منم منم ز طفلی

من از مدینه آه و شکوه دارم

من آشنا به گریه های یارم

مادر مظلومه من شبانه

نخفت از هجوم تازیانه

عدو به زخم سینه ام نمک زد

مادر خسته مرا کتک زد

من که شکسته از بلا سبویم

ز دشمن خانگیم چه گویم؟

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن(ع) (کشتی دل مانده در گل با خدا بی نا خدا ) *

1448
2

اشعار شهادت امام حسن(ع) (کشتی دل مانده در گل با خدا بی نا خدا ) کشتی دل مانده در گل با خدا بی نا خدا

حرف دل گویم به که با خلق گویم یا خدا؟

میل کرده دل سراسر همنشینی با خدا

این مسافت را چسان پیمایم از دل تا خدا؟

ماه تا از اندرونم با خبر شد نیمه شد

«یا حسن» گفتم تمام هست و بودم بیمه شد

ازدیاد حُسن در مُلک وجودت بی بدیل

تو همان نوری که چشم کور را گردد دلیل

عزتی داری ،عزیزان در کنار او ذلیل

یوسف زهرا ! اسیرت یوسف مصر خلیل

پای تا سر حُسن داری احسن الحُسن علی

خلق می گویند ماهی،بهتر از ماهی،بلی!

یوسف حُن کرم با ما مداراها کند

صد در بسته به یک ایما اشاره وا کند

عیسی صاحب نفس را یک نفس اِحیا کند

بی عصا فرعون دل را بنده موسی کند

عالَم بالا پشیزی در م

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( خوردند دانه از کرمت یا کریم ها) *

1400

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( خوردند دانه از کرمت یا کریم ها) خوردند دانه از کرمت یا کریم ها
هر صبح عطر کوی شما می وزد به ما
مستانه می وزد به دل ما نسیم ها
مست است دل ز عهد الستُ بربکم
ما سینه می زنیم در غم تو از قدیم ها
از قبر بی ضریح تو خورشید می دمد
ای جان! فدای غربت کویت کلیم ها
بر خاک قبر تو همه تعظیم می کنند
بنگر دمی به قامت قامت دو نیم ها
با صادق است و باقر و سجاد هم جوار
یا مجتبی بقیع تو باشد حریم ها
شاعر:حامد ظفر

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( به حال نوکریَم عشق می کنم آقا) *

1773
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( به حال نوکریَم عشق می کنم آقا) به حال نوکریَم عشق می کنم آقا
فقط تو می خریَم عشق می کنم آقا
اگر چه منع شمارند راه سرخ مرا
اسیر خود سریَم عشق می کنم آقا
شبیه طفل پریشان بهانه می گیرم
عجیب مادریم عشق می کنم آقا
سرم به زیر کم آورده ی همیشگی ِ
مصاف دلبریَم عشق می کنم آقا
کلاف اشک من و خیل عاشقان شما
اگر چه آخریَم عشق می کنم آقا
خلاصه آه ندارم در این بساط ولی
همینکه حیدریَم عشق می کنم آقا
شاعر :وحيد پولايي

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( ترکیب خاک کربلا با رنگ خونت ) *

1502
1

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( ترکیب خاک کربلا با رنگ خونت  ) ترکیب خاک کربلا با رنگ خونت
مستی و سر گیجه؟غلط گفتم... به ولله
مرگ است شرح روضه در دارالجنونت
1.توحید شالچیان:مستی است شرح "حا"و "سین" و
"یا" و "نون" ، تو
شاعر : جواد دیندار

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم) *

1231

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم) در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم
تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد
منظورِ منِ بی سر و سامان خود ساقیست
پس اوست که باید نظرم را بپذیرد
جارو زده ام با مژه خاک قدمش را
شاید برسد چشم ترم را بپذیرد
سر می کشم آن قدر به بالا که ببیند
دنبال همینم که سرم را بپذیرد
مقصود من از عشق، تماشای حسین است
سرمست شدن با قد و بالای حسین است
سرمایه سری هست، فدای سر ارباب
سر به سر ارباب، سرِ نوکر ارباب
بهتر که سرم را به روی دست بگیرم
چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
جَمعند گداها همه دور و بر ارباب
کار آن قدری هست که بی کار نباشد
یک کار

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد ) *

1182

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد   ) چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد

از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد

خیزران بر لب تو می زند آتش بر دل

می کشم آه که این آه کشیدن دارد

گاه گاه از دل آشفتۀ خود می پرسم

غنچه ای خشک که پرپر شده چیدن دارد؟

عید قربان شده و نوبت تو شد اما

خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟

کاروان تو کجا و من خسته اما

دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد

سید محمد جواد شرافت

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد ) *

1210

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد   ) چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد

از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد

خیزران بر لب تو می زند آتش بر دل

می کشم آه که این آه کشیدن دارد

گاه گاه از دل آشفتۀ خود می پرسم

غنچه ای خشک که پرپر شده چیدن دارد؟

عید قربان شده و نوبت تو شد اما

خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟

کاروان تو کجا و من خسته اما

دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد

سید محمد جواد شرافت

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو ) *

1365

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو  ) شكسته قبح غزل را شكوه مدحت تو

قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو

نماي آينه ها انكسار مي طلبد

به شوق نشر تو و انتشار كثرت تو

ملائكه همه امشب به سجده افتادند

به خال ناز لبت در زمان خلقت تو

تورا قديم تر ازاين قديمي ات خواندند

سه روز قبل ازل ابتداي قدمت تو

شجاعتي كه تو داري زبانزد است و مثل

قواي جنگ جمل شد اسير هیبت تو

گداي شهر تو بودن چه لذتي دارد

هزار حاتم طائي گداي ثروت تو

چقدر چشم زليخا گريست يوسف را

چقدر يوسف كنعان كشيد حسرت تو

شاعر: فياض هوشيار پارسيان

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( اي مقتداي دستِ تمام كريم ) *

1370

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( اي مقتداي دستِ تمام كريم ) اي مقتداي دستِ تمام كريم ها

مولاي سبز پوش ، امام كريم ها

اي چشمه سار فيض خدا كوثر لبت

اي جاي چشم فاطمه دور و بر لبت

عالم گداي ريزه خور خوان دست توست

روزي ميان سفره ي احسان دست توست

اول امام زاده ي دنيا خوش آمدي

ابن الكريم اُمّ ابيها خوش آمدي

اول پدر به حضرت حيدر تو گفته اي

پيش از همه به فاطمه مادر تو گفته اي

***

آغوش گرم فاطمه بوي بهار داشت

صبحي كه مادرانه تو را در كنار داشت

آن روز با لبان تو افطار خود گشود

بابا علي كه كام تو را انتظار داشت

قنداقه ات شميم دل انگيز خويش را

از عطر سيبِ سرخ خدا يادگار داشت

خورشيد با نگاه تو از خواب ميپريد

پيش از طلوع با تو و چشمت قرار داشت

پاي

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:05
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) (خدا به طالع تان مُهر پادشاهي زد ؛ ) *

1813
3

اشعار شهادت امام حسن (ع) (خدا به طالع تان مُهر پادشاهي زد  ؛ ) خدا به طالع تان مُهر پادشاهي زد

به سينه ي احدي دست رد نخواهي زد

در آسمان سخاوت يگانه خورشيدي

تمام زندگي ات را سه بار بخشيدي

گدا ز كوي تو هرگز نرفته ناراضي

عزيز فاطمه! ازبسكه دست و دل بازي

مدينه شاهد حرفم ؛ فقير سرگشته

هميشه دست پر از محضر تو برگشته

به لطف خنده تان شام غم سحر گردد

نشد كه سائل تان نا اميد برگردد

خدا به شهد لبت مزه ي رطب داده

كريم آل محمد تو را لقب داده

تبسم نمكينت چقدر شيرين است!

دواي درد يتيم و فقير و مسكين است

خوشا به حال ِگدايي كه چون شما دارد

در اين حرم چقدر او برو بيا دارد!

به هر مسافر بي سر پناه جا دادي

به دست عاطفه حتي به سگ غذا دادي

گره گشايي ات از كار

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:03
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم ) *

1270
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم ) پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم

یک عمر در هوای شمادر به در شدیم

کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟

شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم!

تو آب زاده ای پدرت هم ابوتراب

رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم

هرچه شما کریم تری ما گدا تریم

از اعتبار نام شما معتبر شدیم

ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم

ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم

آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و...

ماهم به نوکری شما مفتخر شدیم

ما را به نامتان "حسنی" ثبت کرده اند

ما سال­هاست حلقه ی آویزِ در شدیم

آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی

بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی

باید برای قبر تو گلدان بیاوریم

باید ضریح و سنگ براتان بیاوریم

په

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( ترنّم جلواتت نسيم آورده ) *

1232
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( ترنّم جلواتت نسيم آورده  ) ترنّم جلواتت نسيم آورده

وَ بوي نرگس چشمت شميم آورده

خدا براي خودش آينه پديد آورد

دوباره ياعلي و ياعظيم آورده

تبارك اله از اين خلقت خداوندي

دوباره دست كريمي ، كريم آورده

هر استخاره به يُمن قدوم تو خوب است

كه آيه هاي بِقَلبٍ سليم آورده

نماز را بسوي قبله ي تو بايد بست

براي كعبه هم امشب سهيم آورده

تويي مذلِّ مضلّينِ در صف شيطان

براي كفر ، عذابي اليم آورده

به جلوه ي حسن هستي و با صفات علي

خدا قسيم جنان و جحيم آورده

به پاس مقدم تو آسمان ، زميني شد

برات ، فرش به جاي گليم آورده

بهشت، روبروي كوي تو تواضع كرد

به كوي عشق مُقام و مُقيم آورده

علي تمام خودش را خلاصه يافته است

خليل و روح ا

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( آماده شد سفره ، كرم ، خِيل گداها ) *

1170

اشعار شهادت امام حسن (ع) (    آماده شد سفره ، كرم ، خِيل گداها   ) آماده شد سفره ، كرم ، خِيل گداها

مي آيد امشب واژه واژه رمز دريا

مهمان ويژه آمده بر سفره ي ما

مهمان نباشد ميزبان عرش اعلا

امشب صفا مي بارد از دست كريمي

بايد بخوانم ياعليُّ ياعظيمي

مي بارد از دست خدا باران رحمت

آرام مي آيد صداي پاي حيرت

دنيا نديده جلوه اي با اين ابهّت

خورشيد آورده ست دامان رسالت

امشب خدا آقاي ديگر آفريده ست

يعني كه حيدر بهر حيدر آفريده ست

امشب مي و ميخانه و پيمانه جور است

امشب شراب عاشقان يك كاسه نور است

امشب زمين و آسمان غرق سرور است

چون كاروان يار در حال عبور است

امشب دوباره حضرت موسي به نيل است

سردسته ي مستان امشب جبرئيل است

پرشورتر از موج درياهاست اين عشق

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:55
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( معـطــر سـت فـضــای دل محـبـانش ) *

1178
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( معـطــر سـت فـضــای  دل  محـبـانش      ) معـطــر سـت فـضــای دل محـبـانش

هــزار قـافـلـه دل دوبــاره مهمـانش

مدیـنـه شهـر پیمـبـر شـده چـراغـانی

نمـود جـلـوه رخ فاطـمـی و تـابــانش

شبی خوش است همـه ذاکرین شهـر و دیـار

شـدنـد در شـب میـلاد او غـزل خـوانش

بسـاط عـشـق فـراهـم شـده مهـیـایـم

که پای عـشـق حسـن جان کنم به قربـانش

امــام دوم دنـیـا کـریـم اهـل نـظـر

دراز دسـت نـیـازم بـه سـوی دستـانش

عـزیـز ارشـد زهـرا و حـیـدر و احمـد

چه بوسه ها زده اند بر دو دست و چشمـانش

فرشتـه هـا هـمـه امشب شدنـد پـروانـه

و بـا سلام بـه طـوفنـد بر سـر و جـانش

شـب ولادت او گریـه می کـنـد احـمـد

چـرا مگـر چه شنـیـده بـه وحی پنهـانش

خبـر ز

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد