شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس

من امام تمام دنیایم *

2211

من امام تمام دنیایم من امام تمام دنیایم
بر تمامی خلق مولایم
باقر علم احمد و علی ام
چون که من هم ز نسل زهرایم
روزها شمس و ماه هم هر شب
روی خود می نهند بر پایم
روی بال دعا و سجاده
آسمان غرق در تماشایم
من شکافندۀ علوم شدم
از دعاهای خیر بابایم
گوهر علم و آیه های حدیث
ریزد از درّ سرخ لب هایم
من امام طلوع امروزم
من شفیع غروب فردایم
دست بر دامنم اگر بزنید
از زمین تا بهشت پر بزنید
شاعر:مهدی نظری

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

از سوز تشنگی جگرم ناله می کند *

2844

از سوز تشنگی جگرم ناله می کند از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند
یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند
آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
امروز یاد کرب و بلا می کشد مرا
در گلشن بقیع، مرا لاله می کند
من آشنای کعب نی و تازیانه ام
زخمم نظر به گریه ی غسّاله می کند
از بس که سر به پیش نگاه ترم شکست
چشمم عجیب همدمی ژاله می کند
نوری که بود شاهدم از قتلگاه سرخ
حالا چه سبز دور سرم هاله می کند
این مادر است و این پدر و جدّ اطهرم
زهرا مرا خلاص ز قتّاله می کند
شاعر:محمود زولیده

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت *

3457
1

از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت
یا رب ز پای تا سرم آتش گرفت و سوخت
مسمومم و زبانه کشد شعله از تنم
از این شراره بسترم آتش گرفت و سوخت
من یادگار کرب و بلایم که روز و شب
با روضه هاش خاطرم آتش گرفت و سوخت
می سوخت بین تب تن بابا به خیمه ها
صد بار قلب مضطرم آتش گرفت و سوخت
هنگامه ی غروب که غارت شروع شد
هر کس که بود در حرم آتش گرفت و سوخت
یک زن نمانده بود که شعله به تن نداشت
چادر نماز مادرم آتش گرفت و سوخت
معجر دگر به روی سر دختری نماند
دیدم که موی خواهرم آتش گرفت و سوخت
خنده دگر ندید کسی بر لب رباب
تا جای خواب اصغرم آتش گرفت و سوخت
در کوفه تا كه رأس حسین شهید را
دیدم به نیزه، حنجرم آتش گرفت و سوخت

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

تو را غرق محن کردند اما.. *

2504

تو را غرق محن کردند اما.. تو را غرق محن کردند اما..
غریبت در وطن کردند اما...
غریبانه تو جان دادی، ولیکن
تو را غسل و کفن کردند اما
شاعر:سید مجتبی شجاع

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را *

2458

عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانی مرا گرم نمودی امشب
روضه ی آن همه گل، آن همه نیلوفر را
آخرین حلقه ی شب های محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیــدن ســوختن چـارقــد دخــتر را
غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
غـارت پیرهــن و غـارت انگشتر را
ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که ربـودند ســر اکبر را
آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا کـه همبـازی من زد نفس آخـر را
کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهـان کرد تنی لاغــر را
چ

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

باید گریست با همه ی ناله دارها *

2987

باید گریست با همه ی ناله دارها باید گریست با همه ی ناله دارها
بر کربلا و قافله ی یادگارها
تنهاترین امام که مانده ز کربلا
رنجی کشیده از همه ی روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه، به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم، در دل بی رحمشان نبود
مزدورهای در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها
شاعر:محمود زولیده

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد *

6181
6

هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد
دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد
به دشت دختر و زن ها برهنه پا و دوان
بدون یاور و مَحرم، نمی رود از یاد
اسیر بودن با خواهرانِ بی معجر...
هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد
به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام
بلای شهر جهنم نمی رود از یاد
به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت
سر شکسته و درهم نمی رود از یاد
شاعر:رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

اى كه احمد مبتلاى روى توست * جواد حیدری

2796
1

اى كه احمد مبتلاى روى توست اى كه احمد مبتلاى روى توست
خرّمىِ باغ زهرا بوى توست
اى تمام اهل عالم سائلت
لعن و نفرینِ خدا بر قاتلت
اى كه علم از تو دو عالم یافتند
از چه رو قلب تو را بشكافتند
دور از رسم مودّت مانده‏اند
مردم جاهل یهودت خوانده‏اند
اشك صادق در غمت جارى شده
گوییا زهر عدو كارى شده
استخوان هاى تو را فرسوده‏اند
از چه پاهایت ورم بنموده‏اند
اى شده رخسار پُر نور تو زرد
كى توان درك غریبى تو كرد
باز برخیز اى عزیز مصطفى!
گو تو یا زهرا به امید شفا
آبروى هر دو عالم اسم توست
رخت احرامت كفن بر جسم توست
شاعر:جواد حیدری

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ای جان‌ِ جهان امام باقر *

2646
2

ای جان‌ِ جهان امام باقر ای جان‌ِ جهان امام باقر
وی قبلۀ جان امام باقر
وی کهف امان امام باقر
وی فوق بیان امام باقر
وی نور عیان امام باقر
مولای زمان امام باقر
تو باقر علم کبریایی
تو آینۀ خدا نمایی
تو قبلۀ جانِ انبیایی
حق است که حجت خدایی
ما یکسره درد و تو دوایی
ما جسم و تو جان امام‌ باقر
تو مظهر رب‌ العالمینی
تو هستی زین ‌العابدینی
عیسای مسیح آفرینی
سر تا قدم آیت مبینی
سلطان جهان، امام دینی
در کون و مکان امام باقر
شاعر:غلامرضاسازگار

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

حضرت امام محمد باقر (ع) -(شروع زندگی اش طعم قتل و غارت داشت) * محمد موحدی مهرآبادی

3703
6

حضرت امام محمد باقر (ع) -(شروع زندگی اش طعم قتل و غارت داشت) شروع زندگی اش طعم قتل و غارت داشت
هزار خاطره از تلخی اسارت داشت
تنور داغ دلش را کسی نمی فهمید
اگر چه مجلس درسش بسی حرارت داشت
به حکم صبر و تقیه خموش و ساکت بود
ولی به جای خودش جرات و جسارت داشت

هم از غریبه هم از آشنا دلش پر بود
همیشه شکوه از این شیوه ی صدارت داشت
برای گفتن یک یا حسین در ذهنش
هزار و نهصد و پنجاه و یک عبارت داشت
به وقت دیدن تیر و کمان دلش می ریخت
اگر چه در زدن طعمه اش مهارت داشت
به یاد یک سفر اربعین کودکی اش
همیشه مرغ دلش حسرت زیارت داشت

شاعر : محمد موحدی مهرآبادی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر حاج محمود ژولیده به مناسبت شهادت امام محمد باقر (ع) -( من بر فلک امامم من بر ملک شهودم ) * محمود ژولیده

4454
7

شعر حاج محمود ژولیده به مناسبت شهادت امام محمد باقر (ع) -( من بر فلک امامم من بر ملک شهودم ) من بر فلک امامم من بر ملک شهودم
ذکر عَلَی الدَّوامم من معنی سجودم
هم شاهد قیامم هم شاهد قعودم
هم مظهر وجودم هم مُظهر وجودم
نور شهود و غیبم آئینۀ قلوبم
من باقر العلومم من کاشف الکروبم
من حجت خدایم تفسیر هل اتایم
دلبند مرتضایم فرزند مصطفایم
نور دل حسینم سجاد را عطایم
من یادگار درد و غم های کربلایم
تاریخ کربلا را باید ز من بجویید
گاهی میان روضه از قول من بگویید
من چار ساله بودم دیدم غم و بلا را
می دیدم از مدینه تا شام ابتلا را
کس همچو من ندیده مظلوم مبتلا را
تصویر زنده دیدم اوضاع کربلا را
من دیده ام خدا را پامال سمّ مرکب
رأس ز تن جدا را در پیش چشم زینب
دیدم به روی نیزه هجده سر بریده
در قتلگاه دید

  • سه شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(السلام علیک یا باقرالعلوم *

3461
3

شعر شهادت امام باقر(السلام علیک یا باقرالعلوم السلام علیک یا باقرالعلوم
عــاقبت آه کشیــدم نفس آخـر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانی مرا گرم نمودی امشب
روضه ی آن همه گل، آن همه نیلوفر را
آخرین حلقه ی شب های محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیــدن ســوختن چـارقــد دخــتر را
غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
غـارت پیرهــن و غـارت انگشتر را
ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت
نیـزه هایی که ربـودند ســر اکبر را
آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا کـه همبـازی من زد نفس آخـر را
کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم
بیـن زنجیر

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(من غصه دار غصه های بی قرینم *

3069
3

شعر شهادت امام باقر(من غصه دار غصه های بی قرینم من غصه دار غصه های بی قرینم
من کربلا را یادگار آخرینم
من یادگار روزهای خاک و خونم
من یادگار چهره های لاله گونم
من تشنگی را در حرم احساس کردم
یاد دو دست خونی عباس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جد غریبم را بریدند
من دیده ام در وقت تشییع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گر چه کنون مسموم از زهر هشامم
من کشته ی ویرانه ای در شهر شامم
من روضه خوانی در منا بر پا نمودم
خود روضه خوان قتل آن مظلوم بودم
من سوختم از داغ بانوی مدینه
سنگ مدینه می زنم هر دم به سینه
حالا که نقش زهر کین در جسم مانده
از جسم پاک من فقط یک اسم مانده

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر-السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد باقر علیه السلام *

2522
1

شعر شهادت امام محمد باقر-السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد باقر علیه السلام السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد باقر علیه السلام
آسمان گریه کن بر من مظلوم
که من از زهر کین شده ام مسموم 2
پیکرم سوزد
جگرم سوزد
در کنار من
مادرم سوزد2
امون ای دل یه مدینه یه بیقع
یه امامی که حرم نداره
سینه زن ها کسی نیست تا
با لا قبرش یه دونه شمع بزاره
امون ای دل امون ای دل
امون ای دل امون از غریبی 2
گر همه عمر خود من عزادارم
یک جهان غم من از کربلا دارم2
کربلا دیدم من بلا دیدم
لاله ها را من سر جدا دیدم2
امون ای دل دل بی تاب دیگه شد آب
زیر افتاب نه سایبونی داره
نه یه زائر نه یه خادم
نه تو صحنش روضه خونی داره
امون ای دل امون ای دل
امون ای دل امون از غریبی2
در اسارت اگر با پدر بودم
چون نسیم سحر د

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وصف امام باقر-ابر عزا گرفته فضاى مدينه را *

3462

شعر وصف امام باقر-ابر عزا گرفته فضاى مدينه را ابر عزا گرفته فضاى مدينه را
طوفان آه، بستر خود كرده سينه را
نوح نجات، دستخوش فتنه ‏ى محيط
گرداب مرگ، كرده مسخر سفينه را
حجم هجوم صاعقه در جو اختناق
از پا فكنده كوه وقا رو سكينه را
در هم شكست سوده‏ ى الماس جانگداز
جام دلى به روشنى آبگينه را
لا جرعه بود آنكه بلا را پياله نوش
كردند هم پياله‏ ى او زهر كينه را
شد زنده باز خاطره‏ى ماتم رسول
كشتند تا امام غريب مدينه را
احياگر شريعت حق باقرالعلوم
آن كو به فقه ناب، گشود اين زمينه را
با فرصتى كه داشت كم، اما به جان خريد
از بهر شيعه مجد و شكوه بهينه را
خاك بقيع مدفن آن كوه صبر شد
چون سنت است گوشه نشينى دفينه را
سنگ نشان قبر وى از بى ‏نشانگى
اد ز قبر گمشد

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مصیبت و غمهای امام محمد باقر(دل پاكش ز جور خصم دون خست *

3312

شعر مصیبت و غمهای امام محمد باقر(دل پاكش ز جور خصم دون خست دل پاكش ز جور خصم دون خست
چه گويم كار گردون اين چنين هست
بلى تا بود كار چرخ اين بود
هميشه با خدا خواهان به كين بود
به دوران هشام كفر آيين
بسى محنت به ديد آن خسرو دين
هشام از شام از عدوان و بيداد
براى زيب دين زينى فرستاد
به سوى يثرب آن زين چون روان شد
ز دست شهسوار دين عنان شد
چو جا بگرفت بر زين قطب پنجم
زغم هم چرخ لرزان شد هم انجم
چو از جور هشام آن شاه مظلوم
بشد از زين زهر آلود مسموم
پياده شد ز اسب آن زيب افلاك
تو گفتى آفتاب افتاد بر خاك
بروز هفتم ذى الحجه آن شاه
نهان شد از نظر در ابر چون ماه
در اين ماتم هر آن كس در فغان است
ز احوال قيامت در امان است
دل عارفچه زين غم پر الم گشت
سرشك چشم او جارى

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه و مصیبت امام محمد باقر (ع) -(تن من شعله ور از زهر جفا شد به خدا *

2733

شعر روضه و مصیبت امام محمد باقر (ع) -(تن من شعله ور از زهر جفا شد به خدا تن من شعله ور از زهر جفا شد به خدا
دلم از خاطره ‏ى شام بلا و كربلا
گه كنم ناله از اين كه جسم مسموم
گه به ياد غربت و داغ حسين مظلوم
گه ز غمهاى مدينه دل پر از خونابم
گه به ياد كاروان اسرا بى تابم
ظاهر اين است مرا كشته همين زهر هشام
ليكن اى اهل جنان كشته مرا غصه‏ ى شام
گه به ياد زينب و اسير درد و ناله‏ ام
گه به ياد تن خونين گلى سه ساله‏ ام
گر چه خود بى كس و مظلوم و غريبم ليكن
بى قرارم از عزاى يك شهيد بى كفن
قاتلم كوفه و شام و كربلا، مدينه است
اين همه ز امتداد ردّ خون سينه است
شاعر:محمد نعیمی

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام محمد باقر(يادگار آخرين كربلا منم منم *

2680
1

شعر امام محمد باقر(يادگار آخرين كربلا منم منم يادگار آخرين كربلا منم منم
شاهد غصه و داغ نينوا منم منم
پنجمين يار غربت مادرم
همچو او بدون يار و ياورم
چشم براهم كه بيايد او ز در
مادر شكسته پهلو ببرم
يابن الزهرا مولا يا مولا يا مولا
در كنار تربت بى شمع و چراغ من
بخونيد روضه ‏ى كربلا و جد بى كفن
ياد قتلگاه و خيمه ‏ها كنيد
ناله رو ز سينه‏ ها رها كنيد
به اسيرى و در به درى
يادى از عمه و بچه ‏ها كنيد

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا)2 *

3051

شعر شهادت امام محمد باقر(يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا)2 يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا2
پنجمين امام مهربون من
همه‏ ى درد و بلات به جون من
تك ستاره توى آسمون من
كوثر عشق تو تو خون من
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
شنيدم تو مدينه بلا ديدى
خيلى چيزا توى كربلا ديدى
توى شام و كوفه ناروا ديدى
يه سه ساله تو خرابه‏ ها ديدى
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
خاطرات بچگيت پر از غمه
دل تو غرق عزا و ماتمه
توى قلبت هميشه محرمه
ولى من دوست دارم يه عالمه
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
يه سرى رو روى نيزه ‏ها ديدى
هميشه زخم زبون مى‏ شنيدى
طعم بى كسى وغربت چشيدى
تن نيمه جونتو مى‏ كشيدى
يابن حيدر، يابن طه، يابن الزهرا 2
آخر از زهر جفا راحت شدى
راحت از رنج و غم

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(مسموم شد از زهر كين آه و واويلا *

3508

شعر شهادت امام محمد باقر(مسموم شد از زهر كين آه و واويلا مسموم شد از زهر كين آه و واويلا
باقر امام متقين آه و واويلا
باقر امام متقين، آه و واويلا
گشته ملايك نوحه گر آه و واويلا
زهراى اطهر غمين آه و واويلا
باقر امام متقين، آه و واويلا
گريان از اين ماتم است امام صادق
نبى، وصى در غمند، آه و واويلا
باقر امام متقين، آه و واويلا
عالم شده ماتم سرا، آه و واويلا
آجرك ا..زين عزا، بقية ا
باقر امام متقين، آه و واويلا

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام محمد باقر(مولاى من، يا مظلوم 4 *

3269

شعر امام محمد باقر(مولاى من، يا مظلوم 4 مولاى من، يا مظلوم 4
اى كه بقيعت به حق، باغ جنان من است
بارگه خاكى ‏ات، مامن جان من است
شاهد مظلومى ‏ات، سنگ مزارت ولى
باز هم اين منظره، ملك جنان من است
ماتم سوزان تو، سوخته پا تا سرم
داغ غمت بر جبين، نام و نشان من است
زمزمه‏ ى ياد تو، زمزم چشم ترم
جارى اندوه تو، اشك روان من است
خانه‏ ى قلبم شده، شعله ور از محنتت
كنج عزا خانه ‏ات، جا و مكان من است
اى پسر فاطمه، واى دل از غربتت
رفته ز دست از غمت، تاب و توان من است
اى كه غريبى‏ ات از، قبر تو معلوم شد
ذاكر نامت لب، مرثيه خوان من است

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مصیبت امام باقر(اي مدينه از دلم خون مي چکد) *

3267
2

شعر مصیبت امام باقر(اي مدينه از دلم خون مي چکد) اي مدينه از دلم خون مي چکد
وز طريق ديده بيرون مي چکد
اي مدينه اشک را تفسير کن
هاي هاي درد را تعبير کن
چشمه هاي اشک دل جوشنده شد
نخل جانم بر زمين افکنده شد
در شرار زهر مي سوزد تنم
پرپر از حرمش گل پيراهنم
اي مدينه داغ هستي با من است
در نگاهم شعله ي غم روشن است
اي مدينه راه گل را بسته اند
حرمت آئينه را بشکسته اند

شاعر:؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( باقرعلوم عالم،عالم آل پیمبر) *

2235

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(  باقرعلوم عالم،عالم آل پیمبر) باقرعلوم عالم،عالم آل پیمبر
غربت و مظلومیت رو،برده ارث از بابا حیدر
دلش از غصه گرفته،غم دردش بیشماره
غیر اشك چشم خیسش،دیگه همدمی نداره
از شرار زهر دشمن،آب شده پیكر خسته اش
غیر آه دل نداره،مرحمی دل شكسته اش
یه كبوتر غریب ِ،بی سر و سامون ِ حالش
خواسته پر بگیره اما،سنگ غم خورده به بالش
پسرم بیا كنارم، كه دیگه رفتنیم من
بیا تا برات بگم از ظلم كینه های دشمن
بخدا یادم نمیره،اون همه ماتم و آزار
دشنام و سنگ های كینه،خنده های سر بازار
مونده بود به زیر نعل اسب ها لاله های چیده
روی نیزه های بی رحم،می دیدم سر بریده

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( غریب عزیز زهرا) *

2301

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(  غریب عزیز زهرا) غریب عزیز زهرا
دلدار دلم داغی، از كرببلا دارد
رنج محنی دائم، از دشت بلا دارد
ملك ملكوت از او
حكم جبروت از او
او مكنت بی همتا
در ملك بقا دارد
غریب عزیز زهرا
از بی كسی اش اما،داغی به دلم مانده
زاین غم به جنان زهرا، همواره عزا دارد
می خوانمش و گویم،ای هستی روح افزا
هركه به تو دل بسته،كی بیم فنا دارد
جان می دم از شوق طوف حرمت مولا
چون كوی بقیع تو،جانانه صفا دارد
غریب عزیز زهرا
غریب وا اماما،شهید وا اماما
مداح:مهدی میرداماد

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد) *

2841
3

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(  خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد) خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
واغربتا وای وای
مداح:ابراهیم قانع

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( باقر آل رسولم ) *

2464
-1

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(   باقر آل رسولم ) باقر آل رسولم
نخل زهرای بتولم
پاره شد ، قلبم از ، زهر کینه
جان سپردم به شهر مدینه
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
قبله اهل ولایم
شد مدینه کربلایم
زاده سیّد الساجدینم
کشته ام کشته راه دینم
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
من در ایّام صغیری
دیده ام رنج اسیری
با اسیران به ویرانه خفتم
درد پنهان خود را نهفتم
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
جان مادر کن نگاهم
صدر زین شد قتلگاهم
ناله آمد برون از نهادم
چهره برخاک غربت نهادم
وا مصیبت مصیبت مصیبت2
شد گواه درد وداغم
قبر بی شمع و چراغم
گرچه خاک وطن تربتم شد
تربتم شاهد غربتم شد
وا مصیبت مصیبت مصیبت
شاعر:سازگار

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید ) *

2567
2

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(   قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید ) قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
شمع دل خاموش اگر شد پرتو افشانش کنید
شعله آهی بیارید و فروزانش کنید
قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
دل که مرد از بی غمی دیگر نمی ارزد به هیچ
زلف او را یاد آرید و پریشانش کنید
قبر باقر بی چراغ است نوربارانش کنید
یادی از درد دل غمهای دورانش کیند
حرمت غم را نگهدارید ای دلدادگان
روز و شب گرد سرش گردید و مهمانش کنید
قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
نیست تاب چشم زخم آن ماه مهر افروز را
تا نبیند روی او را ماه پنهانش کنید
قبر باقر بی چراغ است نوربارانش

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( در درون سینه می سوزد دل شیدای من ) *

2241
1

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(   در درون سینه می سوزد دل شیدای من ) در درون سینه می سوزد دل شیدای من
ای خدا دریای خون شد سینه سینای من
همچو شمعی پیکرم از آتش و غم آب شد
کین زهر آلوده آتش زد زسر تا پای من
پاسخ زهرا چه خواهی داد فردا ای هشام
گر بپرسد شرح امروز مرا فردای من
از تو می پرسد به فردای قیامت مادرم
از چه کشتی یادگار روز عاشورای من
آخر ای بیداد گر من زاده پیغمبرم
کرده مدح من به قرآن خالق یکتای من
نیشها را نوش می کردم من از نیش قلم
از چه گشتی سد راه فکر روشن رای من
تشنه لب جان می دهم چون جد مظلومم حسین
تا به عالم زنده ماند شیوه آبای من
شاعر ژولیده می گوید به صد آه و فغان
در درون سینه می سوزد دل شیدای من
شاعر:ژولیده نیشابوری

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( بـــــــــاقر آلِ رسولم 2) *

2045
1

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(   بـــــــــاقر آلِ رسولم  2) بـــــــــاقر آلِ رسولم 2
نــــــجل زهرای بتولم 2
پاره شد قلبم از هر کینه
جان سپردم به شهر مدینه
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت
قبــــــــــلۀ اهل ولایم 2
شد مدینه کربلایم 2
زادۀ سیّد الســـــاجدینم
گشته ام کُشتۀ راه دینم
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت 2
من در ایّــــــــــام صغیری
دیده ام رنج اسیری 2
با اسیران به ویرانه خُفتم
درد پنهان خود را نگفتم»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت2
جـــــــان مادر کن نگاهم
صدر زیـــن شد قتلگاهم 2
ناله آمد برون از نهادم
چهره بر خاک غربت نهادم»
وا مصیبت، مصیبت، مصیبت2
شد گـــــــــــــــواه درد و داغم
قـــــــــبر بی شمع و چراغم
گر چه خاک وطن تربتم شد
تـــــــربتم شاهد غربتم شد»
وا مصی

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( حضرت باقر کُشته از زهر جفا شد 2) *

2088

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(  حضرت باقر کُشته از زهر جفا شد 2) حضرت باقر کُشته از زهر جفا شد 2
مُسلم سر نورانیش از تن جدا شد
مدینه غوغاست ، محشر کبراست
آه و واویلا ، آه واویلا 2
امشب بقیع خاموش و کوفه گشته خاموش
زهـــرا برای باقر و مسلم سیه پوش
مسلم بـــــــــــــه کوفه ، غریب و تنهاست
آه و واویلا ، آه و واویلا 2
شاعر:احمد صالح

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد