شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( هستم در این زمانه) *

2363
1

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(   هستم در این زمانه) هستم در این زمانه
تنها و بی نشانه
دشمن مرا ز خانه
بیرون کشد شبانه
همچون کمان خمیدم
زخم زبان شنیدم
دنبال قاتل خود
در کوچه می دویدم
واویلا واویلا آه و واویلا
تنها و بیقرارم
کاری به کس ندارم
از بس که من دویدم
دیگر نفس ندارم
همچون علی مظلوم
خون بر دلم نشاندند
با دسته بسته من را
در کوچه می کشاندند
اشکی چکیده دارم
رنگی پریده دارم
مانند مادر خود
قدی خمیده دارم
واویلا واویلا آه و واویلا
هستم رئیس مذهب
جانم رسیده بر لب
هنگام کوچه گردی
هستم به یاد زینب
باشد دلم پر از خون
چون لاله های صحرا
می سوزد آشیانم
چون آشیان زهرا
گفتم بزن تو آتش
از پای تا سرم را
اما مبر به پیشم
تو نام مادرم را
شادم که کار گر شد
در

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر( وقت اندوه خلایق آمد) *

2587

شعر سینه زنی شهادت امام محمد باقر(   وقت اندوه خلایق آمد) وقت اندوه خلایق آمد
ماتم حضرت صادق آمد
فاطمه دیده تر است
در عزای پسر است
ناصر دین خدا کشته شده
صادق آل عبا کشته شده
فاطمه دیده تر است
در عزای پسر است
ششمین حجت حق رفته ز دست
قلب عالم به عزایش بشکست
فاطمه دیده تر است
در عزای پسر است
هفتمین رهبر حق می گرید
بر امام ششمین می گرید
فاطمه دیده تر است
در عزای پسر است
در غم حجت حق معبود
شد جهان غمکده ای خون آلود
فاطمه دیده تر است
در عزای پسر است
پیکر دانش علم و ایمان
در مدینه به بقیع گشته نهان
فاطمه دیده تر است
در عزای پسر است

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

روضه اندوه امام باقر و امام صادق(ع)(هر گاه بیماری تب بر امام باقر(ع) عارض می شد؛) *

2560
2

روضه اندوه امام باقر و امام صادق(ع)(هر گاه بیماری تب بر امام باقر(ع) عارض می شد؛) هر گاه بیماری تب بر امام باقر(ع) عارض می شد؛ آب سرد بر بدنش می ریخت، سپس با صدای بلند می گفت:«فاطمه بنت محمد» ای فاطمه! دختر محمد(ص).
به احتمال قوی همان گونه که تب در جسم لطیف امام اثر داشت، پوشاندن اندوهش به خاطر مصائب مادر مظلومش در قلب شریفش اثر می کرده است. و همان گونه که گرمی تب را به وسیلة آب، از بدنش می زدود؛ یاد مادرش فاطمه(ع) از شدت اندوه او می کاست، زیرا تاثیر مصائب حضرت زهرا(ع) در دل های فرزندانش از بریدن شمشیر، دردناکتر و از سوزش آتش سوزاننده تر می باشد چرا که در شرایطی بودند که تقیه می نمودند و قدرت بر آشکار کردن مصائب زهرا(ع) را نداشتند. از این رو وقتی که نام فاطمه(ع) در حضور آن

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ولادت امام محمدباقر(ع)-(باران غریبی می‌کند در پشت پلکم) *

2476

شعر ولادت امام محمدباقر(ع)-(باران غریبی می‌کند در پشت پلکم) باران غریبی میکند در پشت پلکم
باید ببارد تا دلم آرام گیرد
شاعر قلم در دست میگیرد که شاید
از طبعِ باران قطره ای الهام گیرد
پس مینویسد عشق را با اشک هایش
این گریه او را میکشاند تا مدینه
پر میزند با شعر خود تا اوج غربت
ناگاه بغضی مینشیند کنج سینه
آرام و تنها...کنج قبرستانِ تاریک
با ذکر باقر(ع) کربلا احساس میشد
شلاق...سیلی...آبله...تشنه...سه ساله
حتی قلم در واژه ها حسّاس میشد
آقای من..با علم خود اعجاز کن باز
حرفی بزن از رازهای آسمانی
تفسیر کن قرآنِ بر بالای نی را
روضه بخوان از یاس های ارغوانی
از حلقه ی رنگین کمانِ چشم هایت
تیری رها کن چشم ها را خیره تر کن
نیرنگ دشمن...سکّه های کفر قیصر
با علم خود

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مصیبت ها و زبان حال امام باقر - (خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن) *

8832
10

شعر مصیبت ها و زبان حال امام باقر - (خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن) خودم ديدم تو كربلا، خيمه ها رو آتيش زدن

اهل مدينه رو زدند، كربلا رو آتيش زدند

خودم ديدم تو كربلا، قيامتي به پا شده

دست عمو عباسمون، از بدنش جدا شده

خودم ديدم كه شش ماهه، چه طوري دست و پا ميزد

خودم ديدم كه عمه جون، فاطمه رو صدا مي زد

خودم شنيدم صداي، العطش بچه ها رو

خودم ديدم رو نيزه ها، سرهاي از تن جدا رو

خودم ديدم كه عمه رو، چه وحشيونه مي زدن

همبازي رقيه رو، با تازيونه مي زدن

به زخم قلب پرِ خون، عمه جونم نمك زدن

ديدم تو خيمه بابايِ مريضمو كتك زدن

ديدم چطوري عمه جون، اشك بابامو پاك مي كرد

خودم ديدم تو خرابه رقيه جونو خاك مي كرد

شاعر:؟؟؟؟

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 09:53
  • نوشته شده توسط
  • سید علیرضا حسینی کیا
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر دودمه و ذکر شهادت امام محمد باقر(ع) -( امام پنجم شیعه فدا شد (دو بار) ) * امیر عباسی

5571
2

شعر دودمه و ذکر شهادت امام محمد باقر(ع) -( امام پنجم شیعه فدا شد  (دو بار)   ) امام پنجم شیعه فدا شد (دو بار)
مدینه کربلا شد (دو بار)
فدایی ره دین خدا شد (دو بار)
مدینه کربلا شد (دو بار)
******
سینه زنم به شور نینوایی
شد یادگار کربلا فدایی
******
ای به دو عالم ولی محمد بن علی
******
علم تو علم خدا
شاهد کرببلا

شاعر : حاج امیر عباسی

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک واحد شهادت امام محمد باقر(ع) -( بسته ام عهد دیرینه با باقرالعلوم ) * امیر عباسی

2354
1

دانلود سبک واحد شهادت امام محمد باقر(ع) -( بسته ام عهد دیرینه با باقرالعلوم  ) یا مولا...یا مولا...
بسته ام عهد دیرینه با باقرالعلوم
حک شده بر دلم ذکر یا باقرالعلوم
ای حلمت بی حد و سوز تو در نوای ما
ای علمت همچنان بحر بی حدّ و انتها
علم تو مهر روشنگری، نور مکتب است
حافظ دین اسلام و قرآن و مذهب است
در سوگت ای کرامات و لطف تو بی کران
ذلحجّه ، خود محرم شده بهر عاشقان
یا مولا ای به قربان قبر خراب تو
شد دلها ای گل سرخ زهرا(س) خراب تو
کشته ی زهر ظلم و جفا باقرالعلوم
مسموم کینه ی اشقیا باقرالعلوم
کنار قبر تو با غم و اشک و زمزمه
میخواند روضه بهر تو مهدی فاطمه(س)
یا جدّا جان به قربان اندوه و غربتت
کسی نیست تا کند در عزایت زیارتت
حاجیان جمله در مکه آن وادی خدا
مجلس روضه ی تو به پا

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر غزل مصیبت امام محمد باقر(ع) -( زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود ) * محسن حنیفی

5046
2

شعر غزل مصیبت امام محمد باقر(ع) -(  زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود ) زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود
زهر جگرسوزی که بر دردش دوا بود
پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت
پنجاه سال، او روضه دار کوچه ها بود
تب می نمود و یاد مادر گریه می کرد
او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود
لب تشنه بود و زهر آتش زد به جانش
چون یادگاری حسین و مجتبی بود
عادت به «لایوم کیومک» داشت حرفش
یعنی گریز حرفهایش کربلا بود
درخاطرش مانده شلوغی های گودال
جد غریبش را که زیر دست و پا بود
جد غریبی که لباسش را ربودند
غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود
جد غریبی که سرش منزل به منزل
گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود
رنگ رخ او شد کبود و زرد؛ جان داد
مانند دایی قاسمش از درد جان داد

شاعر : محسن حنیفی

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمینه امام محمد باقر(ع) -( توی آتیش زهر جفا داره می سوزه مرد خدا ) * رضا تاجیک

2522
0

دانلود سبک زمینه امام محمد باقر(ع) -( توی آتیش زهر جفا     داره می سوزه مرد خدا ) توی آتیش زهر جفا
داره می سوزه مرد خدا
نمیشه فراموش بکنه
خاطره های کرببلا
بین دلش تو غصه ها خدایا چه شور و شینیه
وصیتش این شده که مدینه بشه حسینیه
وای/ بی کس و یاره/ حرم نداره 2
باغ علی و باد خزون
دوباره چه پاییزی شده
شهادت باقرالعلوم
چه شب غم انگیزی شده
از اثر آتیش زهر چشاش دیگه نمی بینه
بازم داره بین دلش غصه مادر می شینه
وای/ بی کس و یاره/ حرم نداره 2
دستای مث ابر اجل
به سر آقا سایه زده
خود آقا با چشاش دیده چی به سر ارباب اومده
چه گریه ها کرده برا داغ علمدار حسین
با خطبه هاش بوده تو شام گرمی بازار حسین
وای/ بی کس و یاره/ حرم نداره 2

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمینه شهادت امام محمد باقر(ع) -( رسد ندای تفاخر زخاک بر افلاک ) * رضا تاجیک

2289
1

دانلود سبک زمینه شهادت امام محمد باقر(ع) -( رسد ندای تفاخر زخاک بر افلاک ) يادگار وادي کربلايم
شاهد تمامي روضه هايم
تا توي دنيا مهمونم
من بي قرار و دلخونم
از يک سه ساله روضه مي خونم
واويلا 3
ديده ام تلاطم خيمه ها را
انتظار کودک و قول سقّا
من غرق آه و پُر دردم
دلگير قوم نامردم
با مشک پاره گريه ها کردم
واويلا 3
خاطرات رنج من ز اسارت
پر شده ز قتل و کينه و غارت
واي غصه پروانه ها
بوي غذا از خانه ها
با عمه خوردم تازيانه ها
واويلا 3

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک واحد شهادت امام محمد باقر(ع) -( آسمانم بي ستاره غصه هايم بي شماره ) * رضا تاجیک

2742
2

دانلود سبک واحد شهادت امام محمد باقر(ع) -( آسمانم بي ستاره   غصه هايم بي شماره ) آسمانم بي ستاره
غصه هايم بي شماره
خاطراتم مي زند بر هر دلي
تير شراره
صاحب قدر و اجري رفيعم
آرميده به خاک بقيعم
من غريبم
داغ عظمي قتل شه بود
قاصد پر ناله اش من
که به عشق کربلا بود
حاجي چار ساله اش من
لحظه ي اضطراب و به ناله
من گرفتم دو دست سه ساله
من غريبم
سوز غربت کرده آبم
وارث حزن و عذابم
شاهد غارت شدنِ مهد نوزاد ربابم
هر زمان کودکي ناله سر داد
ديده ي خسته ام گريه افتاد
من غريبم

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شعر غزل مصیبت شهادت امام محمد باقر(ع) -( کوچکترين امام مصيبت کشيده است ) * رضا تاجیک

3930
3

شعر غزل مصیبت شهادت امام محمد باقر(ع) -( کوچکترين امام مصيبت کشيده است    ) کوچکترين امام مصيبت کشيده است
از بازماندگان غروب سپيده است
ازبس که گريه کرده سرش درد مي کند
اندازه ي تمام حرم داغ ديده است
در قاب چشم او که هميشه ز خون تر است
تصويري از جنازه ي مشکي دريده است
بر پاي او نشان اسيري نشسته است
از بس به روي خار مغيلان دويده است
جشن و سرور و شادي و سنگ و سر امام
فهم کسي نميرسد آنجا چه ديده است
ويرانه ها و قصه ي يک دختر اسير
او هم خجل ز روي مه آن شهيده است
اين خاندان به نام علي پر تعصبند
او ناسزا به نام علي هم شنيده است

شاعر : رضا تاجیک

  • چهارشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

قصیده شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

3245
1

قصیده شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام  ) ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام
وی تو را پیش از ولادت داده پیغمبر سلام
منشأ کل کمال و باقر کل علوم
هفتمین نور و ششم مولایی و پنجم امام
انس و جان آرند حاجت در حریمت روز و شب
آسمان گردیده بر دور مزارت صبح و شام
این عجب نبود که بخشی چشم جابر را شفا
زخم دل را می دهی با یک نگاهت التیام
ساکنان آسمان را لحظه لحظه، دم به دم
از بقیعت بوی عطر جنت آید بر مشام
در کمال و در جلال و علم و حلم و خلق و خو
پای تا سر، سر به سر آیینه خیر الانام
با تو حق گیرد تداوم از تو حق گیرد کمال
بی تو ایمان نادرست و بی تو قرآن ناتمام
کودکی بودی که از تیغ بیانت ناگهان
روز در چشم یزید بی حیا آمد چو شام
لال شد از پاسخ و زد بر د

  • چهارشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( در خون نشاند اشکِ یتیمانش ) *

2329

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( در خون نشاند اشکِ یتیمانش  ) در خون نشاند اشکِ یتیمانش خورشیدِ سرنهاده به زانو را
خیمه به خیمه،داغ، سرایت کرد آتش زدند معجر و گیسو را
بر خاک،اشکِ شعله وری افتاد مَشکی کنارِ بال و پری افتاد
نیزه قیام کرد و سَری افتاد برهم زدند طاقِ دو ابرو را
ویران شده ست کوفه که برپا کرد آیینِ خیزران زدنِ لب را
آباد شد خرابه که بر سَر زد تکرار تازیانه و بازو را
میخواست "طرحِ تازه دراندازد"... با ذوالفقارِ حیدری اش،زینب
با دومین خطابه، بخواباند گرد و غبارهای هیاهو را
پیدا در او،جمال خداوندش جاری شد اشک از تبِ لبخندش
وقتی برای شکرِ مصیبت ها بالا گرفت دستِ دعاگو را
او خطبه خواند و آینه شاعر شد تا نوبتِ محمدِ باقر شد
نِی نامه اش شکفت و طراوت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ماه جبین دوست چرا ناپدید شد؟ ) *

2523
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(     ماه جبین دوست چرا ناپدید شد؟ ) ماه جبین دوست چرا ناپدید شد؟
یارب چقدر دلهره هایم شدید شد
پیراهنم سیاه شد ....احساس می کنم -
مردی ز نسل ماه لباسش سفید شد
از آسمان به گوش زمین پچ پچی رسید
علامه ی زمین و زمان هم شهید شد!
صبح زمین دوباره پس از تو سیاه شد
یعنی دوباره مرتکب یک گناه شد
بیدار شو...به خواب تو عادت نمی کنم
تو زنده ای که گریه برایت نمی کنم!
آقای من ! دوباره برایم نفس بکش
من را ببین ! چقدر گدایم! نفس بکش
بعد از هزار سال تو را میزنم صدا
آقا ببین! گرفته صدایم! نفس بکش
یا باقرالعلوم ...دلم شور می زند
شدت گرفت دلهره هایم نفس بکش
اصلا بیا...بیا! نفسم را بگیر ...بعد
من خاک میشوم...تو به جایم نفس بکش
آقای من نفس بکش و باز خند

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای راوی مصائب شبهای کاروان ) *

2562
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای راوی مصائب شبهای کاروان ) ای راوی مصائب شبهای کاروان
در لحظه های مرثیه همپای کاروان
هی می دوید در غل و زنجیر خنده ها
فرزند غصه خورده ی آقای کاروان
دوران کودکی شما پشت نیزه ها
پیرت نمود معجر زنهای کاروان
خورشید روی نی به رخت سایبان شده
می سوخت گریه گریه در این سایه کاروان
در انتهای قافله مشغول اشک خود
هی زجه میزنید به فردای کاروان
فردای لطمه خورده ی طفلک سه ساله ای
در انتظار دیدن بابای کاروان
با لطمه های او به رخش داد می زنی
صاحب دمید در دم " ای وای " کاروان
ای کاش میزدند رخم را بجای تو
ما گریه می شدیم و عزا جای کاروان

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( بس که میان اهل مدینه زبان زدی ) *

2812
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  بس که میان اهل مدینه زبان زدی  ) بس که میان اهل مدینه زبان زدی
ماندم حسینی یا حسنی یا محمدی
یابن علی چندم این خانواده ای
یا نه علی عالی اعلای سرمدی ؟؟
بالای عرش حضرت حق جایگاه توست
به به چه رتبه ای و مقامی چه مسندی
از مادرت کرم به شما ارث میرسد
بعد از کریم شهر پیمبر سرامدی
هرکس که روزی اش شده پابوسی شما
گفته عجب حریم و ضریحی چه مرقدی...
بی سایه بان - غریب خدا - غصه ای نخور
یک روز میرسد بزنیم سقف گنبدی...
از کودکی برای حسین سینه میزدم
از کودکی برای حسین سینه میزدی
پیر بزرگ شیعه ای و مقتدای ما
ای شاهد همیشگی روضه های ما
گرد و غبار راه توام می تکانی ام ؟
نه... باخودت مرا به خدا می رسانی ام
از ابتدای خلقت ام آقای من شدی
صبح و مسا

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای که نسلت از تبار کربلا ) * جواد قدوسی

2919
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای که نسلت از تبار کربلا ) ای که نسلت از تبار کربلا
ای که هستی داغدار کربلا
نور حق، سوم بهار کربلا
یا محمد، یادگار کربلا
کربلا آتش به دلها میزند
شعله ها برقلب زهرا میزند
یاد آقای غریب و بی کفن
ذکر سقا و عموی پاره تن
بردن هم معجر و هم پیروهن
ضربه های پای دشمن بر دهن
در دلت داغ عظیمی شد به پا
جان تو،اقا،گرفته روضه ها
یاد ذبح روز عاشورا ،حسین
تکه تکه گشتن مولا، حسین
شور و غوغای شده بر پا حسین
ناله های مادرش زهرا حسین
روضه خوانی در محرم گشته ای
روضه خوان حضرت غم گشته ای
کشته زهر جفا یابن الکریم
شد سیه عرش خدا یابن الکریم
نوحه خوانت مصطفی یابن الکریم
عالمی غرق عزا یابن الکریم
میزنم بر روی سینه از غمت
یاد عاشورا کنم بین دمت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از سوز تشنگی جگرم ناله می کند ) * محمود ژولیده

2837
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از سوز تشنگی جگرم ناله می کند ) از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند
یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند
آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
امروز یاد کرب و بلا می کشد مرا
در گلشن بقیع، مرا لاله می کند
من آشنای کعب نی و تازیانه ام
زخمم نظر به گریه ی غسّاله می کند
از بس که سر به پیش نگاه ترم شکست
چشمم عجیب همدمی ژاله می کند
نوری که بود شاهدم از قتلگاه سرخ
حالا چه سبز دور سرم هاله می کند
این مادر است و این پدر و جدّ اطهرم
زهرا مرا خلاص ز قتّاله می کند
یادش بخیر محفل عمّه سه ساله ام
یاد خرابه روز و شبم ناله می کند
هر گاه یاد کوفه و شام بلا کنم
بغضم هنو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من امام تمام دنیایم ) * مهدی نظری

2932
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من امام تمام دنیایم ) من امام تمام دنیایم
بر تمامی خلق مولایم
باقر علم احمد و علی ام
چون که من هم ز نسل زهرایم
روزها شمس و ماه هم هر شب
روی خود می نهند بر پایم
روی بال دعا و سجاده
آسمان غرق در تماشایم
من شکافندۀ علوم شدم
از دعاهای خیر بابایم
گوهر علم و آیه های حدیث
ریزد از درّ سرخ لب هایم
من امام طلوع امروزم
من شفیع غروب فردایم
دست بر دامنم اگر بزنید
از زمین تا بهشت پر بزنید
گر چه من سوختم ز زهر جفا
جگرم پاره پاره شد اما
به خدا صحنه ای ندیدم من
تلخ تر از غروب عاشورا
صحنۀ مرکب بدون سوار
نیزه ای را که می رود بالا
من خودم با دو دیده ام دیدم
شمر را روی سینۀ آقا
تا که خنجر به حنجرش آمد
عمه می گفت وای... یا زهرا
سر جدم ک

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت ) *

2467

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت ) اگر چه از اثر زهر جسم و جانم سوخت
دلم ز سوز غم و غصه نهانم سوخت
چگونه با که بگویم که من چه ها دیدم؟
چقدر رنج و مصیبت چقدر بلا دیدم
به سن کودکی ام داغ کربلا دیدم
تن بدون سر و سر به نیزه ها دیدم
اگر چه سوخت ز زهر جفا تمام تنم
به یاد آن تن غرق به خون و بی کفنم
عدو نشاند مرا روی زین زهر آلود
که تار و پود تنم را ز یکدگر بکشود
ز سوز زهر چو لرزه فتاد بر جانم
به دور مرکب من آمدند یارانم
مباد آنکه تن من ز صدر زین افتد
"بلند مرتبه شاهی" بر زمین افتد
ولیک جد غریبم به دشت کرب و بلا
نداشت یاور و یاری میان دشمنها
غریبی حسین را به کربلا دیدم
میان خیمه ولی قتلگاه را دیدم
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه س

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( ای نور چشم مصطفی یا امام باقر ) *

3003
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  ای نور چشم مصطفی یا امام باقر  ) ای نور چشم مصطفی یا امام باقر
مسموم از زهر جفا یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
از کودکی بر دوش خود کوه غم کشیدی
در آفتاب کربلا تشنگی چشیدی
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
سوز درون خویش را با کسی نگفتی
با عمۀ سه‌ساله‌ات در خرابه خفتی
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
هردم رسید از دشمنان ظلم بی‌امانت
تا زهر بیداد هشام شعله زد به جانت
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
اشک پدر را دم‌به‌دم روی ناقه دیدی
پای سر بریده آه از جگر کشیدی
یا سیدی یا امام باقر
یا سیدی یا امام باقر
****
در حرم غریب تو اشک ما گلاب است
زائر تربتت فقط نور آفتاب اس

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باقر آل پیمبر می دهد جان ) *

2800
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باقر آل پیمبر می دهد جان ) باقر آل پیمبر می دهد جان
در عزایش فاطمه شد دیده گریان
وااماما واماما واماما
زهر کینه زد شرر بر حاصل او
زین زهر آلوده گشته مقتل او
وااماما واماما واماما
----
سوزد از زهر جفا پا تاسر من
گشته یارب لحظه های آخر من
وااماما واماما واماما
گرچه زهر کین شرر زد بر دل من
خاطرات کودکی شد قاتل من
وااماما واماما واماما
من به طفلی بار محنت را کشیدم
کس نمی داند که با دیده چه دیدم
وااماما واماما واماما
با دوچشم پر زاشک از جور اعدا
غرق خون دیدم زمین کربلا را
من خودم دیدم حسین بی یار گشته
او اسیر فرقه خونخوار گشته
من نگه کردم به حال مضطر او
کشته شد بر روی دستش اصغر او
من خودم دیدم که دشمن از قفایش
می برید راس حس

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( زهر کینه زد شراره بر تمام پیکر من ) *

2845
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( زهر کینه زد شراره بر تمام پیکر من ) زهر کینه زد شراره بر تمام پیکر من
بارالها کن نظر شذ شعله ور پا تا سر من
من که جان مصطفایم کشته زهر جفایم
وقت جان دادن رسیده شد مدینه کربلایم
وامصیبت وامصیبت وامصیبت وامصیبت
از جفا وظلم دشمن پر زخون گشته دل من
زین زهر آلوده یارب عاقبت شد مقتل منژ
غم میان دل نشسته رشته صبرم گسسته
آمده بر دیدن من مادر پهلو شکسته
وامصیبت وامصیبت وامصیبت وامصیبت
غصه ها در سینه دارم من که در شور ونوایم
لحظه ی اخر به یاد روضه های کربلایم
یاد ان روزی که دل را بودُ تیر غم نشانه
از خیام آل طاها می کشید اتش زبانه
یاد ظهر پر حرارت یاد سیلی وجسارت
یاد ان لحظه که دشمن خیمه ها را کرده غارت
واحسینا واحسینا واحسینا واحسینا
یاد

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من پنجمین شقایق باغ ولایتم ) *

2430
-1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من پنجمین شقایق باغ ولایتم ) من پنجمین شقایق باغ ولایتم
من باقر العلوم چراغ هدایتم
چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است
از خلق دون وفا و محبت ندیده است
بر روی دست من اثر بند مانده است
بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است
در دل همیشه داغ گل یاس تازه است
داغ سر شکسته ی عباس تازه است
بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست
بر پشت من اثر ز رد تازیانه هاست
دست من و رقیه به هم خصم بسته بود
من شاهدم که پهلوی آن گل شکسته بود...

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور ) *

2247
1

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور ) از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور
ببین که با من دلخون چه کرده ای مادر
گلی زگلشن آل رسول بودم من
که کرد دست خزان از جفا مرا پرپر
مرا عدو به چه جرم این همه نمود آزار
مگر نه اینکه منم نور چشم پیغمبر
مرا نشانده روی زین زهر آلودی
که زد شراره زهرش به پیکرم آذر
اگرچه زهر زده شعله بر دلم اما
بسوزد این جگر خسته ام زجای دگر
به کودکی جگرم سوخت چونکه من دیدم
به روی نیزه سر کوچک علی اصغر
نبود باورم این رأس طفل شش ماهه است
چه کرده بود که رأسش جدا شد از پیکر
گذشت عمری و اما هنوز می گریم
چوخاطرات قدیم آیدم به پیش نظر

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من یادگار آخرین کربلایم ) *

3121

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من یادگار آخرین کربلایم ) من یادگار آخرین کربلایم
من داغدار محنت خون خدایم
دارم هزاران غم بین سینه پر می کشم امشب از مدینه
واویلتا واویلتا آه و واویلا
من دیده ام سوز عطش در خیمه ها را
راس شهیدان بر فراز نیزه هارا
دیدم حرم را گردیده غارت گشته نصیب زینب اسارت
واویلتا واویلتا آه وواویلا
از خاطرات کودکی جان بر لبم من
جان می دهم اما به یاد زینبم من
دارد شراره قلب کبابم من داغدار بزم شرابم
واویلتا واویلتا آه وواویلا

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من از تبار باقرم مردم بدانيد ) *

2850

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( من از تبار باقرم مردم بدانيد ) من از تبار باقرم مردم بدانيد
دل بيقرار باقرم مردم بدانيد
مست و خمار باقرم مردم بدانيد
امروز يار باقرم مردم بدانيد
فردا كنار باقرم مردم بدانيد
دست از غم او تا قيامت برندارم
اي كهكشانها آسمانها در مدارت
عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت
ختم رسل كرده سلامش را نثارت
بيچاره تر از من نداري در كنارت
دارم درون سينه ام شوق زيارت
كي مي شود سر بر مزار تو گذارم
اي ابتداي روضه ها از خانه تو
اي هيأت عشاق در كاشانه تو
قلب تمام قدسيان ديوانه تو
بار تمام صحنه ها بر شانه تو
شد خانه آباد من ويرانه تو
من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم
شكر خدا امشب پريشان تو هستم
مانند زهرا ديده گريان تو هستم
بيچاره ی آن قبر ويران تو هستم
تق

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده ) * مهدی رحیمی زمستان

2497
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده ) یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده
قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده
مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان
درشب حجره به روی شکمش افتاده
آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد
دیده از دست ابالفضل علمش افتاده
دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش
تا دم علقمه در هر قدمش افتاده
نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد
زخمهای تن آقا رقمش افتاده
بعد اینقدر مصیبت که سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده
آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی "شمر"
که:"خودم می کِشم و می کُشمش"افتاده
دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته
باز در پای دمش بازدمش افتاده
مثل بین الحرمین است مدینه اما
سر پا نیست... دراین سو حرمش افتاده

شاعر: مهدی رحیمی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود ) * پیمان طالبی

2630
2

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -(  صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود ) صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود
گمان کنم که خدا مرد را صدا زده بود
به خنده ی دم آخر کمی تسلی داد
به جبرئیل که از غصه، ضجه ها زده بود
کسی که پیکره نیمه جان او آن شب
به شدت از اثر زهر دست و پا زده بود
در این میانه، عطش؛ این حقیقت مکشوف
به بوم زندگی اش رنگ نینوا زده بود
عجیب بود که با حال تشنگی، به سرش
هوای نعل و سم اسب و بوریا زده بود
و دید او سر شش ماهه را در آن اثنا
که ناشیانه کسی روی نیزه ها زده بود
دلش رضا نشد از آن کسی که عاشورا
به عمه زینب او حرف ناسزا زده بود
هزار سال پس از او میان شعر، کسی
گریز روضه خود را به کربلا زده بود...

شاعر : پیمان طالبی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد