شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( داغی نهفته است در این قلب پاره ام ) *

1501
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( داغی نهفته است در این قلب پاره ام ) داغی نهفته است در این قلب پاره ام
همچون حباب منتظر یک اشاره ام
عمریست لحظۀ گذر از کوچه هایِ تنگ
آن صحنه غرور شکن در نظاره ام
گفتم به زهر: خوب اثر کن بر این جگر
در دست های توست فقط راه چاره ام
در ظلمت همیشۀ شب های کوچه ها
در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام
چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا
امّا به سینه است تمامِ شراره ام
اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی
راویِ این حقیقت پر استعاره ام
یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم
شاعر:نعمتی

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چشمان تو غرق خون و لبها پر آه ) *

1494

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   چشمان تو غرق خون و لبها پر آه   ) چشمان تو غرق خون و لبها پر آه
آتش به دلت شراره می‌زد ناگاه
هر قطره ی خون روی لب تو می‌گفت:
«لا یوم کیومک أباعبدالله»
***
از آن همه بی‌کسی سخن می‌گویند
از شعله ی آه و سوختن می‌گویند
بالای سرت زینب و عباس و حسین
بر سینه زنان حسن حسن می‌گویند
***
ای عشق! دلیل ها نمی‌فهمندت
ای رود! قلیل ها نمی‌فهمندت
والله معزّ الاولیائی آقا
هر چند ذلیل ها نمی‌فهمندت.
شاعر :یوسف رحیمی

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من ) *

3360

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من  ) شرر زهر جفا سوخته پا تا سر من
آب گردید چو شمعی همه ی پیکر من
این نه اشک است که بسته ره دیدار به من
دل من سوخته ریزد ز دو چشم تر من
شیون ناله بلند است به غم خانه ما
یا حسن گوید و بر سر بزند خواهر من
یک طرف قاسم و عباس به خود می پیچند
یک طرف نیز حسین اشک فشان در بر من
جگرم در دل تشت است و همه می بینند
که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من
کی رود یاد من آن روز که آن شوم پلید
بست در کوچه غم راه من و مادر من
مادر از ضربت سیلی چو گل افتاد به خاک
از همان لحظه شکسته همه بال و پر من
شاعر:سید محمد جوادی

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

مدح و مرثیه امام حسن(ع)(الا دم تو مسيح دعا امام حسن *

2176

مدح و مرثیه امام حسن(ع)(الا دم تو مسيح دعا امام حسن الا دم تو مسيح دعا امام حسن
رخت جمال جميل خدا امام حسن
امام دوم و فرزند اول زهرا
تمام اهل کسا در کسا امام حسن
حَسن‌ جمال و حَسن‌ خصلت و حَسن ‌طينت
تويي تويي حسن مجتبي امام حسن
خدا به حسن تو و صنع خويش تحسين کرد
چو آفريد جمال تو را امام حسن
عجيب نيست اگر انبيا به حشر، تو را
صدا زنند و بگويند يا امام حسن
به ماه عارض و لعل لب تو گل کرده
هماره جاي لب مصطفي امام حسن
زيارت حرمت را به کعبه نفروشم
که اين معامله باشد خطا امام حسن
غريب خانه ‌اي و جن و انس و حور و ملک
شدند با کرمت آشنا امام حسن
هزار بار سرم را جدا کنند ز تن
اگر دلم ز تو گردد جدا امام حسن
اگر چه روز قيامت دو دست من خالي‌ است
دل من است و و

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( آمد عروس حجله ی خورشید در شهود ) *

1295
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( آمد عروس حجله ی خورشید در شهود   ) آمد عروس حجله ی خورشید در شهود
در کوچه ای نشست که سر منزل تو بود
امشب صدای سبز تو جاری است در فضا
پا در رکاب آمدنت مانده صبح زود
دستِ نسیم ، پنجره ها را گشود و رفت
در خانه ای که چشم خدا دیده می گشود
ما پرده ی نگاه به یک سو زدیم باز
ماندیم مات خنده آیینه ی وَدود
این چشم های کیست که در من ترانه ریخت؟
از مشرق کجاست که با من غزل سرود؟
از آن همه شکوه که در باغ حسن توست
یک ساغر نگاه عنان از دلم ربود
ای بر بلند سبز شرافت نهاده پا
چون ذره ای به کوی تو سر می برم فرود
از بس به روی صخره ی صبر ایستاده ای
گیتی تو را به « صبر حسن » تا ابد ستود
وقتی که ذوق فرصت بدرود را گرفت
بر قامت صبور تو صد آسمان درود
شاع

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام حسن (ع)-( بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست ) * علی اکبر لطیفیان

8825
13

اشعار شهادت امام حسن (ع)-(   بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست ) بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
وقتی سکوتش این همه محشر بپا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست
در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست
کرب و بلا با آن همه داغ و مصیبت
هم پایه ی درد و بلای مجتبی نیست
طوری تمام هستیش وقف حسین شد
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست
او جای خود دارد در این دنیا مجال
رزم آوری بچه های مجتبی نیست
یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم
ما خاک پای خاک پای مجتبائیم
آیا شده بال و پرت افتاده باشد ؟
در گوشه ای از بسترت افتاده باشد ؟
آیا شده مرد جمل باشی و اما
مانند برگی پیکرت

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است ) *

1383

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است   ) چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است
بين تمام حُسن فروشان حَسن يكي است
عالم اگر شود زگل دل چمن چمن
در باغ حسن مثل تو سرو چمن يكي است
بين هزار خرمن گل مثل بوي تو
بوي لطيف عطر گل ياسمن يكي است
تو ماه عالمي و هزارانت انجمن
گويند متفق كه مه انجمن يكي است
هر كس كه ديد روي تو را بين پنج تن
اقرار كرد كآينة پنج تن يكي است
ماه خدا دو نيمه شد و گفت آسمان
هرچند از ستاره پُري ماه من يكي است
گرچه تو و علي و نبي را سه پیکر است
جان تو و علی و نبی در بدن یکی است
آن چارتن كه زير كسا باتواند پنج
يك نور واحديد همانا سخن يكي است
اسرار غيب آينه اي روبروي توست
عين اللّهي و پيش تو سِرّ و علن يكي است
صبر تو بست دست تو را

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مدح امام حسن (ع) ( چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است ) *

1336

 اشعار مدح امام حسن (ع) (  چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است  ) چونانكه خالق احد ذوالمنن يكي است
بين تمام حُسن فروشان حَسن يكي است
عالم اگر شود زگل دل چمن چمن
در باغ حسن مثل تو سرو چمن يكي است
بين هزار خرمن گل مثل بوي تو
بوي لطيف عطر گل ياسمن يكي است
تو ماه عالمي و هزارانت انجمن
گويند متفق كه مه انجمن يكي است
هر كس كه ديد روي تو را بين پنج تن
اقرار كرد كآينة پنج تن يكي است
ماه خدا دو نيمه شد و گفت آسمان
هرچند از ستاره پُري ماه من يكي است
گرچه تو و علي و نبي را سه پیکر است
جان تو و علی و نبی در بدن یکی است
آن چارتن كه زير كسا باتواند پنج
يك نور واحديد همانا سخن يكي است
اسرار غيب آينه اي روبروي توست
عين اللّهي و پيش تو سِرّ و علن يكي است
صبر تو بست دست تو را

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:25
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( این حرم حتــّی بدون صحن و گنبد دیدنی ست) *

1697

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( این حرم حتــّی بدون صحن و گنبد دیدنی ست) این حرم حتــّی بدون صحن و گنبد دیدنی ست
خاک پاک بی چراغ یار ما بوسیدنی ست
دست دنیا دور آن دیوار غربت چیده است
غافل از آنکه حقیقت روشن و جوئیدنی ست
آنکه آه و ناله را ممنوع کرده در بقیع
کور و کر بوده مگر ذکر خدا نشنیدنی ست
فتنه را نزدیک دین خوابانده تا عزّت دهد
فکر کرده عاشقی ُّ و عشق هم دزدیدنی ست
کوریِّ چشمی که زائر را نمی بیند خدا...
گفته هر که نام تو دارد به لب بخشیدنی ست
بوی یاس و سیب را در روضه ات حس می کنم
با چه میزانی رضای مادرت سنجیدنی ست
وای از آنکه به زهرا حرف نامربوط گفت
خون غیرت در رگت مثل علی جوشیدنی ست
سوخت از زهر ستم جان تو امـّــا ناله ی ِ ...
کربلا یا کربلا یا کربلایت دیدنی ست

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( نجاه و هشت روز فقط صبر کرده ام ) *

1899

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  نجاه و هشت روز فقط صبر کرده ام  ) نجاه و هشت روز فقط صبر کرده ام
تا بهترین مِی ِ علوی گردد این عَنَب
پنجاه و هشت روز به نخل وجود خود
آب از سرشک دادم و بَر داد یک رطب
پنجاه و هشت روز فقط گفته ام حسین
تا امشب از دلم حسن آید به رویِ لب
پنجاه و هشت روز به یا زینبم گذشت
یک شب به یاحسن شده مثل هزار شب
پنجاه و هشت روز دلم صحن کربلاست
امشب میانِ خاک بقیع ام به تاب و تب
پنجاه و هشت روز بلایِ حسین و دل
حُبّ حسن بلا و دلم غرق ِمستحب
صلح حسن قیامت صد کربلا کند
زهرا برای گریه کُنانَش دعا کند

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:02
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( آتش به تمام قد بر افروخته دید) *

1343

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( آتش به تمام قد بر افروخته دید) آتش به تمام قد بر افروخته دید
مسمار ِنمایان به در سوخته دید
یک لحظه تنفس حسن بند آمد
دیوار و تن و در چو به هم دوخته دید
(نیما نجاری)

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:05
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

رباعی شهادت امام حسن (ع)-( ما از تو به جز کرم ندیدیم ) * علی اکبر لطیفیان

2168

رباعی شهادت امام حسن (ع)-(  ما از تو به جز کرم ندیدیم  ) ما از تو به جز کرم ندیدیم
جز سفره ی محترم ندیدم
روزی که بقیعمان کشاندی
گشتیم ولی حرم ندیدیم

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( از ازدحام غُصه چه باکیست یا کریم )) *

1512

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( از ازدحام غُصه چه باکیست یا کریم )) از ازدحام غُصه چه باکیست یا کریم
وقتی "کرم" ز جود تو شاکیست یا کریم
"حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند"
اما هنوز قبر تو خاکیست یا کریم
(محمد كاظمي نيا)

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام حسن (ع)- ( باید مرا گلیم مسیر نگار کرد ) * علی اکبر لطیفیان

1697
1

اشعار شهادت امام حسن (ع)- (   باید مرا گلیم مسیر نگار کرد ) باید مرا گلیم مسیر نگار کرد
زیر قدوم فاطمی‌ات خاکسار کرد
مهر تو را بهشت بخواهد نمی‌دهم
در ماجرای عشق نباید قُمار کرد
فخر علی و فاطمه بر تو عجیب نیست
وقتی خدا به داشتنت افتخار کرد
من که به دست هیچ ‌کسی رو نمی‌زنم
نانت مرا به شغل گدایی دچار کرد
هر چند آفریده خدا چهارده کریم
اما یکی از آن همه را سفره‌دار کرد
ما را پیاده کرد سر سفره شما
این کشتی حسین که ما را سوار کرد
باید به بازوی حسنی‌ات دخیل بست
ورنه نمی‌شود که جمل را مهار کرد
خشمت نیاز نیست در آن جا که می‌شود
با قاسم تو قافله را تار و مار کرد
ارزان تو را فروخت به حرف معاویه
زهری به کام تشنه تو روزه‌دار کرد
زهری که می‌شکافت دل سنگ خاره را
در حی

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:26
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( زهر آتش شد و بر زخم دلي مضطر خورد) *

1450

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  زهر آتش شد و بر زخم دلي مضطر خورد) زهر آتش شد و بر زخم دلي مضطر خورد
جگري سوخته را تا نفس آخر خورد
زهر سوزاند ولي بر جگرم هيچ نبود
آه از آن زخم كه بر سينه ي پيغمبر خورد
زهر سوزاند ولي قاتلم عمريست حسين
پنجه اي بود كه بر برگ گل پرپر خورد
او مرا پشت سر چادر خود پنهان كرد
تا نبينم چه بر آن چهره ي نيلوفر خورد
ايستادم به روي پنجه ي پايم اما
دستش از روي سرم رد شد و بر مادر خورد
مادرم خورد زمين گرد و غباري برخاست
دست من بود كه با ناله ي او بر سر خورد
(حسن لطفي)

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:33
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) (تا دست به روی گونه حکاکی شد ) *

1326
0

رباعی شهادت امام حسن (ع) (تا دست به روی گونه حکاکی شد  ) تا دست به روی گونه حکاکی شد
از دست زمین و از زمان شاکی شد
بیچاره حسن که غیرتش درد گرفت
چون چادر عقد مادرش خاکی شد
(علی کاوند)

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:37
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( در سینه کسی غصه ی محبوس نبیند ) *

1378

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( در سینه کسی غصه ی محبوس نبیند ) در سینه کسی غصه ی محبوس نبیند
در خواب کسی این همه کابوس نبیند
بعد از من غم دیده خدا ، دیده ی طفلی
در کوچه کتک خوردن ناموس نبیند

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:39
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( وامی گذارم تا سحر چشم ترم را) *

1480

اشعار شهادت امام حسن (ع) (     وامی گذارم تا سحر چشم ترم را) وامی گذارم تا سحر چشم ترم را
شاید ببینم بار دیگر مادرم را
این کوچه می داند که من تنهاترینم
این خانه می فهمد تمام باورم را
ای اشک ها ای ناله ها کارم تمام است
امشب اجل می گستراند بسترم را
باید به یاد روز عاشورا گذارم
بر خاک ها هنگام جان دادن سرم را
با یاد زهرا درد زهر از یاد من رفت
بر باد داده داغ او خاکسترم را
صفرای رنج مجتبی را وا گذارید
قاسم شکوفا می کند باغ و برم را
شیرین تر از جان ست این زهری که خوردم
خاموش کرد آتشفشان حنجرم را
ای زهر ممنون از تو بر زهرا رسیدم
پر کن دوباره از شراره ساغرم را
خواهر منال از غربتم، بارانی از تیر
تشییع خواهد کرد امشب پیکرم را

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( من خواب دیدم خواب زهرا را دوباره ) *

1549

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   من خواب دیدم خواب زهرا را دوباره  ) من خواب دیدم خواب زهرا را دوباره
بوییدم از نو یاس بابا را دوباره
بغضم چو نیلوفر به پای او گره خورد
گفتم نرو، بنشین، ببین ما را دوباره
سهم من از ارث پدر دریای درد است
دریاب این مظلومِ تنها را دوباره
چاهی برایم نیست تا در آن بگریم
ماننده بابا کل شب ها را دوباره
مادر چو می خوابم همه امیدم این است
باشد نبینم صبح فردا را دوباره
با یاد سیلی خوردنت با گریه گویم
شرمنده کن ای اشک دریا را دوباره
حرفی بزن، چیزی بگو، ای دختر وحی
حل کن برایم این معما را دوباره
مثل علی بهر سلامم پاسخی نیست
بشکن سکوت شام یلدا را دوباره
می گفتم و می گفت تا (نیسی) بخواند
بهر حسن این شعر زیبا را دوباره

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( ای پســر اول شیــر خـــدا ) *

2075
3

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( ای پســر اول شیــر خـــدا   ) ای پســر اول شیــر خـــدا
ای بـه حسین‌بن‌علـی مقتدا
کـل محمّـد! و تمـام علـی!
بـر قد و بـالات سلام علـی
تمــام ‌قـد، آینــۀ کبـریــا
مــدال دوش خاتــم‌الانبیـا
تجسـم جمـال سـرّ و علـن!
کریـم آل فاطمـه یـا حسـن!
چشـم خدا محو تمـاشای تو
ارض و سما غرق تجلای تو
طلعـت زیبات حسن در حسن
بلکه سراپـات حسن در حسن
روی تـو تفسیـر تبـارک شده
ماه صیام از تـو مبـارک شده
ماه خـدا عـاشق شب‌های تو
روزه گشوده است ز لب‌های تو
مدح تو شـد زینت لـوح و قلم
بیـن امامـان بـه کـرامت علم
مظهر حُسن ذوالجلالی حَسن
چــارده آیینـه جمـالی حسن
مـاهِ ســر شـانــۀ پیغمبــری
مصـحف روی سینـۀ حیـدری
مدح تو وحی خالق سرمد است
خواندن

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:21
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( زیر بار غم تو شانه كم آورد حسن ) *

1551

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  زیر بار غم تو شانه كم آورد حسن ) زیر بار غم تو شانه كم آورد حسن
بی تو جانم شده لبریز غم و درد حسن
پیش چشمان ترم لجّه خون شد جگرت
بین فراقت به دل خسته چها كرد حسن
اسوهٔ صبر و صفا رفتی و بی صبر شدم
چهره از هجر جگرسوز تو شد زرد حسن
نای طفلان حزینت شده هم صحبت غم
تاب این سوز گران مایه نیاورد حسن
ای صفا بخش دل زار و تن خستة من
میچكد بی تو به رخساره نم سردحسن
در دل خانه غریبانه شدی كشتة زهر
آه ازآن سینة بی همدم و همدرد حسن
صبر تو ضامن آیین محمّد شده است
درصبوری تك و بی مثل و همآورد حسن
مایة فخر نبی شاه وفا پیشة صبر
خون به دلها شده از فرقه نامرد حسن
سوی آن دوره جهلی كه نبی داده به باد
گوئیا باز جهان كرده عقب گرد حسن
ای كریم حرم آل ع

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:25
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( آیا به گدای شهر جا خواهی داد؟ ) *

1503
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  آیا به گدای شهر جا خواهی داد؟  ) آیا به گدای شهر جا خواهی داد؟
با دست خودت به ما غذا خواهی داد
بدتر ز جذامیان مریضی داریم
آیا تو به درد ما دوا خواهی داد
هر بار كه در خانه ی تو رو آریم
تو بیشتر از نیاز ما خواهی داد
لطف پسرت قاسم و الطاف شماست
با اوست هر آنچه كه عطا خواهی داد
گویند حساب سینه زن ها با توست
در حشر چه بر اهل ولا خواهی داد
با نام ابوالفضل تو را می خوانیم
با نام ابوالفضل چه ها خواهی داد
گویند نگفته ای كه در كوچه چه شد
آیا خبر از كوچه به ما خواهی داد؟!
شاعر:حیدری

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:30
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( امشب به لبم ذکر حسن جان دارم ) *

2272
1

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( امشب به لبم ذکر حسن جان دارم ) امشب به لبم ذکر حسن جان دارم
در کنج دلم کلبه ی احزان دارم
از روضه ی «لا یوم کیومِ» آقا
تا آخر عمر آه سوزان دارم

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:33
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد ) *

2165
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) (    تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد ) تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد
کار زهر است که بال و پر من می سوزد
بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم
از دم و بازدمم بستر من می سوزد
باز هم روی لبم قصه ی مادر گل کرد
باز هم در نظرم مادر من می سوزد
بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»
عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد
چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی
خیمه هایی است که دور و بر من می سوزد
دختری می دود و روی لبش این آواست:
عمه دریاب مرا معجر من می سوزد
حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم
با تن له شده نیلوفر من می سوزد
در سراشیبی گودال در آغوش حسین
تن بی دست گل پرپر من می سوزد
آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:
قطره ای آب -خدا- حنجر من می سوزد
آن طرف غا

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 22:53
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( دیری ست زمین به سوی دیگر رفته ست ) *

1542

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   دیری ست زمین به سوی دیگر رفته ست ) دیری ست زمین به سوی دیگر رفته ست
از دایره ی مدار خود در رفته ست
با دیدن قبر خاکی اش فهمیدم
مظلومیت حسن به مادر رفته ست
×××
همسایه صبرِ خواهرش بود حسن
دنباله ی زخمِ مادرش بود حسن
یک کوزه پر از سم... دم افطار... خدا
لب تشنه تر از برادرش بود حسن
****
محدوده ی غم های تو نامعلوم است
ما هر چه سروده ایم نامفهوم است
یک قافیه تنها به دلم می چسبد
آن قافیه هم مثل خودت مظلوم است

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 23:02
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( جگر پاره شده مرهم بی یاور ها) *

1503

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( جگر پاره شده مرهم بی یاور ها) جگر پاره شده مرهم بی یاور ها
درد و غم، زخم زده بر جگر مادر ها
این چه رسمی ست که یک عده پرستوی غریب
بنشینند درون قفس همسرها!؟
این چه رازی ست!چرا چشم به در می دوزد
ای چه رازی ست!چه دیده ست به پشت درها
گفت:"لا یوم..."که راه نفسش بند آمد
جای شکر است نبوده خبر از خنجر ها
لحظه ی تشنگی اش آب عذابش میداد
زیر لب داشت امان از جگر دختر ها
سایه اش بود همان چادر زینب بر او
باز هم شکر که بوده ست دگر معجر ها...
***یحیی نژادسلامتی***

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع)(سرت رو پای شاه کربلا بود) *

1601
1

اشعار شهادت امام حسن (ع)(سرت رو پای شاه کربلا بود) سرت رو پای شاه کربلا بود
دلت آواره پشت نیزه ها بود
درسته هیچ روزی کربلا نیست
ولی گودال تو در کوچه ها بود
نبرده همسرت بوی وفا رو
می گیره خواهرت خون لخته ها رو
به خاک می سپاره فردا دست عباس
به روی شونه تابوت بهارو
چرا خشکیده باغ منزل تو
چرا آتیش گرفته حاصل تو
زده لاله جوونه روی لبهات
چی آورده سر تو قاتل تو
فدای خیمه ی عمر کمونت
سفیده رنگ سیمای جوونت
پی درد دل تو بین کوچه
میون تشت خون دیدم نشونت
نهال قاسمت نوبر گرفته
برات دست دعا بر سر گرفته
دلش با دیدن رنگ کبودت
به یاد دستای حیدر گرفته
تو که دست کریمت سفره داره
چرا چشمات پر از ابر بهاره
زبعد ماجرای کوچه ی غم
پر آئینه از گرد و غباره
شکسته خرمت تا

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد ) *

5727
4

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد    ) از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
***وصال شیرازی***

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:43
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش ) *

1330

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش  ) سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش
چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
رنگ خون پاشیده بر آیینه ی احساس او
لکه های سرخ روی گوشوار مادرش
این دم آخر به یاد میخ در افتاده است
خانه را آتش زند با روضه ی پشت درش
لخته ها را پاک می کرد از لب خشکیده اش
زینب خونین جگر با گوشه های معجرش
برخلاف رسم سرخ کشتگان راه عشق
رفته رفته سبز تر می شد تمام پیکرش
با نظر بر اشک قاسم گفت:وای از کربلا
نامه ای را داد با گریه به دست همسرش
روضه ی لایوم می خواند غریب اهلبیت
کربلایی ها چه گریانند در دور و برش؟!
چشم امیدش به قد و قامت عباس بود
ایستاده با ادب ساقی کنار بسترش
***وحید قاسمی***

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب ) *

1914
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب  ) حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
امان از آب زهرین ، امان از آب نایاب
******
دو نور دیده ی زهرای اطهر
دو سروِ باوقار باغ حیدر
زده تقدیرِ هر یک را به نوعی
زمانه با نَم آبی مقدّر
دو ماه عالم آرای امامت
دو نورِ سبزِ صحرای قیامت
یکی می نالد از نوشیدن آب
یکی از قحطی این گوهر ناب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
*****
حسن با خوردن آبی فدا شد
از این رو پایه ساز نینوا شد
حسین خود شاه دشت کربلا شد
لبِ تشنه سرش ازتن جدا شد
دو ماه عالم آرای امامت
دو نورِ سبزِ صحرای قیامت
یکی می نالد از نوشیدن آب
یکی از قحطی این گوهر

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:04
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد