شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

شعر شهادت امام صادق(ع) -( حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه جان است ) *

2611
1

شعر شهادت امام صادق(ع) -( حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه جان است ) حتي در آن لحظه كه جسمش نيمه جان است
آقا به فكر ساعت و وقت اذان است
او سنگِ مارا نيمه شب بر سينه ميزد
آقاي ما از بس كه خوب و مهربان است
اين پيرمرد از اين شهر خيري نديده
اما هميشه او به فكر ديگران است
يك آب خوش از حلق او پايين نرفته
در خانه اش هم او اسير دشمنان است
اصلاً به فكر آتش ِ مويِ خودش نيست
ناراحتي او براي اهل خانه ست
اي كاش دنبالش يكي ديگر بيايد
زيرا كه اين نامرد خيلي بد دهان است
حتي برايش راه رفتن هم مُضِرَست
پاهاي او داراي دردِ استخوان است
حالا تو او را پشت مركب ميكشاني
آخر ببين كه خون ز پاهايش روان است
آنقدر دستش را كشيدي تا زمين خورد
ميخواهد او برخيزد اما ناتوان است
ناراحتي ِ او كه

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت امام صادق(ع) -( دوباره هیزم و آتش دوباره فاجعه ای ) *

2940
2

شعر شهادت امام صادق(ع) -( دوباره هیزم و آتش دوباره فاجعه ای  ) دوباره هیزم و آتش دوباره فاجعه ای
دوباره ضربه ی سنگین دست واقعه ای
چقدر مردم پست مدینه نامردند
دوباره هر دو سر کوچه را قرق کردند
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای ناله ی جان سوز مادرت آمد
مگر نه اینکه شما را دوان دوان بردند؟؟
دوان دوان نه که حتی کشان کشان بردند
مگر نه اینکه زدند ریسمان به بازویت ؟؟
مگر نه اینکه زدند با لگد به پهلویت؟؟
مگر نه اینکه شما بین کوچه افتادی ؟؟
به یاد مادر پهلو شکسته جان دادی ؟؟
بناست کوچه و بازار بی عبابروی
بناست دیدن یک قوم بی حیا بروی
بناست تا که مدینه ادا کند دین ات !!
بناست پای برهنه... کجاست نعلین ات ؟؟
بناست تا که نشیند به مرکبی لجنی
ولی تو پای پیاده نفس نفس

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( جگرم سوخته از زهر جفا مادر جان ) * حسن جواهری

2580
1

شعر شهادت امام صادق(ع) -( جگرم سوخته از زهر جفا مادر جان ) جگرم سوخته از زهر جفا مادر جان
به شرار دل من گریه نما مادرجان
توبیا تا که برای تو بگویم منصور
با جگر گوشه تو کرده چها مادر جان
کس نگفتا به عدو سبط نبیم با من
این همه ظلم وستم نیست روا مادرجان
بست دست من و با پیاده آن شب
برد از خانه سوی کاخ مرا مادر جان
گرچه در آتش کین خانه من سوخت ولی
پیشتر داغ تو سوزانده مرا مادر جان
من فدای تو شوم کز ستم وجور زمان
در جوانی قد تو گشته دوتا مادر جان
چونکه می سوخت در خانه به یادم آمد
شعله آتش وآن بیت ولا مادر جان
خانه همسر من سوخت ولیکن دیگر
او نخورد سیلی از این قوم دغا مادرجان
تو ولی شرح بده دشمن تو باسیلی
زچه رو کرده سیه روی تورا مادر جان
بود در خانه اگر شوهر

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صاق(ع) -( می سوخت بین شعله ها بال و پر تو ) *

2488

شعر شهادت امام صاق(ع) -( می سوخت بین شعله ها بال و پر تو  ) می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو
از نعره مستانه یک نامسلمان
آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو
دست خدا را باز بستند این جماعت
آقا چه خالی بود جای مادر تو
با رفتن تو آسمان هم گریه می کرد
آن شب نبود عمامه ای روی سرتو
پای برهنه پشت یک مرکب دویدن
نگذاشت نایی در میان پیکر تو
در کوچه های خلوت شهر مدینه
تنها غریبی بود یار و یاور تو
دیدند خیلی داغدار کربلایی
شام غریبان شد به پا در محضر تو
جای هزاران سحده شکرانه دارد
خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( گفتیم با خجالت دل بعد بوتراب ) *

2657

شعر شهادت امام صادق(ع) -( گفتیم با خجالت دل بعد بوتراب ) گفتیم با خجالت دل بعد بوتراب
معصوم دیگری نشود بسته در طناب
دیدیم دست هرچه امام است بسته شد
شیعه چرا نمیرد از این شرم بی حساب
گفتیم زهر کین به امامی نمی دهند
دیدیم هر زمان جگر دیگری کباب
گفتیم احترام به سجّاده می کنند
دیدیم سجده را ششمین بار در عذاب
گفتیم شب، دگر مه نو سر برهنه نیست
دیدیم ماه، پای برهنه زند رکاب
گفتیم دیگر از سر عمامه نمی کشند
دیدیم بی عمامه، امامی شود عتاب
گفتیم بر سه ساله دگر زجر و غصّه نیست
دیدیم پیر مرد شد از زجر و غصّه آب
گفتیم خانه را دگر آتش نمی زنند
دیدیم خانه سوخت دوباره درآن مذاب
آن سیل آتشین که از آن کوچه شد شروع
تا کعبه تا نرفته بگیریدش از شتاب
تنها رسول اعظم اسلام،

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( امام شیعه ای وصحن دیده ات دریا ) *

2716
1

شعر شهادت امام صادق(ع) -( امام شیعه ای وصحن دیده ات دریا ) امام شیعه ای وصحن دیده ات دریا
بیاد روضه کوچه بیادعاشورا
دوباره آتش کینه به پشت در آمد
هلاک روضه مادر شدی گل زهرا
مثال غربت حیدر میان شهر نبی
دو دست بسته و حیران شدی خود مولا
تو مایلی که مراسمت کربلا ببری
تو مایلی ببری ام به سمت عاشورا
بگو ادامه دهم یا ز نینوا گویم
ز اشک و دیده زینب به دشت کرب وبلا
حسین بی کس و تنها میان گودال است
زند به روی دهانش پلید بی سر و پا
همین که سایه خنجر به روی حنجر اوست
قیامتی شده بر پا در عالم بالا
دگر نگویم از آن خواهری که تنها شد
دگر نگویم از آن خیزران و تشت طلا

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفرصادق(ع) -( امام شیعه ای واشک دیده ات دریا ) * جواد قدوسی

2899
0

شعر شهادت امام جعفرصادق(ع) -( امام شیعه ای واشک دیده ات دریا ) امام شیعه ای واشک دیده ات دریا
بیاد روضه کوچه بیادعاشورا
دوباره آتش کینه به پشت در آمد
هلاک روضه مادر شدی گل زهرا
مثال غربت حیدر میان شهر نبی
دو دست بسته و حیران شدی خود مولا
تو مایلی که مراسمت کربلا ببری
تو مایلی ببری ام به سمت عاشورا
بگو ادامه دهم یا ز نینوا گویم
ز اشک و دیده زینب به دشت کرب وبلا
حسین/بی کس و تنها میان گودال است
زند به روی دهانش پلید بی سر و پا
همین که سایه خنجر به روی حنجر اوست
قیامتی شده بر پا در عالم بالا
دگر نگویم از آن خواهری که تنها شد
دگر نگویم از آن خیزران و تشت طلا

شاعر : جواد قدوسی

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( نه فقط بادِ خزان برگ و برش را سوزاند ) * علی صالحی

3004
2

شعر شهادت امام صادق(ع) -( نه فقط بادِ خزان برگ و برش را سوزاند ) نه فقط بادِ خزان برگ و برش را سوزاند
زهر از راه رسيد و جگرش را سوزاند
دست و پا مي‌زد و ساعات نَفَس‌گيري داشت
لبِ پُرخون ، دلِ صدپاره...چه تقديري داشت
***
ديده‌ي اهل و عيالش ز غمش دريا بود
كه دگر موقع پرپر زدن آقا بود
گوشه‌ي بستر خود يادِ گذشته مي‌كرد
چه قَدَر روضه دم ِ رفتنِ او بر پا بود
خانه و دود و در و آتش و دستِ بسته
اين همه خاطره ارثِ علي و زهرا بود
***
اشك مي‌ريخت و از غربت حيدر مي‌سوخت
از غم ميخ در و پهلوي مادر مي‌سوخت
ياد مي‌كرد از آن لحظه كه جان بر لب بود
پا برهنه دلِ شب پشت سر مركب بود
طاقتش طاق شد و بال و پرش مي‌لرزيد
تا كه مي‌خورد زمين دشمن او مي‌خنديد
لحظه لحظه كه دگر وقت جدايي مي

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( هست تقديرم سرار سوختن ) *

2953

شعر شهادت امام صادق(ع) -( هست تقديرم سرار سوختن ) هست تقديرم سرار سوختن
با بلا از پاي تا سر سوختن
از سقيفه بارها و بارها
در شرار شعله ها پر سوختن
گشته تكرار غم و درد علي
باز آتش باز هم در سوختن
اهل بيتم باز در دلواپسي
مضطر و گريان در ترس بي كسي
***
بي حيا آخر چرايم مي بري؟
مي كشي از چه كجايم مي بري؟
دست بسته پا برهنه دل غمين
بي عمامه بي ردايم مي بري
پير مردم قد كمانم مو سپيد
پا پياده از جفايم مي بري
مي كشاني ام به سوي قتلگاه
خود به مركب از قفايم مي بري
من سفير ناله هاي حيدرم
داغدار لاله هاي بي سرم
***
كينه و بغض تو را آماده ام
اين تو و اين تار و پود پيكرم
ارباً اربا كن بسوزان جسم من
بعد از آن بر باد ده خاكسترم
هر چه ميخواهي بياور بر سرم
ناسزا

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( پيش من وصف رخ نيلي زهرا نكنيد ) *

3149
2

شعر شهادت امام صادق(ع) -( پيش من وصف رخ نيلي زهرا نكنيد ) پيش من وصف رخ نيلي زهرا نكنيد
نزد مجنون سخن از ظلم به ليلا نكنيد
گر چه بگذشته اگر از سر من آب ولي
نيمه شب هيچ دري را به لگد وا نكنيد
شبانه دشمنانم چون رسيدند
غريبي ام چو در كاشانه ديدند
ميان كوچه با پاي برهنه
مرا هم مثل جدم مي كشيدند

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم ) *

4259
2

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم ) شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم
با هیزم آمدند شبانه زیارتم
در احترام موی سپیدم همین بس است
در بین شعله ها شد تکریم ساحتم
من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز
آنجا کسی نبود نماید حمایتم
من مرد بودم این شد و ای وای مادرم
این تنگنای کوچه نماید اذیتم
سجاده ام کشید وبماند چگونه برد
خاکی شده زکینه لباس عبادتم
بادست بسته ،پای برهنه ، نفس زنان
مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم
خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد
قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم
در بین راه گشته پریشان محاسنم
از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم
تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده
این صورت کبود و رخ پر جراحتم
اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد
غمهای کربلا زده لط

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر شهادت امام صادق(ع) -( مدینه گرمِ حضور معطرت آقا ) * یوسف رحیمی

3567

شعر شهادت امام صادق(ع) -( مدینه گرمِ حضور معطرت آقا ) مدینه گرمِ حضور معطرت آقا
پر از شمیم بهشت است معبرت آقا
در آسمان دو عالم همیشه خورشیدی
مدینه شرقِ طلوع منورت آقا
تبرک است پر و بال آسمانی ها
به خاک خانهٔ از خُلد ، بهترت آقا
به لطف حضرت تو شیعه مانده ایم امروز
به لطف نور تجلیِّ باورت آقا
هنوز شیعه و «قالَ الإمامُ صادق» هست
کنارِ چشمهٔ جاریّ‌ِ کوثرت آقا
هزار طالب علم و حکیم و عالم هم
نبود درخور آن شأن و محضرت آقا
و دیده ایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
*
سبد سبد گل لاله به باغِ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
فدای آن همه اندوه و خسته حالیتان
فدای منظرهٔ گریه آورت آقا
نبود غیرِ گلِ آه و غنچهٔ شیون
به باغِ بغضِ گلوگیرِ حنجرت

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( ای خدا بنمای بر موسی بن جعفر فتح باب ) *

2402
1

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( ای خدا بنمای بر موسی بن جعفر فتح باب ) ای خدا بنمای بر موسی بن جعفر فتح باب راحتم کن دیگر از این خانه رنج و عذاب
طاقتم شد طاق زیر این غل و زنجیر ها بحرآزادی زجسم ، ای خدا بنما شتاب
کی شود آخز سحر این شام ظلمانی مرا کی دمد آن صبح صادق کی برآید آفتاب
تا به کی سوزم زهجر روی چون ماه رضا چند گردد از غم معصومه چشمانم پرآب
چند بینم گوشه زندان هارون ای خدا جام من لبریز خون و جام دشمن پر شراب
سالها درکنج زندان ساختم با اشک وآه روزوشب هاهمچوشمعی سوختم درالتهاب
می رود خونابه از زیر غل وزنجیر ها پیکر افسرده ام گردیده زین خونها خضاب
با امید دیدن روی عزیزان می رود این دوچشم خون فشان وخسته ام هرشب بخواب
عمر پر بارم هدر شد کنج زندان ای خدا رحمتی ک

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( شدم مسموم زهر کینۀ منــــصور مادر جان ) *

2573

شعر شهادت امام صادق(ع) -( شدم مسموم زهر کینۀ منــــصور مادر جان ) شدم مسموم زهر کینۀ منــــصور مادر جان
روم با یک جهان اندوه و غم در گور مادر جان
چه شبها بی ردا و بـــــــی عـمامه مرا بردی
مــــــــرا تا پای تخت آن زایمان دور مادر جان
زبام اندر ســـــــــرایم ریختندی در دل شبها
کـــــه طفلانم شدندی خسته و رنجور مادر جان
کشیدی تیغ عریان بر سرم منصور بی ایمان
کـــــه بودی از مقام خویشتن مغرور مادر جان
نبـــــــــــــود جّدم اگر پیغمبر رحمت پناه من
بـــــــودم مقتول آن بد گوهر منصور مادر جان
ولیکن عاقبت زهر جفایش سوخت کار من
شـــدم مهمانت ای بانوی خُلد و حُور مادر جان
یتیم و خونجگر موسای من شد از جفای او
مدینه شد ز فتلم ثانی عاشور مادر جا

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق -( به تنگ آمد دلم از کینۀ منـــــصور یا جدّا ) * سید جواد مظلوم پور

2577

شعر شهادت امام جعفر صادق -( به تنگ آمد دلم از کینۀ منـــــصور یا جدّا ) به تنگ آمد دلم از کینۀ منـــــصور یا جدّا
فَلَک بین با چه کس کرده مرا محشور یا جدّا
نکرده شَرم از روی تو در آن شام ظلمانی
نموده بـــــــــــی حیایی بر سرم مامور یا جدّا
پیاده سر برهنه از پــــــــــی اسبش دواندیم
بــــــه عذر اینکه من مأمورم و معذور یا جدّا
دهد دشنـــــــام گاهی گه زند آتش سرایم را
عَجَب خــوش داشتند حق تو را منظور یا جدّا
نـــــدانستم چه بود تقصیر من کاخر پی قتلم
نهاده زهــــــــــــر کین در دانۀ انگور یا جدّا
اگر خون بارم از دیده بجای اشک جا دارد
چو یاد آرم حسیـــــن و وقعه عاشور یا جدّا
نمی گریم برای خود فغان دارم بر آن شاهی
که شد با عترتش در کربلا محصور یا جدّا

شاعر : سید

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( نشسته بر رخ غبار عزا، گشته غم به دلِ شیعیان فایق ) *

2123

شعر شهادت امام صادق(ع) -( نشسته بر رخ غبار عزا، گشته غم به دلِ شیعیان فایق ) نشسته بر رخ غبار عزا، گشته غم به دلِ شیعیان فایق
به دست دشمن ز زهر جفا، کُشته گردیده حضرت صادق
مدینه شد همچوکرب و بلا، دریغا و آه و واویلا (2)
ببین ای دل شعله ور شده غم، سوزداز شررش جان هر عاشق
ز زهر کینه فتاده ز پا، جعفربن محمّدنِ الصادق (2)
مدینه شد همجو کرب و بلا، دریغا و آه واویلا (2)
ز اشک وخون چشم اهل ولا، زین عزا و مَحَن گشته طوفانی
رود اکنون زین مصیبت و غم، خانۀ دل ما رو به ویرانی
مدینه شد همچو کرب و بلا، دریغا و آه و واویلا (2)
چه حزن انگیز از مدینه رسد، با نوای عزا آه غربت او
ببر گلهای سرشک مرا، ای صبا ز وفا سوی تربت او
مدینه شد همچو کرب و بلا، دریغا و آه و واویلا (2)

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( ی سپهر مجد وایمان آفتاب برج دین ) *

2817

شعر شهادت امام صادق(ع) -( ی سپهر مجد وایمان آفتاب برج دین   ) ای سپهر مجد وایمان آفتاب برج دین ماه محراب عبادت سرور اهل یقین
ناخدای کشتی دریای علم و معرفت تشنگان علم را سرچشمه ماءمعین
اصفیا از خوان احسانت سراسر ریزه خوار اولیاء از خرمن فیضت دمادم خوشه چین
جان اهل دل فدایت ای که عمری بوده ای همچو اجداد کرامت صاحب عزم متین
مذهب ما جعفری و دین ما دین نبی فخر ما این بس که باشد مذهب ما این چنین
شیعه می نازد به تو ای قبله اهل وفا وی که باشد خاک کویت کعبه اهل یقین
غرق عصیانم ولی با یک جهان عشق و امید از تو دارم دیده احسان به روز واپسین
جان زهرا مادرت ای شافع روز جزا شو شفیع ما به نزد ذات رب العالمین
گوشه چشمی سوی گوشه نشینان کن زمهر ای فروغ چشم زهرا و امیر المؤ

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( ای سپهر مجد وایمان آفتاب برج دین ) *

3037

شعر شهادت امام صادق(ع) -( ای سپهر مجد وایمان آفتاب برج دین   ) ای سپهر مجد وایمان آفتاب برج دین ماه محراب عبادت سرور اهل یقین
ناخدای کشتی دریای علم و معرفت تشنگان علم را سرچشمه ماءمعین
اصفیا از خوان احسانت سراسر ریزه خوار اولیاء از خرمن فیضت دمادم خوشه چین
جان اهل دل فدایت ای که عمری بوده ای همچو اجداد کرامت صاحب عزم متین
مذهب ما جعفری و دین ما دین نبی فخر ما این بس که باشد مذهب ما این چنین
شیعه می نازد به تو ای قبله اهل وفا وی که باشد خاک کویت کعبه اهل یقین
غرق عصیانم ولی با یک جهان عشق و امید از تو دارم دیده احسان به روز واپسین
جان زهرا مادرت ای شافع روز جزا شو شفیع ما به نزد ذات رب العالمین
گوشه چشمی سوی گوشه نشینان کن زمهر ای فروغ چشم زهرا و امیر المؤ

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( آسوده شده ام خصم ستم کار مرا کشت ) *

2916

شعر شهادت امام صادق(ع) -( آسوده شده ام خصم ستم کار مرا کشت   ) آسوده شده ام خصم ستم کار مرا کشت یک بار مگوئید که صد بار مرا کشت
گه روز مرا برد پیاده سوی مقتل گه تیغ کشید و به شب تار مرا کشت
بردند به مقتل به برم آل علی را داغ غم صد لاله بی خار مرا کشت
هر روز به یک شعله زد آتش جگرم را هر لحظه به یک محنت و آزاد مرا کشت
من نجل علی بودم و دشمن به همین جرم با دشمنی حیدر کرار مرا کشت
آن روز که زد خصم به کاشانه ام آتش فریاد میان در دیوار مرا کشت
آن شب که عدو از ره کین دست مرا بست زنجیر وتن عابد بیمار مرا کشت
میثم زسرشک غم و خون جگر خود
بنویس که منصور جفا کار مرا کشت

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( ای آن که شدی برهمه سابق ) * امیر عباسی

2552

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( ای آن که شدی برهمه سابق  ) ای آن که شدی برهمه سابق وی رهبر راستین صادق
ای ماه منیر و نجم ثاقب اسلام زتو نور و روشنی یافت
ای رهبر جمله ی خلایق
***
از نور جلّی مکتب تو وز خان وسیع نعمت تو
وز لطف عمیم و کثرت تو از فیض کلام و حکمت تو
فیض برده سوابق و لواحق
***
با فهم تو فقه سروری شد بارای تو خلق رهبری شد
وز سعی و تلاش مذهبیّت شیعه به تمامه جعفری شد
***
ای آینه ی جمال هستی سرمایه ی حق و حق پرستی
تو دست خدای مهربانی نیست فوق ید تو هیچ دستی
***
خورشید شده چراغ راهت عالم همه جمله در پناهت
عدنان که رهین مکتب توست
گردد به فدای خاک پایت

شاعر : حاج امیر عباسی

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( همه در فغانم ، زغم نهان صادق ) *

2607

شعر شهادت امام صادق(ع) -( همه در فغانم ، زغم نهان صادق     ) همه در فغانم ، زغم نهان صادق زند آتشی به جانم ، غم جاودان صادق
دو هزار ننگ و نفرین به تمام دشمانش که نموده هتک حرمت ، به حریم جان صادق
به فدای خاک پایش ، شده ام غرق عزایش دل عاشقان شکست از ، غم بی امان صادق
چه خوشا اگر کنم رو ، به مدینه و بقیعش به زلال اشک شویم ، قبر بی نشان صادق
در مدینه اش بگردم ، پی قبر مادر او
که بیابم آن مزار مام قد کمان صادق

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( آئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود ) * محمد ناصری

3333

شعر شهادت امام صادق(ع) -( آئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود ) آئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود
عمری به پایِ لحظه ی مرگش نشسته بود
آن شب دلش برای زیارت گرفته بود
از شوقِ وصل، بندِ دل از هم گسسته بود
صادق ترین سروده ی دیوان كردگار
از آن همه دروغ از آن شهر خسته بود
تكرار قصه ی علی و بند و كوچه هاست
روشن ترین دلیل همان دست بسته بود
پای پیاده در پی مركب امام عشق
انگار روی اسب، مغیره نشسته بود
بر خاك خورد و گفت كه ای وای مادرم!
آن شب، شبِ زیارت پهلو شكسته بودآئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود
عمری به پایِ لحظه ی مرگش نشسته بود
آن شب دلش برای زیارت گرفته بود
از شوقِ وصل، بندِ دل از هم گسسته بود
صادق ترین سروده ی دیوان كردگار
از آن همه دروغ از آن شهر خسته بود
تك

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

مرثیه امام صادق(ع) -( اين غُصه را به نام مدينه سند زدند ) * محمد جواد پرچمی

3457
2

مرثیه امام صادق(ع) -( اين غُصه را به نام مدينه سند زدند ) دارد ميان هيئت خود گريه ميكند
با اهل بيت عصمت خود گريه ميكند
با داغ ِ هَتك حرمت خود گريه ميكند
دارد براي غربت خود گريه ميكند
آتش گرفت خانه اش اما سپر نداشت
بين ِچهار هزار نفر يك نفر نداشت
مشعل به دستها وسط خانه ريختند
يك عده بي هوا وسط خانه ريختند
اموالِ خانه را وسط خانه ريختند
جمع ِحسودها وسط خانه ريختند
بين نماز بود و مجالش نداده اند
حتي امان به اهل و عيالش نداده اند
بين هجوم بي خبر و يادِ مادر است
ديوارهاي شعله ور و يادِ مادر است
تنها ميان درد سر و يادِ مادر است
افتاده است پشت در و يادِ مادر است
شكر خدا خميده به ديوار و در نخورد
بال و پرش به تيزي مسمار و در نخورد
اين پير ِسالخورده عصا بر ند

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر شهادت امام صادق(ع) -( باز روي سر تو ريخته اند ) * رضا رسول زاده

3039

شعر شهادت امام صادق(ع) -( باز روي سر تو ريخته اند ) باز روي سر تو ريخته اند
شعله پشت در تو ريخته اند
گريه ات را كه بهانه كردند
باز هم حمله شبانه كردند
ريسمان بسته به بازوي تو شد
جاي زخمي روي ابروي تو شد
رحمي آن خصم پليد تو نداشت
حرمت موي سفيد تو نداشت
پشت مركب تن پاكت بردند
پا برهنه روي خاكت بردند
كو عباي تو و عمامه ي تو ؟
پر ز خاك است چرا جامه ي تو ؟
اشك چشم تر تو مي ريزد
قلب اين دختر تو مي ريزد
گيسويت از چه پريشان شده است
دخترت ديده و گريان شده است
مثل جوجه تن او مي لرزد
زودتر گر بروي مي ارزد
ببريدش ولي با لشكر نه !
مي زنيدش ؟ جلوي دختر نه
پيرمرد است مراعات كنيد
احترامي حق سادات كنيد
پيرمرد است زمينش نزنيد
تازيانه به جبينش نزنيد
گرچه آتش به س

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( چه درد ها که نشسته است در زمین خوردن ) * جواد دیندار

3085
1

شعر شهادت امام صادق(ع) -(  چه درد ها که نشسته است در زمین خوردن ) چه درد ها که نشسته است در زمین خوردن
به پا و دست ، به صورت ، به سر ، زمین خوردن
میان کوچه غریبی ، که میدود پی اسب
و هرچه پیر تر ، ساده تر زمین خوردن
به خاک افتادن سنت است از حیدر
رسیده ارث به او از پدر ، زمین خوردن
دوباره حرف غمش شد ، دوباره فکرم رفت
به سمت کوچه،زنی با پسر زمین خوردن
نشسته بود برای شما دعا میکرد
چرا؟ برای چه هست اینقدر زمین خوردن؟
تو را به جان عزیزت بزن، دلش دریاست
ولی ببند دهنت را که مادرش زهراست
نمیشود که تنش را تو بی امان نبری؟
نمیشود ببری و به تازیان نبری؟
به روی خاک اگر افتاد و گفت یا زهرا
نمی شود فحشی بر سر زبان نبری؟
خودش که پا دارد... سر که نیست، نیزه که نیست
ببر ، اله

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر شهادت امام صادق(ع) -( اینجا دوباره بزم غم یار می زنند ) * قاسم صرافان

3062
2

شعر شهادت امام صادق(ع) -( اینجا دوباره بزم غم یار می زنند ) اینجا دوباره بزم غم یار می زنند
آتش به خانه و در و دیوار می زنند
این شهر را به آتش و هیزم نگاشتند
بر زخم اهل بیت نمکها گذاشتند
اینجاست جای پای سلیمان اهل بیت
از آتش نشسته به دامان اهل بیت
اینجا دوباره روز قیامت رسیده است
بهر مدینه وقت ملامت رسیده است
آتش گرفت خانه و آتش گرفت یار
پیری نشسته بر درِ آتش گرفته، زار
او می گریست بهر خودش نه، ز درد داغ
از بهر آتشی که نشسته به میخ داغ
میخی نداشت در که به قلبش رود ولی
می سوخت قلب او ز شرار غم علی
طفلان او شدند هراسان میان دود
در آتشی که خانۀ ایمان گرفته بود
در یاد او نشست هیاهوی کربلا
از آتشِ نشسته به خیمه به نینوا
طفلان ز ترس راهی صحرا به هر طرف
آتش ز

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( شهر مدينه باز فضايش گرفته بود ) *

3023

شعر شهادت امام صادق(ع) -( شهر مدينه باز فضايش گرفته بود ) شهر مدينه باز فضايش گرفته بود
تاريك و سرد و آب و هوايش گرفته بود
حرمت شكسته گشت دوباره ز یک غریب
مردي كه شعله بين سرايش گرفته بود
مردي كه پيش ديده ي طفلان و همسرش
از بغض گریه ، آه... صدايش گرفته بود
پايش برهنه کرد و به دستش طناب بست
عمامه از سر ، از تن عبايش گرفته بود
پای پیاده پشت سواران به نیمه شب
او مي دويد و خار به پايش گرفته بود
پيش نگاش خاطره اي زنده شد ، دلش
بر عمه ی اسیر بلايش گرفته بود
هر مرتبه كه خورد به صورت به روي خاك
با یاد کوچه آه و نوایش گرفته بود
مي خورد تازيانه و مي گفت : " مادرم...
اين تازيانه ها به كجايش گرفته بود ؟ "
. . . . . .
وقتش شده كنار سه تا مثل خود رود
خاك بقيع جاي

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( برگ تاریخ ورق خورده و از سر آمد ) * فرشید یار محمدی

4605
1

شعر شهادت امام صادق(ع) -( برگ تاریخ ورق خورده و از سر آمد ) برگ تاریخ ورق خورده و از سر آمد
خانه ای غرق خداوند مصور آمد
نیمه شب بنده ای انگار خدا را میخواند
لحظه ای در نظرم ندبه ی حیدر آمد
پیرمردی که چو مجنون پی لیلایش بود
با قدی خم به در خانه ی داور آمد
غرق در حس خدا بود که ناگه دستی
باز هم درصدد فتنه ی دیگر آمد
این چه سّریست که هرکس پسر زهرا شد
عاقبت نزد خداوند مکدر آمد
کوچه ها بار دگر شاهد غربت گشتند
بار دیگر به سر آل علی شر آمد
دست ناپاک کسی هیزم و آتش بود و
شعله هایی که بر دامن آن در آمد
بازهم دست کسی را به طنابی بستند
صحنه ای شد که به تکرار مکرر آمد
رهبر دین خدا را به اسارت بردند
یادم از ناله ی وا حیدر دلبر آمد
یادم از لحظه ای آمد که مادر ، تنها

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( وای از شهری که سهم دین اسارت می شود ) *

3005
2

شعر شهادت امام صادق(ع) -(  وای از شهری که سهم دین اسارت می شود ) وای از شهری که سهم دین اسارت می شود
جای عزّت قسمت پیری جسارت می شود
می کــِشد سجــّاده را از زیر پای رهبرش
پابرهنه شاه مهمان عمارت می شود
شعله می خواهد بسوزاند حریم عشق را
شاید اینجا هم حرم یکباره غارت می شود
سینه ای را زهر کینه پاره پاره می کند
قلب دین می سوزد و قصدش زیارت می شود
می کند یاد شهید تشنه عاشورا به پا
گریه کار چشمها در هر عبارت می شود
وای از آن ساعتی که سر سوار نیزه بود
حکم شهزاده کجا آخر حقارت می شود؟!
کوفه و شام بلا و طعنه ها و ناسزا
قسمت ناموس انگشت اشارت می شود
صادق آل عبا گریه برای عمّه کرد
خِشت و خاشاک خرابه هم جوارت می شود
العجل آوای لبهای بقیع خاکی است
اشک زهرا روشناییِّ م

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( تا گلستان نبی از جور اعدا، در گرفت ) * علی سهرابی

3233
1

شعر شهادت امام صادق(ع) -( تا گلستان نبی از جور اعدا، در گرفت ) تا گلستان نبی از جور اعدا، در گرفت
جسم و جان دوستان از شعله‌اش آذر گرفت
در سرای صادق آل نبی آتش زدند
چون خلیل آن شاه دین جا در دل آذر گرفت
نیمه شب در بزم منصورش ببردند از عناد
آنكه خورشید فروزان از رخش زیور گرفت
چون برون از خانه ی منصور شد دل پر ز خون
حضرت روح الامین دست عزا بر سر گرفت
ساخت چون منصور نا منصور مسمومش ز كین
رفت شادی از میان، غم ما سوی را بر گرفت
زد شرر بر جسم و جانش زهر كین با صد محن
شعله اش اندر جنان بر قلب پیغمبر گرفت
دین عزادارست و، مذهب شد یتیم و سوگوار
عالمی را ماتم نور دل حیدر گرفت
خون دل از دیده می افشاند با صد درد و داغ
تا سرِ او را بدامن موسی جعفر گرفت
افتخار مرثیت خوان

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد