اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس
 محمد مبشری

شعر شب تاسوعا، حضرت ابوالفضل العباس(ع) -(هر کسی حرف از وفاداری زند) * محمد مبشری

1141

شعر شب تاسوعا، حضرت ابوالفضل العباس(ع) -(هر کسی حرف از وفاداری زند) هر کسی حرف از وفاداری زند
از علمداری و از یاری زند

آورد نامی ز ایثار و ادب
ذکری از سقایی آید روی لب

گر جوانمردی دمی حاصل شود
هر دلی مست ابوفاضل شود

او که مردی و وفا را کرده مات
تا ابد شرمنده اش آب فرات

واله و مبهوت او شد علقمه
هم گل ام البنین هم فاطمه

ساقی بی دست جام کربلا
تشنه لب آب آور دشت بلا

بود او نور امید خیمه گاه
یک تنه بهر حسینش یک سپاه

در وجودش گشته حیدر منجلی
جلوه ی کرببلایی علی

دست حق باشد علی مرتضی
او بود دست علی در کربلا

خیمه ها را پاسداری می نمود
شب به یمن او حرم آسوده بود

تا سحر برگرد خیمه ذکر گفت
تا سه ساله در حرم آرام خفت

صبح عاشورا علم بر دوش بود
لشگری از هیبتش مده

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله گائینی

حضرت عباس علیه السلام -(کنار نام تو دریا ، کویر است) * روح اله گائینی

1423

حضرت عباس علیه السلام -(کنار نام تو دریا ، کویر است) غزل حضرت عباس
کنار نام تو دریا ، کویر است
دلم در گردش چشمت اسیر است
تمام آفرینش یا اباالفضل
کنار صحن چشم تو حقیر است
دو چشمت بوسه گاه مرتضی بود
که در کرب و بلا آماج تیر است
امان نامه برایت شمر داده
برایت از گناهان کبیره ست
ز بس خواندی حسینت را تو مولا
ادب در محضر تو سر به زیر است
تو در کرب و بلا اعجاز کردی
گرفتار تو هر برنا و پیر است
عمل بر وعده های خود نکردی
علی لب تشنه ی یک جرعه شیر است
روح اله گائینی
۱۳۹۲/۵/۲

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت عباس(ع) -( میان قاب جدایی شکست تصویرش ) * حسین جعفری

831

شهادت حضرت عباس(ع) -( میان قاب جدایی شکست تصویرش ) میان قاب جدایی شکست تصویرش
نبود مشک پر از آب بین تقدیرش

سپر نداشت ولی سینه ی فراخی داشت
خطا نرفت کماندار بی حیا تیرش

اگر چه با عجله سوی خیمه می آمد
عمود خورد سرش تا کند زمینگیرش

نشست بر بدنش نیزه های زهرآلود
ولی ز راه جراحات زخم شمشیرش

میان راه، ز نور دو قطعه ی الماس
چکیده بارش اشک برادر پیرش

حسین از بدنش دل بریده و برگشت
و گرگ ها همه مشغول غارت شیرش

به ناله گفت که: لیس تاخر العباس
رقیه پیر شد از اضطراب تاخیرش

ستون خیمه ی او را برادر از جا کند
شکست قامت زینب ز راز تدبیرش

  • دوشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 11:14
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی شب تاسوعا * مرتضی محمودپور

711
1

رباعی شب تاسوعا ◾سقای بی‌آب

طوفان وزید و علقمه درهم شکسته شد
آری نماز عشق در اینجا نشسته شد
مشک ز هم دریده و دست ز تن جدا
راس شکسته‌ای به روی نیزه بسته شد

  • جمعه
  • 7
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

مرثیه حضرت قمر بنی هاشم علیه السّلام (خورد ساقی بر زمین و قلب طفلان سوخته) * عادل لاله چینی

607

مرثیه حضرت قمر بنی هاشم علیه السّلام (خورد ساقی بر زمین و قلب طفلان سوخته) خورد ساقی بر زمین و قلب طفلان سوخته
پیکرش از ضربه های تیر و پیکان سوخته
ناله ی یک نازدانه قلب سقا را شکست
گفت با سقا ببین موی پریشان سوخته
نه فقط موی سرم، بلکه تمام پیکرم
ای عمو بنگر لباسم تا گریبان سوخته
اشک در چشمان ساقی موج میزد نوک نی
تا ز رَدِّ ریسمان دست اسیران سوخته
گفت یک دردانه با راس عمو بالای نی
در نبودت پایم از خار مغیلان سوخته
هر زمان زینب نگاهش سوی سقا اوفتاد
از درون آتش گرفت اما چه پنهان سوخته
تا که معجر ها کشیدند از سر اهل حرم
شد قمر بی طاقت و با قلب بریان سوخته
ای خدا بر روی ریگ داغ و زیر آفتاب
تکه های پیکر آن جسم عریان سوخته
راس خور در طشت و راس ماه آنجا روی نی
قلب زینب ز این عزا با چشم گریان سوخته
جای دردانه همیشه بود بر دوش عمو
با تن نیلی ولی در کنج ویران سوخته
داغ پور مرتضی سوزاند قلب عالمی
جان (لاله) زین عزا در سوگ جانان سوخته

  • دوشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 11:03
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب

حضرت عباس -(عباس بُود درعلقمه) *

519

حضرت عباس -(عباس بُود درعلقمه) عباس بُود درعلقمه
زائر شده برفاطمه
دستش جداگشته
فرقش دوتاگشته

گردیده است در کربلا
به زیرٍ تیغ ونیزه ها
مشکش شده صدچاک
افتاده است برخاک

گردیده جاری از دوعین
اشک تو از بهرحسین
آن کشته ی گودال
که شد تنش پامال

اهل امید خیمه ها
تشنه ن تموم بچه ها
ای ساقی طفلان
عباس کام عطشان

گشتی زٍ مرکب سرنگون
شد علقمه دریای خون
آب آورم عباس
ای یاورم عباس

عباس بیا با مشک آب
بی تاب شده بازم رباب
پرخون شده ابروت
نیزه زدن بازوت

نیزه به تن داره میره
خون از بدن داره میره
علقمه غوغا شد
فرق سرت واشد

شاعر : سید حمیدرضا عزیزی

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:59
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زبانحال امام حسین(ع) -(بیا خواهر که از سر افسرم رفت) * کربلایی حسن آخوندی

733

زبانحال امام حسین(ع) -(بیا خواهر که از سر افسرم رفت) بيا خواهر كه از سر افسرم رفت
صدف بشكست و زيبا گوهرم رفت
دو دستم بر كمر از داغ هجران
توان و طاقت و جان از برم رفت
بني هاشم دگر ماهي ندارد
چو نور ديده ماه انورم رفت
خزان شد گلشن و گلزار عشقم
زگلزارم گل زيبا ترم رفت
سراسر پيكرش را غرق در خون
چوديدم گوئیا هوش از سرم رفت
نبيند ديده ی عالم چو او را
برادر هم امیر لشکرم رفت
نخواهم بي برادر عالمي را
اميدم ياورم غم پرورم رفت
علمدار سپاه دين و قرآ ن
ز ديده نور دیده دلبرم رفت
دراين صحرا ميان لشكر كين
شدم تنهاي تنها ياورم رفت
بگو بر دختر شيرين زبانم
نماند منتظر آب آورم رفت
سراپا پيكرش در خون شناور
لب عطشان شرمسار از اصغرم رفت
بگو آخوندي از غمهای عبّاس
كمرخم گشت وتاب ازپيكرم رفت

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهلول حبیبی زنجانی

داستان اعجاز قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل(ع) -(میکند تعریـــف یک راننده ای) * بهلول حبیبی زنجانی

765

داستان اعجاز قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل(ع) -(میکند تعریـــف یک راننده ای) میکند تعریـــف یک راننده ای
خارج از دین و سیـه رو،بنده ای

دل زده، گویـا شبی بر جادّه
با مسافرهـای خـود در جادّه

برق ِ ماشیــن اتّـصالی میکند
ترمزش آن لـحظه خالی میکند

حال ِ رانـنده شده آن دَم،نَـزار
بانگ ِ(یـاعبـاس) زد بی اختـیار

سرنشینان کرده یکسر آه و داد
ناگهان،ماشین،همان حال،ایستاد

شد دل راننده شاد و با نشــاط
یافتند از مرگ ِ حتمی چون نجات

با عنــایـات ِ حَقُ و آل ِ رسـول
دیــن حق را کـرده راننـده قبول

شد مسلمان،کافر از اعجاز ِ عشق
مرحبا بر غیرت جانباز ِ عشق

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی حضرت اباالفضل(ع) -(پیش به سوی حرمه ابالفضل ) * الیاس محمدشاهی

1065

شور طوفانی حضرت اباالفضل(ع) -(پیش به سوی حرمه ابالفضل ) ?بند اول?

پیش به سوی حرمه ابالفضل
یه لشگریم با علمه ابالفضل
ترسی نداریم عاقبت به خیریم
جون میذاریم پا قدمه ابالفضل

هر نفر یه لشگره
از همه سرا سره
این صدای سینه ی
بچه های حیدره

پیرهن سیامون،رخت جهاده
فرمانده اذن بده میاییم پای پیاده
به عشق ارباب چه بی اراده
به جنگ دشمنامیریم چه صاف وساده

⭐️لبیک یاحسین⭐️

❣️❣️❣️❣️

?بند دوم?

گرمه دلم باهر دمه اباالفضل
چشمه امیدم کرمه ابالفضل
بزرگتر من کس وکارم حسین
سایه ی روی سرمه ابالفضل

با دعای مادره
نیم نگاهه حیدره
شیعه سر فرازه و
دشمنم دربه دره

ما پایه این عشق تا پای جونیم
عابس و حر و وهبه اربابمونیم
با زن و بچه پیر و جوونیم
به عشقه عباس تا آخرش میمونیم

⭐️لبیک یاحسین⭐️

❣️❣️❣️❣️
?بند سوم?

سینه زنم سینه زنه اباالفضل
منم اویسه قرنه اباالفضل
نوکریه خونشه افتخارم
تا ابد آقایه منه اباالفضل

غرقه احساس شدم
گوهر و الماس شدم
پادشاهه عالمم
من سگه عباس شدم

من خونه زاده ماهه منیرم
عمریه ریزه خواره قمرالعشیرم
آبرو داده که سر به زیرم
من خادم آقای بی مثل ونظیرم

⭐️عباس یاابالفضل⭐️

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمزمه ورود به روضه حضرت عباس(ع) -(من اباالفضلمو،نمونه ی حیدرم) * الیاس محمدشاهی

1546

زمزمه ورود به روضه حضرت عباس(ع) -(من اباالفضلمو،نمونه ی حیدرم) ♦️بنداول♦️

من اباالفضلمو،نمونه ی حیدرم
ساقیه این حرم،امیره این لشگرم

پوره ام البنین،قمره مه جبین

(یااباالفضل)2
* * *
♦️بنددوم♦️

جان به قربانه تو،پادشه علقمه
یک نظر کن به ما،ای پسره فاطمه

هستیه زینبین،برحسین نوره عین

(یااباالفضل)2
* * *
♦️بندسوم♦️

جنگه تومحشرو،نمونه ی حیدره
حمله ات آتشین،طوفانی چون صفدره

پسره مرتضی،حاجتم کن روا

(یاابالفضل)2
* * *
♦️بندچهارم♦️

ای مه هاشمی،دلاوره فاطمی
جان به قربانه تو،تکیه گه عالمی

نذره هر ارمنی،پادشاهه منی

(یااباالفضل)2

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شور حضرت اباالفضل(ع) -(خبر داری از حالم،میدونی دوست دارم) * الیاس محمدشاهی

724
1

زمینه شور حضرت اباالفضل(ع) -(خبر داری از حالم،میدونی دوست دارم) به قلم آقایان:
رضا نصابی
محمد رضازاده
علی تقی پور
الیاس محمد شاهی

"بنداول"

خبر داری از حالم،میدونی دوست دارم
وقت گرفتاری من ، اسم تو رو میارم

میگم ابالفضل،گره ز کارم وا میشه
میگم ابالفضل،همه دردام دوا میشه

ابالفضل آقامه
ابالفضل دنیامه
ابالفضل ذکره دائم بر لبهامه

ابالفضل،آقاجان

"بنددوم"

تا نفس آخر من ، پای شما می مونم
از بچگی من اقا،روضه برات می خونم

ساقیه طفلان،دلبره عطشان عباس
مظهر ایمان،جان سنه قوربان عباس

ابالفضل بی نظیر
ابالفضل ای امیر
ابالفضل بی دستی ولی هستی دستیگر

ابالفضل،آقاجان

"بندسوم"

اگرکه من مجنونم ،اگر که پر احساسم
علته مستیم اینه ، گرفتاره عباسم

آقام ابالفضل از دلبرا دل می بره
آقام ابالفضل خدایی قرص قمره

ابالفضل قرص ماه
ابالفضل راه و چاه
ابالفضل هستی تو وزیر ثارالله

ابالفضل،آقاجان

"بندچهارم"

میجنگی مثله حیدر،یک تنه هستی لشگر
باتوبشه هرکس که،روبه رو میشه بی سر

میره به میدون، همه میگن که الفرار
میره به میدون،دشمن میشه که تارو مار

ابالفضل سینه چاک
ابالفضل ای بی باک
ابالفضل توی جنگ تو هستی چه کولاک

ابالفضل،آقاجان

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

سبک شلاقی حضرت اباالفضل(ع) -(ای مه جبین عباس) * الیاس محمدشاهی

6214
3

سبک شلاقی حضرت اباالفضل(ع) -(ای مه جبین عباس) بنداول

ای مه جبین عباس
ای بی قرین عباس
گل پسره ام بنین عباس
پوره امیرالمومنین عباس

قمره هاشمی دلاوره فاطمی
الگوی اکبری و معلمه قاسمی
بر همه سروری آیینه ی حیدری
عشق عالم حسین تو برحسین دلبری

روی دلجوی تو زوره بازوی تو
برده دل از همه،چشم و ابروی تو

آقام{2}ابالفضل،مولام ابالفضل

بنددوم

قمر قمر عباس
ای تاج سر عباس
به دشمنات زدی شرر عباس
حسین میگه ای با جگر عباس

ای یله علقمه عزیزه جانه همه
نشانه افتخار گرفتی از فاطمه
شافع محشری از همه یلها سری
برای برادر تو یک تنه لشکری

مرده میدانی و نیزه چرخوانی و
ستونه خیمه گاه میره گردانی و

آقام{2}ابالفضل،مولام ابالفضل

بندسوم

نوره هدی عباس
مشگل گشا عباس
وزیره خونه خداعباس
ساقیه کرب بلا عباس

قمر العشیره خدایی بی نظیره
رجزش تومیدون فقط حسین امیره
یله با هیبتی تو پدره غیرتی
دشمنت در فرار آخه قدر قدرتی

نازنین دلربا با ادب با حیا
عموی رقیه ای شه مه لقا

آقام{2}ابالفضل،مولام ابالفضل

  • سه شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت ابالفضل(ع) -(ساقیه عسل عباس) * الیاس محمدشاهی

468

شور حضرت ابالفضل(ع) -(ساقیه عسل عباس) بند اول

ساقیه عسل عباس،یلِ بی بدل عباس
هستی در وفاداری،شُهره و مَثَل عباس

کاشف الکربِ حسینی و،قمر آلِ ابوتراب
جای رقیه روی شونت،پناهه قلب بی بی رباب

تو علمداری،امیر و سرداری
پسره مولا ، حیدره کراری
شیرِ غرانی،معرکه گَردانی
پدره فضل و ، قاری قرآنی

یاابوفاضل مدد ابوفاضل

بند دوم

صورتت مثه ماهه،قُوَتِ دلِ شاهه
خوشگلیه توعباس،جلوه ای از اللهِ

قدوقامت رشیده و،اَبروهات مثله دوتا کمان
جذبه ی حیدره تو چشات،تو اَبَر مردی و پهلوان

قلبه تو دریاس،منصبتم سقاس
حِرزه یا زهرا،رو بازوته عباس
نائب الصفدر ، فتاحه نام آور
یک تنه هستی،حریفِ یک لشکر

یاابوفاضل مددابوفاضل

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت اباالفضل(ع) -(عباس وفاداره ساقی و سرداره) * الیاس محمدشاهی

419

شور حضرت اباالفضل(ع) -(عباس وفاداره ساقی و سرداره) بند اول

عباس وفاداره،ساقی و سرداره
در لشکرِ ارباب،عباس علمداره

به خدا دوسش دارم یه عالمه
هرچی از خوبیش بگم بازم کمه
منتی گذاشته بر رویِ سرم
بر دره خونه ی اون یه نوکرم

پدره فضل و دلآوره آله علی
کاشف الکرب و،ذکره ناب ومنجلی
یلِ با غیرت ، عشقه بین المللی

یاعباس ابوفاضل

بند دوم

عباس جهانگیره، دلیره و شیره
در وصفه زیبائیش قمرالعشیره

اَدبش تویِ جهان زبونزده
وفاداریش عالمو به هم زده
میگیرن از نامه او مدد همه
پسره سوم بی بی فاطمه

صاحب شوکت گلپسره ام بنین
منشٱ عزت ، پوره امیرالمومنین
قمرالاقمار ، زیبا رُخِ روی زمین

یاعباس یاابالفضل

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت ابالفضل (ع) -(شیرِ سُرخِ عربستان ، پسره شاهه دلیران) * الیاس محمدشاهی

729

شور حضرت ابالفضل (ع) -(شیرِ سُرخِ  عربستان ، پسره  شاهه دلیران) بند اول

شیرِ سُرخِ عربستان ، پسره شاهه دلیران
قمرالعشیره عباس،ای خدایِ جود و احسان

عجب تماشائیست اون قد و بالایت
گفته بهت ارباب ، جونم به فدایت

خشمِ تو قاتله آلِ اُمیه است
شونه هات جایگاهه رقیه است
یلِ ام البنینی و حیدری
یک نفره حریفه صد لشکری

لبیک یاعباس ابن مرتضی

بند دوم

افتخارم تویِ دنیا ، که شدم خادمت آقا
پدرم گفته که باشم، سگِ موقوفه ی سقا

به کوریه چشمه دشمنای خناس
تاجون دارم میگم نوکرتم عباس

ابالفضل سقایِ دشته کربلا
علمداره شجاعه خونه خدا
ذکره مدامه بر روی این لبی
پشت و پناهه حضرت زینبی

لبیک یا عباس ابن مرتضی

بند سوم

لطفه تو نداره پایان ، مُرده را تو میدهی جان
اَرمَنیها هم میخونن ، مددی ساقی العطشان

روشنیه قبرم از نورِ چشماته
کرب و بلام آقا، گیره یه امضاته

اَبرویت کشیده و گیسویت کمند
ماهه بنی هاشم ، قامتت بلند
میمونم پایِ عشقه تو تا اَبد
دَم میگیرم اسمتو زیره لحد

لبیک یاعباس بن مرتضی

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت ابالفضل(ع) -(خوش قدوبالا ابالفضل) * الیاس محمدشاهی

1950
2

شور  حضرت ابالفضل(ع) -(خوش  قدوبالا ابالفضل) بنداول

خوش قدوبالا ابالفضل
حضرتِ سقّا ابالفضل
المثنایِ علی و
یلِ بی همتا ابالفضل

توی میدون
تا میخونه رجز انَا بنُ الحیدر
مثه یک شیر
حمله میکنه میره به قلب لشگر
از نگاه و
برقِ هیبتِ چشاش دشمن میترسه
وقتی شمشیر
میزنه نمیمونه روی تنی سر

قمر قمر،ای علی قدرت
قمر قمر،ای حسن صولت
قمر قمر،یل دریا دل
قمر قمر،یا ابوفاضل

ابوفاضل یا عباس

بنددوم

قمر العشیره عباس
یل بی نظیره عباس
نداره حریفی آقا
تاعلم میگیره عباس

انگاری که
توی کربلا شده تکراره خیبر
شد فراری
از جلوی تیغه اون عدوی کافر
هر کی دیدش
اونقدرترسیده بودقالب تهی کرد
همه گفتند
نکنه زنده شده دوباره حیدر

قمر قمر،ساقی العطشان
قمر قمر، رزمته طوفان
قمر قمر،گوهره نایاب
قمر قمر، وزیره ارباب

ابوفاضل یاعباس

  • چهارشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت عباس (ع) -(دور تا دور میدون) * عباس شعرباف

588

شور حضرت عباس (ع) -(دور تا دور میدون) دور تا دور میدون
وقتي پا میزاره
معلومه که دُشمن
کارش الفراره

وقتي روي مرکب
زد به قلب لشکر
سَر میزنه از تن
مثله خود حیدر

کارِ دُشمن زاره اومده ابوالفضل میدون
چه اوبهتي داره شُده لشکر ، هراسون
روي سَربنده ابوالفضل مددي یا زهرا
خیل دشمن به رزمش همه ماتنو ، حیرون

یل بي باکه ، یا قمر العشیره عباس
بح چه کولاکه ، یا قمر العشیره عباس
وقت جنگیدن ، میزنه سَر از پیکر
چه غَضبناکه ، یا قمر العشیره عباس

یا قمر العشیره یا ابوفاضل

رو دست تو نداري
تو کوه وفایي
تنها تکیه گاهِ
شاهِ کربلایي

تو مانند زینب
حامیه حسیني
هم پُشت و پناهو
عشقِ زینبیني

تُو رگو خُونِ تو غیرتِ حیدر خود جوشه
بح بنازم به ابوالفصل تا زره میپوشه
تن دُشمن میلرزه رجز میخونه عباس
مطمئنن که فرارو کرده دُشمن پیشه

اشجع الناسه ، یا قمر العشیره عباس
غرقِ احساسه ، یا قمر العشیره عباس
همه میدونن ، باب الحوائج سقّا
واقعأ خاصه ، یا قمر العشیره عباس

یا قمر العشیره یا ابوفاضل

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(افتاده ای تو با علم ای سر سپاه من) *حاج نادر بابایی

514

شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(افتاده ای تو با علم ای سر سپاه من) افتاده ای تو با عَلم ای سر سپاه من
یاکه غروب کرده بِصَد غُصّه ماه من

صدپاره پیکرت شده صدپاره این دلم
موج فرات و زخم زبانها گواه من

گر داغ اکبرم شَرر جان و تن بُوَد
امّا کنار نعش تو شد قتلگاه من

خَط اَمان کون ومکان در یَد مَنست
لیکن در این زمانه تو بودی پناه من

گِرید بحال مادر چشم انتظار تو
پهلو شکسته مادر مَعجر سیاه من

پرسد رقیّه حال عمو من چه گویمش
این مشک پاره پاره و این سوز آه من

این نوحه (نادرا) شده ذکر امین وحی
ایوای وزیر لَشگر و ایوای شاه من

  • جمعه
  • 7
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( از دست روزگار دلم پرشکایت است ) * سید پوریا هاشمی

777
2

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( از دست روزگار دلم پرشکایت است ) از دست روزگار دلم پرشکایت است

هرجای پیکرتو خودش صد مصیبت است

گیرم نشد که آب برایم بیاوری

سعیت قبول !ساقی من اصل نیت است

دلواپس نگاه حرم بر تنت نباش

از خیمه تا به علقمه خیلی مسافت است

یک جای سالم از سرتو تا به پا نماند

از زخم روی جسم تو اصلا رقابت است

باجنگ تن به تن که حریفت نمیشدند

باران تیر روی تنت از شجاعت است

چشمت زدند خوش قد و بالای خیمه ها

داغ دلم شکستن این قد و قامت است

پشت و پناه اهل حرم یک نظر ببین

زینب دگر بدون تو فکر اسارت است

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم ) * محمد رستمی

583
3

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم ) بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم

آمدم در علقمه تا که تو را خیمه برم

ای برادر چشم خود بگشا ببین تنها شدم

پاشو از جا ای همه پشت و پناه و لشکرم

تا شنیدم《یا اخا ادرک اخا》زود آمدم

با خودم گفتم چه شد دیگر نخواندی سرورم

چشم طفلان حرم بر مشک و بر دستان توست

مشک تو پاره شده دستت کجاست آب آورم

تشنه کام از سوی دریا آمدی ای با وفا

آب آوردم برایت با دو چشمان ترم

تیر بر چشمت زدن کم سو شده چشمان من

تیره و تار آمده ارض و سما در منظرم

بس که بر جسمت کشیدن خنجر و تیغ و سنان

نا منظم تر شد اعضای تنت از اکبرم

ای رشید طایفه مختصر گشتی چرا؟

این تن اندک تو هستی یا علی اصغرم

کشتنت عباس من اما نه با تیر و کمان

با امان نامه سرت ببریده اند آب آورم

این حوالی پر شده از عطر یاس ای ماه من

آمده در علقمه دیدارت آیا مادرم ؟

ای اباالفضل کن تلاوت آیه《امن یجیب》

بعد تو دیگر ندارم راه چاره مضطرم

بعد تو چشم حرامی به حرم وا می شود

می شود روی حرامی وا به روی خواهرم

دخترانم بعد تو آواره ی صحرا شوند

دست آنها بر سر و گویند که وای از معجرم

بعد تو غارت شوند اهل خیام و پیکرم

می برن انگشت من را همره انگشترم

در غمت《مداح》ما زار و پریشان می شود

گوید او مرثیه ها از داغ تو ای محترم

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 09:06
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زبانحال حضرت اباالفضل(ع) هنگام تحصیل آب -(اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم) *مرحوم عبدالعظيم ذهني زاده

1040

زبانحال حضرت اباالفضل(ع) هنگام تحصیل آب -(اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم) اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم
بر دامنِ حسین برسان دستِ دیگرم

چون دستِ من لیاقت دامانِ او نداشت
انداختم به راه که بر دارد از کرم

بی دست من زِ دستِ حسینم گسسته دست
اِی دست حقّ بگیر تو دستِ برادرم

اِی دست راست رُو به سلامت که تا اَبد
این خاطره ودیعه سپارم بخاطرم

آنجا که دستِ فاطمه در حشر جای توست
بر خاک و خون فتاده تویی نیست باورم

اِی دست چپ زِ یاری من دست برمدار
من در هوای آب به شوق تو می پرم

آبی که آبروی من و اعتبارِ توست
بر تشنگان اگر نرسد خاک بر سرم

آبِ فرات نیست به مشگ آبروی اوست
بر پیشگاهِ آبروی خلق می برم

نی نی نه آبروی فرات و نه آبِ اوست
خود آبروی اُمّ بنین اَست مادرم

مردم به حفظِ دیده زِ هر چیز بگذرند
من بهر آب حاضرم از دیده بگذرم

اِی دست دامن تو و دستِ نیاز من
تا همّتت به عرصهء پیکار بنگرم

من که به عمر منّتی از کس نبرده ام
اینک به ناز منّتت اِی دست حاضرم

منّت به بهر خود پیّ این مشک می کشم
نا مردم از هوای سرم برده بر سرم

ترسم تو هم زِ دست روی بی تو مشک را
آخر به دستِ ناوکِ دلدوز بسپُرَم

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت عباس ع -(کنارِ علقمه با کامِ عطشان) * هستی محرابی

545

حضرت عباس ع -(کنارِ علقمه با کامِ عطشان) ◾دوبیتی‌های
◾بی‌بی ام‌البنین(س)

خبر آورده‌ام ای روحِ احساس
من از گلهای سرخ و از گلِ یاس
کنارِ علقمه با کامِ عطشان
به خاک افتاده است دستان عباس!

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

اگر سررشته ی حبل‌المتینم
اگر یارِ امیرالمومنینم (ع)
همین بس افتخارم در دو عالم_
کنیز فاطمه(س) ام‌البنینم!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه) * مرضیه عاطفی

475

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه) از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه
ایستاد و بر سرِ خود زد زمان در علقمه

مَشک گریان و علَم افتاد بر خاک و چطور
با لبِ تشنه؛ زمین خورد آسمان در علقمه

تیرها چشمش زدند و حضرت ماهِ حرم
غرقِ خون افتاد از تاب و توان در علقمه

در هم-آغوشیِ زخم نیزه ها جا مانده بود
هم برادر، هم عمویی مهربان در علقمه

بغض کرد و تیر خورد و جرعه ای لب تر نکرد
یاد شش ماهه! به یاد کودکان در علقمه

تکّه تکّه «کاشف ٱلکربِ» حرم تکثیر شد
روی خاک کربلا، شد بی نشان در علقمه

داشت می آمد ولی افتاد چندین مرتبه
سید و سالارمان، شد ناتوان در علقمه

از فشارِ «إنکسار» و از غم ِ «أدرک أخا»
حضرت ارباب شد قامت کمان در علقمه

گریه میکرد و گمانم داشت پیش از قتلگاه-
با صدای خنده ها، می داد جان در علقمه!

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن کردی

شب تاسوعا -( ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم) * حسن کردی

894

شب تاسوعا -( ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم) ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم
زخمی مرثیه های شب تاسوعاییم
عشق عباس شکیبایی و سرزندگی است
روضه ی امشب ما روضه ی شرمندگی است
تن بی بال و پرت قاتل ارباب شده ست
از خجالت همه ی قامت تو آب شده ست
لب آبی و لبت سوخته از بی آبی
تکیه گاه منِ دلتنگ چرا می خوابی؟
همه ی علقمه پر نقش شد از بال و پرت
همه ی خون تنت ریخته از فرق سرت
اولین بار کنار تن تو لرزیدم
سوختم تا که تن سوخته ات را دیدم
داغ تو بر کمرم مانده و سنگین شده است
این فرات است که از خون تو رنگین شده است
می کشم تیر ز چشم تو به چشمی پر اشک
مرثیه خوانده برای منِ دلسوخته، مشک
از گلو و سر و چشم و دهنت خون زده است
صبر کن نیزه ای از پشت تو بیرون زده است
خطِ خون مانده ز بی دستی تو دور و برم
سینه خیز آمده ای مشک به لب سمت حرم
خیمه با رفتن تو ضربه ی بد خواهد خورد
دخترم بی تو از این قوم لگد خواهد خورد
لشکر حرمله آماده ی غارت شده است
تو که بی دست شدی حرف اسارت شده است
فکر کن بی من و تو شمر چه ها خواهد کرد
حرمله را به حرم زود رها خواهد کرد
از همین لحظ النگوی رقیه پر زد
خواهرم باز گره بر گره ی معجر زد
با شکاف سر زاری که تو داری چه کنم؟
با سرت در گذر نیزه سواری چه کنم؟
به سر سوخته ات زخم جبین می افتد
بیشتر از سر من روی زمین می افتد

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت عباس(ع) -( رفت سقای حرم از آب هم پیمان بگیرد) * حامد آقایی

425

شهادت حضرت عباس(ع) -( رفت سقای حرم از آب هم پیمان بگیرد) رفت سقای حرم از آب هم پیمان بگیرد
رفت تا یک لحظه هم شد ، طفلِ خیمه جان بگیرد

آب هم می خواست که بوسه زند بر دستهایش
آب هم می خواست بی شک از لبش فرمان بگیرد

مشک را برداشت و راهی شد آن طوفانِ غیرت
دست اگر هم قطع شد بی شک که با دندان بگیرد

علقمه این ماه را تا پای جان می دید پاکار
عشق را کی می تواند دشمنش ارزان بگیرد

مشک را بارانِ تیر انداخت ، آن لحظه عمو هم
آرزو می کرد ای کاش ای خدا باران بگیرد

بر سرش آمد عمود اما زمینه ساز هم شد
تا که زهرا سر رسد ، عباس هم دامان بگیرد

گر چه مشکش پاره شد ، ساقی ست اما تا قیامت
لشکری قادر نشد از نامش این عنوان بگیرد

روز محشر با امان نامه شفیعِ عالمین ست
با دو دستش اضطرار دوستان پایان بگیرد

  • چهارشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) * رسول چهارمحالی

405

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) جان من ابو فاضل ،جان من ابو فاضل(2)
-------------------------
تیر نشست به چشمانت
جان من به قربانت
تشنه لب شدی مجروح
خلق به تو شده ممدوح
ساقی و علمدار م
بی تو زار و بیمارم
------------------------
بر زمین فتادی تو
غم به دل نهادی تو
ای برادرم عباس
کوه غیرت و احساس
بال و پر تو وا کردی
کوه غیرت و مردی
-----------------------
ساقی حرم عباس
بازویت قلم عباس
خیمه در تب آ ب است
اصغرم چه بیتاب است
زینب از غمت محزون
دیدگان ببارد خون
-----------------------
روضه خوان تو زهراست
داغ تو در این دلهاست
صاحب الزمان نالان
حیدر از غمت گریان
گلشنم خزان گشته
غم به دلها بر گشته
---------------------------
جان من ابو فاضل ، جان من ابو فاضل

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) * رسول چهارمحالی

390

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) جان من ابو فاضل ،جان من ابو فاضل(2)
-------------------------
تیر نشست به چشمانت
جان من به قربانت
تشنه لب شدی مجروح
خلق به تو شده ممدوح
ساقی و علمدار م
بی تو زار و بیمارم
------------------------
بر زمین فتادی تو
غم به دل نهادی تو
ای برادرم عباس
کوه غیرت و احساس
بال و پر تو وا کردی
کوه غیرت و مردی
-----------------------
ساقی حرم عباس
بازویت قلم عباس
خیمه در تب آ ب است
اصغرم چه بیتاب است
زینب از غمت محزون
دیدگان ببارد خون
-----------------------
روضه خوان تو زهراست
داغ تو در این دلهاست
صاحب الزمان نالان
حیدر از غمت گریان
گلشنم خزان گشته
غم به دلها بر گشته
---------------------------
جان من ابو فاضل ، جان من ابو فاضل(2)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(به خون غلطان چرائی ای علمدارِ سپاهِ من؟) * جودی خراسانی

623
1

شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(به خون غلطان چرائی ای علمدارِ سپاهِ من؟) به خون غلطان چرائی ای علمدارِ سپاهِ من؟
نظر بُگشا و بنگر یک زمان بر سوزِ آه من

زِ پشتِ زین چو افتادی، شکست از بارِ غم پشتم
زِ جا خیز، ای که در هر غم بُدی پشت و پناهِ من

به بالینت اگر دیر آمدم اینک مرنج از من
که دورت کوفیان از چهار سو بستند راهِ من

به چشمم روزِ روشن گشت چون شبِ تیره از داغت
گشای ای نورِ چشمان دیدهُ، چشمِ پُر میاهِ من

شبم روز از جمالت بود و جانم خرّم از رویت
که از قامت تو بودی سرو و از رُخسار، ماهِ من

بهر عضوت که آرم دست زان عضوت جدا باشد
کدامین سنگدل کُشتت چنین ای سر سپاهِ من

تو ای صدپاره تن، از قتلگه برخیز و مأوا کن
که بخشی زین قد و قامت صفا بر خیمه گاهِ من

زِ بهرِ جرعهء آبی سکینه بر درِ خیمه
ستاده منتظر آن طفلِ زارِ بی گناهِ من

خوشم از آنکه یکشب زندگی بعدِ تواَم نبُوَد
اگر نه روز، شب می شد زِ آهِ صبحگاهِ من

من آن طاقت ندارم کز خجالت دیده بر دارم
به زیرِ تیغ خواهد بود بر رویت نگاهِ من

نیندیشم زِ هولِ محشر و روزِ جزا #جودی
که باشد مِهرِ اولادِ پیمبر عذرخواهِ من

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع) -(تو دلها ، لاله های غم بکارید) * مرتضی شاهمندی

574

نوحه واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع) -(تو دلها ، لاله های غم بکارید) تو دلها ، لاله های غم بکارید
سر روی ، زانوان غم بذارید

وقتی عطش نشست ، بر کام بچه ها
طاقت نمانده بر ، ساقی کربلا

آه ، ای علمدار ، یا ابوالفضل ، ای سپهدار

وای ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل (۲)

واویلا ، افتاده دستای سقا
می آید ، آه و نوای زهرا

با ناله ی حسین ، غوغا بپا شده
یارب دست عمو ، از تن جدا شده

آه ، در علقمه ، ارباب میگه ، یا فاطمه

وای ، یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل (۲)

ابوالفضل ، برخیز به جان زینب
نگاه کن ، که حسین ، جان شده بر لب

دشمن رسید و تیغ ، از کینه ها کشید
در پیش علقمه ، دست تو را برید

آه ، خورده عمود ، در قتلگاه ، رفته سجود

وای ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور هروله قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(سلطانِ سلاطینه جهانه قمر ) * طاها تحقیقی

268

شور هروله قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(سلطانِ سلاطینه جهانه قمر ) بند اول:

سلطانِ سلاطینه جهانه قمر
زوره بازوهاش فوق بیانه قمر
بی رقیبه میون میدون نبرد
الگوی دلیران و یَلانه قمر

قمر الاَقماره و با عزت و سالاره
واسه لشکر عدو نذاشته راه چاره
زلزله به پا میشه با قدمش تو میدون
مثل حیدر و حسن یک اَسدِ کراره

با ابهّت، میزنه چه مرتب
ضربه هاشو، با تمامیه قدرت
واسه اینکه، حسّاسه روی ناموس
ابوفاضل، شده معنیِ غیرت

یا قمر یا عباس

بند دوم:

نعم المولا و نعم الامیره قمر
پهلوان و خیلی بی نظیره قمر
عزرائیل میشه روی سره دشمنا
با تیغش جونشونو میگیره قمر

قمر الافلاکه و شده کفیل الزینب
برا قدرتش شده به قدرت الله منصب
دشمنش میترسه وقتی که میبینه عباس
میزنه نقاب و میشینه بالای مرکب

میده جولان، شده خالق طوفان
یلِ گُردان، شده معرکه گَردان
شیرِ حیدر، پسرِ ام البنین
ابوفاضل، صاحب تیغ بُرّان

یا قمر یا عباس

بند سوم:

قهرمانه بدون تکبّر، قمر
داره در هر فنونی تبحّر، قمر
وقتی که می زنه به یسار و یمین
از کُشته میدونو میکنه پُر، قمر

وای از اون لحظه که پاش میون میدون وا شه
محشری با یک نگاه حیدریش برپا شه
همه می بینن که از هر طرفی رد میشه
فرشی از جنازه ی یَلا به زیر پاشه

احتیاجی که نداره به شمشیر
میره تو قلب عدو مثه یک شیر
وقتی که سرها رو می زنه یک جور
ملک الموت روی عرش میگه تکبیر

یا قمر یا عباس(ع)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد