ولادت حضرت محمد (ص)

مرتب سازی براساس
سید ناصر ولائی زنجانی

میلاد حضرت محمد(ص) -(آمد به جهان نبیّ اکرم) *سید ناصر ولائی زنجانی

398

میلاد حضرت محمد(ص) -(آمد به جهان نبیّ اکرم) آمد به جهان نبیّ اکرم
آن اعظم مرسلان اعظم
محمود خدا و مصطفی شد
بر کلّ پیمبران خاتم
شد روز ولادتش مبارک
برجمله ی ما خلق مُسلَّم
آمد به جهان امام صادق
آن سرور شیعیان عالم
میلاد محمد است و صادق
خورشید و مهی که هست باهم
بر جمله ی عاشقان مبارک
این روز خجسته ومکرَّم

  • شنبه
  • 5
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن راحت حق

ولادت حضرت محمد(ص) -(شادمانی.. همه لبریز شده از قدمت) * محسن راحت حق

472

ولادت حضرت محمد(ص) -(شادمانی.. همه لبریز شده از قدمت) شادمانی.. همه لبریز شده از قدمت
مات و مبهوت شده عالمی از فیضِ دمت
رحمتِ واسعه ای، آمدنت بارشِ نور
ریزه خوارند همه بر تو و خوانِ نِعَمت
شبِ میلادِ تو..احساسِ ترنّم بکنم..
زیرِ دِینِ توام و سفره ی پُر از کرمت
آخرین مُرسلِ یزدان..چقدر بانمکی..
شده ام شکرخدا، سا‌کنِ زیرِ علمت

(در شبِ آمدنت، آمده ام مثلِ گدا)
(سائلی دربدرم پس بده در راه خدا)

آمدی و.. همگی اهلِ تمنّا شده ایم
آمدی و..بخدا غرقِ معمّا شده ایم
حضرت عشق..گرامی پسرِ آمنه ای..
بعد ازین شکرخدا عاشقِ طاها شده ایم
نَفَست حق و دمت گرم و لبت پرخنده
ما مسلمان شده ی خصلت والا شده ایم
یا محمّد قدمت بر سرِ چشمِ دو جهان
امشب از یُمنِ قدومت همگی پا شده ایم

(در شبِ آمدنت شادی من ‌کامل شد)
(لطفِ بی حدّ ِ تو بازم به گدا شامل شد)

صاحبِ گنبدِ خضرا..علمت ماندنی ست
منم احیا شده ات،فیضِ دمت ماندنی ست
شبِ میلادِ تو افتاده به سر شوقِ حرم
تا ابد سرورِ عالم ،حرمت ماندنی ست
آمدم تا که گدایی بکنم پشتِ درت..
کرمی کن بخدا که کرمت ماندنی ست
آرزوهای تو بدجور بهم ریخته است
تا ظهورِ پسرت ،همّ و غمت ماندنی ست

(ای رسولِ مدنی..کاش مسلمان بشوم)
(و به فرمایشِ تو تالی سلمان بشوم)

فخرم اینست که در سایه ی تو حیدری ام
حلقه در گوش شدم شکرخدا قنبری ام
یا محمّد مددی کن که در این عرصه مگر
سرگذارم به زمین..فخر من است نوکری ام
در صراطی که تو ترسیم نمودی به جهان
منِ بی مایه در این راه پُر از سروری ام
دستِ من را برسان دامنِ زهرای بتول
هرچه باشد منِ افتاده ز پا مادری ام

(شبِ میلادِ تو غرقِ شعفم رحمتِ حق)
(کی دهی؟تذکره ی یک نجفم رحمتِ حق)

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود میلاد حضرت محمد(ص) -(پر پر پر پرواز منی آقا) * مجید آقاجانی

184

سرود میلاد حضرت محمد(ص) -(پر پر پر پرواز منی آقا) پر پر پر پرواز منی آقا
با تو دلو دلو دلو میزنم دریا
هرکسی گنبدتو دیده
میگه تویی تویی تویی امیر دلها

بخدا که ماه ماهی و دلبر
شدی شدی از کل جهان برتر
آقا حرف دل من اینه
جون جون جون منی تو پیغمبر

یا رسول الله دین و دنیای منی

حالا حالا حالا دستا همه بالا
دیگه دیگه وقت شادیه یالا
دیگه کم نزار توی این شب
خیلی خیلی خیلی خوبه ماشاالا

آقا آقا آقا تویی دلو جونم
همه همه همه میگن که دیونم
ببین عشق تو چکار کرده
روزو روزو روزو شب از تو میخونم

یا رسول الله دین و دنیای منی

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

تبار آینه ها - (دسته گل های ناب آمده است) *

5810
2

تبار آینه ها - (دسته گل های ناب آمده است) باز هم از تبار آینه ها

دسته گل های ناب آمده است

جام هایی پر از شراب طهور

گل نگویم ، گلاب آمده است

آسمان را قرار در دل نیست

مکه در التهاب آمده است

در مدینه گلی ز گلزار

حضرت بوتراب آمده است

مکه دل ها دوباره روشن شد

نور ختمی مآب آمده است

در مدینه ستون فقه علی

کافران را جواب آمده است

در گشا ای رسول رحمت حق

یک گدا از تبار سلمانم

من گنه کرده ام قبول آقا

هرچه باشم ولی مسلمانم

حب و عشق علیست ای آقا

محور عشق و دین و ایمانم

قصه ی مرتضی و کیسه و شب

من یکی از همان یتیمانم

تا نفس دارم ای حبیب خدا

در این خانه ی تو می مانم

حق زهرا نگاه لطفی کن

هر چه باشد ولی مسلمانم

  • چهارشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب

شعر میلاد حضرت محمد (از بام و درِ کعبه به گردون رسد آواز) *

9302
3

شعر میلاد حضرت محمد (از بام و درِ کعبه به گردون رسد آواز) از بام و درِ کعبه به گردون رسد آواز

کامشب درِ رحمت به سماوات شده باز

بت های حرم در حرم افتاده به سجده

ارواح رسل راست هزاران پرِ پرواز

کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر

مکه شده زیبا و دل افروز و سرافراز

جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت

امشب به سماوات کند خاک زمین ناز

از ریگ روان گشته روان چشمة توحید

یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز

دشت و دَر و بحر و بَر و جنّ و بشر و حور

همه گشتند هم آواز در مدح محمد

هر ذرة کوچک شده یک مهر جهان تاب

هر قطرة ناچیز چو دریا کند اعجاز

جبریل سر شاخة طوبی چو قناری

در وصف محمد لب خود باز کند باز

جبریل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟

جایی که خداوند به قرآن

  • دوشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1388
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

بادی وزید و... - (بادی وزید بارش باران شروع شد) *

6324
3

بادی وزید و... - (بادی وزید بارش باران شروع شد) بادی وزید بارش باران شروع شد

نوری دمید و خلقت انسان شروع شد

صد آسمان شکوفه به عالم جوانه زد

آری بهار بعد زمستان شروع شد

گویی خلیل آمده از آسمان فرود

آتش فرو نشسته، گلستان شروع شد

ناقوستان را چه شده ست ای صلیبیان

این معجزات سبز از ایوان شروع شد

دینم اگر به دست پیمبر به من رسید

اکمال آن ز سمت خراسان شروع شد

«انگار بین قافیه و من جدال شد»*

بادی وزید بارش باران شروع شد...

شعر از: محمد جواد خراشادیزاده

www.harf-e-del.blogfa.com

  • پنج شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد جواد خراشادی زاده
ادامه مطلب

شعر مولودی حضرت محمد (ص) - (تا بر بسیط سبز چمن پا گذاشته است) *

10311
5

شعر مولودی حضرت محمد (ص) - (تا بر بسیط سبز چمن پا گذاشته است) تا بر بسیط سبز چمن پا گذاشته است

چشمش بهار را به تماشا گذاشته است

از بس که دست برده در آغوش آسمان

پا بر فراز گنبد میان گذاشته است

می بارد از طلوع نگاهش تبار صبح

خورشید را به سینه خود جا گذاشته است

تا مثل کوه ریشه دواند به عمق خاک

یک عمر سر به دامن صحرا گذاشته است

دستی لطیف ساغر سرشار عشق را

در هفت سین سفره دنیا گذاشته است

نوری(امین)نشسته به آغوش (آمنه)

دریا قدرم به دیده دریا گذاشته است

نوری که از تبلور رخسار او دمید

خورشید را به خانه دلها گذاشته است

غلامرضا شکوهی

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت رسول در باره ولادت ایشان (خورشيد عشق را، ره شام و زوال نيست ) *

8860
3

شعر مدح حضرت رسول در باره ولادت ایشان (خورشيد عشق را، ره شام و زوال نيست ) خورشيد عشق را، ره شام و زوال نيست

بر هر دلي که تافت، در آن دل ضلال نيست

در آسمان دلبري و آستان عشق

نور جمال دلبر ما را مثال نيست

هر دم چو مهر نور فشاند به خاطرم

تا شوق اوست، جان و دلم را ملال نيست

با نام احمد است که دل زنده مي شود

دل را بيازماي که کاري محال نيست

اي آفتاب حق که تويي ختم مرسلين

با روشنيّ روي تو، بدر وهلال نيست

حد کمال و حکمت و انوار معرفت

تنها تويي وغير تو حدّ کمال نيست

تا تو شفيع خلقي و درياي رحمتي

اميد عفو هست و نشان وبال نيست

در صحنه حيات و به طومار کائنات

آيين پاک منجي ما را همال نيست

ما عاشقان و پيرو راه محمديم

بهتر ازين طريقت و راه و روال نيست

منبع : سایت

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر برای میلادیه حضرت رسول اکرم (ص) - (و انسان هر چه ايمان داشت پاي آب و نان گم شد) *

8489
1

شعر برای میلادیه حضرت رسول اکرم (ص) - (و انسان هر چه ايمان داشت پاي آب و نان گم شد) و انسان هر چه ايمان داشت پاي آب و نان گم شد

زمين با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد

شب ميلاد بود و تا سحرگاه آسمان رقصيد

به زير دست و پاي اختران آن شب زمان گم شد

همان شب چنگ زد در چين زلفت چين و غرناطه

ميان مردم چشم تو يك هندوستان گم شد

از آن روزي كه جانت را ، اذان جبرئيل آكند

خروش صور اسرافيل در گوش اذان گم شد

تو نوح نوحي اما قصه ات شوري دگر دارد

كه در طوفان نامت كشتي پيغمبران گم شد

شب ميلاد در چشم تو خورشيدي تبسم كرد

شب معراج زير پاي تو صد كهكشان گم شد

ببخش - اي محرمان در نقطه خال لبت حيران -

خيالِ از تو گفتن داشتم ، اما زبان گم شد

شاعر:؟؟؟

منبع: سایت شیعتی

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر برای ولادت حضرت محمد و امام صادق - (به روزى در جهان ظاهر دو شمس عالم آرا شد ) *

9762
4

شعر برای ولادت حضرت محمد و امام صادق - (به روزى در جهان ظاهر دو شمس عالم آرا شد ) به روزى در جهان ظاهر دو شمس عالم آرا شد

به فردوس برين رقصان شجر مانند حورا شد

زِه ها زِه حَبّذا اين روز، روز وجد كبرى شد

سحرگه معنى نور على نور آشكارا شد

چو خوش باشد دو مولودى كنم اعلام عالم را

شدم از عشق هر يك زان دو سرور واله و مجنون

دل آشفته ام باشد به حبّ هر يكى مرهون

يكى كنزالله مكنون يكى سرالله مخزون

دو فيروزى دو دلشادى بشارت مى دهم اكنون

ظهور صادق و عيد محمد فخر عالم را

پى تشريف ميلاد نبى دانى كه چون گرديد

سرير خسروان دهر آندم واژگون گرديد

ز رودِ خشك و بى آب سماوه نم برون گرديد

محمد چون ولادت يافت بت ها سرنگون گرديد

دو مولود درخشان كرد نورانى دو عالم را

منور گشت از نورش ت

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر تقارن دو میلاد حضرت محمد و امام صادق(ع) - (گاهِ سُرور است و گاهِ شادىِ بى حد ) *

8065
4

شعر تقارن دو میلاد حضرت محمد و امام صادق(ع) - (گاهِ سُرور است و گاهِ شادىِ بى حد ) گاهِ سُرور است و گاهِ شادىِ بى حد

دولت عيش و سرور باد مخلَّد

مى رسدآنَك صلاكه تا كى و تا چند

پاى دلِ اهلِ دل به بند، مقيّد؟

تا به سرانگشتِ طبع نادره مضمون

زلف عروس سخن كنيم مجعَّد

مژده كه آمد خبر ز خلوتىِ راز

پرده ز رخ برگشود شاهدِ سرمد

آينه ذات، در تجلّى و اشراق

نورِ اَحَد جلوه گر ز طلعت احمد

خاتم خيل رسل، رسول خداوند

احمد ومحمود و مصطفى و محمّد

روح لطيفى كه در دو كون نگنجد

بهر تماشا كنون شده ست مُجَسَّد

آن كه تنِ خاكى اش لطيف تر آمد

در نظرِ اهلِ دل ز روحِ مجرّد

آن كه نهد پيش بارگاه جلالش

از سر تعظيم، جبرئيل امين، خَدْ

گشته دوچندان شكوهوشوكت امروز

از فرِ ميلاد جعفر بن محمّد

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر میلاد حضرت محمد(ص) و امام صادق (ع) - (اى به ذكر روى تو، تسبيح گردان ماه و مهر ) *

10875
4

شعر میلاد حضرت محمد(ص) و امام صادق (ع) - (اى به ذكر روى تو، تسبيح گردان ماه و مهر ) اى به ذكر روى تو، تسبيح گردان ماه و مهر

وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر

با خيالت رو به ذكر ياجميل آورده اند

بيش ازين در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر

آسمان با صدهزاران ديده مى جويد تو را

رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر

در حجاب نور مستورى، ولى با اين همه

با نگاهى دل ز كف دادند آسان ماه و مهر

از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست

اى رخت را روز و شب آيينه گردان ماه و مهر

چشمشان در خواب هم هرگز نبيند خواب را

در رخ تو مات و حيرانند اينسان ماه و مهر

مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات كرد:

از سحرخيزان و از شب زنده داران، ماه و مهر

در گذرگاه تجلّى اى فروغ لايزال

با دو جلوه از ت

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 11:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر ولادت حضرت رسول (مژده كه ميلاد شه خاتم است ) *

8555
4

شعر ولادت حضرت رسول (مژده كه ميلاد شه خاتم است ) مژده كه ميلاد شه خاتم است

عيد سعيد نبى اكرم است

مژده كه مسرورى عالم رسيد

خرمى عالم و آدم رسيد

هادى كل سيد خاتم رسيد

منجى عالم نبى اكرم رسيد

خرم از او خاطره عالم است

عيد سعيد نبى اكرم است

عالم ايجاد از او خرم است

عيد سعيد نبى اكرم است

زان كه ظهور نبى اعظم است

عيد سعيد نبى اكرم است

اهل ولاء خرّمى عالم است

عيد سعيد نبى اكرم است

مژده كه پير فلك آمد جوان

گشت منور همه كون و مكان

از رخ دلجوى شه انس و جان

فخر بشر خاتم پيغمبران

آن كه از او فخر بنى آدم است

عيد سعيد نبى اكرم است

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن اشعار میلاد حضرت رسول(ص) + (جهان سرسبز و خرم گشت از ميلاد پيغمبر ) *

10009
3

متن اشعار میلاد حضرت رسول(ص) + (جهان سرسبز و خرم گشت از ميلاد پيغمبر ) جهان سرسبز و خرم گشت از ميلاد پيغمبر

منور قلب عالم گشت از ميلاد پيغمبر

بده ساقى مى باقى كه غرق عشرت و شادى

دل اولاد آدم گشت از ميلاد پيغمبر

تعالى الله از اين نعمت كز او اسباب آسايش

براى ما فراهم گشت از ميلاد پيغمبر

ز لطف و رحمت ايزد ز يمن مقدم احمد

ظهور حق مسلم گشت از ميلاد پيغمبر

به شام هفده ماه ربيع و سال عام الفيل

رسالت ختم خاتم گشت از ميلاد پيغمبر

بشارت ده به مشتاقان كه ز امر قادر منّان

دل ما عارى از غم گشت از ميلاد پيغمبر

ز ناموس قدر بشنو تو گلبانگ خطر زيرا

سر نابخردان خم گشت از ميلاد پيغمبر

بناى جهل ويران شد ز يمن منجى ات تارك

جهان از علم اعلى گشت از ميلاد پيغمبر

دوصد اعج

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مدح جهت میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص)- (مـــــژده ايـــدل كــه مـهــيــن آيـت يــزدان آمــد) *

9784
0

شعر مدح جهت میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص)- (مـــــژده ايـــدل كــه مـهــيــن آيـت يــزدان آمــد) مـــــژده ايـــدل كــه مـهــيــن آيـت يــزدان آمــد

مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد

تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـيــد بـهـر بـــام و دري

بـهـر نــابـودي اصــنـــام شــتــابـان آمــد

مـسـلـمـيـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــويـــد

اشــرف خـلـق جـهـان نـيـر تــابـــان آمـد

خواست چون عرضه كند دين خدا را به جهان

سـويـش از امـر خـدا مـعـجـز قـرآن آمـد

ســاحـت ديـن خـدا زيـنـت و زيــور بــگـــرفــت

بـهـر اسـلام مـبــيـن صـاحـب فرمان آمد

طـــاق كـسـري بـشكست از پي تعظيم و سجود

بـجـهـان چـون ثـمـر خـالـق سـبـحان آمد

آنـكــه نــاخــوانــده كـتــابـــي و نـديـده اســتـــاد

عـق

  • چهارشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

شعر ولادت پیامبر اکرم(ص) -( میل باران، تب رطب داریم ) * محمد جواد پرچمی

3026
0

شعر ولادت پیامبر اکرم(ص) -( میل باران، تب رطب داریم ) میل باران، تب رطب داریم
صد و ده کوزه می به لب داریم
از گریبان پاره مان پیداست
از همه بیشتر طرب داریم
ما پیاله به دست مشهوریم
همه از میکده نسب داریم
از کرامات چشم های کسی است
اگر ایمان به نام رب داریم
آنچنان والِهیم در خورشید
پنج وعده نماز شب داریم
ما عجم زاده ها به برکت عشق
رتبه بالاتر از عرب داریم
اگر از واجبات می پرسی
مست حب؛ فیض مستحب داریم
ما همه بنده و تو باب نجات
السلام ای حقیقت صلوات
زیر پایت بهار ریخته است
دانه دانه انار ریخته است
پای مژگان چشم مشکینت
شصت و سه آبشار ریخته است
بهر قربانی قدمهایت
چند ایل و تبار ریخته است
طاق کسری که ریخته پای
طاق ابروی یار ریخته است
پای اسم غلام های شما

  • شنبه
  • 28
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار ميلاد مسعود پيامبر اسلام (ص)-( ميلاد پيامبر اسلام ص) *

10231
0

اشعار ميلاد مسعود پيامبر اسلام (ص)-(                            ميلاد پيامبر اسلام  ص) ميلاد پيامبر اسلام ص

چون به سال پانصد و هفتاد شد ، ماه ربيع

احمد مرسل به دنيا آمد وتن ها دوباره جان گرفت

طاق كسري ريخت ،بحر ساوه را خشكي گرفت

سرزمين خشك سماوه دوباره جان گرفت

آتشي در فارس هم يكباره خاموشي گرفت

كار جادو ،كار بت ها، يكسره پايان گرفت

دست حق منت نهاد و ختم مرسل زاده شد

دين اكمل آمد و اسلام و قران زنده شد

زان زمان دختر بزادن فخر شد

برده داري هم ذليل و خوار شد

چون بحيراي مسيحي ديد او شادي گرفت

مهر ختم انبيا در كتف احمد جا گرفت

چون كه شد سنش چهل غار حرا مسكن گرفت

جبرئيل اندر پي اش آمد بر او دعوت گرفت

راكب براق گشت و راهي قرب الا الله شد

دست حق دستش گرفت و او حبيب الله

  • شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • رضا صدري علمداري
ادامه مطلب

اشعار رباعی و دوبیتی و اشعار پیامک ولادت حضرت محمد (ص)-(محمّد وارث پيغمبران است) *

22235
14

اشعار رباعی و دوبیتی و اشعار پیامک ولادت حضرت محمد (ص)-(محمّد وارث پيغمبران است) محمّد وارث پيغمبران است
كه او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لايزالي
محمّد علت خلقِ جهان است

طنازي
ملَك را ديدنش باشد نيازش
خدا از عشق او در سوز و سازش
بخنداند دلِ انس و ملَك را
چو طنازي كند با چشمِ نازش

تماشا
دو چشمِ آمنه بر روي احمد
گره خورده دلش بر موي احمد
گهي خندان گهي محو تماشا
چو مي‌بيند خمِ ابروي احمد

زيبا
جهان را حق به عشقش آفريده
وجودش كلِ هستي را خريده
بگويم از مه رويِ محمّد
كسي زيباتر از او را نديده

  • یکشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

متن شعر عروضی ولادت حضرت محمد-(عرش را آذين كنند و فرش را جارو زنند) * حسن ثابت جو

11312
8

متن شعر عروضی ولادت حضرت محمد-(عرش را آذين كنند و فرش را جارو زنند) عرش را آذين كنند و فرش را جارو زنند
تا كه بر بالاي شهلاي نگار ابرو زنند
حوريان افتاده از تاب و ملائك لب خموش
قطره‌اي از آبِ كوثر بر سيه گيسو زنند
وه چه چشماني، چه مژگاني، چه برقِ روشني
پيش چشمش اختران چون ذره‌اي سو سو زنند
عرشيان در وقتِ ديدارش همه صف مي‌كشند
عاشقان مدهوش و دم از ذكر الاّ هو زنند

از سماء پل نوري از سياره‌هاي بي شكيب
تا حريم مكّه از شوق و شعف زانو زنند
كعبه دامن را گشوده، دل اسير و منتظر
تا كه هر چه زودتر بلكه صداي او زنند
از زمين و نه فلك آواي احمد مي‌رسد
از همه اركان هستي يا محمّد مي‌رسد
با وجودش سينه‌ي محزون دلان مسرور شد
حقّ ز يومن خلقتش آخرِ به خود مغرور شد
چون خدا مي‌خوا

  • یکشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار عروضی ولادت حضرت رسول محمد-(آمد به زمين صداي پژواك) *

7658
0

اشعار عروضی ولادت حضرت رسول محمد-(آمد به زمين صداي پژواك) آمد به زمين صداي پژواك
اي اهلِ جهان ز غصه حاشاك
وقتِ غمِ بي كسي به پايان
اسلام بياوريد بي باك
با حبّ نبي جدا شويد از
هر ناله‌ي دنيويِ اين خاك
چون آمده نوري از خداوند
ديگر نشود دلي ز غم چاك

بر دورِ سريرِ شَه نبوّت
صد جانِ فرشته گرمِ چالاك
بر سر درِ آن سرير با زر
بنوشته خط از مركَبي پاك
اين تخت نبوّت است احمد
لولاك لَما خلقتُ افلاك
* * *
آدم شده مستِ روي ماهش
ادريس دلش چو گردِ راهش
خضر است به مجلسش سخنران
داوود به مدحِ يك نگاهش
الياس شده خمار و مدهوش
نوح است به كشتي پناهش
يونس نظرش به بحرِ‌ ديده
يعقوب قسم خورد به جاهش
موسي كه عصا كنار انداخت
عيسي بخرد كمي ز آهش
پر آب چو زمزمِ خليل است
از حاصلِ

  • یکشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شعر به مناسبت عید ولادت خاتم الانبیا و موسس مذهب تشیع-(هر دلي پروانه در كوي محمّد مي‌شود) * حسن ثابت جو

8855
8

شعر به مناسبت عید ولادت خاتم الانبیا و موسس مذهب تشیع-(هر دلي پروانه در كوي محمّد مي‌شود) هر دلي پروانه در كوي محمّد مي‌شود
عاشقي ديوانه از روي محمّد مي‌شود
در قيامت چشم و دل سوي محمّد مي‌شود
كار ما در كُنجِ ابروي محمّد مي‌شود
* * *

هر كه خواهد روز محشر خنده بر دل آورد
يا كه رمزي را براي حلِ‌ مشكل آورد
يا كه در باغِ جنّان جايي به حاصل آورد
چاره‌ي كارش خمِ مويِ محمّد مي‌شود
* * *
هر كه مي‌‌خواهد دلش پر نور و روحاني شود
باغ روحش مملو از سبزي و ريحاني شود
در كنارِ سفره‌ي عشّاق مهماني شود
درد او درمان به گيسوي محمّد مي‌شود
* * *
هر كه مجنون وار در عشق رسولش خانه كرد
از ميِ سبزِ نبوّت جرعه در پيمانه كرد
در حريمِ عشقِ احمد مستيِ جانانه كرد
بر خدا سوگند آهوي محمّد مي‌شود

شاعر : حسن فطرس

  • یکشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 07:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

متن شعر نو در میلاد رسول اکرم - (جود آسماني تو از بهار آمدي) * حسن ثابت جو

10432
4

متن شعر نو در میلاد رسول اکرم - (جود آسماني تو از بهار آمدي) جود آسماني

تو از بهار آمدي

به انتظار كوچه‌هاي منتظر رقم زده

تو آمدي و با ظهور نور تو

شب سياه و تيره رفت

نشست پاي ديدنت به چشم تار و خيره رفت

تو آمدي ستارگان

دوباره جان گرفته و شهاب‌ها جوان شدند

در آسمان

هزار اتفاق تازه شد ز تو پديد

چو ياس شد همه جهان

سپيد گشت، اي اميد

تو كه قدم به كهكشان ما زدي

هواي تازه‌اي دميد

دم از صفاي ما زدي

بهشت شد وجود ما

شفا گرفت روح ما

خراب شد امارت نشسته بر خرابه‌ها

فرو نشست آتش و شراره‌ها و كينه‌ها

شكسته شد تمام بت‌ خزانه‌ها

برآمدند جوانه‌ها

سرودها، ترانه‌ها

چه عاشقانه‌ آمدي

چه عارفانه در ديار خاكيان قدم زدي

هنوز در خيال تو

به اين خيال مانده

  • یکشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

یک سرود زیبا همراه سبک ولادت حضرت رسول و امام صادق (ع)- (اين شبا دل تو سينه نيست عازمِ كوي احمد است) *

14932
20

یک سرود زیبا همراه سبک ولادت حضرت رسول و امام صادق (ع)- (اين شبا دل تو سينه نيست عازمِ كوي احمد است) سبک سرود را از ادامه مطلب دانلود کنید

اين شبا دل تو سينه نيست عازمِ كوي احمد است
چون كه شبِ تولدِ نبيِ ما محمّد است
يا محمّد ـ قدم به چشمِ ما نهادي
يا محمّد ـ فداي تو اين همه شادي
اي همه هست فاطمه ـ يا محمّد يا محمّد يا محمّد
صداي قلبِ آمنه ـ يا محمّد يا محمّد يا محمّد
مولانا نبي مولانا (3)

يه نقشِ زيبا رو دلم هميشه غوغا مي‌كنه
گنبد سبز نبوي دلم رو شيدا مي‌كنه
يا محمّد ـ تو هر سرايي پا بذارم
يا محمّد ـ نامِ تو رو تو سينه دارم
تو قبله‌گاه دلمي ـ يا محمّد يا محمّد يا محمّد
تو حلّ كنِ مشكلمي ـ يا محمّد يا محمّد يا محمّد
مولانا نبي مولانا (3)
در شبِ ميلادِ نبي بوي شقايق اومده
دسته گلِ محمّدي اما

  • یکشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر در باره پایان ماه صفر و ابتدای ماه ربيع-( مژده ده زهراي اطهر ، خاتمه آمد صفر ) *

18069
12

شعر در باره پایان ماه صفر و ابتدای ماه ربيع-( مژده ده زهراي اطهر ، خاتمه آمد صفر ) مژده ده زهراي اطهر ، خاتمه آمد صفر

ماه اندوه و غم و اشك بصر

مژده ده زهراي اطهر ، آمده ماه ربيع

ماه ميلاد پيمبر ، ماه ميلاد ولي

ماه ميلاد است ما را ، شيعيان دل وا كنيد

صادق آل محمد آمده ، غوغا كنيد

هفدهم روز ربيع و مژده بر اهل ولا

آمده ختم النبيين ،صادق آل ولا

جمعه آخر صفر 15/11/89 بي قرار

  • دوشنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1389
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • رضا صدري علمداري
ادامه مطلب

ولادت حضرت محمد -( باز هم هنگام ولادت رسید ) * مجید احدزاده

4402
3

ولادت حضرت محمد  -( باز هم هنگام ولادت رسید ) باز هم هنگام ولادت رسید
عقل کل و ختم نبوت رسید

آتش دوزخ که فروکش کند
آیه نگو سوره رحمت رسید

ناله ابلیس درآمد ببین
خوار شد و به آخر خط رسید

عرش نشینان همه فرشی شدند
حضرت جبریل به خدمت رسید

دست به دست همه داده به مهر
نغمه خوش نغمه وحدت رسید

پر شده هر جا ز دم ایزدی
گل پسر آمنه خوش آمدی

زنده ام از فیض مسیحایی اش
قطره ای ام در دل دریایی اش

این همه سلمان مسلمان شده
این همه ایرانی شیدایی اش

بوی جنان می وزد از کوی او
از طرف گنبد خضرایی اش

من به فدای رخ نورانی اش
من به فدای دل زهرایی اش

معتقدم من به نبی غدیر
نغمه من کنت و مولایی اش

دست نبی دست علی را فشرد
سگ صفتی از غم این غصه مرد

نیست غمش

  • شنبه
  • 27
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص)(من کیم تا که کنم وصف مقامات شما) * جعفر ابوالفتحی

10876
18

به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص)(من کیم تا که کنم وصف مقامات شما) به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص)

من کیم تا که کنم وصف مقامات شما

گفته جبریل برایم ز کرامات شما

عقل کلی و همه زیر لوای علمت

همه ی عالمیان محو شما مات شما

این همه عالم عامل که نباشد عددی

صد رسول آمده بیرون ز خرابات شما

این دل غرق طرب در شب میلاد شما

هست مدهوش و خوش از لطف و عنایات شما

عاشق و واله و شیدای شما گشت دلم

عاقبت در ره عشق تو فدا گشت دلم

شب، شب شور و شعف، وقت ظهور کرم است

دل هر عاشق وارسته دخیل حرم است

ساقیا ساغر ما پر بکن از باده ی عشق

هر چه مستی بکنم، مِی، بزنم، باز کم است

دفتر عشق دلم باز شده با، یدِ دوست

روی هر صفحه ی دل، عاشق و رقصان قلم است

امشبی عاشق و شیدای دل دلدا

  • چهارشنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر ولادت فاطمه(س)(خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س) *

1907

شعر ولادت فاطمه(س)(خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س) خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س
زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س
پـیـش حـریـم حرمـتش، خیـل ملک کشید صف
از سـر شـوق جـمـلگی، مـحو سجـود فاطمه(س
رونق دین مـصطفی(ص)،هست به چشم اهل دل
هـم ز قـیـام فـاطـمـه(س)،هـم ز قـعــود فاطمه(س
از پس رحلت نبی(ص)، کس نزده ست در جهان
غـیر امـیـرمـؤمـنان(ع)،گـام به سـوی فاطمه(س
هـمـچو خـسی در آتـشش، قهـر خدا کشد همی
هر که کـند تـجـاوز از، حـق و حـدود فاطمه(س
بهررضای مصطفی(ص)،از ره مهر روز و شب
نام عـلی مـرتـضـی(ع)، گـشـت سـرود فاطمه(س
در همه طول زندگی، بعد مـحـمـّد(ص) و عـلـی(ع
با حسنین(ع) بود و بس، گفت و شنود فاطمه(س
هـست به دل مـرا کـجا، غـ

  • شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ای وحی، تو را همیشه پژواک) *

3557
1

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ای وحی، تو را همیشه پژواک) ای وحی، تو را همیشه پژواک

وی روح طهارت ! از گنه پاک !

با آمدنت سروده هستی

صد دفتر پُر غزل طربناک

پهن است به زیر پایتان عرش

شأنت نبود به روی این خاک

جبریل نقاب زد رُخَت تا

چشمت نزنند خار و خاشاک

از غبطه به ساحت مقامت

کرده ست فرشته سینه را چاک

مافوق ترین تصوّر عشق !

درمانده زفهم توست ادراک

گر بام محبتت نباشد

مرغ دل و روح رفته در لاک

یاقوت نما زبرجدِ من

بنمای شراب، غوره ی تاک

ای علّت خلقت عوالم

((لَولاک لَما خَلَقتُ الَافلاک))
شاعر:کیومرث عباسی

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شعر میلاد امام رضا(ع) -( رضیع بودم وراضی شدم به نوکریت ) * اسماعیل تقوایی

2666
1

شعر میلاد امام رضا(ع) -( رضیع بودم وراضی شدم به نوکریت ) رضیع بودم وراضی شدم به نوکریت
به گوش خود بزدم حلقه ای زسروریت
دلم همیشه به دامت اسیر بوده شها
چومن اسیر جهانی به نقش دلبریت
همیشه مشکل خود را به پیشت آوردم
کرم نمودی وحل شد به دست حیدریت
امام رافت وپشت وپناه شیعه توئی
همه نشسته سر خوان بنده پروریت
رضا رضا شده آهنگ ضربه قلبم
کبوتر دل من جلد گنبد زریت
اسیردام گناهست آهوی دل من
ضمانتی بنما با ید پیمبریت
اگر که از در خود نا امید گردانیم
توسلی بزنم از طریق مادریت
به زادرروز تو مولا سروده ام شعری
که شاملم بشود لطف پور آخریت

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ظلمت میان قلب عالم جلوه گر بود) *

4137
5

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ظلمت میان قلب عالم جلوه گر بود) ظلمت میان قلب عالم جلوه گر بود

رنگ سیاهی تابش شمس و قمر بود

شیطان به همراه سپاه خود به فکر

گمراهی انسان و اغفال بشر بود

در آن زمان،حرفی ز حق،پیدا نمی شد

ذهن بشر دنبال قتل و سیم و زر بود

با آن همه آیات بسیار الهی

معبود انسان،آهن و چوب و حَجَر بود

گمراهی انسان ز حدّ خود فزون شد

در ذهن او جهل مُرکّب،مُستقر بود

در آن زمانِ تیرگی و جاهلیّت

فرزند دختر مایه ی ننگ پدر بود

وقتی که بابا دخترش را زنده می کُشت

در بین ایل و خانواده مُفتخر بود

غارتگری و قدرت و شهوت پرستی

بر شاخه های نفس انسان بارور بود

آمد ز سوی حق تماماً نور و رحمت

یعنی مُحقق شد رهایی از ظلالت

تو آمدی و زیر و رو کردی جهان

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد