اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

شور حضرت عباس (ع) -(دور تا دور میدون) * عباس شعرباف

453

شور حضرت عباس (ع) -(دور تا دور میدون) دور تا دور میدون
وقتي پا میزاره
معلومه که دُشمن
کارش الفراره

وقتي روي مرکب
زد به قلب لشکر
سَر میزنه از تن
مثله خود حیدر

کارِ دُشمن زاره اومده ابوالفضل میدون
چه اوبهتي داره شُده لشکر ، هراسون
روي سَربنده ابوالفضل مددي یا زهرا
خیل دشمن به رزمش همه ماتنو ، حیرون

یل بي باکه ، یا قمر العشیره عباس
بح چه کولاکه ، یا قمر العشیره عباس
وقت جنگیدن ، میزنه سَر از پیکر
چه غَضبناکه ، یا قمر العشیره عباس

یا قمر العشیره یا ابوفاضل

رو دست تو نداري
تو کوه وفایي
تنها تکیه گاهِ
شاهِ کربلایي

تو مانند زینب
حامیه حسیني
هم پُشت و پناهو
عشقِ زینبیني

تُو رگو خُونِ تو غیرتِ حیدر خود جوشه
بح بنازم به ابوالفصل تا زره میپوشه
تن دُشمن میلرزه رجز میخونه عباس
مطمئنن که فرارو کرده دُشمن پیشه

اشجع الناسه ، یا قمر العشیره عباس
غرقِ احساسه ، یا قمر العشیره عباس
همه میدونن ، باب الحوائج سقّا
واقعأ خاصه ، یا قمر العشیره عباس

یا قمر العشیره یا ابوفاضل

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
حاج نادر بابایی

شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(افتاده ای تو با علم ای سر سپاه من) *حاج نادر بابایی

413

شهادت حضرت اباالفضل(ع) -(افتاده ای تو با علم ای سر سپاه من) افتاده ای تو با عَلم ای سر سپاه من
یاکه غروب کرده بِصَد غُصّه ماه من

صدپاره پیکرت شده صدپاره این دلم
موج فرات و زخم زبانها گواه من

گر داغ اکبرم شَرر جان و تن بُوَد
امّا کنار نعش تو شد قتلگاه من

خَط اَمان کون ومکان در یَد مَنست
لیکن در این زمانه تو بودی پناه من

گِرید بحال مادر چشم انتظار تو
پهلو شکسته مادر مَعجر سیاه من

پرسد رقیّه حال عمو من چه گویمش
این مشک پاره پاره و این سوز آه من

این نوحه (نادرا) شده ذکر امین وحی
ایوای وزیر لَشگر و ایوای شاه من

  • جمعه
  • 7
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( از دست روزگار دلم پرشکایت است ) * سید پوریا هاشمی

663
2

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( از دست روزگار دلم پرشکایت است ) از دست روزگار دلم پرشکایت است

هرجای پیکرتو خودش صد مصیبت است

گیرم نشد که آب برایم بیاوری

سعیت قبول !ساقی من اصل نیت است

دلواپس نگاه حرم بر تنت نباش

از خیمه تا به علقمه خیلی مسافت است

یک جای سالم از سرتو تا به پا نماند

از زخم روی جسم تو اصلا رقابت است

باجنگ تن به تن که حریفت نمیشدند

باران تیر روی تنت از شجاعت است

چشمت زدند خوش قد و بالای خیمه ها

داغ دلم شکستن این قد و قامت است

پشت و پناه اهل حرم یک نظر ببین

زینب دگر بدون تو فکر اسارت است

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم ) * محمد رستمی

476
1

شهادت حضرت ابوالفضل العباس -( بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم ) بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم

آمدم در علقمه تا که تو را خیمه برم

ای برادر چشم خود بگشا ببین تنها شدم

پاشو از جا ای همه پشت و پناه و لشکرم

تا شنیدم《یا اخا ادرک اخا》زود آمدم

با خودم گفتم چه شد دیگر نخواندی سرورم

چشم طفلان حرم بر مشک و بر دستان توست

مشک تو پاره شده دستت کجاست آب آورم

تشنه کام از سوی دریا آمدی ای با وفا

آب آوردم برایت با دو چشمان ترم

تیر بر چشمت زدن کم سو شده چشمان من

تیره و تار آمده ارض و سما در منظرم

بس که بر جسمت کشیدن خنجر و تیغ و سنان

نا منظم تر شد اعضای تنت از اکبرم

ای رشید طایفه مختصر گشتی چرا؟

این تن اندک تو هستی یا علی اصغرم

کشتنت عباس من اما نه با تیر و کمان

با امان نامه سرت ببریده اند آب آورم

این حوالی پر شده از عطر یاس ای ماه من

آمده در علقمه دیدارت آیا مادرم ؟

ای اباالفضل کن تلاوت آیه《امن یجیب》

بعد تو دیگر ندارم راه چاره مضطرم

بعد تو چشم حرامی به حرم وا می شود

می شود روی حرامی وا به روی خواهرم

دخترانم بعد تو آواره ی صحرا شوند

دست آنها بر سر و گویند که وای از معجرم

بعد تو غارت شوند اهل خیام و پیکرم

می برن انگشت من را همره انگشترم

در غمت《مداح》ما زار و پریشان می شود

گوید او مرثیه ها از داغ تو ای محترم

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 09:06
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شب تاسوعا(سبک ابوالفضل باوفا مه هاشمی نسب) * مرتضی محمودپور

2093
1

نوحه ی سینه زنی شب تاسوعا(سبک ابوالفضل باوفا مه هاشمی نسب) ◾نوحه سینه زنی
◾سبک (ابوالفضل باوفا)
◾شب تاسوعا

◾بنداول
ساقی کرببلا علمدار لشکرم
دستت از تن شد جدا ابوالفضل برادرم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

◾بنددوم
مشک بی آب ترا سوی خیمه برده ام
دیده ام غنچه های این باغ پژمرده ام
جان دادم در علقمه آمده تا مادرم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

◾بندسوم
پشت من از داغ تو علمدارم خم شده
در خیمه ذکر لب کودکان این دم شد
ای عموی مهربان ای یل نام آورم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

◾بندچهارم
ای پناه زینبم خیز و حالم را ببین
سکینه تا آمده بین ره خورده زمین
ای علمدار رشید بین چه آمد بر سرم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

  • سه شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

زبانحال حضرت اباالفضل(ع) هنگام تحصیل آب -(اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم) *مرحوم عبدالعظيم ذهني زاده

864

زبانحال حضرت اباالفضل(ع) هنگام تحصیل آب -(اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم) اُفتاد دست راست خدایا زِ پیکرم
بر دامنِ حسین برسان دستِ دیگرم

چون دستِ من لیاقت دامانِ او نداشت
انداختم به راه که بر دارد از کرم

بی دست من زِ دستِ حسینم گسسته دست
اِی دست حقّ بگیر تو دستِ برادرم

اِی دست راست رُو به سلامت که تا اَبد
این خاطره ودیعه سپارم بخاطرم

آنجا که دستِ فاطمه در حشر جای توست
بر خاک و خون فتاده تویی نیست باورم

اِی دست چپ زِ یاری من دست برمدار
من در هوای آب به شوق تو می پرم

آبی که آبروی من و اعتبارِ توست
بر تشنگان اگر نرسد خاک بر سرم

آبِ فرات نیست به مشگ آبروی اوست
بر پیشگاهِ آبروی خلق می برم

نی نی نه آبروی فرات و نه آبِ اوست
خود آبروی اُمّ بنین اَست مادرم

مردم به حفظِ دیده زِ هر چیز بگذرند
من بهر آب حاضرم از دیده بگذرم

اِی دست دامن تو و دستِ نیاز من
تا همّتت به عرصهء پیکار بنگرم

من که به عمر منّتی از کس نبرده ام
اینک به ناز منّتت اِی دست حاضرم

منّت به بهر خود پیّ این مشک می کشم
نا مردم از هوای سرم برده بر سرم

ترسم تو هم زِ دست روی بی تو مشک را
آخر به دستِ ناوکِ دلدوز بسپُرَم

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت عباس ع -(کنارِ علقمه با کامِ عطشان) * هستی محرابی

439

حضرت عباس ع -(کنارِ علقمه با کامِ عطشان) ◾دوبیتی‌های
◾بی‌بی ام‌البنین(س)

خبر آورده‌ام ای روحِ احساس
من از گلهای سرخ و از گلِ یاس
کنارِ علقمه با کامِ عطشان
به خاک افتاده است دستان عباس!

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

اگر سررشته ی حبل‌المتینم
اگر یارِ امیرالمومنینم (ع)
همین بس افتخارم در دو عالم_
کنیز فاطمه(س) ام‌البنینم!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه) * مرضیه عاطفی

369

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه) از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه
ایستاد و بر سرِ خود زد زمان در علقمه

مَشک گریان و علَم افتاد بر خاک و چطور
با لبِ تشنه؛ زمین خورد آسمان در علقمه

تیرها چشمش زدند و حضرت ماهِ حرم
غرقِ خون افتاد از تاب و توان در علقمه

در هم-آغوشیِ زخم نیزه ها جا مانده بود
هم برادر، هم عمویی مهربان در علقمه

بغض کرد و تیر خورد و جرعه ای لب تر نکرد
یاد شش ماهه! به یاد کودکان در علقمه

تکّه تکّه «کاشف ٱلکربِ» حرم تکثیر شد
روی خاک کربلا، شد بی نشان در علقمه

داشت می آمد ولی افتاد چندین مرتبه
سید و سالارمان، شد ناتوان در علقمه

از فشارِ «إنکسار» و از غم ِ «أدرک أخا»
حضرت ارباب شد قامت کمان در علقمه

گریه میکرد و گمانم داشت پیش از قتلگاه-
با صدای خنده ها، می داد جان در علقمه!

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن کردی

شور حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( قمر بنی هاشم) * حسن کردی

792

شور حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( قمر بنی هاشم) قمر بنی هاشم
تویی که یکتایی توی جوونمردی
یه عمره که ما رو دیوونه ات کردی
فخر غلامیه تو منصبم باشه
همیشه نام تو روی لبم باشه
ذکر ابوفاضل دوای هر درده
بیچاره اونیکه تو رو گمت کرده
ستاره بارون کن دستای خالیمو
بیا و خوب کن این آشفته حالیمو
بیگانه ام کن با خوشی های دنیا
ببر مقیمم کن تو خاک کرببلا
برام شده عادت کرامتت عباس
حسرت شده اما زیارتت عباس
رو نزنم هرگز به غیر تو به کسی
شرمنده تم خیلی از بس به من می رسی
نگات به یک دنیا می ارزه یا عباس
دلها با اسم تو می لرزه یا عباس
زمین زیر پاهات به لرزش افتاده
هر کی جلوت واستاد سرْشو به باد داده
اسم تو یک لشکر بوده برای حسین
کی خودشو چون تو کرده فدای حسین
از وقتی نیزه ها دستا تو رو بردن
آماده شد خیمه برا سیلی خوردن
چهار هزار نامرد چهار هزار شمشیر
چهار هزار نیزه چهار هزار تا تیر
نرو که بعد از تو هجوم شروع میشه
حرمله با زینبِ تو رو به رو میشه
حرومیا فکر حرم تو سر دارن
به زینب و طفلانِ حرم نظر دارن
پاشو ببین خیمه چه جوری می لرزه
می ترسه بسکه از نگاهای هرزه

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 حسن کردی

شب تاسوعا -( ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم) * حسن کردی

741

شب تاسوعا -( ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم) ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم
زخمی مرثیه های شب تاسوعاییم
عشق عباس شکیبایی و سرزندگی است
روضه ی امشب ما روضه ی شرمندگی است
تن بی بال و پرت قاتل ارباب شده ست
از خجالت همه ی قامت تو آب شده ست
لب آبی و لبت سوخته از بی آبی
تکیه گاه منِ دلتنگ چرا می خوابی؟
همه ی علقمه پر نقش شد از بال و پرت
همه ی خون تنت ریخته از فرق سرت
اولین بار کنار تن تو لرزیدم
سوختم تا که تن سوخته ات را دیدم
داغ تو بر کمرم مانده و سنگین شده است
این فرات است که از خون تو رنگین شده است
می کشم تیر ز چشم تو به چشمی پر اشک
مرثیه خوانده برای منِ دلسوخته، مشک
از گلو و سر و چشم و دهنت خون زده است
صبر کن نیزه ای از پشت تو بیرون زده است
خطِ خون مانده ز بی دستی تو دور و برم
سینه خیز آمده ای مشک به لب سمت حرم
خیمه با رفتن تو ضربه ی بد خواهد خورد
دخترم بی تو از این قوم لگد خواهد خورد
لشکر حرمله آماده ی غارت شده است
تو که بی دست شدی حرف اسارت شده است
فکر کن بی من و تو شمر چه ها خواهد کرد
حرمله را به حرم زود رها خواهد کرد
از همین لحظ النگوی رقیه پر زد
خواهرم باز گره بر گره ی معجر زد
با شکاف سر زاری که تو داری چه کنم؟
با سرت در گذر نیزه سواری چه کنم؟
به سر سوخته ات زخم جبین می افتد
بیشتر از سر من روی زمین می افتد

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شهادت حضرت عباس(ع) -( رفت سقای حرم از آب هم پیمان بگیرد) * حامد آقایی

321

شهادت حضرت عباس(ع) -( رفت سقای حرم از آب هم پیمان بگیرد) رفت سقای حرم از آب هم پیمان بگیرد
رفت تا یک لحظه هم شد ، طفلِ خیمه جان بگیرد

آب هم می خواست که بوسه زند بر دستهایش
آب هم می خواست بی شک از لبش فرمان بگیرد

مشک را برداشت و راهی شد آن طوفانِ غیرت
دست اگر هم قطع شد بی شک که با دندان بگیرد

علقمه این ماه را تا پای جان می دید پاکار
عشق را کی می تواند دشمنش ارزان بگیرد

مشک را بارانِ تیر انداخت ، آن لحظه عمو هم
آرزو می کرد ای کاش ای خدا باران بگیرد

بر سرش آمد عمود اما زمینه ساز هم شد
تا که زهرا سر رسد ، عباس هم دامان بگیرد

گر چه مشکش پاره شد ، ساقی ست اما تا قیامت
لشکری قادر نشد از نامش این عنوان بگیرد

روز محشر با امان نامه شفیعِ عالمین ست
با دو دستش اضطرار دوستان پایان بگیرد

  • چهارشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) * رسول چهارمحالی

272

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) جان من ابو فاضل ،جان من ابو فاضل(2)
-------------------------
تیر نشست به چشمانت
جان من به قربانت
تشنه لب شدی مجروح
خلق به تو شده ممدوح
ساقی و علمدار م
بی تو زار و بیمارم
------------------------
بر زمین فتادی تو
غم به دل نهادی تو
ای برادرم عباس
کوه غیرت و احساس
بال و پر تو وا کردی
کوه غیرت و مردی
-----------------------
ساقی حرم عباس
بازویت قلم عباس
خیمه در تب آ ب است
اصغرم چه بیتاب است
زینب از غمت محزون
دیدگان ببارد خون
-----------------------
روضه خوان تو زهراست
داغ تو در این دلهاست
صاحب الزمان نالان
حیدر از غمت گریان
گلشنم خزان گشته
غم به دلها بر گشته
---------------------------
جان من ابو فاضل ، جان من ابو فاضل

  • جمعه
  • 23
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 01:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) * رسول چهارمحالی

252

نوحه روز تاسوعا -(تیر نشست به چشمانت) جان من ابو فاضل ،جان من ابو فاضل(2)
-------------------------
تیر نشست به چشمانت
جان من به قربانت
تشنه لب شدی مجروح
خلق به تو شده ممدوح
ساقی و علمدار م
بی تو زار و بیمارم
------------------------
بر زمین فتادی تو
غم به دل نهادی تو
ای برادرم عباس
کوه غیرت و احساس
بال و پر تو وا کردی
کوه غیرت و مردی
-----------------------
ساقی حرم عباس
بازویت قلم عباس
خیمه در تب آ ب است
اصغرم چه بیتاب است
زینب از غمت محزون
دیدگان ببارد خون
-----------------------
روضه خوان تو زهراست
داغ تو در این دلهاست
صاحب الزمان نالان
حیدر از غمت گریان
گلشنم خزان گشته
غم به دلها بر گشته
---------------------------
جان من ابو فاضل ، جان من ابو فاضل(2)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام -(عمریست جاری بر زبانم یااباالفضل) * رسول چهارمحالی

213

نوحه شهادت حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام -(عمریست جاری بر زبانم یااباالفضل) جانم اباالفضل ،جانم اباالفضل(2)
-----------------------------
عمریست جاری بر زبانم یا ابا الفضل
من روضه خوان و نوحه خوانم یا ابا الفضل
باب الحوائج میر و سردار سپاهی
تنها علمدار و سپهدار سپاهی
----------------------------------
روی لبانم روضه هایت گشته جاری
ای کاش بودم تا نمایم بر تو یاری
یا لیتنا کنا معک سردار لشگر
ای غمگسار و یاور چشمان حیدر
شرمنده گشتی تشنه کامان حرم را
سقای ما در علقمه ،شاه کرم را
------------------------------
عباس بودی مایۂ آ رامش و صبر
تا بود در دستت علم چشمم نشد تر
تو قوت قلب من و اهل خیامی
تو بر حسین آرامشی در هر کلامی
-----------------------
دستت فتاده روی خاک جان برادر
خالیست مشکت ازچه روسرو صنوبر
خواندی مرا عباس جانم تو برادر
بر گو چه شد اینبار ای میر دلاور
-----------------------------
پیچیده بوی یاس اندر قتلگاهت
مادر بگفت عباس مادر به فدایت
آ مد به بالای سرم آن عشق عباس
آن یاس پرپر گشته اماباچه احساس
-----------------------------
گریان چرایی یا ابوفاضل برادر
لطفت شده بنگر به من شامل برادر
اشکت دلم را میزند چنگ ای برادر
حالا چگونه من روم در نزد خواهر
------------------------------
اشکم برای توست که یاری نداری
تا ساعتی دیگر به مقتل بی نگاری
آید به روی سینه ات با تیغ و خنجر
سر میبرد آ ن نانجیب گویا ز حنجر
----------------------------------
اکنون سرم بر زانوی تو آ رمیده
ای وای بر آن خواهر قامت خمیده
دشمن سرت رامی گذارد برسر خاک
سازد تن پاک تو را با نیزه صد چاک
---------------------------
ساقی خموش از درد و دوری و مصیبت
زهرا کند شیون به جسمش توی جنت
درد مصیبت های تو جان سوز باشد
ساقی به ناله باشد ودر سوز باشد
--------------------------------------------
جانم اباالفضل،جانم اباالفضل(2)

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع) -(تو دلها ، لاله های غم بکارید) * مرتضی شاهمندی

365

نوحه واحد یا سنگین حضرت ابوالفضل(ع) -(تو دلها ، لاله های غم بکارید) تو دلها ، لاله های غم بکارید
سر روی ، زانوان غم بذارید

وقتی عطش نشست ، بر کام بچه ها
طاقت نمانده بر ، ساقی کربلا

آه ، ای علمدار ، یا ابوالفضل ، ای سپهدار

وای ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل (۲)

واویلا ، افتاده دستای سقا
می آید ، آه و نوای زهرا

با ناله ی حسین ، غوغا بپا شده
یارب دست عمو ، از تن جدا شده

آه ، در علقمه ، ارباب میگه ، یا فاطمه

وای ، یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل (۲)

ابوالفضل ، برخیز به جان زینب
نگاه کن ، که حسین ، جان شده بر لب

دشمن رسید و تیغ ، از کینه ها کشید
در پیش علقمه ، دست تو را برید

آه ، خورده عمود ، در قتلگاه ، رفته سجود

وای ، یا ابوالفضل ، یاابوالفضل ، یاابوالفضل

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور هروله قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(سلطانِ سلاطینه جهانه قمر ) * طاها تحقیقی

178

شور هروله قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(سلطانِ سلاطینه جهانه قمر ) بند اول:

سلطانِ سلاطینه جهانه قمر
زوره بازوهاش فوق بیانه قمر
بی رقیبه میون میدون نبرد
الگوی دلیران و یَلانه قمر

قمر الاَقماره و با عزت و سالاره
واسه لشکر عدو نذاشته راه چاره
زلزله به پا میشه با قدمش تو میدون
مثل حیدر و حسن یک اَسدِ کراره

با ابهّت، میزنه چه مرتب
ضربه هاشو، با تمامیه قدرت
واسه اینکه، حسّاسه روی ناموس
ابوفاضل، شده معنیِ غیرت

یا قمر یا عباس

بند دوم:

نعم المولا و نعم الامیره قمر
پهلوان و خیلی بی نظیره قمر
عزرائیل میشه روی سره دشمنا
با تیغش جونشونو میگیره قمر

قمر الافلاکه و شده کفیل الزینب
برا قدرتش شده به قدرت الله منصب
دشمنش میترسه وقتی که میبینه عباس
میزنه نقاب و میشینه بالای مرکب

میده جولان، شده خالق طوفان
یلِ گُردان، شده معرکه گَردان
شیرِ حیدر، پسرِ ام البنین
ابوفاضل، صاحب تیغ بُرّان

یا قمر یا عباس

بند سوم:

قهرمانه بدون تکبّر، قمر
داره در هر فنونی تبحّر، قمر
وقتی که می زنه به یسار و یمین
از کُشته میدونو میکنه پُر، قمر

وای از اون لحظه که پاش میون میدون وا شه
محشری با یک نگاه حیدریش برپا شه
همه می بینن که از هر طرفی رد میشه
فرشی از جنازه ی یَلا به زیر پاشه

احتیاجی که نداره به شمشیر
میره تو قلب عدو مثه یک شیر
وقتی که سرها رو می زنه یک جور
ملک الموت روی عرش میگه تکبیر

یا قمر یا عباس(ع)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمد زوار

قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(دستان تو دارد به وفای تو دلالت) * محمد زوار

136

قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(دستان تو دارد به وفای تو دلالت) دستان تو دارد به وفای تو دلالت
صد یوسف مصری شده مبهوت جمالت
جانم بفدای همه‌ی اهل و عَیالت
شیری که به تو اُم‌بنین داد٬ حلالت

سردار سپاهی و سپهدار حسینی
یا حضرت عباس٬ علمدار حسینی

در بین خلائق لقبت حضرت سقاست
هرکس که شده نوکر دربار تو آقاست
ذکر روی سربند تو یا حضرت زهراست
اِکران نبرد تو خودش محشر کبراست

هنگام خطر، دست به شمشیرترینی
در معرکه ها مثل علی شیر ترینی

از روضه‌ی مشک تو پریشانم ابوالفضل
بی‌دستی و من دست به دامانم ابوالفضل
تو جان بطلب٬ گوش به فرمانم ابوالفضل
ذکر لب زهراست چنین: جانم ابوالفضل

توصیف تو والاتر از ابراز زبان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است

در علقمه رفتی و غمی بر جگرت بود
گویا عطش اهل حرم در نظرت بود
یک دشت کماندار فقط دور و برت بود
خولی پیِ شمشیر و سنان فکر سرت بود

با یاد خدا دست به آن مشک گرفتی
در روضه ات از ما چقدَر اشک گرفتی

آن لحظه تلخی که دو دست تو جدا شد
ناگاه سه شعبه وسط چشم تو جا شد
فرق سرت از شدت آن ضربه دوتا شد
رفتی و اهانت به حریم تو روا شد

با گریه حسین گفت که سردار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت ابااالفضل العباس(ع) -(ماه شب تارم - سقا و سردارم) *

124

زمینه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت ابااالفضل العباس(ع) -(ماه شب تارم - سقا و سردارم) ماه شب تارم - سقا و سردارم
ای وای علمدارم - ای وای علمدارم
پاره پاره مشک تو
شده جاری اشک تو
نگو علمدارم / که هستی شرمنده
ببین که به اشکام / حرمله میخنده
(ای ساقی لب تشنگان ۲ - ای جان جانانم - سقای طفلانم)

ای با وفا یارم - ای یار غمخوارم
ای وای علمدارم - ای وای علمدارم
ای تکیه گاه خیمه ها
ای قرص ماه خیمه ها
بی تو علمدارم / قامت من تا شد
چشم حرومی به / روی حرم وا شد
(بی تو غریب و بی معین ۲ - در این بیابانم - سقای طفلانم)
(ای ساقی لب تشنگان ۲ - ای جان جانانم - سقای طفلانم)

بی تو گرفتارم - وای از دل زارم
ای وای علمدارم - ای وای علمدارم
زینب پریشونت شده
رقیه گریونت شده
نایی ندارم من / برای برگشتن
چجوری به زینب / بگم تو رو کشتن
(بینم تو را در ابر خون ۲ - ای ماه تابانم - سقای طفلانم)
(ای ساقی لب تشنگان ۲ - ای جان جانانم - سقای طفلانم)

سید حمیدرضا حسینی

  • پنج شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

شور قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(هر گرهی وا میشه با اسمت) * احسان نرگسی رضاپور

194

شور قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(هر گرهی وا میشه با اسمت) هر گرهی وا میشه با اسمت / يا قمر العشیره يا عباس
با یه امیدی اومدم پیشت / ساقی دشت کربلا عباس
باب الحوائج کیه غير تو / رحمت تو نداره اندازه
فدای لطفت که در خونت / حتی روی ارمنیا بازه
یا عباس! ماه شبای زینبی
یا عباس! تو ساقی تشنه لبی
یا عباس! به چه وقار و ادبی
یا عباس!
علمت بالا ابوفاضل
همه دنیام يا ابوفاضل ۳(ع)

هر چی که داریم از ابوالفضله / زندگیمون نذر علمداره
برات کربلای ما تنها / مُهر ابوفاضلو کم داره
سفره ی عشقت همیشه بازه / کسی نمیشه ناامید از تو
محاله بگذرم من از عشقت / چجوری میشه دل برید از تو
یا عباس! یه عمره پای روضه تم
یا عباس! عشق تو اوج لذتم
یا عباس! گدایی تو عزتم
یا عباس!
عشق بی همتا ابوفاضل
همه دنیام يا ابوفاضل ۳(ع)

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(با عنایت امام رضا / سینه میزنم دو ماه برات) * داود قاضی

173

زمینه قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(با عنایت امام رضا / سینه میزنم دو ماه برات) سربند
با عنایت امام رضا / سینه میزنم دو ماه برات
من مُحرِم این مُحَرَمم / جونم به فدات یا قتیل العبرات
ای به قربون ترک های لبات
زنده ام تا نوکری کنم برات
افتاده به دلم امسال اربعین
سینه میزنم آقا توو موکبا،ی کربلات
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

تنها چرا برگشتی داداش / چی شده چرا تو مضطری؟
پس کجاس علمدار حرم / تو نگو حسینم، دیگه بی برادی
انگاری توو علقمه دعوا شده
دستای سقا چرا جدا شده؟
معلومه از عطر یاسی که میاد
دستْ بریده مهمون مادرمون زهرا شده
ای ابوفاضل علمدار حسین ۴

گوش بدید به من مخدرات / افتاده رو خاک دست و علم
با گریه بهم گفت نمی خواد / با دستای خالی بیاد سمت حرم
اون که دشمن از نگاش میترسیده
بدجوری جلوم خجالت کشیده
تیر به چشماش زدن و روی زمین
مثل بابامون علی فرق سرش پاشیده
ای ابوفاضل علمدار حسین ۴

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(پشت و پناه حرم اباالفضل) * بهمن عظیمی

191

زمینه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(پشت و پناه حرم اباالفضل) پشت و پناه حرم اباالفضل
آب آور لشکرم اباالفضل
پاشو از زمین که دارن می خندن به گریه و احساسم
تکیه گاه من بودی و حالا روی خاکی ای عباسم ۲
وای ، وای ، وای

به خاطر من بلند شو داداش
به فکر فردای خواهرت باش
وای از این غم و وای از این بلا از اسارت آل الله
دشمنا همه فکر غارتن پاشو از رو خاک صحرا ۲
وای ، وای ، وای

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

زمزمه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(پاشو بريم حرم - ساقى لشكرم ) * رضا تاجیک

166

زمزمه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(پاشو بريم حرم - ساقى لشكرم ) پاشو بريم حرم - ساقى لشكرم
چشم انتظارته - تو خيمه دخترم
بدون تو ميشم - بدون تكيه گاه
دلواپس توئه - زينب بى پناه
پاشو ببين كه زهرا / كنار تو نشسته
داغت برادر من / پشت منو شكسته
نه مشک آبى مونده / نه بارونى مى گيره
بگو چيكار كنم من / يا قمر العشيره
برادرم اباالفضل ۴

فدا سرت اگه - زخميه مشک آب
بگو چيكار كنم - با اشكاى رباب
برده امونمو - تشنگى حرم
نفس نمى كشه - على اصغرم
بگو عمود آهن / با صورتت چه كرده
نيزه هاشون با قد / قيامتت چه كرده
دارم چى مى بينم من / كى ابروتو شكسته
يه تيرى مثل نيزه / توو چشم تو نشسته
برادرم اباالفضل ۴

تو ميرى و ديگه - مى پاشه لشگرم
پاى حروميا - وا ميشه توو حرم
دست تو از علم - اگه جدا بشه
آتيش توو خيمه ها - زبونه مى كشه
تو ميرى و به دورم / اين گرگاى درندن
ببيين دارن به اشكم / بلند بلند مى خندن
يه نانجيبى بين / لشگر كوفه گفته
كه كار خيمه ديگه / به دست شمر مى افته
برادرم اباالفضل ۴

اگه برى بايد - اسير التهاب
ببينى زينبو - توو مجلس شراب
ميره توو بازارا - ميون هلهله
مى كُشه زينبو - خنده ى حرمله
اون نيزه دارايى كه / از على كينه دارن
سر تو رو به پهلو / رو نيزه ها ميارن
درست جلوى چشم / طفلايى كه اسيرن
پيرزنا سرت رو / با سنگ نشون مى گيرن
برادرم اباالفضل ۴

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت عباس_سپهدار من ابوالفضل * اسماعیل تقوایی

295

نوحه شهادت حضرت عباس_سپهدار من ابوالفضل نوحه شهادت حصرت ابوالفضل
سپهدار من ابوالفضل... علمدار من ابوالفضل٢

تنت افتاده بسویی و هر دودست تو سوی دیگر
شکستی تو، پشت من را با، داغ جانسوزت، ای برادر
ابوالفضلم، ای ابوالفضلم، ای ابوالفضلم، ای برادر٢
______________________________
حرم بی تو بی پناهست... پر از ناله، اشک وآهست
همه طفلان، در کنارهم، روبه میدان، در انتظارند
به جز دیدار، عموی خود، انتظار دیگر ندارند
ابوالفظلم......
____________________________________
کنم جسمت را نظاره.... ندارم من راه چاره
دوباره من، دیده گریانم، دشمنم می خندد، به حالم
زبعد تو، ای علمدارم، چون عقابی بی پرّ و بالم
ابوالفضلم....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بی برادر آمد -(زینب حسینت بی برادر آمد) * محمدرضا سروری

251

بی برادر آمد -(زینب حسینت بی برادر آمد) بی برادر آمد

زینب حسینت بی برادر آمد

برادرت بدون یاور آمد

بدون عباس دلاور آمد

شال عزا افکنده بر سر آمد

******

از علقمه رسیده دست خالی

به حال غم به قامتی هلالی

دگر عزا نداده اش مجالی

ببین برادرت شده چه حالی؟

باید بساط شور و شین نگیری

با گریه ات دور حسین نگیری

زینب حسینت بی برادر آمد

******

این دل شکسته دل شکسته تر شد

آتش درون سینه شعله ور شد

بازم دو چشمانش به گریه تر شد

از ناله هایش آسمان خبر شد

باید تسلایی دهی حسین را

کمتر به روی سر زنی یدین را

زینب حسینت بی برادر آمد

******

دیگر حرمگاهان عمو ندارد

مشکی برای جست و جو ندارد

پرچم برای دوش او ندارد

مولا توان گفت و گو ندارد

باید دگر با حال غم نپرسی

احوال سقای حرم نپرسی

زینب حسینت بی برادر آمد

******

زینب امان از ماتم جدائی

از دوری و از داغ بی نوائی

درد عطش شد درد بی دوائی

عباس نام آور بگو کجائی

باید سرود العطش نخوانی

لب تشنه تا شام بلا بمانی

زینب حسینت بی برادر آمد

******

او پیکر در خون رها بدیده

دستان از پیکر جدا بدیده

سقای بی مشک و لوا بدیده

تیری میان دیده ها بدیده

باید نپرسی تا سخن نگوید

از ساقی خونین بدن نگوید

زینب حسینت بی برادر آمد

******

حسین عزیز جان حی داور

رسیده در سکوت غصه آور

به اوج سروری بدون یاور

دلش شکسته در غم دلاور

باید خودت را زیر غم نبازی

از نای دل آوای دل نوازی

زینب حسینت بی برادر آمد

  • یکشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

شیر میدان دار -(شیر میدان دار بود عباس من) * محمدرضا سروری

192

شیر میدان دار -(شیر میدان دار بود عباس من) شیر میدان دار

شیر میدان دار بود تا دم آخر حسین را یار بود

صاحب تیغ و لوا در سپاهِ نینوا سردار بود

آبرو دار علی شیر سرخی در صف پیکار بود

تک سوار معرکه پنجة او پنجة دادار بود

وارثِ تیغ دو دَم ذوالفقار حیدر کرّار بود

بهترین فرمانده ها بین لشکر نقطة پرگار بود

خیبری از نو به پا صف شکن در عرصة پیکار بود

شیر میدان دار بود عباس من

بر حسینت یار بود عباس من

یاوری سردار بود عباس من

مرد این پیکار بود عباس من

******

زور و بازوی علی یک تنه صد مرد جنگ افزار بود

برق شمشیرش فقط وعده گاهی بر تن اغیار بود

ضربت یک ضربه اش بی بدیل سقای بی تکرار بود

غیرتی یار حسین عاشق پُست علَم بردار بود

لشکری درهم شکست پهلوانی بود و مردمدار بود

یار بی یار حسین بر برادر میر پرچمدار بود

ماهِ هم پیمان شاه نور امّیدی به شامِ تار بود

شیر میدان دار بود عباس من

******

پاسِبان خیمه ها دور تا دور حرم بیدار بود

بر دلِ زینب امین بر صفای سینه ها غمخوار بود

خواهرانش را معین در دلِ دلواپسی همیار بود

با برادر زاده ها مهربان عمّویِ این دربار بود

با رقیّه مهربان از علی اصغر خجالت بار بود

بر سکینه وعده داد تا دمِ آخر در این افکار بود

با صغیران همنشین از صفا و سادگی سرشار بود

شیر میدان دار بود عباس من

******

این یلِ بالا بلند دلربا در قامتِ سالار بود

یک دل و یک آینه مطمئن با طاقتی بسیار بود

تشنه کامی باوفا در سکوت علقمه اسرار بود

خشکِ لب بود و ولی بر برادر تشنة دیدار بود

دست داد اما به خون دشمنِ این دشمن مکّار بود

با ستم بیعت نکرد در عمل همپایِ در گفتار بود

رو سفیدم پیش تو جانِ زهرا این کمینه کار بود

شیر میدان دار بود عباس من

******

  • یکشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

کمر شکستم -(برادرم رفت ، کمر شکستم) * محمدرضا سروری

231

کمر شکستم -(برادرم رفت ، کمر شکستم) کمر شکستم

برادرم رفت ، کمر شکستم

به داغ عباس ، به غم نشستم

کنارِ یارِ خدا پرستم

به همرهش رفت تمام هستم

دلاوری رفت دگر ز دستم

دو چشم او را به گریه بستم

******

به روی ساحل، ستاره دیدم

تنِ یلم پاره پاره دیدم

عزای چندین هزاره دیدم

فتاده یارِ سواره دیدم

چه یاوری بود عجب دلیری

دلاوری بود مثالِ شیری

چه ماتمی شد بلای جانم

برادرم خُفت به دیدگانم

بریده این غم دگر امانم

به نعش عباس چه ناتوانم

برادرم رفت ، کمر شکستم

******

به سینه زانو به غم بگیرم

گُلاب غم از گُلم بگیرم

بساط غم دم به دم بگیرم

تقاص او از ستم بگیرم

چه یاوری بود عجب دلیری

دلاوری بود مثالِ شیری

از این جدایی ، دلم شکسته

غبارِ غم بر ، رُخَم نشسته

نفس کشیدن، شده گسسته

به ماتم این ، یلِ خجسته

برادرم رفت ، کمر شکستم

******

چو پا به خاکِ بلا نهادم

دوباره دل در عزا نهادم

فراق یاران، کجا نهادم

به قلب خونم به جا نهادم

چه یاوری بود عجب دلیری

دلاوری بود مثالِ شیری

چگونه رُو بر حرم گذارم؟

قدم به رویِ قدم گذارم

دو بوسه دستِ قلم گذارم

برای عباس علَم گذارم

برادرم رفت ، کمر شکستم

******

منی که زیر عزا خمیدم

ببین چه حالی حرم رسیدم

در این مصیبت چه ها کشیدم

که خواهرانم به گریه دیدم

چه یاوری بود عجب دلیری

دلاوری بود مثالِ شیری

برادرم رفت، خدا گِواه است

دلم گرفته، غریقِ آه است

دو چشمِ خونم به سویِ راه است

همیشه محتاج به یک نگاه است

برادرم رفت ، کمر شکستم

******

  • یکشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 22:11
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت عباس_عباس مشکی گرفت وشد روانه * اسماعیل تقوایی

217

نوحه شهادت حضرت عباس_عباس مشکی گرفت وشد روانه نوحه شهادت حضرت عباس
عباس مشکی گرفت وشد روانه2
رو سوی علقمه، او عاشقانه2
برلب طفلان
جانم عموجان) ٢
عباس ابوفاضل.. عباس علمدار٢
___________________________
آمد به گوش از آن، ماه زميني ٢
واللهُ ان قطعتمو یمینی٢

دستش جدا شد
فرقش دوتا شد) ٢
عباس ابوفاضل عباس علمدار٢
___________________________
ادرک اخای او، برلب نوا شد٢
حسین به درد هجرش مبتلا شد٢

آه و واویلا
از درد آن شاه) ٢
عباس ابوفاضل.. عباس علمدار٢
___________________________
آه ای ساقی سرمست ای برادر٢
بی تو حسین شده، بی یار ویاور٢

ای تکیه گاهم
من بی پناهم) ٢
عباس ابو فاضل.. عباس علمدار ٢

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 25
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 00:01
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی عمو جونم (اجرا شده توسط حاج محمود کریمی) *

20555
68

شعر سینه زنی عمو جونم (اجرا شده توسط حاج محمود کریمی) عمو‌جونم‌تا‌تو‌بودي‌سر‌و‌ساموني‌داشتيم‌

تا‌تو‌رفتي‌دل‌پرخوني‌داشتيم

آي‌اهل‌عالم‌بدونيدعمويي‌دارم‌نمي‌دونيد‌كه‌‌چقدر‌مهربونه

قامتش‌تا‌كهكشونه‌نگاهش‌رنگين‌كمونه‌

توي‌چشماي‌قشنگش‌هزار‌هزار‌آسمونه

مهربونه‌مهربونه‌مهربونه‌مهربونه

وقتي‌شبها‌خواب‌ندارم‌روي‌شونه‌اش‌سر‌ميزارم

تاكه‌خوابم‌ببره‌آروم‌آروم‌توي‌گوشم‌شعر‌محبت‌ميخونه

واي‌كه‌چقدر‌عموجونم‌مهربونه‌

شونه‌هاش‌بالاتر‌از‌هر‌چي‌بلندي‌روزمين

عموجونم‌مي‌گه‌اي‌فرشتة‌روي‌زمين

راه‌نرو‌خسته‌ميشي‌روي‌شونه‌هام‌بشين

از‌روي‌دوش‌عمو‌جونت‌همه‌عالم‌روببين

از‌تو‌چشمهاش‌مي‌خونم‌كه‌چقدر‌دوستم‌داره

از‌تو‌چشمام‌مي‌خونه‌كه‌چقدر‌دوستش‌دارم‌دوستش‌دارم

به‌خد

  • جمعه
  • 20
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 22:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح حضرت عباس(ع)(گر غم به دلت داری، غمخوار ابالفضل است) *

5696
5

مدح حضرت عباس(ع)(گر غم به دلت داری، غمخوار ابالفضل است) گر غم به دلت داری، غمخوار ابالفضل است

دل را نده بر هر کس، دلدار ابالفضل است

مجموعه ی تقوا و، ایثار ابالفضل است

در لشکر ثاراله، سردار ابالفضل است

آری ادبش را او از، ام بنین دارد

صد خادم درباری، چون روح الامین دارد

از قامت او پیدا، روی پدرش باشد

هر خصم فراری از، تیغ و سپرش باشد

نذر پسر زهرا، دستان و سرش باشد

خورشید حسین است و، این هم قمرش باشد

شد ماه بنی هاشم، تنها لقب عباس

مهتاب خورَد غبطه، بر خال لب عباس

تیغ و علمِ حق است، تیغ و علم عباس

لرزه به جهان افتد، با هر قدم عباس

در پای نهال دین، چون ریخت دم عباس

محشر به کف زهراست، دست قلم عباس

تا دست جدای او در، حشر عیان گردد

هر عبد گ

  • دوشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (مَپسَند ای امید من و میر لشگرم) *

2714
3

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (مَپسَند ای امید من و میر لشگرم) مَپسَند ای امید من و میر لشگرم

دونان کشند بانگ شعف در برابرم

پشتم شکست و رشته امید من گسست

هرگز چنین شکست نمی بود باورم

گر آبِ مشک ریخت، چه غم؟ آبرو به جاست

بین اشک دیده گان من ای آب آورم

سقایی تو گشته مُحول به چشم من

مشکی ز اشک دارم و در خیمه می برم

از من صدای گریه به گوش حرم رسید

آگه شدند داغ، چه آورده بر سرم

روح ادب، تو بودی و در عمر خویشتن

نشنید گوشم از تو که خوانی برادرم

خواندی مرا برادر و، دانستم از جنان

پیش از من آمده به سراغ تو مادرم

گفتی تن تو را نبرم سوی خیمه ها

اما، تنی نمانده ز تو پاره پیکرم

شاعر: اکبر دخیلی(واجد
منبع:سایت حسینیه

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد