ولادت حضرت محمد (ص)

مرتب سازی براساس

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(مثل بهار سر زد و قرآن شكوفه داد) *

2629
-1

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(مثل بهار سر زد و قرآن شكوفه داد) مثل بهار سر زد و قرآن شكوفه داد

با او تمام هستي باران شكوفه داد

مي‏آمد از قبيله مردان اهل عشق‏

آن شب‏كه غنچه غنچه عرفان شكوفه داد

آنقدر گرم بود نفس‏هاي پاك او

كه‏احساس سرد و زرد زمستان شكوفه‏داد

آن شب كه مرد سبز خدا آفريده شد

گويي دوباره چهره انسان شكوفه داد

در سرزمين كفر به يُمن حضور او

باغي شد از خدا و بيابان شكوفه داد

دشت اميدواري دل‏هاي منتظر

باران سرود و باز فراوان شكوفه داد

آن مرد سبز، مرد خدا، مرد معرفت‏

آمد و شاخه شاخه ايمان شكوفه داد

شاعر:مهرناز آزاد

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار میلاد حضرت محمد(ص)،(فرشته بوسه زده بارگاه ایزدی ات را) *

2967
0

اشعار میلاد حضرت محمد(ص)،(فرشته بوسه زده بارگاه ایزدی ات را) فرشته بوسه زده بارگاه ایزدی ات را

بهشت خیمه زده ، پرنیان سرمدی ات را

چقدر هودج سیمین،گسیل گشته به پایت

که سر به سجده گذارند،ملک امجدی ات را

تو کیستی که قلم با هزار جلوه نوشته

بر آیه های مقدس ،حروف ابجدی ات را

تو کیستی که زبان باز کرده ماهی دریا:

به حسن مرتبت و خلق خوش ، زبان زدی ات را

تو کیستی که قسم یاد کرده ریگ بیابان

که انعکاس دهد ساحت زبر جدی ات را

نشسته ماه شب چارده که سیر ببیند

حلول احمدی ات، حله ی محمدی ات را

خدا تمامیت قدر را فقط به تو بخشید

که آشکار کند خلقت مجردی ات را

شاعر:سارا جلوداریان

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار میلاد حضرت محمد(ص)،(تا دشت‌ها هوای دلت را دویده‌ای) *

2426
1

اشعار میلاد حضرت محمد(ص)،(تا دشت‌ها هوای دلت را دویده‌ای) تا دشت‌ها هوای دلت را دویده‌ای

در کوه انعکاس خودت را شنیده‌ای

در آن شب سیاه نگفتی که از کدام

وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده‌ای؟

«تبـت یدا...» ابی‌لهبان شعله می‌کشند

تا پرده‌ی نمایش شب را دریده‌ای

رویت سپیده‌ایست که شب‌های مکه را ...

خالت پرنده‌ایست رها در سپیده‌ای

اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد

با چشمکی ستاره و ماه آفریده‌ای

باران گیسوان تو بر شانه‌ات که ریخت

هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده‌ای

راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج

افتاد از شگفتی دست بریده‌ای

بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل

تا خلوت خدا، تک و تنها پریده‌ای

دریای رحمتی و از امواج غصه‌ها

سهم تمام اهل زمین را خریده‌ای

حتی کنار

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(قرار شد که بیایی و از ستاره بگویی) * قاسم صرافان

2898
-1

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(قرار شد که بیایی و از ستاره بگویی) قرار شد که بیایی و از ستاره بگویی
صدای پنجره باشی و از نظاره بگویی
تمام قصه‌ی دردِ هزار و یک شب ما را
- بدون آنکه بخوانی- به یک اشاره بگویی

نشان صبح همین بود، همین که «حی علی العشق»
تو با صدای سپیدت به هر مناره بگویی
برای دخترکانی که سهم خاک نبودند
تو از جوانه زدن در شبی بهاره بگویی
و موج، پشت سرِ موج، به صخره‌‌ها بزنی تا
از آن حقیقت آبی در این کناره بگویی
چه سبز می‌شود آن روز که در صدای سواری
غزل دوباره بخوانی، اذان دوباره بگویی
شاعر:قاسم صرافان

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(نه آسمان و هفت زمین چرخ تابناک) *

2286
0

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(نه آسمان و هفت زمین چرخ تابناک) نه آسمان و هفت زمین چرخ تابناک

در بارگاه شهر مدینه چو ذرة خاک

شهر مدینه نی، که سپهر حقیقت است

رخشنده هور و انجم از آن گشته اشتباک

نور منبر، رهبر حق، شمس احمدی

شد منجلی چو روی زمین بود انتهاک

دریای جهل و جوش خروشان، راه نی

کشتی در آب غوطه ور ، خودجملگی بداک

آمد سفینه ای زسوی حق لم یزل

شد منجی بشر زجهالت بدون شاک

لولاک ما خلقت باشنش نزول کرد

از آسمان رحمت یزدان چو شد زخاک

شمس الشموس، برج هدا گشت منکسف

کرد آن زمان سپهر گریبانش چاک وچاک

افتاد بانگ غلغله ت چرخ هفتمین

چون نور حق زروی زمین کرد اختکاک

فوج ملک در اوج فلک گشته اشگریز

طوفان غم زبحر الم گشت خشمناک

قطب مدار عالم امکان شکس

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت پیامبر اعطم(ص)،(کریم السجایا جمیل الشیم) *

4234
4

اشعار ولادت پیامبر اعطم(ص)،(کریم السجایا جمیل الشیم) کریم السجایا جمیل الشیم

نبی البرایا شفیع الامم

امام رسل، پیشوای سبیل

امین خدا مهبط جبرئیل

شفیع الوری، خواجة بعث ونشر

امام الهدی صدر دیوان حشر

کلیمی که چرخ فلک طور اوست

همه نورها پرتو نور اوست

شفیع و مطاع نبی کریم

قسیم جسیم نسیم و سیم

یتیمی که ناکرده قرآن درست

کتب خانه چند ملت بشست

چو عزمش برآمیخت شمشیر بیم

بمعجز میان قمر زد دو نیم

چو صیتش در افواه دنیا فتاد

تزلزل در ایوان کسری فتاد

به لاقامت لات بشکست خرد

باعزاز دین آب عزی ببرد

نه از لات و عزی برآورد گرد

که تورات و انجیل منسوخ کرد

شبی بر نشست از فلک برگذشت

بتمکین و جاه از ملک درگذشت

چنان گرم در تیه قربت براند

که برسد ره

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت پیامبر اعظم(ص)،(ای خاک در تو عرش را تاج) *

2434
3

اشعار ولادت پیامبر اعظم(ص)،(ای خاک در تو عرش را تاج) ای خاک در تو عرش را تاج

یکپایه زقدرتست معراج

تو در یتیمی و ترا جای

برتر زهمه چه دره التاج

فخر تو بفقر و تاجداران

آورده بفقر بر در تاج

آیات تو در زمانه ظاهر

چون شبگون خط ز صفحة عاج

بر روی زده کف خجالت

با جود کف تو بحر مواج

مشتاق ره ترا مغیلان

در زیر قدم حریر و دیباج

جامی که زنقد باد عصیان

شد خرمن طاعتش بتاراج

اکنون ره معذرت گرفته

مسکین بشفاعت تو محتاج
شاعر: جامی

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت پیامبر اعظم(ص)،(ای خسرو ستوده خصالیکه همچوتو) *

2354
0

اشعار ولادت پیامبر اعظم(ص)،(ای خسرو ستوده خصالیکه همچوتو) ای خسرو ستوده خصالیکه همچوتو

کس را نبوده قرب بدرگاه کردگار

بی مدرکی حدیث نخوانم بنزد عام

بی حجتی نگویم حرفی من از هزار

افلاک خلق کشته بیمن وجود تو

لولاک شاهدیست در این دعوی آشکار

در هفدهم زماه ربیع نخست شد

عالم بیمن مقدم تو شاد وپر فخار

بر عرصة وجود چو پا برگذاشتی

بتخانة بتان همه گشتند تار و مار

آئین بت پرستی از آنگه بیست رخت

توحید ذات حق همگان را بشد شعار

در کودکی یتیم بماندی ز باب راد

آری یتیم می نشود در شاهوار

بهر کفالت تو همه فخر می نمود

لیکن سبق ببرد عموی بزرگوار

در خانه­اش ببرد نشاندت بروی چشم

از مقدمت سپاس خدا کرد بیشمار

چون در گذشت دورة طفلی در رسید

وقت شبابب چند سفر

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(چون ربيع آمد ميان شد صد هزاران نوبهار) *

3458
5

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(چون ربيع آمد ميان شد صد هزاران نوبهار) چون ربيع آمد ميان شد صد هزاران نوبهار

گوئيا باغ جنان در اين جهان شد برقرار

اين همه نور خدا نور هدى گشته مبين

لَلْعجب نبود خدا امّا خدائى آشكار

هرطرف بينم جنان اندر جنان اندر جنان

بلبلان در نغمه دستان هزار اندر هزار

باغ رضوان شد جهان يا گشته او دار السّلام

بشنوم از بس صلاة و بس سلام بى شمار

فرش شد عرش برين يا عرش آمد بر زمين

بس در آن بينم ملائك بس ندا از كردگار

للعجب در كعبه بينم آسمان چارمين

همچو بيت اللّه معمور است گشته نور دار

طُرفه بينم در زمين چون آسمان بس آيتى

بهر رجم جنّ و شيطان بس شراب پر شرار

كوثر آمد در زمين يا شد رحيق و سلسبيل

يا كه طوبى آمده با اين همه حسن و وقار

يا

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(هست رمزى بس لطيف و نغز در احمد خفى) *

2466
4

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(هست رمزى بس لطيف و نغز در احمد خفى) هست رمزى بس لطيف و نغز در احمد خفى

چونكه آمد ميم ممكن در احد بعد از دوحرفش آشكار

هست حق چون يگانه در سه حرف اندر اَحَد

شد الف اللّه پس مثلش نباشد در شمار

حا حميد آمد پسنديده صفاتش بى نظير

نيست چون ممكن قرين نقص و عجز و انكسار

دال باشد او دليل و رهنما بر ممكنات

گر نبود از او نبود اسباب آنهم برقرار

تا نكردى خلق ممكن بود اللّه حميد

چون نمودى خلق پس گشتى دليلش درگذار

فهم كن جانا اگر اهل دلى اين رمز نغز

ميم ممكن در احد بعد از دو حرفش شد قرار

هست احمد از احد ما دون اللّه حميد

ليك از او بر غير خود شد او دليل و نور دار

شرح اين رمز است در «اللّه نور» اندر كتاب

فهم نيكو خواهد و فكر صحيح و

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(بعد حمد حق سخنرانى خوش است) *

2868
4

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(بعد حمد حق سخنرانى خوش است) بعد حمد حق سخنرانى خوش است

درمديح مصطفى بس دلكش است

ليك رمزى در سخنرانى رواست

نغز و نيكو دلگشا و دلرباست

تا شود از صدق مدح آن جناب

از بيان مدح زآن فصل الخطاب

گويم اكنون شرحى از اين رمز را

رمز نيكو دلربا و نغز را

عاقلى خوش نيست بى ديوانگى

عاشقى خوش نيست بى پروانگى

عقل حقّ بين عشق را بايد وزير

تا نماند در ره حقّ دستگير

بنده گيرا طىّ منزلها بود

تا به قرب وصل حقّ فائز شود

بى محبّت در طريق بندگى

نايدت از معرفت پايندگى

عقل مطلق فكرتش راكد شود

زين سبب طىّ سفر فاسد شود

عشق مطلق هم چنان اسب چموش

برزمين خواهد زدن بردن زهوش

ليك عقل و عشق چون توأم شدى

طى منزل با خوشى خواهد شدى

عقل در

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(سحر از عالم غيبى سروش دلنشين آمد) *

3208
3

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(سحر از عالم غيبى سروش دلنشين آمد) سحر از عالم غيبى سروش دلنشين آمد

كه غم را ز دل ها برد، با شادى قرين آمد

بباريد از سحاب رحمت حق، مشك بر كعبه

شميم روح افزا از بهشت عنبرين آمد

تجلى كرد انوار الهى باز در بطحا

جهان از پرتوش برتر ز فردوس برين آمد

به حكم ذوالمنن از آسمان ها رانده شد ابليس

چو با خيل ملك از عرش جبريل امين آمد

فضاى مكه پر شد از ملائك بهر مولودى

كه بالاتر ز خلق اولين و آخرين آمد

چنان شورى به پا شد بهر او در كشور هستى

تو گفتى انقلابى همچو روز واپسين آمد

همه قدّوسيان در صف همه كرّوبيان برپا

كه طاووس جلال كبريا آن نازنين آمد

به صبح هفده شهر ربيع از مطلع عزّت

عيان شد طالع مسعود و ختم مرسلين آمد

چو خورشيد جل

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان ¬آرا) *

3893
7

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان ¬آرا) ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان ¬آرا

که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان¬ها را

دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق

دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفل¬ها

دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی

دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما

دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد

یکی صادقu یکی احمد یکی عالی یکی اعلا

یکی بنیانگر مکتب، یکی آرندة مذهب

یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا

یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم

یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا

یکی نور نبوت را به دل¬ها تافت تا محشر

یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا

رسد آوای قال الصادق و قال رسول¬الله علیهماالسلام

به گوش اهل عالم تا ک

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(مژده یاران كه نوبهار آمد ) *

6334
21

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(مژده یاران كه نوبهار آمد ) مژده یاران كه نوبهار آمد

گل و سرو و سمن به بار آمد

ابر رحمت در این خجسته بهار

گوهر افشان به كوهسار آمد

وه چه عیدى كه در طلیعه او

عید قرآن و دین نمایان است

عید میلاد جعفر صادق

آن كه چون آفتاب تابان است

خاتم الانبیاء كه خاك درش

سرمه چشم اهل عرفان است

این دو میلاد مقترن با هم

مورد بحث نكته سنجان است

دین و مذهب از این دو یافت رواج

در دو قالب نهفته یك جان است

زین دو عید بزرگ ایمانى

تاج فخرى به فرق قرآن است

شاعر:علیمردانی

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو) *

7057
34

اشعار ولادت حضرت محمد(ص)،(ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو) ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو

گـردون بـه زیــر سایـۀ قـد رسای تو

در آن زمان که حرف زمان و مکان نبود

آغوش لامکان بـه یقیـن بـود جای تو

قرآن دهد نشان که بود روز و شب مدام

ذکـر خـدا و کـار ملایـک، ثنـای تـو

آغوش جان گشوده اجابت در آسمان

از دسـت داده صبـر، بـه شوق لقای تو

تنها نه مهر و مه، نه سماوات، نه زمین

گشتنـد انبیـا همـه خلـق از برای تو

تو بحـر بـی نهایت حقـی و هم چنان

بــی انتهاست رحمـت بـی انتهای تو

هر برگ لاله را بـه ثنایت قصیده ای

هـر بلبلـی بـه باغ، قصیده سرای تو

موسی ز هوش رفته به طور از تکلمت

ریـزد مسیـح از نـفس دلــربای تو

حبل متین عالم خلقت شود به حشر

آرند اگر به

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

اشعار میلاد امام رضا(ع),(باید به قد عرش خدا قابلم کنند)9 * محسن عرب خالقی

5011

اشعار میلاد امام رضا(ع),(باید به قد عرش خدا قابلم کنند)9 باید به قد عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
دل می کنم از آنکه دل ازتو بریده است
دل می دهم به دست تو تا بیدلم کنند

امشب کمیت شعرم اگر لنگ می زند
فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند
ایمان راستین هزاران رسول را
آمیخته اگر که در آب و گلم کنند-
-شاید خدا بخواهد و با گوشه چشم تان
بر رتبه ی غلامی تان نائلم کنند
وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا
بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضا
در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید
بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید
از شش جهت نسیم خبر داد و بعد از آن
از پنجره صدای اذان خدا رسید
چار عنصر از ولادت او جان گرفته اند
یعنی زمین به یمن وجودش نفس کشید
از صلب سومین گل سرخ خدا حسین
ا

  • یکشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

vc *

3012

vc b

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • لقمان مداین
ادامه مطلب

یه کبوتر از میون عرش سینه پر زده بین الحرمین مدینه *

2068
4

یه کبوتر از میون عرش سینه    پر زده بین الحرمین مدینه یه کبوتر از میون عرش سینه پر زده بین الحرمین مدینه
دوباره رو گنبد خضرا می شینه زیارت طاها شیرینه
دلای ما تو قلب پیمبر مهمونن مهمونن
قدر پیمبر مهربونی رو می دونن می دونن
ملائکه غزل دل ودلبر می خونن می خونن
شب شب مستی و اعجازه حق با دلامون همرازه
مسجد النبی تا به سحر بازه
ملائک فرمانی از یزدان می گیرن روسرش آیینه و قرآن می گیرن
دارن از پیغمبرا پیمان می گیرن جشن عید ایمان می گیرن
لبهای اهل عرش الهی خندونه خندونه
رحمت حق رو سر ما مثل بارونه بارونه
دلم به چشمای مهربونش مدیونه مدیونه
رسیده دلدار حیدر امیر دنیای باور
صاحب خلق عظیم پیغمبر
یا رسول الله به حال ما نیگاکن بیایک هجرت به قلب عاشقا کن
مارو آ

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ولادت حضرت محمد (ص) ( وقتی که"وجود"، طرح جان ریخت، از نقشه ی خود نگشته خشنود) *

2298
3

شعر ولادت حضرت محمد (ص) ( وقتی که"وجود"، طرح جان ریخت، از نقشه ی خود نگشته خشنود) وقتی که"وجود"، طرح جان ریخت، از نقشه ی خود نگشته خشنود
موجود، نیازمندِ "دل" شد، در آینه ی جمال معبود
دل گفتم و گشت قصّه آغاز، با قصد و اراده کرد پرواز
از مرز یقین گذشت و گم شد، در "دایره ی کمال" مقصود
در دایره بود، این که دانست، اسرار نهفته در "سویدا"
خود شمه ای از شمیم "عشق" ست، در قالب نکته های مفقود
هر نکته که عشق کرد انشا، دیباچه ی خلقتی دگر شد
تا سایه ی " لطف" حضرت حق، گردد به نبود و بود ممدود
هنگام تولد بشر بود، هنگام "ظهور گوهر عقل"
انگیزه ی خلقت برین را، حق شاهد و عشق، گشته مشهود
مولود که بود؟ جوهر عشق! خود نور دمیده از دل ذات
هم شاهد غیب و سرّ مشهود، هم ساجد حق و حق مسجود
با دیده ی ذا

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

سرود ولادت حضرت رسول(ص) ( ای جانها در بند خال تو, هفت آسمان زیر بال تو) *

4243
10

سرود ولادت حضرت رسول(ص) ( ای جانها در بند خال تو, هفت آسمان زیر بال تو) ای جانها در بند خال تو هفت آسمان زیر بال تو
دارم بر سینه مدال تو عشق تو و عشق آل تو
با، اینکه تو بنا به حکم حق پیمبری
با همه وجود خویش مست حیدری
داری چو زهرا دختری چه دختری! چه مادری!
در گرمی بازار تو یوسفان مشتری
ما را بده خلعت نوکری
فکر و ذکر ماسوا علی نام تو نام خدا علی
رمز درب جنت خدا یا حیدر یا مرتضی علی
ای، نوکری درگهت مرام و پیشه ام
ریزه خوار سفره تو تا همیشه ام
یاد تو در اندیشه ام خاکت عجین با ریشه ام
بر خصم تو چون سنگم و با تو چون شیشه ام
شیر خدا! مور این بیشه ام
ما گرچه سرمست و عاشقیم اما مشتاق حقایقیم
گشتیم اگر شیعه علی مدیون الطاف صادقیم
ما، عاشقیم و مست می سرای دلبریم
پیروان راه و

  • جمعه
  • 22
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

متن حوادث مقارن با ولادت حضرت رسول (ص) *

2349
1

متن حوادث مقارن با ولادت حضرت رسول (ص) حوادث شب ولادت
در روايات ما آمده است که در شب ولادت آن حضرت‏ حوادث مهم و اتفاقات زيادي در اطراف جهان به وقوع پيوست که‏پيش از آن سابقه نداشت و يا اتفاق نيفتاده بود که از جمله‏«ارهاصات‏»بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فيل ذکر شد،و در قصيده معروف برده نيز آمده است.
و شايد جامع ترين حديث در اين باره حديثي است که مرحوم صدوق‏«ره‏»در کتاب امالي به سند خود از امام صادق عليه السلام‏ روايت کرده و ترجمه‏اش چنين است که آن حضرت فرمود: ابليس به آسمانها بالا مي‏رفت و چون حضرت عيسي‏«ع‏»به دنيا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا مي‏رفت،و هنگامي که رسول خدا«ص‏»به دنيا آمد از همه آسمان هاي هفتگانه ‏م

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

وقایع قبل از میلاد حضرت رسول (ص) *

1711
1

وقایع قبل از میلاد حضرت رسول (ص) آمنه در اتاقی تنها، بر مرگ همسر خود، عبدالله، می‌گریست که ناگهان درد زایمان او را فرا گرفت. خواست از اتاق خارج شود ولی در باز نشد. برگشت و در حالی‌که درد می کشید بر تنهایی خویش گریست. ناگاه دید که سقف خانه گشوده شد و چهار حوری بهشتی از آن فرود آمدند. صورت‌های آنان چنان نورانی بود که خانه از پرتو آنان روشن شد.
آنها به آمنه گفتند:« نترس، و از چیزی بیمناک نباش. ما آمده‌ایم در زایمانت کمک کنیم.» سپس در چهار طرفش نشستند.
چشمان آمنه آرام به خواب رفت و وقتی چشم گشود که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در کنار خویش دید، در حالی که پیشانی بر زمین نهاده بود، سجده می‌کرد، انگشت اشاره خود را به آسمان بلند

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

لحظات نورانی به دنیا آمدن پیامبر (ص) *

2010
2

لحظات نورانی به دنیا آمدن پیامبر (ص) آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرنده‌ای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی‌ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا در بر گرفت. سپس بانوانی بلند قامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان‌ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می‌گوید: «از گرامی‌ترین مردم، او را بگیرید.»
مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جام‌های آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت ک

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

وقایع پس از تولد حضرت رسول (ص) *

1949
3

وقایع پس از تولد حضرت رسول (ص) پس از زایمان آمنه، حوریان بهشتی کودک را در پارچه ای پیچیده در برابر آمنه نهادند و به آسمان بازگشتند تا بشارت ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به ملائکه برسانند.
جبرئیل و میکائیل* دو ملک متقرب خداوند به صورت دو جوان وارد خانه آمنه شدند. در دست جبرئیل ظرف بزرگی از طلا و با میکائیل آبریزی از عقیق سرخ بود پس جبرئیل بدن حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را شست و شو می داد و میکائیل بر آن آب می ریخت پس از پایان شستشو در چشمان کودک سرمه کشیدند و بر سر او ماده ای ساخته شده از مشک و عنبر و کافور قرار دادند.
پس ملائکه هفت آسمان به دیدار حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آمدند و گروه گروه بر او

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رویداد های شب میلاد از لسان عبدالمطلب *

1846
2

رویداد های شب میلاد از لسان عبدالمطلب عبدالمطلب می‌گوید:
هنگام زایمان آمنه، در حال طواف خانه خدا بودم که ناگاه مشاهده کردم بت‌های کعبه همگی بر زمین ریختند و متلاشی شدند. بت بزرگ نیز با صورت بر زمین افتاد. در همان موقع ندایی آسمانی شنیدم که گفت:« اینک آمنه، رسول خدا را به دنیا آورد.» با دیدن این صحنه متحیر شدم و با سرعت به سوی خانه آمنه شتافتم. ابر سفیدی تمامی خانه را پر کرده و بوی مشک ناب و عنبر و عود همه جا را گرفته بود.
به نوزاد نگاه کردم، او را بوسیدم و خداوند را ستایش نمودم: « الحمدلله الذی اخرجک الینا حیث وعدنا بقدومک » ( سپاس خداوندی را که همان گونه که وعده کرده بود، تو را به دنیا آورد.) سپس محمد صلی الله علیه و آله و سلم را

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رویداد های شب میلاد حضرت رسول (ص) *

1621
2

رویداد های شب میلاد حضرت رسول (ص) خداوند در شب تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به جبرئیل امر فرمود چهار پرچم بهشتی به زمین فرود آورد. جبرئیل پرچم اول را که پرچمی سبز بود و بر آن با خطی سفید نوشته شده بود « لا اله الا الله، محمد رسول الله »، بر کوه قاف نهاد و پرچم دیگر را بر کوه ابوقبیس. این پرچم دو شعبه داشت که بر یکی نگاشته بود:« گواهی بر وحدانیت خداوند » ( شهادة ان لا اله الا الله ) و بر شعبه دیگرش « دینی جز دین محمد بن عبدالله نیست.» ( لا دین الا دین محمد بن عبدالله )
پرچم سوم را بر بام مسجد الحرام نصب کرد که بر یک تکه آن نوشته بود:« خوشا آنان که بر خدا و محمد صلی الله علیه و آله وسلم ایمان آوردند.» ( طوبی لمن آمن

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر ولادت حضرت رسول(ص) ( آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن) *

3220
4

شعر ولادت حضرت رسول(ص) ( آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن) آفریدند آفرینش را برای ، پنج تن
پس همه هستند خلق ماجرای ، پنج تن
مثل جبرائیل تا عرش بالا می روم
آن زمان هایی که می افتم به پای ، پنج تن
نذر "اهل بیت" ، اهل بیت باید ذبح کرد
بچه های ما فدای بچه های ، پنج تن
استجابت در قسم دادن به نام فاطمه است
پس بدون او نمی گیرد دعای ، پنج تن
فاطمه در عین وحدت گاه ، کِثرَت می شود
می رسد از جانب یک تن صدای ، پنج تن
یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت
لاجرم تکثیر شد در جای جای ، پنج تن
هم رضای پنج تن یعنی رضای فاطمه
هم رضای فاطمه یعنی رضای ، پنج تن
ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دو ایم
یا غلام پنج تن یا که گدای ، پنج تن

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر ولادت حضرت رسول(ص) ( ماه فروماند از جمال محمد * سرو نباشد به اعتدال محمد) *

9221
63

شعر ولادت حضرت رسول(ص) ( ماه فروماند از جمال محمد * سرو نباشد به اعتدال محمد) ماه فروماند از جمال محمد * سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست * در نظر قدر با کمال محمد
وعده دیدار هرکسی به قیامت * لیلة اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی * آمده مجموع در ظلال محمد
عرصه گیتی مجال همت او نیست* روز قیامت نگر جمال محمد
وانهمه پیرایه بسته جنت فردوس * بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد * تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد * نور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابد * پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب دید جمالش* خواب نمی گیرد از جمال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی*عشق محمد بس است و آل م

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر ولادت رسول اکرم(وجود آسماني *

2492
6

شعر ولادت رسول اکرم(وجود آسماني وجود آسماني
تو از بهار آمدي
به انتظار كوچه‌هاي منتظر رقم زده
تو آمدي و با ظهور نور تو
شب سياه و تيره رفت
نشست پاي ديدنت به چشم تار و خيره رفت
تو آمدي ستارگان
دوباره جان گرفته و شهاب‌ها جوان شدند
در آسمان
هزار اتفاق تازه شد ز تو پديد
چو ياس شد همه جهان
سپيد گشت، اي اميد
تو كه قدم به كهكشان ما زدي
هواي تازه‌اي دميد
دم از صفاي ما زدي
بهشت شد وجود ما
شفا گرفت روح ما
خراب شد امارت نشسته بر خرابه‌ها
فرو نشست آتش و شراره‌ها و كينه‌ها
شكسته شد تمام بت‌ خزانه‌ها
برآمدند جوانه‌ها
سرودها، ترانه‌ها
چه عاشقانه‌ آمدي
چه عارفانه در ديار خاكيان قدم زدي
هنوز در خيال تو
به اين خيال مانده‌ام
چه منتي به ما نهاده‌

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ولادت رسول اکرم-از دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد *

3825
19

ولادت رسول اکرم-از دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد از دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد
مژده به عاشقان ابالفاطمه آمده
آمد بهارم
زيبا نگارم
دار و ندارم
يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2
ستوده خلقت خودش خالقِ سرمد
لحظه‌ي خلقِ گلِ سيمايِ محمد
گفته كه احسنت بر اين چهره‌ي زيبا
نيست دگر همچو گلِ چهره‌ي احمد
اي عشقِ هستي
اي شور و مستي
بر دل نشستي
يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2
جمله فرشتگان همه مستِ نگاهش
دل ببرد ز خالقش آن رخِ ماهش
قلبِ تمامِ انبياء بر سرِ راهش
بوسه زنند همه بر آن خالِ سياهش
عالم گدايت
جان ها فدايت
مولا عنايت
يا رسول الله
يا رسول الله ـ يا رسول الله (2
شمس و قمر حكايت از هاله‌ي رويش
عالم و آدم همه ديوانه‌ي كويش
بسكه كرم

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد