امام حسن مجتبی علیه السلام

مرتب سازی براساس
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(گلدسته دارد پس نگو گنبد ندارد) * محسن صرامی

498

یاامام حسن علیه السلام -(گلدسته دارد پس نگو گنبد ندارد) گلدسته دارد پس نگو گنبد ندارد
اينجا حرم دارد نگو مرقد ندارد

از عرش زائر دارد اينجا پس نگوئيد
كه زائر در حال رفت‌ آمد ندارد

دارالكرم دارد براي زائرانش
بر سينه ي محتاج دست رد ندارد

صحني شبيه صحن جامع دارد اينجا
صحن غريبي كه همه مشهد ندارد

در هيچ جائي در حرم ها غير از اينجا
خدام بي دين و بد و مرتد ندارد

غربت در اين صحن و سرا بيداد كرده
بي شك غريبي در مدينه حد ندارد

خوب است آدم دق كند از غصه اينجا
بيچاره آنكه گريه ي ممتد ندارد

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(از اهل منبر اين روايت را شنيدم) * محسن صرامی

476
2

یاامام حسن علیه السلام  -(از اهل منبر اين روايت را شنيدم) از اهل منبر اين روايت را شنيدم
در روضه ي غربت به اين مطلب رسيدم

دو حاصل كل خدائي خداوند
دو مصرع شعر خدا در اولين بند

از انبياء غير از پيمبر،در جهان سر
شيرين براي فاطمه چون جان حيدر

در كودكي بودند روزي در رقابت
با اين دو معناي رقابت،شد رفاقت

ناگاه زهرا ديد بابايش فراوان
ذكرش شده جانم حسن،جانم حسن جان

زهرا كه عالم بود بر كار پيمبر
پرسيد از باباي خود با ديده ي تر

بابا چرا احسنت گفتي دلبرم را
تحسين نكردي دلبر كوچكترم را

اشك پيمبر شد روان با حرف زهرا
فرمود ديدم از زمين تا عرش اعلا

حتي خودت حتي علي حتي خداوند
حتي تمام انبياء با اشك و لبخند

از فرط شادي قلبشان در شور و شين است
بر روي لب هاشان

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(حسن اي كريم مطلق،تو نماد هل اتائي) * محسن صرامی

743

یاامام حسن علیه السلام -(حسن اي كريم مطلق،تو نماد هل اتائي) حسن اي كريم مطلق،تو نماد هل اتائي
كه فرشته هم بيايد،در خانه ات گدائي

در خانه ي تو اصلأ،نشود گدا معطل
تو صدا زدي گدا را،چه صداي آشنائي

چه كسي به جز تو گيرد،به بغل جزاميان را
كه به درد لاعلاجان،تو طبيب و خود دوائي

من و له له مدامم،سر كوچه ي كريمان
كه به دست خود گذاري،به دهان سگ غذائي

به جواب مرد شامي،به سرش كشيده اي دست
به سخاوتت قسم كه،به كرامتت خدائي

تو به صلح خود شكستي،جريان بت پرستي
كه بقاي دين تو هستي،چه سكوت پرصدائي

من و حسرت حرم كه،به دلم نشسته داغش
چه شود بگويم آقا،چه حريم با صفائي

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(اگر كريم توئي سائلي نمي ماند) * محسن صرامی

1071

یاامام حسن علیه السلام -(اگر كريم توئي سائلي نمي ماند) اگر كريم توئي سائلي نمي ماند
ميان بنده و رب حائلي نمي ماند

اگر بگيري از اين بنده ها گدائي را
براي عمر بشر حاصلي نمي ماند

گره گشا كه تو باشي كريم اهل البيت
براي هيچ كسي مشكلي نمي ماند

اگر خداست تو را عاشق و تو معشوقي
براي عشق دل قابلي نمي ماند

اگر كه قرص قمر را به تو دهم نسبت
در آسمان قمر كاملي نمي ماند

كمي اگر بزني پس،نقاب از چهره
به عشق تو نسپرده دلي نمي ماند

فقط اگر كه غلام تو رو كند علم اش
ميان حوزه دگر فاضلي نمي ماند

نوشته بر در دارالكريم جبرائيل
اگر كريم توئي سائلي نمي ماند

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مرهم -(میان هجمۀ غم‌ها اگر پناه ندارد) * حسین عباسپور

544

مرهم -(میان هجمۀ غم‌ها اگر پناه ندارد) میان هجمۀ غم‌ها اگر پناه ندارد
حسین هست نمی‌گویم او سپاه ندارد

حسین مرهم زخم برادر است و غمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد

حسین هست که سر روی شانه‌اش بگذارد
حسین هست نیازی به تکیه‌گاه ندارد

میان لشکر او مرد مانده؟ آه نمانده
درون خانۀ خود یار دارد؟ آه ندارد

زمانه تلخ‌ترین زهر را به کام حسن ریخت
دلاوری که به جز ترک جنگ، راه ندارد

کسی که صلح حسن را غلط شمرد ندانست
امام مفترض الطاعة اشتباه ندارد

درید قلب حسین آن چنان ز داغ برادر
که احتیاج به گودال قتلگاه ندارد

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دشت لاله -(شرط محبت است به‌جز غم نداشتن) * وصال شیرازی

649
2

دشت لاله -(شرط محبت است به‌جز غم نداشتن) شرط محبت است به‌جز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن

از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست
الا خدای در همه عالم نداشتن

جانی برای خدمت جانان به تن بس است
اما چو جان طلب کند آن هم نداشتن

گر سر به یک اشارۀ ابرو طلب کند
سر دادن و در ابروی خود خم نداشتن

معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش
عاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن

گر کام تلخ و لخت جگر خواهد از کسی
در کاسه جای شهد به‌جز سم نداشتن...

زان‌سان که خورد سودۀ الماس مجتبی
درهم نکرد روی خود، اهلاً و مرحبا...

در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد

خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی علیه السلام -(استاد ابلفضل دلاور هستی) * محمد حبیب زاده

613

امام حسن مجتبی علیه السلام -(استاد ابلفضل دلاور هستی) استاد ابلفضل دلاور هستی
مانند علی تو فوق باور هستی
از شیوه رزم تو همه فهمیدند
در جنگ جمل فاتح خیبر هستی

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی علیه السلام -(حک شده با دست زهرا هرکجای قلب من) * محمد حبیب زاده

542

امام حسن مجتبی علیه السلام -(حک شده با دست زهرا هرکجای قلب من) حک شده با دست زهرا هرکجای قلب من
بعد ذکر یاعلی ذکر حسن شیرین دهن
یکصد و هجده دفعه مستانه باید نعره زد
لا فتا الا علی و لا کریم الا حسن

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 19:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

آن شهیدی که... -(کیست او؟ آن‌که بین خانۀ خود) * سید محمد مهدی شفیعی

691

آن شهیدی که... -(کیست او؟ آن‌که بین خانۀ خود) امام باقر (علیه‌السلام) فرمود:

«أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، كُلَّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ»
امام حسین (علیه‌السلام) قبر امام حسن (عليه‌السلام) را هر شب جمعه زیارت می‌کرد.

? تفصیل وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۴۰۸

کیست او؟ آن‌که بین خانۀ خود
مکر دشمن مجاورش بوده‌ست
او که انگار در تمام قرون
هرچه غربت معاصرش بوده‌ست

او که از روزهای کودکی‌اش
شعله در خانۀ دلش افتاد
دم‌ به‌ دم داغ ظهر عاشورا
در نفس‌های آخرش بوده‌ست

نه فقط شد مدینه مدیونش
کربلا میوه داد از خونش
آن شهیدی که سیدالشهدا
هر شب جمعه زائرش بوده‌ست

صلح او تیغ در نیام علی‌ست
کربلا ج

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مدح امام حسن(ع) -(...من زائر نگاه توام از دیار دور) *سید محمدرضا شرافت

872
2

شعر مدح امام حسن(ع) -(...من زائر نگاه توام از دیار دور) ..من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور

در نام تو چه حس غریبی نهفته است
در نام تو چه خاطره‌ها می‌شود مرور

آقا غریب هستی و وقت سرودنت
حسی غریب در دل من می‌کند ظهور

من هم غریب مثل تو یا ایها الغریب
من کی صبور مثل تو یا ایها الصبور

با تو چقدر ماهیتم فرق می‌کند
مانند ایستادن شب در حضور نور

در پیشگاه آینه مرد مقربی
تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی

ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی
ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی

روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است
نور تو ابتدای جهان، روح عالم است

از قلب تو ندیده‌ام آقا رحیم‌تر
از بخشش و کرامت دستت کریم‌تر

حاتم به دست بخشش تو بوسه‌ها زده است
نز

  • پنج شنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی علیه السلام -(دوشنبه های حسن عشق دیگری دارد) * محمد حبیب زاده

5839
5

امام حسن مجتبی علیه السلام -(دوشنبه های حسن عشق دیگری دارد) دوشنبه های حسن عشق دیگری دارد
حسن به گردن دل حق دلبری دارد
ابهت نبوی از وقار او پیداست
نگاه باغضبش جنس حیدری دارد

  • دوشنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(چشمت به پرنده‌ها بهاری بخشید) * حیدر منصوری

471

شعر  رباعی امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(چشمت به پرنده‌ها بهاری بخشید) چشمت به پرنده‌ها بهاری بخشید
شورِ دل تازه‌ای، قراری بخشید
قربان صبوری و سکوتت مولا
نام تو به صبر اعتباری بخشید

  • پنج شنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

مدح امام حسن مجتبی علیه السّلام * عادل لاله چینی

721
1

مدح امام حسن مجتبی علیه السّلام شعر خودمی کنم آغاز،حسن جان من است

داده بر من پر پرواز،حسن جان من است

بِنِگر بر دو لب احمد مختار و ببین

که کند حسِّ خود ابراز،حسن جان من است

پدرش وصف ورا کرده به میدان نبرد

او بود یکه و تک تاز، حسن جان من است

گرچه امید دل حضرت زهراست حسین

قلب زهرا دهد آواز، حسن جان من است

رجز حضرت عباس به میدان نبرد

که به آن می کند اعجاز، حسن جان من است

خانه اش قتلگه غربت او گردیده

نبود همسرش همراز، حسن جان من است

همه ی عمر شده خاطره ی کوچه غمش

یاد مادر به تو دمساز، حسن جان من است

ذکر (لاله) همه ی عمر فقط یا حسن است

شده ام من به تو دلباز؛حسن جان من است

  • یکشنبه
  • 29
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مدح و ولادت امام حسن علیه السلام -(عمريست كه هستيم مسلمان حسن جان) * آرمان صائمی

1108

مدح و ولادت امام حسن علیه السلام -(عمريست كه هستيم مسلمان حسن جان) عمريست كه هستيم مسلمان حسن جان
عمريست دخيليم به دامان حسن جان
ما ريزه خورِ سفره ى احسان حسن جان
تنها قسم مادر او جان حسن جان
-
زهراست در اين بزم پريشان حسن جان
-
نام دگر عشق فقط نام حسن بود
مستىِ دلم از مى و از جام حسن بود
در دام حسينيم...نگو دام حسن بود
خورشيد طلوعش فقط از بام حسن بود
-
والله كه عالم شده حيران حسن جان
-
صد قبله فداى خم محراب نگاهش
صد حاتم طاعى بنِشسته سر راهش
ناهيد و زُحل ريخته از زلف سياهش
فرمانده ى ما اوست و ما عضو سپاهش
-
ما را بنويسيد غلامانِ حسن جان
-
خورشيدِ تماشايى آفاق على بود
اين آينه ى جذبه ى اخلاق على بود
در جنگ جمل نيروى خلاق على بود
در كل،حسن آئينه و مصداق على بو

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

ترکیب بند امام حسن مجتبی علیه السلام -(وقتش رسیده تا که قَدری با خُدا باشم ) * رضا رسول زاده

532

ترکیب بند امام حسن مجتبی علیه السلام -(وقتش رسیده تا که قَدری با خُدا باشم ) وقتش رسیده تا که قَدری با خُدا باشم
به اصلِ خود برگردم از غفلت جدا باشم
با اهلِ دنیا هرچه که بودم دگر کافی ست
حالا زمانش شد که با اهلِ ولا باشم
من فطرتم میلِ مناجاتِ سحر دارد
در آسمانِ بندگی باید رها باشم
امشب که قرصِ کاملِ مهتاب را دیدم
مطلوب باشد گرمِ تسبیح و دعا باشم
گفتند بابِ رحمتِ حق روی من باز است
گر معتکف در نیمه ی ماهِ خدا باشم
دیدم هم اکنون که بساطِ عاشقی جور است
خوب است من هم در مدینه یک گدا باشم
با یک توسُّل بر نَخی از چادرِ زهرا
خاکِ قدومِ یوسفِ خیرُالنِّسا باشم
.
غم زآتشِ دوزخ ندارم تا "حَسَن" دارم
وقتی که اسمِ اعظمی چون "یاحَسَن" دارم
.
بیداری یا خواب است رؤیایی که می بینم؟
هست

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

ترکیب بند امام حسن مجتبی علیه السلام -(دل آواره بود و وطن آفریدند ) * رضا رسول زاده

448

ترکیب بند امام حسن مجتبی علیه السلام -(دل آواره بود و وطن آفریدند ) دل آواره بود و وطن آفریدند
هزاران اویس و قرن آفریدند
پی خویش تا عاشقان را کشانند
دلیلی بر عاشق شدن آفریدند
کسای یمانی سه تن داشت و
تنی دیگر از پنج تن آفریدند
به گلزار زهرا شکفت حُسنُ یوسف
و بر قامتش پیرهن آفریدند
صِله می دهد فاطمه بر گداها
که او را گلی چون حسن آفریدند
.
دگر هیچ حرفی زِ ما و زِ من نیست
حسن هست و دیگر بجز او سخن نیست
.
حقیر، آنکه مجنونِ نامِ حسن نیست
چه بدبخت، آنکه غلامِ حسن نیست
کسی از درش دست خالی نرفته
که "نه" گفتن اصلاً مرام حسن نیست
سرِ سفره ما نان و آبی که داریم
یقیناً بجز فیض عام حسن نیست
به صُلحش بپا کرد جنگی جهانی
قیامی شبیه قیام حسن نیست
به ظاهر مزارش به خاک بقیع است
ب

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام حسن علیه السلام -(عاشق نشد آنكس كه قرن را نشناسد) * محسن صرامی

612
1

یاامام حسن علیه السلام -(عاشق نشد آنكس كه قرن را نشناسد) عاشق نشد آنكس كه قرن را نشناسد
اي واي اگر بوي وطن را نشناسد

يعقوب به خود گفت الهي كه زليخا
عاشق نشود،يوسف من را نشناسد

هرگز به تمكن نرسد در همه ي عمر
هر كس كه الفباي سخن را نشناسد

از اصل خود افتاده نه از اسب كسي كه
مجذوب عقيق است و يمن را نشناسد

پس حاصل يك عمر گدائي من اين است
بيچاره گدائي كه حسن را نشناسد

ما عاشق و ديوانه ي او بوده و هستيم
سرمست ز پيمانه ي او بوده و هستيم

المنت ولله كه از بدو تولد
مهمان كرمخانه ي او بوده و هستيم

دور سر عشاق حسن گشتم از آغاز
درميكده پروانه ي او بوده و هستيم

با دست خودش لقمه به سگ داد و از آن پس
دربان در خانه ي او بوده و هستيم

ما ريزه خور،ريزه خور،ريزه

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر امام حسن (ع) -(پانزده شب سر سجاده تورا خواسته ام..) * سید پوریا هاشمی

393
1

شعر  امام حسن (ع) -(پانزده شب سر سجاده تورا خواسته ام..) پانزده شب سر سجاده تورا خواسته ام..
در مناجات خدا را ز خدا خواسته ام...

لیله القدر مرا زودتر آماده کنید..
قدر را در شب میلاد شما خواسته ام..

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر امام حسن(ع) -(حسین است مست وقار حسن) * سید پوریا هاشمی

620

شعر امام حسن(ع) -(حسین است مست وقار حسن) حسین است مست وقار حسن
حسین است هرجا کنار حسن
حسین است است دنبال کار‌ حسن
حسین است در اختیار حسن

حسینی ‌که سرها کف پای اوست
امیری حسن روی لبهای اوست

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

مدح و میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(حُسن را نام و نشان کیست؟ حسن) * سیدبشیر حسینی میانجی

742

مدح و میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام -(حُسن را نام و نشان کیست؟ حسن) حُسن را نام و نشان کیست؟ حسن
عشق را سرّ نهان کیست؟ حسن

سرو سبز چمن سبز سرور
زینت و زیب جهان کیست؟ حسن

به رسول و به ولیّ و به بتول
مایه ی راحت جان کیست؟ حسن

مِهرِ ماه رمضان است علی
ماهِ ماه رمضان کیست؟ حسن

حُبُّهُ حَیَّ عَلَی خیرِالعَمَل
چو پدر، روح اذان کیست؟ حسن

در بیان نبََوی مثل حسین
سیّد اهل جنان کیست؟ حسن

آن که صلحش چو قیام است به حق
اُسوه ی پیر و جوان کیست؟ حسن

«مجتبی» و «تقی» و «سیّد» و «سبط»
هم «امین» و هم «امان» کیست؟ حسن

آن که از طعنه ی صرصر به بهار
گلشنش گشت خزان کیست؟ حسن

آن که در نیمه ی شب، بهر حسین
کرده است آه و فغان کیست؟ حسن

ای «بشیر»! از دل و جان باز بگو
حُسن را نام

  • یکشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی امام حسن مجتبی(ع) -(کار دل ما فقط تو را خواستن است) * حمیدرضا شکارسری

593

رباعی امام حسن مجتبی(ع) -(کار دل ما فقط تو را خواستن است) کار دل ما فقط تو را خواستن است
ابیات خود از غیر تو پیراستن است
معنای وسیع صلح را فهمیدیم
ای آن‌که نشستن تو برخاستن است

  • سه شنبه
  • 4
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:34
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 رسول رشیدی راد

تقدیم محضر مقدس، شریف و نورانی کریم آل الله امام حسن مجتب(ع) و شیفتگان درگاهش -(حیران شده تمام نظرها یکی یکی.) * رسول رشیدی راد

405

تقدیم محضر مقدس، شریف و نورانی کریم آل الله امام حسن مجتب(ع) و شیفتگان درگاهش -(حیران شده تمام نظرها یکی یکی.) حیران شده تمام نظرها یکی یکی.
محو جمال آن روی زیبا یکی یکی.

از عرش آمدند ملایک که در زمین.
بی پرده بنگرند خدا را یکی یکی.

از راه، بهر عرضه ی تبریک می رسند.
صحرا و کوه و جنگل و دریا یکی یکی.

از چهره ات صفات جلال و کمال حق.
جبریل بر شمرده مجزا یکی یکی.

آیات حسن سوره ی یوسف به سجده اند.
در پای تو به وقت تماشا یکی یکی.

خورشید و ماه در قدمت با ستاره ها.
گردیده بر مدار تو شیدا یکی یکی.

حاتم، عزیز مصر و سلیمان شده دخیل.
بر دامنت به دست تمنا یکی یکی.

قنداقه ات به خنده در آغوش می کشند.
مولا علی، پیمبر و زهرا یکی یکی.

از سر به صبر با صله وا می کند علی.
از درب خانه خیل گداها یکی یکی.

بر عهده اش

  • سه شنبه
  • 4
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر ترکیب بند مرثیه امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(می‌بینمت میانۀ میدان غریب‌تر) * محمد حسین انصاری نژاد

387

شعر ترکیب بند مرثیه امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(می‌بینمت میانۀ میدان غریب‌تر) می‌بینمت میانۀ میدان غریب‌تر
یعنی که از تمام شهیدان غریب‌تر

میدان چقدر دستخوش عمروعاص‌ها
بر نیزه است یکسره قرآن غریب‌تر

می‌بینمت که خسته و مجروح می‌روی
می‌بینم از همیشه‌ات ای جان غریب‌تر

در غربت بقیع، شبانگاه می‌وزد
موسیقی ملایم باران غریب‌تر

باران مگر بیاید و کاری کند دریغ
آنجا گل است وقت بهاران غریب‌تر...

هر شب شمیم گمشدۀ یاس با تو بود
هر روز در مدینه کماکان غریب‌تر

افسوس کوفه‌کوفه خوارج هنوز هست
رسم نفاق -سکۀ رایج- هنوز هست

او کیست بر نخیله که خنجر کشیده است
شولا میان معرکه بر سر کشیده است

سنگر گرفته پشت سرت در پناه نخل
خود را کنار از آن همه لشکر کشیده است

کوفی‌ست... بر سیاهی پیشان

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مرثیه امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(اگر خدا به زمین مدینه جان می‌داد) * مهدی مردانی

499

شعر غزل مرثیه امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(اگر خدا به زمین مدینه جان می‌داد) اگر خدا به زمین مدینه جان می‌داد
و یا به آن در و دیوارها دهان می‌داد

كه جای من بسرایند از غریبی تو
شنیدن غزلی كوه را تكان می‌داد

خدا نخواسته حتماً و گر نه می‌دانم
كه از شنیدن یك شعر، كوه جان می‌داد

پس از علی شایع بود كه شبانه هنوز
غریبه‌ای به یتیمان كوفه نان می‌داد

غریبه‌ای كه اگر دیگران غمش دادند
همیشه شادی خود را به دیگران می‌داد

غریبه‌ای كه تو بودی و مثل بغض علی
گلوی تو خبر از زخم و استخوان می‌داد

درون خانۀ خود تا غروب كردی آه
به غربت تو لب آفتاب اذان می‌داد...

شهاب‌های جهان می‌شدند خون جگرت
زمین اگر كه غمت را به آسمان می‌داد

پر ملائكه تابوت را بغل می‌كرد
اگر كه بدرقۀ تیرها امان می‌

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست) * حسین عباسپور

502

شعر غزل  امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست) سکه‌ها ایمانشان را برد، بیعت‌ها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمت‌ها شکست

دست بدعت جانماز از زیر پای او کشید
در شب شومی که قبح هتک حرمت‌ها شکست

خنجر مأموم بر پای امامش زخم زد
قامت دین را نماز بی‌بصیرت‌ها شکست

دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان
آه، این آیینه را سنگ ملامت‌ها شکست

زهر جعده تلخ‌تر از صلح تحمیلی نبود
زهر را نوشید و بغضش بعد مدت‌ها شکست

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(چه خبر شد که راه بندان است) * عباس همتی

481

امام حسن مجتبی علیه‌السلام -(چه خبر شد که راه بندان است) چه خبر شد که راه بندان است
کوچه کوچه پر از غزلخوان است
همه انگشت‌ها به دندان است
ماه روی حسن نمایان است
سبز مثل بهار می‌آید

با فقیران نشسته روی حصیر
برکت می‌دهد به نان و پنیر
به نگاهش دل یتیم، اسیر
سفره پهن و چه فرق اینکه فقیر
از کدامین دیار می‌آید

باز تا بخششی دوباره کند
اهل آن نیست استخاره کند
سنگ را مهر او ستاره کند
به همین ابر اگر اشاره کند
ابر پروانه‌وار می‌آید

مثل آیینه است آیینش
رمضان الکریم مسکینش
شمس از سکه‌های زرینش
سائل خنده‌های شیرینش
به امید انار می‌آید

دل‌شکسته‌ست از زمانۀ خود
تکیه داده به نخل خانۀ خود
غرق در شور بی‌کرانۀ خود
دارد از خلوت شبانۀ خود
ماه شب‌زنده‌دار می‌آید

هرچ

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام حسن مجتبی«ع» -(ای غریبی که غربت چشمت) * احمد حسین پور علوی

800

متن شعر امام حسن مجتبی«ع» -(ای غریبی که غربت چشمت) ای غریبی که غربت چشمت
غزل ناب آشنایی شد
حس و حالت به شعر جان بخشید
حُسن تو آیتی خدایی شد

چهل و هفت گردش کامل
سهم دنیای توست اما دل
آن‌قدر حول محورت چرخید
که دل آسمان هوایی شد

صلح تو جنگ نابرابر بود
قلم عهدنامه خنجر بود
شاهد این مثال آوردم
پسرت را که کربلایی شد

ای نگاهت به سبزی قرآن
صوت بارانی تو المیزان
هرکه از جام تو عسل نوشید
چشم‌هایش طباطبایی شد

دو برادر نگو دو نیمۀ سیب
هر دو بودید کم‌سپاه و غریب
پس چرا آستان تو خاکی است
او چرا گنبدش طلایی شد؟

کربلا ومدینه وکوفه
با زیارات غیر معروفه
همه را گشتم ونفهمیدم
این غزل عاقبت کجایی شد

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام حسن مجتبی(ع) -(با ذكر یا كریم همه یاكریم‌ها) *سید حسین خدایار

798

شعر غزل امام حسن مجتبی(ع) -(با ذكر یا كریم همه یاكریم‌ها) با ذكر یا كریم همه یاكریم‌ها
خواندند با تو یا علی و یا عظیم‌ها

تا بوده‌ام همیشه فقیر تو بوده‌ام
باشد حكایت من و تو از قدیم‌ها

باید تمام مردم دنیا گدا شوند
وقتی تویی كریم‌ترین كریم‌ها

هم سرخوشند از کلماتت فقیه‌ها
هم جرعه‌نوش بادهٔ فضلت حكیم‌ها

ای حاء و سین و نون شما ریشهٔ حسین
ای مقصد خدا ز الف لام میم‌ها

هم زنده‌اند از دم گرمت مسیح‌ها
هم در تكلمند به لطفت كلیم‌ها

تو با حسین نور نگاه پیمبرید
كوری چشم‌های حسود عقیم‌ها

حتی نوادگان حسن هم حسینی‌اند
كرب‌و‌بلاست مرقد عبدالعظیم‌ها

ما عاشقان قاسم و عبداللَه توایم
بر ما نگاه كن پدر این یتیم‌ها

من در بقیع حاجت خود را گرفته‌ام
آن گوشه کز نگاه تو

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

السلام علیک یا حسن مجتبی علیه السلام -(زینت دست حسن ...دُرِّ کرامت شده است) * منصوره محمدی مزینان

461

السلام علیک یا حسن مجتبی علیه السلام -(زینت دست حسن ...دُرِّ کرامت شده است) زینت دست حسن ...دُرِّ کرامت شده است
خوبی اش نزد همه مایه ی عادت شده است

دَری ازسمت خدا وا شد و با بارشِ نور
وقت نازل شدن آیه یِ رحمت شده است

با نشان دادن گهواره ی بارانِ بهشت
در دل آیــنه و آب قیامت شده است

آنقدر مشک فشان است که از بوی خوشش
نفسِ باد صبا غرقِ طروات شده است

بس که گل بوسه به لبهای پدرداده...حسن
غنچه ی سرخ لبش غرقِ حلاوت شده است

سفره داری که به لبخندِ ملیحش نمکِ
سفره ی فاطمه در ماه ضیافت شده است

بوده از سیطره ی لطف کریمِ ثقـلین
حاتم طایی اگر صاحب شهرت شده است

کشتی دین خدا از ثمرِ صلح حسن
سمتِ سرمنزل مقصود هدایت شده است

هم زبانزد به کرامت شد و هم غربت او
بر دل سوختگان موجب

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

بسم رب الحسن مجتبی ع -(کبوترانه رسیدم به آسمان شما) * اسماعیل شبرنگ

693

بسم رب الحسن مجتبی ع -(کبوترانه رسیدم به آسمان شما) کبوترانه رسیدم به آسمان شما
سلام می دهم از دل به آستان شما
چه عاشقانه نشستم کنار خوان شما
میان سفره ی ما هست آب و نان شما

به زیر لب همگی ذکر ربّنا داریم
چه التماس دعاها که از شما داریم

رسیده ای که همیشه پناه من باشی
کریم باشی و امّید مرد و زن باشی
نسیم روح خدا در کویر تن باشی
رسیده ای که امام همه " حسن" باشی

تو آمدی که خیالم همیشه آرام است
کسی که بی تو بماند همیشه ناکام است

سپرده ام دل خود را به دست دلدارم
من از ولایتتان دست بر نمی دارم
منی که روزه گرفتم به نیّت یارم
حسن حسن شده ذکر زمان افطارم

طواف می کنمت در مدار ماه خدا
کریم آل عبا سفره دار ماه خدا

تویی که صاحب این سفره های خیراتی
برا

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد