امام رضا علیه السلام

مرتب سازی براساس
 امیر عباسی

زمزمه مسجدی با موضوع عرض ارادت به ساحت مقدسهٔ مادر امام رضا علیه السلام -(ای قَدرِ تو از اندازه بیرون) * امیر عباسی

1762

زمزمه مسجدی با موضوع عرض ارادت به ساحت مقدسهٔ مادر امام رضا علیه السلام  -(ای قَدرِ تو از اندازه بیرون) ای قَدرِ تو از اندازه بیرون
یا نجمه خاتون یا نجمه خاتون
ای بانوی بهشت رأفت و عنایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت...

شد دامنت ای نورِ مُطَهّر
معصوم پرور معصومه پرور
قدر و مقامت بی حد است و بی نهایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت...

دردی نهفته ما را به سینه
فدای قبرِ تو در مدینه
چشم محبّین رضا گِریَد برایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت...

عروس زهرا عروسِ حیدر
ای نور چشم موسی بن جعفر
مسیرِ تو مسیرِ روشنِ هدایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت
ای مادرِ امام رضا جانم فدایت...

ای مِهرِ عفّت،ای ماهِ رحمت
از محضرِ تو دا

  • پنج شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زائر قدیمی -(ازروضه چشم توآیدنسیم عشق ) * لیلا چگینی

403
1

زائر قدیمی -(ازروضه چشم توآیدنسیم عشق ) ازروضه چشم توآیدنسیم عشق
پیچیده درمشهدلطفت شمیم عشق

من زائر قدیمی این آستا نه ام
دل راسپرده ام به شما ازصمیم عشق

مثل ڪبوتری ڪه شده جلدمهرتان

من آمدم تا شوم آنجا مقیم عشق

ڪنج حرم ڪنارضریح مقدست
نجواڪنم زمزمه های قدیم عشق

گیردشفاڪنارپنجره فولاداین دلم
بایک نظرزگوشه چشمت کریم عشق

مشڪل گشای حادثه های مڪررم
برهرغمی توباب نجاتی زعیم عشق

من سهم خودرازنگاهت گرفته ام
شڪرخداگشته ام اینجاندیم عشق

دارم امیدیڪ شب جمعه زلطفتان
گیرم برات ڪرببلارانعیم عشق

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

متن شعر امام رضا -(سبب شد تا بگویم بار دیگر مدح سُلطان را) * محمد قاسمی

557
1

متن شعر  امام رضا -(سبب شد تا بگویم بار دیگر مدح سُلطان را) بسم الله الرّحمن الرّحیم

سبب شد تا بگویم بار دیگر مدح سُلطان را
همین که تازه کردم خاطرات شهر زنجان را ... *
به خاطر باز آوردم‌ من این شعر درخشان را
"سگ کویت به دست آرد رگ خواب غزالان را"
"اگر که سرمه ی چشمش کند خاک خراسان را"

تو که در روشنایی چشمه ی آب روان هستی
تو که در بیکران بودن ورایِ آسمان هستی
تو که در اوج غربت یاور بیگانگان هستی
"چنان احساسی و پاک و لطیف و مهربان هستی"
"که شاعر می‌کند عشق تو لات چاله میدان را"

سحاب رحمتی و ریختی اینجا چنان باران
که‌برکت‌جاری‌وساری‌ست‌در هر گوشه‌ی‌ایران
خبرها از کرامات تو پیچیده‌ به‌ هر سامان
"غبار خاک پایت را نسیم آورد تا تهران"
"بنا کردند بازار طلای

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل امام رضا علیه السلام -(باز آتَش به دِلِ زَخمیِ دَریا افتاد) * رضا رسول زاده

430
2

غزل امام رضا علیه السلام -(باز آتَش به دِلِ زَخمیِ دَریا افتاد) باز آتَش به دِلِ زَخمیِ دَریا افتاد
شُعله ای سُرخ روی سینه ی صَحرا افتاد
.
مَلکوت اَست عَزادارِ عَزیزِ حِیدَر
بَر زَمین بارِ دِگَر قِبله ی دُنیا افتاد
.
چه غَریبانه دَر این غُربتِ خود می میرَد
چه نَفَس گیر به خاک این گُلِ زَهرا افتاد
.
صورَتَش خورد به دیوار و صِدا زَد: مادر
فاطِمه بود کنارَش، وَلی اَز پا افتاد
.
گاه می گُفت؛ حَسَن، گاه؛ حُسِین، گاه؛ عَبّاس
یادِ اولادِ عَلی بود به هَرجا افتاد
.
باز هَم شُکر، جَوادَش به کنارَش آمَد
روی دامانِ پِسَر صورَتِ بابا افتاد
.
کَربَلا قِصّه عَوَض شُد، پِسَری پَرپَر شُد
پِدَری آمَد و بَر نَعشِ پِسَر تا افتاد...
.
...گُفت: بَعد از تو دِگَر خاک بَر این دَهر

  • دوشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل امام رضا علیه السلام -(مَنَم گُنَهکار، امام رضا جان) * رضا رسول زاده

442

غزل امام رضا علیه السلام -(مَنَم گُنَهکار، امام رضا جان) مَنَم گُنَهکار، امام رضا جان
تویی تو غَفّار، امام رضا جان
.
بیا و وا کُن، گِرِه زِ کارَم
شُدَم گِرِفتار، امام رضا جان
.
اگر چه قَدر و، بَها نَدارم
تویی خَریدار، امام رضا جان
.
رِضایَم و کَس، زِ مَن رِضا نیست
تو چاره کُن کار، امام رضا جان
.
تو خوب دانی و میدَهی گوش
به حَرفِ زُوّار، امام رضا جان
.
تو کَربَلای، مَرا کُن اِمضاء
زِ لُطفَت اِی یار، امام رضا جان
.
زَمانِ مَرگَم، بیا عَزیزَم
بَرای دیدار، اما رضا جان
.
دلم شکسته... دلم گرفته...
رئوف... دلدار... امام رضا جان
.
چِقَدر طَعنه، شِنیدَم اَز دوست
چِقَدر آزار، امام رضا جان
.
بیا و تا که، نَرَفتَم اَز دَست
مَرا نِگَهدار، امام رضا جان
.

  • دوشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر رأفت بیکران حضرت امام رضا علیه السلام -(طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک) * مرضیه عاطفی

462
1

نذر رأفت بیکران حضرت امام رضا علیه السلام -(طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک) طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک
چشم خود را وسط صحن تو دیدم با اشک

خیره بر آینه کاری شدم و آب شدم
از خجالت! که چرا دیر رسیدم با اشک

سخت دلتنگ نجف هستم و هنگام اذان
زیر ایوان طلا آه کشیدم با اشک

تو غریب الغربایی و به یادت عمری-
زندگی را چه غریبانه چشیدم با اشک

باز هم تا که ببندم به ضریحِ تو دخیل
تکّه ای پارچۂ سبز بُریدم با اشک

حاجتم شوقِ برآورده شدن داشت اگر-
طرف ِ پنجره فولاد دویدم با اشک

تا که از لطف تو بی واسطه دعبل بشوم
باز از بوتۂ دل قافیه چیدم با اشک

لحظۂ ذکر توسل شد و ابیاتم را...
نه که با گوش! که اینبار شنیدم با اشک

جملۂ «یأبن شبیبِ» تو پُر است از گریه
تا که روشن بشود شمعِ امیدم ب

  • پنج شنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر امام علی بن موسی الرضا(ع) -(ای عبدِ خدا رو مدد) * امیر عباسی

694

شعر امام علی بن موسی الرضا(ع) -(ای عبدِ خدا رو مدد) ای عبدِ خدا رو مدد
ای لاله خوش بو مدد
ذکر هر روز و هر شبم
یاضامن آهو مدد
مولا علی موسی الرضا...

معراج دل عاشقان
گلدسته های مرقدت
کِی شود با،بالِ وِلا
پر زَنَم سوی مشهدت
مولا علی موسی الرضا...

ای حرمت برای ما
مدینه،نجف،سامرا
کاظمین و بیت خدا
علقمه و کرببلا
مولا علی موسی الرضا...

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

متن شعر امام رضا (ع) -(شروع شد غزل من به اختیار شما) * عباس جواهری رفیع

492

متن شعر امام رضا (ع) -(شروع شد غزل من به اختیار شما) شروع شد غزل من به اختیار شما
پریده مرغ دلم باز در جوار شما

سلام شاه خراسان شکسته بال و پرم
مگر که پر بدهندم به اعتبار شما

کریم یا که کریمه...رئوف یا که جواد
همیشه بوده کرم خصلت تبار شما

میان ظرف گدایی من که چیزی نیست
به جز سری که بنا شد...شود نثار شما

قسم به عشق همان پیرمرد سلمانی
که ایستاده بمیرم به انتظار شما

شبیه آن سگ پیرم که رو زده به حرم
مران مرا که بیایم شبی به کار شما

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

به خاک پای حضرت سلطان (ع) -(چنان که میبرد عطش،ز طفل تشنه تاب را ) * عباس جواهری رفیع

600

به خاک پای حضرت سلطان (ع) -(چنان که میبرد عطش،ز طفل تشنه تاب را ) چنان که میبرد عطش،ز طفل تشنه تاب را
ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را

نمیرسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او
به کعبه پیش عطر تو،نمیزند گلاب را

دو پادشاه و یک زمین؟؟به این نگاه حق بده
که درکنار گنبدت نبیند آفتاب را

غنیمتیست بودنت برای سرزمینمان
نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را

بهشت در ورودی ضریح تو نشسته است
بیا و لحظه ای ببر ز چشم ها حجاب را

بریز در پیاله نه،که در قنوت زائران
برای مستی و جنون ز چشم خود شراب را

چه خواهم از نگاه تو....کنار بارگاه تو...
تویی که قبل هر سوال داده ای جواب را

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

به خاک پای سلطان ایران زمین -(_من_ نامه ی رسیده به سلطان هشتم است) * عباس جواهری رفیع

591

به خاک پای سلطان ایران زمین -(_من_ نامه ی رسیده به سلطان هشتم است) _من_ نامه ی رسیده به سلطان هشتم است
غمنامه ای که مبدا ارسال آن قم است

با صد امید امده زیر قدوم تو
موری که خواهشش ز سلیمان ترحم است

گویا زبان پنجره ات را بلد شده
لالی که با نگاه شما در تکلم است

از تو به غیر خواستن تو صلاح نیست
بیچاره کفتریست که دنبال گندم است

در هم خریده اند سفید و سیاه را
انگار هر تضاد در اینجا تفاهم است

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مرثیه امام رضا(ع) -(وآز مُویُم در مِزِنُم صابخانه مهمون نِمِخِی؟) * یاسر رحمانی

4214
15

شعر مرثیه امام رضا(ع) -(وآز مُویُم در مِزِنُم صابخانه مهمون نِمِخِی؟) وآز مُویُم در مِزِنُم صابخانه مهمون نِمِخِی؟
یَک گدای خِستِه ی بی سر و سامون نِمِخِی؟

شنیدُم خوب مِخِری مُویَم دِرُم قصد فروش
تا دلت بِخِه دِرُم دَردِ بی درمون، نِمِخی؟

تو که ایهمِه شولوغه از خوبا دور وٓرِت
معلومه که مثل مُو آدم داغون نِمِخِی؟

عاشقا خیلی دَرِ خانَت برو بیا دِرَن
یَک غلام سیا بِرِی خدمت مهمون نِمِخِی؟

رسمه هر کی مِرِه مهمونی یَک چیزی میِرِه
مُو که چیزی نِدِرُم...وَلی چرا...جون نِمِخی؟

جُلوی باب الجوادت دِرِه چشمام مُبارِه
مهمونی که پشت در مُندِه تو بارون نِمِخِی؟

مُویَم از دست تِموم آدما فِراریُم
با شُمایُم آقاجان آهوی حیرون نِمِخِی؟

مُو هَمو پارسالیُم فقط یَک خورده پیر

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام رضا(ع) -(به سر هوای نجف سینه ام خراسانی) * امیر علوی

551
1

شعر امام رضا(ع) -(به سر هوای نجف سینه ام خراسانی) به سر هوای نجف سینه ام خراسانی
شبیه شوق همان پیر مرد سلمانی
بیا بکن دل من را از این پریشانی
رواست کوچه ی دل را کنم چراغانی

تمام درد و دلم را خودت که میدانی

مدینه مکه نجف کربلای ما مشهد
دمشق و کوفه و هم سامرای ما مشهد
حرم نه غار حرا شد برای ما مشهد
گرفته جور دگر روضه های ما مشهد

حرم کنار ضریح و دو چشم بارانی

کنار پنجره فولاد و گریه و عتبات
رسیده از تو به ما خیر بخشش و برکات
نیامدم حرم اما تو دادیم سوغات
ز زعفران و زرشک و ز عطر قند و نبات

به برکت تو گرفتست کار ایرانی

فقیر امده بودم امیر برگشتم
اسیر امده بودم اسیر برگشتم
صغیر امده بودم کبیر برگشتم
چه دیر امده بودم چه دیر برگشتم

حرم دوباره

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

زبانحال امام رضا (ع) -(بی همدم و بی یار و هوادارم الهی ) * محمد هدایتی

504
1

زبانحال امام رضا (ع)  -(بی همدم و بی یار و هوادارم الهی ) بی همدم و بی یار و هوادارم الهی
از زهر جفا سوزم و بیمارم الهی
.
یار همه بی یارم و بر غمزده غمخوار
محزونم و در حسرت غمخوارم الهی
.
آزرده نکردم کس و آزرده ام از خلق
مسمومم و در دل شرری دارم الهی
.
دل پر شرر و سینه مشرّر ، لب خونین
خون می چکد از دیدهء خونبارم الهی
.
صد پاره شد اکباد من از زهر هلاهل
از سوز جگر ناله شده کارم الهی
.
نه همدم و نه همسر و نه هست جوادم
دل در تعب و لیک نه دلدارم الهی
.
جان بر لبم و کنج غریبانه و ، خوندل
چشمم به در و حسرت دیدارم الهی
.
ایکاش اجل نامده آید پسر من
از مهر محمد پر و سرشارم الهی
.
ایکاش به دیدار من خسته بیاید
رخ در رخ او جان به تو بسپارم الهی
.
ایکاش رسد این د

  • چهارشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(حرم لبریز زائرها مسافرها مجاورها) * علی زمانیان

1039

شعر مدح امام رضا(ع) -(حرم لبریز زائرها مسافرها مجاورها) حرم لبریز زائرها مسافرها مجاورها
گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها
یکی از پای قالی و یکی از بین شالی ها

و حالا هر کدام آرام
زبان واکرده در این ازدحام ، آرام :

" ببین این دست پینه بسته را آقا
ببین این شانه های خسته را آقا

به بیخوابی دو چشم خویش را مجبور کردم من
به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم من

نشستم تا بگیرم دامن ایوان طلایی را
به سمتت باز کردم دست خالی گدایی را"

یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت
یکی بالای گلدسته اذان میگفت

یکی بغض میان آه را میگفت
یکی هم خستگیِ راه را میگفت
جوان زائری در گریه هایش
"آمدم ای شاه" را میگفت

خلاصه عده ای اینجا و خیلی ها
ز راه دور ، دلگیر حرم هستند
هما

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی و دوبیتی امام رضا(ع) -(هرچه بركت به اين زمين واصل شد) * محمد هادی افخمی

655
2

شعر رباعی و دوبیتی امام رضا(ع) -(هرچه بركت به اين زمين واصل شد) هرچه بركت به اين زمين واصل شد
بـا يمـن قدم رنجـه تـان حاصل شد
از مرحمـت نمــاز بـاران شمـاسـت
معصومـه كه در كويـر قـم نازل شد

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(بگذار حرفم را بگويم پيش از هرچه) * علی زمانیان

1469

شعر مدح امام رضا(ع) -(بگذار حرفم را بگويم پيش از هرچه) بگذار حرفم را بگويم پيش از هرچه
اهو گرفت از دستهايت پس كبوتر چه؟

دنيا كه خٌوب همسايه ات هستم خدا راشكر
اما ميان صحن در فكرم كه محشرچه؟

باصحن گوهرشاد شبها الفتى دارم
از كودكى ها پنجره فولاديَم گرچه

اخر بدون اب سقاخانه ات اينجا
پيدا كنم داروى درد خويش را در چه؟

اينجا به قدر هرچه زائر اب مى بينم
كرببلا اما نمى دانم كه اصغرچه؟!

اين روضه را بگذار و بگذر چونكه مى دانم
خون مى چكداز سينه هر برگ دفترچه

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محمد مبشری

شعر مدح امام رضا(ع) -(اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد ) * محمد مبشری

692

شعر مدح امام رضا(ع) -(اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد ) اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد
نوری رسید و دیده ی ما بی قرار کرد
از روزنی دمید و دل ما را شکار کرد
ما را اسیر پنجره های نگار کرد

یک پنجره گشا و دلم پر بهانه کن
سیبی روانه کن دل من را نشانه کن

هر کس دمیده هر نفسی که مسیح نیست
غیر از کلام حق به مدیحت فصیح نیست
عشقی شبیه عشق تو آقا صریح نیست
هر پنجره که پنجره های ضریح نیست

باید دخیل حضرت خورشید ها شویم
باید که سائل در امیدها شویم

این مرغ جان ز سینه چو آزاد می شود
دل رهسپار پنجره فولاد می شود
تا که کسی دلش پی امداد می شود
راهی به سوی صحن گوهرشاد می شود

سوگند می خورم به خدا جبرئیل بود
آن سائلی که بر حرم تو دخیل بود

فخری نداری این که ملک زائر

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر مدح امام رضا(ع) -(به دست لطف تو روزی کم فراوان است) * وحید قاسمی

592

شعر مدح امام رضا(ع) -(به دست لطف تو روزی کم فراوان است) به دست لطف تو روزی کم فراوان است
که درحریم تو ((دارالکرم)) فراوان است

زبان گریه ی بی اختیار می گوید :
((و یسمعون کلامی)) که غم فراوان است

به کیمیای تو هر چیز می رسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است

قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است

نمونه اند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است

قسم به جان جواد تو می دهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است

به شعر ساده ی من هم صله عنایت شد
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است

به لطف حضرت موسی بن جعفر است اگر
که در سراسر ایران حرم فراوان است

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:03
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(ضامن آهو پناهم میدهی) * ابراهیم لالی

1035
1

شعر مدح امام رضا(ع) -(ضامن آهو پناهم میدهی) ضامن آهو پناهم میدهی
باز هم آیا تو راهم میدهی

من گدایی از گدایان توأم
ریزه خوار سفره ی خوان توأم

آهویی هستم ولی صیاد نیست
در دلم غیر از غم و فریاد نیست

آمدم تا اینکه آبادم کنی
از منیّت ها تو آزادم کنی

گرچه من آلوده هستم یا رضا
گرچه من ناچیز و پستم یا رضا

با امیدی رو به تو آورده ام
از همه غیر خودت آزرده ام

من که غمخواری ندارم جز شما
با کسی کاری ندارم جز شما

وای اگر گویی به این بی دست و پا
دور شو از پیش من اینجا نیا

میشود خاک دو عالم بر سرم
میرود بر بادها خاکسترم

آبرویم میرود پیش همه
بیشتر پیش علی و فاطمه

پس بیا و آبرو داری بکن
از برای نوکرت کاری بکن

باز هم دستی بکش روی سرم
مرحمت فرما

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(بعضی وقتا بدجوری دلم هواتو میکنه) * داود خلیلی کاوه

715
1

شعر مدح امام رضا(ع) -(بعضی وقتا بدجوری دلم هواتو میکنه) بعضی وقتا بدجوری دلم هواتو میکنه
هوای دیدن اون گنبد طلا تو میکنه

حرم بهشت تو ازعالمی دل میبره
خوشبحال اون کبوتری که اونجا میپره

کنار ضریح تو خیلی شلوغه آقاجون
میبینم مریضی که میاد پیشت کشون کشون

سبد دلا پر از حاجتای جور باجوره
سر این سفره ی تو هر کسی روزی میخوره

از خدا میخوام که من حاجت روای تو بشم
تا نفس تو سینمه فقط گدای تو بشم

این دل شکستمو عشق تو آروم میکنه
دعا کن مارو خدا از هم جدامون نکنه

تو حرم وقتی میام لحظه های بهشتمه
دو سه روز برا زیارتت آقا خیلی کمه

صدای نقاره هات همیشه زنگ دلمه
عشق تو روز قیامت سند. محکممه

حرمت دیدنیه وقتی. که بارون میباره
آسمون حاجتشو با دیده ی تر میاره

ز

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(از تناقض‌های عادت گشته سرشاریم ما) * احمد بابایی

478
1

شعر مدح امام رضا(ع) -(از تناقض‌های عادت گشته سرشاریم ما) از تناقض‌های عادت گشته سرشاریم ما
گاه اصراریم ما، گه‌گاه انکاریم ما

هرکجا پا می‌گذاریم اشکمان جاری شود
هیئت دیوانگانیم، ابر سیّاریم ما

دست خالی را پر از تسبیح و تربت می‌کنیم
رونق از نام رضا داریم، بازاریم ما

کعبه مردم شدیم از بس ترک برداشتیم
سینه‌چاک مرتضی هستیم، دیواریم ما

روضه می‌خوانیم و خصم روضه، از رو می‌رود
شکر حق، با قابض‌الارواح، همکاریم ما

سفره همسایه رنگین‌ می‌شود از خون ما
مجری امضای طوماریم، خودکاریم ما

چشم ما بر دست زوار است در باب جواد
در بغل سرقفلی باب رضا(ع) داریم ما

سهم سقاخانه ما را فزون‌تر کن ز پیش
گر تصور می‌کنی امروز هوشیاریم ما

در دل ما دائما نقاره‌ها هو می‌کشند
م

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:14
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(ذهنم پر است چون حرمت از مثال‌ها) * احمد بابایی

454

شعر مدح امام رضا(ع) -(ذهنم پر است چون حرمت از مثال‌ها) ذهنم پر است چون حرمت از مثال‌ها
از باید و نباید و از احتمال‌ها

آقا قبول می‌کندَم یا نه؟ می‌روم
بس که برآمده‌ست از آقا محال‌ها

ایران ز لطف، کشور محراب‌ها شده
چون سوی توست سجده این خط و خال‌ها

آهو به چشم مست، پناهنده می‌شود
تضمین نموده‌اند غزل را غزال‌ها

مانند کورها به شما تکیه کرده‌ام
من با اشاره حرف زدم مثل لال‌ها

رویم سیاه! اشهد من عرض لکنت است
شوری بریز بر سر و سور بلال‌ها

قربان تو! به پاسخ در راه مانده‌ات
بند آمده زبان تمام سوال‌ها

واکن گره گره، قفس این کبوتران
بسته شده به پنجره‌ فولاد، بال‌ها

هم مِهر رو زده به مزار تو قرن‌ها
هم ماه رو نهاده به قبر تو سال‌ها

وقتی خیال‌ها همه در بند

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام رضا(ع) -(شعر خوب است که در محضر سلطان باشد) * مجتبی حاذق

967

شعر امام رضا(ع) -(شعر خوب است که در محضر سلطان باشد) شعر خوب است که در محضر سلطان باشد
و چه زیباست که توصیف خراسان باشد

میرسم بعد سلامی به در هشت بهشت
پیش روی من اگر هفت بیابان باشد

پا برهنه وسط صحن نشستن ، رفتن
و چه زیباست اگر نم نم باران باشد

هر کسی از تو یکی خواست دوتا با خود برد
کرم صاحب این خانه دو چندان باشد

مهربانی کن و این بار در آغوشم گیر
که در آغوش تو صد معجزه پنهان باشد

شعر گفتم که به پابوسیت اقرار کنم
شاعر خوب برای تو فراوان باشد

پرچم گنبد تو کار مرا آسان کرد
هر که دنبال نجات است پریشان باشد

بگذارید به ساحل برساند مارا
که غریقیم اگر معرکه طوفان باشد

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام رضا(ع) -(چه قدر خوبه وقتى مى يام توحرم) * علی زمانیان

943
1

شعر امام رضا(ع) -(چه قدر خوبه وقتى مى يام توحرم) چه قدر خوبه وقتى مى يام توحرم
دوسه ساعت از دنيا دست مى كشم
هواخيلى خوبه هوا عاليه
اره تازه دارم نفس مى كشم

دلى رو كه دادم به دست خودت
نمى خوام كه ديگه به هيچكس بدم
من اين حال خوب با تو بودنو
نمى خوام كه يك لحظه از دس بدم

كس ديگه بود،پاى هرجاييمو
مى دونم تا حالا قلم كرده بود
اره هركى جاى تو بود مهربون
منو خيلى وقت پيش ولم كرده بود

توى اين همه زائر اين وقت شب
اونى كه بده روسياهه منم
ولى هرچى كه باشم اخر گدام
خلاصش منو با تو مى شناسنم

چه اغوش بازى داره پنجرت
گرفتارو فورى بغل مى كنه
تو يك روز هزار و يه مشكل باشه
همش رو تو يك لحظه حل مى كنه

نمى گم كه چيزى نمى خوام ازت
گداتم كه اين وقت شب در زد

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مدح امام رضا(ع) -(خاک پای زایر شاه خراسان میشوم) * رضا باقریان

646
1

شعر مدح امام رضا(ع) -(خاک پای زایر شاه خراسان میشوم) خاک پای زایر شاه خراسان میشوم
یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم

هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم
همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم

باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است
بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم

پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم
هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم

بعد عمری گر نصیب من هم شود کرببلا
تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

شعر مدح امام رضا(ع) -(خاک پای زایر شاه خراسان میشوم) -(دوست دارم فقط «رضا» را من) * مظاهر کثیری نژاد

656
0

شعر مدح امام رضا(ع) -(خاک پای زایر شاه خراسان میشوم) -(دوست دارم فقط «رضا» را من) دوست دارم فقط «رضا» را من
دائماً گفتم از تو هر جا من

شب و روزم فقط به یاد توام
بس که هر روز و هر شبی با من

روح موسی دمیده در جسمت
که شدم از دمت مسیحا من

اینقدر لطف می کنی ، ماندم
تو به من دل سپرده ای یا من...

من به تو پشت کردم اما تو...
تو به من لطف کردی اما من...

مشهدت قبله گاه عشاق است
قبله پس کعبه نیست الزامن

یا رضا دست من به دامن تو
چشم دارم به لطف این دامن

تو سه جا قول آمدن دادی
انتظار از تو دارم آقا من

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(بس که موج عاشق اینجا تلاطم می کند) * ناصر شهریاری

1885
3

شعر مدح امام رضا(ع) -(بس که موج عاشق اینجا تلاطم می کند) بس که موج عاشق اینجا تلاطم می کند
هر کسی می اید اینجا دست و پا گم می کند

تا که با دست کریمت مشکلاتش حل شود
پیرمردی باز دارد نذر گندم میکند

تا که پای زائر تو می رسد باب الرضا
جای خود اول سلام از بانوی قم می کند

تا که می گیرد نگاه زائرت راه ضریح
آسمان دیده اش را غرق انجم می کند

آب سقاخانه داری یا که حوض کوثر است
گوئیا ساقی کوثر باده در خم می کند

جنس خاکت از طلا ، آقا نمازش باطل است
هر که با خاک سرای تو تیمم می کند

دست هر کس آمد و دامان لطفت را گرفت
کی دراز این دست دیگر سوی مردم می کند

بارها دیدم زبان اینجا نمی آید به کار
لال وقتی با زبان دل تکلم می کند

در کنار پنجره فولاد هر کس می رسد
کر

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی و دوبیتی امام رضا(ع) -(دل گشته مقیم حرمِ شاه خراسان ) * محسن زعفرانیه

809
1

شعر رباعی و دوبیتی امام رضا(ع) -(دل گشته مقیم حرمِ شاه خراسان ) دل گشته مقیم حرمِ شاه خراسان
چون خاک به زیر قدم شاه خراسان
شاید که خدا خواست نصیب دل ما شد
در روز جزا هم کرمِ شاه خراسان

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش) * سید حسین میر عمادی

1256
3

شعر مدح امام رضا(ع) -(خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش) خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش
خوشا آن صاحبِ ، صاحبْ کمالش
خوشا صحنِ پُر از جاه و جلالش
خوشا هر کس که روزی شد وصالش

"امیرالمؤمنین یا شاه مردان"
نصیبم یک سفر «مشهد» بگردان

که در مشهد رئوفی خانه دارد
که خانه َش صحن و سقاخانه دارد
و مهمانخانه ای شاهانه دارد
گدا در سفره اش کاشانه دارد

درِ رحمت در آنجا باز باز است
عجیب آن پادشَه مِسکین نواز است

کرامت کرده او بر حسب عادت
نه "یک ذره دو ذره" بی نهایت
کسی که کرده بر آهو عطوفت
چه خواهد کرد بر اهل محبت

محبت دیده ایم خواهی نخواهی
به حُکم قِصّه ی "شیخ بهائی"

ورودیه حرم وقتی رسیدی
در آن حال امید و ناامیدی!
بگو ؛ ای آنکه اینجایم کشیدی!
تو "غیر از معصیت چیزی

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح امام رضا(ع) -(تنها قبیله‌ای که به عالم زبازدند) * علی اشتری

472
1

شعر مدح امام رضا(ع) -(تنها قبیله‌ای که به عالم زبازدند) تنها قبیله‌ای که به عالم زبازدند
این چارده ستاره‌ی در رفت و آمدند

هم‌شأن این عشیره کسی را ندیده‌ام
اینها فقط به قدّ خداوند هم‌قدند

از آستان حضرتشان پر نمی‌کشم
فیض‌اند و تا همیشه‌ی تاریخ ممتدند

مشهد، نجف، مدینه و کرب و بلا یا
هرجا مکان کنند بهشت مؤکّدند

شکر خدا که شیعه‌ی این خانواده‌ام
شکر خدا که فال مرا با رضا زدند

این قوم عاریات زبانش رضا رضاست
بیچاره‌ی عنایت سلطان مشهدند...

دل تا قیامت از پی این قافله اسیر
این قافله «محمّد و آل محمّد»ند

آهو شدم دوباره به دربار می‌روم
تا ضامنم شود به دیدن آن یار می‌روم...

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد