اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

برخیز علمدار رشید لشکر من

بنگر که با داغت چه آمد بر سر من

امیر سپاهم

تویی تکیه گاهم

برادر ابالفضل برادر ابالفضل

---------

گرد غریبی بر سر و رویم نشسته

بغض گلو راه نفس در سینه بسته

زیر بغل هایم بگیر پشتم شکسته

مسوزان دل من

مشو قاتل من

برادر ابالفضل برادر ابالفضل

-------

یاری نموده گر مرا دست جدایت

میگردم ای سقا به دنبال صدایت

چیزی نمانده زآن قد و بالا برایت

ببین حال یارت

چه سازم کنارت

برادر ابالفضل برادر ابالفضل

----------

امشب دل اهل حرم را غم گرفته

در کنج خیمه مادری ماتم گرفته

دم نینوایی

امان از جدایی

برادر حسین جان برادر حسین جان

دانلود سبک

• سه شنبه
• 21
• مهر
• 1394
• ساعت
• 16:54
• نوشته شده توسط
• حمید

یکی از بین همه داره میاد

داره میاد

با ذکر یافاطمه داره میاد

داره میاد

خدای دریا دلا یل علی

یل علی

ابالفضل از علقمه داره میاد

داره میاد

حالا نفس ها مونده تو گلو

همه یه حالی دارن که نگو

میاد صدای تکبیر حسین

میاد صدای لبیک عمو

علی زده به قلب لشکر

عمو میگه الله اکبر

حسین میگه انا بن زهرا

عمو میگه انا بن حیدر

---------

تموم صحرا شده مثل سراب

مثل سراب

دلا از سوز عطش به تب و تاب

به تب و تاب

تموم اهل حرم نگرونن

نگرونن

برای دل شوره ی دل رباب

دل رباب

عمو تو میدون تا پر میکشه

با یک نفس یا حیدر میکشه

به زیر پاهاش می لرزه زمین

آتیش به قلب لشکر میکشه

علی تو راه فتح خیبر

خبر می

• جمعه
• 24
• مهر
• 1394
• ساعت
• 05:30
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

امیر لشکر من ، یل نام آور من ، ابالفضل العباس

همیشه یاور من ، گُل حق باورِ من ، ابالفضل العباس

تویی آب آور من ، امید آخر من ، ابالفضل العباس

******

امیر لشکر من یل نام آور من

همیشه یاور من ابالفضل العباس

دل من خوش به دو دستانِ تو باشد سقّا

خیمة قلبِ مرا شوق تو کرده برپا

مثل حیدر که بیفکنده ستونِ خیبر

پایه های سپه کوفه بیفکن از جا

پرچم افرازیِ لشکر ، چه برازندة توست

رادی و مهر و وفا ، واژة سازندة توست

ضرب شمشیر تو هر صف شکنی می شکند

لشکر کوفه در این معرکه بازندة توست

امیر لشکر من ، یل نام آور من ، ابالفضل العباس

******

امیر لشکر من یل نام آور من

همیشه یاور من ابالفضل العباس

ای

• دوشنبه
• 27
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 06:26
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

علم تو رو دو شمه

ناله ی تو تو گوشمه

یادم داد آقا مادرم

که من غلام این درم

بازم دارم میل حرم

حرم حرم حرم حرم

ای یار دلدارم ای یار دلدارم

تورو دارم تورو دارم تو رو دارم

با تو مثل دریا میشم

نوکر هستم آقا میشم

یا ثار الله یاثارالله

نام تو روحم ای جانم

ذکر تو مهر ایمانم

ای عشق ناب بی نظیر

تو هستی و نعم الامیر

دست منو آقا بگیر

سامانم قرآنم ایمانم

تورو دارم تورو دارم

غم ندارم

با تو شاه عالم میشم

بین گریه محرم میشم

یا ابالفضل یا ابالفضل

=======

شاعر : مجید بنی فاطمه

دانلود سبک

• دوشنبه
• 27
• مهر
• 1394
• ساعت
• 07:02
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

پاشو علمدار حرم هنوز علمداری، هنوز علمداری
پاشو آوردم دستاتو علم رو برداری، هنوز علمداری

پاشو میخام بدونن، که کاشف الکروبی
پاشو میخام تو صحرا، علمتو ببینم

—

قربون چشم های قشنگت ای علمدارم، پاشو سپه دارم
برای چی در نمی آد دیگه صدای تو داداش فدای تو

می خوام که تیرو دربیارم از چشم های تو، داداش فدای تو

یه تیرمیون چشم، هزار تا توی سینه
رو فرقتم که جای عمود آهنینه

—-

تو میدونی که بعد تو چی به سرم می آد، چی به سرم میاد
خودم که هیچ به سر اهل حرم میاد، چی بر سرم میاد

خواهرمون به غیر از منو تو یار نداره
الان داره تو خیمه گوشواره در میاره

شاعر : محسن عرب خالقی

دانلود سبک

• شنبه
• 16
• آبان
• 1394
• ساعت
• 16:06
• نوشته شده توسط
• حمید

کسی نمیدونه
، غصه دلبر و
کسی نمیدونه
، داغ برادر و



کی دیده پیش ماه، گریه آسمون
کی دیده رو زمین
، یه مرد پهلوون



کی دیده، که تا حالا روی خاک، ماه و زمینگیر کنن
یه مش سگ بی حیا، حمله به یه شیر کنن



ای وای، نگا کنید همه

ای وای، میون علقمه
ای وای، رسیده با قد خم فاطمه

——–

آروم بگیر گلم
، گریه نکن داداش

تا تیر و از چشات، 
دربیارم یواش



بگو چیکار کنم
، خنده لشگر و

بگو که چی بدم، 
جواب اصغر و



گریه کن، که وقت غارت میشه، روز اسارت میشه

بعد تو به زینب و حرم جسارت میشه



داداش، دیگه بی لشگرم
داداش، شکسته کمرم

داداش، چجوری تورو خیمه ببرم

شاعر : محسن عرب خالقی

دانلود سبک

• دوشنبه
• 18
• آبان
• 1394
• ساعت
• 16:42
• نوشته شده توسط
• حمید

شب تاسوعا

(واحد - حاج ابراهیم رحیمی)

ساقی العطشان علقمه معراج تو

حسین دریا و در دلش امواج تو

علم رو بردار ای علمدار حسین

سرو آزاده یار و سردار حسین

شیر سرخ عربستان ای وزیر شه خوبان

همچو طوفان تو به میدان حمله کن نیزه بگردان

ماه پیشانی عباس روح بارانی عباس

جنگت طوفانی عباس مرد میدانی عباس

سید و سالار ابالفضل ابالفضل ابالفضل

-----

شور می گیرم از تو عاشورایی ام

میتپه با تو قلب تاسوعایی ام

پهلوان عباس ذوالفقار صیغلی

در تو می بینم لافتی الا علی

ای قلندر دل و دلبر ساقی آل پیمبر

از ته سینه رها کن نعره ی الله اکبر

ماه پیشانی عباس روح بارانی عباس

جنگت طوفانی عباس مرد میدانی عباس

سید

• سه شنبه
• 3
• آذر
• 1394
• ساعت
• 13:23
• نوشته شده توسط
• حمید

شب تاسوعا

(نوحه – محمد صمیمی)

پسر مرتضی زاده ی ام البنین

ساقی عشقم و یاور هل من معین

این من و این سرم هدیه بر دلبرم

یاابالفضل یاابالفضل

-----

ای برادر بیا ببین که در علقمه

سر بشکسته ام به دامن فاطمه

مادرت دیده تر خوانده من را پسر

یاابالفضل یاابالفضل

-----

غیرت الله کربلا ابوفاضلم

هدیه ام بر حسین دو دست ناقابلم

دلبر من حسین دلبر عالمین

یاابالفضل یاابالفضل

دانلود سبک

• سه شنبه
• 3
• آذر
• 1394
• ساعت
• 13:24
• نوشته شده توسط
• حمید

غروب تاسوعا

(واحد)

آب می خواهم آب

خیمه ها پر شده از تشنگی و رنج و عذاب

ای عمو آب چه شد ای عمو آب چه شد

غیر شرمندگی عباس نداده است جواب

دختری مشک آورد

مشک آورد و دو دنیا به سرش گشت خراب

به دل دشمن زد

قول داده است عمو تا که بیاید با آب

قول داده است عمو

روی حرفش همه ی اهل حرم کرده حساب

ظهر عاشورا شد

علم افتاد و زمین غائله ای بر پا شد

علم افتاد زمین

و از آن لحظه دگر باب جسارت وا شد

نیزه ای بالا رفت

و چه دشوار میان دو سه نیزه جا شد

دوره کردند او را

سر این که چه کسی سر ببرد دعوا شد

یااخا را تا گفت

پسر ام بنین هم پسر زهرا شد

ساعتی بعد حسین

در سراشیبی گودال تک و تنها شد

شعر غرق

• سه شنبه
• 3
• آذر
• 1394
• ساعت
• 13:32
• نوشته شده توسط
• حمید

غروب تاسوعا
(زمینه - بحرطویل)
هوا گرم است و تب دار است تمام دشت خون بار است و آتش می بارد بر خیمه ی خورشید خورشید عالم تاب بر خیمه ی ارباب بر خاک اوفتاده تن اصحاب صدای زوزه ی گرگان بی رحم از تمام دشت می آید و طفلی جسم خود را بر زمین نمناک خیمه ی سقا می ساید همه تشنه همه بی تاب نگاه انتظار کودکان بر خیمه ی مهتاب پر خیمه بالا رفت سوی دریا دریا رفت و تکبیر حرم تا به ثریا رفت
به لشکر زد یل سپهدار حسین
امیر کربلا علمدار حسین
---
هزاران تیر بر ترکش کمان داران کمین کردند همه قصد دو چشمان گل ام البنین کردند سوار از علقمه با مشک پر از آب می آید خرامان به سمت خیمه ی سلطان و اشک حضرت سقا که در آن نگاه کو

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 11:43
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

سقا، داره میره علقمه،از عطش کودکان، دلش پر از ماتمه
انگار، قحطیه آب اومده،گریه ی طفل رباب، دلش رو آتیش زده
ازاین، صدای ناله و، زاریه بچه ها، دلش شده خون
دیگه، یا مشک آب میاد، میون خیمه یا، میگیره بارون
ارباب میدونه، میشه بی یاور
وقتی که رفت از، لشکر آب آور
"ای وای اب الفضل"
سقا، افتاده روی زمین، روبرو شد بی هوا، با عمود آهنین
غصه،تودلش آکنده شد،وقتیکه مشکو زدن،بدجوری شرمنده شد
فرات، گرفته بوی یاس، فاطمه اومده، این دم آخر
میگه، میون خاک و خون، افتادم از نفس، بیا برادر
وقتی سقا گفت، داداش دریابم
خم شد از داغش، قد اربابم
"آه و واویلا"

شاعر : صادق اویسی

منبع: گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

• سه شنبه
• 21
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 07:28
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

ابالفضل ای آخرین یارم
بلندشو یار وفادارم
پاشو تا باهم بریم به خیمه
نذار بگن بی علمدارم
پشت و پناهم چرا،چشماتو رو من بستی داداش
نقش زمینی چرا،کمرم رو شکستی داداش
چرا بیقراری/نشد آب بیاری/فدای سرت
میبوسم چشاتو/و دست جداتو/جای مادرت
(داداشم ابالفضل) ۲ علمدار من
تویی تنها یاورم عباس
علمدار لشکرم عباس
حرف جدایی نزن داداشم
دق میکنه دخترم عباس
نگو که شرمنده ای،بلندشو برگردیم به حرم
عباسم ای پهلوون،بلندشو و بردار باز علم
اگه تو نباشی/حرم میشه غارت/بلندشو داداش
میره خواهرمون/آخر به اسارت/بلندشو داداش
(داداشم ابالفضل)۲ علمدار من

شاعر : امیرحسین سلطانی

منبع : گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 22
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 09:22
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

بند اول

دیگه آسمون تاره تاره

عمو رفته آبو بیاره

رقیه خدا بی قراره

عمو آب میاره

دیگه خدایا تمومه بیابون سرابه

شیر خواره اصغر توی خیمه حالش خرابه

مادر لالایی میخونه که شاید بخوابه

رو دوش عمو مَشکِ آبه

(آه و واویلا اباالفضل ) 3

بند دوم

صدای رجزهای سقا

نمیاد به گوشم خدایا

شده علقمه شور و غوغا

میاد بوی زهرا

ای پهلوونم بلندشو منم پیرِ خسته

پاشو برادر حسینت کنارت نشسته

قَدَّم شده خَم اباالفضل دل من شکسته

بلند شو دل من شکسته

از روی مرکب زمینت زدند ای برادر

میدونم اینجا رسیده کنار تو مادر

فرق سرت شد خدایا دیگه مثل حیدر

دیگه شد سرت مثل حیدر

(آه و واویلا اباالفضل) 3

بند سوم

امون

• پنج شنبه
• 23
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 06:36
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

ای گل آلاله اُمّ بَنین

میر و سالار کربلا عبّاس

ای به خاک و به خون شده غلطان

ای علمدارِ کربلا عبّاس

ای علمدارِ کربلا عبّاس

******

از غمت سوزِ گریه ی اطفال

دل زینب زِ غصه شده کباب

اِی به خون خفته اِی برادر من

خیز و بِشنو نالهٔ طفل رباب

ای علمدارِ کربلا عبّاس

******

در میان دشتِ غریبی من

لالهٔ علقمه شدی عبّاس

عاقبت اِی زادهٔ امِّ بَنین

پسرِ فاطمه شدی عبّاس

ای علمدارِ کربلا عبّاس

شاعر: امیر عباسی

دانلود سبک

• جمعه
• 24
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 07:14
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

ای شهید راه قرآن ساقی طفلان ابالفضل

چشمِ اهل خیمه گشته از غمت گریان ابالفضل

قلب من شد زار و خسته

پشتم از داغت شکسته

آه و واویلا ، واویلا

******

تا صدایت را شنیدم ای تو دلدار و حبیبم

دادم از کف ای علمدار نا گهان صبر و شکیبم

بنگر ای نور دو عینم

من حسینم من حسینم

آه و واویلا ، واویلا

******

دست تو از تن جدا و مشک تو خالی زِ آب است

تشنه لب در بین خیمه طفل عطشان رباب است

یادگار حیدری تو

آرزوی اصغری تو

آه و واویلا ، واویلا

******

ای مقامَت تا قیامت در دو عالَم بی قرینه

آید اینجا بر مشامم عطری از یاس مدینه

آید اینجا ، یاور من

بوی زهرا مادر من

آه و واویلا ، واویلا

شاعر : حاج امی

• شنبه
• 25
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 02:33
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

دست خالی مو نبوس ، میشم از خجالت آب

حلالیت بطلب ، برای من از رباب

به رباب ، بگو نشد آب بیارم

چه کنم ، تو که دیدی دست ندارم

مشکم که پاره شد ، همه خندیدند

رفت آبروی من ، همه فهمیدند

سقای کربلا ، یاابوفاضل

******

قبل تو کنار من ، اینجا مادرت رسید

دست زخمی شو روی ، چشم پاره ام کشید

مادرت ، ناله زد و سوخت جیگرم

منو هی ، صدا می زد ای پسرم

جون من برادرم ، نکنم آزار

دستاتو از روی ، کمرت بردار

سقای کربلا ، یاابوفاضل

******

این جسارتو ببخش ، از غلام و نوکرت

اولین دفعه است که من ، خوابیدم برابرت

تو برو ، منو نبری به حرم

نبینند ، شده متلاشی سرم

لشگر داره میره ، به حرم برگرد

دنبال غارت

• شنبه
• 25
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 03:16
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

احترام پرچم
به احترام پرچم ابالفضل ، شیعه بگو یاحسین
به لحظه های ماتم ابالفضل ، شیعه بگو یاحسین
بسان عزم محکم ابالفضل ، شیعه بگو یاحسین
چو شور پر تلاطم ابالفضل ، شیعه بگو یا حسین
حسین حسین یـا حسین عزیز زهـرا حسین
شهـیـد عظمـا حسین قتیـل اعـدا حسین
به احترام پرچم عشق و خون
به پاس آن که بر زمیـن شد نگون
به عشـق باوفـاتریـن بـرادر
که بوده در سپاه سلطان ستون
بخوان نوای یاحسین ، حسین را
به سینـه زن برای او یدین را
به لحظه لحظه های هر محرّم
ببین به هر کرانه شور و شین را
به احترام پرچم ابالفضل ، شیعه بگو یاحسین
حسین حسین یـا حسین عزیز زهـرا حسین
شهـیـد عظمـا حسین قتیـل اعـدا حسین
وفا عجیـن شده به نا

• دوشنبه
• 27
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 07:22
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

بي برادر شده ام
بي برادر شده ام واويلا بي دلاور شده ام واويلا واويلا
بي تكاور شده ام واويلا بي دلاور شده ام واويلا واويلا
******
بي برادر شده ام واويلا بي دلاور شده ام واويلا
بي علمدار شدم واويلا بي مددکار شدم واويلا

بي برادر شدم و بي ياور
رفته از دست حرم آب آور
ساقي تشنه لب نام آور
كِي كنم اين غم جانكاه باور
عباس شير كربلا شير دلير كربلا
ماه منير كربلا ساقي و مير كربلا
علقمه صحنة محشر گشته
مقتل ساقي لشكر گشته
ياس بي دستم پرپر گشته
چشمم از خون دلم تر گشته
بي تكاور شده ام واويلا بي دلاور شده ام واويلا واويلا
بي برادر شده ام واويلا بي دلاور شده ام واويلا واويلا
******
بي برادر شده ام واويلا بي

• دوشنبه
• 27
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 08:45
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

بی تو هرگز

بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم

از برای تشنگان تا جان بكوشم

بهر آنان باشد این جوش‌وخروشم

مشك امّید لب عطشانان به دوشم

******

یا حسین در دامن آب روانم

تشنه‌ام اما به یاد تشنگانم

یاد طفلان می‌زند آتش به جانم

اشك خون ریزد ز قاب دیدگانم

یا حسین آبی ننوشم

فكر گل‌های خموشم

یاد آن قنداقه پوشم

چون‌که دیدم اصغرت گردیده خاموش

در درون گاهواره رفته از هوش

طفلك دلخستة رنجور و مغشوش

مشك خالی را فكندم بر سر دوش

لحظه‌لحظه فكر آن طفل خموشم

بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم

******

نهر علقم باشد اینجا زیر پایم

آب خوش جاری جلوی دیده‌هایم

وه كه نوشیدن چه آسان شد برایم

می‌زند موج هوس بر لع

• دوشنبه
• 27
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 08:48
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

دل نگران ابالفضل
اگر عبّاس نیاید به حرم واویلا
غم این غصّه نشیند به سرم واویلا
من که از حال علی با خبرم واویلا
چه بگویم به گل منتظرم واویلا
جان دهد طفلک عطشان به برم واویلا
******
اگر عبّاس نیاید به حرم
غم این غصّه نشیند به سرم
من که از حال علی با خبرم
چه بگویم به گل منتظرم
من دل نگرانم که ابالفضل نیاید
صبر همه طفلانم از این قصّه سرآید
دردی به دلم مانده ز هجران عزیزان
بر درد دل کهنة من غصّه فزاید
من دل نگرانم آشفته نهانم
در سینه به یاد همة تشنه لبانم
اگر عبّاس نیاید به حرم واویلا
******
از جنب فرات آمده بر گوش صدایی
در دل شده بر پا غم پنهان جدایی
سقای وفادار حریم گُل و الفت
در دشت بلا در ره دل

• سه شنبه
• 28
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 03:27
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

حسین می زند صدا
)حسین می زند صدا علمـدار کـربـلا(
به خون خفته ای کجا سپهــدار بـاوفـا
کجــایــی بـرادرم ؟ علمــدار نیـنــوا
در این دشـت پر بلا شدی از حرم جدا
وای علمـدارم رفـت ساقی دربـارم رفـت
میر سپهـدارم رفـت افسـر پیکـارم رفـت
( حـرم در انتظـار تو نشسته )
پشـت مرا دوریِ تو شکسته
داغ تـو آزرده دل صغـیـران
بارش غم ها شده دسته دسته
شیـر نـام آور مـیــدان بـلا
با آخـا ادرکِ خـود جانِ أخـا
برده ای تـاب مـرا از سینـه
ای علمـدارِ صفِ کرب و بـلا
به کجـایـی سقـا گـل بـاغ زهـرا
که برادرت حسیـن شده تنهـا ، تنهـا
)حسین می زند صدا علمـدار کـربـلا(
وای علمـدارم رفـت ساقی دربـارم رفـت
میر سپهـدارم رفـت ا

• سه شنبه
• 28
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 03:51
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

خداحافظ امیرم
خـداحافـظ امیـر باوفایـم
علـمـدار رشیـد بـاخـدایـم
یل نـام آور گلگـون لـوایـم
گل صـدپـارةخشکیده نایـم
خـداحافـظ یـل ببـریده دسـتـم
ببیـن در ماتـمِ رویـت شکستـم
خـدا دانـد چه حالی شد نصیبـم
در آن وقتی که چشمان تو بستـم
گـل حیــدرنشـانِ مـهـربـانـم
امیـد سیـنـه هـای کـودکـانـم
در آغوشم سپردی جان به جانان
سـرِ نعشـت شنـو آه و فغـانـم
سپهدارم ، علمـدارم ، خداحافـظ امیرم
تقاصت را من از این دشمـن ملعون بگیرم
خـداحافـظ امیـر باوفایـم
خـداحافـظ گـلِ صـدپـارة مــن
قتـیـل دشـمـنِ مـکــارة مــن
به خیمـه اصغـرم لب تشنه مانده
امـان ازکـودکِ شیـرخوارة مــن
گـرفتـه بُغـضِ غـم راه گلـویـم
نمی دا

• سه شنبه
• 28
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 04:23
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

علم بردارم
رفته عبّاس علم بردارم
ساقی من سپه سالارم
غم گسسته همه افکارم
رفته آن یاور و سردارم
******
علمدار عبّاسم مددکار عباسم
سپه دار عباسم به غم یار عباسم
رفته یاری که ماه من بود
بهترین در سپاه من بود
هم امید هم پناه من بود
بر دو دستش نگاه من بود

بیرق لشکرم شد بر گل
آه و حسرت نشسته بر دل
ساقی ام خفت کنار ساحل
از جفای سپاه باطل
غم گسسته همه افکارم
رفته عبّاس علم بردارم
******
کو علمدارم کو سپه دارم
یار و غمخوارم میر و سالارم
داغ عبّاس ندارم باور
این عذاب است بسی دردآور
خیمه هایم شده بی یاور
مانده در حسرت آب آور
کس ندارم علم بردارد
پرچم از ساحلم بردارد
بار غم از دلم بردارد
بندی از مشکلم بردا

• سه شنبه
• 28
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 09:02
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

تا به تنم جان دارم
من ابالفضل علمبردارم علمت را به زمین نگذارم
یاحسین تا به تنم جان دارم علمت را به زمین نگذارم
زادة با ادب کرّارم علمت را به زمین نگذارم
******
سرخوشم چون که علمدار تو اَم
در صف کرب و بلا یار تو اَم
من که بر منصب خود می بالم
ساقی لشکر و سردار تو اَم
خون حیدر به رگ من جاریست
افتخارم به علمبرداریست
در کفم پرچم با عزّت دین
در دلم عشق رخ دلداریست
بر وصایای پدر گوش دهم
پرچمت را به سر دوش نهم
یاحسین تا به تنم جان دارم علمت را به زمین نگذارم
من ابالفضل علمبردارم علمت را به زمین نگذارم
******
عشق تو در دل من روییده
از شمیم گل تو بوییده
بر نگاهت شده ام وابسته
دل فقط راه تو را پوییده
من

• پنج شنبه
• 30
• شهریور
• 1396
• ساعت
• 06:59
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد
خواهی نخواهی ام که بخواهم نمی رسد

بیرون خیمه منتظرش مانده ام ولی
تنها امیدِ گاه به گاهم نمی رسد

اینجابه روی من همه شمشیر میکشند
وقتی به داد و ناله و آهم نمی رسد

دشمن به فکرغارت خیمه است تا شنید
حامیِ قد رشیدِ سپاهم نمی رسد

گفتم به زینبم که زمان اسارت است
گفتم به زینبم که پناهم نمی رسد

کم کم غروب روز دهم میرسد ز راه
اما زمان رؤیت ماهم نمی رسد

من گریه میکنم همگی خنده می کنند
در علقمه صدا به صدا هم نمی رس

شاعر : محمدحسن بیات لو

• شنبه
• 1
• مهر
• 1396
• ساعت
• 09:37
• نوشته شده توسط
• احسان نیکخواه

یا ابالفضل ، انا مملوک انت صاحب
یا اباالفضل در نبرد همیشه غالب
یا اباالفضل ، تویی کابوس اجانب
یااباالفضل
یااباالفضل ، مرد جنگ و عشق و عرفان
یااباالفضل ، خیلی می خوامت به قرآن
یا ابالفضل ، شیر سرخ عربستان
یااباالفضل
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
نائب امامی ، همیشه باهامی
توی معرفت زبونزد بین خاص و عامی
نافذالبصیره ، نافذ الکلامی
به خدا مثل حسین مورد احترامی
عمو جون اباالفضل اباالفضل اباالفضل
مهربون اباالفضل اباالفضل اباالفضل
******
یا ابالفضل ، ای طلوع روشنی ها
یااباالفضل، ذکر این سینه زنی ها
یااباالفضل ، مقتدای ارمنی ها
یااباالفضل
یا ابالفضل ، تک سوار کربلایی
یا ابالفضل ، جلوه ذا

• یکشنبه
• 2
• مهر
• 1396
• ساعت
• 05:06
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

شور
همه جا کربلا همه جا نینوا
من ابالفضلیم به امید خدا
حس نوکریم اینه خادم ابالفضلم
خادمی به جای خود ادم ابالفضلم
مثل روزه روشن من خوبیاش و میبینم
هر گره که وا میشه رد پاش و میبینم
خواستنش عجینه با پوست و استخون من
واسه شکر این نعمت قاصر زبون من
لشکر شهیدامون امت ابالفضلن
هر کدوم مقامات دولت ابالفضلن
*********
مومنم به اغوش من به عشق تو اینجام
هر کی حاجتی داره من فقط تو رو میخوام
دل محل به هیچ عشقی غیر تو نمیذاره
خوش به حال تنهایی که فقط تو رو داره
خاک پای زوارت سرمه چشم اقا
پام و از دره خونت پس نمیکشم اقا
به همین پرچما به عزای حسین
من ابالفضلیم به خدای حسین
************
قد کل این عالم سر سپرد

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1396
• ساعت
• 05:49
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

واحد
ای برادر من ای یار و یاور من
از چه دیده بستی سردار لشکر من
بی تو من چگونه در این جهان بمانم
گو چگونه جسمت به خیمه ها رسانم
ای همه سپاهم پناهم خیز و مرا یاری نما
جان بگیر و دیگر برادر بهرم علمداری نما
نور دیدگانم توانم بردی و بستی چاره ام
بین چگونه دشمن کنار تو میکند نظاره ام
بی تو تنها شوم صید غم ها شوم
وای از این غم جدایی
وای از این جدایی امام از این جدایی
مشک تو گسسته فرقت چرا شکسته
گو چرا برادر خون بر رخت نشسته
یا اخا بمیرم چشمت چرا چنین شد
کی بریده دستت قران بر زمین شد
بانگ یا اخایت شنیدم دیدم که مادر امده
سوی تو دویدم و دیدم با دیده تر امده
روی دامن خود گرفته سر شکسته تو را
زنده شد د

• پنج شنبه
• 6
• مهر
• 1396
• ساعت
• 05:07
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

واحد (فارسی – عربی)
شده ولوله، گوییا این بار
به میدان زده حیدر کرار
یلی چون علی، یا علی بر لب
علی رو، علی خو، علی پیکار
رخش: والقمر، موی او: واللیل
چو القارعَة ضرب شمشیرش
نفس بر نمی آید از دشمن
بنازم به رزم نفس گیرش
به این رزم حیدری، به پا کرده محشری
از او هر عدویی به سویی گریزد
" حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَة" که "فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَة"
نگر مظهر اسم قهار ایزد
یابن الحیدر / شاه وفا اباالفضل
ای معنای / صدق و صفا اباالفضل
ای سقای /کرب و بلا اباالفضل
(ای سقای کرب و بلا ابالفضل)
هُنا حَیثُ تَنحَبِسُ الأنفاسْ
در اینجا که نفس ها در سینه ها حبس می شود
هنا ثُقِبَت قِربةُ العباس
مشک عباس سوراخ شد
و صارتْ فُرات

• جمعه
• 7
• مهر
• 1396
• ساعت
• 07:40
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی

روضه
میدونستم دم رفتن که دیگه بر نمیگردی
چه حالی داشتم اون وقت که من و داداش صدا کردی
علم افتاده رو خاک و پیچیده تو حرم فریاد
رسیدم تا کنار تو همه دیدن حسین افتاد
عجب چشمی عجب تیری
جلو چشمات پر از خون
عجب دستی عجب فرقی دو تا دستات تو میدونه
عجب مشکی علی اصغر دیگه زنده نمی مونه
مگو اب مگو اب عمو نیست عمو نیست
تو را چاره علی جان به جز تیر عدو نیست

دانلود سبک

• جمعه
• 7
• مهر
• 1396
• ساعت
• 11:58
• نوشته شده توسط
• علی کفشگر فرزقی