یتیمی که دیگه از زمونه دلش بریده تو فراق پدرش جونش به لبش رسیده
سه سالشه و لی قامتش کوچیکش خمیده تو سفر بلا رنگ روی ماهش پریده
غم بی پدری بد جور ی دل و خون می کنه (تمومه شبا رو شام غریبون میکنه)2
خدا نکنه کسی بدون پدر بمونه یه دختر سه ساله بگیره دلش بهونه
خدا نکنه بمونه رو بدن نشونه آثار ضربه های کعب نی و تازیونه
وای اگه به روی زخم کسی نمک بخوره (وای اگه یه سه ساله همیشه کتک بخوره)2
داره می سوزه از غصه همه بال و پرش جوونه زده غم از گوشه چشای ترش
زبونه می کشه آتیشه دل شعله ورش تا برسه میونه خرابه از در پدرش
سیه سالشه ولی خیلی شبیه مادرشه (سایه پدر سر بریده روی سرشه)2
شاعر : رضا باقریان
دانلود
- سه شنبه
- 15
- مهر
- 1393
- ساعت
- 12:28
- نوشته شده توسط
- محمد