شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

متن اشعار واحد برای شهادت امام صادق(ع) با سبک -( دل شیعه غصه داره ، شبیه ابر بهاره ) * حسین رضائیان

4190
10

متن اشعار واحد برای شهادت امام صادق(ع) با سبک -( دل شیعه غصه داره ، شبیه ابر بهاره ) دل شیعه غصه داره ، شبیه ابر بهاره
دل شیعه ، پر از ماتم ، پر از اشک و پر ستاره
یاد بقیعت می کنم ، قبر غریبت می کنم
ای گل پرپر ، ای شه و سرور ، ما که در سوز و گدازیم
قلب ما خونه، روضه می خونه، کی برات حرم می سازیم
جانم امام صادق
******
عجب از دور و زمونه ، ز جور این آشیونه
که هنگام ، نماز شب ، آتیش زد دشمن به خونه
جا نماز و کشید عدو ، خوردی زمین از روبرو
یادی از مادر ، کرده ای دیگر ، گریه می کردی برا او
قصه ی زهرا ، زنده شد حالا ، قصه ی آتیش و گیسو
جانم امام صادق
******
کی میگه این ها محاله ، که با اشک و آه و ناله
دست بسته ، تورو بردند ، مثِ اون طفل سه ساله
با یاد عمه زینبت ، با قلب پر تاب و تبت

  • پنج شنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ما با محب حضرت صادق برادریم * جعفر ابوالفتحی

2951
3

ما با محب حضرت صادق برادریم یا امام صادق (ع)
مبهوت حیدریم و غلامان قنبریم
از شیعیان صادق آل پیمبریم
درگیر و دار زلف کج صادقیم و بس
شاهیم چون گدای گدایان جعفریم
صد حیف شهرمان ز حرم دور مانده است
ورنه به دور قبر غریبش کبوتریم
ما با حدیث های لبش عشق می کنیم
هر روز و شب ز یمن لبش پای منبریم
حتی اگر به نام کلیمی و ارمنی است
ما با محب حضرت صادق برادریم
آقا چه می شود که ببینیم بعد مرگ
در چشم های پاک تو آب مقطریم
آقا چه می شود که ببینیم یک زمان ...
در چایخانه ی حرمت یک سماوریم
فرزندهایمان به فدای دو دیده ات
ما دودمانمان همه سائل ، وَ نوکریم
ما روبروی دشمن تان سبز می شویم
همچون درخت های قطور و تناوریم
ماهی بحر لطف و سخای شما شدیم

  • جمعه
  • 31
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -(پیرمردی به دل شرر داری) *

946
3

شعر شهادت امام صادق(ع) -(پیرمردی به دل شرر داری) پیرمردی به دل شرر داری
کوهی از غصه دور و بر داری
میروی دسته بسته نیمه شب
از دل کوچه ها گذر داری

ناله مادرانه میشنوی
داغ مادر سر جگر داری
از در خانه ها که میگذری
روضه با میخ پشت در داری

دود و اتش به یاد می آری
دیده ای غرق خون و تر داری
بی حرم ماندنش تورا کشته
با خودت درد همسفر داری

بین ره میخوری زمین آقا
چقدر زخم و شعله ور داری
پا برهنه بدون عمامه
جان نداری قدم تو بر داری

از نگاهت شراره میریزد
حالتی مثل محتضر داری
میروی قتلگاه شکر خدا
هم تنت هست هم که سر داری

خنجری نیست زیر حلقومت
سالمی سایه روی سر داری
سینه ات را کسی لگد نزده
لااقل جان مختصر داری

نشدی بی پناه مثل حسین
وقت مردن تو یک پسر

  • سه شنبه
  • 19
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

امام موسی کاظم(ع)-شهادت -( هم صحبت او بود صدای زنجیر ) * سید مهدی حسینی

2568
0

امام موسی کاظم(ع)-شهادت -( هم صحبت او بود صدای زنجیر ) هم صحبت او بود صدای زنجیر
بر پیکر او بود ردای زنجیر
با زخم شکفت در هوای زنجیر
آن مرد که بود آشنای زنجیر
***
در ساحت عشق دید جای زنجیر
خلقی خُفته به لای لای زنجیر
پیچید شبی به دست و پای زنجیر
خاموش کند مگر صدای زنجیر...
***
شب بود و حصار غم، صدای زنجیر
یک دل، دل خسته، آشنای زنجیر
این پیکر خسته‌ای که در تابوت است
مدفون شده زیر پاره‌های زنجیر
***
آماج بلا شد دل او از هر سو
از ناله چو «نال» گشت و از مویه چو «مو»
می‌نالید از درد: «اغثنی یا رب!
یا جدّا ! ما اُلقی الیک اشکو»
***
این روح حقیقت و قوام صبر است
چون تیغ حضور در نیام صبر است
بر موجی از اندوه و گُل و اشک، روان
تابوت غریبی امام صبر است...

ش

  • سه شنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر مصیبت شهادت امام صادق (ع) -( خوش به حال کسی که تا حالا پای او به مدینه وانشده ) * محمود قاسمی

2982
4

 شعر مصیبت شهادت امام صادق (ع) -( خوش به حال کسی که تا حالا   پای او به مدینه وانشده ) خوش به حال کسی که تا حالا
پای او به مدینه وا نشده

یا اگر رفته خوب می فهمد
دردهای دلش دوا نشده

حرفهای نگفتنی بسیار
شهر پیغمبر خدا دارد

روضه در روضه هر وجب خاکش
کوچه در کوچه کربلا دارد

فاجعه در کمین یک مادر
خاک کوچه پر از تلاطم شد

حرمت چادری که در کوچه
خاکی از رد پای مردم شد

مادری که تمام مادرها
از ازل تا ابد به قربانش

به فدای دل پر از دردش
غم و اندوه بیت الاحزانش

در شب غربت امامی که
آبروی همه دو عالم بود

اشک پیغمبر خدا جاری
قد زهرا ز ماتمش خم بود

لشکر کوچه آمد و این بار
مثل مور و ملخ هجوم آورد

از بر و بوم و از سر دیوار
طرح یک ماجرای شوم آورد

سوی بزم شراب نامردان
با دل خون شبانه اش ب

  • یکشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 20:20
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مصیبت امام صادق ع -( هی نکش این طناب را دلسنگ او رفیق خدا و جبریل است ) * جعفر ابوالفتحی

2333
1

مصیبت امام صادق ع -(  هی نکش این طناب را دلسنگ او رفیق خدا و جبریل است ) به مناسبت شهادت امام صادق(ع)(مصیبت مکشوفه)

هی نکش این طناب را دلسنگ
او رفیق خدا و جبریل است
این همه ناسزا نگو نامرد
با رسول و بتول ، فامیل است

پیرمرد است احترامش کن
هی نزن با لگد به پهلویش
یاد موی رقیه می افتد
جان زهرا نگیر از مویش

شیخ شهر است، آبروی شهر
بی عمامه است و بی عصا مانده
زیر لب ذکر فاطمه دارد
آخر از مادرش جدا مانده

از غم عمه زینبش نالان
قلب او گشته پر غم و آشوب
یاد عمه می افتد ای بی دین
هی تعارف نزن به او مشروب

دود این خانه کرده چشمش را
پر ز اشک از غم مدینه ، خدا
در که آتش گرفت او افتاد
یاد مسمار و سینه ی زهرا

منبع : jafarbolfathi.ir

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 20:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه سینه زنی شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) -( هوام ابری و خاکیه ، ترک به روی دلامون ) * ابوالفضل آلوئیان

3329
8

زمینه سینه زنی شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) -( هوام ابری و خاکیه ، ترک به روی دلامون ) هوام ابری و خاکیه ، ترک به روی دلامون
برای غربت قبرش ، (می‌باره ابر چشمامون)2
کاشکی من از گرد و خاکای مزار ویرون تو بشم
قطره ام و دل به تو زدم بذا که حیرون تو بشم
سلام دلها روونه ی تربت پاک بقیع تو
آرزومونه یه شب باشیم کنار خاک بقیع تو
غریب آقام ، آقام آقام آقام
******

تو لحظه لحظه آخر ، آقامون زار و گریونه
به یاد غربت جدش ، (دوباره روضه میخونه)2
میخونه از ظهر کربلا از آتیش توی خیمه ها
میخونه از غصه دلش ای وای امون از شام بلا
عمه میون نامحرما زینب و بازار و کوچه ها
بزم شراب و ملأعام بارون سنگا از روی بام
غریب آقام ، آقام آقام آقام

شاعر : ابوالفضل آلوئیان

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1394
  • ساعت
  • 20:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

امام صادق -( کشته ی زهر وخطا کاری منصور شدی ) * اسماعیل تقوایی

1663
1

امام صادق -( کشته ی زهر وخطا کاری منصور شدی ) کشته زهر و خطاکاری منصور شدی
با دلی زار وغمین رهسپر گور شدی
نسل پیغمبر ما بودی واز جور زمان
کنج عزلت زده گردیده ومهجور شدی
خانه ات سوخت چوآتش بسرایت بزدند
زین جفا خسته زدوران شده ،رنجور شدی
صادق آل پیمبر بدی وسخت اسیر
درکف والی عباسی مغرور شدی
عالمان را به زمانت تو سرآمد بودی
گوهری نور فشان بودی وبی نور شدی
محتضر بودی وکردی توسفارش به نماز
شمس دین بودی وصد حیف که مستور شدی
شدی همسایه ی بابا وعمو وجدت
صاحب قبر غریبانه ی بی نور شدی

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام صادق(ع)-شهادت -( میان شعله و زخم از زبانه ها دارم ) *

1500

امام صادق(ع)-شهادت -( میان شعله  و زخم از زبانه ها دارم ) میان شعله و زخم از زبانه ها دارم

دوباره شکوه از این تازیانه ها دارم

مرا زدند و به جسمم نشانه ها دارم

چو مرغ بال شکسته ترانه ها دارم

شکست حرمت من در نماز نیمه شبم

به کوچه نغمۀ یا فاطمه است روی لبم

اگرچه داده مرا خصم، سخت آزارم

اگر چه صاحب درد نهان و غمبارم

اگرچه خسته دلم، از مدینه بیزارم

شهید قصۀ دیوار و زخم مسمارم

به دست بسته پایِ پیاده ام بردند

دوباره جان نبی را به کوچه آزردند

شکست حرمتم از ناسزا و بد دهنی

من غریب و شب و کوچه ها و بد دهنی

شرار آتش و یک بی حیا و بد دهنی

دو دست بسته چو شیر خدا و بد دهنی

چو مادرم وسط کوچه ها زمین خوردم

عدو سواره و من بی هوا زمین خوردم

دلم شکست

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

شهادت حضرت امام صادق(ع) -( دردمندان غمت زندگی از سر گیرند ) * موسی علیمرادی

1914

 شهادت حضرت امام صادق(ع) -( دردمندان غمت زندگی از سر گیرند ) دردمندان غمت زندگی از سر گیرند

گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند

گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما

پادشاهان جهان روزی از این در گیرند

خاک های حرمت محمل اشک زهراست

گر که با در نجف شان برابر گیرند

چشمهایی که برای غم تو میبارند

باده ای هست که از ساقی کوثر گیرند

کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع

شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع

دیده ات در همه عمرچه غمها که ندید

دشمنت پشت در خانه تو هیزم چید

خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن

کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید

اهل خانه همگی برتو پناه آوردند

همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید

وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه

دشمن بی سرو پا نعره زنان

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام صادق(ع) -( بین آتش دیده ات بارانی است ) *

1706
2

 شهادت حضرت امام صادق(ع) -( بین آتش دیده ات بارانی است ) بین آتش دیده ات بارانی است

خانه ات در معرض ویرانی است

باز هم کوچه، تهاجم، ریسمان ...

قصه این واژه ها طولانی است

جنس مظلومیتت مثل علیست

ساکتی اما دلت طوفانی است

دردهایت مثل مادر آشکار

اشکهایت چون پدر پنهانی است

بگذریم، امشب به بزمی دعوتی

کاخ، امشب گوییا مهمانی است

نزد تو هر چند که این حرف ها

باعث یک اظطراب آنی است

گر چه اینها خود گریز محرزِ

روضه هایی که خودت میدانی است

حرفم ای مولا! ولی اینها نبود

حرف من یک سطر مقتل خوانی است

خواستم تنها بگویم، غم مخور

بی عبایی بهتر از عریانی است

محمد علی کردی

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام صادق(ع) -( ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم ) * محمد رسولی

1996
3

شهادت حضرت امام صادق(ع) -( ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم ) ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم

در دین و علم این همه منصب نداشتیم

نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم

ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم

آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است

از فيض قال باقر و از قال صادق است

با گوشه نگاه تو زائر درست شد

با روضه خوانی تو شعائر درست شد

از ذوق توست این همه شاعر درست شد

از قطره ای ز علم تو جابر درست شد

هرکس بدون توست به محشر معطل است

توحید ما طفیلی درس مفضل است

درهاي شهر علم به دست تو باز شد

اسلام پاي مكتب تو سرفراز شد

از شرق و غرب با تو جهان بي نياز شد

اصلي ترين وصيت تو بر نماز شد

در فكر شيعه بود هميشه دل شما

ماييم از اضافه آب و گل شما

شاگرد تو اگرچه که چ

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام صادق ع -( باز امشب بهر دوری و هجرِ ) * حسین کریمی

1728
3

 شهادت امام صادق ع -( باز امشب بهر دوری و هجرِ ) باز امشب بهر دوری و هجرِ
چهار قبر غریب گریانم
زائر غربتش اگر نشدم
از غم و غصه نوحه می‌خوانم

نیست حتی کسی که بغض کند
عاشقی هم سر مزارت نیست
نه که یک سایبان نه یک زائر
روضه‌خوان هم که در کنارت نیست...
*
بین سجده گرم راز و نیاز
غرق در ذات کبریا بودی
مات و مبهوت جلوه‌اش شدی و
گرم فریاد ربّنا بودی

در سکوت همان شب تاریک
خانه‌ات سوخت بین شعله و دود
کودکانت به اضطراب و هراس
آتش افتاد به هرچه که بود

شعله‌ها چون به خانه‌ی تو فتاد
یادت افتاد روز واقعه را
مادرت پشت در زمین افتاد
فضه فهمید درد فاطمه را

کودکانش چقدر می‌ترسند
خانه‌ای که اسیر شعله شود
دخترانش چقدر می‌ترسند
«خیمه‌ای» که اسیر شعله شود…

کاش

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

سوگ صادق -( روزهای آخر شوال بود ) * اسماعیل تقوایی

1184

سوگ صادق -( روزهای آخر شوال بود  ) روزهای آخر شوال بود
حضرت صادق(ع) بسی بدحال بود

بردلش زهری شرر انداخته
قلب مولا این شرر بگداخته

محتضرباشد میان بسترش
درد بگرفته تمام پیکرش

درد دل از درد پیکر بیشتر
زهر کین برقلب او چون نیشتر

خون دلهایی که خورده ازعدو
آید اینک از دهان واز گلو

یادش آید كآتشی افروختند
همچو زهرا خانه اش را سوختند

شعله ها را بر در بیتش بدید
مرغ خاطر سوی مادر پر کشید

یادش آید مجلس منصور را
ظلمهای حاکمی مغرور را

ظلمهایی که توانش را برید
آنچنان که پشت مولا راخمید

اهل بیتش در کنار بسترند
یاد شام آخرین حیدرند

فزت ورب گوید چو جد اطهرش
باشد او در لحظه های آخرش

مرگ را هرلحظه نیت می کند
اهل بیتش را وصیت می کند

آخ

  • پنج شنبه
  • 29
  • تیر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید محمدی

امام صادق(ع)شهادت -( کشید بند طناب و تو را زمینت زد ) * وحید محمدی

1145
2

امام صادق(ع)شهادت -( کشید بند طناب و تو را زمینت زد ) کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد

همین که پا شدی از جا دوباره افتادی
دوباره کینه آن بی خدا زمینت زد

بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چه ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد

رسیده ای وسط کوچه بنی هاشم
صدای ناله خیرالنسا زمینت زد

صدای سیلی و آن گوشواره می آید
صدای سیلی او بی صدا زمینت زد

فدای گریه تو یا مروج العاشور
همیشه یاد غم کربلا زمینت زد

سری که گشت جدا از قفا شما را کشت
سری که رفت روی نیزه ها زمینت زد

میان شعله به یاد رقیه افتادی
کشید بند طناب و تو را زمینت زد

شاعر : وحید محمدی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( نیمه شب بود و عاشقی بیدار ) * محمد جواد شیرازی

1596

امام صادق(ع)شهادت -( نیمه شب بود و عاشقی بیدار ) نیمه شب بود و عاشقی بیدار
مست حق بود و راحت از اغیار

نیمه شب بود و وقت راز و نیاز
بین سجاده بود، بین نماز

با تأسی به مادرش زهرا
دست خود برده بود سوی خدا

داشت همسایه را دعا می کرد
گره ها را دوباره وا می کرد

ذکرِ ارباب عالمین گرفت
بوسه از تربت حسین گرفت

ناگهان صحبت از تهاجم شد
خلوتش بین نعره ها گم شد

داد و فریاد، بی دلیل زدند
شعله بر خانه ی خلیل زدند

حرمت این حرم شکسته شد و
دست او بین خانه بسته شد و

پا شد از جای خود ولی افتاد
یاد مظلومی علی افتاد

از غریب مدینه دم می زد
وسط شعله ها قدم می زد

خاک و خاکستر از عباش تکاند
اشک بر مادرش دوباره فشاند

حرف داغِ گران زهرا بود
میخ در روضه خوان زه

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام صادق(ع)شهادت -( ه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت ) * محمود ژولیده

797

امام صادق(ع)شهادت -( ه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت ) آه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت
عصبانی،،سخنِ زشت به مولا میگفت

مست بود و گهی از غِیظ تهاجم میکرد
حرف بد میزد و گه طعنه به طاها میگفت

وای از آن لحظه که حرف دهنش بدتر شد
ناسزا بود که بی وقفه به زهرا میگفت

نانجیب آنچه توانست به بُغضش افزود
ناصبی بود که اینگونه سخنها میگفت

صادق آل عبا را پیِ مرکب، دل شب
میکشید و به زبانی بد و بیرا میگفت

هر چه فرمود امام: عیب مگو می آیم
باز با خنده و تهدید و تَقلّا میگفت...

حیف که رخصت ذبحِ تو ندارم، وَرنه
فَرض بود آنچه مرا سید و مولا میگفت

پا برهنه پسر فاطمه را بُرد به قصر
دید منصور هم از قتلِ مسیحا میگفت

ناگهان صوتِ پیمبر به سَرایَش پیچید:
چه کسی بود ز

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

امام صادق(ع)شهادت -( به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید ) * سید حمید رضا برقعی

1423
3

امام صادق(ع)شهادت -( به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید ) به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمه اسلام بردارید

مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید

«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید

الا ای شاعران! چشمان او آرایه وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید

نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید

به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید
غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید

اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید

«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکا

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( مائیم هدایت امام صادق ) * سید مجتبی شجاع

718

امام صادق(ع)شهادت -( مائیم هدایت امام صادق  ) مائیم هدایت امام صادق
مدیون روایت امام صادق

ای کاش که در مدینه بودیم همه
در روز شهادت امام صادق

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( باید اول خانه را در می زدند ) * مجتبی شکریان همدانی

1100

امام صادق(ع)شهادت -( باید اول خانه را در می زدند ) باید اول خانه را در می زدند
از در و دیوار بالا آمدند

پیر ما مشغول با معبود بود
روی چشمش چشمه بود و رود بود

با خدا مشغول در راز و نیاز
سمت او درهای رحمت باز باز

ناگهان دست جفا پای ستم
بی دلیل آرامشش را زد به هم

هتک حرمت کرد آن دلداده را
می کشید از زیر پا سجاده را

هر چه می شد ظلم و غم پیوسته شد
باز هم دست امامی بسته شد

پا برهنه بی عمامه بی عبا
می کشیدش در میان کوچه ها

او پیاده دشمنش بر مرکبش
ذکر زهرا بود دائم بر لبش

نیمه شب بود و ندیدش هیچ کس
پیر بود و بند می آمد نفس

روضه تا اینجا که با من یار شد
واژه هایی در دلم تکرار شد

نیمه شب،پای برهنه،قلب زار
آه، یک مظلوم، یک دشمن سوار

یادم آمد د

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر امام صادق(ع) شهادت -( با اصول وفقه خود بنیانگذار شیعه بود ) * زهرا سادات موسوی مقدم

976

شعر امام صادق(ع) شهادت  -( با اصول وفقه خود بنیانگذار شیعه بود ) با اصول وفقه خود بنیانگذار شیعه بود
بعد جد بی سپاهش عهده دار شیعه بود

سربه نی، قرآن به نیزه، چادر خاکی و صلح....
با تاسف قبل او این روزگار شیعه بود....

آمد و برداشت شمشیر پر از اعجاز را
در حقیقت مکتب او ذوالفقار شیعه بود

با وجود دستهای پر ز خیر و برکتش
گفتن ذکر علی هرروز کار شیعه بود

رهنمود و حرفها و رنج بی حدش نبود
بی گمان وضع بدی در انتظار شیعه بود

زیر دین اوست علم و عاشقی و معرفت
جابرش از چهره های ماندگار شیعه بود

خاکی و بی گنبد و بی سایبان و....بگذریم
کاش میشد لااقل قبرش کنار شیعه بود

شاعر:زهراسادات موسوی مقدم

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( بر گرده ی خود مثل علی نان و رطب داشت ) * مهدی جهاندار

862

امام صادق(ع)شهادت -( بر گرده ی خود مثل علی نان و رطب داشت ) بر گرده ی خود مثل علی نان و رطب داشت
صادق همه صبح است چه در خلوت شب داشت

شب تیره و تار و ظلمات است، پر از ظلم
صد سال پر از ظلمت جهلی که عرب داشت

می رفت که خاموش شود مشعل توحید
اسلامِ وَ أکملتُ لکُم رو به عقب داشت

برخاست کسی مکّی و کوفی به فدایش
آوازه چنان داشت که تا شام و حلب داشت

در محضر او این همه شاگرد عجب نیست
بر تیغ علی این همه زنگار عجب داشت!

چون جابر حیّان کسی اسرار ندانست
جز آن که به درگاه تو زانوی ادب داشت

هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می شد
تیغ تو و پستوی نهان خانه سبب داشت

از صبح بپرسید که صادق به چه معناست
با عشق بگویید که یارم چه لقب داشت

شاعر : مهدی جهاندار

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( باز هم کوچه و یک لشکر بی عمامه ) * ایوب پرندآور

1445

امام صادق(ع)شهادت -( باز هم کوچه و یک لشکر بی عمامه ) باز هم کوچه و یک لشکر بی عمامه
باز افتاده وسط حیدر بی عمامه

دود از یک طرف و هلهله از سمت دگر
کوچه لبریز شد از یک سر بی عمامه

سال ها پیش علی را به میان آوردند
حال افتاده میان، جعفرِ بی عمامه

باز این بیت پر از زخم ، همین بیت کبود
می کند گریه در آن محشر بی عمامه

کوچه وصل است به گودال پر از خنجر و خون
کوچه وصل است به یک حنجر بی عمامه

زیر شمشیر به آن جد غریبش می گفت:
به فدایت شوم ای مضطر بی عمامه

ارباً ارباست دلم مثل غزلهای فرات
ارباً ارباست چنان اکبر بی عمامه

گفت ای تیر سه شعبه تو چه کردی که چنین
مانده بر دست خدا اصغر بی عمامه؟

گفت ای تیغ چه کردی تو که پرپر میزد
ساقی تشنه لب پرپر بی عمامه؟

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)مدح -( به کودکان و زنان احترام می فرمود ) * مهدی جهاندار

862

امام صادق(ع)مدح -( به کودکان و زنان احترام می فرمود ) به کودکان و زنان احترام می فرمود
به احترام فقیران قیام می فرمود

سلام نام همه انبیاست؛ او می گفت
سپس اشاره به دارالسلام می فرمود

کسی که در پی خورشید نیست از ما نیست
سحر می آمد و این را مدام می فرمود

کجا حرام خدا را حلال می دانست
کجا حلال خدا را حرام می فرمود

اگر که دست به پهلو گرفته ای می دید
به اشک و آه و دعا التیام می فرمود

"خوشا به حال کسانی که راستگویانند"
امام صادق علیه السلام می فرمود

شاعر : مهدی جهاندار

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

امام صادق(ع)شهادت -( جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند ) * محسن ناصحی

878
1

امام صادق(ع)شهادت -( جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند ) جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند
هیزم آورده و با قصد ثواب آوردند

روضه خوان گفت که یکبار دگر ابراهیم
رفت در آتش و این قوم عذاب آوردند

آنچه این شهر مسلمان سر پیرش آورد
کافران کی به سر اهل کتاب آوردند؟!

گفت این کوچه همان است و همان در، اینها
مثل آن روز لگد را به حساب آوردند

بر سر چیدن گل ولوله شد آخر هم
از میان در و دیوار گلاب آوردند

گفت پیر است و قرار است که او را ببرند
دست بردند به شمشیر و طناب آوردند

ناگهان گریه شد و گفت که نیّت کردند
بکنند آنچه سر طفل رباب آوردند

مثل هر بار که از کرببلا می خوانند
روضه خوان حنجره اش خشک شد، آب آوردند

شاعر : محسن ناصحی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او ) * اعظم سعادتمند

992

امام صادق(ع)شهادت -( بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او ) بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او

شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ...

از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او

خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او

گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز
زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او

بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او

نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...

شاعر : اعظم سعادتمند

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت ) *حجه الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی

960

امام صادق(ع)شهادت -( چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت ) چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینه‌ای که شب پیش صبح صادق داشت
میان حوزهٔ علمیه اختلاف نبود
که بهر رحلتش استاد، میل سابق داشت
و تا همیشه دگر بی‌مراد می‌مانند
چهار هزار مریدی که مرد عاشق داشت
به سمت مغرب اگر رفت عمر خورشیدش
هزار قلّهٔ پر نور در مشارق داشت
چه با شُکوه غم خود به دل نهان می‌کرد
چه شِکوه‌ها که از آن فرقهٔ منافق داشت
به غیر داغ محرم گلی ز باغ نچید
چقدر روضهٔ گودال در دقایق داشت
خلیل بود ولی آتشش سلام نشد
همان که در نفسش عطری از حدائق داشت
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت
و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت
سخن به محضرش این است ای حقیقت علم
ندیده چشم زمانه طلوع این همه حلم

کدام

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام صادق(ع)شهادت -( تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته ) * مهدی رحیمی زمستان

808

امام صادق(ع)شهادت -( تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته ) تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته
ماه را در فهم خود در اشتباه انداخته

روزگارش مثل شبهای پر از مهتاب شد
هرکسی چشمی در این چشم سیاه انداخته

نه فقط یوسف، که دست بی وفای روزگار
صادق آل علی را هم به چاه انداخته

باز هم تکرار کرده روزگار آن کوچه را
پشت درب خانه ای آتش به راه انداخته

چل نفر را دیده که پشت درِ یک خانه اند
چون به کوچه از شکاف در نگاه انداخته

زهر هم مانند میخ تیز اما از درون
خویش را بر پهلوی یک بی گناه انداخته

زهر کاری کرده که شیخ الائمه وقت وعظ؛
بین هر حرف خودش صدبار آه انداخته

زهر کاری کرده که فرزند مثل مادرش
گاه بالا برده دستش را و گاه انداخته

پیرمردی خسته در گودال حجره با عط

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( کوچه‌ای بود و دری بود و امامی روی خاک ) * مجید لشکری

1018

امام صادق(ع)شهادت -( کوچه‌ای بود و دری بود و امامی روی خاک ) کوچه‌ای بود و دری بود و امامی روی خاک
می‌دوید آشفته‌رو ماه تمامی روی خاک

بی عمامه، بی عصا، بی‌تاب قرآن می‌دوید
چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک

رشته‌ی پوسیده‌ای را روی مرکب دیده‌ام
عُروَةُ الوُثقی و حبل لَاانفِصامی روی خاک...

می‌چکاند ابیات بر پای دری، آن نیمه‌شب
روضه‌هایی شور را با تلخ‌کامی روی خاک

از نجف آیینه آوردند در آغوشِ سنگ
ریخت در تعجیل‌شان وادِی السَّلامی روی خاک

از مدینه تا مدینه اسم‌هایی اعظم‌ست
اسم‌هایی روی نی، چندین اسامی روی خاک

قبله‌ی حاجاتِ ما را بی‌نمازان می‌برند
می‌رود در دست بت ‌«بیت الحرامی» روی خاک

شاعر : مجید لشکری

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

مام صادق(ع)شهادت -( گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست ) * محسن ناصحی

1077

مام صادق(ع)شهادت -( گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست ) گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست

مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله»
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست

شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست

من اگر مورم اگر هیچ ولی می‌‌دانم
«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»

زندگی‌نامهٔ او سطر به سطرش روضه‌ست
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست

در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضهٔ سقاست و زمزم با اوست

لفظی از کوچه در این مرثیه محزون‌تر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست

شاعر : محسن ناصحی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد