شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( دشت بلا بود و دلم تنگ خدا بود ) * جعفر ابوالفتحی

3906
3

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( دشت  بلا بود و دلم تنگ خدا بود ) دشت بلا بود و دلم تنگ خدا بود
غرق نوا بود لبم محو دعا بود
سجده ی خوفی به در درگه جانان
سجده ی خوفم به روی خاک بلا بود
هر نفسم بی نفس تر از نفس قبل
ناجی انفاس من بوی شما بود
باقر آل نبی به شهر شررها
گاه نگاهش به زمین ، گاه هوا بود
وای سری روی نی غرق خروش است
زینب غمدیده غرق بغض ، خموش است
نیزه به دستی که نیزه بر سر ما زد
سنگ به اجسام ما ، بر پر ما زد
آمد و یک تکه سنگ پرت نمود و
سنگ به پیشانی سرور ما زد
با زدن سنگ به پیشانی ارباب
سنگ به پیشانی مادر ما زد
هیچ غذایی نخورده ایم پس از تو
طعنه به این پیکر لاغر ما زد
پیرزنی بت پرست در کَفَش آتش
حرف ز موی سر اکبر ما زد
وای سری روی نی غرق خروش است
زینب

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باقر آل پیمبر می دهد جان ) *

3098

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( باقر آل پیمبر می دهد جان ) باقر آل پیمبر می دهد جان
در عزایش فاطمه شد دیده گریان
وااماما واماما واماما
زهر کینه زد شرر بر حاصل او
زین زهر آلوده گشته مقتل او
وااماما واماما واماما
----
سوزد از زهر جفا پا تاسر من
گشته یارب لحظه های آخر من
وااماما واماما واماما
گرچه زهر کین شرر زد بر دل من
خاطرات کودکی شد قاتل من
وااماما واماما واماما
من به طفلی بار محنت را کشیدم
کس نمی داند که با دیده چه دیدم
وااماما واماما واماما
با دوچشم پر زاشک از جور اعدا
غرق خون دیدم زمین کربلا را
من خودم دیدم حسین بی یار گشته
او اسیر فرقه خونخوار گشته
من نگه کردم به حال مضطر او
کشته شد بر روی دستش اصغر او
من خودم دیدم که دشمن از قفایش
می برید راس حس

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) -( من پنجمین شقایق باغ ولایتم ) *

3156
5

شعر شهادت امام باقر(ع) -( من پنجمین شقایق باغ ولایتم ) من پنجمین شقایق باغ ولایتم
من باقر العلوم چراغ هدایتم
چشمم به جز جفا و مصیبت ندیده است
از خلق دون وفا و محبت ندیده است
بر روی دست من اثر بند مانده است
بر لب همیشه حسرت لبخند مانده است
در دل همیشه داغ گل یاس تازه است
داغ سر شکسته ی عباس تازه است
بر پای من ز شدت تاول نشانه هاست
بر پشت من اثر ز رد تازیانه هاست
دست من و رقیه به هم خصم بسته بود
من شاهدم که پهلوی آن گل شکسته بود...

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت اما م باقر(ع) -( از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور ) *

2667
1

شعر شهادت اما م باقر(ع) -( از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور ) از آن جفا که به من داشت خصم کین پرور
ببین که با من دلخون چه کرده ای مادر
گلی زگلشن آل رسول بودم من
که کرد دست خزان از جفا مرا پرپر
مرا عدو به چه جرم این همه نمود آزار
مگر نه اینکه منم نور چشم پیغمبر
مرا نشانده روی زین زهر آلودی
که زد شراره زهرش به پیکرم آذر
اگرچه زهر زده شعله بر دلم اما
بسوزد این جگر خسته ام زجای دگر
به کودکی جگرم سوخت چونکه من دیدم
به روی نیزه سر کوچک علی اصغر
نبود باورم این رأس طفل شش ماهه است
چه کرده بود که رأسش جدا شد از پیکر
گذشت عمری و اما هنوز می گریم
چوخاطرات قدیم آیدم به پیش نظر

  • چهارشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شهادت امام باقر -( منم باقر (ع)امام پنجمینم ) * اسماعیل تقوایی

3026
2

شهادت امام باقر -( منم باقر (ع)امام پنجمینم ) منم باقر امام پنجمینم
شکافنده علوم این زمینم
به خردی شاهد کرببلایم
بسی گریان بر آن رنج وبلایم
خودم دیدم گلان را سر بریدند
تن آنها به خاک وخون کشیدمد
خودم دیدم که عمه داد میزد
به صحبت با سری فریاد میزد
خودم دیدم شرر بر خیمه ها را
جنایتهای خلق پر جفا را
شنیدم نغمه هل من معین را
بدیدم اشک بیمار غمین را
خودم دیدم فرار کودکان را
فغان وشیون کل زنان را
بدیدم لطمه ها در شام ویران
رقیه در خرابه چشم گریان
منم باقر امام پنجمینم
شهید راه حق با زهر کینم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دو دمه برای شهادت امام محمدباقر -( امام پنجم شیعه فدا شد مدینه کربلا شد ) * امیر عباسی

2405
1

 دو دمه برای  شهادت امام محمدباقر -( امام پنجم شیعه فدا شد      مدینه کربلا شد ) امام پنجم شیعه فدا شد مدینه کربلا شد
فدایی ره دین خدا شد مدینه کربلا شد
******
سینه زنم به شور نینوایی شد یادگار کربلا فدایی
******
ای به دو عالم ولی محمد بن علی
******
علم تو علم خدا شاهد کرببلا

شاعر : حاج امیر عباسی

  • چهارشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود متن وسبک نوحه شهادت امام محمد باقرباصدای حاج امیرعباسی -( ای عزیز مصطفی امام ِ باقر مسموم زهر جفا امام ِ باقر ) * امیر عباسی

2403
6

دانلود متن وسبک نوحه شهادت امام محمد باقرباصدای حاج امیرعباسی -( ای عزیز مصطفی امام ِ باقر     مسموم زهر جفا امام ِ باقر ) ای عزیز مصطفی امام ِ باقر مسموم زهر جفا امام ِ باقر
جان ِ تو چه مظلومانه فدا شد
مادرت فاطمه صاحب عزا شد
واویلا واویلا آه و واویلا
******
ای که شکافنده ی علم خدایی تو شاهد روضه های کربلایی
ای احادیث تو فروغ مکتب
سلام ای یادگار داغ زینب
واویلا واویلا آه و واویلا
******
مزار خاکی تو قبله ی دلها نگاه لطف تو حلال مشکلها
مشکلم دوری از حرم شماست
حاجتم زیارت کرببلاست
واویلا واویلا آه و واویلا
******
ما از شما توشه ی غم را میخواهیم رزق گریه ی محرم را میخواهیم
گریه بر مصیبت سخت گودال
آن حرامی که شد بر کوفی حلال
واویلا واویلا آه و واویلا
******
یادگار لاله های شده پرپر ای شاهد غربت آن تن ِ بی سر
دیده ای

  • چهارشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلودمتن وسبک نوحه شهادت امام محمدباقرباصدای حاج امیرعباسی -( ای مسموم کینه امام ِ باقر غریب مدینه امام ِ باقر ) * امیر عباسی

1977
0

دانلودمتن وسبک نوحه شهادت امام محمدباقرباصدای حاج امیرعباسی -( ای مسموم کینه امام ِ باقر      غریب مدینه امام ِ باقر ) ای مسموم کینه امام ِ باقر غریب مدینه امام ِ باقر
گریم برایت ، جانم فدایت ، شهر مدینه شد کرببلایت
واویلا واویلا واویلا آه و واویلا
******
نگاه رحمتت حلّ مشکلها مزار خاکی ات بهشت دلها
رافع همه ، حاجات مایی ، مجاور قبر پاک زهرایی
واویلا واویلا واویلا آه و واویلا
******
ای بر خیرالبشر نور دو دیده هستی روضه خوان سر ِ بریده
بودی یا مولا ، یوم ُ العاشورا ، شاهد گودال و هجوم ِ اعدا
اویلا واویلا واویلا آه و واویلا

دانلود سبک

شاعر : حاج امیر عباسی

  • چهارشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

سوگ باقر -( باقر به علم شهره ی هر خاص وعام شد ) * اسماعیل تقوایی

2604
4

سوگ باقر -( باقر به علم شهره ی هر خاص وعام شد ) باقر به علم شهره هرخاص وعام شد
مسموم زهر کینه ی کور هشام شد

هر چند زهر کین بشد اسباب مرگ او
مرگش زکربلا ز برایش پیام شد

آنگه که بین بستر بیماریش فتاد
با یاد کربلا وپدر تشنه کام شد

یادش بیامد آن دم آخر که جد او
هل من معین بگفت وپدر اشک تام شد

او پنج ساله بود به صحرای کربلا
دیدش که بهر قتل حسین ازدحام شد

آن دم که دید نعش شهیدان به قتلگاه
با عمه زبنبش به فغان هم کلام شد

کردی مواظبت زپدر عصر روز خون
آنگه که غرق آتش وغارت خیام شد

یاد آمدش اسارت وکوفی وشامیان
خونین جگر پدر زسوی اهل شام شد

بایاد کربلا جگر از زهر پاره شد
یا فاطمه به لب دگر عمرش تمام شد

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 27
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

مسافر کربلا -( باقرم من که بدیدم غم دوران همه دم ) * سیروس بداغی

2021

مسافر کربلا -( باقرم من که بدیدم غم دوران همه دم ) باقرم من که بدیدم غم دوران همه دم
دیدم آن آتش سوزان که روان شد به حرم

دیدم ان جا سر انگشتر جدم دعواست
دیدم آنجا چه کشید عمه ی خونین جگرم

یک طرف رأس برادر طرفی دست عمو
یک طرف تب کند از داغ برادر پدرم

یک طرف قاتل و یک جسم ز هم پاشیده
یک طرف نیزه و خونین ز عدو بال وپرم

یک طرف غارت و سیلی طرفی هلهله ها
یک طرف مادر شش ماهه که گفتا پسرم

یک طرف دختر ارباب و سری پر ز غبار
یک طرف ناله و شیون که امان از کمرم

باقرم من که مرا کرب و بلا پیر نمود
همه را دیده و گریان شده چشمان ترم

شاعر : سیروس بداغی

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام باقر(ع)-شهادت -( منم که عالم هستی گدای کوی من است ) * ناصر شهریاری

1188

امام باقر(ع)-شهادت -( منم که عالم هستی گدای کوی من است ) منم که عالم هستی گدای کوی من است

منم که کعبه دمادم به طوف روی من است

منم که کوثر و زمزم نمی ز جوی من است

منم که باغ جنان مست عطر و بوی من است

منم که زاده ی پورِ حسینِ زهرایم

منم که بر همه ی عالمین مولایم

منی که کل وجودم پر از خدا شده است

به کودکی دل من با غم آشنا شده است

دلم پر از غم جانسوز کربلا شده است

به پیش دیده من سر به نیزه ها شده است

چگونه شرح دهم من غمی که بر ما رفت

فقط همین ، سر اصغر میان سرها رفت

چگونه شرح دهم حال زار قافله را

چگونه شرح دهم های و هوی و هلهله را

چگونه شرح دهم خنده های حرمله را

چگونه شرح دهم رد پای سلسله را

چگونه شرح دهم روی نیزه قرآن را

چگونه شرح دهم

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام باقر(ع)-شهادت -( نینوا را سوزاند ) * حسن لطفی

928

امام باقر(ع)-شهادت -(  نینوا را سوزاند ) نینوا را سوزاند

ناله ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

به عبا پیچیدم

می کشم آه، همین آه عبا را سوزاند

باز هم سوخت لبم

کفِ آبی، عطشم کرببلا را سوزاند

کربلا گفتم باز

جگرم را نفسم را، سر و پا را سوزاند

شد غروب و گودال

دیدم آتش همه جا را، همه جا را سوزاند

خیمه ای اُفتاد و

بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند

مشعلی روشن شد

دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند

شعله تا بالا رفت

گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند

وای از نامحرم

حرمله باز دلِ عمه ی ما را سوزاند.

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام باقر(ع)-شهادت -( در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام ) * محمد جواد شیرازی

987

امام باقر(ع)-شهادت -( در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام ) در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام

بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام

از غروب روز عاشورای سال شصت و یک

بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام

حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا

عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام

در منا آب گوارا دست زائر ها دهید

حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام

زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟!

من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام

شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام

بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام

خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست

مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام

کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام

یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام

آن قدر در ب

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

امام باقر(ع)-شهادت -( پا به پای پدر سفر کردم ) * رضا باقریان

1059
1

امام باقر(ع)-شهادت -( پا به پای پدر سفر کردم  ) پا به پای پدر سفر کردم

در میان خرابه سر کردم

پدرم بینِ ریسمان بود و

با رقیه پدر پدر کردم

عمه ام تا به رویِ خاک افتاد

دیده ام را ز اشک، تر کردم

از همان روزِ تلخ، تا امروز

گریه هر روز تا سحر کردم

دست در دست عمه ام آن روز

از دلِ نیزه ها گذر کردم

سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت

از تنی که به آن نظر کردم

تا سه ساله میان راه افتاد

پدرم را خودم خبر کردم

آنقدَر داغ دارم از آن دم

که از این زهر، خون، جگر کردم

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

امام باقر(ع)-مدح و شهادت -( هر جا کلاس درس شما برگزار شد ) * امیر عظیمی

798

امام باقر(ع)-مدح و شهادت -( هر جا کلاس درس شما برگزار شد ) هر جا کلاس درس شما برگزار شد

با شور و شوق روح الامین رهسپار شد

هر حرف غیر حرف شما فانی است، شکر

حرف شماست بین کتب ماندگار شد

یا باقرالعلوم، فقط با کلام توست

افکار پوچ مرجئه* بی اعتبار شد

ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا

سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟

آن زین زهر خورده چه ها کرده با شما

آثار مرگ در بدنت آشکار شد

آقا شنیده ایم که ازدست زهر زود

جسمت ورم کرده دلت داغدار شد

جسمت ورم که کرد دلت رفت کربلا

آن خاطرات له شده رویت هوار شد

بر تن سری نبود ولی جدتان حسین

ده اسب تازه نعل به سمتش قطار شد

از دستباف فاطمه بر پیکر حسین

پودی نماند و پیرهنش تار تار شد

تقصیر شمر بود که سر روی نیزه ر

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام باقر(ع)-شهادت -( از شام تا هشام فقط ناامید شد ) * مهدی رحیمی زمستان

894

امام باقر(ع)-شهادت -( از شام تا هشام فقط ناامید شد ) از شام تا هشام فقط ناامید شد

پیش رقیه آخر سر روسپید شد

از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش

این بود که مصائب زینب شدید شد

جا داشت بود عمهْ رقیه کنار او

این درد هم به علت زهرش مزید شد

روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او

دیده که گوشواره کجا ناپدید شد

پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت

ازبسکه محو روضه ی «او می کشید» شد

پس می بُرید از بدنش درخیال خود

تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد

او می بُرید و»قصه به جایی رسید که

سوم امام کرب وبلا هم شهید شد

شاعر : مهدی رحیمی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام باقر(ع)-شهادت -( شیعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم ) * محمود ژولیده

1077

امام باقر(ع)-شهادت -( شیعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم ) شیعه كند مرا صدا كه حجت خدا منم

آنكه شده به كودكى شاهد كربلا منم

ز بعد مرتضى على پس از حسین و مجتبى

از پس زین العابدین ولىّ كربلا منم

وارث علم و دین همه كنز خفىّ فاطمه

شاهد كوى علقمه وصىّ مصطفى منم

آنكه ز بین خاك و خون با غم و غربتى فزون

سر بریده دیده است به روى نیزه‏ها منم

همدم شیر خواره‏ام محرم گاهواره‏ام

همسفر رقیه‏ام محرم بچه‏ها منم

همره كاروانیان اسیر دست دشمنان

به زیر تازیانه‏ها به شام و نینوا منم

آنكه به روضه بانى است عاشق روضه خوانى است

چه در بقیع چه كربلا چه بین خانه‏ها منم

قسم به این حقیقتم بخاطر مصیبتم

آنكه بود به دست او برات كربلا منم

شاعر : محمود ژولیده

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

امام باقر(ع)-شهادت -( آمدم در پناه چشمانت زائر هفت آسمان باشم ) * حسن کردی

1029
1

امام باقر(ع)-شهادت -( آمدم در پناه چشمانت  زائر هفت آسمان باشم ) آمدم در پناه چشمانت

زائر هفت آسمان باشم

باقر علمِ آل پیغمبر

آمدم در کلاستان باشم

تو الفبای شیعه بودن را

صرف کردی و یادمان دادی

و به دنیای تیره از تردید

یک بغل عشق ارمغان دادی

با کلامی صمیمی و محکم

فقه تاریخ را بنا کردی

با زلال حدیث و تفسیرت

باورم را پر از خدا کردی

ای که در شهر مادری،عمری

غربت از حرفهات پیدا بود

وقت دلواپسی توسل تو

یا الهی...به حق زهرا بود

دیده ای با نگاه خون آلود

که غریبی ز صدر زین افتاد

و در آغوش خاکی گودال

ناگهان عرش بر زمین افتاد

گر چه از زهر خون جگر گشتی

تا سه روزی که ناله میکردی

بی گمان لحظه های آخر را

یاد طفل سه ساله میکردی

شاعر : حسن کردی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام باقر(ع)شهادت -( اي از تو دهان علم هم وا مانده ) * عباس احمدی

897

امام باقر(ع)شهادت -( اي از تو دهان علم هم وا مانده ) اي خيمۀ عشق از تو بر پا مانده
اي از تو دهان علم هم وا مانده

از آتش اشكهايتان معلوم است
در كرب و بلا كودكي ات جا مانده

شاعر : عباس احمدی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

امام باقر(ع)شهادت -( چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است ) * محسن ناصحی

881
2

امام باقر(ع)شهادت  -( چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است ) چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است
چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است

بنا به کربلا رسیدن است، کربلا رسیدنی است
بنا به داغ دیدن است ، دیده و شکسته خاطر است

امام زاده است و خود امام ، از نبی بر او سلام
مخاطب سلام ، او ، مبلّغ سلام ، جابر است

بناست وارث گدازه های منبر پدر شود
کنون که نسل عنترِ* بنی امیّه بر منابر است

لهوفها رساله می شوند و تیغها قلم از او
آهای وارثان جهل و ظلم ، این امام باقر است

نمیشود همیشه گریه را سرود و اشک را نوشت
اگرچه روضه خوان دردهای او همیشه شاعر است

چقدر نیزه دید و دشنه دید ، اتّفاق تشنه دید
چقدر کربلا که در مقابلش هنوز حاضر است

*نام دسته‌ای از میمون‌ها

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

امام باقر(ع)شهادت -( کودکی فصل خوب خاطره هاست ) * میلاد حسنی

1020
2

امام باقر(ع)شهادت  -( کودکی فصل خوب خاطره هاست ) کودکی باغی از ریاحین است
آسمانش ستاره آذین است

کودکی فصل خوب خاطره هاست
و پر از روزهای شیرین است

روزهایی شبیه یک رویا
مملو از خوابهای رنگین است

ولی انگار خاطرات شما
راوی زخم‌های دیرین است

توی تصویر چار سالگی ات
کودکی بغض کرده غمگین است

با سوالی که ذبح شش ماهه
راه و رسم کدام آیین است؟

یا سوالی شبیه اینکه چرا
عمه پیشانی‌اش پر از چین است

چه بگویم خودت که می‌دانی
روضه‌ی قتلگاه سنگین است

دستهایی که می‌رود بالا
دستهایی که رو به پایین است

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام باقر(ع)شهادت -( این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست ) *

749
1

امام باقر(ع)شهادت -( این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست ) نقل چهار سالگی ات نقلِ کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست

ای که امامِ پنجمِ مظلومِ شیعه ای
ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست

باید که طولِ عمر تورا غرق غم نوشت
بس که به قابِ چشمِ تو تصویر نیزه هاست

تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
گر که شهیدِ زهر بخوانم تو را خطاست

ده سال در منا به عزایت گریستند
تا صبحِ روز حشر ، عزادار تو مناست

محنت کشیدهء دلِ ویرانه های شام
بخشی زِ خاطراتِ تو بین خرابه هاست

قدری زِ خاطرات تو هم در میان راه
دنبالِ نیزهء سرِ سلطان اولیاست

داغی که چند سال ، زِ عمر تو کاسته
بزم شراب و طعنه به ناموس مرتضاست

ای با کفن چه سخت شده شعرِ روضه ات
وقتی که سهمِ بی کفنی ، قطعه

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

امام باقر(ع)شهادت -( روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است ) * رضا قاسمی

1210
1

امام باقر(ع)شهادت  -( روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است ) ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است !!!
روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است

گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو
گنبد نداری ... گنبد تو آسمان است

اصلا نیازی به بیانش نیست دیگر
اوج غریبی تو از قبرت عیان است

تو یادگار داغ های کربلایی
از هرم ماتم در دلت آتشفشان است

هر روضه ات کرب و بلایی می شود ... چون
دور مزار تو پر از نامه رسان است

تو شاهد باران سیل آسای خونی
تو کعبه ای ... چشمت شبیه ناودان است

تو یادگار باغ های لاله هستی
اما به ذهنت خاطرات صد خزان است

جسم تو در خاک بقیع و روحت اما ...
در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است

دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند
دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است

تو

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

امام باقر(ع)شهادت -( غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم ) * قاسم نعمتی

920
2

امام باقر(ع)شهادت  -( غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم ) هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم

به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم

میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم

به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند
مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم

زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند
به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم

زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم

میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش
لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم

سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم

میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد
سرِ همه شهدا را به چشم

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا باقر آل مصطفی (ص) -( در خاطر او غم است از کرب و بلا ) * مریم موسوی

932

یا باقر آل مصطفی (ص) -( در خاطر او غم است از کرب و بلا ) یا باقر آل مصطفی (ص)

رباعی اول:

در خاطر او غم است از کرب و بلا

در سینه ی او ملال از تیغ جفا

گویی که هنوز خیمه ها شعله ورند

در باقر آل مصطفی (ص) عین صباء

رباعی دوم:

از روضه ی قتلگاه پر است سینه ی او

غم دور نمی شود ز رخساره ی او

هر چند چهارساله در کرب و بلا

در سوگ بُوَد مدینه با نوحه ی او

پ.ن:

وزن: مستفعل فاعلات مستفعل فع­

صباء: (اِمص .) کودکی

شاعر : مریم موسوی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شهادت حضرت باقر(ع) -(ای که سلامت رسانده شخص پیمبر ) * اسماعیل تقوایی

716

شهادت حضرت باقر(ع) -(ای که سلامت رسانده شخص پیمبر ) یا امام باقر(ع)
ای که سلامت رسانده شخص پیمبر
کشور علم نبی نموده مسخر

از پدر ومادری نواده ی زهرا
صبر حسن داری وشجاعت حیدر

کودک حاضر به دشت کرببلایی
دیده ی تو دیده ظلم خلق ستمگر

کرببلا بوده ای به خیمه ی بیمار
اشک پدر دیده ای به حالت مضطر

در جلوی چشم تو به خاک بیفتاد
پیکر بوفاضل و حسین دلاور

یک یک وابستگان به خون شده غلطان
قاسم وعبدا...وهم اکبر واصغر

داده تسلی تو بر عمه ی زارت
وقت شداید شده به عمه تو یاور

اشک پدر باعث اشک تو بوده
وقت تداعی آن پیکر بی سر

تآخر عمرت غم تو کرببلا بود
کشته ی زهر جفا شدی تو به آخر

خون دلی را که خورده در غم یاران
از جگرت شد برون به حکم ستمگر

زهر عدو راحتی برای

  • پنج شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 00:56
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام باقر (ع) -(باقرالعلم مصطفایم من) * مرتضی محمودپور

621
1

شهادت امام باقر (ع) -(باقرالعلم مصطفایم من) شهادت امام باقر(ع)

باقرالعلم مصطفایم من

شاهد دشت کربلایم من

از مدینه به کربلا رفتم

سوز نای نی از نوایم من

تا که همبازی سه‌ساله شدم

شمع سوزان خیمه‌هایم من

کودک شیرخواره را دیدم

ناله و آه بیصدایم من

در اسارت به کوفه و در شام

در مناجات و در دعایم من

بین بزم شراب با عمه

به غم و غصه مبتلایم من

خطبه میخواند تا که بابایم

معنی مروه و صفایم من

خیزران دیده ام به بزم شراب

حافظ جان عمه‌هایم من

بر دلم زهر کین شراره زده

یاد سقای سرجدایم من

دم آخر به یاد قتلگه و

سر ببریده از قفایم من

  • پنج شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 03:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( دراین مصیبت عظمی دل همه خون شد ) *

731

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( دراین مصیبت عظمی دل همه خون شد  ) باب النجات
همینکه ذکر احادیث قال باقر شد

عجین دل همه با کردگار غافر شد

یگانه عالم دین پیمبرست باقر

عزیز حضرت زهرا و حیدرست باقر

امام پنجم و باب النجات انسان ست

شفیع محشر پروردگار سبحان ست

اگر چه اهل دیار رسول اکرم بود

ولی دلش همه دم غرق حزن و ماتم بود

مدینه در دل خود عالمی حکایت داشت

مدینه آب و هوایش شمیم غربت داشت

مدینه باغ دلش را همیشه پرپر کرد

صفای آینه اش را زغم مکدر کرد

میان روضه ی حیرت مکررا میسوخت

همینکه چشم ترش رابه میخ درمیدوخت

زداغ یاس نبی غرق بی قراری بود

هوای دیده ی او دم به دم بهاری بود

شبی مصیبت مادر قرار از او میبرد

شبی زماتم سنگین کربلا میمرد

گواه غربت و درد ع

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

شعر شهادت امام باقر (ع) -( آن ساعتی که خیمه ی آل عبا سوخت ) * محمد قاسمی

1048
1

شعر شهادت امام باقر (ع)  -( آن ساعتی که خیمه ی آل عبا سوخت  ) قـرآن ناطـق
مانند شمعی پیکر تو بی صدا سوخت

در شعله های سرکـشِ زهر جفا سوخت

قـرآن ناطـق بـودی و با خود نگفتیـم

ای مُصحف توحید آیاتت چرا سوخت؟

حجّش قبول آن کس که پای روضه ی تو

در آفتاب داغ صحرای منا سوخت

بسیار در شهر مدینه سوخت قلبت

امّا بمیرم بیـش از آن در کربلا سوخت

بوی حُسین از آهت آمـد بر مشامم

از بس دلت در ماتم خون خُدا سوخت

مانند زینُ العابدین ، روح تو عُمـری

وقت عبور از روضه ی شام بلا سوخت

افـتادنت را دید از بالای ناقه

بابای تو خیلی پس از این ماجرا سوخت

ذهن تو پنجاه و سه سال ای نوح گریه

وقت مُجسّـم کردنِ طشتِ طلا سوخت

شلّاق نامردی تو را دنبال می کرد

آن ساعتی که خیمه ی آل

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد ) * مهدی رحیمی زمستان

883

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد  ) یا باقرالعلوم
از شام تا هشام فقط ناامید شد

پیش رقیه آخر سر روسپید شد

از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش

این بود که مصائب زینب شدید شد

جا داشت بود عمه رقیه کنار او

این درد هم به علت زهرش مزید شد

روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او

دیده که گوشواره کجا ناپدید شد

پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت

از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد

پس می بُرید از بدنش درخیال خود

تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد

او می بُرید و قصه به جایی رسید که

سوم امام کرب وبلا هم شهید شد

شاعر : مهدی رحیمی

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد