شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

اشعار مدح و مرثیه امام حسن (ع) ( آن را که مبتلای حسن آفریده اند ) *

2082
1

اشعار مدح و مرثیه امام حسن (ع) ( آن را که مبتلای حسن آفریده اند  ) آن را که مبتلای حسن آفریده اند
غرق غم و بلای حسن آفریده اند
سینه زنیم و سینه ی ما جایگاه اوست
این سینه را سرای حسن آفریده اند
دیوانه وار نعره زنم مجتبی مدد
دل را پُر از هوای حسن آفریده اند
افراشته باد پرچم آقاییِ حسن
سر را به زیر پای حسن آفریده اند
باید که با مرام حسن آشنا شوی
ما را به اقتدای حسن آفریده اند

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مدح و مرثیه امام حسن(ع)( خاک قدمش شمیم جنت دارد) *

1576
4

مدح و مرثیه امام حسن(ع)( خاک قدمش شمیم جنت دارد) خاک قدمش شمیم جنت دارد
در هر نفسش عطر اجابت دارد
اعجاز محمدی ست در چشمانش
از بس که به جد خود شباهت دارد
*
ای زمزمه صبح و نسیم ادرکنی
آئینه رحمان و رحیم ادرکنی
ای در کرم و سخاوت و آقایی
بی خاتمه ، ایها الکریم ادرکنی
*
مانند علی لحن فصیحی داری
در چهره خود نور ملیحی داری
آقا حرم الله شده دلهامان
در هر دل بی تاب ضریحی داری

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( قصه از ابتداي مدينه شروع شد ) *

1508
3

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( قصه از ابتداي مدينه شروع شد  ) قصه از ابتداي مدينه شروع شد
در بين كوچه هاي مدينه شروع شد
داغي دوباره بر جگر درد و غم زدند
آري دوباره حادثه اي را رقم زدند
غربت كه در حوالي يثرب مقيم بود
اين بار نيز قسمت مردي كريم بود
مردي كه از اهالي شهر فريب ها
از آشنا ، غريبه و از نانجيب ها
انبوه درد و داغ و مصيبت به سينه داشت
يك عمر آه و ناله ز اهل مدينه داشت
گاهي شرر به بال و پر قاصدك زدند
گاهي ميان كوچه به زخمش نمك زدند
هم سنگ دين ِ آينه بر سينه مي زدند
هم سنگ كين به ساحت آئينه مي زدند
نه داشتند طاقت اسلام ناب را
نه چشم ديدن پسر آفتاب را
خورشيد را به ظلمت دنيا فروختند
حق را به چند سكه خدايا فروختند؟
بر احترام نان و نمك پا گذاشتند
مرد غر

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعارمدح امام حسن (ع) ( ی وسعت بهاری بی انتهای سبز ) *

1319

اشعارمدح امام حسن (ع) (  ی وسعت بهاری بی انتهای سبز ) ی وسعت بهاری بی انتهای سبز
مرد غریب شهر ولی آشنای سبز
روح اجابت است به دست تو بسکه داشت
باغ دعای هر شب تو ربنای سبز
هر شب مدینه بوی خدا داشت تا سحر
از عطر هر تلاوت تو با صدای سبز
سرسبزی بهشت خدا چیست ؟ رشته ای
از بالهای آبیتان آن عبای سبز
از لطف اشکهای سحر غنچه داده است
در دامن قنوت شبم این دعای سبز
کی می شود که سایه کند بر مزار تو
یک گنبد طلا ئی و گلدسته های سبز
آن وقت تا قیام قیامت به لطفتان
داریم در بقیع تو یک کربلای سبز
یا می شود دلم گل و خشت حریم تو
یا می شود کبوتر تو ، یا کریم تو
***آ
شاعر:؟؟؟؟

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:35
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (شبهای بی ستاره ترينت سحر نداشت ) *

1653
2

اشعار مرثیه امام حسن(ع) (شبهای بی ستاره ترينت سحر نداشت ) شبهای بی ستاره ترينت سحر نداشت
غم نوحه های سينه­ی تنگت اثر نداشت
يوسف ترين غريبِ خدا ماهِ آسمان
از حالِ تو سراغ به جز چشمِ تر نداشت
ای حضرتِ صبور ترين ، ای امام صلح
ايوبِ صبر طاقتِ صبر اينقدر نداشت
شهرِ مدينه بعدِ علی خود گواه بود
هرگز زمانه ای ز تو مظلوم تر نداشت
رد می شدند از روی خاكستر دلت
اصلاً كسی از آتش قلبت خبر نداشت
گفتند واجب است حسن سرزنش شود
از اجر اين فريضه مدينه حذر نداشت
بازم غريبه ها به خدا دوستی نبود
در كوچه های طعنه تو را نيشتر نداشت
بر منبر رسول خدا صبِّ مرتضی
بر لب خطيب تكه كلامی دگر نداشت
يك عمر خاطرات دلت را ورق زدم
جز اشك و آه و غصه و خونِ جگر نداشت
از خاطراتِ آتش و از مي

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مدح امام حسن (ع) ( چقدر گريه در اين واژه هاي اسيرتر است) *

1513

اشعار مدح  امام حسن (ع) ( چقدر گريه در اين واژه هاي اسيرتر است) چقدر گريه در اين واژه هاي اسيرتر است
چه قدر پيش كريمان دلم فقير تر است
دخيلِ مان به ضريحش در آسمان بسته است
زيارت حسن اينگونه بي نظير تر است
فقط نه خون شهيدان قدم قدم جاريست
به قطره قطره ي خون دل اين مسير تر است
تمام شيعه مگر خادم بقيع شوند
قبار روبي اين بقعه وقتگير تر است
نه،كاخهاي طلا سلطنت نمي سازند
امير خاكي دلهاي ما امير تر است
"امير علي شريفي"

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مدح امام حسن (ع) ( در مدح تو بايد كه ببنديم دهان را) *

1560

اشعار مدح امام حسن (ع) (  در مدح تو بايد كه ببنديم دهان را) در مدح تو بايد كه ببنديم دهان را
وقتي كه بريدند اديبانه زبان را
بازار سر زلف تو از بس كه شلوغ است
انگشت به لب كرده زليخا صفتان را
وصف مژه ها و خم ابروت مرا كشت
زحمت نده صياد دگر تير و كمان را
با تكه كلافي به وصال تو رسيدم
زهرا به حسابم زده اين سود كلان را
تا سفره ي احسان كرم خانه تان هست
سائل نخورد ثانيه اي غصه نان را
ما بهتر از اين روضه بهشتي نشناسيم
بهتر كه بچسبيم همين نقد جهان را
با طشت نگو كوچه ي غم خون جگرت كرد
ترسم كه به زينب برساند جريان را
"وحيد قاسمي"

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( لحظه ی آخر ، روضه میخونم ) *

1995

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( لحظه ی آخر ، روضه میخونم ) لحظه ی آخر ، روضه میخونم
با دیده ی تر ، روضه میخونم
دارم میسوزم ، برای مادر ، روضه میخونم
کی میدونه ؟ ، درد ِ دل ِ ، من ِ غمدیده چیه خدا
کی میدونه ؟ ، چی اومده ، سر ِ مادرم تو کوچه ها
کی میدونه ؟ - کی میدونه ؟
که چی تو دلم داره میگذره
حکایت سیلی و مادره
غم ِ مادرم روی شونمه – اشک ِ غریبی روی گونمه
همسر ِ من قاتل ِ جونمه – واویلا
امون از غریبی ای خدا
کوچه ی غم ها ، خدانگهدار
روضه ی زهرا ، خدانگهدار
اشک ِ غریبی ، گریه ی شبها ، خدانگهدار
خسته شدم ، از طعنه و ، زخم ِ زبونا نامردیا
خسته شدم ، چی کشیدم ، از غریبه ها از آشنا
خسته شدم - خسته شدم
توی ِ قفسه بال ِ پروازم
عمریه با غصه ها میسازم
بادیدن ِ

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شور امام حسن (ع) ( رسیده لحظه ی رهایی ) *

2055
2

اشعار شور  امام حسن (ع) (  رسیده لحظه ی رهایی ) رسیده لحظه ی رهایی
بیا ای مادر کجایی
میخونم روضه با اشاره
بیاد کوچه ام دوباره
یادمه ، مادر رو خاکا افتاد
یادمه ، میزدم با گریه فریاد
یادمه ، صدای سیلی شنیدم
یادمه ، گوشواره شکسته دیدم
ای آقام غریب آقام آقام آقام
به سنگ ِ طعنه ی نامردا
شکسته دلم ازین دنیا
اسیر ِ غربت ِ مولایم
غریبم شبیه ِ بابایم
یادمه ، رشته ی وفا گسستند
یادمه ، فرق حیدر رو شکستند
یادمه ، غربت ِ آل ِ پیمبر
یادمه ، ناسزا و لعن حیدر
ای آقام غریب آقام آقام آقام
به زهر ِ کینه ها میسوزم
برای ِ کربلا میسوزم
رسیده مادرم کنارم
بیاد ِ قتلگاه می بارم
ای خدا ، بدنی صدپاره میشه
ای خدا ، خواهرم آواره میشه
میخونم ، روضه ی کرب وبلا رو
می بینم

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( ای که چون چشمت ،ستاره چشم گریانی نداشت ) *

1331
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   ای که چون چشمت ،ستاره چشم گریانی نداشت ) سردارتنها
ای که چون چشمت ،ستاره چشم گریانی نداشت
باغ چون تو غنچۀ سردرگریبانی نداشت
آسمان چشم تو از ابر غم لبریز بود
غیر اشک وخون دل ،این ابر بارانی نداشت
سینۀ تو، میزبان داغ ودرد و رنج بود
این مصیب خانه کم دیدم که مهمانی نداشت»
توهمان سردار تنهائی که درقحط وفا
غم به غیر از سینۀ تو بیت الحزانی نداشت
نی، ز تو آموخت پنهان کردن غم را به دل
گر نمی آموخت ازتو، نی نیستانی نداشت
صبرتو شد چلچراغ نهضت سرخ حسین
هیچ کس مانند تو عمر درخشانی نداشت
بعد چندین سال رنج و خوردن خون جگر
زهر پایان داد برآن غم که پایانی نداشت
تیرهای کینه وقتی برتن پاکت نشست
چون حسینت هیچ کس حال پریشانی نداشت
روی بال قدسیان تا گلشن

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد ) *

1410
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد ) دوباره کینه ی اهل مدینه طوفان شد
دوباره مادر ما فاطمه پریشان شد
بنای اهل مدینه عذاب زهرا بود
بنای فاطمیّون در بقیع ویران شد
چهار سنگ نشان ِ چهار اقیانوس
هوا هوای غم و غصّه ی غریبان شد
نه زائری نه چراغی نه گنبد و صحنی
نه روضه ای نه صدایی چه با عزیزان شد؟!
بیا عزیز دل فاطمه بساز حرم
که خون به قلب نبی ُّو علی وُّ قرآن شد
برو بقیع و بخوان روضه های آن کوچه
که شانه ی پسری تکیه گاه جانان شد
بخوان از آن گل یاسی که ارغوانی شد
بگو چه دید عمویت حسن که گریان شد
بیا و روز بقیع را خودت رضایی کن
بیا که خاک عموی تو العجل خوان شد
منبع:سحر اشک

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( وقتی قلب تو به بی وفایی عادت می کنه ) * رضا تاجیک

1758
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( وقتی قلب تو به بی وفایی عادت می کنه  ) وقتی قلب تو به بی وفایی عادت می کنه
زهر کینه تو رو از مدینه راحت می کنه
نداری حتی تو خونه یه یاور و یه همزبون
غصه های دلت میاد میون طشت پر ز خون
گر چه تو بودی از اون کودکی پیر و مو سفید
این چهل ساله آقا گوش تو ناسزا شنید
جانمازت رو یه نامردی از زیر پات کشید
ای غریب مادر یا حسن 3
کاشکی تشییع جنازه ی تو هم می شد تو شب
تا نمی رسید جون برادرای تو به لب
وقتی دل یه بیوه زن تو بغض و کینه ی تو سوخت
تیر جماعت حسود تابوت و بر جسم تو دوخت
حق تو بوده کنار پیمبر بشی مدفون
اما جسم تو جلوی چشاش میشه لاله گون
از تنت آقا داره می ریزه قطره های خون
ای غریب مادر یا حسن 3
رضا تاجیک
منبع:بی بلاک

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مدح امام حسن (ع) ( به عشق تو می نازیم ) *

1683
1

اشعار مدح امام حسن (ع) ( به عشق تو می نازیم  ) به عشق تو می نازیم
امام حسن مجتبی
واسه ت حرم می سازیم
به کوریِّ چشم دشمنا
یه حرم می سازیم
غرق نور و با صفا
با یه ایوون طلا
مثل مشهدالرّضا
یه حرم می سازیم
پای رکاب آقا
ا بچــّــه ایرونیــّا
چون نجف و کربلا
کریم آل الله حسن گل زهرا (3)
(4)
خاکای بقیعت رو
با مژه جارو می کنیم
صحن خاکیتو مثل
ضامن آهو می کنیم
یه حرم می سازیم
با شبای دیدنی
ضریحی بوسیدنی
مثل مشهد الرّضا
یه حرم می سازیم
ما با اشک و زمزمه
با دم یا فاطمه
چون نجف و کربلا
کریم آل الله حسن گل زهرا (3)
(4)
روضه ی رو لبهای
زائر تو شیرینه
سقـــّــاخونه ت کنار
قبر ام ّ البنینه
یه حرم می سازیم
ما برای آقامون
با آقا صاحب زمون
مثل مشهد الرّضا
یه ح

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( از کلام شما نوشتن سخت ) *

2166
5

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  از کلام شما نوشتن سخت  ) از کلام شما نوشتن سخت
از پیام شما نوشتن سخت
از قیام شما نوشتن سخت
از مرام شما نوشتن سخت
از کلامی که متن قرآن است
از پیامی که اوج ایمان است
از قیامی که مرگ طوفان شد
از مرامی که اوج عرفان است
یادگارت چقدر آقا بود
چهره اش مثل ماه زیبا بود
فرق بشکسته ، پهلویی پرپر
نوه ی مرتضی و زهرا بود
حرفی از عهدی از ازل می زد
حرف اهلی من العسل می زد
هو زنان یا علی علی گویان
حرف شمشیری از جمل می زد
لحظه لحظه نگاهتان غربت
هم نشین و پناهتان غربت
عمق چشمت همیشه دلتنگی
سهم روی چو ماهتان غربت
خطبه هایت همیشه طوفان بود
درد غربت برایت آسان بود
یادی از کوچه ی بنی هاشم
سهم چشمت همیشه باران بود
سهم چشمی که شاهد غم بود
شاه

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( وقتی قلب تو به بی وفایی عادت می کنه ) * رضا تاجیک

1644

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( وقتی قلب تو به بی وفایی عادت می کنه ) وقتی قلب تو به بی وفایی عادت می کنه
زهر کینه تو رو از مدینه راحت می کنه
نداری حتی تو خونه یه یاور و یه همزبون
غصه های دلت میاد میون طشت پر ز خون
گر چه تو بودی از اون کودکی پیر و مو سفید
این چهل ساله آقا گوش تو ناسزا شنید
جانمازت رو یه نامردی از زیر پات کشید
ای غریب مادر یا حسن 3
کاشکی تشییع جنازه ی تو هم می شد تو شب
تا نمی رسید جون برادرای تو به لب
وقتی دل یه بیوه زن تو بغض و کینه ی تو سوخت
تیر جماعت حسود تابوت و بر جسم تو دوخت
حق تو بوده کنار پیمبر بشی مدفون
اما جسم تو جلوی چشاش میشه لاله گون
از تنت آقا داره می ریزه قطره های خون
ای غریب مادر یا حسن 3
رضا تاجیک

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مدح امام حسن (ع) ( شكسته قبه غزل را شكوه مدحت تو ) *

1322
1

اشعار مدح امام حسن (ع) ( شكسته قبه غزل را شكوه مدحت تو  ) شكسته قبه غزل را شكوه مدحت تو
قيام آينه خم شد به پاي حرمت تو
نماي آينه ها انكسار مي طلبد
به شوق نشر تو و انتشار كثرت تو
ملائكه همه امشب به سجده افتادند
به خال ناز لبت در زمان خلقت تو
تورا قديم تر ازاين قديمي ات خواندند
سه روز قبل ازل ابتداي قدمت تو
شجاعتي كه تو داري زبانزد است و مثل
قواي جنگ جمل شد اسير هیبت تو
گداي شهر تو بودن چه لذتي دارد
هزار حاتم طائي گداي ثروت تو
چقدر چشم زليخا گريست يوسف را
قدر يوسف كنعان كشيد حسرت تو..

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( زخم جگر تو بس که کاری شده است ) *

1732
2

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( زخم جگر تو بس که کاری شده است ) زخم جگر تو بس که کاری شده است
چشمان من از غصه بهاری شده است
خونی که ز داغ کوچه بر دل کردی!
از گوشه ی لبهای تو جاری شده است ...
هادی ملک پور
منبع:فریا د العطش

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( آتشي شعله ور ز آه من است ) *

2429
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  آتشي شعله ور ز آه من است  ) آتشي شعله ور ز آه من است
كه شرارش به جان مرد و زن است
چشم ، سوي مدينه ، دل به بقيع
با حسن لحظه لحظه هم سخن است
تربت بي چراغ او هر شب
شمع جان و چراغ قلب من است
شعله با ناله ، شمع محفل دل
گوهر اشك ، نُقل انجمن است
صفر است و دم حسينيون
همه جا ناله ي حسن حسن است
گريه ي ماهيان دريايي
در عزايش بود تماشايي
دلم امشب بهانه مي گيرد
شعله از آن زبانه مي گيرد
تير آه از كمان ناله مدام
جگرم را نشانه مي گيرد
گويي امشب كبوتري ز بقيع
در دلم آشيانه مي گيرد
گل زخم دل امام حسن
در وجودم جوانه مي گيرد
غصّه قصد دل مرا كرده
غم به كف تازيانه مي گيرد
امشب از سوز سينه مي گريم
بر غريب مدينه مي گريم
اشك در ديدگان من تنهاست

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:42
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( خدا کند که دروغی بزرگ باشد این ) *

2200
2

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  خدا کند که دروغی بزرگ باشد این   ) خدا کند که دروغی بزرگ باشد این
من اعتماد ندارم به حرف طالع بین
***
نشسته اند کمان های بیوه آماده
گرفته اند کمین تیرهای چله نشین
دوباره کوچه دوباره کسی ز اهل کساء
دوباره فتنه ی شیطان دوباره غصب زمین
و باز شد دهن یاوه ای و حرفی زد
و پخش شد همه جا بوی غُدّه ای چرکین
و این هم از برکات حضور یک زن بود
زنی که شوهر خود را نمیکند تمکین
جنازه نیست ، نمرده است ، زنده است ، چرا؟
برای این که امام است و بس، برای همین
برای این که نفس می کشد بدون هوا
برای این که قدم میزند بدون زمین
چقدر جای رطب ها و جای او خالیست؟
کنار دست پر از هیچ سفره ی مسکین
به عزت و شرف لا اله الا الله
به خیر ختم نشد این مراسم تدفین
عزیز

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( هنوز راه ندارد کسی به عالم تو ) * سید حمید رضا برقعی

2176
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (    هنوز راه ندارد کسی به عالم تو ) هنوز راه ندارد کسی به عالم تو

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

نسیم پنجرهء وحی! صبح زود بهشت

"اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو

تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد

شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو

به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟

به راز عِزّةُ للّه نقش خاتم تو

من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم

که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو

تو کربلای سکوتی و چارده قرن است

نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو

چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست

و سالهاست همین جمله است مرهم تو

هوای روضه ندارم ولی کسی انگار

میان دفتر من می نویسد از غم تو

گریز می زند از ماتمت به عاشورا

گریز می زند از کربلا به ماتم تو

فقط نه

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( حـجـاز کـوی مجـاز و حقیـقت اسـت بقیع) *

1773
2

اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( حـجـاز کـوی مجـاز و حقیـقت اسـت بقیع) حـجـاز کـوی مجـاز و حقیـقت اسـت بقیع
سواد و سرمۀ چشم بصیرت اسـت بقیع
اگر چـه کربُبـلا سـرزمین کـرب و بلاسـت
زمیـن مـاتـم و کـوی مصیـبت اسـت بقیع
هزار دیده بر این خاک گوهر افشانده است
که گنج گم شده آل عصمـت اسـت بقیع
چهـار حـجّـت حـق را گـرفـتـه در آغـوش
به چار رکن از این روی حجّت است بقیع
مـزار مظـهـر حُسـن اسـت و مسجـد سجـاد
مـحـیط علـم و مـقام صـداقـت است بقـیع
حجاب و بقعه ندارد از آن جهت این خاک
که با خدای خود اندر عـبادت اسـت بقیع
قسـم بـه کعبـه و بـر تـربـت نـبی ســوگنـد
حریم حرمت و معنای غـربت اسـت بقیع
هـمـیشـه بـوسـه زنـد آفـتـاب و مهـتـابــش
که بوسه گاه فلک از شـرافت اسـت بقیع
از آن چ

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم ) *

3148
3

اشعار شهادت امام حسن (ع) (  من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم  ) من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم
همه را یارم و خود از همه مظلوم‌ترم
خانـه‌ام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل
سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم
عمر من بود محرّم، همه روز و همه شب
قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم
لب فرو بستم و دیدم که اهانت می‌کرد
قاتـل مـادر مظلومه مـن بـر پدرم
با وجودی که خزان کُشت بهارانم را
طشت شد باغ گل و لاله ز خون جگرم
من که طاووس بهشتم به چه جرم و گنهی
سوختـه از شـرر دوزخیان بال و پرم؟
قسمتم بود به مسجد که ز طفلی هر روز
قاتـل مـادر خـود را سـر منبـر نگـرم
تا در آن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود
تیره شد صورت خورشید به پیش نظرم
مضطرب بـودم و لرزیدم و حیـران بودم
که چسان مادر خود را به سوی

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

رباعی مدح امام رضا (ع) (جان پیش تو خواهش نشستن دارد ) *

1560

رباعی مدح امام رضا (ع) (جان پیش تو خواهش نشستن دارد ) جان پیش تو خواهش نشستن دارد
دل در حرمت شوق شكستن دارد
چون پنجره آفتاب بر پنجره است
هر روز دخیل اشك بستن دارد

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد ) * محمد علی بیابانی

1926
3

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد ) اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد

طشتی از خون دل خویش برابر دارد

چشمهایش به در و منتظر آمدنیست

زیر لب زمزمه مادر مادر دارد

جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست

داغ ارثیست که در سینه مکرر دارد

زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر

یادگاریست که از کینه همسر درد

پیش چشمش که توانسته بروی منبر

_ رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟!

لحظه های سفرش در بغلش می گیرد

چادری را که بوی یاس معطر دارد

آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ

مادرش روی زمین لاله پرپر دارد

گفت با گریه حسینم... تو دگر گریه مکن

که حسن میرود و سایه خواهر دارد

آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست؟

جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

درد ودل امام حسن بامادرش (ع) ( عزیز دلم ای آب و گلم فراقت شده قاتلم قاتلم) *

1754
3

درد ودل امام حسن بامادرش (ع) ( عزیز دلم ای آب و گلم فراقت شده قاتلم قاتلم) عزیز دلم ای آب و گلم فراقت شده قاتلم قاتلم
راحت از غم شدم آخر من رسیدم به تو مادر
سر گذارم به دامانت بار دیگر
تا تو رفتی ز دنیا بریدم تا تو رفتی خمیدم خمیدم
شکسته پرم بیا در برم مرا هم ببر مادرم
هر کجا نام تو بردم از غم دوریت مردم
آن شبی که زمین خوردی زهر خوردم
من شدم وارث غربت تو من شدم کشته ی حرمت تو
...

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( جانم فدای لحظۀ جان دادن او ) *

2209
1

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   جانم فدای لحظۀ جان دادن او  ) جانم فدای لحظۀ جان دادن او
كار خودش را كرد آخر سر، زن او
مانند كوچه باز غافلگير گشته
بسیار جانسوز است ساکت ماندن او
از بس که خون آورده بالا گوییا که
خون گریه دارد می کند پیراهن او
كرببلا شد حجره اش، آن لحظه ای که
از تشنگی شد تيره چشم روشن او
آقا نمی ترسد ، خدا می داند اين را
ازشدت زهر است می لرزد تن او
فرزند زهرا مثل زهرا خون جگر شد
اين را روايت كرد طرز رفتن او
ای كاش مثل مادرش شب دفن می شد
تا تير بر جسمش نمی زد دشمن او
با اينكه غمگينيم ، امّا شكر ديگر
مخفی نشد مانند زهرا مدفن او

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اشعار سه بیتی مدح امام حسن (ع) ( کار ما گریه کنان روز جزا با حسن است ) *

5277
3

اشعار سه بیتی مدح  امام حسن (ع) (  کار ما گریه کنان روز جزا با حسن است ) کار ما گریه کنان روز جزا با حسن است
صاحب ما حسن است
رجز ما به صف حشر فقط یا حسن است
صاحب ما حسن است
ما حسینی شده از روح قیام حسنیم
ما غلام حسنیم
ما مسلمان شده دست امام حسنیم
ما غلام حسنیم

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعارمدح ,و مصیبت امام حسن (ع) ( روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است ) *

2230
1

اشعارمدح ,و مصیبت امام حسن (ع) (  روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است ) روز رنج و محن است، رخت ماتم به تن است
همگی گریه کنید که عزای حسن است
به خدا بر همه تا روز جزا معلوم است
که حسن در وطنش مثل علی مظلوم است
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
خیزد از طشت ندا ای خدا و ای خدا
اجر و پاداش نبی شده با زهر ادا
این همه برگ گل و لاله که در این لگن است
پاره های جگر یوسف زهرا حسن است
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
بس که پر بود دلش از غم و رنج و محن
طشت خون هم جگرش سوزد از داغ حسن
همه در غربت آن نور دو عین گریه کنید
باید از داغ حسن مثل حسین گریه کنید
وا حسن وای حسن ، وا حسن وای حسن
آن که یوسف شده مست از بوی پیرهنش
شده از تیر جفا لاله باران بدنش
ماهیان در دل دریا به حسن گریه ک

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( روزی که شرار ظلم افروخته شد ) *

2395
2

رباعی شهادت امام حسن (ع) ( روزی که شرار ظلم افروخته شد ) روزی که شرار ظلم افروخته شد
یک بار دگر حاصل دین سوخته شد
از بعد شهادتش حسن را از تیر
تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد
منبع : منتظران مشهد الرضا

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن (ع) ( اى آنكه شبيه تو شه خونجگرى نيست ) *

2273
4

اشعار شهادت امام حسن (ع) (   اى آنكه شبيه تو شه خونجگرى نيست ) اى آنكه شبيه تو شه خونجگرى نيست
در راه غم و غربت تو همسفرى نيست
يك يار وفادار كنار تو نبوده
از شيعه مخلص به كنارت اثرى نيست
آن زهر جفا با دل ناز تو چه كرده؟
سوزنده‏تر از سوز دل تو شررى نيست
آن زهر چرا قد تو را كرده كمانى؟
ز آن قامت رعناى تو ديگر خبرى نيست
چون مارگزيده به روى خاك فتادى
آيا به برت خواهر نيكو سيرى نيست
اى كاش به مأمون ستم پيشه بگويند
مظلوم كشى در دل غربت هنرى نيست
هستى تو نماينده زهرا كه به غربت
واللَّه كه مظلوم‏تر از تو پسرى نيست
منبع:منتظران مشهد الرضا (ع)

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد