شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس
 امیر عظیمی

امام حسین(ع)-گودال قتلگاه -( این قدر بر دلم شرر نزنید ) * امیر عظیمی

1076

امام حسین(ع)-گودال قتلگاه -( این قدر بر دلم شرر نزنید ) این قدر بر دلم شرر نزنید

داغ جانسوز بر جگر نزنید

سر بریدید از تن سروم

باز بر ساقه اش تبر نزنید

عمه ام آمده، عقب بروید

به سر و صورتش سپر نزنید

پدرم گیر کرده در گودال

به تنش تیر این قدر نزنید

نیزه در پیکرش فرو نکنید

به تنش زخمِ بیشتر نزنید

مادرش هم به قتلگاه آمد

آه... ای قوم خیره سر ... نزنید

شاعر : امیر عظیمی

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

روضه شام غریبان با صدای حاج محمد رضا طاهري -( ملُك وجود گم شده در جستجوي تو ) *

1142
1

روضه شام غریبان با صدای حاج محمد رضا طاهري  -( ملُك وجود گم شده در جستجوي تو ) ملُك وجود گم شده در جستجوي تو
خالي مباد محفلي از گفتگوي تو
گر رو نما دهند هر دو جهان را چه قابل است
در پيش يك نگاه خيالي به روي تو
آقا شب يازدهم شد،هر شب اومدم صدات زدم اينجا،آقاجان،امشبم توقعي ندارم كه جوابم رو بدي،چر اين حرف رو ميزنيم؟كسي كه اهل باشه،رفيق باشه،با يه صاحب عزايي،وارد مجلس ميشه،نگاه ميكنه،سرگرم عزاست،از يه راه ديگه اي ميره،ميگه اذيتش نكنم،گرفتاره،آقاجان كجايي الان ؟كنار گودالي؟ كنار خيمه هاي سوخته اي آقا؟
بي تو نظام عالم هستي خورد به هم
كل وجود بسته به يك تار موي تو
تو با هزار جلوه نمودي جمال خويش
من با كدام ديده كنم جستجوي تو
گودال قتلگاه زچشمت فُرات اشك
صحراي كربلاست پُر از ع

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

سید الشهدا -( برای خیر من همیشه فتح باب می کنی ) * محمد جواد شیرازی

1157

سید الشهدا  -( برای خیر من همیشه فتح باب می کنی ) برای خیر من همیشه فتح باب می کنی
به رسم بنده پروری مرا خطاب می کنی

بساط خانه ی کرم همیشه فرق می کند
دعا نکرده هم مرا تو مستجاب می کنی

خداشناسی من از محرمت شروع شد
زمان گریه در وجودم انقلاب می کنی

به ارضیان و عرشیان چقدر فخر می کنم
برای نوکری مرا که انتخاب می کنی

همین که دور می شوم مرا به روضه می کِشی
زمین که می خورم به سوی من شتاب می کنی

به گردش دو دیده ات شفاعت قیامت است
در این جهان به ما کرم علی الحساب می کنی

چه خوبم و چه بد، مرا به دست دیگران مده
خودت مرا عذاب کن، اگر عذاب می کنی

دوباره خواب دیده ام پیاده سوی کربلا
روانه ام ز مرقد ابوتراب می کنی

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت
سبوی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

پیام عاشورا -( گردید جدا جدا و می کرد ندا ) * حسین رئوفی

894

پیام عاشورا -( گردید جدا جدا و می کرد ندا ) گردید جدا جدا و می کرد ندا
از بهر نماز ، جانِ من گشت فدا

دانی که چرا ز پشتِ سر ذبح شده
میخواسته در سجده دهد جان به خدا

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:26
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

امام حسین (ع) -( به شام و کوفه سرگردانی ای سر ) * حسین رئوفی

1152
1

امام حسین (ع) -( به شام و کوفه سرگردانی ای سر ) به شام و کوفه سرگردانی ای سر
ولی بر دل سر و سامانی ای سر

گهی در طشت زر در کاخ دشمن
گهی در گوشه ی ویرانی ای سر

گهی بر نی برایم سایبانی
گهی روی زمین غلطانی ای سر

عجب سِری است جانا سرگذشتت
گهی نِی گاه بر دامانی ای سر

رباب از شرم تو آبی ننوشید
لبت گوید هنوز عطشانی ای سر

ز روز غارت معجر ز سرها
هنوزم روی نی گریانی ای سر

تو مردم را بخود مشغول کردی
بلاگردان این طفلانی ای سر

نه تنها قاری قرآن ، به قرآن
تو خود گویاترین قرآنی ای سر

به پای کودکان دیگر رمق نیست
به جسم این اسیران جانی ای سر

برای ذاکری همچون «رئوفی»
دعایی زیر لب میخوانی ای سر؟

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با امام حسین (ع) -( از لحظه های رو به زوالی که داشتم ) * محمد علی کردی

980

مناجات با امام حسین (ع) -( از لحظه های رو به زوالی که داشتم ) از لحظه های رو به زوالی که داشتم
هرچند سوخته پروبالی که داشتم

با اینکه نا امید ز بخشش شدم ولی
تغییر کرد فرض محالی که داشتم

جا داشت فرصتم ندهی بهر توبه ام
آخر چه کرده ام به مجالی که داشتم؟

شد آب و نان هرشب من گریه بر حسین
شکرت ز آب و نان حلالی که داشتم

شکرت که غیر غصه اولاد فاطمه
بردی ز سینه هرچه ملالی که داشتم

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت اباعبدٱلله ٱلحسین علیه ٱلسلام -( باید ای عشق وفادارِ تو باشم عمری ) * مرضیه عاطفی

837

حضرت اباعبدٱلله ٱلحسین علیه ٱلسلام -( باید ای عشق وفادارِ تو باشم عمری ) باید ای عشق وفادارِ تو باشم عمری
نه که شرمنده و سربارِ تو باشم عمری

نفَست هست مسیحایی و تحت نظرت
هستم و کاش که بیمار تو باشم عمری

لب گشودی و پس از غربتِ «هَل مِن ناصر»
بیشتر در صددم یار تو باشم عمری

«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
تا که پایِ علَم و کارِ تو باشم عمری

کاش دل را بخری و بشوم نذر حرم
کنج شش گوشه گرفتار تو باشم عمری

باز هم از کرَمت قرض بگیرم باید
دوست دارم که بدهکار تو باشم عمری

معرفت داشت یقینا که علمدارت شد
می نویسم که قلمدارِ تو باشم عمری

کشتهٔ اشک شدی٬ روضه نشینم کردی
تا فدای غم ِ بسیار تو باشم عمری

شال مشکی و سپس پیرهن مشکی داد...
مادرت خواست عزادار تو باشم عمر

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

غربت حضرت سیدٱلشهدا علیه ٱلسلام -( کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت ) * مرضیه عاطفی

900

غربت حضرت سیدٱلشهدا علیه ٱلسلام -( کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت ) کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت
کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت

غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست
تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت

حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام
کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت

ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت
اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت

شمر(لع) وقتی در دلِ گودال٬ محکم پا گذاشت
گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت

عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین-
زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت

تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا
تا به جای آب٬ خنجر داد...آمد مادرت

قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت
آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت

ای زبانم لال٬ کو پیر

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 21:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت أباعبدٱلله ٱلحسین علیه ٱلسلام -( در حریمت بغض های آسمان پایان گرفت ) * مرضیه عاطفی

800
-1

حضرت أباعبدٱلله ٱلحسین علیه ٱلسلام -( در حریمت بغض های آسمان پایان گرفت ) در حریمت بغض های آسمان پایان گرفت
باد تا پیچید دور پرچمت٬ باران گرفت

در ضریحت کلّ حاجات جهان شد مستجاب
غیرممکن ها از اینجا رخصتِ امکان گرفت

جرعه جرعه غصه خورد و تا ابد خیری ندید
هر که غیر از دستِ تو از جای دیگر نان گرفت

آرزوی کربلایت داشت و شبهای قدر
سائل آمد با چه حالی بر سرش قرآن گرفت

هر کسی شد گوشه-گیرِ کعبهٔ شش گوشه ات
بی سر و سامان رسید از تو سر و سامان گرفت

رفته بود از حال٬ عیسیٰ لحظهٔ اذن دخول
تربتت را بو کشید و زیر ایوان جان گرفت

نوح٬ کشتیِ نجاتت را تمنّا کرد... تا؛
بادبانِ کشتی اش را حملهٔ طوفان گرفت

خضر چای روضه ات را خورد و مجنونِ تو شد
پس به عشق روضه هایت عمرِ جاویدان گرفت

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن(ع) -( کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت ) * مرضیه عاطفی

1041

شهادت حضرت امام حسن(ع) -( کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت ) کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت
جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت

در همان ثانیه های اولّ افطار بود
بد اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت

حجره شد مقتل برایت! پا کشیدی بر زمین
تشت را آورد زینب(س)؛ خون٬ دهانت را گرفت

پاره پاره از جگر می ریخت و با لرزش ِ
دست هایش؛ لرزش ِ در بازوانت را گرفت

خون به خوردِ شال سبزت رفت و تار و پودِ آن
ضجّه زد! افتاد و دستِ مهربانت را گرفت

روزه بودی سهم لبهایت به جای آب شد
سوزش ِ زهری که عمقِ استخوانت را گرفت

یارِ خانه مار شد در آستینت عاقبت؛
زهرِ خود را ریخت! نورِ دیدگانت را گرفت

زهر در ظاهر! ولیکن در حقیقت سال ها
لحظه لحظه ماجرای کوچه٬ جانت را گرفت!

شاعر :

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با امام حسین (ع) -( فکری به حال غربت شب های تار کن ) * مرضیه عاطفی

1574
1

مناجات با امام حسین (ع) -( فکری به حال غربت شب های تار کن ) فکری به حال غربت شب های تار کن
دل را بگیر و بیشتر از این دچار کن

آب از سرم گذشته! به من هم محل بده
در کشتی نجات مرا هم سوار کن

نِعمَ الامیرِ من تویی و جانِ مادرت
جانِ مرا برای خودت اختیار کن

مانند جوْن تا که شوم عاقبت بخیر
از من سری بگیر و به عشقت نثار کن

هیئت برای من سببِ توبه میشود
نفس مرا به دست بگیر و مهار کن

از تو چقدر خیر به ماها رسیده است
لطفت زیاد هست! ولی بیشمار کن

پیر ِ غمت شدن به خدا آرزوی ماست
در روضه ات بیاورم و بیقرار کن

باید که انتقام تو‌ را زودتر گرفت
ما را فداییانِ غم ِ انتظار کن

یارت زهیر بود و‌ مرا هم به رسم عشق
محض امام عصر خودم مهزیار کن

در روضه های شام دلت خونِ ز

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شعر امام حسین (ع) -( کنم بر پا برایت شور ماتم ) * مرتضی محمودپور

1015
-1

متن شعر امام حسین (ع) -( کنم بر پا برایت شور ماتم ) کنم بر پا برایت شور ماتم
بگویم زیر لب ذکری دمادم
حسین جانم حسین جانم حسین‌جان
صد و ده روز مانده تا محرم

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

مناجات با امام حسین(ع) -مرثیه کوفه -( ما آب از دو دیده ی گریان گرفته ایم ) * مهدی مقیمی

1929

مناجات با امام حسین(ع) -مرثیه کوفه -( ما آب از دو دیده ی گریان گرفته ایم ) ما آب از دو دیده ی گریان گرفته ایم

از سفره ی شماست اگر نان گرفته ایم

روزی ما به دست شما میخورد رقم

پس رزق را ز دست کریمان گرفته ایم

از عشق های بی سر و سامان گذشته ایم

با عشق روضه هاست که سامان گرفته ایم

عالِم زیاد هست که کافر کند مرا

از دست روضه خوان تو ایمان گرفته ایم

ما مرده ی گناه و گناهی نداشتیم

تو آمدی و از نفست جان گرفته ایم

دردی به جز تو نیست دوایی به جز تو نیست

با درد آمدیم که درمان گرفته ایم

شرمنده ایم از غمتان جان نداده ایم

مشکل چه بود اینقدر آسان گرفته ایم

دل سنگ بوده ایم و کویری دوچشممان

همراه زخمهای تو باران گرفته ایم

با سایه ی سرت سر ما گرم شد أخا...

تا کوفه روی

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت‌امام‌حسین‌علیه‌السلام -( از آن نَفَس که دلم مَبتلایتان شده است ) * حسن لطفی

1465

حضرت‌امام‌حسین‌علیه‌السلام -( از آن نَفَس که دلم مَبتلایتان شده است ) از آن نَفَس که دلم مَبتلایتان شده است
دو دیده منتظرِ خاکِ پایتان شده است

من آفریده شدم تا که بر تو گریه کنم
که سمتِ قبله‌ی من کربلایتان شده است

مسیح سینه زنِ خیمه‌ی عزایِ تو است
که زنده از نَفَسِ کیمیایتان شده است

فضایِ روضه‌ی‌تان زنده می‌کند ما را
چه گرم خیمه‌ی دارالشفایتان شده است

به سنگِ تربت ما حَک کنید بعد از ما
که این قتیلِ غم روضه‌هایتان شده است

مرا به کنج خرابه چه می‌شود ببرید
دلم هوایی بزمِ عزایتان شده است

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر شب زیارتی امام حسین (ع) -( من زرق شکسته‌‌ی در کنج ساحلم ) * مرتضی محمودپور

1187

شعر شب زیارتی امام حسین (ع) -( من زرق شکسته‌‌ی در کنج ساحلم ) من زرق شکسته‌‌ی در کنج ساحلم
من از برای دیدن روی تو مایلم
دیوانگی به ورطه‌ی خون و بلا رواست
کذب است هر که گفته به عشق تو عاقلم

(هرگز گمان مبر، ز خیال تو غافلم
من مانده ام خموش، خدا داند و دلم)

بیچاره عاشقی که دمادم هوایی است
شبهای جمعه این دل من کربلایی است
دست خودم نبود که من عاشقت شدم
از کودکی طریقه‌ی من آشنایی است

(هرگز کمان مبر، ز خیال تو غافلم
من مانده‌ام خموش، خدا داند و دلم)

همچون اویس منکه ندیدم جمال تو
هر لحظه زنده مانده به یاد وخیال تو
پربسته‌ام‌ اسیر کمند شما شدم
پرواز میکنم به سما من به بال تو

(هرگز گمان مبر، ز خیال تو غافلم
من مانده ام خموش، خدا داند و دلم)

پیغام میرسد به من

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

گودال قتلگاه -( تنى به روى زمين زير دست و پاها بود ) * آرمان صائمی

3771
8

گودال قتلگاه -( تنى به روى زمين زير دست و پاها بود ) تنى به روى زمين زير دست و پاها بود
براى كشتن او حرمله مهيا بود

نگاه خولى ناكس به سمت او خيره
نگاه خسته ى مولا به آسمان وا بود

ميان لشكر دشمن چقدر بلوا شد
لباس كهنه ى او ماجراى دعوا بود

براى ذبح سرش استخاره مى كردند
و حرف شمر و سنان هم به هم بفرما بود

خدا كند كه روايت دروغ باشد چون
شنيده ام كه همان لحظه مادر آنجا بود

زنى خميده به بالاى پيكرش اى واى
صداى ناله ى زهرا و خواهرش..اى واى

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

گودال قتلگاه -( باز هم لشكريان نيت غارت كردند ) * آرمان صائمی

1373
-1

گودال قتلگاه -( باز هم لشكريان نيت غارت كردند ) باز هم لشكريان نيت غارت كردند
با تبرها همگى نيت بيعت كردند

بين خولى و سنان جنگ شده..مى بينى؟
سرِ ذبح سرِ ارباب قيامت كردند...

نيزه ها رحم ندارند...خدا رحم كند
به تنِ درهم ارباب جسارت كردند

مادرش ديد كه پيراهن او را بردند
نيمه جان بود و أز او فتح غنيمت كردند

خاك عالم به سرم...شعر كجا ها رفته؟
بابته بغض على كسب غرامت كردند

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

گودال قتلگاه -( تنى افتاده زمين تا كه لگد مال شود ) * آرمان صائمی

1093

گودال قتلگاه -( تنى افتاده زمين تا كه لگد مال شود  ) تنى افتاده زمين تا كه لگد مال شود
شمر آماده شده راهى گودال شود

اينهمه أسب سوار آمده تا له بشود
آمده تا الف قامت او دال شود

خولىِ خير نديده سر گودالى تو؟
منتظر مانده اى تا زخمى و بى حال شود؟

حرمله!خير نميبينى به والله...برو
برو تا قسمت تو معجر و خلخال شود

پيرُهن كهنه ى او ارثيه ى مادر اوست
دست بردار سنان..تا به همين چال شود

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

حضرت زينب(س) -( اگر حسين تنش زيرِ دست و پاها بود ) * آرمان صائمی

853

حضرت زينب(س) -( اگر حسين تنش زيرِ دست و پاها بود ) اگر حسين تنش زيرِ دست و پاها بود
براى ذبح سر او اگر كه دعوا بود
و حرف شمر ها به هم بفرما بود..
چقدر كرب و بلا در نگات زيبا بود

تو چنگ بر رخ خود مى كشيدى با فرياد
رسيد مادر تو پاى پيكرش...اى داد

شاعر : آرمان صائمی

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

مرثیه امام حسین (ع) -( خانه غرق های و هو شد ای دریغا ای دریغ ) * جواد کلهر

1208
1

مرثیه امام حسین (ع) -( خانه غرق های و هو شد ای دریغا ای دریغ ) خانه غرق های و هو شد ای دریغا ای دریغ
بغض در سینه فرو شد ای دریغا ای دریغ
در عزای نوگل باغ رسول
اشک و حسرت در سبو شد ای دریغا ای دریغ
آتش و خاکستر و دیوار و در
مهد قرآن زیر و رو شد ای دریغا ای دریغ
ضارب کوچه بیامد پشت در
باز با او روبه رو شد ای دریغا ای دریغ
بعد تنها نه بهار از زندگانی با علی
موسم هجران او شد ای دریغا ای دریغ
گلستانی که در آن یاس علی پامال شد
خالی از آن عطر و بو شد ای دریغا ای دریغ
طایر روحش دگر از جسم او پرواز کرد
خانه بی یاری نکو شد ای دریغا ای دریغ
اشک غربت ریخت حیدر در کنار فاطمه
نطق او بی گفت و گو شد ای دریغا ای دریغ
بهر تشییع تنی رنجور؛ تنها هفت تن
نیمه شب حاضر بر او شد

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرش براری

مناجات با امام حسین (ع) -( منزهی، به ستایش شدن نیاز نداری ) * آرش براری

2950

مناجات با امام حسین (ع) -( منزهی، به ستایش شدن نیاز نداری ) منزهی، به ستایش شدن نیاز نداری
وجود مطلقی و مطلقاً نیاز نداری

حسین! نام تو بهر معرفی تو کافی است
معرفی و به حرف و سخن نیاز نداری

سراسر دو سرا سرزمین مادری توست
تو در دل همه هستی وطن نیاز نداری

بخاطر خودمان گریه می‌کنیم برایت
وگرنه گریه‌کن و سینه‌زن نیاز نداری

منم که در همه عمرم نیازمند تو هستم
تو هیچوقت به امثال من نیاز نداری

گذشتی از سر و جان و تن و تمام وجودت
برای وصل خدا به بدن نیاز نداری

تمامی شهدا قبل تو کفن شده بودند
تو سید الشهدایی کفن نیاز نداری

شاعر : آرش براری

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه شهاد ت امام حسین(ع) -( کرب و بلا شهر خدا شهر حسینه ) * محسن طالبی پور

1589

دانلود متن و سبک نوحه شهاد ت امام حسین(ع) -( کرب و بلا شهر خدا شهر حسینه ) کرب و بلا شهر خدا شهر حسینه
کرب و بلا عشق تموم عالمینه
نمی تونه که از کربلا تا ابد بنویسه قلم
برا دیدن کرب و بلا حاضرم نفسم رو بدم
کرب و بلا

کرب و بلا با حال گریه رفتینه
کرب و بلا شبهای جمعه دیدنیه
بنویس برا من کربلا تا بیام تا بهشت برین
بنویس برا من کربلا پا پیاده بیام اربعین
کرب و بلا

کرب و بلا خاک علمدار حسینه
خاکی که یک دنیا بدهکار حسینه
می تپه دل کرب و بلا با تپشهای قلب حسین
داده آبرو به کربلا آبروی شه عالمین
کرب و بلا

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 2
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر امام حسین (ع) -( کربلا آینه ی تصویرِ ذاتِ کبریاست ) * هستی محرابی

896

شعر امام حسین (ع) -( کربلا آینه ی تصویرِ ذاتِ کبریاست ) کربلا آینه ی تصویرِ ذاتِ کبریاست
روی عالم روشن از خونِ حسینِ سرجداست

کربلا تصویری از زیبایی و شیدایی است
آنچه بینی در نگاهش جلوه ی روی خداست

پس بیا از جان بخوانی دفترِ اسرارِ عشق
بهترین مصداقِ عرفان سرزمینِ کربلاست

ای که روی آشنایت قبله گاهِ عاشقان
گنبد و گلدسته ات آینه ی سرِّ بقاست

کربلا ای مقتلِ پاکِ شهیدانِ خدا
خاکِ پاکت توتیای چشمهای اولیاست

غرقِ در عرفان شدیم از تابشِ انوارِ تو
چون که آن سرخیِ رویت روشنیِ دیده هاست

سجده گاهِ اولیا و انبیاءِ مرسل است
عطرِ پاکش بر دلِ غمدیده مانندِ شفاست

جامه ی احرام بر تن کن، طوافش کن به جان
این دیار از اولین دارالقرارِ انبیاست

تا ابد سوزد چراغِ پر

  • یکشنبه
  • 12
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -(استاده بود لحظه ولی آخرش گذشت ) * حسین واعظی

922
3

شعر شهادت امام حسین(ع) -(استاده بود لحظه ولی آخرش گذشت ) یا الله
استاده بود لحظه ولی آخرش گذشت

وقتی که زینب از همه ی باورش گذشت

سر‌زد به عمق فاجعه تا زنده بیندش

از فکر و‌ذکر معجر خود خواهرش گذشت

لب تشنه‌بود و‌ ماند و در آخر شهید شد

آب آنقدر نخورد که آب از سرش گذشت

قبل از شکستن قفس سینه گاه،،شمر

با پا ز روی چادری مادرش گذشت

لنگ‌محیط بوسه ی خود بود زینبش

ناگاه اسب آمد و از پیکرش گذشت

فهمید نا امید شده ساربان و آااه

انگشت را‌ندید و‌ ز انگشترش گذشت

شاهی که آسمان و زمین بود سائلش

خیرات گشت بین اراذل وسائلش

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسین(ع) -(لشگر آن دم که بر سرش میریخت ) * رضا فراهانی

1225
1

شعر شهادت امام حسین(ع) -(لشگر آن دم که بر سرش میریخت ) واویلا
لشگر آن دم که بر سرش میریخت

همه اعضای پیکرش میریخت

سنگ از بس به صورتش میخورد

لب و دندان اطهرش میریخت

از هجوم همه سویِ گودال

ناگهان قلب خواهرش میریخت

مادرش تا که دید شمر آمد

چادر خاکی از سرش میریخت

سر که شد از تنش جدا دیدند

چند دندان ز حنجرش میریخت

معجر از کودکان که میبردند

آبروی برادرش میریخت

از روی نیزه بس که کوچک بود

بارها راس اصغرش میریخت

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن مداحی شور ذکر حسینی -(دست من از روز ازل به دامن آل عبا) * مرتضی محمودپور

1121
1

متن مداحی شور ذکر حسینی -(دست من از روز ازل به دامن آل عبا) شور سینه زنی
دست من از روز ازل به دامن آل عبا
باهمه‌ی وجودخود میزنم اسمت وصدا
صدام‌بگوشت‌میرسده اگه جوابم و ندی
میرم‌تو بین الحرمین میگم‌خداخداخدا
یا اینکه با شیون و شین داد میزنم میگم حسین
حسین(۴)
فدای شاه عالمین
حسین(۴)

منکه به غیر تو کسی تو این زمونه ندارم
تا سرم و تو غصه‌ها به روی زانوش بزارم
تموم زندگیم تویی خاک قدمهای توام
من ز فراق روی تو به مثل بارون میبارم
همیشه من بارونیم داد میزنم میگم حسین
حسین(۴)
فدای شاه عالمین
حسین(۴)

هر کی که نوکر تو شد منصب آقایی گرفت
کنار سفره شما بزرگ شد و جایی گرفت
هرکی میخواد که نوکر شما و بچه‌هات باشه
با حاوسین‌ویاونون راستی‌چه معنایی‌گرفت
حتی میون علقم

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

ماه زیارتی حضرت اباعبدالله(ع)رباعی * مرتضی محمودپور

607

ماه زیارتی حضرت اباعبدالله(ع)رباعی ماه‌ رجب‌ به‌عشق زیارت کربلا

به هوای حرمت تاب ندارم آقا
بیقرارم بخدا خواب ندارم آقا
من غلام تو شدم فخر کنم درعالم
جز تو زهرا نسب ارباب ندارم آقا

  • دوشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام حسین ع -(آب مِهرِ مادر و آن هم کنارِ علقمه، این که بینی تشنه لب دشمن تو را سر می برد!) * هستی محرابی

793
1

امام حسین ع -(آب مِهرِ مادر و آن هم کنارِ علقمه، این که بینی تشنه لب دشمن تو را سر می برد!) #السلام_علیک_یا_مظلوم_یا_عطشان

#زبانحال_حضرت زینب_کبری_س

آب مِهرِ مادر و آن هم کنارِ علقمه
و ببینم تشنه لب دشمن تو را سر می برد

گر نبود او مِهرِ مادر- من که قانع می شدم

حتی این که از قفا در پیشِ خواهر می برد!

#هستی_محرابی

  • دوشنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 01:44
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

خروج اباعبدالله(ع) با یاران از مدینه به قصد مکه -(مدینه از تو جانِ جان جدا شد) * مرتضی محمودپور

1048

خروج اباعبدالله(ع) با یاران از مدینه به قصد مکه -(مدینه از تو جانِ جان جدا شد) شام‌بیست‌وهفتم‌رجب‌المرجب

خروج سیدالشهداء از مدینه

مدینه از تو جانِ جان جدا شد

روان یارم به سوی کربلا شد

مدینه کاروان عشق و ایثار

رود منزل به منزل با علمدار

بدنبالش اگر ماه و ستاره‌ست

مدینه همرهش یک شیرخواره‌ست

به گلزار حسینی یاس و لاله است

به زانوی پدر طفلی سه‌ساله است

مدینه ماه تابان در شب است این

مهین دخت علی زین اب است این

مدینه عشق را بال و پری شد

تو گویی همرهش پیغمبری شد
................

سراسر کوکبان هاشمیون

کریم ابن کریمان قاسمیون

عسل بین قدح بر دوش دارند

دلی پرجوش لبی خاموش دارند

شده وقت نماز عشق اکبر

بیا بابا بگو الله و اکبر

اذان گو تا نماز عشق خوانم

فتاده بر زمین

  • شنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 03:15
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مدح امام حسین(ع) -(دلبر شب ماه باشد ، دلربای من حسین) * محسن قاسمی

785

مدح امام حسین(ع) -(دلبر شب ماه باشد ، دلربای من حسین) دلبر شب ماه باشد ، دلربای من حسین
گر عقیق حُسن یوسف شد ، بُوَد معدن حسین

بی نیاز از باغ جنت بی خیال از دوزخم
گر به روز حشر بردارد قدم با من حسین

گاه ما را می کُشی گاهی مسیحا می شوی
وای از عشقی که شد هم دوست هم دشمن حسین

پشت پای زائرانت ریخت آب و گفت دل
لذتی دارد شکستن های تو ، بشکن حسین

بوده ای تنها سه شب بی سر میان قتلگه
بعد از آن بودی به روی نیزه ها بی تن حسین

پیرهن ها شد از آن روزی برایت رو سیاه
که وفا با تو نکرد آن پاره پیراهن حسین

بی کفن گشتی که آسان تر رساند عاشقت
با نگاه غرق اشکش دست بر دامن حسین

بوده از روز ازل پشت و پناه ما غریب
در تمام زندگی چون کوهی از آهن حسین

  • جمعه
  • 18
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد