شهادت امام حسین (ع)

سبک زمینه طلیعه ی محرم الحرام ۱۳۹۷

و سیاه پوشان

بند اول

صدای آشنا،به گوشم میرسه

نوای نینوا،به گوشم میرسه

شده وقت عزا،عزای شاه دین

شده وقت بکا،برای شاه دین

سلام به چای روضه

به این شبای روضه

حال و هوای روضه

منم گدای روضه

پیرهن مشکی میپوشم،باذن مادر تو

برهنه میشم این شبا،به یاد پیکر تو

حسین عزیز فاطمه

غریب مادر ای وای

بند دوم

دل اهل ولا،شده ماتمکده

بزن بر سینه که،محرم اومده

نسیمی جانفزا،میاد از کربلا

سلام من به تو،شهید سر جدا

سلام به ساحت تو

به ماه محنت تو

به عطر تربت تو

آقا به هیئت تو

سلام میدم به پرچم و،نسیم کربلاتون

الهی جون بدم یه روز،آقا پایین پاتون

حسین عزیز فاطمه

• یکشنبه
• 18
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 01:13
• نوشته شده توسط
• امیرحسین سلطانی

صدا زنگ کاروونه میاد از راه عاشقونه
همه خَستن یه جورایی ولی زینب نیمه جونه
نگاه می کرد، به اربابو، به خشکی روی لبهاش
نگاه می کرد، به سقا و، به مشک و دستا و چشماش
نگاه می کرد، با چشم خیس، به اکبر و قد و بالاش
قلبش / می سوزه و اسیره
غصه / از تو دلش نمیره
اینجا / هرکی میاد قلبش می گیره
کرببلا وای وای وای وای ۳

تا عباس از خیمه میره دلا از غصه می میره
بمیرم که یه روز اینجا خیمه ها آتیش میگیره
لبا تشنه ست، خدا رو شکر، اباالفضل پشت داداشه
تا عباس هست، محاله که، سپاه زینب بپاشه
امون از اون، روزی که این، ساقی تو خیمه نباشه
خاک / کربلا غرق آهه
اینجا / دیگه آخرای راهه
وای که / پایین تل مثل قتلگاهه
کرببل

• پنج شنبه
• 30
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 10:45
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

زينبی كه پرچمدار امير عالمينه تا نفس داره رو دوشش علم يا حسينه
توی راه بلا حماسه هاش تماشاييه
با چشای ترش هرچی می بينه زيباييه
دلخون با چش دريا / مونده پرچمش بالا
هر كی می بينش ميگه / يا نائبه الزهرا ۲
يا زينب مدد زينب ۴

گرچه قلب محزونش از غم دلبر شكسته پر شكسته ميشه اما نشده سرشكسته
صاحب صبره و صاحب بهترين ارزشه
داره ميره تا كه فاتح شام و كوفه بشه
زينب بی علمداره / زينب بی كس و ياره
اما می دونه بايد / پرچم رو نگه داره ۲
يا زينب مدد زينب ۴

قامتش خميده تا كه زنده دين خدا شد با بيان شورانگيزش كربلا كربلا شد
صدها سال رفته و داره هزار هزار سينه چاک
ذكر شيعه شده يا سيدتي روحي فداک
زينب حافظ دينه

• پنج شنبه
• 30
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 12:04
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

عمري به هواي تو دويدم كه بميرم
حالا به عزاي تو رسيدم كه بميرم
با اشك به ياد تو نوشتم كه كجايي
افسوس به پايت نرسيدم كه بميرم
آتش زده اي بر جگرم با نفس خويش
آنقدر در اين شعله دميدم كه بميرم
زنجير زنم سينه زنم يك دهه با دست
صد زخم بر اين سينه خريدم كه بميرم
اي كاش بسوزم نرسم تا غم گودال
اين است تمامي اميدم كه بميرم
روزي كه شنيدم كه چه شد با لب خشكش
از سينه چنان آه كشيدم كه بميرم
من طاقت خون روضه ي ناحيه ندارم
آقا به تو سوگند بريدم كه بميرم
بذار سلام رو با سلامي كه امام زمانامروز داده عرض كنيم،هرچه بادا باد،به ما ربطي نداره،ميگيم آقامون اين طور برامون ترسيم كرده.
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضی

• پنج شنبه
• 13
• مهر
• 1396
• ساعت
• 06:47
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

آفتابا هلال ماه شدی
کاروان را چراغ راه شدی

بر سرم سایهء سرت افتاد
ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد

بر سر نی سر تو آیت نور
نِی شجر، من کلیم محمل طور

چشمهای تو محملم را برد
صوت قرآن تو دلم را برد

مصحف سرخ هیفده آیه
سر نی کرده بر سرم سایه

من شدم سایه بان پیکر تو
حال شد سایه بان من سر تو

کاش یک دم به خاطر دل من
خم شود نیزه در مقابل من

تا بگیرم ز نوک نی به برت
بزنم بوسه ها به زخم سرت

نیزه از خون حنجرت خجل است
نیزه دارت چقدر سنگدل است

نی که خم می شود مقابل من
او شود دورتر ز محمل من

کاش سنگی که خورده بر سر تو
خصم می زد به فرق خواهر تو

کس ندیده کنار یکدیگر
آفتاب و غبار و خاکستر

یاد روزی که مادر

• دوشنبه
• 24
• مهر
• 1396
• ساعت
• 08:50
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

دارم می سوزم تنگه دلم برا حرم کربـــلا
منم جدا کن منت بزار روی سرم کربـــلا
کبوترم من هواتو دارم
هوای صحن و سراتو دارم
بببین بازم حیرونم خیس بارونم منم مجنونم کربـــلا
ببین توی زندونم ببین دلخونم تویی درمونم کربـــلا
آه دل من به تو خوشه
آه دوری من رو می کشه
آه کربـــلا یا کربـــلا

دارم می سوزم می خوام بیام این اربعین کربـــلا
می خوام بیام به نیابت از ام البنین کربـــلا
به جای اونکه حسرت کشیده
حتی یه بارم تو ندیده
به جای اون سه ساله که شد آلاله می گفت با ناله کربـــلا
به جای اون جامونده که تو خرابه می گشت دنبال کربـــلا
آه کوه درد و حسرتم
آه کربـــلا کن دعوتم
آه کربـــلا یا کربـــلا

شاعر : مح

• پنج شنبه
• 2
• آذر
• 1396
• ساعت
• 11:36
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

زمینه شب جمعه و شهدا و شهید محسن حججی

بازم هوایی میشه دل امشب

بازم شب جمعه شد و ارباب

این دل اسیر کربلاتونه

جان رقیه نوکر و دریاب

دونه به دونه قطره ی اشکم

میریزه مثل بارون نم نم

احساس خوبی دارم آقا جون

من میرسم به کربلا کم کم

چه حس خوبیه حرم وقتی

بارون زیر بارون خیس اشکی

راه میری و میباره هی بارون

می افته یادت روضه ی مشکی

ارباب حسین ارباب حسین ارباب

بند دوم

یادی کنم از اون شهیدایی

داشتن یه دل که بوده دریایی

رفتن به سوریه با سربند و

با یه پلاک و عشق زهرایی

محسن فدا شد سوریه اما

جسمش نرفت زیر سم مرکب

بالای نیزه ها نرفت محسن

جانم فدای غصه ی زینب

فکری برای حال زینب کن

حالا

• شنبه
• 30
• دی
• 1396
• ساعت
• 21:23
• نوشته شده توسط
• فرید آلبوغبیش

#امام_حسين_ع
گريه حضرت آدم
وقتى كه حضرت آدم (ع) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از درد فراق بسيار گريه كرد،
و تا چهل سال اين گريه ادامه داشت، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبه
او را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود.
حضرت جبرئيل (ع) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على، يافاطر بحق فاطمه، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق) الحسين منك الاحسان.
وقتى حضرت آدم (ع) به اسم امام حسين (ع) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:
اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه

• یکشنبه
• 16
• اردیبهشت
• 1397
• ساعت
• 10:38
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

از تمام زندگی دار و ندارم شد حسین

عزت و فخر همه ایل و تبارم شد حسین

باغ آفت خورده از باد خزان بودم ، نسیم

آمد از سمت خدا باغ و بهارم شد حسین

یاد دارم از خودم سر بر گریبان داشتم

قطرهء اشکی چکاندم اعتبارم شد حسین

خشک بودم چون کویری تشنه در شوق فرات

نیلِ جوشان دو چشم اشکبارم شد حسین

بیقراری های دل صبر و قرارم را گرفت

مایهء آرامشم صبر و قرارم شد حسین

شهر ها را بر سر نی رفت با سر تا که دل

برد از من پای نیزه شهریارم شد حسین

زار میزد زینبش در سایه سار ماتمش

مثل زینب بانیِ احوال زارم شد حسین

داغدار غربتش گشتم به جبران روز حشر

مونسم یارم اَنیسَم غمگسارم شد حسین

• چهارشنبه
• 13
• تیر
• 1397
• ساعت
• 18:24
• نوشته شده توسط
• جواد

معرفت در اشک‌هایم قدّ یک ارزن نبود

نور خود را پخش کردی؛ چشم من روشن نبود

در جواب ناله‌ی جانسوزِ «هَل مِن ناصرت»

با خودم گفتم که روی صحبتش با من نبود

بندِ دنیا و تعلق‌هاش، پایم را شکست

باز شد راه حرم؛ پای حرم رفتن نبود

من شلوغش کرده‌ام با جمله‌ی «جا مانده‌ام»

اشتیاقِ کربلایت در سرم اصلاً نبود

روضه‌خوان «گودال» خواند و اشک من جاری نشد

کاشکی در روضه‌های تو دلم نشکن نبود

احترامِ خویش را باید نگه می‌داشتم

زشتیِ اعمال من در شأن سینه‌زن نبود

هر چه را که کاشتم بر باد دادم با گناه

هیچ کس اندازه‌ی من با خودم دشمن نبود

روضه‌خوانت می‌شوم تا باز هم پاکم کنی

بر زمین بودی و بر جسم تو پیراهن نب

• جمعه
• 5
• مرداد
• 1397
• ساعت
• 13:06
• نوشته شده توسط
• جواد

باسم رب الزهرا(سلام الله)

اشکه روضه هات الماسه .
نوکر به آقاش حساسه
کشته مردتم میدونه
هرکس که منو میشناسه

منو دریاب. حضرت ارباب
که نداره این گدا جز تو کسی
میدونم که. روز قیامت
تویی که به داد نوکر میرسی

آقا از دنیا. چه دلگیرم
آخرش پای. تو میمیرم

ارباب ارباب آقام آقام آقام حسین

اونکه پای تو میمونه
زندگیش حسین تضمینه
واسه قلبی که پر درده
دیدن حرم تسکینه

یه روز آقا. این جمع ایشالله
توی بین الحرمین سینه زنیم
با دعای حضرت زهرا
روزیمون بشه برات جون بکنیم

دل تنگم با. حرم جوره
ولی دستام از . حرم دوره

ارباب ارباب آقام آقام آقام حسین

روزام با حسرت شب میشه
برا حرم پر تب میشه
شهادتینم ایشالله
لبیک

• یکشنبه
• 14
• مرداد
• 1397
• ساعت
• 12:59
• نوشته شده توسط
• محمد دهدارزاده

ای حسین ای به فدایت همه ی زندگیم
پُر شد از گرد عزایت همه ی زندگیم

گرچه قابل به نثار قدمت نیست ولی
همچوگل ریخت به پایت همه ی زندگیم

کعبه ی دل تویی وسعی من وزمزم من
با صفا شدزصفایت همه ی زندگیم

همه ی دل خوشیم ازهمه عالم این است
که شده طی به عزایت همه ی زندگیم

ای حیات دوجهان بسته به جودو کرمت
شده مرهون عطایت همه ی زندگیم

مهر تو گرچه چراغ شب تاریک من است
شده روشن زولایت همه ی زندگیم

هستیم خورده گره برتو وصحن وحرمت
برخی کرب وبلایت همه ی زندگیم

ازهمان روز که گفتی جگرم می سوزد
سوخت از هُرم صدایت همه ی زندگیم

همره اشک «وفایی» به عزاخانه ی تو
گفت مولا به فدایت همه ی زندگیم

#حاج_سید_هاشم_وفایی

• پنج شنبه
• 22
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 11:38
• نوشته شده توسط
• سجاد

رسیده، زمان دل بریدنم ز دلدار
امان از، نگاه آخرت ای چشم خونبار!
برادر، خدا نگهدار
ببین جا می گذارم من دل خود را همین جا
تنت را می سپارم دست این شن های صحرا
سرت بر روی نی سایه سر ما
در دل داغ، بر لب آه، الوداع ثارالله
(حسین ثارالله حسین ثارالله حسین وابن ثاره)
می آید، نوای ناله ای دور و بر تو
می آید، صدای مویه ای بر پیکر تو
صدای، مادر تو
تو را کشتند و آبت هم ندادند ای حسین جان
چرا کف می زنند اینها و شادند ای حسین جان
به جان جسمت افتادند ای حسین جان
مظلومی، تنهایی، تو جانِ زهرایی
(حسین ثارالله حسین ثارالله حسین وابن ثاره)

نغمه پرداز: اکبر شیخی

• پنج شنبه
• 3
• آبان
• 1397
• ساعت
• 11:32
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

به بهانه خروج امام حسین (ع) از مدینه
تصویری از کاروان ِکربلا...

کاروان می رفت و جانان بود و جان
در کاروان
هم سفر بودند با هم ، یک جهان در
کاروان

درد ، دردِ عشق بود و راه ، راه ِعاشقی
بسته شد با مرگ ، عهدی جاودان در
کاروان

ره دراز و... دشت ناهموار .. و مقصد
دوردست
یک بیابان... عده ای پیر و جوان در
کاروان

مادران وخواهران و دختران و کودکان
هر یکی می شد به نوعی امتحان ، در
کاروان

پشت محمل ها برای دختران نور بود
بستر خوابی به رنگ پَرنیان در کاروان

گردوخاک راه در رخسار آنان میکشید
طرحی از رنج گلستان ، در خزان ، در
کاروان

خیره تا خورشید می شد ، در نگاه
کودکی
آمد از بال ملائک سایبان در کاروان

• جمعه
• 16
• فروردین
• 1398
• ساعت
• 11:54
• نوشته شده توسط
• علیرضا امانی مجد

فَاسْتَبِقوالخَیْرات
وَ اِنَّ الحَسَنات
یُذهِبنَ السَّیِّئات
بر ماه راه نجات گریه بر حسینه
اَفضلُ الحَسَنات گریه بر حسینه
حسین وای...

حسین عزیز خدا
حسین امامِ هُدیٰ
یا سَیّدَالشُّهدا
صِراطِ مستقیم مسیرِ زُهِیره
هر کس حُسِینیه عاقبت به خیره
بر ماه راه نجات گریه بر حسینه
اَفضلُ الحَسَنات گریه بر حسینه
حسین وای...

امون ز درد و بلا
وَ شعلهٔ خیمه ها
وَ رأسِ بر نیزه ها
مولایی که داره لطف بی نهایت
از روی نیزه شد مظهر هدایت
بر ماه راه نجات گریه بر حسینه
اَفضلُ الحَسَنات گریه بر حسینه
حسین وای...

وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ ال

• پنج شنبه
• 10
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 12:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

( اَمیری حُسَینٌ وَ نِعمَ الاَمیر )
( سُرُورُ فُؤادِ البَشیرِ النَّذیر )
( فَهَلْ تَعلَمُونَ لَهُ مِن نَظیر )
فرامین مولا بود دلپذیر
******
میان غبار سواران جنگ
کفن بر بدن آمده خوان جنگ
یل نوجوانی چو مردان جنگ
دلیرانه مشتاق میدان جنگ

رجز خوان شده یازده ساله ای
مبارز طلب گشته آلاله ای
چو زیباترین شعر یک واله ای
که باشد به ماه حسین هاله ای

( اَمیری حُسَینٌ وَ نِعمَ الاَمیر )
******
چه نیکو امیری بود شاه دین
که روشن شده از رخش راه دین
به فرمان سلطان آگاه دین
به سر می روم تشنه در چاه دین

بلی گفته ام من به فرمان او
منم مانده بر عهد و پیمان او
شوم با دل و جان به قربان او
سرم هدیه سرخ ایمان او

(

• شنبه
• 12
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 12:25
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دوباره بازفصل غمه/مه عزاوماتمه،
سینه زنا گریه کنا/ ماه خدا محرمه،
بیایید دوباره عاشقا/ به عشق شه پربزنیم،
بیایید به یاد غم او/ به سینه وسربزنیم،
دم بگیریم زنای دل/ به یاد آن نور دوعین،
بگیم که ما پای تو اییم /ای شاه بی سر یا حسین،
تو این زمونه هرکسی/یه جوری لذت میبره،
خدا رو شکر که عمر ما/میون هییت میگذره،
ما بر همین خوشیم اقا/ای گل ناز مصطفی،
نوکر درگاهت شدیم/ شدی حسین ارباب ما،
اصل و نصب ریشهء ما/ شده به عشق تو عجین،
فخرم گدایی تو شد/ شاهنشه عرش و زمین،
بیا حسین سوزه دل و/ اخلاص در من زنده کن،
عشق خودت رو در دلم /شعله ور و تابنده کن،
بیا تو ای مهد سخا/پاکم کن از راه وفا،
بعدش ز لطف و کرمت/من

• شنبه
• 2
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:53
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شهید راهِ خدا،شهید راهِ خدا
یا سیّدَ الشُهدا،یا سیّدَ الشُهدا
مولا یا اباعبدا...،تویی اعتقاد و باورم
مولا اباعبدا...،سوره قدر و کوثرم
یاورِاسلام،حامی مکتب
یوسف زهرا،هستی زینب
اَحَبَّ ا... مَن اَحَبَّ حُسیناً...

خدا کند نشود،دلِ من از تو جدا
یا سیّدَ الشُهدا،یا سیّدَ الشُهدا
مولا یا اباعبدا...،گل گلزارِ دین مُبین
مارا بطلب آقاجان،به زیارت خود اربعین
عشقَت ای مولا،افتخار ماست
چون شهیدانَت،این شعار ماست
اَحَبَّ ا... مَن اَحَبَّ حُسیناً...

• یکشنبه
• 3
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:38
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین
هزارسال بسوزم فقط برای حسین

حسینی ام!به دوعالم چکار دارم من!
گذشته ام ز دوعالم به اتکای حسین

حسین روح‌نماز است و پنج‌نوبت را..
سر نماز میوفتم بدست و پای حسین!

براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد
نوشته روی دلم مجلس عزای حسین

همیشه مادر دلخسته ام به من‌ میگفت
مباد خرده بگیری به روضه های حسین

رفیق!کرببلا دعوتی ست!پولی نیست!
برات کرببلا چیست؟یک دعای حسین

نیابتا ز حسن کربلا برو امسال
ببر سلام حسن را به کربلای حسین

هنوز فاطمه در عرش روضه میخواند
تنور خانه خولی نبود جای حسین

• سه شنبه
• 5
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:36
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

پیمانه خالی است و کرم بی نهایت است
اما همین گدایی ما اوج عزت است

کودک به غیر خانه ی بابا نمی رود
یعنی همیشه خانه ی عشّاق هیئت است

اینجا حسینیه است در این خانه ی حسین..
حتی نفس کشیدن ما هم عبادت است

آغوش اگر که باز کنی خوب ها چرا؟!
هر کس گناه بیشتر آورده دعوت است

خاکی شدم برای تو خاکم درست شد
زحمت برای روضه ی تو عین رحمت است

ما پرورش گرفته ی زهرای اطهریم
از مادر آنچه می رسد اصلاً محبت است

محشر همه به دور حسین جمع می شویم
فردوس بی حضور تو خاموش و خلوت است

نزدیک اربعین شده کاری بکن حسین
دیگر برات را بده وقت زیارت است

گودال سخت بود برای دلش ولی
اشک امام عصر برای اسارت است

شرط استفاده ازین

• سه شنبه
• 5
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:37
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سیدی یا ثارالله حسین اباعبدالله...

شکرخدا که دلم شد،معتکف حرم تو
سائلم ای گل زهرا،فقر من و کرم تو

به وادی غم عشقت،ببین شدم آواره
اگر برانی ام از خود،دگر شوم بیچاره

وجود من شده مولا،اسیر لطف و مرامت
عادت تو احسان و سَجیّهٔ تو کرامت

مِهر تو فخر و کمالم،نام تو شور و نَوایم
شکر خدا که از اوّل،گدای کرببلایم

روی تو نورِ الهی،راه تو راه هدایت
خورده به لوح دل و جان،نشان عشق و ولایت

دعا نما که مُحبِّ،خدایی تو شوم من
مثل تمام شهیدان فداییِ تو شوم من

الا که در رَهِ اسلام،فدا شده همه هَستت
امان زِ کینه و بغض و،جفای دشمن پَستت

به یاد غربتت آقا دلم ز غصّه حزین است
سرِ تو بر سرِ نیزه،تنت به خاک زمین

• چهارشنبه
• 6
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:53
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

از تو ممنونیم
بر تو مدیونیم
به عشقت جانا
با هم می خونیم
تو نفسی برای ما
همه کَسی برای ما
اگه آقا همه بِرَن
خودت بَسی برای ما
محبتت از سرمون زیاده زیاده زیاده
روزیمون از درِ بابُ الجواده جواده جواده
ایشالا اربعین میایْم پیاده پیاده پیاده
حسین وای...

مُحرِمِ یاریم
پِیِ دلداریم
فقط ای مولا
ما تو رو داریم
می سوزه دل برای تو
به پای روضه های تو
آخرشم میشه آقا
زندگیمون فدای تو
دلخوشیِ گرفتارا حسین جان حسین جان حسین جان
ذکرِ شفای بیمارا حسین جان حسین جان حسین جان
امید ما گُنَهکارا حسین جان حسین جان حسین جان
حسین وای...

• پنج شنبه
• 7
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:34
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین
دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین

کم در میان کوفه عذابم نداده اند
با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند
از بس که بین کوچه جوابم نداده اند
دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین

با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند
دندان و کام شعله ورم را شکسته اند
از پشت بام فرق سرم را شکسته اند
نامردی است مسلک شان غالبا حسین

شام بلند غفلت شان سر نمی شود
چیزی برایشان زر و زیور نمی شود
این جا دلی برای تو مضطر نمی شود
برگرد و سر به وادی این ها نزن حسین

دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان
از کوچه های خاکی و باریک کوفیان
جان رقیه ات نشو

• یکشنبه
• 10
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 13:42
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

آسمان پیشِ تو تعظیم کند جا دارد
جلواتِ رخِ تو بسکه تماشا دارد

نسل در نسل همه عاشق ومجنونِ توأیم
خوش بحالِ دلِ ما مثل تو لیلا دارد

روزگاریست که ماسائلِ این درگاهیم
دلمان در حرمِ امنِ تو مأوا دارد

شکرِ حق پلکِ تری دارم واین چشمانم
همه شب سهمیه از حضرت زهرا دارد

دیده ام ، هرکه رسیده است در ره به خدا
تربت ِکرببلایت به مصلی دارد

مادرم با نمکِ روضه بزرگم کرده
حُبِ تو ریشه در این آب وگِلِ ما دارد

هرکسی صاحبِ اشک است نظر کرده توست
گونة سرخ شده جلوه زیبا دارد

به سر وصورت زخم-یم مباهات کنم
رُخِ زخمی شده در چشمِ تو معنا دارد

به فدایِ رخِ نیلی شده مادرِ تو
فاطمی هرکه شود صورتش امضا دارد

نگرانِ سف

• یکشنبه
• 10
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 15:11
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

در ماتم حسین صاحب عزا بیا یا صاحب الزمان
میزبان شیعیـان در کربـلا بیا یا صاحب الزمان
شمشیـر انتقـام از اشقیـا بیا یا صاحب الزمان
شاهـد به دورة رنگ و ریا بیا یا صاحب الزمان
******
یا صاحـبِ عـزا ای صاحـب ، لوا بیا
یا صاحـبِ لـوا ای صاحـب ، عزا بیا
مهدی بیا بیا مهدی بیا بیا مهدی بیا بیا

عجّل علی ظهورک یا حجت الحسن
مهـدی بیا درخـت ظلم و ستم بکن
با پنجـه های عدل و شمشیر مرتضا
از جان شیعه کوته کن دست اهرمن

هر سوی این کرانـه تیغی علم ببین
آزادگـان اسیـرِ دسـت ستـم ببین
در کوچه های غربـت مظلومیت رها
دنیا به چشـمِ آنان دنیـای غم ببین

صاحـب زمـان بیا با یک تبر به دست
(افتاده کعبه از نو در دست بت پرس

• چهارشنبه
• 13
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 18:51
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دلم به پات اسیره ای گل ناز زهرا،
تابه ابد میخونم من ز تو شاه دلها،
من فقیرم آره اسیرم تویی امیرم،
روی قلبم این و نوشته بی تو میمیرم،
تموم فخرمه هستی تو اربابم،
برای کربلات آقا در تب و تابم،

ذکر قشنگت آقا میده به دل طراوت،
بزار بیام به پابوست برای زیارت،
سرور من تاج سرمن تویی یارم،
به جان مادرت زهرا دوست دارم،
ای نگارم به من ای آقا آبرو دادی،
عزیز زهراست کسی که از تو کند یادی،

تو معدن سخایی عشق تو دلنواز،
هرکسی شد غلامت به خدا سرفراز،
بی قرینی همه ی عالم مست جامت،
عشق تو ارباب فراگیر مثل نامت،
بانگاهی مرا آقا خدایی کن،
اربعین باز منو کرببلایی کن،

خوشبو تر از عبیر و گلاب خاک پایت،
میوه ی قلب

• پنج شنبه
• 14
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:46
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#قتلگاه
#گودال
#یاحسین_علیه_السلام

روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود

شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود

جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود

یادگار مادر او را به #غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود

شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود

نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود

در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود

روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این ک

• جمعه
• 15
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 13:44
• نوشته شده توسط
• علی اصغر یزدی

السلام آقا شاه و ساقیا،دل من تنگه واسه کربلا،
کرببلا ذکر لبم دم همه دم،
کرببلا سلام به تو وادی غم،
کرببلا بده پرم،کرببلا خون جگرم،
عذاب مده دیگه منو کرببلا منتظرم!
{حرم الله حرم الله،حرم عباس و ثارالله}

معنی اشکم باعث رشکم،مست دیدار صاحب مشکم،
همه دم ارباب درتب و تابم،معطل اذن شما اربابم،
اربابم درد منو دوا نما،
اربابم راهیم کن سوی کربلا،
اربابم میدونم بدم،
اربابم تو نکن ردم،
گفتم که خادم الحسین،
بنویسن روی لحدم،
{حرم الله حرم الله،حرم عباس و ثارالله}

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 17:57
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ثارالله ای خون خدا
ای دل بر عشقت مبتلا
باده نوش جام بلا
ای غریب کرببلا
آقام آقام آقام حسین...

حق مِهرَت با گِلَم سرشت
نامَت روی قلبم نوشت
عِشقَت بهترین سرنوشت
بین الحرمینت بهشت
آقام آقام آقام حسین...

ای دلربای عالمین
ای بر زهرا نور دو عین
گویم ذکرت را دم به دم
سالار زینب یاحسین
آقام آقام آقام حسین...

• چهارشنبه
• 20
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:57
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

ببین که به قصدِ گدایی به کویت نشستم
ببین که دلم را به لطف و عطای تو بستم
ببین که به لطفِ تولایِ تو حق پرستم

منم که به پایِ تو افتادم و ناله دارم
با اینکه تورا دارم اما گره خورده کارم
برای رسیدن به کرببلا بی قرارم
کمک کن امید و پناهی به جز تو ندارم

بدونه شما میشوم گر ز کویت برانی
به دور از عطا میشوم گر ز کویت برانی
از عشقت جدا میشوم گر ز کویت برانی
من آقا فنا میشوم گر زکویت برانی

بمیرم تو را خارجی خواند عدو قافل از این
که هستی تو بعدِ علی سومین سرورِ دین
بمیرم تو را تشنه کشته اگر فرقه ی کین
نشسته اهالیه دریا به سوگِ تو غمگین

عزیزی تو اشرفترین خلقِ خلاقِ جانی
شریفی تو سروِ جوانانِ باغِ جنانی

• چهارشنبه
• 20
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 11:22
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور