شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس
 رضا یعقوبیان

نوحه زبانحال خروج امام حسین(ع) از مدینه -(الا مادر، حسین تو، داره میره...) * رضا یعقوبیان

633

نوحه زبانحال خروج امام حسین(ع) از مدینه -(الا مادر، حسین تو، داره میره...) الا مادر حسین تو داره میره
ستم هایی به من کرده دشمن خیره
غریبم من(۲)

عزیز مصطفی گردیده ام تنها
پر از دردم اسیر رنج و محنت ها
غریبم من

منم مادر گل حیدر نور عین تو
رود از شهر خود مادر حسین تو
غریبم من

صفابخش همه دلها دلم خونه
خودم میرم ولی قلبم اینجا میمونه
غریبم من

دارم میرم ولی مادر بی شکیبم من
در این عالم چنان حیدر من غریبم من
غریبم من

دارم میرم ولی با اصغر و اکبر
به همراه ساقی طفلان مهربان خواهر
غریبم من

از این غمها شده خون قلب خیرالناس
دارم میرم ز شهر خود همره عباس
غریبم من

به وقت رفتنم گشته جان من بر لب
که میسوزم با عزیزانم از غم زینب
غریبم من

دارم میرم دگر از شهر پیغمبر
گل حیدر دعایم کن تو ای مادر
غریبم من

  • جمعه
  • 22
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی امام حسین(ع) -(دنیایِ منی آقا ، مولایِ منی آقا) * الیاس محمدشاهی

974

شور طوفانی امام حسین(ع) -(دنیایِ  منی  آقا ،  مولایِ منی آقا) بند اول

دنیایِ منی آقا ، مولایِ منی آقا
مجنونه توأم ارباب،لیلایِ منی آقا

تاجون دارم برای تو میخونم
نوکره درباره شما میمونم
به دستای خالیه من نگاه کن
جونه رقیت منو روبراه کن

به ساحته تو ، ارادت دارم
می‌دونی ارباب که دوست دارم
خودت میدونی،به پات اسیرم
نیام اربعین ، حرم میمیرم

(لبیک یا حسین)

بند دوم

من قطره تو دریایی،شاهنشه دلهایی
شیرِ علوی عباس،سرچشمه ی زیبایی

پشت و پناهه زینب و ربابی
ماهه قبیله ی ابوترابی
بابِ حوائجی و صاحب لوا
سرداره باغیرت کرب و بلا

تمومه هستم،فدایِ عباس
منم غلامه ، سرایِ عباس
آبرومو از ، نگاهِش دارم
محاله که دست،اَزَش بردارم

(مدد یا ابالفضل)

بند سوم

من خاکه کفِ پاتم،عمریه که شیداتم
یاحضرتِ رقیه،من عاشق و رسواتم

به کوریه دوچشمه منکرانت
جفت میکنم کفشای نوکرانت
برگه براته از عذابِ نارم
خادمیه رقیه اعتبارم

عنایتی کن،به حال و روزم
بزار‌ تا بیشتر ، برات بسوزم
زِ داغت بی بی،شده ام محزون
أنا کَلْبُک‌ِ ، رقیه خاتون

(بی بی جان،یارقیه)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور امام حسین(ع) -(دورم آقا از حرمه باصفات) * الیاس محمدشاهی

412

شور امام حسین(ع) -(دورم آقا از حرمه باصفات) بند اول

دورم آقا از حرمه با صفات
سخته برام ندیدنه کربلات
شبای جمعه که میشه تو هیئت
باپای دل میام توصحن وسرات

عاشقی سر به زیرم،به نگاهت اسیرم
بدونه تو میمیرم، حسین(یاحسین 2)
تویی شاه و امیرم ، ارباب بینظیرم
غمه تو کرده پیرم، حسین(یاحسین ٢)

سیرنمیشم ازگفتنه ذکره حسین
باخوبیات عالم وبردی زیره دین
این شده آرزوی قلبیم به خدا
ربنا آتنا بین الحرمین

اربابم ثارالله

بند دوم

نوکره تو بازم شده هوایی
دلتنگه اون دو گنبده طلایی
بسه دیگه فراغ و دوری آقا
خسته شدم دیگه ازاین جدایی

تویی مهتابه شبهام،همه امیده فردام
بدونه تو چه تنهام حسین(یاحسین 2)
خدا روشکر گداتم ، خادم روضه هاتم
میدونی جون فداتم،حسین(یاحسین 2)

خط نزنی اسممو از تو زائرات
هستم غباره خاکه پای نوکرات
یعنی میشه ضریحتو باز ببوسم
میگیرم از امام رضا برگه برات

اللهم الرزقنی،کربلا کربلا

  • سه شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور امام حسین (ع) -(میخوام بگم حرفی دلی) * الیاس محمدشاهی

816

شور امام حسین (ع) -(میخوام بگم حرفی دلی) بند اول

میخوام بگم حرفی دلی
به لحن و آوای جلی
منم غلام و نوکرِ
مولا حسین بن علی

این آقا،محشریهِ
ته ،لوتی گریّهِ
همه عالم میدونن
این آقا ،مادریه

عمریه که ،اسیر و مبتلاشم
تا عمر دارم ،گریه کن عزاشم

حسین بن علی (ع)

بنددوم

از بچگیم تا به حالا
قد کشیدم تو روضه ها
جونمو آخرش میدم
(میونه مجلس عزا2)

کس و کارم حسینه
کار و بارم حسینه
گدای خونه زادم
تنها یارم حسینه

دوسش دارم ،همیشه جوون پنامه
عاشقشم ، همونی که میخوامه

حسین بن علی (ع)

بند سوم

ذکره حسین روی لبم
نوکریتونه منصبم
این افتخارمه آقا
(که من غلامه زینبم2)

حرمت قبله گاهم
علمت تکیه گاهم
شبای جمعه ارباب
غرغه در سوز و آهم

کرب و بلا،تمامه آرزومه
خادمیه ،رقیه آبرومه

حسین بن علی (ع)

به قلم مشترک:
سید_ناصر_اسماعیل_نسب
الیاس_محمدشاهی

  • چهارشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

واحد امام حسین (ع) -(از دوریه کربلا ، عاشقونه میبارم) *کربلایی جواد محمدی

798

واحد امام حسین (ع) -(از دوریه کربلا ، عاشقونه میبارم) بند اول

از دوریه کربلا ، عاشقونه میبارم
هرچقدم که بد باشم ، اربابم دوست دارم

تو رو دوست دارم، پای تو میریزم هر چی که دارم
دوست دارم ، ارباب من هستی ای کس و کارم
دوست دارم ، ای باغ و بهارم و دار و ندارم
دوست دارم3

(یا ثارالله حسین ابی عبدالله حسین)

بنددوم

آقا از فراق تو بی تاب و پریشونم
رحمی کن به این حالم میبینی که دلخونم

دل من خونه ، با یاد ضریح تو نوحه میخونه
این دل خونه ، بی تو بریده دیگه از این زمونه
این دل خونه ، میترسه تو حسرت حرم بمونه
این دل خونه3
(یا ثارالله حسین ابی عبدالله حسین)

بندسوم

دوست دارم حرم باشم هر روز هرهفته هرماه
راهیم کن بیام آقا تا صحن تو ثارالله

تویی ثارالله ، ای خون خدا یا ابی عبدالله
یا ثارالله ، هستی توی شبهای ظلمت من ماه
یاثارالله ، من جونمو میدم پای تو والله
یاثارالله 3

(یاثارالله حسین ابی عبدالله حسین)

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور امام حسین (ع) -(هر شب از غَمت آقا) * عباس شعرباف

570

شور امام حسین (ع) -(هر شب از غَمت آقا) هر شب از غَمت آقا
اشکِ چشمامه جاري
تُو قلبِ منِ نوکر
آقاجون تو جا داري

وقتي که میام هِیئت
حالم رو به را میشه
از هر چي غمو غُصّس ۲
از سینم جُدا میشه ۲

نگو که وقتش آقا نیست
مگه دلِ من از سنگه
هواي کربلا دارم ۲
میبیني که دلم تنگه ۲

ضربانه قلبم ، یا ابي اعبدالله
نَکني تو سَلبم ، یا ابي اعبدالله
عُمریه هر جا رفتم میخونم
درِ خُونت کلبم ، یا ابي اعبدالله ۲

یا ابا اعبدالله یا ابي اعبدالله

عُمریه درِ خُونت
با عشقِ تو مأنوسم
کِي میشه ببینم باز
شیش گوشت رو میبوسم

جُونِ تازه میگیرم
تا تُو روضتم هر شب
آرامش بِهم میده ۲
تا میگم مدد زینب ۲

تُو شبایي که دل تنگم
عکسِ حَرمت تسکینه
کي آقا نوکر از نزدیک ۲
حرمتونو میبینه ۲

شاهیو اربابم ، یا ابي اعبدالله
از دوریت بي تابم ، یا ابي اعبدالله
به قُربونه لبِ تشنت آقا
ذکرِ بعدِ آبم ، یا ابي اعبدالله ۲

یا ابا اعبدالله یا ابي اعبدالله

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

آرزوی کربلا -(دوست دارم در زمین کربلا ماوا بگیرم) * مرتضی اسکندری

819
1

آرزوی کربلا -(دوست دارم در زمین کربلا ماوا بگیرم) دوست دارم در زمین کربلا ماوا بگیرم
در کنار تربت باب الحوائج جا بگیرم

دوست دارم در جوانی کربلا گردد نصیبم
کام دل از دیدن آن گنبد اعلا بگیرم

دوست دارم خاک نعلین علی اکبر ببوسم
مهر تایید از دو دست مادرش لیلا بگیرم

دوست دارم راز خود را با علی اصغر بگویم
نسخه از آن حاجی شش ماهه ی زیبا بگیرم

دوست دارم زینت دوشم بود شال حسینی
روز محشر درصف دلدادگانش جا بگیرم

دوست دارم در لباس نوکری باقی بمانم
مزد عمری نوکری را از یَدِ سقا بگیرم

دوست دارم آنقدر در مکتب الزینب بنالم
تا برات کربلا از مادرش زهرا بگیرم

دوست دارم بر مزارم نام زینب نقش گردد
روز محشر دامن اسطوره ی تقوا بگیرم

  • شنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

قتلگاه -(زمین در زیر پای خنجر بیداد می گرید) * ابوالحسن طالبی

457

قتلگاه -(زمین در زیر پای خنجر بیداد می گرید) زمین در زیر پای خنجر بیداد می گرید
میان بغض سنگین گلو فریاد می گرید

صدای العطش پیچیده در گوش شقایقها
وطفلی از فشار پنجه جلاد می گرید

کنار قتلگه مردی زمین را لاله گون کرده
پرستوهای خونین پر بر این رخداد می گرید

درون خیمه مردی از تبار عشق می سوزد
وخاتون مصیبت میزند هی داد می گرید

وطفلی زیر پای اسب هی بابا صدا می زد
بر این بلوای وانفسا دل سجاد می گرید

کجایی مادر زینب! بیا صحرا تماشاییست
که در گودال خون جسم پیمبر زاد می گرید

به روی شانه خورشید خون می بارد ای وایم
زمان در التهاب موقع میعاد می گرید

خدای کعبه می سوزد از آن لبهای خشکیده
وانگار ابر چشم صاحب ایجاد می گرید

صدای زوزه آب وسر عطشان ویک نیزه
برای خواهری مظلوم وبی امداد می گرید

محمد(ص)بازهم آیینه دردش ترک برداشت
براین طغیان اقوام ثمود وعاد می گرید

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

آمدم بی پناه، یاألله * مرضیه عاطفی

558

آمدم بی پناه، یاألله آمدم بی پناه، یاألله
خسته ام از گناه، یاألله

با تو این حالِ مبهم و آشوب
میشود روبراه...یاألله

غرق کفرانِ نعمتم، گاهی...
عذرِ من را بخواه! یاألله

گم شدم! باز میروم دارم-
راه را اشتباه...یاألله

دست من را بگیر و برگردان
تا نیفتم به چاه، یاألله

مثل «حر» عاقبت بخیرم کن
با همان یک نگاه، یاألله

می کِشد سمت روضه شعرم را
مادری غرقِ آه، یاألله...

مادر افتاد! تا که خورد حسین(ع)
نیزۂ گاهگاه، یاألله

چه کنم؟! آب خورد و وارد شد
شمر(لع) در قتلگاه، یاألله

خنجر کند و حنجر تشنه
چکمه های سیاه، یاألله

روی تل رویِ صورتش میزد
زینبِ(س) بیگناه یاألله

بیهوا ریختند در گودال
یک تن و یک سپاه، یاألله!

  • پنج شنبه
  • 30
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

امام حسین(ع)، گودال قتلگاه -(آنقدر زیر نعل ها پا خورد...) *

2234

امام حسین(ع)، گودال قتلگاه -(آنقدر زیر نعل ها پا خورد...) شعر از گروه "یا مظلوم"
شاعران: #علی_صالحی ، #ابراهیم_لآلی، #محسن_همتی، #امیر_علوی، #حسین_زارع_زاده، #رضا_قربانی، #علی_سپهری، #یاسین_قاسمی

آن قدَر زير نعلها پا خورد
مثل پيراهنش تنش "تا" خورد

روزه اش را سنان شکست آخر
نیزه ای را به جای خرما خورد

تشنه بود آب خواست، اما شمر
آب را پیش چشم آقا خورد

یاد پهلوی مادرش افتاد
پهلویش ضربه بی هوا تا خورد

این صدای شکستن سینه است
زیر مرکب شد استخوان ها خُرد

پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد

چقَدَر هتک حرمتش کردند
غارت پیکرش بفرما خورد

در نمی آمد از تنش، بسکه
پنجه بر دستباف زهرا خورد

پیش چشمان نیمه بازش آه
چشم نامحرمی به زن ها خورد

چشمهای حسین درد گرفت
تیر وقتی به چشم سقا خورد

  • جمعه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)، امام حسین(ع) -(نگاهش جانب گودال برگشت...) * عادل حسین قربان

412

حضرت زینب(س)، امام حسین(ع) -(نگاهش جانب گودال برگشت...) نگاهش جانبِ گودال برگشت
پرستو بی‌پر و بی‌بال برگشت

ندارد فایده، پشتِ برادر
هرآنچه می رود دنبال،.. برگشت

همه با گریه از گودال رفتند
ولی شمرِ لعین، خوش‌حال برگشت

و با یک تیغِ برّان، داشت می‌رفت
و خون می‌ریخت از چنگال، برگشت

نمی‌بُرّد خدا،... با دستِ قاتل
سرِ پاکش، زبانم لال برگشت

  • جمعه
  • 7
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

وداع امام حسین(ع) -(خواهرم اینجا منای عشق و قربانگاه ماست) *سید ناصر ولائی زنجانی

509

وداع امام حسین(ع) -(خواهرم اینجا منای عشق و قربانگاه ماست) خواهرم اینجامنای عشق و قربانگاه ماست
سرزمین نینوا اینجاست اینجا کربلاست

خواهرم شیون مکن هرگز ز جور ظالمان
چونکه اینجا قتلگاه اهل بیت مصطفی ست

خواهرم هرگزمکن بی تابی از امر قضا
بهر احیای شریعت جان نثاریها بجاست

جسم مردان آشنا گردد به تیغ دشمنان
حفظ خون ما برای حفظ دین کار شماست

دست بیعت کی دهم بر آن یزید رذل و پست
زندگی در سایهء ذلّت همیشه نارواست

هر چه دارم اکبر واصغر فدای راه دوست
جان در این ره باختن آیین مرادن خداست

حلق اصغر جسم اکبر دست عباس دلیر
هر چه دارم جملگی تقدیم ما بر کبریاست

گر بروی نیزه هم دیدی سرم را دم مزن
چون سر مردان حق جایش بروی نیزه هاست

می سپارم این سه ساله دخترم را بر شما
چونکه با رنج اسارت دخترم نا آشناست

می سپارم بر تو خواهر اهل بیت خویش را
چون پس از ما هر کجایی بر شما کرب و بلاست

کن صبوری گر تنم را یافتی درقتلگاه
زخمی و صد پاره یا از پیکرم دستم جداست

درس آزادی بعالم می دهم با این جهاد
پاکبازی در ره احیای حق مطلوب ماست

هستی ام را می دهم بر یک نگاه یار خویش
حضرت حق یار محبوب همه اهل ولاست

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

آب یعنی... -(کلشیئٍحَیُّمنِ ماءٍ مَعین) *سید ناصر ولائی زنجانی

413

آب یعنی... -(کلشیئٍحَیُّمنِ ماءٍ مَعین) کلشیئٍحَیُّمنِ ماءٍ مَعین
آب یعنی هستی روی زمین

آب یعنی التهاب آفتاب
آب یعنی اشک آل بوتراب

آب یعنی مهر زهرا و فدک
آب یعنی مرتضای بی کمک

آب یعنی آتش قلب علی
اشک زهرا ، سوزش قلب علی

آب یعنی فاطمه بیت الحزن
آب یعنی آه سوزان حسن

آب یعنی هستی و بود و نبود
آب یعنی سیلی و روی کبود

آب یعنی کعب و خنجر تیغ و تیر
آب یعنی دست عباس دلیر

آب یعنی کربلا در کربلا
آب یعنی آه و سوز بچّه ها

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

حضرت امام حسین(ع) -(تمام هستی ما جملگی فدای حسین) *سید ناصر ولائی زنجانی

716
1

حضرت امام حسین(ع) -(تمام هستی ما جملگی فدای حسین) تمام هستی ما جملگی فدای حسین
که هست هستی عالم همه برای حسین
بهشت کس ننهدپا بدون رخصت او
رضای حق بخدانیست جز رضای حسین
حسین جان جهان است و جان جان نبی
بهشت از آن حسین است وخون بهای حسین
حسین خون خداهست وسیدالشهداست
سزدکه خون شود این دیده در عزای حسین
جهان اکبروجانهافدای اصغراو
که داد جلوة اکبربه کربلای حسین
تمام جنّ وملک گریه کردبر غم او
که ماند غرقه بخون روی دستهای حسین
در آنزمان که ز خونش بر آسمان پاشید
چه گفت؟ فدیه قبولش کن ای خدای حسین
میان عرصة محشردرآنزمان چه رسد
به دادامت مضطر بجز دعای حسین
نبود و نیست ولایی برای اهل جهان
نجات از آتش دوزخ بجز ولای حسین

  • پنج شنبه
  • 3
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج علی پور علی

غمخانه حسین... -(ای دل بهوش اینجا غمخانه ی حسین است) *حاج علی پور علی

592

غمخانه حسین... -(ای دل بهوش اینجا غمخانه ی حسین است) ای دل بهوش اینجا غمخانه ی حسین است
جبریل عشق اینجا پروانه ی حسین است

این پرچم حسینی هرجا که نصب گردد
آنجا بهشت معناست.چون.خانه ی حسین است

دلهای عاشقان را بگزیده عشق مولا
این عشقانه دلها کا شان ه ی حسین است

این.عشق.و.شور مستی دیوانه کرده ما را
چون جام شورو مستی پیمانه ی حسین است

عاقل مخوان دلیکه شیدای عشق یاراست
آن دلکه گشته شیدا دیوانهء حسین است

ما عاشقان که مست خمخانه ی الستیم
خمخانه ی الستی خمخانه ی حسین است

  • چهارشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا آهی

روضه شهادت مسلم ابن عقیل(نیا به کوفه که شهرِ پُر از غم و درد است) * رضا آهی

1006
2

روضه شهادت مسلم ابن عقیل(نیا به کوفه که شهرِ پُر از غم و درد است) نیا به کوفه که شهرِ پُر از غم و درد است
نیا به کوفه حسین چونکه پر زنامرد است

نیا که اهلِ ریا و یمی ز نیرنگ اند
برای کشتنت ای شاهِ دین هماهنگ اند

نیا به کوفه حسین جان جانِ مادرتان
نیا که کشف حجاب گردد ز خواهرتان

برو مدینه که اینجا وادی دَغَل است
برو به خاطرِ طفلی که ناز در بغل است

خرابه کوفه شود پیشِ تو خرابم کرد
خجل زده شده ام کاینچنین جوابم کرد

نوشته ام که بیایی نیا عموزاده
تمامِ کوفه پر از کافرینِ جَلّادِ

حذر کن از سفرُ جان نوکرت برگرد
به خنده های عسل دارِ دخترت برگرد

نیا که حُزنِ زمان بر دلِ تو می ماند
نیا که داغِ جوان بر دلِ تو می ماند

شود زخمیه کینه درخت احساس ات
بریده میشود اینجا دو دست عباس ات

تو میشوی بدونِ زهیر و حر و حبیب
شوی مضطر دل خسته بی پناه و غریب

غریقِ سوزِ عطش میشود سر و پایت
شکوفه میزند از تیر و نیزه اعضایت

فغان که نیزه و شمشیر بی امان بخوری
لگد ز پایِ حرامزاده سنان بخوری

میان پنجه ی شمر گیسوی سر تو رسد
به زیر خنجر او وای حنجرِ تو رسد

به سینه ات بِنِشیند دست و پا بزنی
تو دست و پا در آن مقتلِ جفا بزنی

جدا کند سر تو از تنت عزیز خدا
به پیش چشمِ پر از خونِ زینب کبری

#روضه_سیدنا_الغریب
#باب_الحوائج
#مسلم_ابن_عقیل
#رضا_آهی

  • دوشنبه
  • 28
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:05
  • نوشته شده توسط
  • رضا آهی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

قتلگاه... -(تلّی از سنگ ست روی پیکرت ای وای من) * محسن راحت حق

485

قتلگاه... -(تلّی از سنگ ست روی پیکرت ای وای من) تلّی از سنگ ست روی پیکرت ای وای من
تو به ..رو افتاده ای کو پس سرت ای وای من

بازهم با من تکلّم کن ولی از حنجره..
بوسه ای برداشتم از حنجرت ای وای من

مثلِ لاله زخمهایت واشده شیب الخضیب
مرهمی حالا ندارد خواهرت ای وای من

دستهای زخمی ام زخمی تر از جسمِ تواند
یاری ام کن با دمِ غم پرورت ای وای من

خواستم بردارمت بر روی دستانم نشد
این چنین مستاصلم اندر برت ای وای من

پخش شد در دشت با سُمّ ستوران..پیکرت
قتلگه شد جلوه گاهِ دیگرت ای وای من

می زنند با تازیانه..رفتنی هستم حسین
می روم سالارِ من از محضرت ای وای من

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

شمر خندید و بی محلی کرد -(شمر خندید و بی محلی کرد) * علی اصغر یزدی

739

شمر خندید و بی محلی کرد  -(شمر خندید و بی محلی کرد) #گودال
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

شُده از تیر و نیزه مالامال
پادشاهی که سَخت شُد پامال

تبلِ شادی زدند تا افتاد
از رویِ اسب خسته و بی حال

شمر خندید و بی محلی کرد
"اَلعَطَشْ" هَرچه گُفت در گودال

خنجر کُند او نمی برید
روی سینه نشست آن قتّال

دست و پا زد حسین مانند
مرغ بسمل،بدون پر بی بال

با وجود هزار و نهصد زخم
نیست دیگر نیاز به غسّال

ساربان از عقیق او نگذشت
در شلوغی غارت اموال

از تن بی سرش چرا دیگر؟!
سنگ ها می کنند استقبال

مادرش آمد و چه سخت گذشت
ماجرای تنش به این منوال

یادم آمد "غروب فرچیان"
ذوالجناح آمدست خونین یال

چادر خیمه ها در آتش سوخت
چادر خواهرش زبانم ... لال

بود در دست عده ای نامرد
گوشواره ،النگو و خلخال

سنگ ها خورد روی نیزه حسین
رفت زینب ز داغ او از حال

داد فتوا شریح قاضی شهر
شمر را بر قبولی اعمال....

  • دوشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب

مال و دارایی و سیم و زر نمی آید به کار * مرضیه عاطفی

512

مال و دارایی و سیم و زر نمی آید به کار مال و دارایی و سیم و زر نمی آید به کار
در مسیر عشق، جز باور نمی آید به کار

هست در تقدیر او روشنگری با سوختن
پس برای شمع؛ بال و پر نمی آید به کار

لحظهٔ پرواز میداند کبوتر که اگر
بشکند بال و پرش دیگر نمی آید به کار

قلبِ نورانی و صیقل خورده میخواهد حسین(ع)
چون در این وادی به جز گوهر نمی آید به کار

معرفت اینجاست! نادان است هر کس گفته که
روضه خوان و واعظ و منبر نمی آید به کار

ذکر یازهرا(س) به ما فهمانده در هر دو جهان
جز دعای حضرت مادر نمی آید به کار

دل به میدان زد شهید و کاملاً اثبات کرد
نوکر بیکار و تن پرور نمی آید به کار

خوش بحال آنکه غرقِ خون شد و میگفت: در-
-وادیِ سیرِ إلی الحق؛ «سر» نمی آید به کار

باز هم بیتابم و سرشارم از حال بکا
وقت روضه جز دلِ مضطر نمی آید به کار

زینت دوش نبی روی زمین افتاده بود
قاتلش میگفت این پیکر نمی آید به کار

گفت وقت آن رسیده خوب سیرابش کنم
نیزه نه! حالا به جز خنجر نمی آید به کار

گریه کن! چونکه برای زخم های پیکرش
مرهمی جز اشکِ چشم تر نمی آید به کار!

  • دوشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

حضرت امام حسین(ع) -(خاکیان را از فلک اُمّید آسایش خَطاست) * صائب تبریزی

596

حضرت امام حسین(ع) -(خاکیان را از فلک اُمّید آسایش خَطاست) خاکیان را از فلک اُمّید آسایش خَطاست
آسمان با این جَلالت گوی چُوگان قَضاست

پَردهء خارست اگر دارد گلی این بوستان
نوش این غمخانه را چاشنی زَهر فَناست

ساحلی گر دارد این دریا لبِ گورست و بس
هست اگر کامی درین ویرانه کامِ اژدهاست

داغِ ناسورست هست این خانه را گر رُوزنی
آهِ جان سوزست اگر شمعی درین ماتم سراست

سختی دوران به اربابِ سعادت میرسد
استخوان از سفرهء این سنگدل رزقِ هماست

نیست سالم دامنِ پاکان زِ دست اَنداز او
گرگ تَهمت یوسفِ گل پیرهن را در قفاست

سنگ می بارد به نخلِ میوه دار از شش جهت
سرو از بی حاصلی پیوسته در نَشو و نَماست

قرص مهر و ماهِ گردون را کسی نشکسته است
از دلِ خود روزی مهمان درین مهمان سراست

هر زبانی کز فروغِ صِدق دارد روشنی
زنده زیرِ خاک دایِم چون چراغِ آسیاست

تیر بارانِ قضا نازل به مَردان میشود
از نیستان شیر را آرامگاه و مُتّکاست

هست اگر آسایشی در زیرِ تیغ و خنجرست
دیدهء حیران قربانی بر این معنی گواست

با قضای آسمان سودی ندارد اِحتیاط
بیشتر اُفتد به چه هر کس درین رَه با عَصاست

کِی مسلم می گذارد زندگان را روزگار؟
کز سیه روزانِ این ماتم سرا آبِ بقاست

نیست غیر از نامرادی در جهان خاکِ مُراد
مُدّعای هر دو عالم در دلِ بی مُدّعاست

عارفانی را که سر در جیبِ فکرت بُرده اند
چون زِ رَه صد چشمِ عِبرت بین نهان زیرِ قباست

لب گشودن میشود موجِ خطر را بال و پر
لنگر این بحرِ پُرآشوب، تسلیم و رضاست

زیر گردون ما زِ غفلت شادمانی می کنیم
ورنه گندم سینه چاک از بیم زخم آسیاست

هر گدا چشمی نباشد مَستحَقَّ این نَوال
درد و محنت نُزل خاصِ اَنبیا و اوُلیاست

زخمِ دندانِ ندامت می رسد سَبّابه را
از میانِ جمله اَنگشتان، که ایمان را گواست

در خورِ ظرف است اینجا هر دهان را لقمه ای
ضَربت تیغِ شَهادت طعمه شیرِ خداست

نیست هر نخجیر لاغر لایقِ فتراکِ عشق
آلِ تمغای شَهادت خاصّهء آل عَباست

کِی دِلش سوزد به داغِ دردمندانِ دِگر؟
چرخ کَز لب تشنگانِ او شَهیدِ کربلاست

آنچه از ظلم و ستم بر قُرةَ الَعین رَسول
رفت از سنگین دلان، بر صِدقِ این معنی گواست

مَظهر اَنوار رَبّانی، حسین بِن علی
آن که خاکِ آستانش دردمندان را شَفاست

ابر رحمت سایبانِ قبهء پُر نُور او
روضه اش را از پَر و بال مَلایک بُوریاست

دست خالی بر نمیگردد دُعا از روضه اش
سائلان را آستانش کَعبهء حاجت رواست

در رَجب هر کس موفق شد به طوفِ مَرقَدش
بی تردّد جای او در مقعدِ صِدق خداست

در ره او زایران را هر چه از نَقدِ حَیات
صرف گردد، با وِجود صرف گردیدن بجاست

چون فِتاده است این مَصیبت زایران را عمر کاه
در تلافی زان طوافش روح بخش و جان فزاست

نیست اَهلبیت را رَنگین تر از وِی مِصرعی
گر بُود بر صَدر نُه معصوم جای او، بجاست

کُور اگر روشن شود در روضه اش نَبُود عَجب
کآن حریمِ خاص مالامال از نُورِ خداست

با لبِ خُشک از جهان تا رفت آن سلطانِ دین
آب را خاکِ مَذلّت در دَهان زین ماجراست

زین مُصیبت میکند خون گریه چرخِ سنگ دل
این شَفق نَبُود که صُبح و شام ظاهر بر سماست

عُقده ها از ماتمش روی زمین را در دل است
دانهء تَسبیح، اَشکِ خاکِ پاکِ کربلاست

در رَه دین هر که جانِ خویش را سازد فَدا
در گلوی تشنهء او آبِ تیغ آبِ بقاست

تا بَدخشان شد جگرگاهِ زمین از خون او
هر گیاهی کَز زمین سر بر زَند لَعلی قَباست

نیست یک دل کَز وِقوعِ این مُصیبت داغ نیست
گریه فَرضِ عِین هفتاد و دو ملت زین عزاست

می دهد غُسل زیارت خَلق را در آبِ چشم
این چنین خاکِ جگرسوزی زِ مَظلومان کِراست؟

بهرِ زَوّارش که می آیند با چندین اُمّید
هر کَفِ خاک از زمینِ کربلا دستِ دُعاست

مُرده گان با اسبِ چوبین قَطعِ این رَه
میکنند
زنده گان را طاقتِ دوری زِ درگاهش کجاست؟

از سیاهی داغِ این ماتم نمی آید بُرون
این مُصیبت هست برجا تا بجا اَرض و سَماست

از جگرها می کشد این نخلِ ماتم آبِ خویش
تا قیامت زین سَبب پیوسته در نَشو و نَماست

گر چه از حُجت بُود حِلمِ اِلهی بی نیاز
این مُصیبت حُجت حِلمِ گِران سَنگ خداست

قطرهء اَشکی که آید در عَزای او به چِشم
گوشوار عرش را از پاکیِ گُوهر سَزاست

زآئران را چون نسازد پاک از گِرد گناه؟
شَهپَرِ رُوح اَلامین جاروبِ این جَنت سراست

سُبحه ای کز خاکِ پاکِ کربلا سامان دهند
بی تَذکُر بر زبانِ رِشته اش ذِکر خداست

چند روزی بود اگر مُهر سُلیمان مُعتبر
تا قیامت سجده گاهِ خلق مُهر کربلاست

خاکِ این در شُو که پیشِ هُمّتِ دَریا دِلش
زائران را پاک کردن از گنه کَمتر سَخاست

مغز ایمان تازه می گردد زِ بوی خاکِ او
این شَمیمِ جانفَزا با مُشک و با عَنبر کجاست؟

زیرِ سقفِ آسمان، خاکی که از روی نیاز
می توان مُرد از برایش، خاکِ پاکِ کربلاست

تا شد از قَهرِ اِلهی طُعمه دُوزخ یَزید
نَعرهء هَل مِن مَزید از آتشِ دُوزخ نخاست

تِکیه گاهش بود از دُوشِ رَسولِ هاشمی
آن سری کَز تیغِ بیدادِ یَزید از تَن جُداست

آن که میشد پیکرش از بَرگِ گُل نیلوفَری
چاک چاک امروز مانندِ گُل از تیغِ جَفاست

آن که بود آرامگاهش از کنارِ مُصطفی
پیکرِ سیمین او اُفتاده زیرِ دست و پا

چرخ از اَنجم در عَزایش دامنِ پُر اَشک شد
تا به دامانِ جزا گر اَبر خون گِرید رَواست

مَدحش از ما عاجزان (صائب) بُود ترکِ اَدب
آن که مَمّدوح خدا و مُصطفی و مُرتضاست

سالِ تاریخِ مَدیحِ این اِمام الَمُتَقین
چون نَهد جان، سر به پایش مَدحِ شاهِ کربلاست

  • پنج شنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

کرب و بلا -(اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست) * جودی خراسانی

1026
1

کرب و بلا -(اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست) اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست
هر که در او پا نهاد بر سرِ عهد و وَفاست

از دو جهان دل برید هر که بجانان رسید
با همه بیگانه گشت هر که به او آشناست

هر که بخواهد زند تکیه بر او رنگِ قُرب
خاکِ روان بسترش ریگِ روان مُتَکاست

آنکه بخود ره نداد یکسرِ مو غیرِ دوست
از بنِ هر موی او بانگ اناالحقّ بجاست

در نظرِ عاشقان زن چه و فرزند چیست
عاشقِ دیدار او زِ اکبر و اصغر رهاست

بر لبِ آبِ روان تشنه اگر جان دهد
چشمهء شمشرشان در نظر آبِ بقاست

زیرِ سُمِ اسب اگر تن شودش توتیا
گردِ سمِ اسبِ گین در نظرش توتیاست

(جودی) محزون زِ جان در ره جانان گذاشت
هر که چو او شد فنا والی ملکِ بقاست

  • شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مسعود یوسف پور

امام حسین(ع) مناجات -(نرفته است دل از روضه‌اش پیِ غمِ دیگر) * مسعود یوسف پور

1158
1

امام حسین(ع) مناجات -(نرفته است دل از روضه‌اش پیِ غمِ دیگر) نرفته است دل از روضه‌اش پیِ غمِ دیگر
نخواست اشک بریزم به پای ماتم دیگر

نخورده گندم ری،حُر شدم به طالع سَعدم
حسین ساخت از این روسیاه آدم دیگر

بهشت تربت اعلای کربلای حسین است
بگو خدا ندهد وعده‌ام به عالم دیگر

بهشت سوختگان کربلاست، دردِ جدایی
عذاب ماست در این شهر، این جهنم دیگر

به غیر پرچم‌مشکیّ روضه،فطرسِ چشمم
نرفته ثانیه‌ای زیر هیچ پرچم دیگر

هنوز زنده‌ام! ای ننگ بر تو دل، دلِ از سنگ
به روضه‌خوان بسپارید یک محرمِ دیگر!

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند * مرضیه عاطفی

560

گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند
با مکر و حیله چنگ به تزویر میزدند

می ریخت فتنه از هدفِ نامه هایشان
بر، نامهٔ عمل تبِ تقصیر میزدند

آن کوفیانِ شبزده نام یزید(لع) را
بر خنجرِ گداخته تصویر میزدند

خون تو را مباح شمردند و بی حیا
دائم دم از حوادث و تقدیر میزدند

ماندی اسیرِ کینهٔ بیعت شکستگان
زخم زبان به شیوهٔ تحقیر میزدند

در کربلا تو را پس از انداختن به خاک
با ضربه های سخت و نفسگیر میزدند

می خورد تا که بر تن تو نیزه ای جدید
با اشتیاق و هلهله تکبیر میزدند

پیشانی تمامیِ شان پینه بسته بود
آنانکه روبروی تو شمشیر میزدند

این داغ می کُشد به خدا عاقبت مرا
مشتی نمازخوان طرَفت تیر میزدند!

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود * مرضیه عاطفی

877

غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود
دارد غریب و خسته یارِ مهربانم میرود

دار و ندارم از وطن رخت سفر را بسته و
سست است زانوانم و تاب و توانم میرود

ای شهر پُر اندوه، ای کابوس ِ کوچه الوداع
با خاطراتِ از مدینه مرثیه خوان میرود

مقصد به ظاهر کعبه اما راهیِ مقتل شده
پشت سرش اشکی روان از دیدگانم میرود

آورده با خود هر چه دارد را که قربانی کنَد
خورشید و ماه و کهکشان و آسمانم میرود

وقتِ اذان زل میزند تا بر علیِ اکبرش(ع)
یک بغض دردآلود، در صوتِ اذانم میرود

در هر قدم با غصه و دلشورهٔ زینب(س) مدام
یک داغِ دائم شعله ور در استخوانم میرود

بر خاک می نشیند و تا آب می نوشد حسین(ع)
جان میدهم! آرامش از روح و روانم میرود

این کاروان با آه بسته بند محمل را اگر-
بند دلم شد پاره چون جانِ جهانم میرود

بیتابم و دلواپسم! تندی نکن! آرامتر...
«ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود»!

  • چهارشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(دل را تهی از خطا نكردم يارب) *استاد سید هاشم وفایی

801

-(دل را تهی از خطا نكردم يارب) دل را تهی از خطا نكردم يارب
آلوده دلم ،حيا نكردم يارب

شرمنده شدم ، صدا زدي باز بيا
من حق نمك ادا نكردم يارب

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

اشعار محرم -(با همین چشم تار دیدم که) * محمد حبیب زاده

659

اشعار محرم -(با همین چشم تار دیدم که) با همین چشم تار دیدم که
نامسلمان تو را چه بد میزد
پیش چشمان مادرم زهرا
به تن بی سرت لگد میزد...

  • یکشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

اشعار محرم -(پیمانه ی صبرمان سر آمد) * محمد حبیب زاده

860

اشعار محرم -(پیمانه ی صبرمان سر آمد) پیمانه ی صبرمان سر آمد
محتاج وساطت حسینیم
ما هر شب جمعه دیده گریان
دلتنگ زیارت حسینیم...

  • یکشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها -(نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام) * نوید طاهری

614

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها -(نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام     دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام) #شب_سوم
#حضرت_رقیه_س

نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام

دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام

روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود

اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام

از سر دست عدو دندان شیری ام شکست

روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام

صورت و دستم کبود و پای من پر آبله

از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام

نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است

بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام

✍?نویدطاهری

  • شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • Navid Taheri
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت امام مجتبی(ع) سبک همه جا کربلا.. _حسن مجتبی، دومین ماه دین * اسماعیل تقوایی

690

نوحه شهادت امام مجتبی(ع) سبک همه جا کربلا.. _حسن مجتبی، دومین ماه دین نوحه شهادت امام مجتبی(سبک همه جا کربلا..)
حسن مجتبی، دومین ماه دین۲
کام عطشان شده، کشته زهر کین۲
واحسن واحسن، واحسن واحسن ۴
_________________________
داده زهر از جفا، بی وفاهمسرش
بوده در خانه اش ، دشمنش در برش
_______________________
جان بسوزد بر او،چونکه یاور نداشت
در مصاف عدو، یار ولشگر نداشت
________________________
زینب وتشت خون، پاره های جگر
بار دیگر شدش، تازه داغ پدر
________________________
بر حسین آمده، دور رنج ومحن
در بغل دارد او، قاسم ابن الحسن
________________________
نوه احمد و، ماه روی زمین
شده تابوت او، هدف تیر کین
________________________
نور دلهای ما، قبر بی نور او
نوحه گر در بقیع، ام رنجور او

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

مصیبت امام حسین -(ایکه به عرصه ی وفامبدا ومنتهاتویی) * ناشناس ؟؟؟

567

مصیبت امام حسین -(ایکه به عرصه ی وفامبدا ومنتهاتویی) #مصیبت_امام_حسین_ع ۳
ای که به عرصه وفا مبدا و منتها تویی
وی که به عرشه صفا بر همه مقتدا تویی
خاک حریم پاک تو گشته منای اولیا
عشق تویی وفا تویی مروه و هم صفا تویی
کعبه من حریم تو جان و دلم رهین توست
عرش خدا زمین تو دلبر و دلربا تویی
دل به هوای کوی تو عاشق و مبتلا شده
چون برسد به کوی تو زان که مه سما تویی
کرب و بلا از آن تو نای و نوا از آن من
جان من از برای تو چون به دلم جلا تویی
حجت ذات حق بدی طالع در طبق شدی
آینه خدا نما در افق علا تویی
راس تو بر فراز نی نای تو سوز و ساز نی
ناله کنم چو نای و نی زان که مرا نوا تویی

  • جمعه
  • 27
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغرخواجه زاده
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد