امام رضا علیه السلام

مرتب سازی براساس

متن شعر و غزل توسل امام رضا علیه‌السلام -(چقدر با تو کبوتر، چقدر با تو نگاه) * عباس شاه زیدی

751
1

متن شعر و غزل توسل امام رضا علیه‌السلام -(چقدر با تو کبوتر، چقدر با تو نگاه) چقدر با تو کبوتر، چقدر با تو نگاه
چقدر آینه این‌جا نشسته راه به راه...

به چلچراغ تو امشب دخیل می‌بندم
دلم گرفته از این اتّفاق‌های سیاه

ببین چگونه ز جور زمانۀ غدّار
کنار صحن تو آهوی دل گرفته پناه

نمانده است برایم به جز دو گونۀ خیس
همین که دیده‌ام از دور گنبدت را... آه

سپهر سجده بر این در کُنَد غروب غروب
فرشته بوسه بر این دَر زَنَد پگاه پگاه

تو را به عصمت زهرا، تو را به جان جواد
که ناامید مگردان مرا از این درگاه

میان خلسه و بی‌تابی‌ام که می‌شنوم
صدای دلکش نقّاره خانه را ناگاه

شکست بغض و سکوت مرا ز گلدسته
ندای «اشهد ان لا اله الّا الله»

جواب این‌همه دلتنگی مرا بدهید
آهای آینه‌های نشسته بر

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر امام رضا توسل غزل -(اگر باران نمی‌رویاند، نامت در نگاه من) * سیدضیاءالدین شفیعی

519
2

شعر امام رضا توسل غزل -(اگر باران نمی‌رویاند، نامت در نگاه من) اگر باران نمی‌رویاند، نامت در نگاه من
کجا حُرمت نگه می‌داشت آتش بر گناه من؟...

دخیلِ غرفه‌های استجابت می‌شود عمری
به امید شفاعت، دست‌های بی‌پناه من

به پابوسِ ضریح مهربانی‌هات می‌آیم
غریبی می‌کند امّا دلِ غرق گناه من

امیری کن، مگر بالا کند روزی سرِ خود را
دلِ حسرت نصیب و چشم‌های روسیاه من

تمام شعرهایم نذرِ نامِ مادرت، شاید
شود بر آستان‌بوسی درگاهت گواه من

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام رضا علیه‌السلام (روابت ، غزل) -(ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟) * عباس شاه زیدی

547

شعر امام رضا علیه‌السلام (روابت ، غزل) -(ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟) ماه مدینه رو سوی ایران می‌آورد؟
یا آفتاب رو به خراسان می‌آورد؟

می‌تابد از تمام زوایا بر این دیار
می‌آید و به پیکر ما جان می‌آورد

جغرافیای شرق به هم می‌خورد، ببین
دارد نسیم، بوی بهاران می‌آورد

آه ای کویرهای ترک‌خورده، از عطش!
او چشمۀ کرامت و احسان می‌آورد

رو می‌کند به جانب آفاق بی‌کران
یک آسمان ترنّم باران می‌آورد

این سرزمین، بهار قدمگاه سبز اوست
او هر دلی که هست به فرمان می‌آورد

بر دوش خود ردای پیمبر نهاده است
در دست خود نگین سلیمان می‌آورد...

قرآن ناطق است که لب باز می‌کند
او از کتاب، مدرک و برهان می‌آورد...

ای آسمان بگو که ندیده‌ست چشم تو
ابری که با خود این‌همه باران می‌آورد...

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام رضا علیه‌السلام(چارپاره زیارت) -(قندیل و شمعدان و چراغان) * سعید بیابانکی

708
1

شعر امام رضا علیه‌السلام(چارپاره زیارت) -(قندیل و شمعدان و چراغان) قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
تا چشم کار می‌کند اینجا
جمعیّت است و نور و کبوتر

امشب کبوتر دل تنگم
مهمان آشیانۀ آقاست
امشب تنم نشسته در آشوب
گویی نقاره‌خانۀ آقاست

آقا بگیر دست دلم را
از پشت آن ضریح طلایی
چشم‌انتظار مرهم سبزی‌ست
این زخم، زخم کرببلایی

امشب حرم، چقدر شلوغ است
بوی اذان رها شده در باد
مثل همیشه می‌شکند تلخ
بغضی کنار پنجره‌فولاد...

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام رضا علیه‌السلام(غزل زیارت) -(«اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد) * محمد حسین ملکیان

685
3

شعر امام رضا علیه‌السلام(غزل زیارت) -(«اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد) «اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین»... در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر باز شد

در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که «یا رضا» گفتیم معبر باز شد

اولِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد

از صدای گریۀ زن‌ها یکی واضح‌تر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد

دار قالی... پنجره فولاد... مادر سال‌ها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد

نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک
سفرۀ یک شعر آیینی دیگر باز شد
::
مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد...

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا ثامن الحجج(ع)_ای هشتمین نور هدی، خورشید خاور * اسماعیل تقوایی

451
1

یا ثامن الحجج(ع)_ای هشتمین نور هدی،  خورشید خاور یا امام رضا(ع)
ای هشتمین نور هدی،خورشید خاور
ای خاک خوشبوی تو با جنت برابر

از کودکی مهر تو در این دل مقیم است
دلهای بسیاری چو من،کردی مسخر

صحن وسرایت بهترین تصویر ذهنم
دیدار آن را از خدا خواهم مکرر

ای کاش جای کفتر صحن تو بودم
تا در جوار تو شب وروزم شود سر

ای حجت ثامن،علی موسی الرضا جان
ای عالم آل نبی فرزند حیدر

آقا میان نوکران جایی به من ده
خدمت به درگاه توباشد نیک زیور

دیریست من هستم گدای درگه تو
مولا عطا کن گوشه چشمی ،روز محشر

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 00:34
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا علی بن موسی الرضا (دیدار غریب آشنا آمده ام) * اسماعیل تقوایی

539
1

یا علی بن موسی الرضا (دیدار غریب آشنا آمده ام) یاعلی بن موسی الرضا(ع)
دیدار غریب آشنا آمده ام
پا بوسی حضرت رضا (ع)آمده ام

اوملجاء شیعیان درمانده بود
درمانده ام وبه التجا آمده ام

زائر شده ام نیابت از یارانم
رو سوی حریم باصفا آمده ام

آرام دلم صحن و سرایش باشد
دلبسته ی شاه ارتضا آمده ام

بردرگه او که باب حاجات بود
با حاجت ناگشته روا آمده ام

آهوی دلم زاو ضمانت خواهد
با زمزمه ی رضا رضا آمده ام

هستم دخیل پنجره فولادش
بیمارم ودر پی شفا آمده ام

ای کاش به نوکری قبولم بکند
با گردن کج به این سرا آمده ام

  • دوشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر غزل امام رضا علیه‌السلام -(نسیم قدسی یکی گذر کن) *حجة الاسلام نیر تبریزی

1305
2

شعر غزل امام رضا علیه‌السلام -(نسیم قدسی یکی گذر کن) نسیم قدسی یکی گذر کن
به بارگاهی که لرزد آنجا
خلیل را دست، ذبیح را دل
مسیح را لب، کلیم را پا

نخست نعلین ز پای بَر کَن
سپس قدم نِه به طور ایمن
که در فضایش ز صیحهٔ لَن
فتاده بی‌هوش هزار موسی...

نسیم جنّت وزان ز کویش
شراب تسنیم روان ز جویش
حیات جاوید دمیده بویش
به جسم غلمان، به جان حورا

فلک به گردش پی طوافش
ملک به نازش ز اعتکافش
ز سربلندی ندیده قافش
صدای سیمرغ نوای عنقا

مهین مطاف شه خراسان
امین ناموس، ضمین عصیان
سلیل احمد، خلیل رحمان
علی عالی، ولیّ والا

بگو که «نیّر» در آرزویت
کند ز هر گل سراغ بویت
مگر فشانَد پری به کویت
چو مرغ جنت به شاخ طوبی

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر قصیده امام رضا علیه‌السلام -(...سلطان ابوالحسن، علی موسی، آن‌که هست) * صائب تبریزی

935
2

شعر قصیده امام رضا علیه‌السلام -(...سلطان ابوالحسن، علی موسی، آن‌که هست) ...سلطان ابوالحسن، علی موسی، آن‌که هست
گلْ‌میخِ آستانهٔ او ماه و آفتاب

آن کعبهٔ امید که صندوق مرقدش
گردیده پایتخت دعاهای مستجاب

بوی گل محمّدی باغِ خُلق او
در چین به بادِ عطسه دهد مغزِ مُشک ناب

با اسب چوب از آتش دوزخ گذر کند
تابوتِ هر که طوف کند گِرد آن جناب...

روزی که دست او به شفاعت، عَلَم شود
خجلت کشد ز دامنِ پاکِ گنه، ثواب

جودش به شیرِ پرده دهد طعمهٔ سخا
عفوش کشد به روی خطا، پردهٔ صواب

هر شب شود به صورت پروانه جلوه‌گر
«روح الامین» به روضهٔ آن آسمانْ جناب

قندیل تا به سقف حریمش نبست نقش
دریای رحمت ازلی بود بی‌حباب

معلوم می‌شود که دل آفرینش است
زان گشت مرقدش ز جهان سینهٔ تراب...

هرگاه

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر قصیده امام رضا علیه‌السلام -(...در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا) * حزین لاهیجی

422
1

شعر قصیده امام رضا علیه‌السلام -(...در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا) ...در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمین‏‌بوسی درگاه رضا کرد

سلطان خراسان که رواق حرمش را
تقدیر به خشت زر خورشید بنا کرد

این منزل جان است و تجلی‏گه سینا
کز خاک درش چشم ملک کسب ضیا کرد

این محفل قدس است که پروانگی‌اش را
ارواح به صد عجز تمنا ز خدا کرد

گلزار سبک‌‏روحی خلقش به نسیمی‏
خاشاک به جیب و بغل باد صبا کرد

قندیل، نخست از دل روح‏‌القدس آویخت‏
معمار ازل قبهٔ قصرش چو بنا کرد...

::

تضمین کنم این مصرع یکتا ز «نظیری»
«می‏‌کوشم و کاری نتوانم بسزا کرد»

در دست من خاک‏نشین نیست نثاری‏
مشتاق تو اول دل و جان روی به ما کرد

مدهوشم و از سختی هجران نخروشم‏
زین سنگ ستم، شیشه ندانم چه صدا کرد

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا ثامن الحجج _گوشه ی چشمی به ما کن یا رضا * اسماعیل تقوایی

534
1

یا ثامن الحجج _گوشه ی چشمی به ما کن یا رضا گوشه چشمی به ما کن یا رضا
دردهای ما دوا کن یا رضا

عذر تقصیرات ما را کن قبول
بهر خود ما را جدا کن یا رضا

افتخار ماست زوار توییم
حاجت ما را روا کن یا رضا

عاشقانه ما صدایت می زنیم
عاشقانت را صدا کن یا رضا

ما گداییم وتو سلطان کرم
ازکرم ما را عطا کن یا رضا

جمله بیماران بی درمان ببین
قسمت آنها شفا کن یا رضا

قسمت ما کن مکرر مشهدت
خادمی را سهم ما کن یا رضا

مشهد تو معبر کرببلاست
روزی ما کربلا کن یا رضا

روز محشر چشم ما ولطف تو
سر بزن،ما را سوا کن یا رضا

شعر :اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 02:38
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

متن شعر امام رضا (ع) -(تا سراغ مدحتان از شاعران بايد گرفت) * هانی خداداد

677
3

متن شعر امام رضا (ع) -(تا سراغ مدحتان از شاعران بايد گرفت) تا سراغ مدحتان از شاعران بايد گرفت
در چنين شعري جزاي بي كران بايد گرفت

از براي بوسه بر خاك كف پايت مدام
سبقت از طول صف پيغمبران بايد گرفت

پاي احسانت بيفتد هرچه خواهم ميدهي
بس كريمي از كرم لكنت زبان بايد گرفت

بر سر خوانت به قدرش هر كه گيرد لقمه اي
گر تو هم مانند مايي استخوان بايد گرفت

حكم داروخانه دارد چون غذاي حضرتي
تكه ناني هم شده از اين و آن بايد گرفت

محو گنبد در حريمت چون گل ميخك به جا
از گل لبخند زائر زعفران بايد گرفت

طعنه بر الله اكبر ميزند نقاره ها
حاجت خود را كمي قبل از اذان بايد گرفت

نصف دنيا كربلا و نصف دنيا مشهدت
كسوت نصف جهان ، از اصفهان بايد گرفت

خاك درگاه تو بودن از شروط ع

  • یکشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر غزل امام رضا(ع) -(ذكر پابوس شما از لب باران می‌ریخت) * غلامرضا شکوهی

1066
2

شعر غزل امام رضا(ع) -(ذكر پابوس شما از لب باران می‌ریخت) ذكر پابوس شما از لب باران می‌ریخت
ابر هم زير قدم‌های شما جان می‌ريخت

هرچه درد است به اميّد دوا آمده بود
از كفِ دست دعای همه درمان می‌ريخت

عطر در عطر در ايوان حرم گل پاشید
باد بر دوش همه زلف پريشان می‌ريخت

نور در آينه‌های حرمت گل می‌كاشت
از نگاه در و ديوار گلستان می‌ريخت

روی انگشت همه ذکر دعا پَر می‌زد
از ضريح لب تو آيۀ احسان می‌ريخت

چشم در قاب مفاتيح تو را خط می‌برد
روی اسليمی لب، نام تو طوفان می‌ريخت...

روز بر قامت خورشيد فلک، شب در ماه
نور از چشمه خورشيد خراسان می‌ريخت

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام رضا(ع) -(در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است) * غلامرضا شکوهی

1456
0

شعر غزل امام رضا(ع) -(در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است) در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است

چون دشت‌های تشنه در این آستان قدس
در انتظار ابر عنایت نشسته است

چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب!
ما را قبول کن که دل ما شکسته است

فوج کبوتران تو آموخت عشق را
پرواز نور در حرمت دسته دسته است

دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک
دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است

می‌آید از تراکم عالم به این دیار
قلبی که از تزاحم اندوه خسته است

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

یا امام رضا(ع) -(گر حرم قسمت ما نیست سلام ما را) * محمد حسین ملکیان

1184
2

یا امام رضا(ع) -(گر حرم قسمت ما نیست سلام ما را) گر حرم قسمت ما نیست سلام ما را
به عزیز دل ایران برسانید فقط
همه درهای جهان را به روی ما بستند
دست مان را به خراسان برسانید فقط

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی امام رضا(ع) -(گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم) * مرتضی آخرتی

502

شعر رباعی امام رضا(ع) -(گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم) گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم
از روز الست با رضا، گفتم چشم
من آمده بودم به ولايت برسم
گفتی «انا من شروطها» گفتم چشم

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعز غزل امام رضا(ع) -(نامه‌ام را می‌گذارم باز بر دوش نسیم) * رقیه ندیری

1126
1

شعز غزل امام رضا(ع) -(نامه‌ام را می‌گذارم باز بر دوش نسیم) نامه‌ام را می‌گذارم باز بر دوش نسیم
راه دشوار است «بسم الله الرحمن الرحیم»

ای سکوتت بهتر از رسم قشنگ گل، سلام!
ای سکوتت دل‌گشا، مثل اذان‌های سلیم

حال تو «الحمدلله» است مانند بهشت
حال ما «العفو» مثل خار و خس‌های جحیم

خانۀ تو زادگاه ابرهای بی‌قرار
خانۀ تو زادگاه آفتاب است از قدیم

حرف‌های ما پر از پروانگی هستند، باز
در طواف نور تو پرواز کم می‌آوریم

چیست تکلیف کسی که در خودش زندانی است
او که دور افتاده از فیض صراط المستقیم

از رمیدن‌های آهو ترس و تک افتادگی
بغض‌هایم را بخوان از چشم‌های یاکریم...

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام علی(ع) -(مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است) * احمد حسین پور علوی

412

شعر غزل امام علی(ع) -(مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است) مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرف‌هایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است

رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است!

زخم‌های دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است

یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و می‌‌گفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است

در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است

با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است،

که بمیرد فقط به ع

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام رضا(ع) -(اینجا طلسم گنج خدایی شکسته باش) * حسن دلبری

932
0

شعر غزل امام رضا(ع) -(اینجا طلسم گنج خدایی شکسته باش) اینجا طلسم گنج خدایی شکسته باش
پابوس لحظه‌های رضایی شکسته باش

در کوهسار گنبد و گلدسته‌های او
حالی بپیچ و مثل صدایی شکسته باش

وقتی به گریه می‌گذری در رواق‌ها
سهم تمام آینه‌هایی شکسته باش

هر پاره‌ات در آینه‌ای سیر می‌کند
یعنی اگر مسافر مایی شکسته باش

اینجا درستی همگان در شکستگی‌ست
تا از شکستگی به درآیی شکسته باش

در انحنای روشن ایوان کنایتی‌ست
یعنی اگرچه غرق طلایی شکسته باش

آنجا شکستی و طلبیدند و آمدی
اینجا که در مقام فنایی شکسته باش

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی امام رضا(ع) * علی اصغر دلیلی صالح

373
1

شعر رباعی امام رضا(ع) امام رضا (علیه‌السلام):

«لَا يَخَافُ عَبْدٌ إِلا ذَنْبَهُ وَ لَا يَرْجُو إِلا رَبَّهُ‏»

بنده نباید بترسد مگر از (عقوبت) گناهش و نباید امید ببندد مگر به (رحمت) خدایش.

? عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۴۴

دل بر دو سه دم گرمی بازار مبند
امید به هیچ کس به جز یار مبند
از غیر گناه خود ز چیزی نهراس
دل جز به خدای حی دادار مبند

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی امام رضا(ع) * حسین ابراهیمی

1306
2

شعر رباعی امام رضا(ع) امام رضا(علیه‌السلام):

«لَيْسَ لِبَخِيلٍ رَاحَةٌ وَ لَا لِحَسُودٍ لَذَّةٌ»

خسیس روی آسایش را نخواهد دید و حسود از لذت‌ها بی‌بهره است.

? تحف العقول، ص۴۵۰

بر مالِ کسان دوختنِ چشم، بد است
رزق من و تو، دست خدای احد است
از زندگی آسایش و لذت نبرد
هر کس به دلش شعلۀ بخل و حسد است

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام رضا علیه السلام -(سراغ دست ساقي را من از پيمانه مي گيرم) * محسن صرامی

842
2

یاامام رضا علیه السلام -(سراغ دست ساقي را من از پيمانه مي گيرم) سراغ دست ساقي را من از پيمانه مي گيرم
خبر از زلف يار از پنجه هاي شانه مي گيرم

به هر در ميزنم شايد قرارم پشت در باشد
سرم خورده به سنگ اما در اينجا لانه مي گيرم

چرا توبه كنم وقتي به تو وابسته ام بي حد
من از مهمان سراي تو مي ماهانه مي گيرم

اسير تو شدم آخر ميان صحن آزادي
فقط رزق جنونم را من از ميخانه مي گيرم

قسم بر چشم آهوها قسم بر اين هياهوها
تمام حاجت خود را ز سقاخانه مي گيرم

دلم را داده ام دست امانت داري صحن ات
امانت يا نخواهم داد دل را يا نمي گيرم

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی امام رضا(ع) -(اینان که به شوق تو به‌راه افتادند) * نوید اطاعتی

471

شعر رباعی امام رضا(ع) -(اینان که به شوق تو به‌راه افتادند) اینان که به شوق تو به‌راه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
شادند، که با قطار تبریز ـ بهشت
در راه زیارت شما جان دادند

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر ترکیب بند امام رضا علیه‌السلام -(خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست) *حجه الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی

436

شعر ترکیب بند امام رضا علیه‌السلام -(خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست) خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست
گلدسته‌ها منادی شوق پگاه توست

آری شگفت نیست که بی‌سایه می‌روی
خورشید هم ز سایه‌نشینان ماه توست

از چشم آهوان حرم می‌توان شنید
این دشت‌ها به شوق شکار نگاه توست

بالای کاشی حرم تو نوشته است
هرجا دلی شکست همان بارگاه توست

با این که سال‌هاست سوی طوس رفته‌ای
اما هنوز چشم مدینه به راه توست

یعنی که کاش فصل غریبی گذشته بود
دیگر مسافرم ز سفر بازگشته بود

هرچند سبز مانده گلستان باورت
آیینه‌ای جز آه نداری برابرت

راه از مدینه تا به خراسان مگر کم است
با شوق دیدنت شده آواره خواهرت

دیگر دلی به یاد دل تو نمی‌تپد
بالی نمانده‌است برای کبوترت

مثل نسیم می‌رسد از ره جواد تو
یع

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

شعر غزل زیارت امام رضا علیه‌السلام -(قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت) * رحمان نوازنی

459
3

شعر غزل زیارت امام رضا علیه‌السلام -(قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت) قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره می‌زنند... مریضی شفا گرفت

دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت

خورشید آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت...

از آن طرف فرشته‌ای از آسمان رسید
پروانه‌وار گشت و سلام مرا گرفت

زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت

چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
عکسی به یادگار از این صحنه‌ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزدیک می‌شوم
شعرم تمام فاصله‌ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد می‌روم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

مدح امام رضا(ع) -( با خودم یک کوله باری از گناه آورده ام) * وحید زحمتکش شهری

1318
1

مدح امام رضا(ع) -( با خودم یک کوله باری از گناه آورده ام) با خودم یک کوله باری از گناه آورده ام
بر امام هشتمین امشب پناه آورده ام

چون که میدانم جلا میبخشد او بر جان و دل
قلبی از سنگ و سر و رویی سیاه آورده ام

من گدایی خسته و درمانده و خار و بدم
با همان حال گدایی رو به شاه آورده ام

خسته و شرمنده ام از این همه بار گناه
با خودم بر حال خود صد حیف و آه آورده ام

قطعه ای هست از بهشت این بارگاه معنوی
رو به سوی قرص نورانی ماه آورده ام

دست خالی آمدم ای شاه خوب و مهربان
با خودم پرونده ای پر اشتباه آورده ام

#وحید_زحمت_کش_شهری

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب

متن شعر رباعی امام رضا علیه‌السلام شعر اخلاقی -(ای آن که به لب نشانده لبخندی را) * حسین ابراهیمی

350
1

متن شعر رباعی  امام رضا علیه‌السلام شعر اخلاقی -(ای آن که به لب نشانده لبخندی را) امام رضا(علیه‌السلام):

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللهَ فِي نِعَمِ اللهِ عَلَيْكُمْ فَلَا تُنَفِّرُوهَا عَنْكُمْ بِمَعَاصِيهِ»

ای مردم به پاس نعمت‌های الهی، تقوا پیشه کنید و نعمت‌ها را با گناه و معصیت از خود مرانید.

عیون أخبار الرضا(علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۶۹

ای آن که به لب نشانده لبخندی را
بشنو ز امام مهربان، پندی را
با معصیت و جرم و نمک‌نشناسی
از خویش مران لطف خدواندی را

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر غزل امام رضا علیه‌السلام -(همه گویند مجنونم همه گویند «دیوانَه‌م») * رضا خورشیدی‌فرد

403

متن شعر غزل امام رضا علیه‌السلام -(همه گویند مجنونم همه گویند «دیوانَه‌م») همه گویند مجنونم همه گویند «دیوانَه‌م»
دلیل عاقلانه بودنش را من نمی‌دانم

همیشه رود می‌فهمد که جریان چیست در پایان
شبیه برکه‌ها در حسرت دریا نمی‌مانم

صراط المستقیم من! رئوف من! رحیم من!
تو را این گونه می‌بینم تو را این گونه می‌دانم

تو با چشمان خود پشت سر من آب می‌ریزی
تو با دستان خود رد می‌کنی از زیر قرآنم

تمام راه، زحمت‌های من بر روی دوش توست
مرا شرمنده‌تر از این نکن حالا که مهمانم

اگر شمس‌الشموسی این تو و این چهرۀ زردم
بسوزانم بسوزانم بسوزانم بسوزانم

«ضمانت‌گاه» شاید باعث آرامشم باشد
که همچون آهوی سرگشته‌ای از خود گریزانم

حدیث نور را من سلسله در سلسله خواندم
رسیدم تا به نیشابور فهمیدم

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر رباعی الهام یافته از کلام حضرت امام رضا علیه‌السلام -(خورشید هدایت و حیات است امام) * حسین ابراهیمی

379

متن شعر رباعی الهام یافته از کلام حضرت امام رضا علیه‌السلام -(خورشید هدایت و حیات است امام) امام رضا(علیه‌السلام):

«اَلْإِمَامُ الدَّلِيلُ فِي الْمَهَالِكِ مَنْ فَارَقَهُ فَهَالِكٌ»

امام در مهلکه‌ها راهنماست و هرکس از او جدا شود هلاک می‌گردد.

الکافی، ج۱، ص۱۹۸

خورشید هدایت و حیات است امام
سرچشمۀ فیض و برکات است امام
نابود شود هر که از او دور افتد
در مهلکه‌ها، راه نجات است امام

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر غزل امام رضا علیه‌السلام -(هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است) * رضا عابدین زاده

599

متن شعر غزل امام رضا علیه‌السلام -(هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است) هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است

حتی فرشته‌ای که به پابوس آمده
انگار بین رفتن و ماندن مردد است

اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟!

حتی اگر به آخر خط هم رسیده‌ای
اینجا برای عشق، شروعی مجدد است

جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود
جایی که بین عالم و آدم زبانزد است

هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید
اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد