شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( تو گفته ای که روضه برایت به پا شود ) * محمد موحدی

2534
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( تو گفته ای که روضه برایت به پا شود  ) تو گفته ای که روضه برایت به پا شود
از کربلا به شام حسینیه وا شود
تاریخ از حماسه ی تو قد کشیده است
باور کنم که قد بلند تو تا شود ؟!
طفلِ یتیمِ گوشه ی ویران چه کوچک است
ای واژه بر مقام رقیه جفا شود
گفتی بزن به حرمله و خولی و سنان
اصلا بزرگ هر که شود با بلا شود !
سیلی ، لگد ، کبودی صورت بهانه بود
تا حق روضه خوانی بابا ادا شود
گمنام بودی و به تو نام رقیه داد
باید که قاب نام قشنگت طلا شود
از گوشواره می گذرم شرم می کنم
باید که حق روضه ی مادر ادا شود !
نام رقیه روضه ی مادر می آورد
در پهلوی شکسته دو تا روضه جا شود !
تازه عزای حضرت زینب رسیده است
وقتی رقیه از سر بابا جدا شود !!!

شاعر : محمد موحدی

  • یکشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( خوش آمدی و شدی شمع محفلم بابا ) *

2375
1

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( خوش آمدی و شدی شمع محفلم بابا ) خوش آمدی و شدی شمع محفلم بابا
مگو چرا شده ویرانه منزلم بابا
تو آفتاب منی و ز ابر خون هر بار
نگاه می کنی و میبری دلم بابا
درست شکل تو بود آن سری که می دیدم
به روی نی همه جا در مقابلم بابا
مگر که عمه به تو گفته از چه خیره شدی
به پای خسته و زخم و پر آبلم بابا
بهانه ی تو گرفتم طعام آوردند
مگر کند از تو دمی غافلم بابا
به روی دامن خود هم دمی مرا بنشان
بگو رقیه گل ناز و خوشگلم بابا

  • یکشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح خانم رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها) -( مرغ دلم عاشق هوای رقیه است ) * جعفر ابوالفتحی

2128
4

مدح خانم رقیه بنت الحسین (سلام الله علیها) -( مرغ دلم عاشق هوای رقیه است ) مرغ دلم عاشق هوای رقیه است
عالم امکان همه برای رقیه است
عرش ، قلم ، لوح ، همه ارض و سماوات
شمس، قمر، نور، مبتلای رقیه است
خون خدا قبل هر نماز و دعایش
روی لبش نام دلربای رقیه است
کل جهان را به پای دختر خود ریخت
شاه ، رضایش فقط رضای رقیه است
سر در قلبم نوشته با خَطِ الماس
جای کسی نیست فقط جای رقیه است
از چه تو رفتی به درب خانه ی حاتم؟
حاتم طائی خودش گدای رقیه است
قلب ابوفاضل بن حیدر کرار
عاشق آن روی مه لقای رقیه است
دست جدا شد ولی علم که نیفتاد
چون که به دستان او لوای رقیه است
کاش بگویند به من در صف محشر
"جعفر" بی دل غزل سرای رقیه است
سروده جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

مدح حضرت رقیه(س) -( مرغ دلم عاشق هوای رقیه است ) * جعفر ابوالفتحی

3206
4

مدح حضرت رقیه(س) -( مرغ دلم عاشق هوای رقیه است ) مرغ دلم عاشق هوای رقیه است
عالم امکان همه برای رقیه است
عرش ، قلم ، لوح ، همه ارض و سماوات
شمس، قمر، نور، مبتلای رقیه است
خون خدا قبل هر نماز و دعایش
روی لبش نام دلربای رقیه است
کل جهان را به پای دختر خود ریخت
شاه ، رضایش فقط رضای رقیه است
سر در قلبم نوشته با خَطِ الماس
جای کسی نیست فقط جای رقیه است
از چه تو رفتی به درب خانه ی حاتم؟
حاتم طائی خودش گدای رقیه است
قلب ابوفاضل بن حیدر کرار
عاشق آن روی مه لقای رقیه است
دست جدا شد ولی علم که نیفتاد
چون که به دستان او لوای رقیه است
کاش بگویند به من در صف محشر
"جعفر" بی دل غزل سرای رقیه است

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غصه بی انتها -( یک دو سه شبها اشک ها را می شمارم ) * احمد شاکری

1886
-1

غصه بی انتها -( یک دو سه شبها اشک ها را می شمارم ) یک دو سه شبها اشک ها را می شمارم
این غصه ی بی انتها را می شمارم
حالا که امشب آمدی با دست زخمی
بر صورت تو زخمها را می شمارم
خواب از دو چشمم رفته شبها تا بخوابم
برنیزه سرهای شما را می شمارم
تا که حساب دشمنانت را بدانم
روی تن خود ردَ پا را می شمارم
هر روز پای نیزه ی سرخ علمدار
این چشم های بی حیا را می شمارم
این دردها آخر مرا از پا در آورد
این درد های بی دوا را می شمارم

احمد شاکری

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( من ديگه بال پريدن ندارم ) *

8710
7

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( من ديگه بال پريدن ندارم ) من ديگه بال پريدن ندارم
من ديگه حال دويدن ندارم
بعد از اين ديگه سراغ من نيا
گيسويي برا كشيدن ندارم
ميشه روناقه سوارم نكني
گلمو اسيره خارم نكني
ميشه گوشوارمو برداري بجاش
با لگد ديگه بيدارم نكني
يه نفر نگفت كه دختره نزن
پر و بالم كه نميپره نزن
بخدا اگه يه لحظه صبر كني
عمه مياد منو ميبره نزن
ساقه ام شكسته ميشود نزن
تازيانه بزن و لگد نزن
حالا كه دل پري داري باشه
بزن اما ديگه حرف بد نزن
بنشينيد موهامو حنا كنيد
ليلة الوصل منو نيگا كنيد
من ديگه مسافرم بايد برم
پس ديگه رخت منو جدا كنيد

  • چهارشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت رقیه(س) -( ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد ) * کاظم بهمنی

2399
2

غزل حضرت رقیه(س) -( ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد ) ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد
با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را
از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت «هم زد» گریه کرد
با تمام این اسیران فرق داری، قصّه چیست؟
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش
شاید آن شب «زجر» هم وقتی تو را زد گریه کرد
وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد
آن زن غسّاله هم اشکش در آمد گریه کرد

شاعر : کاظم بهمنی

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حمید رمی

غزل حضرت رقیه(س) -( شب ميان دفترم باباي بي سر مي كشم ) * حمید رمی

2895
4

غزل حضرت رقیه(س) -( شب ميان دفترم باباي بي سر مي كشم ) شب ميان دفترم باباي بي سر مي كشم
جاي اين سر را ميان دست دختر مي كشم
قاري قرآن خود را در شب تاريك شام
با نواي سوره ي والفجر و كوثر مي كشم
ماجراي قتلگه بابا به گوش من رسيد
آه، حالا خنجري را روي حنجر مي كشم
ياد آن شام غريبان مي كنم با اشك خود
بر فراز نيزه ها يك ماه احمر مي كشم
بين نقّاشي خود يادي ز سقّا مي كنم
من عموي خويش را مانند حيدر مي كشم
كودكم امّا شبيه مادرم تا گشته ام
خويش را در صورت زهراي اطهر مي كشم
تا كنم تفسير حرفم را براي عمّه ام
عدّه اي نامرد و يك زن پشت يك در مي كشم
حيف باشد درد خود را من نگويم اي پدر
راز پنهان دلم را خطِّ آخر مي كشم

شاعر : حمید رمی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت رقیه(س) -( خيلي بزرگ بود قدم هاي كوچكت ) * نادر حسینی

2394
-2

غزل حضرت رقیه(س) -( خيلي بزرگ بود قدم هاي كوچكت ) خيلي بزرگ بود قدم هاي كوچكت
دنيا فداي خشكي لب هاي پوپكت
سيلي اگر چه واژه ي تلخي ست خوب من
امّا وزيد بر گل رخسار ميخكت
تو خواهر گلايل و نيزه شكسته اي
هرگز مخواه اين كه بخوانند كودكت
تو در شناسنامه مگر دست برده اي؟
اصلا نمي خورد به سن و سال اندكت
آن روز، جمله خصم به بازي گرفته شد
هر چند تير و نيزه و ني شد عروسكت
آن روز چند لاله از آتش شكفته شد
بر تار و پود دامن سرخ مشّبكت
با اين كه در خيال نمي گنجد اين حديث -
امّا بزرگ بود قدم هاي كوچكت

شاعر : نادر حسینی

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب سوم حضرت رقیه س -( هرکی رسید با مشت می زد ) * سیدمحمد سلیم بهرامی

2738
7

شعر شب سوم حضرت رقیه س  -( هرکی رسید با مشت می زد ) هرکی رسید با مشت می زد
من و به قصد کشت می زد
یه دختر شامی من و
با چوب و سنگ، از پشت می زد

شاعر : سیدمحمد سلیم بهرامی

  • دوشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

حضرت رقیه (س) - غزل -( دو چشم دخترك تَر شد سه نقطه ) * سید امیر حسین حسینی

2437
2

حضرت رقیه (س) - غزل -( دو چشم دخترك تَر شد سه نقطه ) دو چشم دخترك تَر شد سه نقطه...
پريد از جا كبوتر شد سه نقطه...
اگر چه غنچه بود امّا بميرم -
به دست باد پرپر شد سه نقطه...
صداي ضربه ی سيلي و آنگاه
گمانم دخترك كَر شد سه نقطه...
تمام گردنش خون بود و خون بود
بميرم مثل مادر شد سه نقطه...
كبودي رخ و زخم سرِ او
برايش مثل معجر شد سه نقطه...
نزن آقا، نزن آقا يتيمم
به قرآن طاقتم سَر شد سه نقطه...
خودم مي آيم آقا كعب ني نه
بيابان روز محشر شد سه نقطه...
وَ عمّه بعد آن شب در خرابه
عصاي دست دختر شد سه نقطه...
دو چشمش را به سختي باز كرد و -
كمي مهمان يك سر شد سه نقطه...
و حالا دختري كنج خرابه
مريض احوال، بدتر شد سه نقطه...
صدايش در نمي آمد به گريه
وَ اينجا

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

دانلود سبک شهادت حضرت رقیه(س) -( تکیه گاهم پدر ـ بی پناهم پدر ) * روح اله گائینی

4

دانلود سبک شهادت حضرت رقیه(س) -( تکیه    گاهم پدر ـ بی پناهم پدر ) تکیه گاهم پدر ـ بی پناهم پدر
خوش آمدی به کنج ویران
ای ماه من یوسف کنعان
بابا حسین بابا حسین جان (2)
..................................................
ای بهارم حسین ـ برگ و بارم حسین
از ناقه افتادم به صحرا
بالین من آمده زهرا
بابا حسین بابا حسین جان (2)
..................................................
صورتش چون کبود ـ جرم زهرا چه بود
گشتم شبیه مادر تو
قدش خمیده دختر تو
بابا حسین بابا حسین جان (2)
..................................................
آمدی از سفر ـ ای پدر ای پدر
بر صورتم مانده نشانه
می زد مرا با تازیانه
بابا حسین بابا حسین جان (2)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

غزل ح رت رقیه(س) -( نکند باد بیاید، سَرِِ نِی خم بِشَود! ) * مهدی رحیمی زمستان

2607
1

غزل ح رت رقیه(س) -( نکند باد بیاید، سَرِِ نِی خم بِشَود! ) نکند باد بیاید، سَرِِ نِی خم بِشَود!
و از این باغچه، یک شاخه ی گل کم بشود!‌
نکند ابر بخواهد، همه ی بغضش را
در غزل خوانی یک گریه ی نم نم بشود
نکند… آه! پدر جان به خشونت امشب
سر زلف تو پریشان شده، در هم بشود!
کهکشان آمده پایینِ سَرِِ هفده نی
که شب گمشدگان، صبح دمادم بشود
باز کن لب، که روایت بکنم قرآن را
که دلیل تو برای همه، محکم بشود
تا تو بالای نِی ای، مرهم پایم زخم است
اگر این دشت سراسر، گل مریم بشود
چشم کوبیده به نی، هی، مِی شش ساله‌ی تو
وای! اگر چهره ی خندان تو در هم بشود!
کوه اگر بود می‌افتاد ز پا، پس چه عجب
قامت دختر شش ساله اگر خم بشود!
مکّه تا کوفه، چهل سال بر این «مِی» رفته
که خروشان شد

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

یک رباعی از اصغر چرمی تقدیم به دختر سه ساله امام حسین (ع) -( در اين شب جمعه طبع ما دل تنگ است ) * اصغر چرمی

2341
2

یک رباعی از اصغر چرمی تقدیم به دختر سه ساله امام حسین (ع) -( در اين شب جمعه طبع ما دل تنگ است  ) در اين شب جمعه طبع ما دل تنگ است
بي روضه نفس كشيدن ما ننگ است
من گريه كن دختريم كه فرمود
از خون لبت لب لبم پر رنگ است

شاعر : اصغر چرمی

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

کلب ، وقتی کاسه میلیسد خدا را شاکِر است * جعفر ابوالفتحی

2437
-1

کلب ، وقتی کاسه میلیسد خدا را شاکِر است کلب ، وقتی کاسه میلیسد خدا را شاکِر است
العجب... از دید برخی کلب هم یک کافِر است
کلب دربار رقیه برتر است از جن و انس
این سِمَت از آن سِمَت های به نام و فاخِر است
قطره اشکی که برایت ریختم مستم نمود
اشک هم چیز عجیبی هست چیزی نادِر است
خلق فرموده تمام قلبهای مست را
ای گداها بر تمام فعل ها او قادِر است
من رقیه مذهبم سنگم زنید ای مومنان
این گدا بهر دم افشانی برایش حاضر است
مکتب بی بی رقیه مکتب صوم و صلات
خوش بحال آنکه درس و مکتبش را ناشر است
هر که در دل با رقیه جنگ دارد یک کلام :
کافِر است و کافِر است و کافِر است و کافِر است
مدح بی بی را ز لبهای ابالفضلش شنو
این فقط تعریف عقل ناقص یک شاعِر است
مدح

  • چهارشنبه
  • 14
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

رباعی حضرت رقیه (س) -( بادست کوچکش گره ها باز می کند ) * امیر فرخنده

7102
9

رباعی حضرت رقیه (س) -( بادست کوچکش گره ها باز می کند ) بادست کوچکش گره ها باز می کند
طفل سه ساله یست که اعجاز می کند
بال وپرش شکسته ولی او بدون بال
باذکرنام فاطمه پرواز می کند

شاعر : امیر فرخنده

  • یکشنبه
  • 18
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 07:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

شعر مدح و مرثیه حضرت رقیه(س) -( بیست سالش شده ، چه محشر شد ) * مجتبی خرسندی

2403
8

شعر مدح و مرثیه حضرت رقیه(س) -( بیست سالش شده ، چه محشر شد ) بیست سالش شده ، چه محشر شد
خانمی دلربا و دلبر شد
درحجاب و وقار ودین داری
از تمامی دختران سر شد
مثل عمه مـفـسّر قرآن
بر زنان مدینه سرور شد
خواهر وتکیه گاه اصغر شد
عمه ی بچه های اکبر شد
هر زمان خنده بر لبش آمد
خستگی از تن پدر در شد
شب جشن عروسیش بود
آسمان روشن و منور شد...
***
شاعری خواب های خوش میدید
ناگهان خواب ها مکدّر شد
یادش آمد سه ساله ی ارباب
گوشه ای از خرابه پرپر شد
سنّ کم ، موسپید ، قامت خم
اندک اندک شبیه مادر شد
منتظر بود تا پدر آید
با سری در طبق برابرشد
درد و دل کرد با سر ، اما حیف
قصه و عمر هر دو تا سر شد . . .

شاعر : مجتبی خرسندی

  • سه شنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( هر آنچه پيش آمده ديگر گذشته است ) * امیر فرجی

3128
4

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( هر آنچه پيش آمده ديگر گذشته است ) هر آنچه پيش آمده ديگر گذشته است
گريه نكن كه قِصه ی معجر گذشته است
گوشم اگر كه پاره شده خوب ميشود
ديگر زمان غارت زيور گذشته است
من حرفِ خاتم يمنت را نميزنم
تو هم بگو كه حرف گُل سر گذشته است
چادر عبا ، عمامه ي تو روسری من
هرچه گذشته است برابر گذشته است
گفتم به عمه ام پیِ غسّاله ای رود
كار از طبيب و مرهم و بستر گذشته است
امشب به غُسل، گيسوی من خيس ميشود
آن گيس كه ز شانه ی اكبر گذشته است
اصلاً بيا و صحبتمان را عوض كنيم
هر آنچه پيش آمده ديگر گذشته است

شاعر : امیر فرجی

  • پنج شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

از گردنت جدا شو بگو یا رقیه جان(س) * جعفر ابوالفتحی

3006
0

از گردنت جدا شو بگو یا رقیه جان(س) یا رقیه بنت الحسین (علیهما السلام)

از خود بیا رها شو بگو یا رقیه جان (س)
با عشق آشنا شو بگو یا رقیه جان(س)
ای سر بیا به خاک کف پاش بوسه زن
از گردنت جدا شو بگو یا رقیه جان(س)
عالم تمام ، وقف عزای سه ساله اند
وقف همین عزا شو بگو یا رقیه جان(س)
مانند ما که کلب حریم رقیه ایم
کلب حرمسرا شو بگو یا رقیه جان(س)
چون کل انبیای عظامند سائلش
همرنگ انبیا شو بگو یا رقیه جان(س)
چشمان خویش زیر قدمهای او گذار
قالی نخ نما شو بگو یا رقیه جان (س)
گفتی: زمین کرببلا را ندیده ای ؟ !!!!!
راهیّ کربلا شو بگو یا رقیه جان(س)
هر کس غزل بگوید از او اهل جنت است
جعفر غزلسرا شو بگو یا رقیه جان(س)
سروده جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 10
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

اشعار ماه محرم با سبک دشتی برای حضرت رقیه(ع) -( اگر دست پدر بودی به دستم ) *

61555
124

اشعار ماه محرم با سبک دشتی برای حضرت رقیه(ع) -( اگر دست پدر بودی به دستم  ) اگر دست پدر بودی به دستم
چرا من در خرابه می نشستم
اگر می بود بابای نکویم
نمی زد شمر دون سیلی به رویم
***
بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداری
حق داری ای پدر جان زیرا که سر نداری
ما را رسوا کردند با ضرب تازیانه
بابا مگر تو با ما ، عزم سفر نداری
***
بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم
هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم
خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم
که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم
***
من دختر سه ساله ی حسینم
در باغ دین آلاله ی حسینم
نامم به لوح عشق جاویدانست
دیباچه ی رساله ی حسینم

  • چهارشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) با سبک حاج محمود کریمی -( گفتن ندارد،گفتن ندارد،گفتن ندارد ) *

3300
3

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) با سبک حاج محمود کریمی -( گفتن ندارد،گفتن ندارد،گفتن ندارد ) گفتن ندارد،گفتن ندارد،گفتن ندارد
كوچه شلوغ و جای یك سوزن ندارد
نامرد مردم حق علی و فاطمه خوردن ندارد
مادر به خود گفت:شاید كسی كاری به كار زن ندارد
من از نبی ام حتماً كسی كاری به كار من ندارد
افتادن زن در پیش چشم دیگران دیدن ندارد
برخیز مادر برخیز مادر زینب پناهی غیر این دامن ندارد
وقتی حسینت در لحظه ی گودال پیراهن ندارد

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن سینه زنی زمینه شهادت حضرت رقیه (س) با سبک حاج مهدی -( بابا جونم السلام، خوب نمیبینه چشام ) *

3057
11

متن سینه زنی زمینه شهادت حضرت رقیه (س) با سبک حاج مهدی -( بابا جونم السلام، خوب نمیبینه چشام ) بابا جونم السلام، خوب نمیبینه چشام
فقط میگم یک کلام،کودکی پیرم،میخوام بمیرم
خمیده قدمو زمین گیرم،حالا که نیستی از جونم سیرم
واسه مُردن بهونه میگیرم،شد عمر کوتاه، خرج غم و اه
سلسله ی موی تو، سُرخی گیسوی تو
شکافه ابروی تو، زده شرارم، برده قرارم
دور و بَرَم یه دنیا نامرده، تو اوج غم دلم پر از درده
دنبال یک بهونه میگرده، که دل پریشون، جون بده آسون
خون خدایی، شدم هوایی، تازه رسیده ابن الشهیده
مثل تو خون از چشام چکیده
یا اباالمظلوم
با آه و اشک روون، واسَت میگیرم زبان
ای بابای مهربون، ای مو پریشون، ماهِ پر از خون
ببین که ناله و پریشونی، برده دلم رو، رو به ویرونی
پیشت میمیرم، آروم میگیرم
خرابه حالم شک

  • شنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن سینه زنی واحد شهادت حضرت رقیه (س) با حسن خلج -( چشم یعقوبی من بابا هنوزم به دره ) *

5654
11

متن سینه زنی واحد شهادت حضرت رقیه (س) با حسن خلج -( چشم یعقوبی من بابا هنوزم به دره ) چشم یعقوبی من بابا هنوزم به دره
بوی پیراهن تو داره دلم رو می بره
یه دسته گل بنفشه دارم برات می چینم
اگه بیای کنار درد دلات می شینم
دردای منو نگاه تو باید شفا بده
تا که حاجت دل منو امشب خدا بده
مثل همیشه توی آغوشت من رو جا بده
مردم از جدایی، ای پدر کجایی
کاش یه جفت گوشواره از بهشت برا من بیاری
دستای کبودم و تو دست زهرا بزاری
زخمای صورتت رو اشکای من می شوره
بابا چرا رو پلکات خاکستر تنوره
قربون چشات یه بار دیگه تو عمه رو ببین
خیلی دلتنگه روی دامن عمه هم بشین
خیلی توی راه برا خاطر من زمین
مردم از جدایی، ای پدر کجایی
وقتی تو تشت طلا به دندونات چوب می زدن
کاشکی پر خون می شدن به جای تو لب های من
خشت

  • دوشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 06:08
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن سینه زنی شور شهادت حضرت رقیه (ع) شب سوم محرم با سبک محمد رضا طاهری -( ارتفاع ناقه برای دخترت بلنده ) *

7514
6

متن سینه زنی شور شهادت حضرت رقیه (ع) شب سوم محرم با سبک محمد رضا طاهری -( ارتفاع ناقه برای دخترت بلنده ) ارتفاع ناقه برای دخترت بلنده
هرموقع میفتم رو زمین
دشمنت میخنده
نوه حیدرم روزای اخرم
دیگه بی معجرم بابا
میدونه خواهرت که مثله مادرت
چی اومد سرم بابا
حسین حسین حسین بابا
لابه لای سنگا دویودم
سر تا پام کبوده
هیچ کی نیست توی این دنیا
بگه جرم من چی بوده
پریشونه موهام خونی شده لبام
نمیبینه چشام بابا
خسته و نیمه جون بدون هم زبون
فقط تورو می خام بابا
حسین حسین حسین بابا

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شب سوم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( به تنم دیگه جونی ندارم ) *

4296
8

اشعار شب سوم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( به تنم دیگه جونی ندارم ) به تنم دیگه جونی ندارم ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
تو رگام دیگه خونی ندارم ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
من و عمه و چشمای خونبار ********* تو بیابون و کوچه و بازار
من خسته و معجر پاره ام ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
میدونی چقدر طعنه شنیدم ********* میدونی چقدر خوابتو دیدم
میدونی که بی تو چی کشیدم ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
دلم شده پر از شرر بابا بیا منو ببر
تب و تاب یه قافله بودم ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
با یه پای پر آبله بودم ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
تو که دردسرامو ندیدی ********* تو که همسفرامو ندیدی
سفری که با حرمله بودم ********* تو که نمیدونی کجا رفتم
مید

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری از بانو اکرم بهرامچی در باب مصائب دختر سه ساله اباعبدالله -( آری بغل کن این سر باباست ) * اکرم بهرامچی

2693
5

شعری از بانو اکرم بهرامچی در باب مصائب دختر سه ساله اباعبدالله -( آری بغل کن این سر باباست ) آری بغل کن این سر ِ باباست ، در این خرابه بزم و مهمانیست
لالا ئی ِ باباست میخواند .... امشب سروش ِ عرش عرفانیست

بابا چه آرام است و پُر لبخند ، چشمان او بسته ست خوابیده
هرچند خشکیده ست لبهایش ، اما هوای عشق بارانیست

بابا برایت قصه میگوید ، آغوش تو لبریز لبخند است
ای دختر نازم بخواب آرام ، خوابی که از آغاز طولانیست

خوا ب برادر را ببین امشب ، اصغر شراب ِ شیر می نوشد
قنداقه ی شیرین بابا هم ، با خنده ها غرق ِ غزلخوانیست

آری عمو عباس هم در خواب ، مَشکی پر از دریا ست بر دوشش
دست خدا در دست او رقصان، امشب از آن شبهای رَبانیست

زنجیرها را دور کن از خود ، تا نینواها دورتر باشند
در این کویر وحشت و تا

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 08:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار زمزمه حضرت رقیه(س) 2 * رضا باقریان

12

اشعار زمزمه حضرت رقیه(س) 2 نبودی پشت ناقه دویدم نشستم از پاهام خوار کشیدم
نبودی موهامو میکشیدن بابا طعم یتیمی چشیدم
کجایی عزیز من دیگه بریدم من
توی این یکی دو روز خوبی ندیدم من
پیر شدم نیومدی خسته شدم، نیومدی
نبودی ببینی دستامو بستن تو کوفه ساق پامو شکستن
بابا از سفر بیا منو با خودت ببر
پیش عمه می زنم شب و روزا بال و پر
پیر شدم، نیومدی خسته شدم نیومدی

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار حضرت رقیه (س) -( نیمه ی شب سر به روی دامنم ) * علی محلاتی

75

اشعار حضرت رقیه (س) -( نیمه ی شب سر به روی دامنم ) نیمه ی شب سر به روی دامنم
می کنی گریه به حالم
ساز ماتم، می زند هر
بغض گریه میان جمله هایم
یا ابتا یا ابتا
آمدی ای،میهمانم
از چه اما نیامد پیکر تو
لااقل دستی بیاور
تا کشد بر سر خود دختر تو
یا ابتا یا ابتا
تکیه گاهم گشته دیوار
درد پهلو امانم را بریده
بی تو بابا، در بیابان
آبله ردّ پایم را کشیده
یا ابتا یا ابتا

شاعر : علی محلاتی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

اشعار زمینه حضرت رقیه (3) -( بیا بابای مهمانم ـــ نشین چون مه به دامانم ) * علی محلاتی

68

اشعار زمینه حضرت رقیه (3) -( بیا بابای مهمانم ـــ نشین چون مه به دامانم ) بیا بابای مهمانم ـــ نشین چون مه به دامانم
ببین قد کمانم را بیا بابا
بهاری کن خزانم را بیا بابا بیا بابا بیا بابا ...
نبودی غارت گهواره را بینی
هجوم آتش یکباره را بینی
وجای دست بر رخساره را بینی
نبودی زخم گوشه پاره را بینی
بیا در این سفر بابا ـــ مرا با خود ببر بابا
فراق تو در این ویران اسیرم کرد
سه ساله بودم و داغ تو پیرم کرد
بیا بابا بیا بابا ...
چرا خون بر لبانت روضه می خواند
چرا چشمت به گوشم خیره می ماند
چرا با سر تنت کو پس؟ خدا داند
سکوت تو دل من را بسوزاند
بیا پیشم بمان بابا ـــ و یا از خود مران بابا
نمی مانم پس از تو من نمی مانم
بیا بابای مهمانم به دامانم
بیا بابا بیا بابا ...

شاعر : ع

  • سه شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

نوحه حضرت رقیه (س)-(غنچه باغ لاله ام ) * رضا باقریان

12

نوحه حضرت رقیه (س)-(غنچه باغ لاله ام ) غنچه باغ لاله ام

من یتیمی سه ساله ام

روی ناقه دسته بسته همسفر با سنان شدم

بسکه خوردم تازیانه نیلی و قد کمان

وای من الذی ایتمنی 2

ارغوانی تنم شده

رگ به رگ گردنم شده

آتش افتاده به مویم مو پریشانم ای پدر

جان زهرا مادر خود از خرابه مرا ببر

وای من الذی ایتمنی 2

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد