شهادت امام حسن عسکری

مظهر ذات خدایی یا امام عسکری
ماه رخشان ولایی یا امام عسکری

تو گل گلزار عصمت عزت اهل یقین
نورحی کبریایی یا امام عسکری

تو زنسل مصطفی نور دو چشم فاطمه
نجل شاه لافتایی یا امام عسکری

همچو هادی بر تمام شیعیان مرتضی
مقتدا و رهنمایی یا امام عسکری

ای صفا بخش جهان، نام دل آرای شما
عالمی را مقتدایی یا امام عسکری

همچو زهرا و علی و احمد و آباء خویش
منشاء جود و سخایی یا امام عسکری

بعد هادی منجی دین خدای لایزال
شخص توصاحب لوایی یا امام عسکری

ایکه هستی چشمه سار رحمت یزدان به خلق
چشمه ی آب بقایی یا امام عسکری

در کرامت در سخا ابن الرضای سومی
چون رضا مشکل گشایی یا امام عسکری

در قلوب عاشقان و شیعیان تا روز حشر
رحمت بی منتهایی یا امام عسکری

همچوجدت حیدر کرار در هرصبح وشام
باغریبان هم نوایی یا امام عسکری

بس کریمی و کرامت بارد از انگشت تو
مونس هر بینوایی یا امام عسکری

درجهانی که بودهرکس فقط درفکر خویش
تو پناه هر گدایی یا امام عسکری

تو کریمی تو رحیمی چون خدای مهربان
بسکه تو بی ادعایی یا امام عسکری

دستگیری می کنی از هرکه آیدسوی تو
بسکه خوب و باصفایی یا امام عسکری

ای امید ناامیدان خالق یکتا گواست
در جهان امید مایی یا امام عسکری

با نگاهی بر دل هر عاشق دلسوخته
دافع رنج و بلایی یا امام عسکری

گرچه آگاهم بدم اما تو از لطف خدا
از دلم عقده گشایی یا امام عسکری

مستمند و دردمندوخسته ودرمانده ایم
درد ما را تو دوایی یا امام عسکری

در کنار حیدرو زهرای اطهر مادرت
شافع روز جزایی یا امام عسکری

جان زهرا مادرت ای ناامیدان را امید
بر فرج بنما دعایی یا امام عسکری

کوری چشم تمام دشمنان اهل بیت
تو صفای سامرایی یا امام عسکری

بهر دیدار مزار پاک تو در سامره
این دلم گشته هوایی امام عسکری

سوزم ازاین غم چگونه قلب توآزرده اند
ایکه غرق در خدایی یا امام عسکری

داد از کینه توراجا گوشه ی زندان غم
با کمال بی حیایی یا امام عسکری

در ره اسلام و قرآن دین جدت مصطفی
جان پاکت شد فدایی یا امام عسکری

تو بدست معتمدآن پست بی دین لعین
کشته ی زهر جفایی یا امام عسکری

داشت مهدی دردل شب درکناربسترت
لحظه های غم فزایی یا امام عسکری

زین مصیبت گوید ازسوز درون مهدی تو
آه از درد جدایی یا امام عسکری

مهدی غمدیده دارد در کنار پیکرت
گریه های بی صدایی یا امام عسکری

یاد اشک مهدی وآن پیکر بی جان تو
برلبم دارم نوایی یا امام عسکری

امشب از سوز جگر هر شیعه ای داردنوا
یابن زهرا در کجایی یا امام عسکری

موقع جان دادن وقبرصراط وروزحشر
توپناه این (رضایی) یا امام عسکری

• سه شنبه
• 12
• مهر
• 1401
• ساعت
• 11:12
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

در سامره از داغ حسن روح کرامت
با اشک غم مهدی او گشته قیامت
در راه خداوند،او فدای دین است
از ظلم و ستم ها،او کشته ی کین است
یا بقیه الله۲

دوم حسن عصمت و بی مثل و قرینه
شد از ستم و جور و جفا کشته ی کینه
ای نور ولایت،جانم به فدایت
ایام شهادت،گریم ز برایت
یا بقیه الله۲

خورشید ولایت حسن از کینه خموش است
در سامره تابوت حسن بر روی دوش است
ای شیعه ی حیدر،شد وقت هم عهدی
در ماتم بابا،خون شد دل مهدی
یا بقیه الله۲

خورشید هدایت روان سوی حبیب است
مهدی پسرش در غم و بی صبر و شکیب است
بنشسته گل او،در بزم عزایش
یاد غم بابا،گرید ز برایش
یا بقیه الله۲

• سه شنبه
• 12
• مهر
• 1401
• ساعت
• 11:49
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

عسکری امام،بی مثل و قرینه
از ظلم و شقاوت،شد شهید کینه
گشته وقت هم عهدی
در عزا بود مهدی
یا بقیه الله۲

زهر کین دشمن،زد شرر به جانش
بر زمین فتاده،کم شده توانش
شد فدای راه دین
شد شهید زهر کین
یا بقیه الله۲

از کینه ی دشمن،شد خزان بهارش
مهدی گل زهرا،گشته بی قرارش
مهدی با دل سوزان
شد بهر پدر گریان
یا بقیه الله۲

مهدی اش نشسته،در کنار بابا
با گریه بگشته،بی قرار بابا
او حزین بابا شد
دلغمین بابا شد
یا بقیه الله۲

• سه شنبه
• 12
• مهر
• 1401
• ساعت
• 12:02
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

بار دگر سامره در عزا شد
از داغ عسکری چو کربلا شد
حسن روان به سوی کبریا شد
سامره در عزاست
ز غم ماتمسراست
گشته امام بی قرینه
در سامرا شهید کینه
آجرک الله یابن زهرا۲

بهار عسکری شد امشب خزان
دوم حسن رود به سوی جنان
غربت مهدی شده امشب عیان
گرید او کنارش
گشته بی قرارش
گردیده موسم هم عهدی
گریان بابا شده مهدی
آجرک الله یابن زهرا۲

به جان او زهر ستم زد شرر
زین ظلم و کین گردیده خونین جگر
مهدی زهرا سوزد از این خبر
دل او شکسته
در عزا نشسته
مهدی او با دل سوزان
بهر پدر گشته پریشان
آجرک الله یابن زهرا۲

خورشید دین ز کینه گشته خموش
گرفته او را مهدی اش در آغوش
حسن به خانه اش شده کفن پوش
مهدی اش غریب است
دگر بی شکیب است
خون دل صاحب الزمان است
از داغ بابا قد کمان است
آجرک الله یابن زهرا۲

• سه شنبه
• 12
• مهر
• 1401
• ساعت
• 12:18
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

لبان تشنه اش وقتی تکان خورد
عطش برحنجر و براستخوان خورد
به لبهای تو ظرف آب ميخورد
لبِ ارباب چوب خیزران خورد!

• چهارشنبه
• 13
• مهر
• 1401
• ساعت
• 17:17
• نوشته شده توسط
• مرضیه عاطفی

الا شیعیان وقت سوز و عزاست
ز داغ حسن در عزا سامراست
همه دل پریشان
همه دیده گریان
غریب است غریب۲

بود سامرا غرق رنج و محن
شهید ستم گشته دوم حسن
شهید ستم شد
جهان غرق غم شد
غریب است غریب۲

الا شیعیان وقت هم عهدی است
ز داغ پدر خونجگر مهدی است
کند گریه بسیار
بگشته عزادار
غریب است غریب۲

دگر عسکری دیده بست از جهان
شهید ستم رفته سوی جنان
گل فاطمه رفت
عزیز همه رفت
غریب است غریب۲

زده زهر کینه به جانش شرر
بگشته از این ظلم و کین خونجگر
گلی گشته پرپر
ز باغ پیمبر
غریب است غریب۲

به زهر ستم زد عدو آذرش
نشسته گل فاطمه در برش
گلش با دل خون
بگردیده محزون
غریب است غریب۲

به هنگام رفتن به اشک و به آه
به مهدی خود می کند او نگاه
به مهدی حبیب است
دگر بی شکیب است
غریب است غریب۲

عدو آتشی زد به جان حسن
به دستان مهدی شده او کفن
گرفته عزایش
بگرید برایش
غریب است غریب۲

• سه شنبه
• 19
• مهر
• 1401
• ساعت
• 12:41
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

گل باغ مدینه،امام بی قرینه
امام عسکری شد،شهید زهر کینه
غریبا وا غریبا۲

پر از غم سامرا شد،چنان ماتمسرا شد
از این داغ و مصیبت،آقا صاحب عزا شد
غریبا وا غریبا۲

شده خون دل مولی،ز ظلم آن ستمگر
عدو با زهر کینه،زده بر جانش آذر
غریبا وا غریبا۲

غریبانه به خانه،تن پاکش کفن شد
به سوی جنت حق،روان مولی حسن شد
غریبا وا غریبا۲

ز چشم آن یگانه،شده اشکش روانه
حسن امام امت،شده دفنش به خانه
غریبا وا غریبا۲

گل فاطمه مهدی،بود محرم رازش
میان جمع امت،بخوانده او نمازش
غریبا وا غریبا۲

گل فاطمه مهدی،غریبانه دمادم
از این داغ و مصیبت،بریزد اشک ماتم
غریبا وا غریبا۲

• سه شنبه
• 19
• مهر
• 1401
• ساعت
• 12:44
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

سلام ما به تو فرزند زهرا
سلام ای وارث شمشیر مولا
سلام ای منتقم ای منجی ما
سلام ما به تو یا یابن طاها
ربیع الاول و شام غم توست
جهانی سوگوار ماتم توست
یتیمی برتن و جانت نشسته
زداغ عسکری پشتت شکسته
یتیمی درد بی درمان عالم
یتیمی تیر غم بر جسم آ دم
یتیمی در جهان درمان ندارد
غم و دردش دگرسامان ندارد
یتیمی که پدر از دست داده
زداغ ماتمش دل زد به جاده
ز داغ عسکری بابای امت
امامی بی بدیل و جان امامت
الا صاحب زمان دردت بجانم
ز داغ ماتمت مرثیه خوانم
بیا بنگر مَحِبّان سوگوارند
سرشک اشک چون ابر بهارند
بیا در مجلس ما یابن الزهرا
نظر کن بر دل ما جان مولا
عنایت کن همی حُزن و بُکاء را
برات سامرا و کربلا را

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 22:09
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

سبک :کربلا منتظر ماست

روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2)

دل هر شیعه رود تا حرم نور خدا
بازشد وقت عزای حسن سامرا
شده مسموم اباالمهدی امام عسکری
سامرا گشته به پا کرب و بلای دگری

روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2)

باز شد محشر کبری دگر در عالم
دل ما رفت ز داغ پدرت در ماتم
هم نوا با علی و فاطمه ما گریانیم
یا حسن روی لبان زمزمه ما گریانیم

روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2)

هشتم ماه ربیع ماتم عظما شده پا
پدر ختم امامت شده مسموم ز جفا
بر رخ مهدی زهراست غم ماتم او
دیده چون ابر بهاری نم نمِ ماتم او

روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2)

از گلستان علی شاخه گلی پر پر شد
حجة ابن الحسن ازداغ پدربی پر شد
سامرا غرق عزای پسر شیرخداست
روضه خوان فاطمه بر نور هداست

روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2)

سامرا کرب وبلا،مهدی زهرادل خون
دل ما از غم این ماتم عظما محزون
ساقی از لطف و عنایات کریمان کرم است
امشبی مهدی زهرا روضه خوان حرم است

روضه خوان مهدی زهراست بیا گریه کنیم(2)

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 22:11
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

مجلس ماست تسلای دلی غمدیده
سال ها از غم هجران پدر رنجیده
ما همه از غم داغ پدرت گریانیم
نوحه گرازغم و در ماتم او نالانیم
حجت وسید و مولای جهان، تسلیت
یوسف گمشده درطول زمان،تسلیت
بر کمرشال عزا بسته ای و محزونی
ازغم و غربت و بی یاوریت دلخونی
بر لبت روضۂ مسمومیت و زهر نشست
داغ این واقعه پشت گل زهرا بشکست
مجلس ماست ز داغ پدرت مهدی جان
ای به قربان تو و چشم ترت مهدی جان
با نمازی که تو خواندی ، سر جسم پدر
بنشست گرد یتیمی ،بر صورت و سر
چهارساله توشدی حجة ثانی العشر
روضه خوانِ کوچه وسیلی روی مادر
با لب تشنه وداع کرد ز تو بابایت
روضه رفت کرب و بلا ذکر حسین آوایت

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 23:55
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

سلام ما به اشک نم نم تو
سلام ما به ماتم و غم تو
سلام ما به حجت کردگار
سلام ما به نور پروردگار
سلام ما بی بیرق ماتمت
سلام ما به اشک و آه غمت
سلام ما به ناله ی هر شبت
سلام ما روضه تاب و تبت
سلام ما به پرچم و علمت
سلام ما به روضه های غمت
چه زود شد فصل یتیمی تو
برایم از غربت بابا بگو
جفای معتمد برد شراره
زدیده ات بارد زمین ستاره
به پا عزای حسن دیگریست
در سامرا کشته امام عسکریست
یابن الحسن آ قا سرت سلامت
ای وارث و ای خاتم امامت
داغ پدر قلب تو را شکسته
گرد یتیمی بر رخت نشسته
بقیه الله پسر فاطمه
آجرک الله پسر فاطمه
بانگ عزا از سامرا رسد گوش
صاحب زمان گردیده است سیه پوش
-----------------------------
بقیه الله ، آجرک الله
بقیه الله ، آجرک الله(2)

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 23:57
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

آ ه و صد واویلتا (2)
------------------------------
برسرو سینه زنید،شیعیان درهر کجا
می رسد بانگ رحیلِ،ماتمی از سامرا
مهدی صاحب زمان،سوگواری می کند
فاطمه اندر جنان،بی قراری می کند
گشته مسموم از جفا آ قا امام عسکری
شد به عالم بار دیگر یک عزای دیگری
---------------------------
بر مشامم میرسد،هر سوی بوی کربلا
نوحه گر شد فاطمه،گوئیا در سامرا
سامرا شد کربلا،کشته شد نور خدا
حضرت مهدی بود،از غمش اندر نوا
می سرایدروضه ای،برسرش مولای ما
روضه می آید به غم ،کربلا تا نینوا
--------------------------------
سوگوارم سوگوار،داغدارم داغدار
بی قرارم بی قرار،بی نگارم بی نگار
می زند آتش به دل،سوزداغ عسکری
ذکر یا زهرا به لب،دارد امام دیگری
زهر چون بردل نشست،کشتی اش برگل نشست
دیدم آ ن دم حضرت مهدی،از داغش شکست
--------------------------------
آه از آن ساعت که آمد، برسربابای خویش
ای به قربان تو آقا،قلب زار و ریش ریش
آب آوردی رساندی،سوی لب های پدر
روضه ای آمد به یادم،از پدر کام پسر
روی پایت جان سپرد،بابای تو یابن الحسن
تسلیت گوئیم حضورت،سید و مولای من
----------------------------------------
بعد از ماه صفر ،دوم حسن شد خون جگر
زهر بر جانش نشست،یک پسر شد بی پدر
از جفای معتمد، داغی دوباره تازه شد
در سنین کودکی،مهدی به غم آوازه شد
بر سر جسم پدرمهدی ،نمازی خواند و رفت
با خدایش بست عهدی ،نمازی خواند و رفت
-----------------------------
آ ه و صد واویلتا(2)

• جمعه
• 23
• تیر
• 1402
• ساعت
• 00:04
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

از بارون و غم تو چشمات
مـعـلـومـه حـال بـدی داری
مثل شمعی شدی میسوزی
به درد کـیـنه هـا گـرفتـاری

بی تابی و بی قراری و
این دم آخر پـریـشـونی

تو ایـن خـونـه تنـهایـی تو
بمیرم واست نیمه جونی

گــل بـودی و امـا حــالا
بی رمق افتادی خزونی

غریبی ای آقا غریبی ای آقا

⬇️ بند ۲

مثـل جـد غـریـبـت داره
میسوزه اون جگرت آقا
داری میری ولی میبینی
خـونـه قـلب پسـرت آقا

چـشـمــای مــن بـاز مـیبـاره
شده وقت عزای تو مولا

نـمـیـاد بـالا نـفـسـت گـاهـی
بده حال و هوای تو مولا

داره آهسته بی رمق میشه
غریبونه دستای تو مولا

غریبی ای آقا غریبی ای آقا

• یکشنبه
• 12
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 17:08
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

آقـا بـهـار عـمـر تـو روبــه خــزونـه
دلگیری و خسته تواز دست زمونه

مشکی به تن
کـــردم آقــا
دل پــرزده
تا ســامــرا

ای کشته ی
زهـر جـفـا
تنها شدم
مهدی بیا

غریب آقا غریب آقا

⬇️ بند ۲

بی تابی و ایـن دم آخـر پـریشـونی
حالی برای تو نمـونده نیمـه جونی

پیچیده باز
بـوی عـزا
تنها شدم
مهدی بیا

خونه دلم
از این بلا
تنها شدم
مهدی بیا

غریب آقا غریب آقا

عالـم از ایـن درد تـو آقـا در غـذابه
حال تو ای مولای من خیلی خرابه

دلگـیـرم از
این غصه ها
تنها شدم
مهدی بیا

دیگه نشد
دردم دوا
تنها شدم
مهدی بیا

غریب آقا غریب آقا

• یکشنبه
• 12
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 17:09
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

توی دل عـالـمه چـه غم سنگینی
غریبی و از هـمه تو ستم میببنی

تنها بودی و غریب
آقـا خـونـه جگـرت
عمری گـریه میکـنه
از داغ تـو پـسـرت

واویلا غریب آقا

⬇️بند ۲

پیچیده حس میکنم دوباره بوی عزا
کـبــوتـر دل پـریـد تـا بـرسـه سـامـرا

باید مشکی تن کنم
واسه داغ اعظـمت
دل بی تابی میکـنه
از سـنگـیـنی غـمت

واویلا غریب آقا

⬇️بند ۳

کریـمی و مـا همه عمـریه هستیم گدات
این روزا ای کاش آقا میومدیم سامرات

در اوج اســـارتـــی
حتی نیس هم نفسی
آقــا واســت بـمـیـرم
تـنهـایـی و بـی کسی

واویلا غریب آقا

• یکشنبه
• 12
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 17:10
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

میزنه نم نم بارون
هنوزم به غم اسیرم
کاراز این حرفاگذشته
باید از غمت بمیرم

تو غریب تر از اونی که
آقا فکرشو میکردم
دلت از زمونه سیره
الهی دورت بگردم

یه پرنده بودی اما
پر پروازتو چیدن
چقدر حس بدی داشت
باپر خسته پریدن

آقاجون بشم فداتون

این مصیبت تو آقا
کرده دنیا رو دگرگون
انقدی که گریه کردم
شده چشمام کاسه خون

دریا نسبت به کریمیت
قطره ایی بیش نیست عزیزم
به خدا همینو عشقه
که در خونت کنیزم

سامرا یعنی که غربت
غربتی که حد نداره
توی آسمون این دل
میدرخشی ای ستاره

آقاجون بشم فداتون

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 22:00
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

?بند اول:

من عاشقِ دوتا کریمم
من بنده ی دوتا حسنم
عمریه شده، اسم حسن
حک روی عقیقِ یمنم

فرق نداره بگم، یا عسکری یا مجتبی
هر دو امام حسن، هستن و تاج سرمن
یکی تو سامراس، یکی دیگه توی بقیع
هرچی بخوای میدن، چون هر دو شاهِ کرمن

سلطانِ زمینن
فرمانده ی دینن
از نسل پیمبر
مولا و امینن

یا عسکری یا مجتبی

?بند دوم:

مجنونم و میخونه دلم
من نوکره دوتا حسنم
مستیم توی، هیئتا اینه
با اسمشون، سینه می زنم

دنیا فقط دوتا، امام حسن جان داره
که مثلشون دیگه، جایی نمیشه پیدا
وقتی میگیم حسن، زهرا میگه ای جانم
ضامنتون میشم، تو دنیا و تو عقبا

آقا و کریمن
رحمان و رحیمن
استادِ بزرگِ
قرآن کریمن

یا عسکری یا مجتبی(ع)

• چهارشنبه
• 29
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 19:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

نوحه شهادت امام عسکری(ع)

می رود ز دنیا امام جوان شیعه2
داغ او می زند شررها به جان شیعه2

شده عزای، یک حجت ا...
سرت سلامت، بقیه ا...
آه و واویلا. آه و واویلا 2
___________________________
اثر کرده زهر معتمد بر عمق جانش
خون دلها که خورده می آید از دهانش

جوان بمیرد، چون علی اکبر
در راه قرآن، الله اکبر
آه. واویلا....
________________________________
سر بابا گرفته مهدی بر روی زانو
می چکد اشک غم ز دیده بر گونه ی او

بابا به دستش، غسل وکفن شد
نالان زاین غم، هر مرد وزن شد
آه و واویلا...
________________________________
وقت تشییع او سامرا کرببلا شد
درکنار بابا مدفن ابن الرضا شد

مردم سراسر، نالان وگریان
برلبشان بود،مولا حسن جان
آه و واویلا...

شعر:اسماعیل تقوایی

• پنج شنبه
• 30
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 11:55
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

بیا ببین که

توون نداره پیکره من
ببین تو جسمه لاغره من
ببین تو حاله مضطره من

از زهر کینه

پا تا سرم می سوزه بابا
چشم ترم می سوزه بابا
بال و پرم می سوزه بابا

غریب سامرا حسن جان

می سوزم از تب

افتاده ام میونه بستر
با قلبه خون و زار و مضطر
می خونم روضه های مادر

این لحظه ها من

به یاد دیوارو در هستم
یاد غمای حیدر هستم
به یاد داغه مادر هستم

غریب سامرا حسن جان

لگد به در زد

با ضربه های محکم پا
چهار چوب در کنده شد از جا
در افتادش به روی زهرا

به پشت اون در

می زد صدا محسن مو کشت
با ضربه پا محسن مو کشت
فضه بیا محسن مو کشت

غریب سامرا حسن جان

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:24
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

به سبک ایشا الله تو همین روزا
همین روزا شاه کرم

مرغ دلا پر می زنه
امشب به سمت سامرا

لباس غم به تن کنیم
عزا داره امشب اقا

از غم این مصیبت می باره دیده هامون
عزاداریم برای دله خونه اقامون

حضرت صاحب الزمان
اشک می ریریزیم همراهتون

ناقابلیم ولی مارو
بدون شریک غمتون

دلای شیعه گشته پر از سوزو پر از غم
اجرک الله اقا. از این داغ معظم

ای همه ی دل خوشیم
دارو ندارم پسرم

لحظه های اخرمه
بیا کنارم پسرم

لحظه ی اخرو من یاد بی سر می افتم
یاد فشار خنجر روی حنجر می افتم

با لب تشنه جدم و
کنار دریا کشتنش

جلوی چشم زینب و
جلوی زهرا کشتنش

تنش به روی خاک و جدا سرش زتن شد
زینب دوش احمد خدا یا بی کفن شد

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:32
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

✅بنداول
یابن الحسن روحی فداک
متی ترانا و نراک
بنفسی انت یا امیر
فلیس محبوبی سواک

جون تموم نوکرا
فدای اشکای شما
رو دوش تِه شال عزا
شبه یتیمی تِه آقا

یا فارس الحجاز کجایی ای آقا
توو کربلایی یا نجف یا سامرا

فدای غربتت فدای غصه هات
امشب یه سربزن به مجلس بابات
?
یاصاحب الزمان (عج)
?:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::?

✅بنددوم
غربته شهر سامراش
غصه ی این دل منه
تصویری که ازش دیدم
آتیش به قلبم میزنه

گرد و غباره حرمش
سرمه ی چشم عاشقم
وقتی که توحرم بودم
شدبهترین دقایقم

شب شهادتش دلم هواییه
کبوتر دلم باز سامراییه
اونجا یه روزمیشه تولحظه ی اذان
بخونم یه نماز با صاحب الزمان
?
یاصاحب الزمان (عج)

?:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::?

✅بندسوم
میسوزم از زهر جفا
میلرزه دستام ای خدا
وای جگرم وای جگرم
ای پسرم مهدی بیا

به رعشه افتاده تنم
شرر زده بربدنم
ببین از شرار زهر
خون میریزه ازدهنم

تو لحظه ی عطش باسوز و با محن
اومد به خاطرم جد غریب من

که بین قتلگاه تشنه تو کربلا
شدجلو خواهرش. سر از تنش جدا
?
مظلوم حسین من مظلوم حسین من

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:36
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهایی‌ها
غریب‌بن‌غریبِ وادی نا‌آشنایی‌ها

تویی که مرزهای نقشه‌ها را خطّ بُطلانی
سلام ای هستیِ اَعراب، فخر آریایی‌ها

سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو
کمی نزدیک کن ما را شبیه سامرایی‌ها

کمی هم کاسه‌های چشم‌مان را پر کن از دیدار
که با دینار کاری نیست ما را در گدایی‌ها

طوافِ کعبه دور قبله‌اش قسمت نشد آخر
به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جدایی‌ها

زمان ای کاش برمی‌گشت ما را با خودش می‌برد
که شاید پیش‌مرگت می‌شدند از ما فدایی‌ها

حسن یعنی فقط زخم از نمک‌نشناس‌ها خوردن
گره خوردن به غم در پاسخ مشکل‌گشایی‌ها

سکوت خسته‌ات یک حنجره فریاد می‌خواهد
صدایت زخم خورد از خنجر بی‌هم‌صدایی‌ها

تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند
برای زهر گفتی از جفا، از بی‌وفایی‌ها

به دستت کاسه‌ی آب و به چشمت کاسه‌ی اشک است
لبت سیراب شد با روضه‌های کربلایی‌ها

• پنج شنبه
• 4
• آبان
• 1402
• ساعت
• 14:58
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

عمریه دخیل می بندم، به دستای کرمت
گدای سامرا معروفه، منم گدا حرمت
(کربلا میری بارونی - توو نجفِ آقا مجنونی
چه حالی داره کاظمین - توو سامرا ولی دلخونی)
چشمامون اگه دریاس
از غربت سامراس
خونه ی آقام اینجاس ۲
یا حسن حسن یا مولا ۳

میون غربت آقا جون، روی زمینه سرت
خیره شده چشمات به در، از راه بیاد پسرت
(ای وای جیگرت می سوزه - همه ی پیکرت می سوزه
مهدی کنارته ای آقا - داره پسرت می سوزه)
دستات نداره جوونی
لبهات چرا شد خونی
آقا چرا گریونی ۲
یا حسن حسن یا مولا ۳

خیلی غریب بودی اما، یه کفن به تن داری
خیلی غریب بودی اما، پیرهن به تن داری
(ای وای من از عاشورا - جلوی چشمای زهرا
رفت سری به روی نیزه - موند تنی زیر دست و پا)
وای از گوشای پاره
بچه های آواره
رباب بی شیرخواره ۲
یا حسین حسین ثارالله ۳

• پنج شنبه
• 4
• آبان
• 1402
• ساعت
• 14:58
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

◾روضه امام عسکری(ع)
◾در سامرا

چشم در راه توام یک دم به بالینم بیا
ای جگر گوشه دمی از بهر تسکینم بیا

سامرا شد مقتلم حال خرابم را ببین
بهر درمان کن نظر بر حال غمگینم بیا

زهر تابم را ربوده تشنه‌ام آبی رسان
جرعه‌ی آبی رسان من کشته از کینم بیا

حال زارم را ببین لعل کبودم را ببین
یادگار قدر و کوثر اصل یاسینم بیا

دست و پا گم کرده‌ام از زهر میلرزد تنم
ای تمام هستیم ای روح آئینم بیا

لحظه‌ی جان دادنم آمد چرا دیر آمدی
یادگار فاطمه ای روح حق ببینم بیا

انتقام‌کربلا در دست‌ و در بازوی توست
من عزادار حسین و راس خونینم بیا

#مرتضی_محمودپور
haajmorteza@

• سه شنبه
• 20
• شهریور
• 1403
• ساعت
• 01:03
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

لاله ی گلشن حیدری
آیه ی سوره ی کوثری
از تمام سَروَران سَری
مولانا امامِ عسکری
مولانا امامِ عسکری...

ارض و سما خاک کوی تو
قبله ی عاشقان روی تو
دل همه ی منتظران
بسته به طاق ابروی تو
مولانا امامِ عسکری...

ای به قلب شیعیان اُمید
از ظلمِ دشمنان پلید
در راه احیای دینِ حق
شده ای مظلومانه شهید
مولانا امامِ عسکری...

سامرا محشر به پا شده
چون قیامتِ کبریٰ شده
فاطمه گریان ماتمت
مهدی ات صاحب عزا شده
مولانا امامِ عسکری...

تشنه جان دادی و خونجگر
از زهر کین دلت پر شرر
دلها سوزد یاد جدّ تو
که لب تشنه شد بریده سر
یا اباعبدالله الحسین...

حرمله و سَنان یک طرف
شمرِ نامسلمان یک طرف
گودال و شمشیر و نیزه و
مادری قد کمان یک طرف
یا اباعبدالله الحسین...

• یکشنبه
• 25
• شهریور
• 1403
• ساعت
• 11:18
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

در غم فراقت
دل عزا گرفته
عطر غربتی از
سامرا گرفته
ای گل پیمبری حسن جان
یا امام عسکری حسن جان
یا امام عسکری حسن جان...

زهر ظلم و کینه
بر دلت اثر کرد
قلب عاشقان را
زار و خونجگر کرد
بین حجره دست و پا زدی تو
مهدیِ خود را صدا زدی تو
یا امام عسکری حسن جان...

داده ظرف آبی
بر تو نور عینت
جان من فدای
ذکرِ یا حسینت
جدّ من لب تشنه جان سپرده
تشنه لب بوده و نیزه خورده
یا حسین حسین غربب مادر...

• یکشنبه
• 25
• شهریور
• 1403
• ساعت
• 11:32
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شعر توسل به امام حسن عسکری (ع)

ای خدایت داده بر خلق دو عالم سروری

ای گدایت را به خیل شهریاران برتری

خاک پایت زهره و خورشید و ماه و مشتری

بار دارد خادمت بر در گه پیغمبری

ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری

دست ما و دامن تو یا امام عسگری

تو خدا را عبد و معبود و امام مردمی

تو به بزم آسماانیها چراغ انجمی

خود حسن فرزند دلبند علی چهارمی

نجل پاک ده ولی ابن الرضای سومی

هرچه در وصفت بگویم باز داری برتری

دست ماو دامن تو یا امام عسگری

دل اگر سینا بود طور تجلایش توئی

آخرین در(گوهر)خدا مهدیست دریایش توئی

آنکه بر عیسی کند روز قیامت سروری

دست ما و دامن تو یا امام عسگری

خط حسن خالت حسن خلقت حسن خ

• شنبه
• 16
• بهمن
• 1389
• ساعت
• 13:10
• نوشته شده توسط
• مهدی نعمت نژاد

افسوس که آئینه نصیبش سنگ است
در کوچه‌ی بی کسی عجب دلتنگ است
هر روز غروب خون شده قلبش که
این قدر غروب سامرا خون رنگ است
×××
یک عمر غریبی و اسیری سخت است
دلتنگی و بغض و سر به زیری سخت است
از چهره‌ی تو شکستگی می‌بارد
در اوج جوانی ات چه پیری سخت است
×××
امروز که صاحبِ عزایت زهراست
چشم همه از غم تو دریا دریاست
داغ تو شکست قامت عالم را
تو رفتی و «سُرَّ مَن رَأی» بی معناست
×××
هم چون شب قدر، قدر تو مکتوم است
با تو جلوات چارده معصوم است
گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه
کعبه ز طواف روی تو محروم است
با قلب شکسته شرح هجران دادی
یک عمر بهانه دست باران دادی
آن قدر تو «یا حسین عطشان» گفتی
تا آخر کار تشنه لب جا

• یکشنبه
• 3
• دی
• 1391
• ساعت
• 06:22
• نوشته شده توسط
• یحیی

دانلود متن نوحه واحد برای شهادت امام عسگری (ع) به همراه سبک

(به سبک آه و از این اشک های)
ای دو عالم از غم تو سینه چاک یا امام عسگری روحی فِداک
السلام ای حجّت حیّ ودود جز غم و ماتم تو را همدم نبود
ای عزیز سامرایی ه رسول یابن حیدر ، نور چشمان بتول
ای به وادیِ غریبی داده جان در عزایت اشک بارَد آسمان

کرد بر جان تو ای فخر بَشَر کینه های معتمد آخر اثر
زهرِ او آتش به جان تو فکند شعله در روح و روان تو فکند
ای دِلَت از زهر کینه پر شرر دید آخر مهدی ات داغ پدر
پرپر همچون لاله ی صحرا شدی میهمان مادرت زهرا شدی
شکر حق دیگر نشد ای مقتدا با لبِ تشنه سَرَت از تن جدا
شکر حق دیگر نشد بر نی سَرَت سیلی از دشمن ن

• جمعه
• 29
• دی
• 1391
• ساعت
• 17:03
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

به جای جای این دلم نشسته بــوی سامرا
کعبه دل بنا شده به سمت و سوی سامرا
غربت چهار امام را دیده کبــــوتر بقیــــــع
بانگ زند ناله ی دل، ز نـــاله های سامرا
اشک دوباره می چکد از غم کوچه های تنگ
ناله ی مادری رسـد ز کوچــه های سامرا
هیچ کــــــــجا برای دل کربُبلا نــمی شـود
کرب شده بلا شده کربُبلای ســــــــــــامرا
کِلک خیــــال من مگر دوباره بوی عشق دید
که چشم ژاله می دمد ز لاله های ســـامرا
کشتی انتظار ما نشسته بر ســـــــاحل غم
مهدی بیا ظهور کن ز جــــــمعه های سامرا
پـــدر به آواز بلند تو را صــدای می زنـــــد
صلای را جواب گوی ز جـــای جای سامرا
شاعر:مهدی کویر

• دوشنبه
• 23
• بهمن
• 1391
• ساعت
• 13:34
• نوشته شده توسط
• یحیی