برو ای صبای رحمت خبری کن آشنا را
به نگاه می فروشش برسان سلام ما را
و کسی نگفته شعری مثل تو شهریارا
"علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا"
که خراب و مست کردی دل مبتلای ما را
همه تشنه ی سبویی ز شراب کوثر آقا
سر عاشقان به خاک کف پای قنبر آقا
هوس سفر نداری به دیار نوکر آقا
شده قلب پر گناهم به مثال خیبر آقا
تو بیا و فتح کن قلعه پر جور و جفا را
همه روز در پی تو،همه شب در انتظارت
دل غرق ظلمت من که فقط شده دچارت
دل من پی جوابی است ز چشم بیقرارت:
که شبی نیفتد آقا به مسیر من گذارت؟
که نوازشی نمایی تو یتیم بی نوا را
به خیال رویت آقا همه شب نماز کردم
نی بی نوای نایم به لب تو ساز کردم
به امید دیدن تو سفر ح
- پنج شنبه
- 26
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 15:34
- نوشته شده توسط
- محمدرضا نادعلیان