قلبی که زاره، آروم نداره
بازم شب جمعه شد و دل بی قراره
دل غرق خونه، مست جنونه
همراه زینب قلب بی تابم میخونه
بازم تو قلب نوکرا چه شورشی به پا شده
امشب دوباره فاطمه مهمون کربلا شده
حسین من
******
تنگ غروبه، تنگ غروبه
با خنجری کهنه روی حنجر می کوبه
بارون می باره، بارون می باره
پرپر نزن که خواهرت آروم نداره
برات بمیره خواهرت انقده دست و پا نزن
خودم میشم گریه کنت هی مادر و صدا نزن
حسین من
******
تو رفتی از حال، من رفتم از حال
وقتی که با صورت زمین خوردی تو گودال
قلبم شکسته، قلبم شکسته
دیدم که با چکمه روی سینه ت نشسته
خودم دیدم تو قتلگاه غرق به خونه پیکرت
خودم دیدم پنجه زده یکی به اون موی سرت
حسین من
- پنج شنبه
- 16
- مهر
- 1394
- ساعت
- 08:11
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری