امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس

متن شعر درد دل با امام حسین(ع) -(دلمان تنگ روضه ها شده است) * محمد حبیب زاده

2896
0

متن شعر درد دل با امام حسین(ع) -(دلمان تنگ روضه ها شده است) دلمان تنگ روضه ها شده است
چشم حسرت کشیده تر بشود

در حسینییه سینه ای بزنیم
خستگی مان کمی به در بشود

سینه هامان فدای سینه تو
سینه باید تو را سپر بشود

مثل شمعیم و پات میسوزیم
تا که این شعله شعله ور بشود

اشکمان عزت است فروشی نیست
عالمی هم اگر که زر بشود

نذر کردیم در عزای خودت
همه ی عمرمان به سر بشود

بلکه ماهم خودی نشان بدهیم
و ز سوی تو هم نظر بشود

نگذاری بدون روضه شویم
عمرمان بی غمت هَدَر بشود

روضه الحق که فوق نعمت بود
گنج عشقی بدون قیمت بود...

  • شنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

رباعی در دلتنگی حرم امام حسین (ع) -(تا عشق تو در وجودم آمد به وجود) * عالیه رجبی

7807
5

رباعی در دلتنگی حرم امام حسین (ع) -(تا عشق تو در وجودم آمد به وجود) تا عشق تو در وجودم آمد به وجود
شد کار دلم گرفتنِ زود به زود

دلتنگی وآه و اشک و شب بیداری
اینها تبعات دل سپردن به تو بود

  • سه شنبه
  • 20
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شور امام حسین (ع) -(بزم روضت زیبا زیبا لطفت آقا دریا دریا) * ناشناس ؟؟؟

458

شور امام حسین (ع) -(بزم روضت زیبا زیبا لطفت آقا دریا دریا) بزم روضت زیبا زیبا
لطفت آقا دریا دریا
مجنونم من مجنون مجنون
تا توهستی لیلا لیلا

به سرزلف تو، اسیر دل گدا
کاسه به دستم و، فقیر درت آقا
قبله من شده ،حرم کرببلا

نگاهی کن، به حال زارم
نگاهی کن ،که بی قرارم
نگاهی کن ،ای کس و کارم

سیدنا سالارزینب
..............
پرچم تو بالا بالا
نوکر تو آقا آقا
بی مثال و بی مانندی
نداری تو همتا همتا

پسرفاطمه، همه وجود من
پسرفاطمه ،ای بود و نبود من
پسرفاطمه، ای ذکر سجود من

غلامتم ،ای شاه و سرور
غلامتم ،سایته بر سر
غلامتم ،شافع محشر
............
قامت تو رعنا رعنا
چشمان تو شهلا شهلا
نوکر تو گشته آقا
بین مردم رسوا رسوا

قبله عالمه، طاق دو ابروی تو
ملائکه همه ،محو ماه روی تو
رشته قلبمه، طره گیسوی تو

فدای تو، ماسوا یکسر
فدای تو، هستی نوکر
فدای تو ،شافع محشر
.......

  • دوشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع) _حسین مظهر عشقست ومظهر ایمان * اسماعیل تقوایی

488

یا حسین(ع) _حسین مظهر عشقست ومظهر ایمان یا حسین(ع)
حسین مظهر عشقست واسوه ایمان
حسین مظهر دلدادگیست بر یزدان

حسین جلوه ی ایثار بنده ی مخلص
حسین عارف بالله عالم عرفان

حسین آنکه گذشته زخود براه خدا
حسین سرور آزادگان کل جهان

حسین شاهد ومعنای بی بدیل شهید
حسین مهر درخشان حضرت سبحان

حسین ساقی میخانه ی ربوبیت
حسین پیر و مراد تمامی مستان

حسین نام قشنگ تمام دورانها
حسین برهمه میزان وبر همه فرقان

حسین سوره والفجر در کتاب خدا
حسین خون خداوند وعامل قرآن

حسین زاده زهرا، حسین عشق علی
حسین جان جهان، بهر مصطفی جانان

حسین هستی زینب به روز عاشورا
حسین بی کفن وبیسر و تنش عریان

حسین راضی و تسلیم در برابر حق
همان زمان که نبودش دگر تاب وتوان

حسین کعبه آمال عاشقان خدا
حسین، کرببلا، جان ما بر او قربان

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:18
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

در مدح امام حسین(ع) -(می پرستم می پرستم یا حسین) *مرحوم عباسعلی شبخیز قراملکی

2032
3

در مدح امام حسین(ع) -(می پرستم می پرستم یا حسین) مي پرستم مي پرستم يا حسين

از خم عشق تو مستم يا حسين

تا شدم مست از شراب جام عشق

از كمند عقل رستم يا حسين

نام تو بر لوح دل بنگاشتند

در حجابات الستم ياحسين

از همه با آرزوي وصل تو

رشته الفت گسستم ياحسين

نور مهرت تا به دل راهي گشود

از تعلق ديده بستم ياحسين

از سرجان و جهان برخاستم

در سر كويت نشستم ياحسين

خضر اگر از آب حيو ان زنده گشت

من زعشقت زنده هستم يا حسين

اي ز پا افتادگان را دستگير

رحمتي،دستي به دستم ياحسين

جز ولاي خاندان مصطفي

دل به كس هرگز نبستم يا حسين

سر فرازم كن من (شب خيز) را

با نگاهي گرچه پستم يا حسين

  • چهارشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ایمان دهقانیا

مدح و مناجات امام حسین(ع) -(مرغی که جلد، بر سرِ بامِ حسین شد) * ایمان دهقانیا

755

مدح و مناجات امام حسین(ع) -(مرغی که جلد، بر سرِ بامِ حسین شد) مرغی که جلد، بر سرِ بامِ حسین شد
صیدی شد و فتاده به دامِ حسین شد

مجنون شَود هر که به درک تو می رسد
مثل زهیر که مست سلامِ حسین شد

حاتم که شهره بود به احسان و جود و لطف
محتاج جود و لطف و مرامِ حسین شد

عیسی، مسیح دم است ، زِ الطاف یک دَمت
موسی کلیمِ رب ، به کلام حسین شد

بالای تاج و تخت سلیمان نوشته اند
ارباب ماست هر که غلامِ حسین شد

سینه به سینه عشق تو را ارث برده ایم
شش دانگ قلبمان به نامِ حسین شد

مارا به دوری از حرمت امتحان نکن
دل ، تنگِ کربلا و مقامِ حسین شد

دارالشِّفای خلق همین روضه ی شماست
یک قطره اشک داروی عامِ حسین شد
.
.
فتوای شیخ های خدا ناشناس بود
آبِ روانِ رود ، حرامِ حسین شد

طفلش به روی دستش و مشغول رو زدن
تیرِ سه شعبه حُسنِ خِتامِ حسین شد
.

#ایمان_دهقانیا

  • جمعه
  • 24
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 03:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسین -(ای انتهای عاشقی، آغاز راهت!) * عادل حسین قربان

489

امام حسین  -(ای انتهای عاشقی، آغاز راهت!) ای انتهای عاشقی، آغاز راهت!
ای نورِ عرش و فرش، از نورِ نگاهت!

ای جذبه‌ی جذّابِ عالم‌تابِ هستی!
عالم به قربانِ تو با آن جایگاهت

خورشیدِ تابانِ جهان: روی سپیدت
سررشته‌ی فیضِ بشر: موی سیاهت

ارکانِ هستی، لشکرِ آماده‌ی توست
جن و ملک، از جمله اعضای سپاهت

دلدادگی یعنی: سپردن دل به نامت
آسودگی یعنی: نشستن در پناهت

ما تشنگانِ وادیِ آزادگی را
با خود ببر تا انتهای قتلگاهت

  • سه شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

غزل: امام حسین علیه السلام -(نور حسین زهرا بر قلب ما دمیده) * دانیال تقوی

760

غزل: امام حسین علیه السلام -(نور حسین زهرا بر قلب ما دمیده) نور حسین زهرا بر قلب ما دمیده
نوری که از طلوعش جنت شد آفریده
از لحظه ی تولد شیر محبتش را
مادر به یا حسینی در کام من چکیده
هرگز رها نسازد مستی و جام و مِی را
هر کس برای یک بار از تربتش چشیده
شکر خدا که عمری در کوی او گداییم
روزی ما گدایان از کربلا رسیده
این عمرِ نوکری را ارزان نمیفروشم
زیرا که بیت بودم اکنون شدم قصیده
همواره روضه هایش بیچاره کرده ما را
غمهای خواهری که یک روز خوش ندیده
زینب به روی تلّ و زهرا میان گودال
راس عزیزشان را شمر از قفا بریده
او مصحف خدا را دلبند مصطفی را
فرزند مرتضی را بر خاک و خون کشیده
در کربلا وحوشان بی وقفه گریه کردند
زیرا به دید آنها جسمش شده دریده
شاعر:دانیال تقوی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:19
  • نوشته شده توسط
  • حجاب
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(وصال، حسرت دیروز و همچنان من است) * مرضیه نعیم امینی

682

مناجات با خدا -(وصال، حسرت دیروز و همچنان من است) مناجات با خدا

وصال، حسرت دیروز و همچنان من است
بلای دوری از یار امتحان من است

به فصل هجر بجز گریه چیست خاصیتش؟
به صورت همه چشم است و اشک‌دان من است

سلام تا به کی از دور، فکر فطرس باش
ملک مدام پی کار کاروان من است

حواله‌ی حرمش را به این و آن دادی
غمش حواله به من کن، غمش از آن من است

چنان دهان به دهان شعر تازه‌ام چرخید
که هرکه رفت به قربانش از دهان من است

سپرده ام به کفن دستمال اشکم را
به روز حشر همان برگه‌ی امان من است

فقیر و عاشق و مملوک و بنده‌ی اویم
مجیر و مالک و معشوق و مستعان من است

مرا به مرحمت عشق با تو پیوندی‌ست
خلاصه اینکه حسین تو مهربان من است

  • پنج شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه نعیم امینی
ادامه مطلب

عاشق شدم بستم دخیلم را به شش گوشه * مرضیه عاطفی

547
1

عاشق شدم بستم دخیلم را به شش گوشه عاشق شدم بستم دخیلم را به شش گوشه
حرف دلم را گفته ام تنها به شش گوشه

در روضه و کنج حرم، در جاده و خانه
دست توسل میزنم هر جا به شش گوشه

غرقِ طوافم! در مرام ما حسینی ها
کعبه نمی گوید کسی إلّا به شش گوشه

جز من تمام أنبیا گفتند هر لحظه
از معجزات روز عاشورا به شش گوشه

روحِ خودش مرده ست و جانِ تازه میخواهد
با اشک تکیه میزند عیسی به شش گوشه

چشمانِ اشک آلودِ خود را میکشم بر آن
تا عاقبت جاری شود دریا به شش گوشه

اربابِ من تشنه ست دریا! لااقل گاهی...
موجی بزن از آن سرِ دنیا به شش گوشه

شش ماهه اش را قدر چندین جرعه کن سیراب
از داغِ او راهی شده دل ها به شش گوشه

دارد رباب(س) از داغ طفل شیرخوارِ خود
با گریه می بیند دوباره خوابِ شش گوشه

دریا! علی اکبرم(ع) را با عطش کشتند
می گوید این را حضرتِ لیلا(س) به شش گوشه!

#صلی_ٱلله_علیک_یاقتیل_ٱلعطشان
#یاأباعبدالله_الحسین_علیه_السلام
#أللهم_ارزقنا_کربلا

  • پنج شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

در مدح امام حسین(ع) -(ای که به روی خدا روی تو دیدار آمده است) * فواد کرمانی

2314
3

در مدح امام حسین(ع) -(ای که به روی خدا روی تو دیدار آمده است) ای که بر روی خدا روی تو دیدار آمده ست

وجهِ لایبصر ز دیدارت پدیدار آمده ست

اولیا را از خدا در هر سری سِرّی جداست

وآنچه را در سر تو داری سرّ اسرار آمده ست

خلق را سودای عشقت خوانده در بازارِ عشق

عالَم از سودای عشقت عشق بازار آمده ست

در ازل چون بحرِ جودت موج زد بر ممکنات

هفت دریا قطره ای زان بحرِ زخّار آمده ست

انبیا را دستِ عشقت داد چون مشقِ بلا

از پی فرمان ، مسیحا بر سرِ دار آمده ست

ز اشتیاقِ عارضت در سینهء سینای دل

موسی عمران تَرانی گو به گفتار آمده ست

معصیت این بود آدم را که در باغِ بهشت

بی صلاحیّت مقامت را طلبکار آمده ست

پیشِ حُسنت خواست تا یوسف زند لافِ جمال

زینِ خطورِ کبر در زندان ، گرفتار آمده ست

داشت چون ایّوبِ پیغمبر به چشمانت نظر

سالها از عشقِ چشمانِ تو بیمار آمده ست

جمله ذرّاتِ جهان آیینه بر حُسنِ تواند

غیرِ مشرک را که بر آئینه زنگار آمده ست

کفر و ایمان را چو گیسویت به مویی حلقه کرد

بت پرستان را به گردن عِقدِ زنّار آمده ست

کردگار از راهِ دستِ توست فاعل در وجود

لاجرم در فعلِ حق ، دستِ تو در کار آمده ست

چون تویی حُسن آفرین را مظهرِ حُسن و جمال

ظِلّ حُسنت صورتِ جنّات و انهار آمده ست

چهرِ عالَم روشن است از مِهر و مِهر از چهرِ تو

کآفتابِ چرخِ حسنت نورِ انوار آمده ست

نقطهء بینش تو را در آفرینش دید و بس

ای که در حُکمت عوالِم حُکمِ پرگار آمده ست

ذاتِ حق را مظهری ، ای ممکنِ واجب نما

وآنچه صُنعِ توست این افلاکِ دَوّار آمده ست

چشمِ حق بین را در کسی باشد که حق را در تو دید

هر که این بینش ندارد عبدِ پندار آمده ست

اهلِ دانش را که بینش در بهشتِ قربِ توست

صورتِ جنّت بر ایشان نقشِ دیوار آمده ست

شمسِ ربّانی توئی ، هر دور در ایّامِ حق

کز مبارک مشرقی طالع دگر بار آمده ست

کردگار از رِجسِ خلقیّت شما را کرد پاک

آیهء تطهیر از آن بر آلِ اطهار آمده ست

نورِ یزدان را که می گفتیم در ارض و سماست

بی زجاج اینک تو را مصباحِ رخسار آمده ست

نارِ غیبی جمله اشیاراست در باطن ، ولی

گرمی افسردگان از شعلهء نار آمده ست

چون تو را ذاتِ مشیّت در مرادِ حق فناست

ذاتِ عفوت در مشیّت عفوِ دادار آمده ست

ایزد از خونِ تو جبران کرد عصیانِ عِباد

هر که آزادِ تو شد ، آزادِ جبّار آمده ست

قهرِ یزدان را پناهی نیست غیر از لطفِ تو

خُلقِ نیکت مظهری بر لطفِ قهّار آمده ست

رتبه ات را بر شفاعت جای هیچ انکار نیست

در ازل ابداعِ نورت بهرِ این کار آمده است

وین گلی کز آبِ خونِ توست بر گلزارِ دین

هر گلی در باغِ بینش خوار چون خار آمده ست

تا زمینِ کربلا از خونِ پاکت شد عَجین

بوی آن تربت قرین با مشکِ تاتار آمده ست

بر روانِ دردمندان تربتِ پاکت شفاست

وز خدا این موهبت مخصوصِ ابرار آمده ست

زانکه هر درمان نگردد شاملِ هر دردمند

نعمتِ ابرارِ نِقمَت بهرِ فُجّار آمده ست

چون کلامِ حق که بر مؤمن شفا و رحمت است

لیک آن رحمت ، خَسار از بهرِ کفّار آمده ست

خونِ پاکت بر زمین تا ریخت ای عرشِ خدا

آسمان را زین مصیبت چشمِ خونبار آمده ست

کشته را هرگز ندیدم زنده ماند تا ابد

جز تو ای جانی که جسمت کشتهء یار آمده ست

کس نداند کان جراحتها بر اندامت چه کرد

این کسی داند که بر وی زخمِ بسیار آمده ست

گر به ظاهر کشته ای ، در باطنِ ما زنده ای

چشمِِ اهلِ دل تو را روشن به دیدار آمده ست

چشمِ دل در خواب و دل غافل که در آغوش توست

ای خوش آن صاحبدلی کز خواب بیدار آمده ست

از وجودِ خویشتن بارِ گنه دارد (فؤاد)

پیشِ عفوت از گناهِ خود به زنهار آمده ست

  • چهارشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح امام حسین(ع) -(در هر دو جهان قبله من روی حسین است) * علی نظمی تبریزی

2453
3

در مدح امام حسین(ع) -(در هر دو جهان قبله من روی حسین است) در هر دو جهان قبله ی من روی حسین است

یعنی همه جا روی دلم سوی حسین است

با عشقِ حسین از دو جهان چون نَکَنم دل

مُلکِ دو جهان قیمتِ یک موی حسین است

فردوسِ برین با همه ی حور و قصورش

مشتاقِ حریمِ حرمِ کوی حسین است

در سجده دلم حاجت محراب ندارد

محرابِ نمازم خمِ ابروی حسین است

گشتم همه بازارِ جهان را و نجستم

مُشکی که نه در حسرت مُشکوی حسین است

خضر آنچه به صد سِیر و سفر در طلبش بود

آبی است که سرچشمه ی او جوی حسین است

اَجرامِ فَلک جلوه ای از خویش ندارند

روشنگری مِهر و مه از روی حسین است

خُلق که کنم وصف و خصال که ستایم؟

از خوی که گویم که بِه از خوی حسین است؟

سرهای سلاطین که به چوگان قضاگوست

شأن و شرف از اوست که او گوی حسین است

حورانِ بهشتی همه در گلشنِ فردوس

بویند گلی را که در او بوی حسین است

طوبی' به چنان جلوه گری ، روز قیامت

نظّاره گِر قامتِ دلجوی حسین است

در معرکه چون دید فَلک صولت او گفت :

نیروی علی در ید و بازوی حسین است

بوم و بَرَت ای کرب و بلا دشت خُتن گشت؟

یا این همه مشکین نفس از بوی حسین است؟!

آخر همه را خوابگهی هست در این خاک

از اوست سعادت که به پهلوی حسین است

اینجا اگرش اهل جفا قدر نسنجید

آنجا همه سنجش به ترازوی حسین است

(نظمی) گُنهش گر چه بود بیشتر ، امّا

توفیقِ وی این بس که ثناگوی حسین است

  • چهارشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مقام امام حسین -(نامه سر می کنم به نام حسین) * علی نظمی تبریزی

539

در مقام امام حسین -(نامه سر می کنم به نام حسین) نامه سر می کنم به نامِ حسین

باز می‌ گویم از مقامِ حسین

صد ره اول دهان خود شستیم

ورنه ، این لب کجا و نامِ حسین؟

گفت و گویی که بر زبان دارم

یا درود است ، یا سلام حسین

می پرد گر فرشته ، جهد کند

تا نشیند دمی به بامِ حسین

بر درش خان و خواجه بوسه زند

تا به جا آرد احترام حسین

گشته طوبی و سدره در جنّت

هر دو شرمنده از خرامِ حسین

در صفِ حشر ، همچنان مست است

هر که شد جرعه نوشِ جامِ حسین

پادشاهی به هر کسی ندهند

مگر آن کس که شد غلامِ حسین

دین و آئینِ احمدِ مختار

شد همه قائم از قیامِ حسین

کام نادیده جمله جان دادند

گویی این بوده است کامِ حسین

یار و همکارِ ظالمان نشوید

این بُوَد تا ابد پیامِ حسین

هیچ کس با یزید سُفله نگفت

کز تو گیرند انتقامِ حسین

آتشِ آخرت حلالت باد

کآب را کرده ای حرامِ حسین

هر که عاصی بُوَد ، شفاعت خویش

خواهد از لطفِ مستدامِ حسین

گر چه طاعت نکرده ام ، یارب

بگذر از من به احترامِ حسین

(نظمی) الحق که این چکامهء من

نیست شایستهء مقامِ حسین

بو که دیوان و دفترِ خود را

زیب و زینت دهم با نامِ حسین

  • چهارشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح امام حسین(ع) -(بی روی تو کس مهر و ولا را نشناسد) *مرحوم صدیق تبریزی

1198

در مدح امام حسین(ع) -(بی روی تو کس مهر و ولا را نشناسد) بی روی تو کس مهرولارا نشناسد

نشناخت تورا هرکه خدارا نشناسد

ازثابت و سیاره و خورشید یکی نیست

کان آیینه قبله نمارا مشناسد

هرذره ی چرخنده دراین گنبد وارون

درپیش تو خورشید سهارا نشناسد

ای آیینه ی کعبه و ترسیم خدایی

دل جزتو دگرراهنمارا نشناسد

کزروی خرد پیش تو نارد به تمنا

پرگارزمان نقطه ی بارا نشناسد

ناکام زدنیا برود آنکه به عمری

یکباره ره کرب و بلارا نشناسد

حیثیت عالم همه ازنام حسین است

آن کیست که آن کان وفارا نشناسد

با یاد حسین ارنبود زایرکعبه

حاجی ست ولی سعی و صفارا نشناسد

ازکوثرو تسنیم کجا بهره بگیرد

هرتشنه که آن آب بقارا نشناسد

درسینه ما عشق حسین است زند موج

دریای ولا چون و چرا را نشناسد

ما عاشق دربارحسینیم (صدیقا)

آیینه ما نقش خطارا نشناسد

شاعر:مرحوم صدیق تبریزی

  • چهارشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح امام حسین(ع) -(رهبر آزادگانی یا حسین) *پروفسور کاظم محمدی

593
2

در مدح امام حسین(ع) -(رهبر آزادگانی یا حسین) ‍ رهبر آزادگانی یا حسین

سرور دلدادگانی یا حسین

در حریم کبریا نام تو بود

نامدار هر زمانی یا حسین

پهلوانان در کنارت کوچکند

شیر مرد و پهلوانی یا حسین

گشته از خونت مسلمانی بلند

خود نگین کشتگانی یا حسین

خون پاکت آفرینش ها نمود

باعث محو غمانی یا حسین

هر چه گویند و بگویم من کنون

تو نه اینی و نه آنی یا حسین

هرکجا صاحب دلی پیدا شود

در درون او نهانی یا حسین

من چه گویم وصف پاکت ای حبیب

خود حقیقت را عیانی یا حسین

دارم از لطفت شفاعت یا حسین

تو شفیع شیعیانی یا حسین

کاشکی شمس از تو نوری می گرفت

نیر ارض و سماعی یا حسین

  • چهارشنبه
  • 21
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین_تقدیر نموده حکم وما محکومیم * اسماعیل تقوایی

726

یا حسین_تقدیر نموده حکم وما محکومیم تقدیر نموده حکم و ما محکومیم
از دیده شش گوشه ی او محرومیم

یا رب سببی ساز زیارت برویم
ما شیفتگان آن شه مظلومیم

اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 22
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

خسته و دلگیرم از عالم به تو رو میزنم * مرضیه عاطفی

449

خسته و دلگیرم از عالم به تو رو میزنم خسته و دلگیرم از عالم به تو رو میزنم
تا دلم پُر میشود از غم به تو رو میزنم

دردمندم! بغض هایم در گلو سنگین شده
باز میخواهم کمی مرهم! به تو رو میزنم

من گدایی وقت نشناسم! حلالم کن حسین(ع)
هر زمان، هر ثانیه هردم به تو رو میزنم

زحمتت دادم به جایش عزّتم دادی مدام
هم بدهکارم به لطفت، هم به تو رو میزنم

توبه آوردم، قبولش کن که بین روضه ها
پا به پای حضرت آدم به تو رو میزنم

هست احسانِ تو از عهد قدیم و در حرم-
دست بر کهنه ترین پرچم به تو رو میزنم

اشک هایم را ببین! شب های جمعه بیشتر
آرزوی کربلا دارم به تو رو میزنم!

#صلی_ألله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#أللهم_ارزقنا_کربلا

  • پنج شنبه
  • 22
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

شب زیارتی ارباب -(گل کرده باز طبع خوش شاعرانه ام) * محسن زعفرانیه

685

شب زیارتی ارباب -(گل کرده باز طبع خوش شاعرانه ام) گُل کرده باز طبعِ خوشِ شاعرانه ام
در وصفِ توست هر غزلِ عاشقانه ام

عشقِ حسین حال مرا خوب می کند
در این مسیر تا به ابد جاودانه ام

با یک سلام پَر زده قلبم به کربلا!
از راه دور شد حرمت آشیانه ام

شکر خدا که با کرم خویش می دهی
شب های جمعه سهم دل پُر بهانه ام

دوری کـــــــربلا به خـــــدا می کــــشد مرا
با لطفِ خود به سوی حرم کن روانه‌ام

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع) _چند وقتیست که از کرببلا محرومیم * اسماعیل تقوایی

446

یا حسین(ع) _چند وقتیست که از کرببلا محرومیم چند وقتیست که از کرببلا محرومیم
پشت در مانده وهجران زده ومغمومیم

دلخوش هستیم به تقدیم سلامی از دور
این قضا و قدر ماست، به آن محکومیم

راه عشق است ره بسته بروی عشاق
همگی عاشق آن یکه شه مظلومیم

یارب این راه بروی همه عشاق گشا
ما غلامان همه سرگشته ی آن مخدومیم

شیعه هستیم وحسین قبله گه ما باشد
همه دنبال شفاعت زسوی معصومیم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 7
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع) _شب جمعه ست، حسین ای ارباب * اسماعیل تقوایی

2135
1

یا حسین(ع) _شب جمعه ست، حسین ای ارباب شب جمعه ست، حسین ای ارباب
حال دل سوختگان هست خراب

دل ما خوش به سلام از دور است
با علیکی دل ما را دریاب

  • جمعه
  • 14
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:00
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

شب زیارتی اباعبدالله فراق کربلا(نوکرم عبدم غلامم مستحق این نیَم) * رضا ترابی گیلده

601

شب زیارتی اباعبدالله فراق کربلا(نوکرم عبدم غلامم مستحق این نیَم) فراق کربلا
نوکرم عبدم غلامم مستحق این نیَم؟
تا بیایم کربلایت ای عزیز فاطمه

هر شب جمعه دلم بهر تو آقا پَر کشَد
کن نظر بر این گدایت ای عزیز فاطمه

بس که دلتنگ تو باشم هر شب جمعه رسَد
روضه میخوانم برایت ای عزیز فاطمه

آرزو دارم بمیرم خود که می دانی کجا
در میان روضه هایت ای عزیز فاطمه

لایقم کن تا کُنم روزی میان روضه ها
جان ناقابل فدایت ای عزیز فاطمه

#اللهم ارزقنا کربلا

  • جمعه
  • 14
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مناجات با امام حسین(ع) -(چه میشود نگهی هم بما کنی آقا...) *

1473
2

مناجات با امام حسین(ع) -(چه میشود نگهی هم بما کنی آقا...) چه میشود نگهی هم بما کنی اقا
مرا برای غلامی سوا کنی اقا

چه میشود که شبی هم میان خلوت خود
فقط بخاطر زهرا دعا کنی اقا

فراق تو همه درد است ای طبیب دلم
چه میشود که تو دردم دوا کنی اقا

گرفته ای ز همان روز ابتدا دستم
گرفته ای و محال است رها کنی اقا

بدان امید دهم جان که روز رستاخیز
میان آن همه من را صدا کنی اقا

چقدر گریه کنم من میان روضه ی تان
که زائر حرم کربلا کنی اقا...

#ابوالفضل_شایسته

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شب جمعه، امام حسین(ع) -(روضه دارالشفای نوکرهاست) * محمد حبیب زاده

751

شب جمعه، امام حسین(ع) -(روضه دارالشفای نوکرهاست) روضه دارالشفای نوکرهاست
ما شفا از حسین می خواهیم

سر حالیم زیر پرچم او
ما دوا از حسین میخواهیم

او وفا را نشانمان داده
ما وفا از حسین میخواهیم

حاجت دل ز بعد بسم الله
ابتدا از حسین میخواهیم

آتش عشق را به خیمه ی دل
همه جا از حسین میخواهیم

وسط روضه با دلی پر خون
گریه را از حسین میخواهیم

شب جمعه که سخت بی تابیم
کربلا از حسین میخواهیم

روی لبهای ماست آهنگت
ما حرم لازمیم و دلتنگت...

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا * مرضیه عاطفی

537

نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا نگاه کن به منِ بینوا تو را به خدا
بیا... به قصد ترحّم بیا! تو را به خدا

به کنجِ دنجِ اتاقم که هیئت غم توست
دوباره روضه بخوان بی ریا، تو را به خدا

دلم گرفته برای حرم مرا برسان
به زائرانِ شب جمعه ها؛ تو را به خدا

نشسته ام سرِ راهت بیا و مثل قدیم
ردم نکن بطلب کربلا؛ تو را به خدا

چه بیقرارِ محرّم شدم ببر امشب-
به روضۂ شب هشتم مرا تو را به خدا

فدای تو بشوم پیش چشم من نگذار
تنِ مقطّعه را در عبا؛ تو را به خدا

نفس نفس نزن و بیقرار گریه نکن
غریب و بی رمق و بیصدا؛ تو را به خدا

حسینِ تشنه لبِ من! امام مظلومم
به خاک پنجه نکش بیهوا؛ تو را به خدا

شکسته داغ جوان قامت تو را! بگذار...
فدای تو بشود این گدا؛ تو را به خدا!

#صلی_ألله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_علی_بن_الحسین
#بالحسین_ع_إلهی_العفو
#أللهم_ارزقنا_کربلا

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

شعر حضرت سیدالشهدا(ع) -(غبار هرقدم تو صفای میخانه ست) * مهدی فرهادی

435

شعر حضرت سیدالشهدا(ع) -(غبار هرقدم تو صفای میخانه ست) غبار هر قدم تو صفای میخانه ست
نسوخت آنکه به گردت شبیه پروانه ست

چه گویم از خم چشم لبالبت ساقی
که با وجود تو میخانه هم کرمخانه ست

به غصه های دل بی قرار واقف نیست
کسی که با غم دوری یار بیگانه ست

به پای مکتب عشق و جنون و ایثارت
هرانکه عقل و دلش را نداده دیوانه ست

مرا بزن ، زدنت هم بدون حکمت نیست
همیشه کار کریمان خدا پسندانه ست

  • یکشنبه
  • 30
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

ارباب(ع) -(اهل کوفه نیستیم بر دین وفا خواهیم کرد) * حاج اصغر فرشچی

593

ارباب(ع) -(اهل کوفه نیستیم بر دین وفا خواهیم کرد) اهل کوفه نیستیم بر دین وفا خواهیم کرد
بر حسین و سربداران اقتدا خواهیم کرد

داده پیر می فروش زان می که مستیم و خمار
دیر و مسجد را به همت می سرا خواهیم کرد

ترک میخانه نخواهیم ما به فتوای شیوخ
جان و دل مست از می جام ولا خواهیم کرد

ما همه رند خراباتیم در وادی عشق
عشق ونفرت را به عالم برملا خواهیم کرد

خونفشانیم در غم کرب و بلای شاه دین
عامه را با رمز عشقش آشنا خواهیم کرد

مکتب مارا معلم چون حسین ابن علی است
غیر این مکتب معلم را رها خواهیم کرد

مکتب ما بزم عرفان مجمع عشق و وفاست
ره بیابد اجنبی از خود جدا خواهیم کرد

عاشقان کربلاییم با قلوب پر صفا
مجلس وعظ و عزا را با صفا خواهیم کرد

کربلا دارالشفای هر مریض و دردمند
تربتش را بهر بیماران دوا خواهیم کرد

شاعر دربار شاهنشاه دینی ( عدلیا )
نطق تو گویا بگردد ما دعا خواهیم کرد

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

در مدح امام حسین(ع) -(آن که عمرش مرگ بود ومرگ عمرش زندگی) * حاج اصغر فرشچی

373

در مدح امام حسین(ع) -(آن که عمرش مرگ بود ومرگ عمرش زندگی) آن که عمرش مرگ بود ومرگ عمرش زندگی
اخترخاک آشنای عـرش و هم وارستگی

آنکه عشقش تک خدا بود تابع عهد الست
قل هوالله احد گفت دست بیدادان شکست

درس عبرت داد و گفتا تا نگردیم لال و کور
نی کنیم ظلمی به مظلوم نی نهیم گردن به زور

ترکی

سن بو دنیا هم او دنیا مقتدا سن یا حسین
سن بشر سن هر بشردن ماورا سن یاحسین

سن شباب اهل جنّت سن امیر کاینات
پنج تن ایچره گل اهل کسا سن یا حسین

جدّون احمد باب پاکون حیدرو زهرا آنان
نور چشم حضرت خیرالنسا سن یا حسین

منزلی که پرورش تاپدون مکان وحی دی
شاهد احکام و آیات خدا سن یا حسین

عالم کل علومدان درسون آلدون سن تمام
دانش آموزعلی " مکتب اُم القرا سن یا حسین

روح پاکون خلق اولوب آدم نبیدن چون ازل
برتراز هر انبیا نور هدا سن یا حسین

کربلاده اولمادی بیرجه مسلمان یار اولا
سالک حق شاهد کرب و بلا سن یا حسین

حقوی پامال ایدنلر روز محشر سربه زیر
واقعا مظلوم تاریخ مثل حیدرمجتبا سن یا حسین

کاروان عـشقه رهبر مظهر عشق و وفا
سن حسن تک بیرکریم سن با سخا سن یا حسین

(عدلی ) پیر روز محشر دست بدامن دورسنه
اذن اولونسا شافع روز جزا سن یا حسین

رباعی :
درگاه شه تشنه همیشه باز است
نازم به کسی که بر حسین سرباز است
گر خرج کنی به ماتمش یک درهم
آن درهم تو به نزد حق ممتاز است

  • پنج شنبه
  • 18
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

بهار گریه است -(آسمان عشق را رنگ و هوای دیگر است) * حاج اصغر فرشچی

638

بهار گریه است -(آسمان عشق را رنگ و هوای دیگر است) آسمان عشق را رنگ و هوای دیگر است
پسر فاطمه را عالمیان نوحه گر است

رو سیه جامه بپوش مهر حسین گیر به دل
خالی از مهرحسین دل صدف بی گهر است

بهار گریه است دیده کن آشنای اشک
غافل مشو ز گوهر بریز قطره های اشک

گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست
روزی شود قیامتی دانی بهای اشک

اشکی به چشم و آهی به دل آر ز صدق و صفا
کن سلامی بر حسین تشنه لب ز نای اشک

عاشور محرم است آسمان به رنگ خون
خون می تراود ز زیر سنگ فضا از هوای اشک

گلزار دین ز کین عدو پرپر است ولیک
بلبل خموش و چمن پر ز های های اشک

زینب به جستجوی گل میان لاله هاست
یابد ببوید آورد از دل نوای اشک

تا نگاهش در یم خون بر گل پرپر فتاد
با صد نوا و آه نشست در سرای اشک

ترجمان عشق شد زان اشک حسرت چون بسی
خونِ دل افشاند ازدیده به دامن جای اشک

آن شب چراغ دیدۀ او تا سپیده سوخت
بگشود گره به همت مشکل گشای اشک

سوخت از آتش غم لیک در میان موج
بر پا نمودشام غریبان با صفای اشگ

سوخت از آتش غم لیک در میان موج
بر پا نمود شام غریبان با صفای اشگ

زآن پس لوای نهضت حسین ع به دوش او
هرجارسید عَلَم به گریه زد نشد دوای اشک

مانند موج یک نفس آرام نبود در حیات
آن قهرمان کربلا صاحب لوای اشک

«عدلی» به محشر اگرقطرۀ اشکی بود ترا
دریا شود به نگاه حسین قطره های اشک

  • جمعه
  • 19
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مقام حضرت امام حسین(ع) -(گشته بر مخلوق عالم سید و سرور حسین) *حاج نادر بابایی

1261
2

در مقام حضرت امام حسین(ع) -(گشته بر مخلوق عالم سید و سرور حسین) گشته بر مخلوق عالم سید و سرور حسین
کل احرار جهان را در جهان رهبرحسین

برده برعرش برین روح الامین قنداقه اش
حی داور عاشق او عاشق داورحسین

حضرت آدم نموده ترک اولی در بهشت
حکم هوکرده عمل ازعهدخود بهترحسین

گرزطوفانها هراسان میشود نوح نبی
دل بطوفان میزند درکربلا یکسرحسین

یک ذبیحی گرخلیل آورده بر کوی منا
کرده هفتادو دوگل درکربلا پرپرحسین

کورگشت یعقوب اگردرهجریوسف برملا
خودکفن پیچیده آری قامت اکبرحسین

درمناجاتش کلیم الله بگفت ارنی اگر
خودجمال الله بودحق راکنداظهرحسین

مردگانی زنده کردعیسی بن مریم بادعا
من گمانم در دعا کرده توسل برحسین

بارها فرموده طاهامن زاویم او زمن
از شباب جنت و برجنتی زیورحسین

مرتضی انگشترش را داد بر سائل ولی
میدهد برساربان انگشت وانگشترحسین

کاروان عمرما منزل به منزل میرود
منزل اول حسین و منزل آخر حسین

(نادرا) خالق اگر صدها جهان آرد پدید
ازهمه خوبان عالم میشود برتر حسین

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

مدح حضرت امام حسین(ع) -(مَحبوب همه شیخ و همه شاب حسین است) *حاج نادر بابایی

531

مدح حضرت امام حسین(ع) -(مَحبوب همه شیخ و همه شاب حسین است) مَحبوب همه شیخ وهمه شاب حسین است
در کَنز اَزل آن گُهر ناب حسین است

اَشرف شده چون آدم خاکی زخلایق
بر تابلو حُسن بشر قاب حسین است

واعظ شَرف از منبر و مِحراب طلب کرد
چون زینت هر منبر ومِحراب حسین است

شوری که بود ماه مُحرّم غَلیانش
این یک عَجَب و باعث اِعجاب حسین است

هرجا که ستمدیده کشد آه جگرسوز
برآه دلش از همه بی تاب حسین است

اَنهار جِنان گرچه که لب تشنهء اویند
لب تشنه فتاده به لب آب حسین است

رَاسی که سر نیزه سوار است و سرافراز
عَزم سفرش در شب مهتاب حسین است

این غافلهء غم که شده عازم کوفه
بر رَاس نِی اش قاری نایاب حسین است

افتاده بیا (نادر) اگر طالب فیضی
شاهان جهان نوکر و ارباب حسین است

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد