اشعار و ابیات عرفانی

مرتب سازی براساس

غزل اخلاقی -( بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را ) * صائب تبریزی

3519
1

غزل اخلاقی -( بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را ) بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را
بر ما و خود ستم کرد، هر کس ستود ما را
چون موجهٔ سرابیم، در شوره‌زار عالم
کز بود بهره‌ای نیست، غیر از نمود ما را
آیینه‌های روشن، گوش و زبان نخواهند
از راه چشم باشد، گفت و شنود ما را
خواهد کمان هدف را، پیوسته پای بر جا
زان در نیارد از پا، چرخ کبود ما را
چون خامهٔ سبک مغز، از بی حضوری دل
شد بیش روسیاهی، در هر سجود ما را
گر صبح از دل شب، زنگار می‌زداید
چون از سپیدی مو، غفلت فزود ما را؟
تا داشتیم چون سرو، یک پیرهن درین باغ
از گرم و سرد عالم، پروا نبود ما را
از بخت سبز چون شمع، صائب گلی نچیدیم
در اشک و آه شد صرف، یکسر وجود ما را

شاعر : صائب تبریزی

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل شبرنگ

شعری برای امام خمینی (ره) -( اسیر عشق ات از روز الستیم ) * اسماعیل شبرنگ

2938

شعری برای امام خمینی (ره) -( اسیر عشق ات از روز الستیم ) اسیر عشق ات از روز الستیم
که از پیمانه ی عشق تو مستیم

به پای غصه ی تو جان سپردیم
به زیر بار داغ تو شکستیم

کنار سفره ی سوگ تو امروز
همه با دیده ی گریان نشستیم

شبیه پیروان مکتب سرخ
حسینی وار ... باتو عهد بستیم

که در خلق حماسه ... ما مطیعِ
فرامینِ علمدار تو هستیم

میان عرصه های سربلندی
همیشه پیشگام و پیشدستیم

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار حماسه حسینی(ع) نهم دی ماه -( عمریست بی قرار، به سر می بریم ما ) * محمد مهدی سیار

1971
1

اشعار حماسه حسینی(ع) نهم دی ماه -( عمریست بی قرار، به سر می بریم ما ) عمریست بی قرار، به سر می بریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضه ها و نوا خوان نوحه ها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشته ایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جان دادگان زنده ی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشگر شه بی لشگریم ما
ما را به دست پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسه ایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که “من انقلابی ام”
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّار وار همنفس رهبریم ما
“الفتنهُ أشدُّ مِن القتل” خوانده ایم
هرگز ز جرم

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 08:14
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

در سوگ استاد حاج علی آهی- -( گنجینه ناب شاكران آهی بود ) * محمد مهدی عبدالهی

1884
2

در سوگ استاد حاج علی آهی- -( گنجینه ناب شاكران آهی بود ) گنجینه ناب شاكران آهی بود
استاد عزیز شاعران آهی بود
یك عمر فقط ذكر لبش بود حسین
سرمشق تمام ذاكران آهی بود

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • یکشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

خون طفلان یمن -( لب اگر باز کنم سرّ مگو می ریزد ) * علیرضا قزوه

2031
2

خون طفلان یمن -( لب اگر باز کنم سرّ مگو می ریزد ) لب اگر باز کنم سرّ مگو می ریزد
می روم گریه کنم چشم فرو می ریزد
چند وقت است می و ساقی و ساغر همه اوست
دست من باده نمی ریزد، او می ریزد
چند ماه است که در راه گلویم خار است
چشم من بغض دلش را به گلو می ریزد
جوی ها در همه جا روی به دریا دارند
این چه دریاست که یک باره به جو می ریزد
بی خبر از نفس سوخته حالان مگذر
خاصه صبحی که سبو پشت سبو می ریزد
این قدر پشت سر سوختگان حرف مزن
من اگر ها کنم از آینه هو می ریزد
هر طرف می نگری داغ اویس قرن است
خون طفلان یمن از همه سو می ریزد

شاعر : علیرضا قزوه

  • چهارشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

هوایی حرم -( امروز دلم کمی هوایی شده است ) * رضا بزرگ نژاد بایی

2341
5

هوایی حرم -( امروز دلم کمی هوایی شده است ) امروز دلم کمی هوایی شده است
عاشق به دیار آشنایی شده است
گویی که دگر زخویش بیگانه شده
آری به رضای حق رضایی شده است

شاعر : رضا بزرگ نژاد بایی

  • شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

هفته ی وحدت -( فرمان دین و رهبر فرزانه وحدت است ) * سیروس بداغی

3339
12

هفته ی وحدت -( فرمان دین و رهبر فرزانه وحدت است ) فرمان دین و رهبرِ فرزانه وحدت است
تیری به قلبِ ظالمِ بیگانه وحدت است

ای آنکه نامِ سیره ی رِندانه می بری
اول نشانِ سیره ی رندانه وحدت است

در مصر .... نیجریه و بحرین و در عراق
تنها دلیل سیلیِ خصمانه وحدت است

ای عاشقانِ کوی شهنشاهِ لا فتی
راهی که رفته آن شهِ دُردانه وحدت است*

شکر خدا به برکت فرمان رهبری
دائم چراغِ روشنِ این خانه وحدت است

*آگاه باشید هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هر چند که زیر عمامه من باشد.
خطبه ی 127نهج البلاغه

شاعر : سیروس بداغی

  • شنبه
  • 5
  • دی
  • 1394
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

جنگ با نفس -( با هم اگر امروز در جنگیم در جنگ ) * حسین رئوفی

593

جنگ با نفس -(  با هم اگر امروز در جنگیم در جنگ ) با هم اگر امروز در جنگیم در جنگ
صد سال دیگر هر دو یک رنگیم یک رنگ

یا استخوان یا خاک یا که سنگ باشیم
در حسرت امروز دل تنگیم دل تنگ

آنجا صداقت می خرند از هر کس و بس
اینجا چرا دنبال نیرنگیم نیرنگ

در ظاهر دنیا یکی زیبا یکی زشت
صد سال دیگر جمله همسنگیم همسنگ

صد سال اگر بگریختیم از کارهامان
هر روز را یک روز در چنگیم در چنگ

در رحلت هر دوست آهنگ رحیل است
بر دیگران یک روز آهنگیم آهنگ

بک چیز می ماند ز ما آن مهربانی ست
پس از چه رو اینقدر دل سنگیم دل سنگ

هر روز عاشوراست عاشورا «رئوفی»
با نفس خود هر لحظه در جنگیم در جنگ

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل عرفانی -( عشرت بی عشق چیست؟ حسرت و رنج و عذاب ) * حسین رئوفی

876
1

غزل عرفانی -( عشرت بی عشق چیست؟ حسرت و رنج و عذاب ) عشرت بی عشق چیست؟ حسرت و رنج و عذاب
لیک در این عشق هم هرگز منما شتاب

عشق که فواره سان زود به اوجش رسید
باش و فرودش ببین روی زمین همچو آب

آنکه به یک لحظه شد عاشق شیدای تو
یک دم دریا بوَد یک دم هم چون سراب

شرط صداقت در عشق تا که محقق نشد
با نگهی دل مباز ، می رود این آفتاب

عشق اگر عشق شد دل نه که سر میدهی
در ره معشوق رخ می کنی از خون خضاب

سید عشاق بود آنکه به گودال خون
روز وصالش نماند پیرهنی هم حجاب

عاشق و معشوق آن روز یکی شد یکی
از پی تسخیر هر دل شده پا در رکاب

خون خدا ، عشق دل بسته ی چشمان توست
قلب «رئوفی» بود منتظر انقلاب

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

عاشقانه عرفانی -( روز اول خود بساط عشق گستردی مرو ) * حسین رئوفی

603

عاشقانه عرفانی -( روز اول خود بساط عشق گستردی مرو ) روز اول خود بساط عشق گستردی مرو
عاشقم بودی که این سان عاشقم کردی مرو

سالها هم سفره و همدرد و همدل بوده ایم
لا اقل قدری بمان از بهر همدردی مرو

چون نسیمی آمدی و همچو طوفان میروی
هستی ام را میدهی بر باد ، چون گردی ، مرو

سالها از من فرار و از تو بود آغوش گرم
اشتباه از من ولی با این همه سردی مرو

دین و دنیایم همیشه هست زیر دِین تو
هرچه هستم خود مرا اینگونه پروردی مرو

اذن دادی با تو هم صحبت شوم ، تنها خودت
وِرد نامت را به لبهای من آوردی مرو

بزم دل تا میشود مرثیه می آیی خودت
باش با من گر پی همناله میگردی مرو

شیوه ی مردانگی در عیب پوشیِ شماست
گرچه دیدی از «رئوفی» ناجوانمردی ، مرو

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل عرفانی -( ‍ کسی که هر شب و هر روز از پی هوس است ) * حسین رئوفی

835

غزل عرفانی -( ‍ کسی که هر شب و هر روز از پی هوس است ) کسی که هر شب و هر روز از پی هوس است
اگر که شاه جهان گشت باز در قفس است

ندیده چشم خلایق شجاع تر ز کسی
که گرم حبس هواهای نفس هر نفس است

غم است و حسرت طولانی از برای کسی
که قید و بند ندارد رها و بوالهوس است

نفس نفس چو قدم هاست تا به منزل قبر
برای قافله ی عمر هر نفس، جرس است

گهی نیاز تکامل نقیصه ای باشد
برای مزرعه ی مال ، خمس چون هَرس است

جهان پر است ز زیبای در احاطه ی زشت
همیشه سوسن و سنبل میان خار و خس است

مکن ز بی خودی ات شکوه تا خدای تو هست
به ذره های سبک ، یک شعاع شمس بس است ‌

خموش باش «رئوفی» و شکوه را بگذار
برای هر کس و ناکس خدای دادرس است

حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

حرف دل -( گاهیست حرف عاقلان را دل نفهمیده ) * حمیدرضا محسنات

847

حرف دل -( گاهیست حرف عاقلان را دل نفهمیده  ) گاهیست حرف عاقلان را دل نفهمیده
همواره اما عشق را عاقل نفهمیده

هر گاه شیخی را کمی اسرار دل گفتیم
تا که نیامد آیه ای نازل نفهمیده

شوق پریدن را همیشه شرح گفتیم و
آن را که عمری بوده پا در گل نفهمیده

من در نمازم شعر میخوانم , پر از عرفان
گیرم که شارع مُهر زد باطل ... نفهمیده

شاید جوانی نکته ای در شعر دارد که
در پیری اش آن نکته را بیدل نفهمیده

شاعر : حمیدرضا محسنات

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

تیغ و حلقوم -(کاش می شد نبرد تیغ دگرحلقومی) * حسین نبی زاده اردکانی

379

تیغ و حلقوم -(کاش می شد نبرد تیغ دگرحلقومی) کاش می شد نبرد تیغ دگرحلقومی
کاش می شد بشریت شود از شر آزاد

کودکی چون زکریا نشود کشته ی جهل
مهر و وحدت بشود بین مذاهب ایجاد

کاش می شد نکند ناز دگر معشوقی
کاش می شد نخورد تیشه به فرق فرهاد

کاش می شد که جهان عاری از جنگ شود
برود ظلم و ستم ، محو شود استبداد

کاش می شد که ببارد به زمین ابر کرم
بشود دشت و دمن ، کوه و بیابان آباد

می شود ، کاش بمانیم و ببینیم که یار
کرده با لطف خدا،دولت حق را ایجاد

همرهش حضرت عیسای مسیح آمده است
می کند در ره اجرای عدالت امداد

حسین نبی زاده اردکانی

1397/11/20

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

چهار پاره زکریا بدر علی الجابر -(لعنت پروردگار بر آن حرامی ، شمرِ پست) * طاها تحقیقی

646
0

چهار پاره زکریا بدر علی الجابر  -(لعنت پروردگار بر آن حرامی ، شمرِ پست) لعنت پروردگار بر آن حرامی ، شمرِ پست

که سرت را چون حسین(ع) در پیش یک مادر برید

یاحسین(طاها تحقیقی)

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عرفانی -(ذکرِ یزدان قوّتِ جان ها شود سینه ها با یادِ او شیدا شود) * هستی محرابی

337

عرفانی -(ذکرِ یزدان قوّتِ جان ها شود سینه ها با یادِ او شیدا شود) #الا_بذکر_الله_تطمئن_القلوب

ذکرِ یزدان قوّتِ جان ها شود
سینه ها با یادِ او شیدا شود

ای زبان غافل مشو از یادِ او
گر بخوانی جانِ تو بینا شود

آن قدر او را بخوان در روز و شب
تا درِ رحمت به رویت وا شود

گر به سمتِ آسمان پَر وا کنی
نورِ حکمت در دلت پیدا شود

گر بخوانی مثلِ موسی، دوست را
سینه ی تو وسعتِ سینا شود

دیده را لبریز کن از روشنی
زندگی با عشقِ او زیبا شود!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناسبتها در مبارک رجب ماه رجب * مرتضی محمودپور

469

مناسبتها در مبارک رجب ماه رجب مناسبتهای تاریخی و

تاثیرگذاردرماه رجب‌
اول رجب: ولادت حضرت امام محمد بن علی الباقر (علیهما السلام)
دوم رجب: ولادت حضرت امام علی بن محمد الهادی (علیهما السلام)
سوم رجب:شهادت حضرت امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام
هفتم رجب: نامه نوشتن مأمون برای امام رضا علیه السلام و طلب امام رضا (علیه السلام) برای ولایت عهدی
دهـم رجب: ولادت حضرت امام محمد بن علی الجوادعلیهما السلام
ولادت باب الحوائج، حضرت علی اصغر علیه السلام
دوازده رجب: به درک واصل شدن معاویه
ورود امیرالمومنین علی علیه السلام به کوفه و انتخاب نمودن آن به عنوان جایگاه حکومت
سیزده رجب: ولادت مولود کعبه خلیفه بلافصل رسول الله
حضرت مولانا ام

  • سه شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی:آسمانی‌ترین ستاره -(ایکاش میشد از توام شعری بگویم) * مرتضی محمودپور

528

رباعی:آسمانی‌ترین ستاره -(ایکاش میشد از توام شعری بگویم) آسمانی‌ترین ستاره
ایکاش میشد از توام شعری بگویم
ایکاش میشد عطر گیسویت ببویم
ای کاش میشد در مسیر راه شیری
من آن ستاره کوکب خود را بجویم

  • چهارشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 01:11
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

بفرمائید یک جرعه غزل ناب بهاری -(بنشین به روی بام کبوتر که خسته‌ای) * مرتضی محمودپور

530

بفرمائید یک جرعه غزل ناب بهاری -(بنشین به روی بام کبوتر که خسته‌ای) بفرمائید....یک جرعه غزل ناب
بنشین به روی بام کبوتر که خسته‌ای
آن‌پیک‌خوش‌خبرشده‌ای که،خجسته‌ای
در راه وصل بودم و آشفته از طریق
دیدم که آمدی و به براهم نشسته‌ای
بارانیم همیشه بهارم شدی و بعد...
تو راه را به چشم سیه‌گونه بسته‌ای
آوردنت به‌ مصردلم، نرخها شکست
حالم کسادیست تو آن را شکسته‌ای
بستم چو عهد با دل دیوانه‌ خوکنم
از ره رسیدی و همه‌عهدم گسسته‌ای

  • چهارشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی بهاریه -(بهار آمده و چند بیقرار دلی) * مرتضی محمودپور

497

رباعی بهاریه -(بهار آمده و چند بیقرار دلی) بهارشعرهایم فقط تویی آقا

بهار آمده و چند بیقرار دلی
بهار عطر گل باغ یا بهاردلی
تراوت‌غزلی یا رباعی‌عشقی
توشاه‌بیت‌غزلهای من مدار دلی

  • چهارشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

غزل ناب عرفانی * احسان محمود پور

633
5

غزل ناب عرفانی «ظهور» آمدنی نیست بل مختصاتی است که باید رفت و بدان رسید.
...و أنّ الرّاحل إلیک قریب المسافة (۱)

شوق وصال دارم و لبریز رفتنم
من از تبار تجربه‌های رسیدنم
هرقدر سخت باشد و هرقدر هم که دور
رودم که در مسیر به دریا رسیدنم
مرداب شد هر آن‌که ز رفتن درنگ کرد
دل‌بسته‌ی همیشگی ِ دل‌نبستنم
در وقت ایستادگی، هم‌راه آبشار
وقت خروش، هم‌قدم سیل‌ها منم
دارم عبور می‌کنم از روی خویشتن
یعنی به فکر در دل او آرمیدنم
احسان محمودپور

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مناجات با خدا در شب های جمعه شب عفو بخشش -(امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم، من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم!) * هستی محرابی

2045

مناجات با خدا در شب های جمعه شب عفو بخشش -(امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم، من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم!) #شب_جمعه_شب_توبه_و_انابه

امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم

من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم

گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم

چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم

از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده

شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم

خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم

بر خوانِ رحمتِ تو بی معرفت نشستم

در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم

در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟

آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت

در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم

اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا

آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم

یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت

در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم

ای منتهای رحمت بر من عن

  • پنج شنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 20:17
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

یک غزل ناب -(آخرین جمعه رمضان) * مرتضی محمودپور

409

یک غزل ناب -(آخرین جمعه رمضان) بفرمائید

یک جرعه غزل ناب

هاجر اسماعیل میآید ز ره آرام باش

بر تمام زخمهای انتظار آلام باش

قصه خنجر به حنجر داستانی بیش نیست

خنده بر لب آور و چون شهد روی کام باش

کوکب اقبالت آخر از سفر میآید و

چون کبوترمیرسد دیده‌به‌سوی بام باش

این‌طهورایی‌قدح دردست‌ساقی‌مانده‌است

پس‌توهمچون‌می میان باده‌واین جام باش

شهرت عالم چو بادامی کندکام تو تلخ

شهد و شیرینی اگر خواهی بیا گمنام باش

شیوه‌درحج‌فقران مشهدسلطان‌رضاست

گرخراسان میروی باعشق در احرام باش

  • شنبه
  • 19
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 01:40
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

سّر سحر -(هرکس سحر ندارد از خود خبر ندارد) * مرتضی محمودپور

1456
1

سّر سحر -(هرکس سحر ندارد از خود خبر ندارد) هرکس سحر ندارد
از خود خبر ندارد

ای جرعه‌کشان باده پیاپی بزنید

از نای خوش حنجره‌ها نی بزنید

هوهوی سحر بگوش دل میآید

از باده او پیاله‌ای می بزنید

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

حقیقت نماز حسین است -(آمد سحر برای نمازت قیام کن) * مرتضی محمودپور

467
1

حقیقت نماز حسین است -(آمد سحر برای نمازت قیام کن) حقیقت

نمازحسین است

آمد سحر برای نمازت قیام کن

قبل از دعا به شاه شهیدان سلام کن

سّرسحر حقیقت کوی حسینی است

آری طلب ز ساقی کوثر تو جام کن

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

رباعی -(صبح آمد و خورشید غزل آورده!) * هستی محرابی

431

رباعی -(صبح آمد و خورشید غزل آورده!) #والصبح_إذا_أسفر

صبح آمد و خورشید غزل آورده
صبحانه ای از شیر و عسل آورده
باید بچشد لعلِ لبت تا بیند
این مزرعِ هستی چه عمل آورده!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

شیعه یعنی جنگ در راه خدا با مداحی میثم مطیعی -(به حنجر شهدا سوگند، که شب و روز عاشوراست) * حسن صنوبری

575
2

شیعه یعنی جنگ در راه خدا با مداحی میثم مطیعی -(به حنجر شهدا سوگند، که شب و روز عاشوراست) به حنجر شهدا سوگند، که شب و روز عاشوراست
ز خون جاری مظلومان همه عالم کربلاست
به شقایق‌های معصوم چمن سوگند
به گلوی سرخ اطفال یمن سوگند
شیعه یعنی جنگِ در راه خدا
جنگِ با کفر و جهل و روی و ریا
جنگِ با خون‌خواران، با یاران شیطان
جنگِ با آمریکا
(لبیک لبیک، مولا یا ثارالله، یا اباعبدالله)

نغمه پرداز: سید صالح حسینی
شاعر: حسن صنوبری

  • چهارشنبه
  • 23
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 21:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

تقدیم به مردم مظلوم "یمن" -(تا دل از دلضعفه های وعده ی شیطان پر است ) * علی اکبر نازک کار

503

تقدیم به مردم مظلوم "یمن" -(تا دل از دلضعفه های وعده ی شیطان پر است ) تا دل از دلضعفه های وعده ی شیطان پر است
از سراب بندگی و معرفت لیوان پر است
در منا بر سینه کوبیدیم سنگ دین، ولی
چشم را وا کن که در دنیای ما شیطان پر است
بانگ رسوایی برآور پیش ظلم ظالمان
مصلحت اندیش،چون کوفه در این دوران پر است
بطن دین جنگ است با ظلمت وگرنه هر زمان
از قبیل غزه و صنعا و آبادان پر است
گاهی از تن دست شستن معنی مردانگی است
از عمل کاری برآید، حرف در میدان پر است
مثل سرباز یمن که در مسیر زهد دوست
جام تدبیرش فقط از باده ی عرفان پر است
سیر شد با لقمه های درد ،قدّش خم نشد
سفره اش از نان اگر خالی است از ایمان پر است
درس عاشورا برای شیعه این شد، در جهان
استقامت هست تا آل ابوسفیان پر است
سر

  • سه شنبه
  • 29
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زندگی -(لحظه ها رهگذرند و غمِ دل شاد کنیم!) * هستی محرابی

460

زندگی -(لحظه ها رهگذرند و غمِ دل شاد کنیم!) #زندگی_زیباست

لحظه ها رهگذرند و غمِ دل شاد کنیم
از حکایات خوشِ غنچه و گل یاد کنیم

بنشینیم دمی همدمِ هم باشیم و
فرصتِ گفتنِ از خاطره ایجاد کنیم

کوه دیدیم اگر در سرِ راهِ ایام
یاد از اندوه دلِ خسته ی فرهاد کنیم

دستها را برسانیم بهم تا شاید
چشم را از قفسِ فاصله آزاد کنیم

عشق زیباست که با قدرت آن بی تردید
می توانیم جهان را همه آباد کنیم!

#هستی_محرابی

  • دوشنبه
  • 5
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

شب جمعه -(این گدا در پیشِ لطفِ حضرتت بی آبروست!) * هستی محرابی

530

شب جمعه -(این گدا در پیشِ لطفِ حضرتت بی آبروست!) #یا_غیاث_المستغیثین
#شب_جمعه_شب_رحمت

آنقدر کردم دعا امّا دریغ از حاجتی
این دلم در حسرتِ یک بار آمین تو است
این گدا در پیشِ لطفِ حضرتت بی آبروست
تو ز خوبیت ببخشا گر ندارد حرمتی!

#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

سرّ معرفت -(مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت ‌) * ابوسعید ابوالخیر

1521
2

سرّ معرفت -(مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت ‌) مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت ‌
دیوانۀ عشق تو سر از پا نشناخت
هر کس به تو ره یافت ز خود گم گردید
آن کس که تو را شناخت خود را نشناخت
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجودم همگی دوست گرفت
نامی‌ست ز من بر من و باقی همه اوست
دل گر ره عشق او نپوید چه کند
جان دولت وصل او نجوید چه کند
آن لحظه که بر آینه تابد خورشید
آیینه «اَنَا الشَّمس» نگوید چه کند
هرچند که جان عارف، آگاه بُوَد
کی در حرم قدس تواَش راه بود؟
دست همه اهل کشف و ارباب شهود
از دامن ادراک تو کوتاه بود
عارف که ز سرّ معرفت آگاه است
بی‌خود ز خود است و با خدا همراه است
نفی خود و اثبات وجود حق کن
این معنی

  • پنج شنبه
  • 22
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد