شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( در خون نشاند اشکِ یتیمانش ) *

2207

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( در خون نشاند اشکِ یتیمانش  ) در خون نشاند اشکِ یتیمانش خورشیدِ سرنهاده به زانو را
خیمه به خیمه،داغ، سرایت کرد آتش زدند معجر و گیسو را
بر خاک،اشکِ شعله وری افتاد مَشکی کنارِ بال و پری افتاد
نیزه قیام کرد و سَری افتاد برهم زدند طاقِ دو ابرو را
ویران شده ست کوفه که برپا کرد آیینِ خیزران زدنِ لب را
آباد شد خرابه که بر سَر زد تکرار تازیانه و بازو را
میخواست "طرحِ تازه دراندازد"... با ذوالفقارِ حیدری اش،زینب
با دومین خطابه، بخواباند گرد و غبارهای هیاهو را
پیدا در او،جمال خداوندش جاری شد اشک از تبِ لبخندش
وقتی برای شکرِ مصیبت ها بالا گرفت دستِ دعاگو را
او خطبه خواند و آینه شاعر شد تا نوبتِ محمدِ باقر شد
نِی نامه اش شکفت و طراوت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ماه جبین دوست چرا ناپدید شد؟ ) *

2395
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(     ماه جبین دوست چرا ناپدید شد؟ ) ماه جبین دوست چرا ناپدید شد؟
یارب چقدر دلهره هایم شدید شد
پیراهنم سیاه شد ....احساس می کنم -
مردی ز نسل ماه لباسش سفید شد
از آسمان به گوش زمین پچ پچی رسید
علامه ی زمین و زمان هم شهید شد!
صبح زمین دوباره پس از تو سیاه شد
یعنی دوباره مرتکب یک گناه شد
بیدار شو...به خواب تو عادت نمی کنم
تو زنده ای که گریه برایت نمی کنم!
آقای من ! دوباره برایم نفس بکش
من را ببین ! چقدر گدایم! نفس بکش
بعد از هزار سال تو را میزنم صدا
آقا ببین! گرفته صدایم! نفس بکش
یا باقرالعلوم ...دلم شور می زند
شدت گرفت دلهره هایم نفس بکش
اصلا بیا...بیا! نفسم را بگیر ...بعد
من خاک میشوم...تو به جایم نفس بکش
آقای من نفس بکش و باز خند

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای راوی مصائب شبهای کاروان ) *

2438
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای راوی مصائب شبهای کاروان ) ای راوی مصائب شبهای کاروان
در لحظه های مرثیه همپای کاروان
هی می دوید در غل و زنجیر خنده ها
فرزند غصه خورده ی آقای کاروان
دوران کودکی شما پشت نیزه ها
پیرت نمود معجر زنهای کاروان
خورشید روی نی به رخت سایبان شده
می سوخت گریه گریه در این سایه کاروان
در انتهای قافله مشغول اشک خود
هی زجه میزنید به فردای کاروان
فردای لطمه خورده ی طفلک سه ساله ای
در انتظار دیدن بابای کاروان
با لطمه های او به رخش داد می زنی
صاحب دمید در دم " ای وای " کاروان
ای کاش میزدند رخم را بجای تو
ما گریه می شدیم و عزا جای کاروان

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( بس که میان اهل مدینه زبان زدی ) *

2686
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  بس که میان اهل مدینه زبان زدی  ) بس که میان اهل مدینه زبان زدی
ماندم حسینی یا حسنی یا محمدی
یابن علی چندم این خانواده ای
یا نه علی عالی اعلای سرمدی ؟؟
بالای عرش حضرت حق جایگاه توست
به به چه رتبه ای و مقامی چه مسندی
از مادرت کرم به شما ارث میرسد
بعد از کریم شهر پیمبر سرامدی
هرکس که روزی اش شده پابوسی شما
گفته عجب حریم و ضریحی چه مرقدی...
بی سایه بان - غریب خدا - غصه ای نخور
یک روز میرسد بزنیم سقف گنبدی...
از کودکی برای حسین سینه میزدم
از کودکی برای حسین سینه میزدی
پیر بزرگ شیعه ای و مقتدای ما
ای شاهد همیشگی روضه های ما
گرد و غبار راه توام می تکانی ام ؟
نه... باخودت مرا به خدا می رسانی ام
از ابتدای خلقت ام آقای من شدی
صبح و مسا

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای که نسلت از تبار کربلا ) * جواد قدوسی

2746
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای که نسلت از تبار کربلا ) ای که نسلت از تبار کربلا
ای که هستی داغدار کربلا
نور حق، سوم بهار کربلا
یا محمد، یادگار کربلا
کربلا آتش به دلها میزند
شعله ها برقلب زهرا میزند
یاد آقای غریب و بی کفن
ذکر سقا و عموی پاره تن
بردن هم معجر و هم پیروهن
ضربه های پای دشمن بر دهن
در دلت داغ عظیمی شد به پا
جان تو،اقا،گرفته روضه ها
یاد ذبح روز عاشورا ،حسین
تکه تکه گشتن مولا، حسین
شور و غوغای شده بر پا حسین
ناله های مادرش زهرا حسین
روضه خوانی در محرم گشته ای
روضه خوان حضرت غم گشته ای
کشته زهر جفا یابن الکریم
شد سیه عرش خدا یابن الکریم
نوحه خوانت مصطفی یابن الکریم
عالمی غرق عزا یابن الکریم
میزنم بر روی سینه از غمت
یاد عاشورا کنم بین دمت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از سوز تشنگی جگرم ناله می کند ) * محمود ژولیده

2709
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از سوز تشنگی جگرم ناله می کند ) از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند
یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند
آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
امروز یاد کرب و بلا می کشد مرا
در گلشن بقیع، مرا لاله می کند
من آشنای کعب نی و تازیانه ام
زخمم نظر به گریه ی غسّاله می کند
از بس که سر به پیش نگاه ترم شکست
چشمم عجیب همدمی ژاله می کند
نوری که بود شاهدم از قتلگاه سرخ
حالا چه سبز دور سرم هاله می کند
این مادر است و این پدر و جدّ اطهرم
زهرا مرا خلاص ز قتّاله می کند
یادش بخیر محفل عمّه سه ساله ام
یاد خرابه روز و شبم ناله می کند
هر گاه یاد کوفه و شام بلا کنم
بغضم هنو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من امام تمام دنیایم ) * مهدی نظری

2792
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من امام تمام دنیایم ) من امام تمام دنیایم
بر تمامی خلق مولایم
باقر علم احمد و علی ام
چون که من هم ز نسل زهرایم
روزها شمس و ماه هم هر شب
روی خود می نهند بر پایم
روی بال دعا و سجاده
آسمان غرق در تماشایم
من شکافندۀ علوم شدم
از دعاهای خیر بابایم
گوهر علم و آیه های حدیث
ریزد از درّ سرخ لب هایم
من امام طلوع امروزم
من شفیع غروب فردایم
دست بر دامنم اگر بزنید
از زمین تا بهشت پر بزنید
گر چه من سوختم ز زهر جفا
جگرم پاره پاره شد اما
به خدا صحنه ای ندیدم من
تلخ تر از غروب عاشورا
صحنۀ مرکب بدون سوار
نیزه ای را که می رود بالا
من خودم با دو دیده ام دیدم
شمر را روی سینۀ آقا
تا که خنجر به حنجرش آمد
عمه می گفت وای... یا زهرا
سر جدم ک

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت ) *

2352

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت ) اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت
دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت
چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟
چقدر رنج و مصیبت چقدر بلا دیدم
به سن کودکی ام داغ کربلا دیدم
تن بدون سر و سر به نیزه ها دیدم
اگر چه سوخت ز زهر جفا تمام تنم
به یاد آن تن غرق به خون و بی کفنم
عدو نشاند مرا روی زین زهر آلود
که تار و پود تنم را ز یکدگر بکشود
ز سوز زهر چو لرزه فتاد بر جانم
به دور مرکب من آمدند یارانم
مباد آنکه تن من ز صدر زین افتد
"بلند مرتبه شاهی" بر زمین افتد
ولیک جد غریبم به دشت کرب و بلا
نداشت یاور و یاری میان دشمنها
غریبی حسین را به کربلا دیدم
میان خیمه ولی قتلگاه را دیدم
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه س

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای نور چشم مصطفی یا امام باقر ) *

2867
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  ای نور چشم مصطفی یا امام باقر  ) ای نور چشم مصطفی یا امام باقر
مسموم از زهر جفا یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
از کودکی بر دوش خود کوه غم کشیدی
در آفتاب کربلا تشنگی چشیدی
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
سوز درون خویش را با کسی نگفتی
با عمۀ سه‌ساله‌ات در خرابه خفتی
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
هردم رسید از دشمنان ظلم بی‌امانت
تا زهر بیداد هشام شعله زد به جانت
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
اشک پدر را دم‌به‌دم روی ناقه دیدی
پای سر بریده آه از جگر کشیدی
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
در حرم غریب تو اشک ما گلاب است
زائر تربتت فقط نور آفتاب اس

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باقر آل پیمبر می دهد جان ) *

2679
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باقر آل پیمبر می دهد جان ) باقر آل پیمبر می دهد جان
در عزایش فاطمه شد دیده گریان
وااماما واماما واماما
زهر کینه زد شرر بر حاصل او
زین زهر آلوده گشته مقتل او
وااماما واماما واماما
----
سوزد از زهر جفا پا تاسر من
گشته یارب لحظه های آخر من
وااماما واماما واماما
گرچه زهر کین شرر زد بر دل من
خاطرات کودکی شد قاتل من
وااماما واماما واماما
من به طفلی بار محنت را کشیدم
کس نمی داند که با دیده چه دیدم
وااماما واماما واماما
با دوچشم پر زاشک از جور اعدا
غرق خون دیدم زمین کربلا را
من خودم دیدم حسین بی یار گشته
او اسیر فرقه خونخوار گشته
من نگه کردم به حال مضطر او
کشته شد بر روی دستش اصغر او
من خودم دیدم که دشمن از قفایش
می برید راس حس

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( زهر کینه زد شراره بر تمام پیکر من ) *

2717
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( زهر کینه زد شراره بر تمام پیکر من ) زهر کینه زد شراره بر تمام پیکر من
بارالها کن نظر شذ شعله ور پا تا سر من
من که جان مصطفایم کشته زهر جفایم
وقت جان دادن رسیده شد مدینه کربلایم
وامصیبت وامصیبت وامصیبت وامصیبت
از جفا وظلم دشمن پر زخون گشته دل من
زین زهر آلوده یارب عاقبت شد مقتل منژ
غم میان دل نشسته رشته صبرم گسسته
آمده بر دیدن من مادر پهلو شکسته
وامصیبت وامصیبت وامصیبت وامصیبت
غصه ها در سینه دارم من که در شور ونوایم
لحظه ی اخر به یاد روضه های کربلایم
یاد ان روزی که دل را بودُ تیر غم نشانه
از خیام آل طاها می کشید اتش زبانه
یاد ظهر پر حرارت یاد سیلی وجسارت
یاد ان لحظه که دشمن خیمه ها را کرده غارت
واحسینا واحسینا واحسینا واحسینا
یاد

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من پنجمین شقایق باغ ولایتم ) *

2312
-1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من پنجمین شقایق باغ ولایتم ) من پنجمین شقایق باغ ولایتم
من باقر العلوم چراغ هدایتم
چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است
از خلق دون وفا و محبت ندیده است
بر روی دست من اثر بند مانده است
بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است
در دل همیشه داغ گل یاس تازه است
داغ سر شکسته ی عباس تازه است
بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست
بر پشت من اثر ز رد تازیانه هاست
دست من و رقیه به هم خصم بسته بود
من شاهدم که پهلوی آن گل شکسته بود...

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور ) *

2124
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور ) از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور
ببین که با من دلخون چه کرده ای مادر
گلی زگلشن آل رسول بودم من
که کرد دست خزان از جفا مرا پرپر
مرا عدو به چه جرم این همه نمود آزار
مگر نه اینکه منم نور چشم پیغمبر
مرا نشانده روی زین زهر آلودی
که زد شراره زهرش به پیکرم آذر
اگرچه زهر زده شعله بر دلم اما
بسوزد این جگر خسته ام زجای دگر
به کودکی جگرم سوخت چونکه من دیدم
به روی نیزه سر کوچک علی اصغر
نبود باورم این رأس طفل شش ماهه است
چه کرده بود که رأسش جدا شد از پیکر
گذشت عمری و اما هنوز می گریم
چوخاطرات قدیم آیدم به پیش نظر

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من یادگار آخرین کربلایم ) *

2974

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من یادگار آخرین کربلایم ) من یادگار آخرین کربلایم
من داغدار محنت خون خدایم
دارم هزاران غم بین سینه پر می کشم امشب از مدینه
واویلتا واویلتا آه و واویلا
من دیده ام سوز عطش در خیمه ها را
راس شهیدان بر فراز نیزه هارا
دیدم حرم را گردیده غارت گشته نصیب زینب اسارت
واویلتا واویلتا آه وواویلا
از خاطرات کودکی جان بر لبم من
جان می دهم اما به یاد زینبم من
دارد شراره قلب کبابم من داغدار بزم شرابم
واویلتا واویلتا آه وواویلا

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من از تبار باقرم مردم بدانيد ) *

2708

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من از تبار باقرم مردم بدانيد ) من از تبار باقرم مردم بدانيد
دل بيقرار باقرم مردم بدانيد
مست و خمار باقرم مردم بدانيد
امروز يار باقرم مردم بدانيد
فردا كنار باقرم مردم بدانيد
دست از غم او تا قيامت برندارم
اي كهكشانها آسمانها در مدارت
عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت
ختم رسل كرده سلامش را نثارت
بيچاره تر از من نداري در كنارت
دارم درون سينه ام شوق زيارت
كي مي شود سر بر مزار تو گذارم
اي ابتداي روضه ها از خانه تو
اي هيأت عشاق در كاشانه تو
قلب تمام قدسيان ديوانه تو
بار تمام صحنه ها بر شانه تو
شد خانه آباد من ويرانه تو
من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم
شكر خدا امشب پريشان تو هستم
مانند زهرا ديده گريان تو هستم
بيچاره ی آن قبر ويران تو هستم
تق

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده ) * مهدی رحیمی زمستان

2325
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده ) یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده
قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده
مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان
درشب حجره به روی شکمش افتاده
آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد
دیده از دست ابالفضل علمش افتاده
دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش
تا دم علقمه در هر قدمش افتاده
نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد
زخمهای تن آقا رقمش افتاده
بعد اینقدر مصیبت که سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده
آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی "شمر"
که:"خودم می کِشم و می کُشمش"افتاده
دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته
باز در پای دمش بازدمش افتاده
مثل بین الحرمین است مدینه اما
سر پا نیست... دراین سو حرمش افتاده

شاعر: مهدی رحیمی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود ) * پیمان طالبی

2466
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود ) صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود
گمان کنم که خدا مرد را صدا زده بود
به خنده ی دم آخر کمی تسلی داد
به جبرئیل که از غصه، ضجه ها زده بود
کسی که پیکره نیمه جان او آن شب
به شدت از اثر زهر دست و پا زده بود
در این میانه، عطش؛ این حقیقت مکشوف
به بوم زندگی اش رنگ نینوا زده بود
عجیب بود که با حال تشنگی، به سرش
هوای نعل و سم اسب و بوریا زده بود
و دید او سر شش ماهه را در آن اثنا
که ناشیانه کسی روی نیزه ها زده بود
دلش رضا نشد از آن کسی که عاشورا
به عمه زینب او حرف ناسزا زده بود
هزار سال پس از او میان شعر، کسی
گریز روضه خود را به کربلا زده بود...

شاعر : پیمان طالبی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( اى كه احمد مبتلاى روى توست ) *

2575
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  اى كه احمد مبتلاى روى توست ) اى كه احمد مبتلاى روى توست
خرّمى باغ زهرا بوى توست
اى تمام اهل عالم سائلت
لعن و نفرين خدا بر قاتلت
اى كه علم از تو دو عالم يافتند
از چه رو قلب ترا بشكافتند
دور از رسم مودّت مانده‏اند
مردم جاهل يهودت خوانده‏اند
اشك صادق در غمت جارى شده
گوييا زهر عدو كارى شده
استخوانهاى تو را فرسوده‏اند
از چه پاهايت ورم بنموده‏اند
اى شده رخسار پر نور تو زرد
كى توان درك غريبى تو كرد
باز برخيز اى عزيز مصطفى
گو تو يا زهرا به اميد شفا
آبروى هر دو عالم اسم توست
رخت احرامت كفن بر جسم توست
اى كه امر بر عزا بنموده‏اى
از مدينه تا مدينه بوده‏اى
خون رگهاى بريده ديده‏اى
در كنار عمه‏ات رنجيده‏اى
آشنا هستى تو با سوز عطش
تشنه

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( شيعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم ) *

2297
-1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  شيعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم ) شيعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم
آنكه شده به كودكى شاهد كربلا منم
ز بعد مرتضى على پس از حسين و مجتبى
از پس زين العابدين ولىّ كربلا منم
وارث علم و دين همه كنز خفىّ فاطمه
شاهد كوى علقمه وصىّ مصطفى منم
آنكه ز بين خاك و خون باغم و غربتى فزون
سر بريده ديده است به روى نيزه‏ها منم
همدم شير خواره‏ام محرم گاهواره‏ام
همسفر رقيه‏ام محرم بچه‏ها منم
همره كاروانيان اسير دست دشمنان
بزير تازيانه‏ها به شام و نينوا منم
آنكه به روضه بانى است عاشق روضه خوانى است
چه در بقيع چه كربلا چه بين خانه‏ها منم
قسم به اين حقيقتم بخاطر مصيبتم
آنكه بود به دست او برات كربلا منم

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید ) * مهدی نظری

2968
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید ) نگاه چشم ترم کل صحنه هارا دید
در این میان فقط از دست زجر می ترسید
اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید
چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم
دراوج کودکیم قامتم ز غصه خمید
چه گویمت که در آنجاچه ظلم ها کردند
چه لاله ها چقدر غنچه ها که دشمن چید
چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت
کنارآب رسید و نمی از آن نچشید
چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد
حرم نه کل جهان بود که زهم پاشید
چه گویمت که امامی زصدر زین افتاد
ونیزه ها که تن پادشاه رابوسید
مقابل من و عمه ....رقیه سیلی خورد
هزارمرتبه ازدرد هی به خود پیچید
میان قافله اورا نشانه می کردند
چه لحظه ها که مغیلان به پای اونرسید
چه

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باید گریست با همه ناله دارها ) *

2755
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  باید گریست با همه ناله دارها ) باید گریست با همه ناله دارها
بر کربلا و غافله یادگارها
تنهاترین امام که مانده بی کربلا
رنجی کشیده از همه روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم در دل بی رحمشان نبود
مزدورها در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها
از چشمهای هیز چه گویم در این مسیر
از کوفه تا به شام امان از شکارها
با شعر و طنز و طعنه به ما لطمه می زدند
چو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( در مصیبت امام محمد باقر ع گریز به کربلا ) * جعفر ابوالفتحی

3991

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( در مصیبت امام محمد باقر ع گریز به کربلا ) در مصیبت امام محمد باقر ع گریز به کربلا
پنج سالگی سری رو به روی نیزه دیدم
تا سرو دیدم ای وای دل از همه بریدم
سر پدر بزرگم به روی نی قشنگ بود
نزار بهت بگم که تنم اسیر چنگ بود
بابام می گفت سرم سوخت یکی می گفت پرم سوخت
یه دختر سه ساله می گفت که معجرم سوخت
خلاصه... دستامونو... بسته بودن با زنجیر
بابای من می گفت که عمه چرا شدی پیر
پاهام به روی خار و دلم به یاد مسمار
بزار بگم یه قصه، قصه ی درب و دیوار
نه نمی گم تو کوچه مادر کتک می خوردش
از دو تا دست سنگین سیلی و چک می خوردش
بیا بریم تو گودال یه چیزی رو ببینیم
بیا دوباره پای روضه ی دل بشینیم
ای روضه خون مجلس حق اینو ادا کن
یکی می گفت تو گودال سرش رو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( کشته شد از تیغ دشمن ) *

2621
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( کشته شد از تیغ دشمن      ) کشته شد از تیغ دشمن
شد فدا از زهر کینه
حضرت مسلم به کوفه
حضرت باقر مدینه
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت
قلب باقرغرق خون شد
جسم مسلم پاره پاره
آن سر قبر پیمبر
این سر دارالاماره
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت
باقر آل پیمبر (2)
کشته شد در ره داور
جسم مسلم در میان
کوچه ها افتاده بی سر (2)
عاشقان آل عصمت – وا مصیبت وامصیبت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باید گریست با همه ی ناله دارها ) * محمود ژولیده

2711

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  باید گریست با همه ی ناله دارها ) باید گریست با همه ی ناله دارها
بر کربلا و قافله ی یادگارها
تنهاترین امام که مانده ز کربلا
رنجی کشیده از همه ی روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم
با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم
آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه، به اطفال بسته بود
سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی
معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم، در دل بی رحمشان نبود
مزدورهای در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را
آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها
با شعر و طنز و طعنه به ما لطمه ها زدند
چون تیر کینه بود، تمام شعارها
با این که زخم نیزه جگرهای ما در

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از سوز تشنگی جگرم ناله می کند ) * محمود ژولیده

2795
4

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از سوز تشنگی جگرم ناله می کند ) از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند
یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند
آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
امروز یاد کرب و بلا می کشد مرا
در گلشن بقیع، مرا لاله می کند
من آشنای کعب نی و تازیانه ام
زخمم نظر به گریه ی غسّاله می کند
از بس که سر به پیش نگاه ترم شکست
چشمم عجیب همدمی ژاله می کند
نوری که بود شاهدم از قتلگاه سرخ
حالا چه سبز دور سرم هاله می کند
این مادر است و این پدر و جدّ اطهرم
زهرا مرا خلاص ز قتّاله می کند
یادش بخیر محفل عمّه سه ساله ام
یاد خرابه روز و شبم ناله می کند
هر گاه یاد کوفه و شام بلا کنم
بغضم هنو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باز از دل ندای غم آمد ) * جعفر ابوالفتحی

2967
0

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باز از دل ندای غم آمد ) باز از دل ندای غم آمد
باز بر شماره دم آمد
باز یاسی ز شاخه اش بشکست
باز روحی ز جسم پاکش جَست
باز گویا زدیده خون آمد
بهر این غم به دل جنون آمد
یادگار غَمین کرب و بلا
خورده باده ز باده های بلا
او که از کودکی بلا دیده
روی نی شاه کربلا دیده
او که سیلی به صورتش خورده
رنگ نیلی به صورتش خورده
در تمامیِ راه کوفه و شام
زهر سیلی چشید، او در کام
بوده او چون کبوتری در دام
مردم کوفه دیده او بر بام
ذهن او پر ز خاطره هاست
او همان یادگار کرب و بلاست
همچو پیچک به دور خود پیچد
اشک نم نم ز چشم خود ریزد
گوید او چون به ناله ای جانسوز
این جگر شد ز سوز سَم پر سوز
بر تنم این شرر شده کاری
کار من گشته ناله و زاری
شده ام

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( درد عشقی کشیده ام، که مپرس ) * جعفر ابوالفتحی

3168
0

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( درد عشقی کشیده ام، که مپرس ) درد عشقی کشیده ام، که مپرس
سوز هجری چشیده ام، که مپرس
کوفه و شام و کربلا به خدا
صحنه هایی بدیده ام، که مپرس
بین پهلو و دست و این بدنم
او کتک زد به دیده ام، که مپرس
تو مگو بین راه کوفه چرا
معجری را خریده ام ، که مپرس
دست بسته به راه کوفه و شام
پا برهنه دویده ام ، که مپرس
همچو زینب به وقت ظهر عطش
دل ز دنیا بریده ام ، که مپرس
از چمن زارهای چشم ترم
قطره ای خون چکیده ام، که مپرس
روی شنزار قلب خسته ی خویش
نقش رأسی کشیده ام ، که مپرس
روز عاشور وقت عصر با صورت
روی خارها پریده ام ، که مپرس
----------------------------------------

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( تو مثل رأس جد خود اعجاز کردی ) * جواد حیدری

2855
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(   تو مثل رأس جد خود اعجاز کردی ) تو مثل رأس جد خود اعجاز کردی
بابی ز حکمت بر نصاری باز کردی
قربان اعجاز تو ای فرزند زهرا
آخر مسلمان تو شد پیر نصارا
تو آبرو بخشی به ما ای آبرو دار
حاجت روامان کن که هستیم آرزودار
نابودی وهابیت امید شیعه است
روز سقوط کفر تنها عید شیعه است
باید که بر این آرزوی خود بنازیم
بهر تو و اجداد تو مرقد بسازیم
همراه بابایت چهل سال و پس از آن
بودی به یاد گودی گودال گریان
تا زنده بودی آب دیدی گریه کردی
تا کودکی بی تاب دیدی گریه کردی
تو روضه خوان روضه ویرانه هستی
تو داغدار عمه دردانه هستی
تو علم خود را از همه گودال داری
تو تا ابد بر خیزران اشکال داری
------------------------------------------

شاعر : جواد حید

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( با سرشک شما شروع شده ) * رحمان نوازنی

2726
0

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( با سرشک شما شروع شده ) با سرشک شما شروع شده
خط سرخ غروب های منا
چشمتان گریه می کند هر شب
پای گودال عصر عاشورا
**
کربلا کربلا سفر کردید
از دل شام هم گذر کردید
ای مسافر چگونه این همه راه
با سر روی نیزه سر کردید؟
**
پیش رأس بریده در آن شب
با رقیه پدر پدر کردید
آه از آن ساعتی که گذشت
به رقیه، به سر نظر کردید

شاعر : رحمان نوازنی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من بمیرم چهره ات گشته کبود ) * جعفر ابوالفتحی

2946
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من بمیرم چهره ات گشته کبود ) من بمیرم چهره ات گشته کبود
ناله ی وا مادرا بر لب سرود
خیمه های آل طه چون بسوخت
بر مشامت می رسید از بوی دود
چون رقیه خورد سیلی باقرا
جز تو مرهم بر دل زارش که بود؟
وای از شام و ز پشت بام ها
یک عدد مرد خدا آن جا نبود
من نمی دانم تو را هم زد کتک؟
صورت زینب که گردیده کبود
صبر کردی بر مصیبت ها ز عشق
ای تمام کارهایت، حلم و جود
یک سوال بی جواب آقا بگو
شد سپید هر تار موی تو چه زود؟
در خرابه آن سه ساله راز گفت
کرد با رأس پدر گفت و شنود
گفت بابا با دلم حرفی بزن
اشک چشمانم برایت سیل و رود
کاش می دیدی، خرابه، دخترت
درد می کرده تنش وقت قعود
----------------------------------------------

شاعر : جعفر ابوالفت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد