ای خوش آن جانی که جانانش خداست
در غم و شادی پناهِ او دعاست
.
یک دعا صدها گره وامیکند
روضه ی ارباب غوغا میکند
.
حال که درد و بلا تقدیر ماست
روضه های خانگی تدبیر ماست
.
دیده را از اشک دریا میکنیم
امتی با روضه احیا میکنیم
.
روضه بر هر درد بی درمان دواست
هر که دارد روضه حاجاتش رواست
.
گریه بینِ روضه عینِ یارب است
حالِ روضه، حال و روزِ زینب است
.
یک زیارت، یک دعا، یک زمزمه
یک نفَس یاد عزیز فاطمه
.
یاد آن آقا که کامش تشنه بود
پیکر او زیر تیغ و دشنه بود
.
یاد گودالی که شد دریای خون
جسمِ بی جانی شد از زین واژگون
.
زیر پای دشمنش افتاده بود
چنگ بر پیراهنش افتاده بود
.
`شمر روی سینه اش بنشسته بود
استخوان
- پنج شنبه
- 29
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب