شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس
 حسن کردی

امام باقر(ع)-شهادت -( آمدم در پناه چشمانت زائر هفت آسمان باشم ) * حسن کردی

1207
1

امام باقر(ع)-شهادت -( آمدم در پناه چشمانت  زائر هفت آسمان باشم ) آمدم در پناه چشمانت

زائر هفت آسمان باشم

باقر علمِ آل پیغمبر

آمدم در کلاستان باشم

تو الفبای شیعه بودن را

صرف کردی و یادمان دادی

و به دنیای تیره از تردید

یک بغل عشق ارمغان دادی

با کلامی صمیمی و محکم

فقه تاریخ را بنا کردی

با زلال حدیث و تفسیرت

باورم را پر از خدا کردی

ای که در شهر مادری،عمری

غربت از حرفهات پیدا بود

وقت دلواپسی توسل تو

یا الهی...به حق زهرا بود

دیده ای با نگاه خون آلود

که غریبی ز صدر زین افتاد

و در آغوش خاکی گودال

ناگهان عرش بر زمین افتاد

گر چه از زهر خون جگر گشتی

تا سه روزی که ناله میکردی

بی گمان لحظه های آخر را

یاد طفل سه ساله میکردی

شاعر : حسن کردی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امام باقر(ع)شهادت -( اي از تو دهان علم هم وا مانده ) * عباس احمدی

1104

امام باقر(ع)شهادت -( اي از تو دهان علم هم وا مانده ) اي خيمۀ عشق از تو بر پا مانده
اي از تو دهان علم هم وا مانده

از آتش اشكهايتان معلوم است
در كرب و بلا كودكي ات جا مانده

شاعر : عباس احمدی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

امام باقر(ع)شهادت -( چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است ) * محسن ناصحی

1054
2

امام باقر(ع)شهادت  -( چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است ) چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است
چهارساله است و شاهد غمین ترین مناظر است

بنا به کربلا رسیدن است، کربلا رسیدنی است
بنا به داغ دیدن است ، دیده و شکسته خاطر است

امام زاده است و خود امام ، از نبی بر او سلام
مخاطب سلام ، او ، مبلّغ سلام ، جابر است

بناست وارث گدازه های منبر پدر شود
کنون که نسل عنترِ* بنی امیّه بر منابر است

لهوفها رساله می شوند و تیغها قلم از او
آهای وارثان جهل و ظلم ، این امام باقر است

نمیشود همیشه گریه را سرود و اشک را نوشت
اگرچه روضه خوان دردهای او همیشه شاعر است

چقدر نیزه دید و دشنه دید ، اتّفاق تشنه دید
چقدر کربلا که در مقابلش هنوز حاضر است

*نام دسته‌ای از میمون‌ها

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

امام باقر(ع)شهادت -( کودکی فصل خوب خاطره هاست ) * میلاد حسنی

1198
2

امام باقر(ع)شهادت  -( کودکی فصل خوب خاطره هاست ) کودکی باغی از ریاحین است
آسمانش ستاره آذین است

کودکی فصل خوب خاطره هاست
و پر از روزهای شیرین است

روزهایی شبیه یک رویا
مملو از خوابهای رنگین است

ولی انگار خاطرات شما
راوی زخم‌های دیرین است

توی تصویر چار سالگی ات
کودکی بغض کرده غمگین است

با سوالی که ذبح شش ماهه
راه و رسم کدام آیین است؟

یا سوالی شبیه اینکه چرا
عمه پیشانی‌اش پر از چین است

چه بگویم خودت که می‌دانی
روضه‌ی قتلگاه سنگین است

دستهایی که می‌رود بالا
دستهایی که رو به پایین است

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام باقر(ع)شهادت -( این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست ) *

915
1

امام باقر(ع)شهادت -( این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست ) نقل چهار سالگی ات نقلِ کربلاست
این جمله خود به خود به خدا ختمِ روضه هاست

ای که امامِ پنجمِ مظلومِ شیعه ای
ذکر توسلِ به تو مشکل گشای ماست

باید که طولِ عمر تورا غرق غم نوشت
بس که به قابِ چشمِ تو تصویر نیزه هاست

تو کشتۀ مصائب کرببلا شدی
گر که شهیدِ زهر بخوانم تو را خطاست

ده سال در منا به عزایت گریستند
تا صبحِ روز حشر ، عزادار تو مناست

محنت کشیدهء دلِ ویرانه های شام
بخشی زِ خاطراتِ تو بین خرابه هاست

قدری زِ خاطرات تو هم در میان راه
دنبالِ نیزهء سرِ سلطان اولیاست

داغی که چند سال ، زِ عمر تو کاسته
بزم شراب و طعنه به ناموس مرتضاست

ای با کفن چه سخت شده شعرِ روضه ات
وقتی که سهمِ بی کفنی ، قطعه

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

امام باقر(ع)شهادت -( روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است ) * رضا قاسمی

1369
1

امام باقر(ع)شهادت  -( روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است ) ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است !!!
روضه نمی خواهی !! مزارت روضه خوان است

گلدسته ات سنگی ست ، روی تربت تو
گنبد نداری ... گنبد تو آسمان است

اصلا نیازی به بیانش نیست دیگر
اوج غریبی تو از قبرت عیان است

تو یادگار داغ های کربلایی
از هرم ماتم در دلت آتشفشان است

هر روضه ات کرب و بلایی می شود ... چون
دور مزار تو پر از نامه رسان است

تو شاهد باران سیل آسای خونی
تو کعبه ای ... چشمت شبیه ناودان است

تو یادگار باغ های لاله هستی
اما به ذهنت خاطرات صد خزان است

جسم تو در خاک بقیع و روحت اما ...
در قلب یک گودال ، هر شب میهمان است

دیدی که در گودال ، جدت را چه کردند
دیدی که عمه روی تَل بر سرزنان است

تو

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

امام باقر(ع)شهادت -( غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم ) * قاسم نعمتی

1136
2

امام باقر(ع)شهادت  -( غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم ) هجوم موجِ بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم

به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم

میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنانِ بی سر و پا را به چشم خود دیدم

به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند
مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم

زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند
به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم

زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم

میانِ پنجۀ هر نعل تازه و میخش
لباسِ خون خدا را به چشم خود دیدم

سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم

میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد
سرِ همه شهدا را به چشم

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا باقر آل مصطفی (ص) -( در خاطر او غم است از کرب و بلا ) * مریم موسوی

1125

یا باقر آل مصطفی (ص) -( در خاطر او غم است از کرب و بلا ) یا باقر آل مصطفی (ص)

رباعی اول:

در خاطر او غم است از کرب و بلا

در سینه ی او ملال از تیغ جفا

گویی که هنوز خیمه ها شعله ورند

در باقر آل مصطفی (ص) عین صباء

رباعی دوم:

از روضه ی قتلگاه پر است سینه ی او

غم دور نمی شود ز رخساره ی او

هر چند چهارساله در کرب و بلا

در سوگ بُوَد مدینه با نوحه ی او

پ.ن:

وزن: مستفعل فاعلات مستفعل فع­

صباء: (اِمص .) کودکی

شاعر : مریم موسوی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شهادت حضرت باقر(ع) -(ای که سلامت رسانده شخص پیمبر ) * اسماعیل تقوایی

898

شهادت حضرت باقر(ع) -(ای که سلامت رسانده شخص پیمبر ) یا امام باقر(ع)
ای که سلامت رسانده شخص پیمبر
کشور علم نبی نموده مسخر

از پدر ومادری نواده ی زهرا
صبر حسن داری وشجاعت حیدر

کودک حاضر به دشت کرببلایی
دیده ی تو دیده ظلم خلق ستمگر

کرببلا بوده ای به خیمه ی بیمار
اشک پدر دیده ای به حالت مضطر

در جلوی چشم تو به خاک بیفتاد
پیکر بوفاضل و حسین دلاور

یک یک وابستگان به خون شده غلطان
قاسم وعبدا...وهم اکبر واصغر

داده تسلی تو بر عمه ی زارت
وقت شداید شده به عمه تو یاور

اشک پدر باعث اشک تو بوده
وقت تداعی آن پیکر بی سر

تآخر عمرت غم تو کرببلا بود
کشته ی زهر جفا شدی تو به آخر

خون دلی را که خورده در غم یاران
از جگرت شد برون به حکم ستمگر

زهر عدو راحتی برای

  • پنج شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 00:56
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام باقر (ع) -(باقرالعلم مصطفایم من) * مرتضی محمودپور

842
1

شهادت امام باقر (ع) -(باقرالعلم مصطفایم من) شهادت امام باقر(ع)

باقرالعلم مصطفایم من

شاهد دشت کربلایم من

از مدینه به کربلا رفتم

سوز نای نی از نوایم من

تا که همبازی سه‌ساله شدم

شمع سوزان خیمه‌هایم من

کودک شیرخواره را دیدم

ناله و آه بیصدایم من

در اسارت به کوفه و در شام

در مناجات و در دعایم من

بین بزم شراب با عمه

به غم و غصه مبتلایم من

خطبه میخواند تا که بابایم

معنی مروه و صفایم من

خیزران دیده ام به بزم شراب

حافظ جان عمه‌هایم من

بر دلم زهر کین شراره زده

یاد سقای سرجدایم من

دم آخر به یاد قتلگه و

سر ببریده از قفایم من

  • پنج شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 03:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( دراین مصیبت عظمی دل همه خون شد ) *

927

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( دراین مصیبت عظمی دل همه خون شد  ) باب النجات
همینکه ذکر احادیث قال باقر شد

عجین دل همه با کردگار غافر شد

یگانه عالم دین پیمبرست باقر

عزیز حضرت زهرا و حیدرست باقر

امام پنجم و باب النجات انسان ست

شفیع محشر پروردگار سبحان ست

اگر چه اهل دیار رسول اکرم بود

ولی دلش همه دم غرق حزن و ماتم بود

مدینه در دل خود عالمی حکایت داشت

مدینه آب و هوایش شمیم غربت داشت

مدینه باغ دلش را همیشه پرپر کرد

صفای آینه اش را زغم مکدر کرد

میان روضه ی حیرت مکررا میسوخت

همینکه چشم ترش رابه میخ درمیدوخت

زداغ یاس نبی غرق بی قراری بود

هوای دیده ی او دم به دم بهاری بود

شبی مصیبت مادر قرار از او میبرد

شبی زماتم سنگین کربلا میمرد

گواه غربت و درد ع

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

شعر شهادت امام باقر (ع) -( آن ساعتی که خیمه ی آل عبا سوخت ) * محمد قاسمی

1227
1

شعر شهادت امام باقر (ع)  -( آن ساعتی که خیمه ی آل عبا سوخت  ) قـرآن ناطـق
مانند شمعی پیکر تو بی صدا سوخت

در شعله های سرکـشِ زهر جفا سوخت

قـرآن ناطـق بـودی و با خود نگفتیـم

ای مُصحف توحید آیاتت چرا سوخت؟

حجّش قبول آن کس که پای روضه ی تو

در آفتاب داغ صحرای منا سوخت

بسیار در شهر مدینه سوخت قلبت

امّا بمیرم بیـش از آن در کربلا سوخت

بوی حُسین از آهت آمـد بر مشامم

از بس دلت در ماتم خون خُدا سوخت

مانند زینُ العابدین ، روح تو عُمـری

وقت عبور از روضه ی شام بلا سوخت

افـتادنت را دید از بالای ناقه

بابای تو خیلی پس از این ماجرا سوخت

ذهن تو پنجاه و سه سال ای نوح گریه

وقت مُجسّـم کردنِ طشتِ طلا سوخت

شلّاق نامردی تو را دنبال می کرد

آن ساعتی که خیمه ی آل

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد ) * مهدی رحیمی زمستان

1052

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد  ) یا باقرالعلوم
از شام تا هشام فقط ناامید شد

پیش رقیه آخر سر روسپید شد

از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش

این بود که مصائب زینب شدید شد

جا داشت بود عمه رقیه کنار او

این درد هم به علت زهرش مزید شد

روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او

دیده که گوشواره کجا ناپدید شد

پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت

از بسکه محو روضه ی «او می کشید» شد

پس می بُرید از بدنش درخیال خود

تا اینکه ظهر نوبت«او می بُرید» شد

او می بُرید و قصه به جایی رسید که

سوم امام کرب وبلا هم شهید شد

شاعر : مهدی رحیمی

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( یادش به خیر... دخترِ بابایی حسین ) * حسین ایمانی

955

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( یادش به خیر... دخترِ بابایی حسین  ) افتـاده از نَفَــس
روضه بخوان برایِ کس و کارِ ما مِنا

افتـاده از نَفَــس دل و دلـدارِ ما مِنا

ده سال روضه یِ عطش و سوختن بخوان

گودال و ازدحام و تنِ بی کفن... بخوان

افتاده زهرِ کیـنه به جانِ امـیرِ عشق

دل از مدینه پر زده تا کوفه و دمشق

این سوزِ تشنگیِ تو از جنـسِ کربلاست

انگار پیشِ چشمِ تو سر رویِ نیزه هاست

انگار می بـَرند تو را دست بسـته و ...

سنگی رسیده و سرِ زینب شکسته و ...

پایِ برهنه دختـرِ دردانه می رود

بالابلنـدِ عرش به ویرانه می رود

یادِ غروبِ بی کسی و شعـله ها کنید

صحنِ بقیـع و سینـه یِ ما کربلا کنید

مانده تنِ حسینِ تو در گـودیِّ عذاب

زینب کشانده شد به کجا؟... مجلسِ شراب

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( هر شب از دست درد تب میکرد ) *

1286

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( هر شب از دست درد تب میکرد  ) مطلع آفتاب
هفتمین عصمت خداوندی

پنجمین چشمه سار روحانی

تو شکافنده ی علومی و ...

مطلع آفتاب عرفانی

سلطنت بر سریر دل داری

نوه ی شاه کربلایی تو

ریزه خوارت عوالم هستی

مغز بادام نینوایی تو

بار بر شانه ات کشیدی و

داغ دیدی و دم ز غم نزدی

زینبی صبر کرده ای قطعا

تو اگر شام را به هم نزدی

گاهواره شکست یادت هست

خاطرات رباب غارت شد

بارها در مقابل چشمت

به زنان حرم جسارت شد

کودکان تشنه و گرسنه ولی

دشمن از قصد آب و نان میخورد

اهل بیت حسین را در شام

سر بازار برده ها میبرد

زهر دارد اثر ولی این وضع

اثر داغ های دیروز است

کم بلا نیست روضه ی ناموس

از زبان تو روضه جانسوز است

یاد دارم که بین صح

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است ) * سید پوریا هاشمی

1178

شعر شهادت امام محمد باقر(ع) -( غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است  ) وارث کربلا
شمهای ترم از کودکیم تر شده است

زندگی نامه من داغ مکرر شده است

بدن لاغر و این قامت خم شاهد که

روزها با چه غم دل شکنی سرشده است

گاه میسوزم و گهگاه به خود میپیچم

سوختن ارث من از روضه مادر شده است

رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی

خاطرم از سر بازار مکدر شده است

دم آخر همه اهل و عیالم هستند

شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است

زهر امروز مرا از نفس انداخت ولی

قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است

بین بستر چقدر زار زدم وای حسین

روضه ها در نظرم خوب مصور شده است

باز انگار که با چشم خودم میبینم

زینت دوش نبی طعمه لشگر شده است

باز انگار که با چشم خودم میبینم

ته گودال گل فاطمه پرپر شده

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

شهادت امام باقر علیه السلام -( هم کوفه و هم شام بلا را دیدم ) * حسین رئوفی

1451
1

شهادت امام باقر علیه السلام -( هم کوفه و هم شام بلا را دیدم  ) هم کوفه و هم شام بلا را دیدم
هم مقتل شاه سر جدا را دیدم

بر دست پلید نیزه دار ملعون
جاری شدن خون خدا را دیدم

من هم قدمِ رقیه بودم هر جا
خون گریه ی تازیانه ها را دیدم

گلبوسه ی عمه در میان گودال
با سوز و سرشکِ بی صدا را دیدم

پنجاه و سه سال بعد از آن عاشورا
هر روز به چشم ، کربلا را دیدم

وقتی بدن علیِ اکبر آمد
دنبال عبا آل عبا را دیدم

غوغای عطش ز نهر علقم برخاست
تا در یم خون روح وفا را دیدم

سوزنده تر از اسارت شام نشد
گرچه به جگر زهر جفا را دیدم

یا باقر علم حق «رئوفی» تا گفت
بر صفحه ی قلبِ او صفا را دیدم

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام محمد باقر(ع) -( مانده ام محو تو و غربت اطراف بقیع ) * مرضیه عاطفی

1577

شهادت امام محمد باقر(ع) -( مانده ام محو تو و غربت اطراف بقیع ) مانده ام محو تو و غربت اطراف بقیع
غم ِ این بی حرمی حال مرا میگیرد

پنجمین نور خدایی و غمت شد سنگین
در دلم روضهٔ تو آمده پا میگیرد

پسر ِ حضرت سجّادی و سجّاده نشین
در نمازش پدرم ذکر تو را میگیرد

گوشهٔ صحن طبرسی ز غمت گریه کنان؛
مجلس ِ روضه برای تو رضا(ع) میگیرد

پای درس تو به غیر از همهٔ عالِم ها
هر مریضی که رسیده ست شفا میگیرد

قلمت ارث رسیده ست به من آقا جان؛
شاعرت کی صلهٔ کرب و بلا میگیرد؟!

دلم امروز برای عرفه از دستت؛
إذن پابوسی شاه شهدا میگیرد

روز جمعه ست و فدای غم ِ آقایی که
گوشهٔ خیمه برای تو عزا میگیرد!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام محمد باقر(ع) -( در غربت حاکم شده بر خاک بقیعم ) * مرضیه عاطفی

1434

شهادت امام محمد باقر(ع) -( در غربت حاکم شده بر خاک بقیعم ) در غربت حاکم شده بر خاک بقیعم٬ بنشین که دلم نیست به بیگانه بگویم/حس کرد شکافندهٔ علمم قلم آمد٬ تا از دل جاماندهٔ دیوانه بگویم/

از غربت هجده گل لب تشنهٔ مظلوم٬ یا سوختن ِ خیمه که جا مانده به جانم/قلبم شده از واقعهٔ روز دهم پُر؛ از داغ أبالفضل(ع) غریبانه بگویم/

ظهر عطش و خنجر آن وحشیِ نامرد٬ ای وای که بر سینه نشسته ست حرامی/بر غربت «تل» عمه دوید و بگذارید٬ از روضهٔ گودال شتابانه بگویم/

لرزید زمین و همه جا تیره شد و بعد٬ سر بوده و انگشتر و پیراهن خونی/بین همه اینها به خداوند که سخت است٬ از شادی و از نعرهٔ مستانه بگویم/

من کودک نوپا و پدر در تب ممتد٬ در گوشه ای از خیمه دعاگوی عمو بود/میرفت رعا

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

امام باقر(ع) -( ای بقیع ای مدفن گلهای ناب ) * جواد کلهر

2327

امام باقر(ع) -( ای بقیع ای مدفن گلهای ناب ) ای بقیع ای مدفن گلهای ناب
گلشنی مانده به زیر آفتاب
ای بقیع ای غربت بی انتها
چار قبر کوچک خاکی چرا
پنجمین نور خدا آخر چه شد
باقر علم نبی هم کشته شد
نیمه جانِ باقی از غوغای شام
گشته او مسموم از ظلم هشام
آنکه هم گام شهیدان خدا
بود کودک در زمین کربلا
یادگار روزگار ماتم است
سینه اش گنجینه درد و غم است
دیده او رنج سفرهای گران
بوده در بند و جفای بی امان
ای امام پنجمین نور دوعین
دیده ای جان دادن جدت حسین
تو به سان باب مظلومت دگر
گشته ای از داغ او خونین جگر
محمل زینب تماشا کرده ای
گفت و گو با راس جدت کرده ای
رایت اسلام بر دوش تو بود
ناسزای خصم در گوش تو بود
نعل اسب و تازیانه بر بدن
قتلگاه شاه بی غسل و

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)من ز طفلی غم و اندوه مکرر دیدم * محمود اسدی

1202
3

(غزل)من ز طفلی غم و اندوه مکرر دیدم من ز طفلی غم و اندوه مکرر دیدم

کربلا بود که لرزیدن دختر دیدم

سخت تر زآنچه حسن دیده در آن کوچه ی تنگ

من در این دشت بلا چند برابر دیدم

همره عمه به بالای بلندی رفتم

در کف شمر دنی کاکل و خنجر دیدم

موقع سوختن خیمه صدا زد عمه

زنده شد در نظرم آنچه پس در دیدم

یارب ای کاش نیاید به سر هیچ کسی

صحنه هایی که به این چشم زخون تر دیدم

عده ای در پی ششماهه به پشت خیمه

نیزه ها را به زمین در پی یک سر دیدم

کاش می مردم و آن صحنه نمی دیدم من

نیزه را من به دهان علی اصغر دیدم

شائق

  • شنبه
  • 27
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ازکینه آخر زدم بال و پر امشب * محمود اسدی

976
1

(نوحه)ازکینه آخر زدم بال و پر امشب ازکینه آخر زدم بال و پر امشب
نرفته ازیاد آن ظلم وبیداد
چشمم به سرهای روی نیزه افتاد

من ای مدینه هستم زائر گودال
درآن شب تار باچشم خونبار
دیدم رقیه کنج خرابه جان داد
شائق

  • یکشنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 10:22
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)میاکوفه/یوسف فاطمه! ‌ای دلبر و دلدار میا * محمود اسدی

1902
0

(غزل)میاکوفه/یوسف فاطمه! ‌ای دلبر و دلدار میا یوسف فاطمه! ‌ای دلبر و دلدار میا

با اشاره به تو گویم ز سر دار، میا

بین هرکوچه زدم دست روی دست، که من

گفته‌ام کوفه بیایی، ولی ‌ای یار میا

دست این کوفی بی دین چقدر سنگین است

می‌شود چشم سکینه به خدا تار، میا

اکبرت می‌شود اینجا علیِ اصغرها

تنش آشفته شود یکصد و ده بار، میا

با تو سر بسته بگویم گل زهرا و علی

می‌شوی بین دو صد خار گرفتار، میا

به همان مادر بین در و دیوار قسم

تیزی نیزه‌شان هست چو مسمار، میا

بیم دارم که کسی چنگ به مویت بزند

تا نیفتاده سرت در کف اغیار، میا

وای اگر محرم تو در ملا عام رود

بود اینجا سخن از زینب و بازار، میا

تا که خونی نشده گوش سه ساله، برگرد

ورنه فرداست شود د

  • یکشنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت امام محمد باقر علیه السلام -(زانو زده دل دوباره بر خاکِ بقیع) * مرضیه عاطفی

4419
2

شهادت امام محمد باقر علیه السلام -(زانو زده دل دوباره بر خاکِ بقیع) زانو زده دل دوباره بر خاکِ بقیع
از داغِ غمش چه شعله ور، خاکِ بقیع

او حضرتِ ویرانه نشین بود و هنوز؛
بی شمع و چراغ خفته در خاکِ بقیع!

  • یکشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

#روضه_شهادت_امام_باقر_گريزبه_كربلا *

117

#روضه_شهادت_امام_باقر_گريزبه_كربلا #روضه_شهادت_امام_باقر_گريزبه_كربلا
?امام باقر علیه السلام با طرح مرموز و مخفیانه ی هشام بن عبدالملک، مسموم شده و به شهادت رسید، ولی زهر دهنده و چگونگی آن به روشنی مشخص نیست.
بعضی می‌نویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک نوه ی برادر هشام، آن حضرت را مسموم نمود.
و به گفته ی بعضی زید که با امام باقر علیه السلام خصومت داشت، به دستور هشام بن عبدالملک، زهر را بر زین اسب مالید،
و اسب را به حضور امام باقر علیه السلام آورد، و اصرار کرد که آن حضرت بر آن سوار گردد، آن حضرت ناگزیر سوار شد، و آن زهر در بدن او اثر کرد، به گونه ای که رانهایش متورم شد و سه روز بستری گردید، و سرانجام به شهادت رسید.
?اين

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#روضه_شب_شهادت_امام_باقروگريزبه_كربلا *

75

#روضه_شب_شهادت_امام_باقروگريزبه_كربلا #روضه_شب_شهادت_امام_باقروگريزبه_كربلا
?شب شهادت امام باقر علیه السلام فرا رسید، امام صادق علیه السلام به اطاق پدرش امام باقر علیه السلام آمد، دید در حال مناجات با خدا است، با دست اشاره کرد که ساعتی بعد بیا، تا مناجاتش تمام شود پس از ساعتی امام صادق علیه السلام به بالین پدر آمد، امام باقر علیه السلام فرمود: امشب آخرین شب عمر من است، هم اکنون پدرم امام سجاد علیه السلام آمد شربتی گوارا آورد و فرمود: پسرم! از این شربت بیاشام، که خداوند وعده داده همین امشب روحت را قبض مى کند.
?اينجاى روايت دلها كربلايي مي شه ، جا داره عرض كنيم اين خانواده عاشق مناجات با پروردگار بوده و هستند ، عاشق خواندن قرآن هستن

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام باقر(ع) -(السلام ای گلبن بستان زین العابدین ) * رضا یعقوبیان

558

شعر شهادت امام باقر(ع) -(السلام ای گلبن بستان زین العابدین ) السلام ای گلبن بستان زین العابدین
نوربخش عالم هستی امام پنجمین
ای گل باغ ولایت نجل ختم المرسلین
جان زهرا هستی مولا امیرالمومنین
عالم علم النبیین ،طیبی وطاهری
هفتمین معصوم این عالم امام باقری
ای که هستی زینت خاک گلستان بقیع
در میان خاکیان وعرشیان قدرت رفیع
زینت شهر مدینه خاک قبر وتربتت
سوخته قلب تمام شیعیان از غربتت
ای که هستی برامام ساجدین نوردوعین
بوده ای همسنگرمولای مظلومان حسین
بوده ای همراه بابای غریبت کربلا
دیده ای پرپر ز جور اشقیا آلاله ها
اربا اربا پیکردر خون اکبر دیده ای
حنجر ببریده ی گلگون اصغر دیده ای
دیده ای دستان ببریده کنار علقمه
ناله ها و گریه‌های نوگلان فاطمه
صحنه های غم فزا را

  • چهارشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه امام باقر(ع) -(پنجمین نورحی مبینی ) * رضا یعقوبیان

603

نوحه امام باقر(ع) -(پنجمین نورحی مبینی ) پنجمین نورحی مبینی
پسر ارشد ساجدینی
تاصف محشرای نور یزدان
شیعیان را توحبل المتینی
بسکه تو آقایی
گوهر یکتایی
کعبه ی دلهایی
یا امام باقر(۳)

باقر علم احمد تویی تو
از تبار محمد تویی تو
آن امامی که دارد همیشه
بر همه لطف بی حد تویی تو
ای طبیبم مولا
ای حبیبم مولا
بی شکیبم مولا
یا امام باقر

ای که بر شیعیانت حبیبی
تو امامی ولی غم نصیبی
در مدینه گل باغ عصمت
همچوجدت حسین توغریبی
ماه بی قرینه
حرمت مدینه
ای شهید کینه
یا امام باقر

شیعه از داغ تو در عزاشد
مدینه از غمت کربلا شد
ای غریب وطن پور سجاد
برلب شیعیان این نواشد
از نفس افتادی
چون پدر جان دادی
کشته ی بیدادی
یا امام باقر

این بود بهر شیعه پیامی
کشته

  • پنج شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در عزای امام محمد باقر علیه السلام -(خون می چکد به گونه ز چشمان خون چکان ) * محمد هدایتی

615

در عزای امام محمد باقر علیه السلام  -(خون می چکد به گونه ز چشمان خون چکان ) خون می چکد به گونه ز چشمان خون چکان
خون گشته اشک دیدهٔ یاران و عاشقان
.
پژمرده باغ علم و ادب ، باغ معرفت
افسرده چارسوی زمین ، خوندل آسمان
.
از داغ ارتحال شکافندهٔ علوم
علم است سینه چاک و سیه روز عالمان
.
بر بست دیده باقر آل محمّدی
دین را از این الم قد و قامت شدی کمان
.
وای از جفای آل امیّه ، فغان ز زهر
بر باقر علوم نبی شد بلای جان
.
از زین زهردار به بستر فتاد امام
وای از هشام و زهر جفای ستمگران
.
از سمّ جانستان بدن آماس کشته بود
ایوای من چگونه کنم شرح داستان
.
ساعت به ساعت آن گل زهرا فسرده شد
شد بر جبین پدید عرقی از اجل نشان
.
گفتا که در منا به زمان حج حجیج
گرید مرا به عاشرعامٍ نواگران
.
بر بس

  • دوشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عزای حضرت امام محمد باقر علیه السلام -(یا باقرالعلوم جهان شد گدای تو ) *حاج جواد رسولی

1159

عزای حضرت امام محمد باقر علیه السلام  -(یا باقرالعلوم جهان شد گدای تو ) یا باقرالعلوم جهان شد گدای تو
شرمندۀ عنایت و لطف و عطای تو
.
یا باقرالعلوم تو دریای رحمتی
قطره چگونه مدح بگوید برای تو
.
یاباقرالعلوم دل شیعه راشکست
آن محنت اسارت کرب وبلای تو
.
یا باقرالعلوم شدی از ستم شهید
سوزد دل مرا غم بی انتهای تو
.
یاباقرالعلوم همه چشم ها تراست
در ماتم شهادت و بزم عزای تو
.
یا باقرالعلوم « رسولی » به درگهت
بیگانه نیست هست ز دل آشنای تو
.

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد