لطفِ پروردگار را خواهم
یک نسیم از بهار را خواهم
خلوتی در کنار را خواهم
دوری از روزگار را خواهم
سرِ بی اختیار را خواهم
دَمی از ذوالفقار را خواهم
تیغِ شیرِ خدا مرا هوس است
اَبروی مرتضی مرا هوس است
دل با نفس همنشین دارم
چه شیاطین که در کمین دارم
رو زِ عصیان شرمگین دارم
خوش دلم من، به این یقین دارم
تا علی را به دل نگین دارم
چه غم از روزِ واپسین دارم
سرِ من روزِ حشر، پایین نیست
زندگی بی علی که شیرین نیست
وقت آن است انقلاب کنم
پای در حلقه ی رکاب کنم
مدحِ خلّاقِ آفتاب کنم
سر فرو در دلِ شراب کنم
عشقِ خود را کمی حساب کنم
عرضه اش نزدِ بوتراب کنم
تا همان قدر ساغرم بدهد
رُتبه ای مثلِ قنبرم بدهد
شاهِ
- سه شنبه
- 30
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور