امام حسن مجتبی علیه السلام

مرتب سازی براساس

میلاد امام حسن مجتبی ع -(محصولِ دو نورِ آسمانیست حسن ع) * هستی محرابی

565

میلاد امام حسن مجتبی ع -(محصولِ دو نورِ آسمانیست حسن ع) #السلام_عیلک_یا_کریم_اهل_بیت_ع

محصولِ دو نورِ آسمانیست حسن (ع)
از جنسِ عقیقِ کهکشانیست حسن

از هر قدمش لطف و کرم می بارد
گلواژه ی نابِ مهربانیست حسن!

#میلاد_نور_پیشاپیش_مبارکباد
#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

میلاد امام حسن مجتبی ع -(صلِ علی محمد، دسته گلِ خدا در ماهِ خدا خوش اومد) * هستی محرابی

1572
2

میلاد امام حسن مجتبی ع -(صلِ علی محمد، دسته گلِ خدا در ماهِ خدا خوش اومد) ‍ #سرود_میلاد_امام_حسن_مجتبی_ع
#کریم_اهل_بیت_سبک_نوشته

صلِ علی محمّد، صلِ علی محمّد (ص) (۲)
دسته گلِ خدا در، ماهِ خدا خوش اومد (۲)

نسیمِ رحمت اومد، ز باغِ جنّت اومد
به یمنِ این ولادت، چه خیر و برکت اومد

همامِ شاهِ شوکت، نورِ ولایت اومد
بس که کریمه آقا، این همه نعمت اومد (۲)

بَه ز نسیمِ کویش، به یمنِ نازِ رویش
سراسرِ مدینه، پُر شده عطر و بویش

علی ز پنجه ی دس، شونه زنه به مویش
شکرِ خدا که مولا، رسید به آرزویش

صلِ علی محمّد، صلِ علی محمّد (۲)
دسته گلِ خدا در، ماهِ خدا خوش اومد (۲)

ز شوقِ مقدم او، دلا چه شوری داره
نشاط و شادمونی، از آسمون می باره

نگاهِ مستِ گیتی، براش چه بی قراره
زمین داره

  • دوشنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 آرش براری

متن شعر مدح امام حسن مجتبی (ع) -(خوشابحال گدایی که ریزه خوار شماست ) * آرش براری

923

متن شعر مدح امام حسن مجتبی (ع) -(خوشابحال گدایی که ریزه خوار شماست ) خوشابحال گدایی که ریزه خوار شماست
خوشابحال غلامی که پیشکار شماست

خوشابحال جزامی که هم غذات شده
نشسته است سر سفره و کنار شماست

قرار شد همگی بنده شما باشیم
که بندگی خدا تحت انحصار شماست

بدون شک که حریم تو خانه وحی است
و جبرییل امین هم سرایدار شماست

بگیر جان مرا هر زمان که میخواهی
که مرگ و زندگی من در اختیار شماست

خوشابحال خودم دلسپرده‌ات هستم
و بیشتر ز همه کشته مرده‌ات هستم

شب تولد تو با شبی برابر نیست
برای سائل از این شب شبی که بهتر نیست

سریعتر نوه‌اش را کنیز های حرم
بیاورید که دل در دل پیمبر نیست

کجاست آن زن بی چشم و رو نگاه کند
که نسل احمد مکی تبار ابتر نیست

بدون حب تو بنده نمیرسد به

  • چهارشنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

میلاد امام حسن علیه السلام -(با آمدنت قلب جهان روشن شد) * هستی محرابی

738
3

میلاد امام حسن علیه السلام -(با آمدنت قلب جهان روشن شد) #میلاد_امام_حسن_مجتبی_ع

با آمدنت قلبِ جهان روشن شد
چشمانِ زمین و آسمان روشن شد

در ماهِ پُر از عطرِ خدا آمده ای
با نورِ تو شمعِ رمضان روشن شد!

#میلاد_نور_مبارکباد
#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 محسن صرامی

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(از اهل منبر این روایت را شنیدم ) * محسن صرامی

1289
0

مدح امام حسن مجتبی(ع) -(از اهل منبر این روایت را شنیدم ) از اهل منبر این روایت را شنیدم

در روضه ی غربت به این مطلب رسیدم

و حاصل کل خدائی خداوند

دو مصرع شعر خدا در اولین بند

از انبیاء غیر از پیمبر،در جهان سر

شیرین برای فاطمه چون جان حیدر

در کودکی بودند روزی در رقابت

با این دو معنای رقابت،شد رفاقت

ناگاه زهرا دید بابایش فراوان

ذکرش شده جانم حسن،جانم حسن جان

زهرا که عالم بود بر کار پیمبر

پرسید از بابای خود با دیده ی تر

بابا چرا احسنت گفتی دلبرم را

تحسین نکردی دلبر کوچکترم را

اشک پیمبر شد روان از حرف زهرا

فرمود دیدم از زمین تا عرش اعلا

حتی خودت حتی علی حتی خداوند

حتی تمام انبیاء با اشک و لبخند

از فرط شادی قلبشان در شور و شین است

بر روی

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

حصرت قاسم (ع) -(نوجوان بود و مست جام حسن) * علیرضا امانی مجد

649

حصرت قاسم (ع) -(نوجوان بود و مست جام حسن) نوجوان بود و مست جام حسن

یادگاری ز احتشام حسن

اذن میدان گرفته با اصرار

پسر پاک و با مرام حسن

سوی میدان رزم خود می رفت

پا به پا ... گام جای گام حسن

پشت سر... عمه ها به هم گفتند

قاسم است این... و یا تمام حسن؟.

کربلا ایستاد رو در رو

اولین بار... با امام حسن

ابتدا موج آب زد تعظیم

سر کند خم به احترام حسن

بوسه زد خاک و گفت ای قاسم

با تو شد زنده ، اهتمام حسن

اهل کوفه خیال می کردند

رفته از یادها قیام حسن

قاسم اما به تیغ خود می گفت

مددی... گیرم انتقام حسن

تیغ تیزش به آسمان چون رفت

آفرین آمد از کلام حسن

پنجه ها نعره زد... بنام خدا

پاسخ آمد... بزن.. بنام حسن

یک به یک دسته دسته ..لشگ

  • سه شنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا امانی مجد
ادامه مطلب

نام تورا به خط جنون بر علم زدم (امام حسن مجتبی) * رامین برومند

701

نام تورا به خط جنون بر علم زدم (امام حسن مجتبی) السلام علیک یا حسن بن علی

بر باده ی شراب کرم تا لبم زدم
خطی درشت با قلمم روی غم زدم

آتش گرفت جان من از مستی شراب
نظم تمام شعر و غزل را به هم زدم

از خود برون شدم به جنان طعنه ها زدم
در زیر سایه ی کرمت تا قدم زدم

تا اینکه عشق را به همه ثابتش کنم
نام تو را به خط جنون بر علم زدم

با عیسوی مفاخره کردیم تا سحر
او از مسیح دم زد و من از تو دم زدم

کردم توسلی به دوچشمت و در خیال
بر روی دفترم دو سه طرحی قلم زدم

تا که مزار خاکی تان را کنم طواف
بهر ضریح و قبر تو نقش حرم زدم

بر روی گنبدی که نداری، به پرچمش
با خط سبز نام [حسن] را رقم زدم

هستم ز خاک پای تو "زائر " اگر شدم
مدیون لطف فاطمه ام از تو دم ز

  • سه شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 22:34
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

۲۶ربیع الاول سالروز صلح امام حسن (ع)ومعاویه(لع) -(ذکر لبم این تکه کلام است حسن جان) * قاسم نعمتی

970

۲۶ربیع الاول سالروز صلح امام حسن (ع)ومعاویه(لع) -(ذکر لبم این تکه کلام است حسن جان) ذکرلبم این تکه کلام است"حسن جان"
دردوکلمه جمله تمام است"حسن جان"
باخونِ جگرنامهء خودمُهرنمودی
صلح توسبب ساز‌ِقیام است حسن جان
#قاسم_نعمتی

  • سه شنبه
  • 13
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دوبیتی در مدح امام مجتبی -(کرَم و بخشش بی حد...حسن است) * منصوره محمدی مزینان

2583
1

دوبیتی در مدح امام مجتبی -(کرَم و بخشش بی حد...حسن است) کرَم و بخشش بی حد...حسن است
قوت قلب محمّد (ص)حسن است
او که بی واسطه هم می بخشد
نوه یِ ارشد احمد...حسن است

  • چهارشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

باران نور -(دل آواره بود و وطن آفریدند ) * رضا رسول زاده

529

باران نور -(دل آواره بود و وطن آفریدند ) دل آواره بود و وطن آفریدند
هزاران اویس و قرن آفریدند
پی خویش تا عاشقان را کشانند
دلیلی بر عاشق شدن آفریدند
کسای یمانی سه تن داشت و
تنی دیگر از پنج تن آفریدند
به گلزار زهرا شکفت حُسنُ یوسف
و بر قامتش پیرهن آفریدند
صِله می دهد فاطمه بر گداها
که او را گلی چون حسن آفریدند
دگر هیچ حرفی زِ ما و زِ من نیست
حسن هست و دیگر بجز او سخن نیست
حقیر، آنکه مجنونِ نامِ حسن نیست
چه بدبخت، آنکه غلامِ حسن نیست
کسی از درش دست خالی نرفته
که "نه" گفتن اصلاً مرام حسن نیست
سرِ سفره ما نان و آبی که داریم
یقیناً بجز فیض عام حسن نیست
به صُلحش بپا کرد جنگی جهانی
قیامی شبیه قیام حسن نیست
به ظاهر مزارش به خاک بقیع است
به با

  • سه شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

قرص مهتاب -(وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم ) * رضا رسول زاده

636

قرص مهتاب -(وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم ) وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم
به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم
با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست
حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم
من فطرتم میلِ مناجاتِ سحر دارد
در آسمانِ بندگی باید رها باشم
امشب که قرصِ کاملِ مهتاب را دیدم
مطلوب باشد گرمِ تسبیح و دعا باشم
گفتند بابِ رحمتِ حق روی من باز است
گر معتکف در نیمه ی ماهِ خدا باشم
دیدم هم اکنون که بساطِ عاشقی جور است
خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم
با یک توسُّل بر نَخی از چادرِ زهرا
خاکِ قدومِ یوسفِ خیرُالنِّسا باشم
غم زآتشِ دوزخ ندارم تا "حَسَن" دارم
وقتی که اسمِ اعظمی چون "یاحَسَن" دارم
بیداری یا خواب است رؤیایی که می بینم؟
هست آسمان

  • سه شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

قرص مهتاب -(وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم ) * رضا رسول زاده

614

قرص مهتاب -(وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم ) وقتش رسیده تا که قَدری با خدا باشم
به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم
با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست
حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم
من فطرتم میلِ مناجاتِ سحر دارد
در آسمانِ بندگی باید رها باشم
امشب که قرصِ کاملِ مهتاب را دیدم
مطلوب باشد گرمِ تسبیح و دعا باشم
گفتند بابِ رحمتِ حق روی من باز است
گر معتکف در نیمه ی ماهِ خدا باشم
دیدم هم اکنون که بساطِ عاشقی جور است
خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم
با یک توسُّل بر نَخی از چادرِ زهرا
خاکِ قدومِ یوسفِ خیرُالنِّسا باشم
غم زآتشِ دوزخ ندارم تا "حَسَن" دارم
وقتی که اسمِ اعظمی چون "یاحَسَن" دارم
بیداری یا خواب است رؤیایی که می بینم؟
هست آسمان

  • سه شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

غزل مرثیه امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(دل بی‌شکیب از غم فصل جدایی است) *استاد محمد جواد غفورزاده

635

غزل مرثیه امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(دل بی‌شکیب از غم فصل جدایی است) دل بی‌شکیب از غم فصل جدایی است
جان، بی‌قرار لحظهٔ وصل خدایی است
این شامِ هجر نیست، که باشد شب وصال
این روزِ مرگ نیست، که روز رهایی است
این زهر نیست، شربتِ شیرین آرزوست
این کوزه نیست، چشمهٔ حاجت روایی است
هرگز ننالم از غمِ بیگانه، ای دریغ
رنجی که من کشیده‌ام از آشنایی است
شد روزگارِ من، سپری سال‌های سال
با همسری، که شیوهٔ او بی‌وفایی است
من در وطن غریبم و تنها، کسی نگفت
این شاهد شهید مدینه، کجایی است
یارانِ من، ز باغ وفا گل نچیده‌اند!
آیینِ مهرورزیِ آنان، ریایی است
در تنگنای سینهٔ من، این دل صبور
آیینهٔ مجسّمِ صبرِ خدایی است
دارم هزار عقده به دل، باز طبعِ من
مثل نسیم، عاشق مشکل‌گشایی است
فرمود

  • چهارشنبه
  • 5
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

حسن جان -(من كشته ي آن برق ضريح ام كه نداري) * محسن صرامی

495

حسن جان -(من كشته ي آن برق ضريح ام كه نداري) من كشته ي آن برق ضريح ام كه نداري
كارم شده بر پنجره اش زل زدن از عمد

تو شاه كريمي و گداي تو منم من
خالي ست ببين سفره ي ما اكثرأ از عمد

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

خطاب به توهین کننده به امام حسن مجتبی(علیه السلام) -(با توام با تو جناب مازنی) * محسن صرامی

489

خطاب به توهین کننده به امام حسن مجتبی(علیه السلام) -(با توام با تو جناب مازنی) با توام با تو جناب مازنی
مانده ام تو مرد هستی یا زنی

گرگ هستی پس خودت را تا کجا
جای آدم میتوانی جا زنی

پای قطامی وسط بوده یقین
گول خوردی با مقامی یا زنی

در میان آتش قهر حسن
میرسد روزی که دست و پا زنی

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(آواره ي عشق تو شدم در وطن از عمد) * محسن صرامی

553
1

یاامام حسن علیه السلام -(آواره ي عشق تو شدم در وطن از عمد) آواره ي عشق تو شدم در وطن از عمد
ماندم به هواخواهي تو در قرن از عمد

دائم گره پشت گره در كار من افتاد
بند است به دامان تو دستان من از عمد

من كشته ي آن برق ضريح ام كه نداري
كارم شده بر پنجره اش زل زدن از عمد

تو شاه كريمي و گداي تو منم من
خالي ست ببين سفره ي ما اكثرأ از عمد

توصيف جمال تو كسي كرد برايم
مستانه دريدم بخدا پيرهن از عمد

با دست خودت لقمه به سگ ميدهي اي شاه
له له زنم و باز گذارم دهن از عمد

يك شب وسط شور حسين آخر هيئت
شيرين سخني كردم و گفتن حسن از عمد

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(غزل به بيت حسن در زدن بدهكار است) * محسن صرامی

808

یاامام حسن علیه السلام  -(غزل به بيت حسن در زدن بدهكار است) غزل به بيت حسن در زدن بدهكار است
به آن غريب ميان وطن بدهكار است

نگفته اند و نگفتيم از آن امام غريب
به صبر و صلح و سكوتش سخن بدهكار است

و گفت حضرت زهرا حسن عزيز من است
كسي كه گفته كم از او به من بدهكار است

زمانه بر حسن ابن علي ضريح و حرم
به شاه كرببلا هم كفن بدهكار است

  • دوشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(هميشه گفته دلم با شما سخن از دور) * محسن صرامی

621

یاامام حسن علیه السلام  -(هميشه گفته دلم با شما سخن از دور) هميشه گفته دلم با شما سخن از دور
كريم هستي و كردي كرم به من از دور

ارادتي به تو دارد دلم شبيه اويس
سلام ميدهمت در همين قرن از دور

براي تو حرمي در خيال ميسازم
غبار صحن تو را ميزنم به تن از دور

نشسته ام به خيال خودم سحرها را
كنار پنجره فولادت اكثرأ از دور

چه ميشود كه شوم زائر تو از نزديك
چقدر دم بزنم از تو يا حسن از دور

دلم هواي تو كرده كريم اهل البيت
مرا براي زيارت صدا بزن از دور

دوباره تشنه شدم پس حسين ميگويم
سلام مثل هميشه به بي كفن از دور

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

امام حسن عسگری علیه السلام -(ساقی مرامت کوه ذره پروری بود) * محسن صرامی

687

امام حسن عسگری علیه السلام -(ساقی مرامت کوه ذره پروری بود) ساقی مرامت کوه ذره پروری بود
در میکده دائم حسابم دفتری بود

هرچند دادی یازده جام پیاپی
این آخرین جام تو چیز دیگری بود

جوشید در رگ های من مستی از این می
تاثیر آن هم عسگری هم حیدری بود

سیل گدا در سامرایش موج میزد
جبرئیل هم با کاسه آنجا مشتری بود

معصوم در ذرات هم تاثیر دارد
از معصیت حتی غلام اش هم بری بود

یا فاطمه ذکر مدام اش بود،ازبس
مثل همه اجداد پاکش مادری بود

قسمت نشد کعبه به دور او بگردد
بر کعبه این غم داغ گریه آوری بود

رفتم نجف دیدم علی هم عاشق اوست
روی ضریح انگورهای عسگری بود

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

مطاع -(خواستم از او كلاه اما سري بخشيده است) * محسن صرامی

563

مطاع -(خواستم از او كلاه اما سري بخشيده است) ما صدايش كرده ايم،او بيصدا بخشيده است
غالبأ قبل از تقاضا او به ما بخشيده است

شك ندارم معني نام حسن يعني كريم
هر چه دارد را به سائل بارها بخشيده است

چه گدا باشد گدائي را بلد،چه نابلد
او كريم است و فراوان بر گدا بخشيده است

شد گدا در سامرا بسيار از اين حيث كه
او بدون منت و چون و چرا بخشيده است

با خدا دارد رقابت ميكند آقاي ما
پا به پاي بخشش و جود خدا بخشيده است

با نكير و منكر آن شب من كه ميگويم برو
بنده را قبلأ امام سامرا بخشيده است

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

سینه ی سوزان -(عاشقی سینه ی سوزان و غمی میخواهد) * محسن صرامی

536

سینه ی سوزان  -(عاشقی سینه ی سوزان و غمی میخواهد) عاشقی سینه ی سوزان و غمی میخواهد
مست دلدار شدن باده کمی میخواهد

بید مجنون سحری گفت به من با گریه
بردن نام حسن قد خمی میخواهد

گیرم از گریه نشد راه به جائی ببرم
نظر مرحمت او،قسمی میخواهد

گفتن شعر برای حسن آقای بهشت
کار من نیست،یقین محتشمی میخواهد

با نشستن نشده هیچ زمان کار درست
پس بقیع از همه ی ما حرمی میخواهد

حسرت و شاید و اما و اگر کافی نیست
حسن ابن علی از ما قدمی میخواهد

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

حسن عشق مني -(ديوانه كند عطر تو هر ياسمني را) * محسن صرامی

486
0

حسن عشق مني  -(ديوانه كند عطر تو هر ياسمني را) ديوانه كند عطر تو هر ياسمني را
معراج برد نام تو هر انجمني را

از عشق تو شد خود زني آزاد،كه احمد
توبيخ نكرده ست اويس قرني را

اثبات كند اينكه تو آقاي كريمي
وقتي كه خريدي ز كرم مثل مني را

رنگ لب تو داغ تر از قبل نموده است
بازار خريدار عقيق يمني را

بلوا شد و عشاق به سوي تو دويدند
وقتي كه شنيدند سكوتي علني را

بر خاك زدي جنگ جمل عايشه ها را
تو ياد گرفتي ز علي بت شكني را

من داد زدم داد زدم داد زدم داد
اين جمله ي زيباي حسن عشق مني را

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(هرعاشقي كه اويس قرن نخواهد شد) * محسن صرامی

433

یاامام حسن علیه السلام  -(هرعاشقي كه اويس قرن نخواهد شد) هرعاشقي كه اويس قرن نخواهد شد
كه هر عقيق،عقيق يمن نخواهد شد

شترسوار جمل را زمين زد و گفتند
كسي شبيه حسن،بت شكن نخواهد شد

؛؛كسي به حسن و ملاحت به يار ما نرسد؛؛
كسي به حسن و ملاحت حسن نخواهد شد

پس از حسن همه عالم اگر كريم شوند
چنين كريم و چنين خوش سخن نخواهد شد

دو گوشواره ي عرش خدا،حسن و حسين
نصيب هر دو به نحوي كفن نخواهد شد

طبيعتأ همه دور از وطن غريب،ولي
به جز حسن كه غريب وطن نخواهد شد

  • چهارشنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(خدا محبت او را به من کرامت کرد) * محسن صرامی

626

یاامام حسن علیه السلام -(خدا محبت او را به من کرامت کرد) خدا محبت او را به من کرامت کرد
در این سرا به گدا در زدن کرامت کرد

رسیده است به ما هر چه در دو عالم،حق
به نام نامی او اکثراً کرامت کرد

اسیر عشقم و اهل مدینه ام قطعاً
پس اینچنین شد و حب الوطن کرامت کرد

همیشه بیشتر از خواهش گدا داده است
به سائلانش عقیق یمن کرامت کرد

عزیز فاطمه الحق که چشم و دل سیر است
چقدر لقمه ی نان از دهن کرامت کرد

زبان زد است کرامات مجتبی همه جا
نگفته حاجت ما را حسن کرامت کرد

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

عزيز فاطمه -(هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد) * محسن صرامی

462

عزيز فاطمه  -(هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد) هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشيد

اگر چه حاجت مردم فقط زميني بود
چه رزق ها كه به آن ها از آسمان بخشيد

كريم هر چه كه دارد ز خود نميداند
چقدر زندگي اش را به ديگران بخشيد

بني اميه به ذلت كشيد مردم را
عزيز فاطمه عزت به مومنان بخشيد

،ويطعمون طعام،در همين خانه ست
به سائل و به يتيم و اسير نان بخشيد

كرم نهفته فراوان به صلح او حتي
به دين مرده دوباره دميد و جان بخشيد

همينكه پلك كسي در مصيبت اش تر شد
گناه او كه بماند به او جنان بخشيد

به جاي آب به او زهر داد،در عوض اش
كريم قاتل خود را دم اذان بخشيد

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

دیده ی تر -(آمدم با اذن تو یکبار دیگر در حرم) * محسن صرامی

534

دیده ی تر -(آمدم با اذن تو یکبار دیگر در حرم) آمدم با اذن تو یکبار دیگر در حرم
بر مشامم میرسد هی عطر مادر در حرم

خادمین سبز پوشت فرش میکردند پهن
جا نبود از ازدحام شیعه دیگر در حرم

به عجب صحن و سرائی یا کریم اهلبیت
نغمه ی جانم حسن پیچیده یکسر در حرم

آمدم از سمت باب القاسمت وارد شدم
رزق خلق الله شد تقسیم از این در در حرم

با وجودی که حریمت از کبوتر بود پر
با خودم آورده بودم دو کبوتر در حرم

بسکه زیبا بود پرواز کبوتر های تو
از حسادت روح من هم زد کمی پر در حرم

تشنه ام شد در طواف صحن سقاخانه ات
یک دو پیمانه زدم مستانه ساغر در حرم

با اذان صبح از خوابم پریدم ناگهان
باز هم من ماندم و این دیده ی تر در حرم

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(همين در اول شعرم سخن كم آوردم) * محسن صرامی

588

یاامام حسن علیه السلام  -(همين در اول شعرم سخن كم آوردم) همين در اول شعرم سخن كم آوردم
شكسته آمدم اما محن كم آوردم

چقدر واژه و مضمون براي گفتن،از
بيان غربت او در وطن كم آوردم

دلم براي زيارت بهانه ميگيرد
من از فراق حسن در قرن كم آوردم

گلايه ميكند از من حسين در محشر
كه مدح و مرثيه هاي حسن كم آوردم

غذا به دست خودش ميدهد به سگ،پس من
هميشه حسرتم اين شد دهن كم آوردم

چنان بزرگ و كريم است و مهربان آقا
كه در شمارش لطف اش به من كم آوردم

تمام روضه ي زينب به قتلگاه اين است
كه از مدينه ي جدم كفن كم آوردم

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(قصد ما در كم نوشتن از تو كوتاهي نبود) * محسن صرامی

507

یاامام حسن علیه السلام -(قصد ما در كم نوشتن از تو كوتاهي نبود) قصد ما در كم نوشتن از تو كوتاهي نبود
ذره هستم،تو بزرگي،سوي تو راهي نبود

اين كه سگ را ميدهي با دست هاي خود غذا
جز خودت شاه كرم،اين كار هر شاهي نبود

شب اگر مي آمدي از خانه بيرون بي نقاب
در ميان آسمان با نور تو ماهي نبود

تو معزالمومنين بودي و هستي تا ابد
بي وجود صلح تو امروز اللهي نبود

كس به جز تو زندگي اش را نبخشيده سه بار
نا اميدان را به جز بيت تو درگاهي نبود

در ميان دوستان خاص هم بودي غريب
محض اينكه بشنود درد تو را چاهي نبود

گيسويت را در جواني غصه اي كرده سفيد
زندگي در كام تو جز تلخي آهي نبود

  • سه شنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(تمام خلقت خود را نياز مي بينم) * محسن صرامی

501

یاامام حسن علیه السلام -(تمام خلقت خود را نياز مي بينم) تمام خلقت خود را نياز مي بينم
عجيب سجده به پايت؛نياز؛مي بينم

به جز حقيقت عشقت تمام عالم را
چه ديده و چه نديده مجاز مي بينم

تمام حسن خدائي خلاصه شد در تو
چه بايد از تو بگويم كه ناز مي بينم

براي مست تو ديگر نماز واجب نيست
سجود ما به خودت را نماز مي بينم

رسيد نیمه ي ماهي كه ماه آن هستي
امام دوم شيعه به هر زمان هستي

نبوده جز پدر تو اميرمومن ها
معز مومن خلقت در اين جهان هستي

تو پاره ي تن پيغمبري و زهرائي
بزرگ اهل سماوات و آسمان هستي

كريم آل عبائي كريم اهل البيت
براي سائل بيچاره فكر نان هستي

گرفته حال خوشش را دل سحر از تو
رسانده است به عالم سحر خبر از تو

براي خلقت عالم خداي منان هم
فقط گرفت

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(مي سپارم گوش جانم را به فرمان حسن) * محسن صرامی

608

یاامام حسن علیه السلام -(مي سپارم گوش جانم را به فرمان حسن) مي سپارم گوش جانم را به فرمان حسن
خوش به حال منكه هستم كلب دربان حسن

پا نخواهم پس كشيد از اين عقيده هيچ وقت
من حسن را مي پرستم،جان به قربان حسن

صلح او احياگر دين رسول الله شد
ما شديم از بعد صلح او مسلمان حسن

ميشود قطعأ طبيب عالم آن بيمار كه
هست در بين طبيبان تحت درمان حسن

غصه ي نان را نخواهد خورد اصلأ هيچ وقت
سائلي كه لب زده يك بار بر نان حسن

دشمنش هم برنگشته نا اميد از خانه اش
شامل ما ميشود جود فراوان حسن

حسرت هر چه جذامي را ملائك ميخورند
تا جذامي ميگذارد سر به دامان حسن

فاتح جنگ جمل كار خودش را كرده است
ترس دارد عايشه از تيغ بران حسن

تا ابد از ذوالفقار مرتضي آيد ندا
گور خود را كنده آ

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد