شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس

نوحه سینه زنی شهادت امام محمد باقر با سبک فاطمه یا فاطمه (س),(در درون سینه می سوزد دل شیدای من) *

3234
8

نوحه سینه زنی شهادت امام محمد باقر با سبک فاطمه یا فاطمه (س),(در درون سینه می سوزد دل شیدای من) در درون سینه می سوزد دل شیدای من
ای خدا دریای خون شد سینه سینای من
همچو شمعی پیکرم از آتش و غم آب شد
کین زهر آلوده آتش زد زسر تا پای من
پاسخ زهرا چه خواهی داد فردا ای هشام
گر بپرسد شرح امروز مرا فردای من
از تو می پرسد به فردای قیامت مادرم
از چه کشتی یادگار روز عاشورای من
آخر ای بیداد گر من زاده پیغمبرم
کرده مدح من به قرآن خالق یکتای من
نیشها را نوش می کردم من از نیش قلم
از چه گشتی سد راه فکر روشن رای من
تشنه لب جان می دهم چون جد مظلومم حسین
تا به عالم زنده ماند شیوه آبای من
شاعر ژولیده می گوید به صد آه و فغان
در درون سینه می سوزد دل شیدای من
( ژولیده نیشابوری)

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 23:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

نوحه شور برای شهادت امام محمد باقر (ع) , (شهید اشقیا منم ) *

3317
5

نوحه شور برای شهادت امام محمد باقر (ع) , (شهید اشقیا منم  ) شهید اشقیا منم باقر آل فاطمه
وارث کربلا منم باقر آل فاطمه
شاهد دشت لاله ها باقر آل فاطمه
به غصه آشنا منم باقر آل فاطمه
همقدم خون جگر باقر آل فاطمه
رنج و عزای کاروان باقر آل فاطمه
همسفر شام غم و باقر آل فاطمه
کوفه و کربلا منم باقر آل فاطمه
به روز کودکی اسیر باقر آل فاطمه
گشته به زنجیر جفا باقر آل فاطمه
یگانه یادگار از آن باقر آل فاطمه
قافله بلا منم باقر آل فاطمه
رنج اسارت مرا باقر آل فاطمه
عمه به جان خود خرید باقر آل فاطمه
به یاد غصه های او باقر آل فاطمه
کشته جان فدا منم باقر آل فاطمه
یک تنه بیش از همه او باقر آل فاطمه
ضربه تازیانه خورد باقر آل فاطمه
شاهد ناله های او باقر آل فاطمه
در دل نینوا م

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 23:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نوحه سبک سنتی برای شهادت حضرت امام باقرالعلوم و شهادت حضرت مسلم , (کشته شد از تیغ دشمن) *

4015

نوحه سبک سنتی برای شهادت حضرت امام باقرالعلوم و شهادت حضرت مسلم , (کشته شد از تیغ دشمن) کشته شد از تیغ دشمن
شد فدا از زهر کینه
حضرت مسلم به کوفه
حضرت باقر مدینه
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت
قلب باقرغرق خون شد
جسم مسلم پاره پاره
آن سر قبر پیمبر
این سر دارالاماره
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت
باقر آل پیمبر (2)
کشته شد در ره داور
جسم مسلم در میان
کوچه ها افتاده بی سر (2)
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 23:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نوحه دو دمه برای شهادت امام باقر و حضرت مسلم بن عقیل ,(حضرت باقر کُشته از زهر جفا شد) *

4103
8

نوحه دو دمه برای شهادت امام باقر و حضرت مسلم بن عقیل ,(حضرت باقر کُشته از زهر جفا شد) حضرت باقر کُشته از زهر جفا شد (2)
مُسلم سر نورانیش از تن جدا شد
مدینه غوغاست ، محشر کبراست
آه و واویلا ، آه واویلا (2)
امشب بقیع خاموش و کوفه گشته خاموش
زهـــرا برای باقر و مسلم سیه پوش
مسلم بـــــــــــــه کوفه ، غریب و تنهاست
آه و واویلا ، آه و واویلا (2)
شاعر : احمد صالح

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 23:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای دل ار خواهی سعادت را ز خلّاق جهان ) *

3058

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای دل ار خواهی سعادت را ز خلّاق جهان  ) ای دل ار خواهی سعادت را ز خلّاق جهان شو بسوی حضرت باقر امام انس و جان
حجت دین خدا پنجم وصی مصطفی یادگار مرتضی آن رهنمای شیعیان
باقر علم نبی بحر علوم ایزدی از جلال و از مقام و دانش وعلم وبیان
زاده زین العباد زینت فزای دین حق وارث فضل و علوم خاتم پیغمبران
من چه گویم درمدیح آن که وصفش را چنان خاتم پیغمبران فرمود با علم البیان
گفت جابر زنده می مانی تو بعد مرگ من نور عینم را زیارت کن سلام از من رسان
آنکه در دانشسرایش همچو طفل ابجدی از کلامش عالمان را بهره باشد در جهان
تا زگمراهی رهاند گمرهان را زکرم سنگ می گوید سخن اشجار می گردد روان
چشمه آب حیات از لعل جانبخشش بود آن مسیحا دم به یک دم میدهد بر مرد

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:39
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (امام با قرآن محبوب داور ) *

2896

شعر شهادت امام باقر(ع) (امام با قرآن محبوب داور  ) امام با قرآن محبوب داور وصی مصطفی فرزند حیدر
یکی از روزها در محضر عالم نشسته با هشام شوم کافر
شده ظلمت سرای آل مروان زنور آل پیغمبر منّور
روایت می کند شمس الحقایق امام صادق آن فرخنده اختر
که بود آن روز از ارباب دانش در آن محفل زصدها تن فزونتر
قضا را بود در آن بزم جمعی زگردان کمان دار دلاور
هشام از باقر علم نبی خواست که چون خنجر گذاران هنرور
در آن مجلس کند زورآزمایی شود مغلوب یا گردد مظفّر
عدو را آن عزیز مصطفی گفت که از سودای خام خویش بگذر
مرا بگذاشته دوران جوانی نیم اهل سلاح و تیرو خنجر
هشامش گفت باشند آل هاشم همه خنجر گذار و صاحب افسر
جوان و پیرشان در روز میدان نگردانند رو از فوج لشکر
چو بود

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:43
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای امامی که به حق ، پنجم انوار هدایی) *

3319

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای امامی که به حق ، پنجم انوار هدایی) ای امامی که به حق ، پنجم انوار هدایی باقر کنز علوم و پسر آل عبایی
سبط سبطین محمّد گل بستان رسالت نور چشم علی وفاطمه مرآت خدایی
زاده ی سید سجادی و خود فخر عبادی تهنیت گفته تورا همچورسول دو سرایی
خلق عالم به تو محتاج به دنیا و به عقبا شهریارا به تو آورده برون دست گدایی
مالک ملک وجودی وجود است زجودت چه شود گر نظری هم به سوی ما بنمایی
با چنین مرتبه و جاه و جلالت به چه جرمی دستگیر ستم طایفه ی بی سرو پایی
خون دلت کرده هشام از ستم وکینه و دیرین نتوانست ببیند به چنان فرّ و بهایی
زد شرر برتن غم پرور تو زهر هلاهل
کشتی عدلی و افتاده به گرداب جفایی

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:52
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای نور خدایی از جبینت ظاهر) *

3391
1

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای نور خدایی از جبینت ظاهر) ای نور خدایی از جبینت ظاهر وی یاد تو پیوسته مرا در خاطر

از آتش زهر آب شد پیکر تو جانها به فدایت ای امام باقر

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:02
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای فروزان گوهر پاک بقیع) *

2815

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای فروزان گوهر پاک بقیع) ای فروزان گوهر پاک بقیع گل پرپر شده در خاک بقیع
کربلا را دیده ای از کوفه تا شام ای شهید از اثر زهر هشام

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:11
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (من ذاکر انا الیه الراجعونم) *

3216
7

شعر شهادت امام باقر(ع) (من ذاکر انا الیه الراجعونم) من ذاکر انا الیه الراجعونم من خاطرات جانگداز دشت خونم
دیدم پرستوهای دین را پر بریدند در قتلگه جدّم حسین را سر بریدند

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (یارب به شکافنده علمت باقر) *

2812
1

شعر شهادت امام باقر(ع) (یارب به شکافنده علمت باقر) یارب به شکافنده علمت باقر کانوار تو از جبین پاکش ظاهر
آن را که سعید خوانده ای از اوّ ل مگذار که تا شقی شود در آخر

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:32
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (به دوران هشام کفر آیین) *

3362
0

شعر شهادت امام باقر(ع) (به دوران هشام کفر آیین) به دوران هشام کفر آیین بسی محنت کشید آن خسرو دین
هشام از شام ، عدوان و بیداد برای اسب او زینی فرستاد
چو جا بگرفت بر زین قطب پنجم ز غم هم چرخ لرزان شد هم انجم
به روزی هفتم ذی الحجه آن شاه نهان گردید ، زیر ابر چون ماه
از این ماتم هر آنکس در فغان است زاهوال قیامت در امان است

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای نعمت ولایت تو بهترین نِعَم) *

3743
4

شعر شهادت امام باقر(ع) (ای نعمت ولایت تو بهترین نِعَم) ای نعمت ولایت تو بهترین نِعَم ولی لطف بینهایت تو شامل امم
هم کاشف الغمومی و هم باقر العلومی هم چشمه کمالی و هم منبع حکم
ای آنکه گفت خواجه اَسری ترا سلام بپذیر هم سلام من خسته از کرم
وا حسرتا که کشته زهر جفا شدی از کینه هشام تو ای شاه محتشم
دشمن پی اذیّت تو قد نموده راست چندانکه شد زکثرت غم قامت تو خم
تأ ثیرزهر تعبیه در زین بپای تو بگسیخت تارو پود وجود ترا ز هم
ای خفته در بقیع که قبرت بود خراب جانها فدای غربتت ای کشته ستم
پیوسته در عزای تو و بر مزار تو
چشم کبود چرخ ببارد سرشک غم

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (بسرمی پرورانم من هوای حضرت باقر) *

3159
3

شعر شهادت امام باقر(ع) (بسرمی پرورانم من هوای حضرت باقر) بسرمی پرورانم من هوای حضرت باقر به دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر
ز عشق جان من بر لب رسیده کس نمی داند که نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر
چنان بگرفته علمش آفاق را یکسر که پیچیده در این عالم صدای حضرت باقر
پیمبر گفت با جابر که خواهی دید باقررا سلام از من رسان آنگه برای حضرت باقر
به رستاخیز گر خواهی نجات از گرمی محشر برو در سایه ظل همای حضرت باقر
جلال و شأن آن امام پاک بازان نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر
عبدالحسین رضائی

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (سر تا سر مدینه را ماتم گرفته) *

2955
0

شعر شهادت امام باقر(ع) (سر تا سر مدینه را ماتم گرفته) سر تا سر مدینه را ماتم گرفته از داغ باقر العلوم عالم گرفته
یا سیّدی یاابن الحسن آجَرَکَ الله (2)
از این مصیبت عظیم آه و واویلا امام صادق شد یتیم آه و واویلا
یا سیّدی یا ابن الحسن آجرَکَ الله (2)
آن کس که ختم الانبیاء داده سلامش شد پاره پاره جگر از زهر هشامش
یا سیّدی یا ابن الحسن آجرَکَ الله (2)
در هفتم ذی حجّه خون قلب زهرا شد امام باقر کُشته از ظلم اعدا شد
یا سیّدی یا ابن الحسن آجرَکَ الله (2)

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (نشسته بر رُخ غبار عز) *

2754

شعر شهادت امام باقر(ع) (نشسته بر رُخ غبار عز) نشسته بر رُخ غبار عزا، گشته به دلِ شیعیان ظاهر(2)
به دست دشمن ز زهر جفا، کشته گردیده حضرت باقر
مدینه شد همچو کرب و بلا دریغا و آه و واویلا(2)
ز اشک و خون چشم اهل و ولا، زین عزا و مَحَن گشته طوفانی
رود اکنون زین مصیبت و غم، خانۀ دلِ ما رو به ویرانی
مدینه شد همچو کرب و بلا دریغا و آه و واویلا(2)
چه حزن انگیز از مدینه رسد با نوای عزا آه غربت او
ببر گلهای سرشک مرا ای صبا ز وفا سوی تربت او
مدینه شد همچو کرب و بلا دریغا و آه و واویلا (2)

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (سلام مــــــــــــا به بقیع و بُـــقاع ویرانش) *

3034
3

شعر شهادت امام باقر(ع) (سلام مــــــــــــا به بقیع و بُـــقاع ویرانش) سلام مــــــــــــا به بقیع و بُـــقاع ویرانش به آن حریم که بـــاشد مَلَک نگهبانش
سلام مــــــــــــــا به بقیع آن تجسُّم غربت گواه بـــــــــــــر سخنم تربت امامانش
بقیع تـــــــــربت پاک چهار معصوم است چهـــــــار نور خدا می دَمَد ز دامانش
یکی است حضرت باقر از آن چهار امام کـــــه داغ او زده آتش به قلب یارانش
غـــریب اوست که در موسم زیارت حجّ مدینه و آنهمه زایر که هست مهمانش
شب شهــــــــــــــادت او یک نفر نمیماند کــــه اشک غم بفشاند به قبر ویرانش
شهـــید شـــــد ز جــــور هشام آن مظلوم زهــــرتَعبِیه درزین که آب شد جانش
[ سیّد رضا مؤیّد ]

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:54
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

متن روضه شهادت امام باقر(ع) (من ذاکر انا الیه راجعونم) *

5435
6

متن روضه شهادت امام باقر(ع) (من ذاکر انا الیه راجعونم) من ذاکر انا الیه راجعونم
من خاطرات جانگداز دشت خونم
در کربلا بودم صغیری پنج ساله
همراه بابایم مرا بردند اسیری
دیدم پرستوهای دین را پر بریدند
در قتلگه جدم حسین را سر بریدند
آقا امام باقر همه صحنه های دلخراش کربلا را شاهد بود ، عاشورا را دیده ، قتلگاه را دیده امام باقر ، کوفه را دیده امام باقر، اما امروز مدینه یک پارچه غوغا بود ، مردم با سر و پای برهنه عقب جنازه امام باقر راه می رفتند آقا امام صادق شال عزا به گردن انداخته ، بدن امام باقر را آوردند کنار قبر عزیزانش دفن کردند ، مردم
تجلیل و احترام کردند پسر فاطمه را ، اما دلهای آماده:
ولی از شما می پرسم بدن پسر اینطور برداشته می شود احترام می شود

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشك غم *

2490

اشك غم اشك غم
آسمان اشك غم از ديده ما بيرون كرد
دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون كرد
هر دلى رسته ز غم بود، به غم كرد دچار
هر سرى لاف زد از عقل و خرد مجنون كرد

هر كه در دايره عشق و وفا گام نهاد
چرخش از دايره عشق و وفا بيرون كرد
پنچمين حجت حق حضرت باقر كه خدا
بهر او خلقت اين دايره گردون كرد
گشت مسموم جفا از اثر زهر وليد
شيعيان را به جهان غمزده و محزون كرد
چه دهم شرح غمش را كه ندانم به خدا
با دل خسته او زهر هلاهل چون كرد
گويم آن قدر كه تا بر سر زين جاى گرفت
آسمان زين فلك از غم او وارون كرد
قدر اين گوهر يكدانه ندانست فلك
كه غريبانه به زير لحدش مدفون كرد
مى رود اشگ غم از چشم ملايك «خسرو»
شعر جانسوز تو چون

  • پنج شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشک در خانه حق جاری کن *

2409

اشک در خانه حق جاری کن اشک در خانه حق جاری کن

پنجمین گوهر پاک نبوی

باقر العلم علوم نبوی

بود در کرببلا همره باب

دلش آنروز زکین گشت کباب

بود قوتش چو پدر اشگ فزون

زهر هم داد بر او قاتل دون

گاهی از داغ شهیدان می سوخت

گاهی از زهر لعینان می سوخت

گفت ای نور دو چشمان ترم

بنشین تو به برم ای پسرم

تا به دامان تو سر بگذارم

با تو من چند وصیت دارم

بدنم را به سر جامه گذار

در بر خاک تنم خویش سپار

از برایم تو عزاداری کن

اشک در خانه حق جاری کن
خلیل کاظمی

  • پنج شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

بقیع و بقاع *

2532

بقیع و بقاع بقیع و بقاع

سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش

برآن حریم که باشد ملک نگهبانش

سلام ما به بقیع آن تجسم غربت

گواه بر سخنم تربت امامانش

بقیع کعبه قدس چهار معصوم است

چهار نور خدا می دمد زدامانش

یکی است حضرت باقر آز آن چهار امام

که داغ او زده آتش به قلب یارانش

شهید شد ز جفای هشام آن مولا

ز زهر تعبیه در زین که اب شد جانش

غریب اوست که در موسم زیارت حج

مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش

شب شهادت او یک نفر نمی ماند

که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش

دری که سجده گه قدسیان بود خاکش

به زائرش ندهد اذن بوسه دربانش
سید رضا مؤید

  • جمعه
  • 24
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

يادگار عشق و جنون *

3357

يادگار عشق و جنون يادگار عشق و جنون

من غصه دار غصه هايى قرينم
من كربلا را يادگار آخرينم
من يادگار روزهاى خاك و خونم
من يادگار چهره‏هاى لاله گونم

من تشنگى در خيمه را احساس كردم
ياد از دو دست خونى عباس كردم
من كودكى بودم كه آهم را شنيدند
ديدم سر جدّ غريبم را بريدند
من ديده‏ام در وقت تشييع جنازه
اسبان دشمن را كه خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغى بى شكوفه
خورشيد را بر نيزه ديدم بين كوفه
گرچه كنون مسموم از زهر هشامم
من كشته ويرانه‏اى در شهر شامم
سوغات من از كربلا درد و محن بود
پژمردگى لاله هايى در چمن بود
من روضه خوانى در منا بر پا نمودم
خود روضه خوان قتل آن مظلوم بودم
من سوختم از داغ بانوى مدينه
سنگ مدينه مى‏ز

  • جمعه
  • 24
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

من امام تمام دنیایم *

2170

من امام تمام دنیایم من امام تمام دنیایم
بر تمامی خلق مولایم
باقر علم احمد و علی ام
چون که من هم ز نسل زهرایم
روزها شمس و ماه هم هر شب
روی خود می نهند بر پایم
روی بال دعا و سجاده
آسمان غرق در تماشایم
من شکافندۀ علوم شدم
از دعاهای خیر بابایم
گوهر علم و آیه های حدیث
ریزد از درّ سرخ لب هایم
من امام طلوع امروزم
من شفیع غروب فردایم
دست بر دامنم اگر بزنید
از زمین تا بهشت پر بزنید
شاعر:مهدی نظری

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

از سوز تشنگی جگرم ناله می کند *

2765

از سوز تشنگی جگرم ناله می کند از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند
یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند
آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
امروز یاد کرب و بلا می کشد مرا
در گلشن بقیع، مرا لاله می کند
من آشنای کعب نی و تازیانه ام
زخمم نظر به گریه ی غسّاله می کند
از بس که سر به پیش نگاه ترم شکست
چشمم عجیب همدمی ژاله می کند
نوری که بود شاهدم از قتلگاه سرخ
حالا چه سبز دور سرم هاله می کند
این مادر است و این پدر و جدّ اطهرم
زهرا مرا خلاص ز قتّاله می کند
شاعر:محمود زولیده

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت *

3344
1

از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت
یا رب ز پای تا سرم آتش گرفت و سوخت
مسمومم و زبانه کشد شعله از تنم
از این شراره بسترم آتش گرفت و سوخت
من یادگار کرب و بلایم که روز و شب
با روضه هاش خاطرم آتش گرفت و سوخت
می سوخت بین تب تن بابا به خیمه ها
صد بار قلب مضطرم آتش گرفت و سوخت
هنگامه ی غروب که غارت شروع شد
هر کس که بود در حرم آتش گرفت و سوخت
یک زن نمانده بود که شعله به تن نداشت
چادر نماز مادرم آتش گرفت و سوخت
معجر دگر به روی سر دختری نماند
دیدم که موی خواهرم آتش گرفت و سوخت
خنده دگر ندید کسی بر لب رباب
تا جای خواب اصغرم آتش گرفت و سوخت
در کوفه تا كه رأس حسین شهید را
دیدم به نیزه، حنجرم آتش گرفت و سوخت

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

تو را غرق محن کردند اما.. *

2466

تو را غرق محن کردند اما.. تو را غرق محن کردند اما..
غریبت در وطن کردند اما...
غریبانه تو جان دادی، ولیکن
تو را غسل و کفن کردند اما
شاعر:سید مجتبی شجاع

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را *

2417

عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانی مرا گرم نمودی امشب
روضه ی آن همه گل، آن همه نیلوفر را
آخرین حلقه ی شب های محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیــدن ســوختن چـارقــد دخــتر را
غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
غـارت پیرهــن و غـارت انگشتر را
ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که ربـودند ســر اکبر را
آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا کـه همبـازی من زد نفس آخـر را
کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهـان کرد تنی لاغــر را
چ

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

باید گریست با همه ی ناله دارها *

2916

باید گریست با همه ی ناله دارها باید گریست با همه ی ناله دارها
بر کربلا و قافله ی یادگارها
تنهاترین امام که مانده ز کربلا
رنجی کشیده از همه ی روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه، به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم، در دل بی رحمشان نبود
مزدورهای در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها
شاعر:محمود زولیده

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد *

5510
6

هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد
دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد
به دشت دختر و زن ها برهنه پا و دوان
بدون یاور و مَحرم، نمی رود از یاد
اسیر بودن با خواهرانِ بی معجر...
هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد
به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام
بلای شهر جهنم نمی رود از یاد
به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت
سر شکسته و درهم نمی رود از یاد
شاعر:رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

اى كه احمد مبتلاى روى توست * جواد حیدری

2735
1

اى كه احمد مبتلاى روى توست اى كه احمد مبتلاى روى توست
خرّمىِ باغ زهرا بوى توست
اى تمام اهل عالم سائلت
لعن و نفرینِ خدا بر قاتلت
اى كه علم از تو دو عالم یافتند
از چه رو قلب تو را بشكافتند
دور از رسم مودّت مانده‏اند
مردم جاهل یهودت خوانده‏اند
اشك صادق در غمت جارى شده
گوییا زهر عدو كارى شده
استخوان هاى تو را فرسوده‏اند
از چه پاهایت ورم بنموده‏اند
اى شده رخسار پُر نور تو زرد
كى توان درك غریبى تو كرد
باز برخیز اى عزیز مصطفى!
گو تو یا زهرا به امید شفا
آبروى هر دو عالم اسم توست
رخت احرامت كفن بر جسم توست
شاعر:جواد حیدری

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد