شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بابا دلم گرفته، مگه خبر نداری) *

4328
8

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بابا دلم گرفته، مگه خبر نداری) بابا دلم گرفته، مگه خبر نداری
قرارما این نبود، من و تنها بذاری
دلم برات تنگ شده،بابای مهربونم
هر وقت دلت خواست بیا،منتظرت می مونم
هر كی به ما رسیده،دل ما رو سوزونده
از اون همه مهربون، فقط یه عمه مونده
اطراف مون پر شده، از اونهایی كه بدن
عموهامون كه رفتن،اینها جاشون اومدن
محرم هامون كه رفتن،نامحرم ها اومدن
دلم می خواد كه امشب،چشمام تو رو ببینه
یك كمی زود تر بیا،با هم بریم مدینه
فقط یه بار دیگه،برام بگو لالایی
بهت دیگه قول میدم،آروم بشم بابایی
مداح :مهدی میرداماد

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه( میرم بخوابم بابایی،حالم خرابه بابایی) *

5379
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه( میرم بخوابم بابایی،حالم خرابه بابایی) میرم بخوابم بابایی،حالم خرابه بابایی
عمه دلش خوش باشه كه،رقیه خوابه بابایی
اما نمیشه آخه من،لالایی می خوام بابایی
اینم بهونه است كه بگم،بابایی می خوام بابایی
همه میگن دختره بابا نداره
مگه بابا نداره خدا نداره
دخترت از بس كتك خورد
دیگه طفلی نا نداره
اسم زجر و تا میارم،پس میوفتم
اونقدر میترسم از نفس میوفتم
مثل مرگ یك قناری
گوشه ی قفس میوفتم
آتیش به شه پرم زد
با نیزه تو سرم زد
وای بابا، بال و پرم رو كندن
وای بابا،موی سرم رو كندن
تو بغل تو هی برو بیایی داشتم یادته
منم مثل هر دختری بابایی داشتم یادته
یه آسمون رو دامنم ستاره داشتم یادته
چادر گلدار گل سر گوشواره داشتم یادته
وقتی كه غروب عاشورا حرم سو

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه( در نبود تو) *

1493
4

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه( در نبود تو) در نبود تو
هر زمان مرگم
پیش رویم بود پیش رویم بود
در فراقت
مردنم بابا
آرزویم بود آرزویم بود
لحظه های من
بوی غم دارد
دختر پیرت عمر کم دارد
ای لاله گون
رق خون غرق خون
تا که تو رفتی
چشم بی اشکم
پر تلاطم شد پر تلاطم شد
مخفی از عمه
در بیابان و
دخترت گم شد دخترت گم شد
رونمایم داد
دست گلچینت
که سرت را چون سایه میبینم سایه میبینم
ای لاله گون
غرق خون غرق خون
در نبود تو
هر زمان مرگم
پیش رویم بود پیش رویم بود
در فراق تو
مردنم بابا
آرزویم بود آرزویم بود
لحظه های من
بوی غم دارد
دختر پیرت عمر کم دارد
ای لاله گون
غرق خون غرق خون
مداح:سلحشور

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(خرابه چراغونه امشب) *

17422
79

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(خرابه چراغونه امشب) خرابه چراغونه امشب
قناری غزل خونه امشب
موهام فرش مهمونه امشب
دلم خونه امشب
بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت
بابا نبودی ببینی كه موی سرم سوخت
بابانبودی ببینی كه خاكسترم سوخت
نبودی ببینی پرم سوخت
خرابه چراغونه امشب،
قناری غزل خونه امشب
موهام فرش مهمونه امشب
دلم خونه امشب
لبام دیگه خندونه امشب
ولی چشما گریونه امشب
بابام گفته می مومنه امشب
دلم خونه امشب
بابا نبودی ببینی كه دستام وبستند
بابا نبودی ببینی دلم رو شكستند
بابا نبودی ببینی چی آُمد سرمن
بابا نبودی ببینی سرم رو شكستند
نبودی دلم رو شكستند
بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت
بابا نبودی ببینی كه موی سرم سوخت
بابانبودی ببینی كه خاكسترم سوخت
نبودی ببی

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(یه طفل شهزاده ،تو صحرا افتاده) *

1960
4

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(یه طفل شهزاده ،تو صحرا افتاده) یه طفل شهزاده ،تو صحرا افتاده
خودش افتاده یا ،یكی حولش داده
تك و تنها،بابا بابا، می گفت بین صحرا
هرچند قدم،می نشست تا كه،درآره خار از پا
تا كه، یه دست، راهش رو بست،بیا اینم بابا
نزن تو گوش من، كه زخمیه گوش بی گوشواره
كش بدنم و رو زمین، كه صحرا پر از خاره
باشه به عموم می گم، كه تلافی شو سرت در بیاره
میام بزار نفس بگیرم، من پیاده ام تو سواره
بسه كاش فقط می زدی ،ناسزات منو كرده بیچاره
بگو چرا سُم مركبت، بوی بابا داره
امون از درد یتیمی واویلا،واویلتا
پس از باد خزون،رقیه نیمه جون
با پای ناتوون، رسید به كاروون
اومد، ولی هر دو دست و ،روی صورتش داشت
تو آغوش، هیچكی نرفت، زینبم جا گذاشت
رسید جلو، نیزه ع

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(باباكجایی كه آستین پاره ام شده، معجرم) *

1541

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(باباكجایی كه آستین پاره ام شده، معجرم) باباكجایی كه آستین پاره ام شده، معجرم
كجایی كه لخته های خون شده، گل سرم
بیا ببین كه آواره ام، بیاببین به گوش دختران شام ،گوشواره ام
باباكجایی، كه هركجا كه نامی ازتو برده ام ،بجاش تازیانه خورده ام
كجایی، بیا ببین كه در خیال خود ، تمام طول راه، سر تورا به سینه ام فشرده ام
بیا ببین كه در تمام طول راه مرده ام
این چه زنده بودن است
كه آستین پاره ام شده معجرم

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(به همراه خود ببر مرا) *

1151
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(به همراه خود ببر مرا) به همراه خود ببر مرا
تو ای پدر
زجان خود سیرم
ببین که از پا نشسته ام
شکسته ام
اسیر زنجیرم
مسافرم از در آمدی
به دیدن دختر آمدی
چرا چنین بی سر آمدی
وای از جدایی
سه ساله دشت کربلا
شراره آهش گرفته پا
برای پرواز تا خدا
گشته هوایی
دل من پر زند به دورسرت پدر
عمه را نیرو بده با خودمن را ببر
ابتا یا حسین
ابو رسیده تبم به دست
ر خوش و مست
در این عزا خانه
بساط هجران شد از تو جمع
رسیده شه برای پروانه
کنار بابا نشسته ام
ز داغ آلاله خسته ام
کبوتری پر شکسته ام
در فکر پرواز
به سینه ام صد راز مگو
سرشکم آید سبو سبو
بیاورم رو نمای او
یک قلب پر بار
که شرر افکنده به گیسوی تو پدر
طره خاکستری موی تو پدر
ابتا یا حسین

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(در کاروان تو مثل زهرا بوده ای) *

1352
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(در کاروان تو مثل زهرا بوده ای) در کاروان تو مثل زهرا بوده ای
برای من ام ابیها بوده ای
بعد ازغم جدایی ای دخترم
من اومدم دیدن توبا سرم
تا که تو رابه پیش زهرا برم
تا که صدام زدی با سرمن اومدم کنارت
تا که بذارم مرهمی رو قلب بی قرارت
رقیه جان وای وای
برو بگو به بچه های شهرشام
امشب دیگه اومده پیش من بابام
گو دیگه شام غمم سحر شد
مهمون این خرابه ام پدر شد
رقیه هم عازم یک سفر شد
امشب دیگه تموم میشه درد و غم و اسیری
بیا بریم تا اصغر بازم بغل بگیریم
چرا شده خاک خرابه بسترت
گل کرده خون در بین موهای سرت
بگیر از این خون سر من وضو
تا که بریم امشب کنار عمو
بگیریم آب دوباره از دست او
بابا بیا بریم پیشم تا درد و غم نبینی
مجبور نشی میان این خ

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بابای من بی کفن مانده به صحرا) *

2441
3

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بابای من  بی کفن  مانده به صحرا) بابای من بی کفن مانده به صحرا
امشب گل و پروانه و بلبل همه جمعن
در این ویران بر گرد شمعن
آتش زدل غم زده ام شعله کشیده
از خون سرت دور و برم لاله دمیده
با خون دل خود نوشتم
اینجا شده باغ بهشتم
بابای من بی کفن مانده به صحرا
این جلوه جانسوز تو آتش زده بر جان
رویت خونین مویت پریشان
آشفتگی موی تو را تاب ندارم
تا این که بشویم سرت تو آب ندارم
اینجا به خدا آب نجویم
با اشک دو چشمم بشویم
بابای من بی کفن مانده به صحرا

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ساقی میخانه ها مست رقیه است) *

3441
8

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ساقی میخانه ها مست رقیه است) ساقی میخانه ها مست رقیه است
عقل قدح خورده پا بست رقیه است
نوشته در کتاب فطرت من و تو
تذکره کربلا دست رقیه است
گیسو پریشان بر روی نیزه
تن روی خاک و سر روی نیزه
سالار زینب سالار زینب
حسرت کربلا زده شرر به عالم
آن الف قامت تو کرده چو دالم
اگر ردم کنی بدا به حال زارم
اگه به کربلا برم خوشا به حالم
دلهای مردم صد پاره کردی
یک باره ما را بیچاره کردی
سالار زینب سالار زینب
دلم شبیه آسمون به زیر دینه
دلم شبیه شب بین الحرمینه
نمونده تا عرش خدا پرده ای باقی
مهر نماز من ز تربت حسینه
بیت خدا را غمخانه کردی
پیمانه دادی دیوانه کردی
سالار زینب سالار زینب
بزن به سینه در بزن که وقت شوره
بزن به سینه تازه اول سروره

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک و متن زمزمه شهادت حضرت رقیه با صدای حاج محمود کریمی-(تو خرابه تک و تنها) *

27627
254

دانلود سبک و متن زمزمه شهادت حضرت رقیه با صدای حاج محمود کریمی-(تو خرابه تک و تنها) تو خرابه تک و تنها
دختری شبیه زهرا
توی چشماش پر اشکه
روی پاهاش سر بابا
زیر لب هاش گله داره
گله از قافله داره
رو سر پر خون
کف پاهاش آبله داره
رقیه وای
بس که زلفاش پرشیونه
لا به لاش می کشنه شونه
محرماش میگن رو موهاش
گلسر یا لخته خونه
بابا دختره قشنگه
رو ماهش نیلی رنگه
بابا چشمام نمی بینه
اثر سیلی همینه
بابا گوشواره ندارم
یار شیر خواره ندارم
داداش اصغرم کجا رفت
گل دلبرم کجا رفت
سه ساله کتک نداره
کاغذ فدک نداره
بچه خندیدن نداره
یتیمی دیدن نداره
رقیه وای

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ز ره می آید امشب میهمانم) *

1706
3

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ز ره می آید امشب میهمانم) ز ره می آید امشب میهمانم
نه مهمان دلبر بهتر از جانم
اگر درستم رسد بر دامن او
به دامن میهمان را می نشانم
همه هستم فدایت
زنم بوسه به پایت
اگر تو رو نمایی
دهم جان رو نمایت
فدای آن جمال دلربایت
پدر جانم پدر جانم پدر جان
بگو ای سر چرا پیکر نداری
چرا ای تشنه آب آور نداری
بود انگشت حیرت بر دهانم
چرا انگشت و انگشتر نداری
منم در اشک و ناله
دلم خون شد چو لاله
تو پیر دیر عشقی
منم پیر سه ساله
به روی ماه تو پوشیده هاله
پدر جانم پدر جانم پدر جان
تویی ماه و دو ابرویت کمان است
ولی بر ابر خاکستر نهان است
چرا لعل لب چون ارغوان است
گمانم جای چوب خیزران است
ببین با چشم خون بار
بود چشمم چو پربار
چو زهرا مادر تو
بو

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(از روزی كه پنجه گرگ رو صورتم ناخن گرفت) *

1544
5

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(از روزی كه پنجه گرگ رو صورتم ناخن گرفت) از روزی كه پنجه گرگ رو صورتم ناخن گرفت
دخترت از ترس باباجون دیگه لكنت زبون گرفت
كارم رسید به جایی كه نمیشه راه رفت بی عصا
این پیرزن سه ساله چند روز پیشته بابا
وقتی كه می خورد لگد به پشتم
چند دفعه دور خودم می گشتم
آه و واویلا
خونم حلال قدم هلال زیر چشام كبودیه
چند روزیه شونه سرم سر پنچه یهودیه
بابا برام كفن بیار خشك كن دل مایوسمو
كفن بیار تا ببینه عمه لباس عروسمو
با دشمن تو گفته ام هر چی می خوای من بزن اینجا دلم خیری ندیده
اما بهم بگید همین چرا سمای اسباتون بوی تن بابامو می ده
هر شب می گفتم برای زهرا
حكایت تو با نعل اسبا
آه و واویلا

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(قاصدك بابای من گم شده اونو ندیدی) *

9414
90

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(قاصدك بابای من گم شده اونو ندیدی) قاصدك بابای من گم شده اونو ندیدی
كاش میشد می رفتی قتلگاه می گردیدی
یا كریم بگو چرا بال و پر تو خونیه
مگه تو كجا بودی شاید كه بابام دیدی
شاپرك نشین رو شونم شونه هام درد می كنه
خبر از بابام بیار اگه رو نیزه پریدی
ای گل لاله كه از تو باغ به من ناز می كنی
لخته لخته غنچه لاله گوشامو دیدی
پروانه یه بوسه من بهت می دم امونتی
به بابام بده اگه به چاك لب هاش رسیدی
یا نرو یا منم با خودت ببر
یادته توی مدینه روی زانوت می نشستم
دور گردن تو بابا حلقه می شدش دو دستم
یادته گفتی رقیه تو عزیز همه هستی
دختر خوب و قشنگم شبیه فاطمه هستی
ادته جشن تولد برام گوشواره خریدی
دست پر مهرتو بابا به روی سرم كشیدی
یا نرو یا من

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(خسته شده دلم از زمونه) *

6295
7

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(خسته شده دلم از زمونه) خسته شده دلم از زمونه
خدا كنه كه این جور نمونه
همه میگن كه دیوونه شدم
شده دیگه اسمم دیوونه
حسین ببین من عاشقتم
من نوكر نا لایقتم
ولی من ببر كرب و بلا جون رقیه
آره درسته رو سیهم
عشقتو به عالم ندهم
ولی من ببر كرب و بلا جون رقیه
منی كه مستم از نام حسین
دلم شده غرق شور و شین
می خوام كه باز مستی كنم
عاشقونه تو بین الحرمین
ز ساغر تو می می زنم
ز جام تو پیاپی می زنم
چرا من نمی بری كرب و بلا تو یا حسین
منی كه از جام تو زدم
سرم رو در راه تو می دم
چرا من نمی بری كرب و بلا تو یا حسین
شدم غلام روی حسین
شدم گدای كوی حسین
ببین میگم بابی انت و امی یا حسین
منی كه از جام تو زدم
سرم رو در راه تو میدم
ببین میگم ب

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(عمه جانم بنگر امشب من میهمان دارم) *

2753
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(عمه جانم بنگر امشب من میهمان دارم) عمه جانم بنگر امشب من میهمان دارم
کمکم کن از جا خیزم تا نیمه جان دارم
مانند زهرایم
من عشق بابا یم
بابای مظلومم
سرو رویم خاکی است عمه آبی مهیا کن
گیسویم را شانه امشب به عشق بابا کن
تا نکشم خجالت آبرو داری کن
تا که به پا خیزم ای عمه یاری کن
مانند زهرایم
من عشق بابا یم
بابای مظلومم

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه) *

10879
22

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه) صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه
صدای طفلی گرسنه که هنوز تشنه ی آبه
طفل زخمی، طفل خسته،طفل اشک و طفل ناله
طفل کوچک ، طفل مظلوم، دختر ناز و سه ساله
دختری که خیلی وقته، روی باباشو ندیده
با سرانگشتای زخمیش عکسش و رو خاک کشیده
بابایی کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
الهی که من بمیرم تو سینه نفس نداره
دو قدم راه میره اما دست روی دیوار میذاره
میگه عمه کمکم کن که دیگه توون ندارم
پس چرا بابام نمی اد دیگه هیچی جون نداره
جون عمه جون نمیدم تا یه بار روشو نبینم
یا رو زانوم سر بذاره یا روی زانوش بشینم
بابایی کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
خدا جون کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
خواب دیدم می اد باباجون ع

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ابا العطشان حسین) *

1551
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ابا العطشان حسین) ابا العطشان حسین
شب غریبی سر آمده، حبیب من با سر آمده حسین وآ آ آ
چو آتش، برایش، زبانه می گیرد،خدایا، یتیمم ،بهانه می گیرد
شب وصال پدر شده، دوباره وقت سحر شده ،خرابه محشر شده
اباالعطشان حسین
طلایه دار شهامتم ،شهیده ی استقامتم،حسین وآ آ آ
اگر با دلم غم، همه به جنگ آید، پدر جان ز دستم ، عدو به تنگ آید
به شام ویرانه دخترت شده علمدار لشکرت پرستوی پرپرم
ابالعطشان حسین
ه پا شده روضه ی سرت ، به پیش چشمان خواهرت حسین وآ آ آ
به بزم ، عزایت،نشسته ام بابا، ببین در، فراقت شکسته ام بابا
ز کاروان تا جدا شدم، به کعبه نی شدم، شبیه زهرا شدم
ستاره چین لب توأم ، فدایی ی امشب توأم حسین وآ آ آ
دلم به، غروب ، شبای

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(همیشه آرزوی من تویی تو) *

1305
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(همیشه آرزوی من تویی تو) همیشه آرزوی من تویی تو
هماره گفت وگوی من تویی تو
غریبم و تو این زمونه آشنایی ندارم
به جز در ِ همین خونه دیگه جایی ندارم
کربلا نرم می میرم
صدای زنگ قافله از تو بیابونا میاد
کی بود منو صدا می زد کیه که همسفر می خواد
کربلا نرم می میرم
یه دختری تو محملا خواب اسیری می بینه
خواب می بینه رو صورتش اشک یتیمی میشینه
کربلا نرم می میرم
تا جون دارم برای تو روضه میخونم تا لحظه ی شهادتم به پای تو می مونم
کربلا نرم می میرم
خواب می بینه سر بابا رو نیزه قرآن میخونه
می خواد لباشو ببوسه نمی تونه نمی تونه
کربلا نرم می میرم

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(جانم پدر جانم پدر ) *

2780
4

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(جانم پدر جانم پدر ) جانم پدر جانم پدر
هستی تو مهمانم پدر
از بعد زینب در جهان
عاشق تر از من بر تو نیست
عشق بازی ای پدر
فرزانه ام ، فرزانه ام
جانم پدر جانم پدر
هستی تو مهمانم پدر
بابا به شمع روی تو
پروانه ام ، پروانه ام
من نوگلی پژمرده ام
سیلی ز دشمن خورده ام
جانم پدر جانم پدر
هستی تو مهمانم پدر
چوب گر زده خصمت به لب
من بوسه بر جایش زنم
روشن شده از نور تو
کاشانه ام ، کاشانه ام
جانم پدر جانم پدر
هستی تو مهمانم پدر

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بابا ، بابا ، بابا ) *

4531
7

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بابا ، بابا ، بابا ) بابا ، بابا ، بابا
نور بَصَرم بابا
ای تاج سرم بابا
ای همسفرم بابا
آندم که من از ناقه
افتادم و غش کردم 2
بابا تو کجا بودی
از ما تو جدا بودی
آندم که من از ناقه
افتادم و غش کردم 2
من بر سر نی بودم
با تو همه جا بودم
کی از تو جدا بودم 2
بابا ، بابا ، بابا
نور بَصَرم بابا
ای تاج سرم بابا
ای همسفرم بابا
آندم که مرا ظالم
اظهار کنیزی کرد 2
بابا تو کجا بودی
از ما تو جدا بودی 2
آن دم که تو را ظالم
اظهار کنیزی کرد 2
در طشت طلا بودم
مشغول دعا بودم 2
کی از تو جدا بودم 2
بابا ، بابا ، بابا
نور بَصَرم بابا
ای تاج سرم بابا
ای همسفرم بابا

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(از سفر باز آمدی ، بابا) *

2255
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(از سفر باز آمدی ، بابا) از سفر باز آمدی ، بابا
یوسف کنعان من ، بابا
و ز دلم داری خبر ، بابا
نازنین مهمان من ، بابا
مثل شمعی تا سحر ، بابا
می شوم از گریه ها، بابا
خسته از راه آمدی ، بابا
من که پایم خسته بود ، بابا
در قفای قافله ، بابا
روی دامانم بخواب ، بابا
از چه تنها آمدی ، بابا
ای سر خونین بگو ، بابا
قصه غم های خود ، بابا
من بگویم مو به مو ، بابا

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(یا ابا المظلوم ، ای پدر جانم) *

2886
10

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(یا ابا المظلوم ، ای پدر جانم) یا ابا المظلوم ، ای پدر جانم
ای پدر جانم ، ای پدر جانم
بر بدن امشب تا رمق دارم
ناله بر گرد این طبق دارم
یا ابا المظلوم ، ای پدر جانم
زائرم بر این روی نورانی
بوسه گاهم شد زخم پیشانی
ای پدر جانم ، ای پدر جانم
هر قدم صد بار بین ره مُردم
تو نگه کردی من کتک خوردم
ای پدر جانم ، ای پدر جانم

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(آه و واویلا) *

2913
7

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(آه و واویلا) آه و واویلا
آه و واویلا 2
آمدی ای سر کنج ویرانه
صحن ویرانه گشته گلخانه
آه و واویلا
آه و واویلا 2
ای سر پر خون یاد ما کردی
کنج ویرانه را با صفا کردی
آه و واویلا
آه و واویلا 2
گر تو می بودی ای گل احمر
کی مرا سیلی شمر دون می زد
آه و واویلا
آه و واویلا 2

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(از خرابه صدای بلبل آید 2) *

1540
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(از خرابه صدای بلبل آید 2) از خرابه صدای بلبل آید 2
گوید ای عمه جان بوی گل آید
من یتیمم، من یتیمم، من یتیمم
سوی ویران روید با گل و لاله 2
از پی دیدن طفل سه ساله
من یتیمم، من یتیمم، من یتیمم
چشم خود وا کن ای عمه سادات 2
فامه آمده بهر ملاقات
من یتیمم، من یتیمم، من یتیمم

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(دفــــــتر غمم بابا، بسته می شود امشب) *

2443
5

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(دفــــــتر غمم بابا، بسته می شود امشب) دفــــــتر غمم بابا، بسته می شود امشب
می دهد خبر از تو، چشم عمه ام زینب
من فدایِ تو مهمان، خاک پای تو مهمان
یــــــــــــــــــــــا حسین اَباَ المظلوم 2
شام بی کسی من، می شود سحر امشب
بر لب آمده جانم، از فراق جانانم 2
وارثان زهرائیم، ما غریب و تنهاییم
یـــــــــــــــــــــــا حسین اَباَ المظلوم 2
قسمتِ من و عمه، زین سفر اسارت شد
سهم من کتک خوردن، سهم او جسارت شد
من فدای تو مهمان، خاک پای تو مهمان
یـــــــــــــــــــــــــــــا حسین اَباَ المظلوم 2

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(شــــــب شـــــــد ای نــــــــازنین از چه نخوابی 2) *

1538
-2

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(شــــــب شـــــــد ای نــــــــازنین از چه نخوابی 2) شــــــب شـــــــد ای نــــــــازنین از چه نخوابی 2
یــــــــــــــــــــادرگار بــــــــــــــــــرادر، چه بی تابی
از چــــــــــــه بیـــــــــــــــــــــــداری در این دل شب
درد دلی کن ای جان زینب، ای حسین جانم، جان جانانم 2
عمـــــــــــــــــــه جـــــــان در رؤیا، دیدم بابا را 2
بـــــــــــــــــــــــــوسیدم آن دست و روی زیبا را 2
ایـــــــــــــــن شـــــــــــــــــــــــام هجران، پایان ندارد
عمــــــــــــــــــــــــــــــــــه درد من، درمان ندارد 2

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ای تشنه کامِ مـــــذبوح عطشان) *

1282
4

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(ای تشنه کامِ مـــــذبوح عطشان) ای تشنه کامِ مـــــذبوح عطشان
بابا حسین جان، بابا حسین جان
گشتی شهیــــــــد اسلام و قرآن
بابا حسین جان، بابا حسین جان
خواهـــــــم نمایم شیرین زبانی
شــــــــــاید پدر جان با مهربانی
گـــــــیری مرا بر دامن نشانی
دستی کشــــی بر رویم ز احسان
بابا حسین جان، بابا حسین جان
طــفلی صغیر و افسرده حالم
سنگ حــــــوادث بشکسته بالم
گر دشمن دیدن می داد مجالم
بر وری نعشت می داد می جان
بابا حسین جان، بابا حسین جان
ســـوی حرم شو با من روانه
مگذار و دشمن با تازیانه
آزرده ســــــــازد این نازدانه
ای بــاغبانِ بوستان ایمان
بابا حسین جان، بابا حسین جان
صد پاره جسمت از تیغ و خنجر
از کثرت تیر دادی به تن سر
نـــ

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بـــــــــابای من، بابای من) *

5187
31

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(بـــــــــابای من، بابای من) بـــــــــابای من، بابای من
بشنو دگـــــــــر صدای من
من دختـــــــــر افسرده ام
سیــــلی ز دشمن خورده ام
از سر پــــریده هوش من
خون می چکد از گوش من
بابای من، بــــــــابای من
بـــــابای من ، بـــــابای من
بر زخم دل نمــــک زدند
هر شـــــــب مرا کتک زدند
عــــــمرم دگر کوتاه شده
تنــــــــــــــــم دگر سیاه شده
بابای خــــــــو و مهربان
بــــــــــــابای من، بابای من
حـــــــــــالا که آمدی پدر
دیگـــــــــــر مرا، با خود ببر

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(عمه بیا گم شــــــده پیدا شده ) *

33163
158

شعر سینه زنی شهادت حضرت رقیه(عمه بیا گم شــــــده پیدا شده ) عمه بیا گم شــــــده پیدا شده
کنج خـــــــــــرابه شب یلدا شده
مژده کـــــه بابا ز سفر آمده
شام رقیه بــــــــــــــه سحر آمده
پــــــــدر فدای سر نورانیت
سنگ جفــــــا که زد به پیشانیت
بسکـــــــه دویدم عقب قافله
پــــــــــای من آزرده شد از آبله
تیغ کی رگهای گلویت بُرید
ای گل خوشبو ز درختت که چید

  • چهارشنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد