ای خانه ی دل بیت الحرمت
دشمن خجل از لطف و کرمت
دل ها شرری از تور غمت
صحرای بلا گلبون ز دمت
ایینه ی حق سر تا قدمت
ماییم و غم و درد اِلمت
غم تو دارم چه غم از نارم ؟
که پناه آرم سوی این درگاه
ابی عبدالله
ای خاک بیابان ها کفنت
شاخ گل حق زخم بدنت
تن گشته یکی با پیرهنت
بر نوک سنان قرآن سخنت
جان دو جها قربان تنت
جاری سر نی خون از دهنت
تو حسین هستی که نشد دستی
ز در لطف و کرمت کوتاه
غم تو دارم چه غم نارم؟؟
که پناه ارم سوی این درگاه
ابی عبدالله
ای خون خدا در پیکر تو
رخسار ز گل نیکو تر تو
شد شسته به خون اصغر تو
دردا که دل غم پرور تو
شد لاله ی داغ اکبر تو
به برون زخمت و به درون سوزت
به بصر اشکت
- پنج شنبه
- 22
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 09:48
- نوشته شده توسط
- سجاد