شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس

امام حسین(ع)، گودال قتلگاه -(به زمین و زمان جفا کردند..) * علی ساعدی

496

امام حسین(ع)، گودال قتلگاه -(به زمین و زمان جفا کردند..) به زمین و زمان جفا کردند
محشری درجهان بپا کردند

کربلا بود ولشکری ازکین
حمله بر رحمت خدا کردند

یادگار رسول(ص) بود حسین(ع)
بارسول خدا(ص) چها کردند

تنی آماج تیغ و نیزه وسنگ
با غریبی چگونه تا کردند

تشنه لب بود و میزبانانش
حق مهمانی اش ادا کردند

تابریزد به خاک ،خون خدا
ازتنش چشمه چشمه وا کردند

درهمین لحظه زینبش(س) آمد
مگر از خواهرش حیا کردند

غرق درخاک وخون که شد پیکر
بدنش را دمی رها کردند

شمر باچکمه روی سینه نشست
آنچه باور نبود را کردند

از قفا با دوازده ضربه
سرش از پیکرش جدا کردند

وچه ظلمی به حق زهرا(س)شد
وچه خونی به قلب ما کردند

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

آمدم بی پناه، یاألله * مرضیه عاطفی

492

آمدم بی پناه، یاألله آمدم بی پناه، یاألله
خسته ام از گناه، یاألله

با تو این حالِ مبهم و آشوب
میشود روبراه...یاألله

غرق کفرانِ نعمتم، گاهی...
عذرِ من را بخواه! یاألله

گم شدم! باز میروم دارم-
راه را اشتباه...یاألله

دست من را بگیر و برگردان
تا نیفتم به چاه، یاألله

مثل «حر» عاقبت بخیرم کن
با همان یک نگاه، یاألله

می کِشد سمت روضه شعرم را
مادری غرقِ آه، یاألله...

مادر افتاد! تا که خورد حسین(ع)
نیزۂ گاهگاه، یاألله

چه کنم؟! آب خورد و وارد شد
شمر(لع) در قتلگاه، یاألله

خنجر کند و حنجر تشنه
چکمه های سیاه، یاألله

روی تل رویِ صورتش میزد
زینبِ(س) بیگناه یاألله

بیهوا ریختند در گودال
یک تن و یک سپاه، یاألله!

  • پنج شنبه
  • 30
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)، امام حسین(ع) -(نگاهش جانب گودال برگشت...) * عادل حسین قربان

324

حضرت زینب(س)، امام حسین(ع) -(نگاهش جانب گودال برگشت...) نگاهش جانبِ گودال برگشت
پرستو بی‌پر و بی‌بال برگشت

ندارد فایده، پشتِ برادر
هرآنچه می رود دنبال،.. برگشت

همه با گریه از گودال رفتند
ولی شمرِ لعین، خوش‌حال برگشت

و با یک تیغِ برّان، داشت می‌رفت
و خون می‌ریخت از چنگال، برگشت

نمی‌بُرّد خدا،... با دستِ قاتل
سرِ پاکش، زبانم لال برگشت

  • جمعه
  • 7
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

وداع امام حسین(ع) -(خواهرم اینجا منای عشق و قربانگاه ماست) *سید ناصر ولائی زنجانی

427

وداع امام حسین(ع) -(خواهرم اینجا منای عشق و قربانگاه ماست) خواهرم اینجامنای عشق و قربانگاه ماست
سرزمین نینوا اینجاست اینجا کربلاست

خواهرم شیون مکن هرگز ز جور ظالمان
چونکه اینجا قتلگاه اهل بیت مصطفی ست

خواهرم هرگزمکن بی تابی از امر قضا
بهر احیای شریعت جان نثاریها بجاست

جسم مردان آشنا گردد به تیغ دشمنان
حفظ خون ما برای حفظ دین کار شماست

دست بیعت کی دهم بر آن یزید رذل و پست
زندگی در سایهء ذلّت همیشه نارواست

هر چه دارم اکبر واصغر فدای راه دوست
جان در این ره باختن آیین مرادن خداست

حلق اصغر جسم اکبر دست عباس دلیر
هر چه دارم جملگی تقدیم ما بر کبریاست

گر بروی نیزه هم دیدی سرم را دم مزن
چون سر مردان حق جایش بروی نیزه هاست

می سپارم این سه ساله دخترم را بر شما
چونکه با رنج اسارت دخترم نا آشناست

می سپارم بر تو خواهر اهل بیت خویش را
چون پس از ما هر کجایی بر شما کرب و بلاست

کن صبوری گر تنم را یافتی درقتلگاه
زخمی و صد پاره یا از پیکرم دستم جداست

درس آزادی بعالم می دهم با این جهاد
پاکبازی در ره احیای حق مطلوب ماست

هستی ام را می دهم بر یک نگاه یار خویش
حضرت حق یار محبوب همه اهل ولاست

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

آب یعنی... -(کلشیئٍحَیُّمنِ ماءٍ مَعین) *سید ناصر ولائی زنجانی

343

آب یعنی... -(کلشیئٍحَیُّمنِ ماءٍ مَعین) کلشیئٍحَیُّمنِ ماءٍ مَعین
آب یعنی هستی روی زمین

آب یعنی التهاب آفتاب
آب یعنی اشک آل بوتراب

آب یعنی مهر زهرا و فدک
آب یعنی مرتضای بی کمک

آب یعنی آتش قلب علی
اشک زهرا ، سوزش قلب علی

آب یعنی فاطمه بیت الحزن
آب یعنی آه سوزان حسن

آب یعنی هستی و بود و نبود
آب یعنی سیلی و روی کبود

آب یعنی کعب و خنجر تیغ و تیر
آب یعنی دست عباس دلیر

آب یعنی کربلا در کربلا
آب یعنی آه و سوز بچّه ها

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

حضرت امام حسین(ع) -(تمام هستی ما جملگی فدای حسین) *سید ناصر ولائی زنجانی

599
1

حضرت امام حسین(ع) -(تمام هستی ما جملگی فدای حسین) تمام هستی ما جملگی فدای حسین
که هست هستی عالم همه برای حسین
بهشت کس ننهدپا بدون رخصت او
رضای حق بخدانیست جز رضای حسین
حسین جان جهان است و جان جان نبی
بهشت از آن حسین است وخون بهای حسین
حسین خون خداهست وسیدالشهداست
سزدکه خون شود این دیده در عزای حسین
جهان اکبروجانهافدای اصغراو
که داد جلوة اکبربه کربلای حسین
تمام جنّ وملک گریه کردبر غم او
که ماند غرقه بخون روی دستهای حسین
در آنزمان که ز خونش بر آسمان پاشید
چه گفت؟ فدیه قبولش کن ای خدای حسین
میان عرصة محشردرآنزمان چه رسد
به دادامت مضطر بجز دعای حسین
نبود و نیست ولایی برای اهل جهان
نجات از آتش دوزخ بجز ولای حسین

  • پنج شنبه
  • 3
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج علی پور علی

غمخانه حسین... -(ای دل بهوش اینجا غمخانه ی حسین است) *حاج علی پور علی

507

غمخانه حسین... -(ای دل بهوش اینجا غمخانه ی حسین است) ای دل بهوش اینجا غمخانه ی حسین است
جبریل عشق اینجا پروانه ی حسین است

این پرچم حسینی هرجا که نصب گردد
آنجا بهشت معناست.چون.خانه ی حسین است

دلهای عاشقان را بگزیده عشق مولا
این عشقانه دلها کا شان ه ی حسین است

این.عشق.و.شور مستی دیوانه کرده ما را
چون جام شورو مستی پیمانه ی حسین است

عاقل مخوان دلیکه شیدای عشق یاراست
آن دلکه گشته شیدا دیوانهء حسین است

ما عاشقان که مست خمخانه ی الستیم
خمخانه ی الستی خمخانه ی حسین است

  • چهارشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا آهی

روضه شهادت مسلم ابن عقیل(نیا به کوفه که شهرِ پُر از غم و درد است) * رضا آهی

864
1

روضه شهادت مسلم ابن عقیل(نیا به کوفه که شهرِ پُر از غم و درد است) نیا به کوفه که شهرِ پُر از غم و درد است
نیا به کوفه حسین چونکه پر زنامرد است

نیا که اهلِ ریا و یمی ز نیرنگ اند
برای کشتنت ای شاهِ دین هماهنگ اند

نیا به کوفه حسین جان جانِ مادرتان
نیا که کشف حجاب گردد ز خواهرتان

برو مدینه که اینجا وادی دَغَل است
برو به خاطرِ طفلی که ناز در بغل است

خرابه کوفه شود پیشِ تو خرابم کرد
خجل زده شده ام کاینچنین جوابم کرد

نوشته ام که بیایی نیا عموزاده
تمامِ کوفه پر از کافرینِ جَلّادِ

حذر کن از سفرُ جان نوکرت برگرد
به خنده های عسل دارِ دخترت برگرد

نیا که حُزنِ زمان بر دلِ تو می ماند
نیا که داغِ جوان بر دلِ تو می ماند

شود زخمیه کینه درخت احساس ات
بریده میشود اینجا دو دست عباس ات

تو میشوی بدونِ زهیر و حر و حبیب
شوی مضطر دل خسته بی پناه و غریب

غریقِ سوزِ عطش میشود سر و پایت
شکوفه میزند از تیر و نیزه اعضایت

فغان که نیزه و شمشیر بی امان بخوری
لگد ز پایِ حرامزاده سنان بخوری

میان پنجه ی شمر گیسوی سر تو رسد
به زیر خنجر او وای حنجرِ تو رسد

به سینه ات بِنِشیند دست و پا بزنی
تو دست و پا در آن مقتلِ جفا بزنی

جدا کند سر تو از تنت عزیز خدا
به پیش چشمِ پر از خونِ زینب کبری

#روضه_سیدنا_الغریب
#باب_الحوائج
#مسلم_ابن_عقیل
#رضا_آهی

  • دوشنبه
  • 28
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:05
  • نوشته شده توسط
  • رضا آهی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

اهل روضه... -(تا نَفَس داری در این دنیا مقیمِ روضه باش) * محسن راحت حق

525

اهل روضه... -(تا نَفَس داری در این دنیا مقیمِ روضه باش) تا نَفَس داری در این دنیا مقیمِ روضه باش
گوش کن حرفِ مرا،تنها مقیمِ روضه باش

عمر دارد می رود کو توشه ای از بهرِ قبر؟
ناله کن ای بی خبر حالا مقیمِ روضه باش

کس به دردِ تو نخواهد خورد جز حُبّ الحسین
با تولّای گلِ طاها مقیمِ روضه باش

دستگیری می کند در هر کجا با اشتیاق
پس تو هم در محفلِ آقا مقیمِ روضه باش

فاطمه این اشکها را می خرد با معجرش
در کنارِ حضرت زهرا مقیمِ روضه باش

بر سر و سینه بزن خود را نشان ده ای عزیز
با پریشانی فقط جانا مقیمِ روضه باش

مطمئن تر نیست از هیئت برای زندگی
زندگی کن تا دمِ عقبا مقيم روضه باش

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت امام حسین(ع) -(خاکیان را از فلک اُمّید آسایش خَطاست) * صائب تبریزی

499

حضرت امام حسین(ع) -(خاکیان را از فلک اُمّید آسایش خَطاست) خاکیان را از فلک اُمّید آسایش خَطاست
آسمان با این جَلالت گوی چُوگان قَضاست

پَردهء خارست اگر دارد گلی این بوستان
نوش این غمخانه را چاشنی زَهر فَناست

ساحلی گر دارد این دریا لبِ گورست و بس
هست اگر کامی درین ویرانه کامِ اژدهاست

داغِ ناسورست هست این خانه را گر رُوزنی
آهِ جان سوزست اگر شمعی درین ماتم سراست

سختی دوران به اربابِ سعادت میرسد
استخوان از سفرهء این سنگدل رزقِ هماست

نیست سالم دامنِ پاکان زِ دست اَنداز او
گرگ تَهمت یوسفِ گل پیرهن را در قفاست

سنگ می بارد به نخلِ میوه دار از شش جهت
سرو از بی حاصلی پیوسته در نَشو و نَماست

قرص مهر و ماهِ گردون را کسی نشکسته است
از دلِ خود روزی مهمان درین مهمان سراست

هر زبانی کز فروغِ صِدق دارد روشنی
زنده زیرِ خاک دایِم چون چراغِ آسیاست

تیر بارانِ قضا نازل به مَردان میشود
از نیستان شیر را آرامگاه و مُتّکاست

هست اگر آسایشی در زیرِ تیغ و خنجرست
دیدهء حیران قربانی بر این معنی گواست

با قضای آسمان سودی ندارد اِحتیاط
بیشتر اُفتد به چه هر کس درین رَه با عَصاست

کِی مسلم می گذارد زندگان را روزگار؟
کز سیه روزانِ این ماتم سرا آبِ بقاست

نیست غیر از نامرادی در جهان خاکِ مُراد
مُدّعای هر دو عالم در دلِ بی مُدّعاست

عارفانی را که سر در جیبِ فکرت بُرده اند
چون زِ رَه صد چشمِ عِبرت بین نهان زیرِ قباست

لب گشودن میشود موجِ خطر را بال و پر
لنگر این بحرِ پُرآشوب، تسلیم و رضاست

زیر گردون ما زِ غفلت شادمانی می کنیم
ورنه گندم سینه چاک از بیم زخم آسیاست

هر گدا چشمی نباشد مَستحَقَّ این نَوال
درد و محنت نُزل خاصِ اَنبیا و اوُلیاست

زخمِ دندانِ ندامت می رسد سَبّابه را
از میانِ جمله اَنگشتان، که ایمان را گواست

در خورِ ظرف است اینجا هر دهان را لقمه ای
ضَربت تیغِ شَهادت طعمه شیرِ خداست

نیست هر نخجیر لاغر لایقِ فتراکِ عشق
آلِ تمغای شَهادت خاصّهء آل عَباست

کِی دِلش سوزد به داغِ دردمندانِ دِگر؟
چرخ کَز لب تشنگانِ او شَهیدِ کربلاست

آنچه از ظلم و ستم بر قُرةَ الَعین رَسول
رفت از سنگین دلان، بر صِدقِ این معنی گواست

مَظهر اَنوار رَبّانی، حسین بِن علی
آن که خاکِ آستانش دردمندان را شَفاست

ابر رحمت سایبانِ قبهء پُر نُور او
روضه اش را از پَر و بال مَلایک بُوریاست

دست خالی بر نمیگردد دُعا از روضه اش
سائلان را آستانش کَعبهء حاجت رواست

در رَجب هر کس موفق شد به طوفِ مَرقَدش
بی تردّد جای او در مقعدِ صِدق خداست

در ره او زایران را هر چه از نَقدِ حَیات
صرف گردد، با وِجود صرف گردیدن بجاست

چون فِتاده است این مَصیبت زایران را عمر کاه
در تلافی زان طوافش روح بخش و جان فزاست

نیست اَهلبیت را رَنگین تر از وِی مِصرعی
گر بُود بر صَدر نُه معصوم جای او، بجاست

کُور اگر روشن شود در روضه اش نَبُود عَجب
کآن حریمِ خاص مالامال از نُورِ خداست

با لبِ خُشک از جهان تا رفت آن سلطانِ دین
آب را خاکِ مَذلّت در دَهان زین ماجراست

زین مُصیبت میکند خون گریه چرخِ سنگ دل
این شَفق نَبُود که صُبح و شام ظاهر بر سماست

عُقده ها از ماتمش روی زمین را در دل است
دانهء تَسبیح، اَشکِ خاکِ پاکِ کربلاست

در رَه دین هر که جانِ خویش را سازد فَدا
در گلوی تشنهء او آبِ تیغ آبِ بقاست

تا بَدخشان شد جگرگاهِ زمین از خون او
هر گیاهی کَز زمین سر بر زَند لَعلی قَباست

نیست یک دل کَز وِقوعِ این مُصیبت داغ نیست
گریه فَرضِ عِین هفتاد و دو ملت زین عزاست

می دهد غُسل زیارت خَلق را در آبِ چشم
این چنین خاکِ جگرسوزی زِ مَظلومان کِراست؟

بهرِ زَوّارش که می آیند با چندین اُمّید
هر کَفِ خاک از زمینِ کربلا دستِ دُعاست

مُرده گان با اسبِ چوبین قَطعِ این رَه
میکنند
زنده گان را طاقتِ دوری زِ درگاهش کجاست؟

از سیاهی داغِ این ماتم نمی آید بُرون
این مُصیبت هست برجا تا بجا اَرض و سَماست

از جگرها می کشد این نخلِ ماتم آبِ خویش
تا قیامت زین سَبب پیوسته در نَشو و نَماست

گر چه از حُجت بُود حِلمِ اِلهی بی نیاز
این مُصیبت حُجت حِلمِ گِران سَنگ خداست

قطرهء اَشکی که آید در عَزای او به چِشم
گوشوار عرش را از پاکیِ گُوهر سَزاست

زآئران را چون نسازد پاک از گِرد گناه؟
شَهپَرِ رُوح اَلامین جاروبِ این جَنت سراست

سُبحه ای کز خاکِ پاکِ کربلا سامان دهند
بی تَذکُر بر زبانِ رِشته اش ذِکر خداست

چند روزی بود اگر مُهر سُلیمان مُعتبر
تا قیامت سجده گاهِ خلق مُهر کربلاست

خاکِ این در شُو که پیشِ هُمّتِ دَریا دِلش
زائران را پاک کردن از گنه کَمتر سَخاست

مغز ایمان تازه می گردد زِ بوی خاکِ او
این شَمیمِ جانفَزا با مُشک و با عَنبر کجاست؟

زیرِ سقفِ آسمان، خاکی که از روی نیاز
می توان مُرد از برایش، خاکِ پاکِ کربلاست

تا شد از قَهرِ اِلهی طُعمه دُوزخ یَزید
نَعرهء هَل مِن مَزید از آتشِ دُوزخ نخاست

تِکیه گاهش بود از دُوشِ رَسولِ هاشمی
آن سری کَز تیغِ بیدادِ یَزید از تَن جُداست

آن که میشد پیکرش از بَرگِ گُل نیلوفَری
چاک چاک امروز مانندِ گُل از تیغِ جَفاست

آن که بود آرامگاهش از کنارِ مُصطفی
پیکرِ سیمین او اُفتاده زیرِ دست و پا

چرخ از اَنجم در عَزایش دامنِ پُر اَشک شد
تا به دامانِ جزا گر اَبر خون گِرید رَواست

مَدحش از ما عاجزان (صائب) بُود ترکِ اَدب
آن که مَمّدوح خدا و مُصطفی و مُرتضاست

سالِ تاریخِ مَدیحِ این اِمام الَمُتَقین
چون نَهد جان، سر به پایش مَدحِ شاهِ کربلاست

  • پنج شنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

کرب و بلا -(اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست) * جودی خراسانی

922
1

کرب و بلا -(اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست) اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست
هر که در او پا نهاد بر سرِ عهد و وَفاست

از دو جهان دل برید هر که بجانان رسید
با همه بیگانه گشت هر که به او آشناست

هر که بخواهد زند تکیه بر او رنگِ قُرب
خاکِ روان بسترش ریگِ روان مُتَکاست

آنکه بخود ره نداد یکسرِ مو غیرِ دوست
از بنِ هر موی او بانگ اناالحقّ بجاست

در نظرِ عاشقان زن چه و فرزند چیست
عاشقِ دیدار او زِ اکبر و اصغر رهاست

بر لبِ آبِ روان تشنه اگر جان دهد
چشمهء شمشرشان در نظر آبِ بقاست

زیرِ سُمِ اسب اگر تن شودش توتیا
گردِ سمِ اسبِ گین در نظرش توتیاست

(جودی) محزون زِ جان در ره جانان گذاشت
هر که چو او شد فنا والی ملکِ بقاست

  • شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام حسین(ع) -(کیست این خسروِ مظلوم که خونین بدن است) *مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی

2041

شهادت امام حسین(ع) -(کیست این خسروِ مظلوم که خونین بدن است) کیست این خسروِ مظلوم که خونین بدن است
وَز دَمِ نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است

کیست این مظهرِ جانبازی و ایثار و وفا
که به آزادگی و عَدل و شَرف، مُمتحن است

او بُوَد چشم و چراغِ دلِ زَهرای بَتول
روشنی بخشِ جهان، نورِ رُخِ ذُو‌المنن است

گبر و ترسا و یَهودش، چو مسلمان خواهد
یار و محبوبِ مِلَل، شمعِ همه انجمن است

چه غم ار حسرتِ دیدارِ وَطن داشت به دل
وَطنش در دلِ یاران، شَهِ دور از وَطن است

او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غُسل
آبِ غُسلش همه از خونِ گلو و بدَن است

کَفنی داشت زِ خاک و کَفنی داشت زِ خون
تا نگویند کَسان، جسمِ حسین بی کفن است

اُستخوانی اگر از سینهء او باقی ماند
آن هم از ضربِ سُمَّ اسب، شکن در شکن است

دَفن کردی چو پدر را پسرِ بیمارش
آن‌ که یعقوب صفت، شهرهء بیت ‌الحَزن است

با سر‌ انگشتِ مُبارک بنوشتی بر خاک
این همان قبرِ شهیدی است که عَطشان دَهن است

این مکان قبلهء عُشّاقِ جهان خواهد شد
(خوشدل) این تُربتِ مَعشوقِ زمین و زَمن است

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مسعود یوسف پور

امام حسین(ع) مناجات -(نرفته است دل از روضه‌اش پیِ غمِ دیگر) * مسعود یوسف پور

850
1

امام حسین(ع) مناجات -(نرفته است دل از روضه‌اش پیِ غمِ دیگر) نرفته است دل از روضه‌اش پیِ غمِ دیگر
نخواست اشک بریزم به پای ماتم دیگر

نخورده گندم ری،حُر شدم به طالع سَعدم
حسین ساخت از این روسیاه آدم دیگر

بهشت تربت اعلای کربلای حسین است
بگو خدا ندهد وعده‌ام به عالم دیگر

بهشت سوختگان کربلاست، دردِ جدایی
عذاب ماست در این شهر، این جهنم دیگر

به غیر پرچم‌مشکیّ روضه،فطرسِ چشمم
نرفته ثانیه‌ای زیر هیچ پرچم دیگر

هنوز زنده‌ام! ای ننگ بر تو دل، دلِ از سنگ
به روضه‌خوان بسپارید یک محرمِ دیگر!

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند * مرضیه عاطفی

483

گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند گر چه دم از عبادت و تغییر میزدند
با مکر و حیله چنگ به تزویر میزدند

می ریخت فتنه از هدفِ نامه هایشان
بر، نامهٔ عمل تبِ تقصیر میزدند

آن کوفیانِ شبزده نام یزید(لع) را
بر خنجرِ گداخته تصویر میزدند

خون تو را مباح شمردند و بی حیا
دائم دم از حوادث و تقدیر میزدند

ماندی اسیرِ کینهٔ بیعت شکستگان
زخم زبان به شیوهٔ تحقیر میزدند

در کربلا تو را پس از انداختن به خاک
با ضربه های سخت و نفسگیر میزدند

می خورد تا که بر تن تو نیزه ای جدید
با اشتیاق و هلهله تکبیر میزدند

پیشانی تمامیِ شان پینه بسته بود
آنانکه روبروی تو شمشیر میزدند

این داغ می کُشد به خدا عاقبت مرا
مشتی نمازخوان طرَفت تیر میزدند!

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود * مرضیه عاطفی

758

غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود غمگینم و شوقِ لبالب از بیانم میرود
دارد غریب و خسته یارِ مهربانم میرود

دار و ندارم از وطن رخت سفر را بسته و
سست است زانوانم و تاب و توانم میرود

ای شهر پُر اندوه، ای کابوس ِ کوچه الوداع
با خاطراتِ از مدینه مرثیه خوان میرود

مقصد به ظاهر کعبه اما راهیِ مقتل شده
پشت سرش اشکی روان از دیدگانم میرود

آورده با خود هر چه دارد را که قربانی کنَد
خورشید و ماه و کهکشان و آسمانم میرود

وقتِ اذان زل میزند تا بر علیِ اکبرش(ع)
یک بغض دردآلود، در صوتِ اذانم میرود

در هر قدم با غصه و دلشورهٔ زینب(س) مدام
یک داغِ دائم شعله ور در استخوانم میرود

بر خاک می نشیند و تا آب می نوشد حسین(ع)
جان میدهم! آرامش از روح و روانم میرود

این کاروان با آه بسته بند محمل را اگر-
بند دلم شد پاره چون جانِ جهانم میرود

بیتابم و دلواپسم! تندی نکن! آرامتر...
«ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود»!

  • چهارشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(دل را تهی از خطا نكردم يارب) *استاد سید هاشم وفایی

678

-(دل را تهی از خطا نكردم يارب) دل را تهی از خطا نكردم يارب
آلوده دلم ،حيا نكردم يارب

شرمنده شدم ، صدا زدي باز بيا
من حق نمك ادا نكردم يارب

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

اشعار محرم -(با همین چشم تار دیدم که) * محمد حبیب زاده

576

اشعار محرم -(با همین چشم تار دیدم که) با همین چشم تار دیدم که
نامسلمان تو را چه بد میزد
پیش چشمان مادرم زهرا
به تن بی سرت لگد میزد...

  • یکشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

اشعار محرم -(پیمانه ی صبرمان سر آمد) * محمد حبیب زاده

748

اشعار محرم -(پیمانه ی صبرمان سر آمد) پیمانه ی صبرمان سر آمد
محتاج وساطت حسینیم
ما هر شب جمعه دیده گریان
دلتنگ زیارت حسینیم...

  • یکشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

غزل مرثیه_مدح_مناجات_امام حسین علیه السلام -(هر کس که نشد محرمتان یار شما نیست نامحرم اگر هست به دربار شما نیست ) * نوید طاهری

520

غزل مرثیه_مدح_مناجات_امام حسین علیه السلام -(هر کس که نشد محرمتان یار شما نیست     نامحرم اگر هست به دربار شما نیست ) #مناجات_امام_حسین
#مدح

هرکس که نشد مَحرمتان یار شما نیست

نامَحرم اگر هست به دربار شما نیست

این هم ز سر لطف شما بوده وگر نه

این خار که زیبنده گلزار شما نیست

دور و برتان پُر ز غلام است ولیکن

در عهد کسی جُون وفادار شما نیست

وقتی که ابالفضل علی نوکرتان هست

این نوکریم در خور بازار شما نیست

درمانده رسیدم به در خانه ات ای شاه

رد کردن سائل به خدا کار شما نیست

هم حاجت من دادی و هم نان شبم را

والله کسی این همه سر بار شما نیست

ای سایه ی روی سر زینب نظری کن

در دل به جز از حسرت دیدار شما نیست

فردا که به محشر برسد مادر سادات

رسوا شود آنکس که ز انصار شما نیست

حسرت بخورد روز و شبش هرکه به جنت

همسایه دیوار به دیوار شما نیست

✍? نوید طاهری

  • شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • Navid Taheri
ادامه مطلب

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها -(نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام) * نوید طاهری

537

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها -(نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام     دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام) #شب_سوم
#حضرت_رقیه_س

نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام

دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام

روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود

اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام

از سر دست عدو دندان شیری ام شکست

روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام

صورت و دستم کبود و پای من پر آبله

از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام

نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است

بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام

✍?نویدطاهری

  • شنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • Navid Taheri
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت امام مجتبی(ع) سبک همه جا کربلا.. _حسن مجتبی، دومین ماه دین * اسماعیل تقوایی

565

نوحه شهادت امام مجتبی(ع) سبک همه جا کربلا.. _حسن مجتبی، دومین ماه دین نوحه شهادت امام مجتبی(سبک همه جا کربلا..)
حسن مجتبی، دومین ماه دین۲
کام عطشان شده، کشته زهر کین۲
واحسن واحسن، واحسن واحسن ۴
_________________________
داده زهر از جفا، بی وفاهمسرش
بوده در خانه اش ، دشمنش در برش
_______________________
جان بسوزد بر او،چونکه یاور نداشت
در مصاف عدو، یار ولشگر نداشت
________________________
زینب وتشت خون، پاره های جگر
بار دیگر شدش، تازه داغ پدر
________________________
بر حسین آمده، دور رنج ومحن
در بغل دارد او، قاسم ابن الحسن
________________________
نوه احمد و، ماه روی زمین
شده تابوت او، هدف تیر کین
________________________
نور دلهای ما، قبر بی نور او
نوحه گر در بقیع، ام رنجور او

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

صاحب عزا *

430

صاحب عزا در مجلس عزای تو با غم نشسته ایم
از اشکِ حزن چهره ی خود را بشسته ایم
صاحب عزا که مادر تو فاطمه بوَد
ما زیر پای صاحبِ مجلس نشسته ایم
چون روضه خوان روضه بخواند ز واقعات
بر این سیاه رویی خود دست گرفته ایم
چون خواند او که فتاد شاه انس و جان
ما ازغمش به دل آتش گرفته ایم
آه از دمی که جبهه به خاک او نهاده بود
ما روضه ای شنیده و ماتم گرفته ایم
از تشنگی سوخته دل،جان وی کباب
ما تشنگی نخورده و غم هم ندیده ایم
او داده جان برای شفاعت ز مؤمنان
ما مجلس عزا به چه قیمت گرفته ایم
او جان و مال اهل و عیال هرچه داشت داد
خاکم به سر روضه شنیدیم و زنده ایم
او داده سر که سروری سروران کند
ما سر به روی زانوی خود غم گرفته ایم
آهسته اشک ریخته و آه از نهان کشیم
از داغ ابتلای تو مولا شکسته ایم
صاحب عزا که فاطمه باشد بدان یقین
عفوِ گنه ز " بنده " ی مُذنب نوشته ایم

  • پنج شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1401
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغرخواجه زاده
ادامه مطلب

شهادت امام حسین(ع) -(دیدم گلویت را پیمبر بوسه میزد) * رسول چهارمحالی

136

شهادت امام حسین(ع) -(دیدم گلویت را پیمبر بوسه میزد) دیدم گلویت را پیمبر بوسه میزد
آ ری علی ساقی کوثر بوسه میزد
ام ابیها فاطمه هر روز و هر شب
دیدم گلویت را که مادربوسه میزد
در قتلگه دیدم چه آ مد بر سر تو
دیدم که درگودال خنجربوسه میزد
رگ های پاکت پاره پاره گشت اما
دیدم که برنی تابه حنجربوسه میزد
بعد از سرت که نی سوار کربلا شد
با نعل تازه روی پیکر بوسه می زد
تیر سه شعبه آ مد و داغ جگر شد
او بر گلوی ناز اصغر بوسه میزد
در مجلس بزم شراب آ ن لعینان
درطشت زربرخیزران سربوسه میزد
اندر خرابه در طبق مهمانی آ مد
دیدم سه ساله ات مکرر بوسه میزد
سجاد گریان روضه خوان کربلا شد
در قبر بر آن جسم پرپر بوسه میزد
ساقی خموش این داغ باشدتاقیامت
زینب به رگ های برادر بوسه میزد
هر روز غم بار است بعد از چار ده قرن
سینه زنت با دیده ی تر بوسه میزد

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مرثیه امام حسین علیه السلام -(ذبح عظیم حرم یار کیست ؟) * رسول چهارمحالی

193

مرثیه امام حسین علیه السلام -(ذبح عظیم حرم یار کیست ؟) ذبح عظیم حرم یار کیست ؟
برهمگان حافظ و دلدار کیست ؟
شرح حدیث غربت و عاشقی
یک تنه بر لشگر کفار کیست ؟
جان و تنش شد به فدای خدا
خون خدا معنی ایثار کیست ؟
هست غلام در او صد حبیب
لشگر سینه زن بگو زار کیست ؟
نور دو چشمان نبی و علی ست
فاطمه رادیده ی غمبار کیست ؟
حسین منی انا من حسینی
این سخن احمد مختار کیست ؟
خون گلوی اصغرش را بدید
دشمن خود رابنمود خوارکیست؟
با لب عطشان شده آب حیات
گریه کن میر و علمدار کیست ؟
جسم علی روی زمین چاک چاک
شاه شهیدسید الاحرارکیست ؟
بازو و مشک و علم افتاده بود
آنکه بشد سید و سالار کیست؟
رفت به مقتل پی تکلیف حق
دشمن آن شمر ستمکار کیست؟
داد سر و تن به ذلت نداد
شاه شهید را سزاوار کیست ؟
حافظ قرآن و نماز و زکات
آمر معروف سر دار کیست ؟
ناهی منکر شده باخون خویش
حرام را همیشه بیزار کیست ؟
نیزه سوار وصوت قرآن به لب
مسیح با این همه اسرارکیست ؟

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام حسین(ع) -(ای قتیل اشک و آه سوی خیمه کن نگاه) * رسول چهارمحالی

252

شهادت امام حسین(ع) -(ای قتیل اشک و آه سوی خیمه کن نگاه) ای قتیل اشک و آه،سوی خیمه کن نگاه
خواهرت زینب دوید،از حرم تا قتلگاه
از غم جانسوز تو، روضه خوانم گاه گاه
میکشم از داغ تو، از جگر من آه آه
آه و واویلا حسین

برکت باران تویی، روح دین ،ایمان تویی
بعد صفین روی نی، مُصْحَفِ قرآن تویی
بین دو نهر پر آب،کشته ی عطشان تویی
بر زمین کربلا، بی کفن عریان تویی
آ ه و واویلا حسین

کاروان سالار دین، راه تو عشق آفرین
جسم چاک اکبرت، دیده ای روی زمین
جان فدا کردی حسین، بهترینی بهترین
یا حسین ابن علی، عشق امیر المومنین
آ ه و واویلا حسین

پرچمت در احتزاز، مرقدت جای نیاز
شیعیانت یا حسین، در عزایی جان گداز
راه سرخ خون تو، صد گره را کرده باز
امر معروف تو شد، ظهر عاشورا نماز
آ ه و واویلا حسین

ما همیشه مست تو، عاشق و سر مست تو
غیرت و مردانگی، در وجود و هست تو
با نجابت زینب است، تا ابد پا بست تو
جان ماناقابل است،آن را سپردم دست تو
آ ه و واویلا حسین

آرزوی کربلا، در دلم دارم حسین
دیدن قاب حرم، گشته است کارم حسین
از غم دوری تو، عمریه زارم حسین
اربعین با لطف زهرا، جزء زوارم حسین
آ ه و واویلا حسین

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه روز عاشورا -(روز عاشورا به مسلخ می رود سلطان عشق) * رسول چهارمحالی

242

نوحه روز عاشورا -(روز عاشورا به مسلخ می رود سلطان عشق) یا حسین ابن علی ، از همه خوبان سری(۳)
-------------------------
روز عاشورا به مسلخ می رود سلطان عشق
از غمش بر سینه و سر می زند ماه دمشق
اکبرش گشته فدا و اصغرش پرپر شده
حضرت زهرا بیا بنگر حسین بی سر شده
»»»»»»»»««««««««««
روز عاشورا علمدار حسین گشته فدا
یا حسین و یا حسین ذکر لب اهل سما
در کنار علقمه مشک و علم بازو قلم
بر زمین افتاده ساقی و سپهدار حرم
»»»»»»»»»»««««««««««
روز عاشورا بلا جویان دشت کربلا
جانفشانی می کنند پاینده باد دین خدا
کربلا دریای خون و جایگاه انبیا
روضه خوانی می کند ختم نَبّی اوصیا
««««««««««««»»»»»»»
قاسم و عبدالله و عباس سقای حرم
عابس و حر و حبیب و آن زهیر محترم
با عنایات حسین فلک نجات عالمین
جان فدا بهر خدا با رمز لبیک یا حسین
»»»»»»»»««««««
خامس آ ل عبا ، قطع الورید
با لب عطشان حسین گردد شهید
قطعه قطعه پیکرش روی زمین
روضه خوانش شد امیر المومنین
»»»»»»»««««««««
یا حسین ابن علی، از همه خوبان سری(۲)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه امام حسین علیه السلام -(یه عشق دیرینه میگه،یه زخم رو سینه میگه) * رسول چهارمحالی

387

نوحه امام حسین علیه السلام  -(یه عشق دیرینه میگه،یه زخم رو سینه میگه) حسین کفن نداره(2)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
یه عشق دیرینه میگه،یه زخم رو سینه میگه
غمی که سنگینه میگه،به عشق مدینه میگه
یه جسم صد پاره میگه،یه دل آواره میگه
مادر بیچاره میگه،خواهری که زاره میگه
چِکْ چِکْ ناودونی میگه،چشای بارونی میگه
وقتی که گریونی میگه،اگر چه دل خونی میگه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
نجف و کربلا میگه ،خود امام رضا میگه
معصومه هر کجا میگه،به ناله و عزا میگه
مادرم هر کجا میگه،تو روضۂ شما میگه
علی شیر خدا میگه،حضرت مصطفا میگه
کتیبه و علم میگه،دو بازوی قلم میگه
هیئت در هر قدم میگه،با ناله و اِلَمْ میگه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
سینه زن حرم میگه ،ذاکر محترم میگه
بانوی بی حرم میگه، ساقی بی علم میگه
قاسم مه پاره میگه ،روضۂ گهواره میگه ،
کسی که سوگواره میگه،ساجد که بیماره میگه
با پای پیاده میگه ،از وسط جاده میگه
کسی که افتاده میگه ،منبر و سجاده میگه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
حسین کفن نداره (2)

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

-(بی گمان از عهد آدم، دوستت دارم حسین) * نعیمه امامی

381

-(بی گمان از عهد آدم، دوستت دارم حسین) بی گمان از عهد آدم دوستت دارم حسین صل الله علیک

دوستت دارم حسین سلام الله علیه

ای پناه هر دو عالم، دوستت دارم حسین

تا نفس دارم، دمادم، دوستت دارم حسین

ای تنِ بی سر، کجا و کی گرفتارت شدم؟

بی گمان از عهد آدم، دوستت دارم حسین

مادرت، ای کشته ی عطشان، گواهی می دهد

پشتِ در، با قامتی خم، دوستت دارم حسین

سائلی (شاعری) بی دست و پایم، خسته از بار گناه

می خری آیا مرا هم ! دوستت دارم حسین

رخصتی باشد اگر در لحظه ی جان دادنم

باز میگویم در آن دم، دوستت دارم حسین

گر میان آتشِ دوزخ بسوزم، می کشم

ناله از قعر جهنم، دوستت دارم حسین

گرچه هستم روسیاه و شرمگین در محضرت

هرچه هستم بیش، یا کم، دوستت دارم حسین

نعیمه امامی اشلق ۲۲ خرداد1402

  • شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • نعیمه امامی اشلق
ادامه مطلب

امام حسین(ع) -(با هر نفسم یک دم و یک آه به‌سر شد) * ایمان کریمی

328

امام حسین(ع) -(با هر نفسم یک دم و یک آه به‌سر شد) با هر نفسم یک دم و یک آه به‌سر شد
تا پلک زدم، عمر به ناگاه به‌سر شد

چون برکه‌ی تنها همه‌ی روز بلندم
تا شب به تمنای رخ ماه به‌سر شد

از کودکی‌ام خادم درگاه حسینم
خوشحالم از این عمر که آگاه به‌سر شد

آن لحظه که جز یاد حریمش گذراندم
والله تلف گشت و به اکراه به‌سر شد

جز در حرم شاه جهان کیف نکردیم
"اوقات خوش آن بود که با شاه به‌سر شد"

  • جمعه
  • 15
  • دی
  • 1402
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

ما یار به خوبی تو هرگز نشنیدیم / غزل مناجاتی امام حسین علیه السلام * وحید ولوی

399
1

ما یار به خوبی تو هرگز نشنیدیم / غزل مناجاتی امام حسین علیه السلام السلام علی الشفاه الذابلات

ما یار به خوبی تو هرگز نشنیدیم
هر آنچه شنیدیم ز خوبی به تو دیدیم

ما را نظری نیست که: چون کن دل ما را
هر آنچه پسندی تو، همان را بپسندیم

بنگر تو به ما، جمعیت زار و پریشیم
زیرا پی آن زلف پریشان و کمندیم

ما را تو بگریان، که برای تو بگرییم
ما را تو بخندان که برای تو بخندیم

ما را نکند از قفس آزاد نمایی
آزادترینیم زمانی که به بندیم

گفتند طبیبی و دوا دست تو باشد
ما نیز به سر آمده چون یکسره دردیم

ای نقطه پرگار جهان، کرب و بلایت
ما تا ابدالدهر به دور تو بگردیم

ما را سحری تا حرمت راهنما باش
سوگند که از کرب و بلا بازنگردیم

آن لحظه که گفتند ز گودال تو، زان پس
یک لحظه نشد از غم تو گریه نکردیم

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1402
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد