شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از احمد علوی -( دیگر شکستن ندارد ، بال و پر کوچک من ) * احمد حسین پور علوی

20

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از احمد علوی -( دیگر شکستن ندارد ، بال و پر کوچک من ) دیگر شکستن ندارد ، بال و پر کوچک من
میترسم از هم بپاشد ، این پیکر کوچک من
آه ای سر روی زانو ، ای ماه آشفته گیسو
دیشب خودت روضه خواندی ، بر منبر کوچک من
این درد درمان ندارد ، میدانم امکان ندارد
زخم سرت را ببندی ، با معجر کوچک من
غارتگران دل نکندند ، از گوش و از گوشواره
انگشت و انگشتر تو ، انگشتر کوچک من
آتش به جان جهان زد ، دستی که با خیزران زد
یا برلب خونی تو یا بر سر کوچک من
بابا برایم دعا کن ، شام مرا کربلا کن
یکبار دیگر صدا کن : ای دختر کوچک من!

شاعر : احمد علوی

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از احمد علوی -( ای دختر سه ساله ی من، نازنین من ) * احمد حسین پور علوی

22

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از احمد علوی -( ای دختر سه ساله ی من، نازنین من ) ای دختر سه ساله ی من، نازنین من
ای یادگار سوخته سرزمین من
دستی نبود تا که نوازش کنم تو را
وقتی که در خرابه شدی همنشین من
دیدی چگونه لشگر دشمن نشسته بود
یا در کمین گوش تو یا در کمین من
دیدی سرم جدا شده و پیکرم رهاست
دور از هم است فاصله « حاء » و « سین » من
عمع هنوز پشت سرت ایستاده است
این خواهر شکسته مرد آفرین من
ای کهکشان شیری چشم تو دلنواز
خورشید من ستاره من مه جبین من
جبریل هم ملازم پا در رکاب توست
ای بر رکاب سرخ شهادت نگین من

شاعر : احمد علوی

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

متن اشعار حضرت رقیه(س) از علیرضا خاکساری -( یتیمی درد بی درمان" نخوانید ) * علیرضا خاکساری

10

متن اشعار حضرت رقیه(س) از علیرضا خاکساری -( یتیمی درد بی درمان" نخوانید  ) یتیمی درد بی درمان" نخوانید
"یتیمی خواری دوران" نخوانید
"الهی طفل بی بابا نباشد "
کنار دختری گریان نخوانید
دوباره گریه اش میگیرد امشب
بیایید از غم هجران نخوانید
شب سوم شب خانم رقیه ست
به غیر از روضه ی ایشان نخوانید
تقاضا میکنم سربسته باشد
ز نامردی نامردان نخوانید
"رقیه جان "فقط مخصوص باباست
دگر اورا به این عنوان نخوانید
زمین خورد از بلندی را بگویید
ولی از تاول سوزان نخوانید
خبر داریم پهلویش شکسته
مقاتل را برایمان نخوانید
اگر از روسری پاره گفتید
محبت کرده بیش از ان نخوانید
نگویید از سر بر روی نیزه
از ان زخم لب و دندان نخوانید
تنش پامال چکمه گشت اما
از ان غساله ی حیران نخوانید
بیایید امشبی را رو

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از علیرضا خاکساری -( از خرابه میرسد اوای دختر بچه ای ) * علیرضا خاکساری

11

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از علیرضا خاکساری -( از خرابه میرسد اوای دختر بچه ای ) از خرابه میرسد اوای دختر بچه ای
میکشد اخر مرا غم های دختر بچه ای
در میان غصه ها یک روز خوش بر خود ندید
پر شداز درد و بلا دنیای دختربچه ای
با یقین میگفت بابایم میاید از سفر
عالمی در حیرت از رویای دختربچه ای
من نفهمیدم چرا شد همچو دندانش سپید
گیسوان مشکی زیبای دختربچه ای
هر چه در ذهنم دو دو تا میکنم انصاف نیست
بشکند یک مرد جنگی پای دختربچه ای
زیر دست شوم بی ناموس ها از دست رفت
صورت زیبا تر از زیبای دختربچه ای
با اشاره بعد از این با عمه میگوید سخن
در نمی اید صدا از نای دختربچه ای
گیرم اغوش پدر هم سلب شد دیگر چرا
گوشه ی ویرانه ای شد جای دختر بچه ای
بگذرم از روضه هااین خط اخر کافی است
میرسد در یک ط

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از وحید کردلو -( مثل ستاره بود و نگاهش به راه بود ) * وحید کردلو

14

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از وحید کردلو -( مثل ستاره بود و نگاهش به راه بود ) مثل ستاره بود و نگاهش به راه بود
پژمرده از ندیدن خورشید و ماه بود
با آنکه رنگ چادر او رفت در مسیر
ازهرطرف اسیر هجوم نگاه بود
درانزوای غربت و در انحصار اشک
مستلزم کشیدن یک ذره آه بود
پشت ستم شکست ز شمشیر گریه اش
اویک تنه برای خودش یک سپاه بود
با آنکه نور ماه به چشمش نمی رسید
گلدسته های نیزه برایش پناه بود
آیینه بود و هر قدم ازکینه ها شکست
این سنگ ها تقاص کدامین گناه بود؟
مرگ رقیه خورد رقم در خرابه! نه!
شاید زمان رد شدن از قتله گاه بود...

شاعر : وحید کردلو

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از مسعود یوسف زاده -( ظهر یک پنجشنبه ی غمگین ) * مسعود یوسف زاده

6

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) از مسعود یوسف زاده -( ظهر یک پنجشنبه ی غمگین ) ظهر یک پنجشنبه ی غمگین
اتفاقی گذشتم از جایی
داشت از انتهای یک کوچه
میوزید عطر روضه و چایی
گریه ی اهل خانه آنلحظه
در دل من سر و صدایی کرد
بی توجه گذشتم اما باز
بوی روضه مرا هوایی کرد
جلوی در نشستم و قدری
روضه خوان روضه خواند و باریدم
ناگهان بین روضه خوانی ها
پیرمردی شکسته را دیدیم
پیرمردی که مینشاند سریع
پشت هر گریه اش تبسّم را
با همان دست خسته ی خود داشت
جفت میکرد کفش مردم را
در همین حین از مقابل او
کودکی بسیار بازیگوش
رد شد از روی کفش ها و پرید
خون آن پیرمرد آمد جوش
پیرمرد عبوس و ناراحت
گفت چیزی و بچّه ساکت ماند
ناگهان روضه خوان گریز زد و
روضه را برد جای دیگر، خواند:
آی مردم چرا حوالی دشت
پای

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار حضرت رقیه -( دلشوره های دخترکت را نگاه کن ) * رضا باقریان

12

اشعار حضرت رقیه  -( دلشوره های دخترکت را نگاه کن ) دلشوره های دخترکت را نگاه کن
بال کبود شاپرکت را نگاه کن
گریه مکن، که بال و پرم خوب می شود
کنج لبان خود ترکت را نگاه کن

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار حضرت رقیه -( صحرای کربلا جگرم را کباب کرد ) * رضا باقریان

10

اشعار حضرت رقیه  -( صحرای کربلا جگرم را کباب کرد ) صحرای کربلا جگرم را کباب کرد
دستی میان خیمه ما انقلاب کرد
باران تازیانه که بارید درحرم
رویای خوب کود کیم را خراب کرد

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار حضرت رقیه -( پدر جان آتش افتاده به جانم ) * رضا باقریان

9

اشعار حضرت رقیه  -( پدر جان آتش افتاده به جانم ) پدر جان آتش افتاده به جانم
سه ساله هستم اما قد کمانم
از آن شب که من از ناقه فتادم
ببین لکنت نشسته بر زبانم

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار حضرت رقیه -( خسوفی تیره بر رویم نشسته ) * رضا باقریان

12

اشعار حضرت رقیه  -( خسوفی تیره بر رویم نشسته ) خسوفی تیره بر رویم نشسته
کمی آتش به گسویم نشسته
از آن روزی که خوردم تازیانه
کبودی روی بازویم نشسته

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب
 رضا باقریان

متن اشعار زمزمه از رضا باقریان برای حضرت رقیه(س) -( نبودی پشت ناقه دویدم نشستم از پاهام خوار کشیدم ) * رضا باقریان

22

متن اشعار زمزمه از رضا باقریان برای حضرت رقیه(س) -( نبودی پشت ناقه دویدم     نشستم از پاهام خوار کشیدم ) نبودی پشت ناقه دویدم نشستم از پاهام خوار کشیدم
نبودی موهام و می کشیدن بابا طعم یتیمی چشیدم
کجایی عزیز من دیگه بریدم من
توی این یکی دو روز خوبی ندیدم من
پیر شدم ، نیومدی خسته شدم ، نیومدی
نبودی ببینی دستام و بستن تو کوفه ساق پام و شکستن
مگه ندیدن اینا که یتیمم چرا گوشواره هام و شکستن
بابا از سفر بیا من و با خودت ببر
پیش عمه می زنم شب و روزا بال و پر
پیر شدم ، نیومدی خسته شدم ، نیومدی

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری در مصیبت حضرت رقیه(س) -( از روسری گویم برایت یا گل سر ) * رضا دین پرور

3458
10

شعری در مصیبت حضرت رقیه(س) -( از روسری گویم برایت یا گل سر ) از روسری گویم برایت یا گل سر
انداخته روی سر من جا گل سر
روزی سرت را طبل ها می برد اما
می برد دشمن از تمام ما گل سر
چشمم که بر انگشتری ساربان خورد
دادم هوا می رفت که بابا گل سر
می شد حواسم پرت با اشک سکینه
انگار می بردند نیزه ها گل سر
هرشب برایم عمه جان با آه می گفت:
می آورد بابای تو فردا گل سر
امشب بیا بگذر ز خیر گوشواره
جشنی بگیر اینجا برایم با گل سر
دستی نداری که ببافی گیسویم را
من را ببین خوش باورم، کو تا گل سر
بابا لبت خشکش زده تب کردی انگار
چیزی بگو کی خواسته حالا گل سر
وقتی دلم آشفته چون بازار شام است
یک بوسه می ارزد به یک دنیا گل سر

شاعر : رضا دین پرور

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

اشعار حضرت رقیه (س) -( بیا ای تپش دل رقیه ) * روح اله گائینی

34

اشعار حضرت رقیه (س) -( بیا ای تپش دل رقیه ) بیا -ای تپش دل رقیه
حلال مشکل رقیه
ای هم حاصل رقیه- بیا
بیا – ظهور تو مرحم درداش
داروی تاول روی پاهاش
منتقمی به خون باباش – بیا
بیا که روضه خونه – امشب ما رقیه ست
ذکر همیشگیه – بر لب ما رقیه ست
بیا به مجلس ما ، روشه ی عمه تونه
شبیه مادر تو ، قد و بالاش کمونه
بیا عزیز زهرا، بیا عزیز زهرا
بیا- امشب توی خرابه غوغاست
دخترکی غریب و تنهاست
ذکر لبش هی بابا باباست – بیا
بیا – مرحم به زخم بی شماره
لباس جای لباس پاره
یه روسری، یه گوشواره – بیا
امشب دوباره یاد ، زهرا اومد تو ذهنا
مغیره گشته زجر و ، رقیه مثل زهرا
امشب تداعی گشته ، صورت و روی نیلی
وقتی که میشنویم ما ، رقیه خورده سیلی
بیا عزیز زهرا ، بیا عز

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

حضرت رقیه (س) -( وقتی به پای عشق تو سر می گذاریم ) * اسماعیل شبرنگ

5

حضرت رقیه (س) -( وقتی به پای عشق تو سر می گذاریم ) وقتی به پای عشق تو سر می گذاریم
یعنی که امیدی به غیر از تو نداریم
ما ریزه خوار دختر سلطان عشقیم
شیداترین ِ عاشقان روزگاریم
وقتش رسیده پای داغش خون بگرییم
یا در میان روضه هایش جان سپاریم
این روزها کنج خرابه داغدار است
جا دارد از این داغ بی حدّ ... خون بباریم
اینجا نشستیم و هوایی دمشقیم
بدجور دلتنگ هوای آن دیاریم
تا روضه ای مهمان کند ما را رقیه س
کنج خرابه همگی چشم انتظاریم
دور از نگاه عمه اش ... تنهای تنها
می گفت با بابای خود درد دلش را
مهتاب تنها همدم شبهای من بود
چشم ستاره محو زخم پای من بود
یک بار دیگر روی پای تو نشستن
لحظه به لحظه بهترین رویای من بود
بر روی دست قاتل شش ماهه ی تو
دیدم که مشک

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا رسولی

واحد حضرت رقیه از رضا رسولی -( زخم زبون شنیدم _ چه صحنه ها که دیدم ) * رضا رسولی

4986
7

واحد حضرت رقیه از رضا رسولی -( زخم زبون شنیدم _ چه صحنه ها که دیدم ) زخم زبون شنیدم – چه صحنه ها که دیدم
یه نیمه شب تو خواب از – ضرب سیلی پریدم

سیلی رو صورتم بدجور نشست
مونده رو گونه هام جای یک دست
باتو سربسته می گم بابا جون
زنده موندن من یک معجزست

ندارم دیگه حوصله
شده پاهام پر آبله
چقد دشمنت سنگ دله
(حسین بابایی بابایی)
********

داغ این دل عظیمه - دست شامی حجیمه
فقط انقدر بگم که - حال وروزم وخیمه

جای تاول نشسته رو پاهام
وا نمیشه ازهم این دو پلکام
دست اگه می کشم روی خاکا
کم شده باباجون سوی چشمام

شدم از دنیا کلافه
باتو میگم در لفافه
عدوی تو بی انصافه
(حسین بابایی بابایی)
بابا بشین کنارم – ای سر نی سوارم
بیا تا من به روی - زخمات مرهم بزارم
چه بلایی آوردن سر

  • دوشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه (س) -( خوش آمدی بابا ـــ در کنج ویرانه ) * علی محلاتی

376

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه (س) -( خوش آمدی بابا ـــ در کنج ویرانه ) خوش آمدی بابا ـــ در کنج ویرانه
ای سر بریده سر زدی ـــ آخر به این خانه
بابا ببخش این بار ـــ موهام پریشونه
تو خیمه سوخته موهام ـــ نمی خوره شونه
بمون پیشم که دیگه،ندارم تاب ناله
همه گفتند به عمه، رفتنیه سه ساله
لبت خونی دندونت رو کی شکسته شکسته
چرا خاکستر رو موهات نشسته نشسته
چی می شد بوسه از دستات بگیرم بگیرم
به روی دامان تو امشب بمیرم بمیرم
بمون پیشم بابا(2)
رقیه ی بابا ـــ گیسو پریشونم
از راه دوری اومدم ـــ پیش تو می مونم
لب هامو بوسیدی ـــ لبات می سوزونه
تب کردی انگار دخترم ـــ اینجا غریبونه
چرا قدت خمیده، کی زد لگد به شونت
کی با دست بزرگش، سیلی زده به گونت
به جای سرمه زیر چشمات کبوده کبود

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه(س) -( بر دامنم نشستی، آرام و بی نشانه ) * علی محلاتی

72

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه(س) -( بر دامنم نشستی، آرام و بی نشانه ) بر دامنم نشستی، آرام و بی نشانه
خوش آمدی پدر جان، در این یتیم خانه
پایی ندارم ای وای، تا که به پات خیزم
از خار و خس چه غوغاست، در پای نازدانه
جای لبان خشکت،بر گونه ی لطیفم
گشته چهار انگشت، بر صورتم نشانه
جای تو ای پدر جان، با اشک و آه ناله
من می زنم به مویت، با دست خسته شانه
بابا حسین مظلوم
از روی نیزه دیدم آن قامت کمانی
بابا برات بمیره، ای ماه آسمانی
من دیدم از سر نی، دست عدوست خونی
خون ریختم ز دیده، بر تو ولی نهانی
امشب زمن مپوشان، سرخی چهار انگشت
من خودم نظاره کردم، رخسار ارغوانی
ای آخرین روایت، از پاره پاره ی گل
با من بخوان حدیث، هجران جاودانی

شاعر : علی محلاتی

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه(س) -( ای مه سرخ و کبود،روشنی دامنم ) * علی محلاتی

51

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه(س) -( ای مه سرخ و کبود،روشنی دامنم ) ای مه سرخ و کبود،روشنی دامنم
فاطمه ی کوچکت، ام ابیها منم
همسفر نیزه ها، از چه تو دیر آمدی؟
مژده ی آزادی ام، همچو اسیر آمدی
ای که به دیدار من، از ره دور آمدی
تازه شد داغ من، چون ز تنور آمدی
ای سر بر دامنِ، سوخته همچون دلم
در شب هجران تو،گشته پر از خون دلم
ای که تو بر سفره ی، دامن من چون دُری
چای طعام ای پدر، غصه ی من میخوری
تا که نوازش کنی، با دگر بر سرم
خون جگر خوردم و آب ز چشم ترم
بار فراق تو را، تا بکشم روی دوش
دست به دیوارم و دست دگر روی گوش
تا که نبودی پدر، یکسره آزار بود
همدم پاهای من، درد دل خار بود
با نگه خسته ات، ناز مرا می خری
جان رقیه بگو، دختر خود می بری؟

شب بود و در قفا ماندم ز کا

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه (س) -( صدامو شنیدی،میون خرابه ) * علی محلاتی

54

اشعار واحد سنگین حضرت  رقیه  (س) -( صدامو شنیدی،میون خرابه ) صدامو شنیدی،میون خرابه
محاله که بی تو، سه ساله بخوابه
بیبین دختر تو، نمی گیره آدوم
به عمه نگفتم، لگد خورده پهلوم
بابای غریبم(4)
سرت غرق خونه، لبات پاره پاره
به گوشامه انگار، نگاهت دوباره
نمی گیرم امشب، دوباره بهونه
دعا کن سه ساله،خرابه نمونه
بابای غریبم(4)
پر از خار پاهام،دیگه نا نداره
اینه حال و روزم، که بابا ندارم
شدم خسته بابا،دیگه از اسیری
بدون رقیه،بگو که نمیریǃ
بابای غریبم(4)

شاعر : علی محلاتی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه (س) -( با انگشتای کوچیک، زدم موهاتو شونه ) * علی محلاتی

242

اشعار واحد سنگین حضرت رقیه (س) -( با انگشتای کوچیک، زدم موهاتو شونه ) با انگشتای کوچیک، زدم موهاتو شونه
خوش اومدی،به ویرونه
به روی دامنم امشب، تو مثل ماه گردونی
ولی با من بگو بابا، چرا اینگونه گلگونی
***
بابا دیگه تموم شد، شب تلخ جدایی
شدیم امشب،تماشایی
بتاب ای مه که بی تابم، به رؤیای تو می خوابم
لب خشکیده ات گفته، هنوز تشنه ی آبم
***
مهمون مهربونم، چرا چشماتو بستی
کنار من، تو خوابَستی
تو حق داری که نشناسی، تن لرزان چو بید من
مرا عمه شناسد از، همین موی سپید من
***

شاعر : علی محلاتی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت رقیه (س) -( دلم به غم نشسته بابایی ) * اسماعیل شبرنگ

5

زمزمه حضرت رقیه (س) -( دلم به غم نشسته بابایی ) دلم به غم نشسته بابایی
بال و پرم شکسته بابایی
سوخته موهایی که تو مدینه شونه می کردی
نیستی ببینی شده نصیبم خرابه گردی
بدی نکردم اما خیلی منو بد زد
وقتی رسید تا می تونست بهم لگد زد
زجره که چشماشو به من دوخته بابایی
سرتو هم مثل سرم سوخته بابایی

شبیه زهرا قدّم خمیده
دختر تو چه ها که ندیده
بعد تو دیگه خوشی برامن عین سرابه
تموم غصه م مصیبتای بزم شرابه
فقط به تو میگم آخه برام عزیزی
خواهرمو یکی می خواست برا کنیزی
زخمایی که روی لبات زده جوونه
آثار ضربه های چوب خیزرونه

شاعر : اسماعیل شبرنگ

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمینه حضرت رقیه (س) -( خودت که بهتر می دونی ) * اسماعیل شبرنگ

4

زمینه حضرت رقیه (س) -( خودت که بهتر می دونی ) خودت که بهتر می دونی / دلم برات تنگه بابا
صورت یاس سه ساله ت / ارغوونی رنگه بابا
آخه / باباحسین کجایی ، خسته م از این جدایی
برس به دادم امشب
بدجور / با حالی که غمینه ، خاطرات مدینه
افتاد به یادم امشب
چرا// تورفتی منو بی خبر گذاشتی
چرا// پا روی دل این دختر گذاشتی
چرا // روی دل من داغ پدر گذاشتی
چرا
( می خونم با شور و شین / بابای خوبم حسین )
یه وقتی برگشتی پیشم / که دیگه نایی ندارم
می خوام بلند شم پیش پات / بااینکه پایی ندارم
قرآن / بخون برای من ، واسه شفای من
ببین که بی قرارم
صوتت / نمی رسه اصلا ، آخه بابایی من
که خیزرون ندارم
شده // پر از ترک لبای تو بابایی
دیگه // در نمیاد از لب تو صدایی
دلم

  • چهارشنبه
  • 30
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 23:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن روضه شهادت حضرت رقیه (س) از محمود کریمی -( ماجرایی است ماجرای سرت ) *

11704
26

متن روضه شهادت حضرت رقیه (س) از محمود کریمی -( ماجرایی است ماجرای سرت  ) ماجرایی است ماجرای سرت
به لبم بود روضه های سرت
همه جا پشت نیزه سر تو
دختر رفت پا به پای سرت
حسرت دخترت فقط این است
سر من بود کاش جای سرت
نیزه دار تو با همه لج کرد
دردسر شد پدر برای سرت
کعب نی، سنگ، بی هوا سیلی
هر چه آمد سرم فدای سرت
چقدر مشکل است تشخیصت
نامرتب شده نمای سرت
رفتی از ما جدا شدی ای وای
سهم سر نیزه ها شدی ای وای
جای سالم نمانده در تن من
آه زجرآور است ماندن من
پاره شد تا لباس من خندید
چقدر بی حیاست دشمن من
چقدر وحشیانه می انداخت
غل و زنجیر را به گردن من
بازوی من شکست و بی حس شد
مثل عمه شده شکستن من
دل بی درد را به درد آورد
به روی خاک ها نشستن من
پدرم با سر آمده یعنی
شده نزدیک وقت رف

  • دوشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اشعار شهادت حضرت رقیه (ع) -( مثل ستاره بود و نگاهش به راه بود ) * علیرضا خاکساری

6

اشعار شهادت حضرت رقیه (ع) -( مثل ستاره بود و نگاهش به راه بود ) مثل ستاره بود و نگاهش به راه بود
پژمرده از ندیدن خورشید و ماه بود
با آنکه رنگ چادر او رفت در مسیر
ازهرطرف اسیر هجوم نگاه بود
درانزوای غربت و در انحصار اشک
مستلزم کشیدن یک ذره آه بود
پشت ستم شکست ز شمشیر گریه اش
اویک تنه برای خودش یک سپاه بود
با آنکه نور ماه به چشمش نمی رسید
گلدسته های نیزه برایش پناه بود
آیینه بود و هر قدم ازکینه ها شکست
این سنگ ها تقاص کدامین گناه بود؟
مرگ رقیه خورد رقم در خرابه! نه!
شاید زمان رد شدن از قتله گاه بود...

شاعر : علیرضا خاکساری

  • دوشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 08:03
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 وحید محمدی

اشعار حضرت رقیه(س) -( السلام علیک یا مظلوم ) * وحید محمدی

9

اشعار حضرت رقیه(س) -( السلام علیک یا مظلوم ) السلام علیک یا مظلوم
به خرابه خوش آمدی بابا
آفتاب از کجا در آمده است
که به ماهم سر زدی بابا
انقدر گریه کرده ام تا که
امشبی را کنار من هستی
خودم از گریه ی تو فهمیدم
که تو هم بی قرار من هستی
بین این کوچه ها به اسم یتیم
بی حیاها مرا نشان دادند
آنچه از گوش من درآوردند
هدیه برای دخترانشان دادند
گل سرم را به روی موهای
دختران حرامیان دیدم
معجری را که غارتش کردند
در بازار شامیان دیدم
ای امید جوانی عمه
یادگار مدینه ی مادر
جان زهرا مرا ببر با خود
همه را خسته کرده ام دیگر

شاعر : وحید محمدی

  • شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) -( چشمامو بستم، آروم شكستم ) *

5140
16

متن اشعار شهادت حضرت رقیه(س) -( چشمامو بستم، آروم شكستم ) چشمامو بستم، آروم شكستم

هرچی نشتم، بابا نیومد

منم بهارش، دار و ندارش

سر قرارش، چرا نیومد؟

بابایی

چی میشه، یه دفعه، بذاری

موهات و توی دست بگیرم

از لبات، بابا جون، اومدم

كه بوسه هامو پس بگیرم

یه جوری، ببوسش، گونم و

كه جای بوسه هات بمونه

برا چی عزیز دلم؟آخه هی بچه هاشون رو بغل كردن، اومدن جلوی خرابه، یه جوری میبوسیدن بچه هاشون رو

یه جوری، ببوسش، گونم و

كه جای بوسه هات بمونه

یه جوری، كه بگن، شامیا

بابای تو چه مهربونه

بابای خوب من، بابای خوب من

عمه نشته، خسته ی خسته

دوباره بسته، زخم پاهامو

اینها همینن، لبریز كینن

می خوام نبینن، زخم گوشامو

یه حكایتی توش هست، بابایی نمی خوام اینه

  • دوشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

نوحه واحد حضرت رقیه (س) -( عمه جان بیا و بنگر ) * بهمن عظیمی

114

نوحه واحد حضرت رقیه (س) -( عمه جان بیا و بنگر ) عمه جان بیا و بنگر
که رسیده نور چشمان تر من
بر طعنه زنان بگو که
این سر بریده باشد پدر من
وای، شام تارم سحر شد ـ غصه هایم به سر شد
وای، ای پدر در فراغت ـ دخترت خونجگر شد
بابا حسین جان
حالا که، کنارم هستی
بنشین تا درد دل هایم بگویم
از خار صحرا و از این
آبله های کف پایم بگویم
وای، یک شبی در بیابان ـ گم شدم ای پدر جان
وای، زجر ملعون رسید و ـ حال من شد پریشان
بابا حسین جان
یادت هست که روزگاری
در مدینه بین آغوش تو بودم
بنگر اینک ای پدر جان
پای پُر آبله و تنِ کبودم
وای، ای بلایت به جانم ـ کرده داغت خزانم
وای، شده کم سو دو چشمم ـ همچو زهرا کمانم
بابا حسین جان
با این که ، شبیه عمه
شده ام پیر و زمین گیر

  • چهارشنبه
  • 7
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه حضرت رقیه (س) -( بابا جونم، محتضره دختر تو ) * عبدالله باقری

34

زمزمه حضرت رقیه (س) -( بابا جونم، محتضره دختر تو ) بابا جونم، محتضره دختر تو
یه جای سالم دیگه نیست رو سر تو
عطرت عوش شده بگو به دخترت
چرا بوی نون میده بابا جون سرت
کجا بودی، دستمو که شمر بست
کجا بودی، که شمر پست
پشت عموم حرفای بد میزد
بد جور غرورم و شکست
بابایی، خوش اومدی خرابمون
بابا جونم، از عمو عباس چه خبر؟
حرفی بزن با دخترت قهری مگر؟
صحبت اگر نمی کنی قرآن بخون
اینجا نه هلهله ست نه سنگ خیزرون
گفتم یه شب، با ل ک ن ت زبون
سیلی برام، شیرینیه عمه جون!
حس می کنم بوی بابام میده
عقیق دست ساربون
بابایی، خوش اومدی خرابمون

شاعر : عبدالله باقری

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 7
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 یاسین زندی

زمینه حضرت رقیه (س) -( ﺭﻭﻱ ﭘﺎﻱ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ی ﺗﻮﺳﺖ ) * یاسین زندی

29

زمینه حضرت رقیه (س) -( ﺭﻭﻱ ﭘﺎﻱ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ی ﺗﻮﺳﺖ ) ﺭﻭﻱ ﭘﺎﻱ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ی ﺗﻮﺳﺖ
ﺭﻗﻴﻪ ﺩﻳﮕﻪ باﺑﺎ ﺳﺮ ﺳﭙﺮﺩﻩ ي ﺗﻮﺳﺖ
ﺗﻮﻱ ﺧﺮاﺑﻪ ﺩلم ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻪ
ﺑﺮﻭﻱ ﺩﺳﺘﻢ ﺟﺎﻱ ﻃﻨﺎﺑﻪ
ﺭﻭ ﻧﺎﻗﻪ ي ﻋﺮﻳﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻦ ﺳﻮﺯاﻥ ﻣﺎﺭﻭ ﻛﺸﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﺑﺎ
ﺗﻮ ﺷﺎﻡ و ﻛﻮﻓﻪ ﻛﻮﭼﻪ ب ﻛﻮﭼﻪ ﻣﺎﺭﻭ ﺩﻭﻧﺪﻥ ﺑﺎﺑﺎ
آﻩ و ﻭاﻭﻳﻼ
ﺩﻧﻴﺎ ﻭاﺳﻪ ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﻮ كه ﺩﻧﻴﺎ ﻧﻤﻴﺸﻪ
ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﺑﺮاﻡ ﻣﺜﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺑﺎ ﻧﻤﻴﺸﻪ
اﻱ ﻛﺲ و ﻛﺎﺭﻡ ﺩاﺭ و ﻧﺪاﺭﻡ
ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺩﻝ ﺑﻴﻘﺮاﺭﻡ
ﺭﻭ ﻗﻠﺐ ﺧﺴﺘﻢ ﺩﻝ ﺷﻜﺴﺘﻢ ﻏﻢ ﺑﻲ اﻣﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ
ﻧﻔﺲ ﻧﺪاﺭﻡ ﻏﺼﻪ ﺩاﺭﻡ اﺯﻳﻦ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ
آﻩ و ﻭاﻭﻳﻼ

ﺑﺎﺑﺎ ﻋﻤﻪ ﺟﻮﻥ ﭘﻴﺮ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﺷﺪ
ﺳﭙﺮ ﺗﻨﻢ ﻣﻮﻗﻌﻲ كه ﻣﻴﺰﺩﻥ ﺷﺪ
ﺭﻧﮓ ﺧﺰﻭﻧﻢ ﻧﻮﺣﻪ ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ
ﺑﻲ ﺗﻮ ﻧﻤﻴﺨﻮاﻡ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﻮﻧﻢ
ﭼﺸﻤﺎﻱ ﺑﻲ ﺳﻮﻡ ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﻭﻡ ﻓﺪاﻱ ﺳﺮﺗﻮ ﭘﺪﺭ
ﻣﻨﻮ اﺯﻳﻦ ﺟﺎ ﺟﺎﻥ ﺯﻩﺭا ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﺑﺒﺮ
آﻩ و ﻭاﻭﻳﻼ

شاعر : ی

  • پنج شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

واحد حضرت رقیه (س) -( سرتو چقدر زخمی و چقد پریشون ) * حمید فرجی

41

واحد حضرت رقیه (س) -( سرتو    چقدر زخمی و چقد پریشون ) سرتو چقدر زخمی و چقد پریشون
بمیرم چی اوردن سرت اخه بابا جون
نرفته دیدن دخترش مثل تو هیچ کس
نداشته مثل دختری اینجوری مهمون
یه بار دیگه به روی من چشاتُ واکن
ابله پای من و بابا نگا کن
دین منو به عمه جون خودت ادا کن
هر جا سنگ می زدن شد سپر برا من
جای سالمی نیست پا تا سر برا من
یا حسین یا حسین بابای مظلوم

گره خورد تو دستی موهای دختر تو
لگد خورد پر و بالم مثه بال پر تو
بابا جون حال ا خوب می فهمم مدینه چی شد
می دونم یه لگد چیکار کرد با مادر تو
نفس به سختی میاد و میره بابا جون
دیگه براخوب شدنم دیره بابا جون
سه ساله دخترت دیگه پیره بابا جون
با خودت تو ببر پر شکسته تو باز
وقتش ببری یار خسته تو باز
یا ح

  • پنج شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد