با وجودی که در این میخانه هستم تازه کار
بیقرارم،بیقرارم،بیقرام،بیقرار
شکرولله جذبه ی ساقی مرا کرده شکار
هم سپردم عقل و دل را با توکل دست یار
هم شدم سرمست،هم از شدت مستی خمار
دوست دارم مِی بنوشم با همین حال خراب
دوست دارم مست باشم،نه به دنبال ثواب
دوست دارم بشنوم امشب سلامم را جواب
دوست دارم جان سپارم در رکاب بوتراب
مست دارد ساقی ما در دوعالم بیشمار
اولین و آخرین مخلوق خالق ساقی است
مهر او قبل از تولد در دل مستان نشست
خوش به حال آنکه شد بعد از خدا ساقی پرست
یاعلی گفته خدا وقتی که با او داده دست
حق به این مخلوق خالق دائماً کرد افتخار
یک نفر باقی نمانده پای جولان علی
رفت بی سر هر کسی آمد به می
- شنبه
- 26
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور