شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس
 وحید محمدی

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( این گدا مرحمت از دست شما می خواهد ) * وحید محمدی

1486
3

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( این گدا مرحمت از دست شما می خواهد ) این گدا مرحمت از دست شما می خواهد
سخت بیمار شده دل که شفا می خواهد
با صفا با تو صفا ، بی تو صفا بی معناست
بیت ویرانهء من از تو صفا می خواهد
بی تو ارباب شدن مثل گدا بودن هاست
با تو ارباب شدن حال گدا می خواهد
"عاشقی شیوهء رندان بلاکش باشد"
هیچ شک نیست که این درد دوا می خواهد
عاشقم ، بال بده تا بپرم تا بامت
این پریدن پری از جنس خدا می خواهد
حرم اینجاست ، همینجا که شکسته است که باز
چشم واکرده و باز عشق تو را می خواهد
تو کریمی و من امّید کرامت دارم
این دل از دست تو یک کرببلا می خواهد . . .

شاعر : وحید محمدی

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم ) * علی اکبر لطیفیان

1589
1

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم  ) سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم
بی سرو سامانم و دنبال سامان نیستم
در حرم پروانه خاکستر شود راضی تر است
در میان شعله ات فکر گلستان نیستم
آیه کهف تو سگ را هم طهارت میدهد
دست بر دامان شدم آلوده دامان نیستم
به همین مور تو بودن تا قیامت راضی ام
هیچ محتاج مقامات سلیمان نیستم
سجده آوردن اگر شرط مسلمان بودن است
گربه چای تو نیفتم من مسلمان نیستم
من سرم را نذر کردم هرچه بادا باد باد
گر ببازم هر دو عالم را پشیمان نیستم
میهمان خوشحال ....آقا میزبان خوشحال تر
بر سر هر سفره ای اینگونه میهمان نیستم
گیسویی دارم به درد گرد گیری میخورد
ورنه من دنبال گیسوی پریشان نیستم

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتیی(ع) -( اى جاده ‏هاى داغ وطن را بياوريد ) * علی حیدرزاده

1872
1

شعر شهادت امام حسن مجتیی(ع) -( اى جاده ‏هاى داغ وطن را بياوريد ) اى جاده ‏هاى داغ وطن را بياوريد
پروانه ‏هاى باغ، چمن را بياوريد
شب‏هاى شعر از غم دل‏هاى اهل بيت
مانند ابر نام دو تن را بياوريد
اى زهرهاى منتظر ظهر تشنگى
روز حسين نيست حسن را بياوريد
او شاهراه دوًم شهر شهادت است
آن زخمى سكوت و سخن را بياوريد
در اوج آه گفت جگر گوش ه‏هاى من،
وقت سفر شده‏ ست كفن را بياوريد
حرفى نمانده است به جز غربت بقيع
ديگر چقدر تير؟ بدن را بياوريد
مولا ، براى اين همه قلب بدون عشق
آن اشك‏هاى سنگ شكن را بياوريد
تقصير زهر نيست كه مسموم مى كند
با سنگ نام كوزه و زن را بياوريد
در مرز مِهر پاى گذرنامه هايمان
هر سال مُهر سينه زدن را بياوريد
كى مى رسد كه بشكفد اين جمله بر لبت
دوزخ بس اس

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( ای سکوتت ملجـأ فریادهــا ) *

1460

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(  ای سکوتت ملجـأ فریادهــا     ) ای سکوتت ملجـأ فریادهــا غربتت کی می رود از یادها
بارش باران ز الطـاف شمــا تحت امرت ابرهـا و بادهـا
فرش راهت بالهای جبرییـل خاک پایت تربت سجـادهـا
لا فتی الا حسن آید به گوش در مصـاف ناقـه ی بیدادهـا
مرتضی پا تا سری جانم حسن
تـو غریب مـادری جانم حسن
بعـد مـادر کوه غم ها مـال تو مصحف زهـــرا قلم ها مـال تو
من گدا را محضـرت مـی آورم بعد از آن دیگر کرم ها مـال تو
در خیالم صد حرم داری حسن کاش می شد این حرم ها مال تو
هیأتی بـا نـام تـو کـردم بنـا ایـن کتیبه ایـن علم ها مال تو
این گدا را می خری جانم حسن
تو غـریب مـادری جانـم حسن
تشت را بنگـر جگـرها را ببیـن از غـم کوچـه اثــرها را ببین
زینبم بایـد د

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( مرغ دلم به سمت بقیع پرکشیده است ) * امیر رضا سیفی

1696
7

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( مرغ دلم به سمت بقیع پرکشیده است ) مرغ دلم به سمت بقیع پرکشیده است
آری به سمت کوی کریمان پریده است
از بخشش تمام جهان مستفیض شد
بر شام مستحق مدینه سپیده است
تفسیر جود و کرم بین چشم او
به به خدا چه دسته گلی آفریده است
صد آدم و خلیل و سلیمان گدای او
احسنت به آنکه سفره ی لطفش عدیده است
دست خودم نبوده اگر دلسپرده ام
وقتی به یک نظر دل من را دریده است
تا زیر پرچمش به سر و سینه ام زدم
قلبم به رقص پرچم سبزش تپیده است
ما مسلم نگاه ابوالقاسمیم و بس
فیضش به گوشه گوشه ایران رسیده است
من مشتری عشق حسن بودم از ازل
اما چرا حسن دل من را خریده است
نقاش ذهن من به سر قبر خاکیش
یک گنبد و ضریح و مناره کشیده است
نه بین خانه اش نفس راحتی کشید
آقای ما

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( از بس که غصه بر جگرم پا گذاشته ) * محمد علی بیابانی

1407
1

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( از بس که غصه بر جگرم پا گذاشته ) از بس که غصه بر جگرم پا گذاشته
خون بر نگاه های ترم پا گذاشته
دیگر توان نمانده بیایم زیارتت
انبوه درد دور و برم پا گذاشته
تنهایی علی که از هر چه بیشتر
بر زخم های مختصرم پا گذاشته
با پای خود نیامده ام... لطف بچه هاست
یک شهر روی بال و پرم پا گذاشته
من هم قد حسن شده ام او نیست هم قدم
ردی خمیده بر کمرم پا گذاشته
گل بوسه های میخ در و تازیانه ها
بر بوسه هایت ای پدرم پا گذاشته
آنکس که پیش چشم علی می زند مرا
روی غرور همسفرم پا گذاشته
محسن فقط مدافع من گشت پشت در
اما کسی بر سپرم پا گذاشته

شاعر : محمد علی بیابانی

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( به زهر ربط ندارد اگر جگر می سوخت ) * سید علیرضا شجاع

1485
1

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( به زهر ربط ندارد اگر جگر می سوخت  ) به زهر ربط ندارد اگر جگر می سوخت
درون طشت غروری کنار در می سوخت
میان کوچه عصا بود شانه ی کرمی
که از جسارت شیطان رهگذر می سوخت
شکسته سینه و بازوی کهکشانی که
حسن ترین جهتش ... آه بیشتر می سوخت
چهل حرامی و یک ریسمان و طفلی که
به حال غربت تنهاترین پدر می سوخت
میان این همه هیزم میان این همه دود
چقدر بال ملائک چقدر پر می سوخت
و بغض دشمنی با علی است میدانیم
در و سر و جگر و دامنی اگر می سوخت

شاعر : سید علیرضا شجاع

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( اگر اين لحظه ها ناگه ز شورت انگبين ميشد ) *

1365

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(  اگر اين لحظه ها ناگه ز شورت انگبين ميشد ) اگر اين لحظه ها ناگه ز شورت انگبين ميشد
تمام روزها سرشار از خلد برين ميشد
به پايان ميرسيد اندوه اين گلهاي پژمرده
بهاري دست ميافشاند، زاد العارفين ميشد
پر از عطر عسل ميشد سبوي تشنۀ مادر
پدر لبخند ميزد، مملو از نور يقين ميشد
تمام باغها مثل بهشتي ميدرخشيدند
نسيمي از تبسمهاي تو عيد آفرين ميشد
از اوج آسمانها بوي تو روي زمين ميريخت
و شاعر در ميان غربتش عاشقترين ميشد
چنان پر ميزدم گرد جمال قدسي ات هر دم
که چون پروانه ها هر بال خاکسترنشين ميشد
****
فقط اي کاش در اين اشکها ميآمدي، آقا!
که پلک خیس من از روی ماهت خوشه چين ميشد..

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( با هر نفس و هر دم، می سوزم و می سازم ) *

1471
3

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( با هر نفس و هر دم، می سوزم و می سازم ) با هر نفس و هر دم، می سوزم و می سازم
هر ثانیه و هر دم، می سوزم و می سازم
از سوختنم هرچند روشن شده راه اما
من آب شدم کم کم، می سوزم و می سازم
در چشم ترم هستی، انگار همین دیروز...
کهنه نشده داغم، می سوزم و می سازم
دل یک خم مالامال از این غم سربسته است:
قدش شده مادر خم... می سوزم و می سازم
یک عمر جگر می سوخت در داغ تو و حالا
آسان شده کار سم، می سوزم و می سازم

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( در دلم يك مدينه تعزيه خوان، دردلم يك بقيع بغض آلود ) *

2006
0

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(  در دلم يك مدينه تعزيه خوان، دردلم يك بقيع بغض آلود ) در دلم يك مدينه تعزيه خوان، دردلم يك بقيع بغض آلود
با همين روضه خوب مي فهمم ،منبر مسجد النبي ست كبود
در حسينيه ام كه مي شنوم ، شب تابوت و تير باران را
تيرهايي كه بر جنازه ي ماه ،آمدند از كمان فتنه فرود
تيري آمد مرا عقب تر برد ، تا كجاي مدينه در شب پيش
ديدم آنجا كريم باران را ، مثل ابري به مجلس بدرود
پاره اي از جگر به طشت نشست ، چشم بر هم نهادو سخت گريست
گفت :"لايوم ياحسين "...آنگاه ،از گلو مصرعي شكسته سرود
كربلا بود لاي انگشتش ، قطعه در قطعه اش نشان مي داد
ظهر توفاني محرم شد ،گريه سر داد بين گفت و شنود
كو ابوالفضل من ؟صدايش زد ،حركت داد پرده اي را ديد
شطي از مشك ناگهاني ريخت ،عطش باغ ماند و رو

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( از تو گفتم باز با چشمان تر ، شرمنده ام ) *

1517

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(  از تو گفتم باز با چشمان تر ، شرمنده ام ) از تو گفتم باز با چشمان تر ، شرمنده ام
گفتم از داغ دل و خون جگر ، شرمنده ام
دلشکسته ، فصل داغت را گشودم پیش رو
دل ندارم تا بگویم بیش تر ، شرمنده ام
محشری بر پاست ، از بیدار باش داغ تو
از قیام سرخ تو ، من بی خبر ! شرمنده ام
آرزو دارم برقصم سرخ ، در بزم غمت
لهجه ام زرد است اما ، کو جگر ؟ شرمنده ام
گفتن از داغ تو شوخی نیست ، باید داغ دید
من ندارم داغ اما بر جگر ! شرمنده ام
کاش فارغ بودم از سنگینی خواب زمین
با غمت ای کاش بودم همسفر ، شرمنده ام
ای شهید عشق ! قلب رو سیاهم را ببخش
از تب عشقت ، نگشتم شعله ور ، شرمنده ام
کاش می فهمید روحم لهجه ی داغ تو را
تا بگرید چشم شعرم بیش تر ... شرمنده ام

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( ازتومي‌خواهم سرودن، ازتواي‌مظلوم عاشق ) *

1309

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( ازتومي‌خواهم سرودن، ازتواي‌مظلوم عاشق ) ازتومي‌خواهم سرودن، ازتواي‌مظلوم عاشق
ازتواي‌ زيباترين‌گل‌، اي‌حسن‌مفهوم‌عاشق
توبزرگي مثل دريا كوه صبري مثل زهرا
صبرتوتاروز محشر، شيوة مرسوم عاشق
واژه،واژه، هرچه‏گفتم‌،لحظه‌لحظه‌هرچه بودم
چارپاره زيـر پايت‌،دفـتر منظوم عاشق
كوچه، دل تنگ جدايي‌،قصه دردبي‌وفايي
ازازل دنياچنين بـود‌،اي تن مسموم عاشق

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( نذر ماه ِ چهره ی مجتبی ) *

1400

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( نذر ماه ِ چهره ی مجتبی ) نذر ماه ِ چهره ی مجتبی
خسته ام من! ...مکدرم ! آقا
درد پیچیده در سرم ، آقا
من چرا گیج می زنم امشب
تو نداری چرا حرم ، آقا؟
بس که در من همیشه سینه زنی ست
با حسینیه ، خواهرم ، آقا!
ای کریمی که (یا کریمانه )
در هوای تو می پرم ، آقا!
در عزاخانه ات دل آوردم
جای آن اشک می برم آقا
بعد از آن روضه های سنگین ات
اتفاقا.....سبک ترم ، آقا
روی دوش خودم جهانی را
گریه در گریه می برم، آقا
شاعر چشمتان نبودم من........ ؟
وای ِ من...خاک بر سرم، آقا

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( داغ داری ، ولی جگر... ، ای وای ) *

1631
3

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( داغ داری ، ولی جگر... ، ای وای ) داغ داری ، ولی جگر... ، ای وای
ذکر شبهات تا سحر ... ، ای وای
گریه کردی تمام کودکی ات
یاد مادر ، پدر ، گذر ... ، ای وای
مادرت بی دفاع بود آنجا
پس چرا اینهمه نفر...؟؟ ای وای
احتیاجی به زهر جعده نبود!!
جگرت پاره گشته ، در ... ، ای وای
چه گریزی زدی به کرببلا
ذکر لایوم و یک خبر ... ، ای وای
توکریمی ، کریم زاده تو
میشود بر عمو سپر ... ، ای وای
تا که افتاد روی صدر حسین
حرمله ، آخرین سه پر ... ، ای وای
می روی پیش مادرت امشب
زخم داری ! ، ولی جگر ... ، ای وای

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سودای سوده اش غم سود و زیان ببرد ) * سید علی احمدی

1683

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سودای سوده اش غم سود و زیان ببرد ) سودای سوده اش غم سود و زیان ببرد
الماس ریزه طاقت و تاب و توان ببرد
دشتی ز لاله ها ز دهانش به طشت ریخت
این دشت طشت، رونق صد گلستان ببرد
صد راز سر به مُهر، عیان شد درون طشت
لیکن هزار راز نهان، بی بیان ببرد
لعلش زمرد و جگرش لعل آتشین
از کف، دو چشم دُر و عقیقش، عنان ببرد
در مسجد و به کوچه و در خانه حمل کرد
باری که صبر از دل هفت آسمان ببرد
گریان ز غربتش نه فقط مرغ و ماهیان
آهش نشاط حوری خلد آشیان ببرد
درک حکایت غم و اندوهش ای «فقیر»
گویا که هوش از سر پیر و جوان ببرد

شاعر : سید علی احمدی

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( اي كه در خانه خود غربت پنهان داري ) *

2879
5

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( اي كه در خانه خود غربت پنهان داري ) اي كه در خانه خود غربت پنهان داري
اي غريبي كه به حق شكوه زياران داري
انقدر سخت گذشت برتو دران كوچه تنگ
بعد ان تا به عبد ديده گريان داري
هميشه غصه دار مادرش بود
هميشه فكر ياس پرپرش بود
همه ديدن به وقت جان سپردن
كه يا زهرا كلام اخرش بود
سرفه ميكردو همش پاره جگرقي ميكرد
اين عمل پشت سرهم وپياپي ميكرد
دوسه روزي ست كه از درد به خود مي پيچيد
عوض زهر سرش كاش كه برني ميكرد

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن(ع) -( از تیر نشسته بر بدن میگویم ) *

3376
12

شعر شهادت امام حسن(ع) -( از تیر نشسته بر بدن میگویم ) از تیر نشسته بر بدن میگویم
از دوختن کفن به تن میگویم
با هر نفسم ((حسین ))گفتم اما
با هر طپش دلم ((حسن))می گویم
تو کشته ی جنگ مردمی نا آگاه
من کشته ی صلح می شوم در این راه
تنهایی تو برای من سنگین است
((لا یوم کیومک ابا عبد الله))
به برادرش عباس:
روزی که علمدار شدی ، میفهمی
محرم به غم یار شدی ، میفهمی
این لرزش دست و دل من را هر وقت
در کوچه گرفتار شدی میفهمی

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( هوای گنبد خضرا هوای صحن بقیع ) *

2302
4

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( هوای گنبد خضرا هوای صحن بقیع  ) هوای گنبد خضرا هوای صحن بقیع
صفای شهر پیمبر صفای صحن بقیع
شده مسبب اینکه دوباره بنشینم
غزل غزل بسرایم برای صحن بقیع
فدای تربت پاک مدینه الزهرا
فدای آن همه غربت فدای صحن بقیع
تمام گوشه کنارش روایت درد است
به اشک غصه بنا شد بنای صحن بقیع
خوشا بحال کسی که فقیر آل الله ست
خوشا به حال و هوای گدای صحن بقیع
حسن حسین مدینه حسن غریب خدا
حسن امام و حسن آشنای صحن بقیع
خدا کند به نگاهی دلم حرم گردد
مدینه عاقبت الامر روزی ام گردد
خدا کند بگذارد منم گدا بشوم
به یک نگاه کریمانه آشنا بشوم
خدا کند بگذارد تمام هستی خود
به راه او بدهم تا که مبتلا بشوم
خدا کند بپذیرد مرا به نوکریش
خدا کند بپذیرد که "جان فدا" بشوم

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن(ع) -( شبی بال و پر تو سوخت ، ای وای ) *

1634
2

شعر شهادت امام حسن(ع) -(  شبی بال و پر تو سوخت ، ای وای ) شبی بال و پر تو سوخت ، ای وای
تمام بستر تو سوخت ای وای
به پیش چشم های خیس زینب ...
دوچشمان تر ِ تو سوخت ، ای وای
شبیه لحظه ی آخر مادر
نگاه آخر تو سوخت ، ای وای
تو دیدی که میان در و دیوار
چگونه مادر تو سوخت ، ای وای
به یاد کوچه و سیلیّ و مادر
دل غم پرور تو سوخت ، ای وای
دل عبّاس وقت تیر باران
کنار پیکر تو سوخت ای وای
نگاه آخرت از غصّه حاکی ست
عزادار غم "چادر خاکی" ست

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( كَرَم كنار ِ كريميِّ تو كم آورده ) *

2007
2

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( كَرَم كنار ِ كريميِّ تو كم آورده ) كَرَم كنار ِ كريميِّ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده
نبوده داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده
گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر ِ تو
چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده
يك عمر خونِ جگر خورده اي و حالا او
براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده
براي تير زدن بر تو و به تابوتت
چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده
جدا مكن به بد و خوب، مادرت مارا
ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده
دوباره بين غزل نام مادرت بردم
مرا ببخش اگر خاطر ِ تو آزردم

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( گرچه خاكي ست ولي مرقد او كعبه ي ماست ) *

3384
4

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( گرچه خاكي ست ولي مرقد او كعبه ي ماست ) گرچه خاكي ست ولي مرقد او كعبه ي ماست
نام آن گرچه بقيع است ولي عرش خداست
حرم كرب و بلا جلوه ي بيت الحسن است
حَسَنيه ست به هرجا كه حُسينيه به پاست
طالع ِ هركه حسيني ست يقيناً حسني ست
كه حسين ابن علي هم حسن دوم ماست
حسني هستم و از حشر چه باكي دارم
كه سر و كار ِ غلامان حسن با زهراست

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مصیبت امام حسن (ع) -( ای در میان جمع غریبان غمت عظیم ) * عابدین کاظمی

18

شعر مدح و مصیبت امام حسن (ع) -( ای در میان جمع غریبان غمت عظیم ) ای در میان جمع غریبان غمت عظیم
ای نور چشم فاطمه یا حضرت کریم
آتش زده به جان همه درد غربتت
یک از هزار غربت تو هست تربتت
دل های عاشقان همگی بی قرار تو
سوزد دلم برای تو و بر مزار تو
دارد حسین گنبد و گلدسته ی طلا
آقای بی حرم تو نداری حرم چرا؟
آخر بنای قبر تو را از طلا کنیم
مانند قبر بی کفن کربلا کنیم
سردار بی سپاه و غریب مدینه ای
آنکس که دید آتش دیوار و در تویی
تو دیده ای به دست عدو تازیانه را
دیدی به روی صورت مادر نشانه را
گرد و غبار چادر مادر تکانده ای
او را عصا شدی و به به خانه رسانده ای
آخر ز غصه ها جگرت پاره پاره شد
زهر جفا رسید و تو را راه چاره شدشه

شاعر : عابدین کاظمی

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه شهادت امام حسن (ع) -( غرق غم و نوا منم امام مجتبی منم ) * عابدین کاظمی

16

نوحه شهادت امام حسن (ع) -( غرق غم و نوا منم    امام مجتبی منم ) غرق غم و نوا منم امام مجتبی منم
رسیده جان بر روی لبم
رها ز غصه ها شدم الهی، الهی، الهی (3)
وای من غریبم مادر (3)
خون شده از غم جگرم ز غصه های مادرم
چه دیده ام من به کوچه ها
عصای دست او شدم واویلا، واویلا، واویلا (3)
وای من غریبم مادر (3)
جان به لب مدینه ام کشته ی زهر کینه ام
قاتل من همسرم شده
کشد شراره از دلم واویلا، واویلا، واویلا (3)
وای من غریبم مادر (3)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:02
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زبانحال امام حسن مجتبی (ع) -( نمی دونم چرا دل بی شکیبه بی شکیبیّ دل خیلی عجیبه ) * عابدین کاظمی

16

زبانحال امام حسن مجتبی (ع) -( نمی دونم چرا دل بی شکیبه    بی شکیبیّ دل خیلی عجیبه ) نمی دونم چرا دل بی شکیبه بی شکیبیّ دل خیلی عجیبه
گمونم باز دلم رفته مدینه باز به یاد یه آقای غریبه
دلم از داغ ـ آقام ـ پر سوز و داغه
قبر ویرونش ـ چون بی ـ شمع و چراغه
هم بدون شمع ـ هم بی ـ صحن و رواقه
اگر چه بی حرمه امام ذوالکرمه
کریم اهل بیته آقا
امان از این زمونه دلارو می سوزونه
بهش می گن غریب زهرا
کریم آل عبا(2)امام حسن غریب زهرا(2)
***
امون از غصه و غم زمونه الهی هیچ کسی غریب نمونه
الهی مثل من کسی نبینه مادرش رو به زیر تازیونه
من خودم دیدم ـ آتش ـ چو شعله ور بود
من خودم دیدم ـ مادر ـ به پشت در بود
من خودم دیدم ـ بابا ـ چه خونجگر بود
بابامو تو کوچه ها به پیش چشمای ما
با ریسمان دستاشو بستند

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مجلس بیست و دوم: شهادت امام حسن مجتبی (ع) *

260

مجلس بیست و دوم: شهادت امام حسن مجتبی (ع) مجلس بیست و دوم:
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
هر جمعه سحر آینه را پاک کنید
چون صبح گذشت سینهها چاک کنید
دستان غروب روی تقویم نوشت
این جمعه گذشت هفته را خاک کنید
السلام علی بقیه الله فی بلاده و حجته علی عباده
السلام علیک یا حجه الله علی من فی الارض و السماء
السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته
السلام علیک یا باب الله و دیان دینه...
یا صاحب الزمان امشب شما را به مظلومیت امام حسن مجتبی قسم میدهم که همهی ما را مورد لطف و مرحمت بی نهایت خود قرار دهی.
بابی انتم و امی و اهلی و مالی و اسرتی
یابن الحسن پدر و مادرم و دار و ندارم همه فدای شما
انّی مؤمن بکم و بما آمنتم به
خدا را شاهد میگیرم ؛ شما را هم شاهد

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مجلس بیست و هشتم شهادت امام حسن مجتبی (ع) *

132

مجلس بیست و هشتم شهادت امام حسن مجتبی (ع) مجلس بیست و هشتم
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
هر جمعه سحر آینه را پاک کنید
چون صبح گذشت سینه ها چاک کنید
دستان غروب روی تقویم نوشت
این جمعه گذشت هقته را خاک کنید
« سید علی اصغر علوی»
السلام علی بقیه الله فی بلاده و حجته علی عباده
السلام علیک یا حجه الله علی من فی الارض و السماء
السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته
السلام علیک یا باب الله و دیان دینه...
یا صاحب الزمان امشب شما را به مظلومیت امام حسن مجتبی قسم می دهم که همه ی ما را مورد لطف و مرحمت بی نهایت خود قرار دهی.
بابی انتم و امی و اهلی و مالی و اسرتی
یابن الحسن پدر و مادرم و دار و ندارم همه فدای شما
انّی مؤمن بکم و بما آمنتم به
خدا را شاهد

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعرامام حسن مجتبی (ع) -( شبی بال و پر تو سوخت ای وای ) * اسماعیل شبرنگ

7

شعرامام حسن مجتبی (ع) -( شبی بال و پر تو سوخت ای وای ) غریب مدینه
شبی بال و پر تو سوخت ای وای
تمام بستر تو سوخت ای وای
به پیش چشم های خیس زینب
دو چشمان تر تو سوخت ای وای
شبیه لحظه ی آخر مادر
نگاه آخر تو سوخت ای وای
تو دیدی که میان در و دیوار
چگونه مادر تو سوخت ای وای
به یاد کوچه و سیلی و مادر
دل غم پرور تو سوخت ای وای
دل عباس(ع) وقت تیر باران
کنار پیکر تو سوخت ای وای

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر امام حسن (ع) -( دل اسیر لطف و احسان قدیم اهل بیت(س) ) * اسماعیل شبرنگ

15

شعر امام حسن (ع) -( دل اسیر لطف و احسان قدیم اهل بیت(س) ) کریم اهل بیت (س)
دل اسیر لطف و احسان قدیم اهل بیت(س)
کوچه های دل شده غرق شمیم اهل بیت(س)
هر کسی را دیدم از جمع گدایان ... عاقبت
لقمه ای نان برده از دارالنعیم اهل بیت(س)
می وزد در کوچه پس کوچه ی شهر عاشقی
عاشقانه هر سحرگاهان ... نسیم اهل بیت(س)
صحن دل را خادمانه آب و جارو کرده ام
تا فقط باشد دل زارم حریم اهل بیت (س)
دست خالی آمدم دریاب دستان مرا
دست گیر اهل عالم ... یاکریم اهل بیت(س)
آرزو دارم بمانم تا همیشه با حسن (ع)
حکّ شده برروی قلبم یاحسین(ع) ویاحسن(ع)

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه امام حسن مجتبی (ع) -( آه و سوز تو ـ چی به روز تو ) * اسماعیل شبرنگ

8

زمزمه امام حسن مجتبی (ع) -( آه و سوز تو ـ چی به روز تو ) آه و سوز تو ـ چی به روز تو
اومده ای غریب شهر غربت
زهر کینه به پا کرده قیامت
روی لبات نشونده آه حسرت
بادیدن پاره های دلت
که از لبات می ریزه توی طشت
روشن شده واسه تموم شهر
این چندساله به تو چه ها گذشت
امید همه ـ عشق فاطمه
چل سال پیش تو کوچه ای پر از درد
جون تورو گرفت سیلی نامرد
وقتی که راه مادرت رو سدّ کرد
تو لحظه های آخرت آقا
با حالی غرق شورو شین می گی
روبه شهید دشت کربلا
لایوم کیومک حسین می گی
رئوف و رحیم ـ آقای کریم
شده چشام برات ابر بهاری
نه که ضریح و بارگاه نداری
نداره قبر تو سنگ مزاری
ایشالّا که با بچه شیعه ها
روز شهادتت آقای من
عزا می گیریم میون بقیع
به عشق تو آقام امام حسن

شاعر : اسماعی

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

امام حسن مجتبی (ع) -( کار تو دیگه امشب ) * اسماعیل شبرنگ

13

امام حسن مجتبی (ع)  -( کار تو دیگه امشب ) امام حسن مجتبی (ع) :
کار تو دیگه امشب
خیلی بالا گرفته
کنار بستر تو
زینب عزا گرفته
طشتی که غرق خونه
به وسعت یه دریاس
اشک عزا نشسته
میون چشم عباس
یه عمره که
دل تو شد دریای غم ها
چهل ساله
روضه گرفتی واسه زهرا
آروم آروم
می خوای که راحت شی از دنیا
( واغربتا – واغربتا)
انگار که می شنوم
صدای آشناتو
داری می گی به زینب
همه سفارشاتو
دوباره حال و روزت
به غصه مبتلا شد
انگار که حجره ی تو
گودال کربلا شد
حسین من
دلگیرم از ماجرای تو
نمی رسه
هیچ روزی به عاشورای تو
روی دلم
مونده غم کربلای تو
( واغربتا – واغربتا)

شاعر : اسماعیل شبرنگ

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد