اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

دو دمه‌های سینه زنی‌حضرت عباس(ع) -(شب تاسوعا حسینی) * مرتضی محمودپور

1343

دو دمه‌های سینه زنی‌حضرت عباس(ع) -(شب تاسوعا حسینی) ◾دو دمه شب تاسوعا

◾بنداول

دست عباسم ز کین در علقمه از تن جداست

کربلا ماتم‌سراست

◾بند دوم

مادرم زهرا کنار علقمه در کربلاست

کربلا ماتم‌سراست

◾بند سوم

این سپه سالار من افتاده از بر روی زمین

وای بر ام‌البنین(۲)

◾بندچهارم

مشک آبش پاره شد رخسار گلگونش ببین

وای بر ام‌البنین(۲)

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا رسول زاده

غزل حضرت ابالفضل العباس(ع) -(تا روز محشر پرچمت بالاست عباس) * رضا رسول زاده

6905
18

غزل حضرت ابالفضل العباس(ع) -(تا روز محشر پرچمت بالاست عباس) تا روز محشر پرچمت بالاست عباس
مدیون کام خشک تو دریاست عباس
گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است
اما به باطن مادرت زهراست عباس
پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل
دلگرم نامت زینب کبراست عباس
یک رکن عاشورا اگر نام حسین است
نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس
بر ارمنی ها هم کراماتت رسیده
لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس
بابُ الحوائج منسبی شایسته ی توست
محشر دخیلت دستهای ماست عباس
شرمنده ی لبهای تو آب فرات است
کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس
اهل حرم در انتظار تو نشستند
دیدند که در علقمه غوغاست عباس
دیدند که با قدِّ خم برگشته مولا
داغ غم تو از رخش گویاست عباس
آمد حسین و خیمه ات را واژگون کرد
یعنی که افتاده دگر

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت عباس(ع) -(ای پناه بی کسی های امام ) * سید پوریا هاشمی

1287

حضرت عباس(ع) -(ای پناه بی کسی های امام ) ای پناه بی کسی های امام
حضرت عباس آقا جان سلام
ای تو ماه آسمانی علی
آینه دار جوانی علی
در شجاعت حیدر دلدل سوار
در اطاعت زاهد شب زنده دار
سیزده ساله به لشگر میرنی
قاسطین را یک به یک سر میزنی
مجتبی حظ کرد از غوغای تو
خاک شد صفین زیر پای تو
ذکر عشاق است بی حد و عدد
عبد صالح یا ابوفاضل مدد
عالمی داری همیشه با حسین
دائم الذکری و ذکرت یا حسین
گفت‌ آقا! ای علم افراشته
خود ببین لبها ترک برداشته
محتضر هستتند طفلان حرم
جان من! جان تو و جان حرم
راهی دریا شو ای سقای ما
آب اگر پیدا نشد فورا بیا
گرچه دادیم آب را دیگر ز دست
بین این خیمه عمو باشد بس است
غصه دارم سخت حیرانت کنند
اهل کوفه تیر بارانت کنند
غصه دا

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت عباس(ع) -(آبروی باغ گل یاس یا ابوفاضل ) * حسین رئوفی

1158

حضرت عباس(ع) -(آبروی باغ گل یاس یا ابوفاضل ) آبروی باغ گل یاس یا ابوفاضل
روح ادب جلوه ی احساس یا ابوفاضل
آه ، واویلا ابالفضل ابالفضل ٢
ساقی تشنه گان عالم یا ابوفاضل
برا تو دریا داره ماتم یا ابوفاضل
آه ، بی دستی وَ عالم در دستت
زد بوسه امامت بر دستت
واویلا ابالفضل ابالفضل ٢
ز علقمه به خیمه ها کن نگاه عباس
بدون تو حرم ندارد پناه عباس
آه ، رفتی ای کس و کار حسین
برخیز ای علمدار حسین
واویلا ابالفضل ابالفضل ٢

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(خدا تنها پناهم را گرفتند) * حسن ثابت جو

1551

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(خدا تنها پناهم را گرفتند) دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع)
خدا تنها پناهم را گرفتند
امیدم، تكیه گاهم را گرفتند
كنارِ علقمه با گرزِ سنگین
علمدارِ سپاهم را گرفتند

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:49
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(صدای یارِ بی همتا می آید) * حسن ثابت جو

530

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(صدای یارِ بی همتا می آید) دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع)
صدای یارِ بی همتا می آید
صدای ناله ی سقا می آید
ز جا برخیز عباسم برادر
كه دارم مادرم زهرا می آید

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:51
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(الا ای یار و دلدارم ابالفضل) * حسن ثابت جو

1005
3

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(الا ای یار و دلدارم ابالفضل) دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع)
الا ای یار و دلدارم ابالفضل
شدم خسته ز افكارم ابالفضل
گرفتارم، مدد باب الحوائج
گره افتاده در كارم ابالفضل

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:55
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(چرا افتاده ای ای سرو خسته) * حسن ثابت جو

661

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(چرا افتاده ای ای سرو خسته) دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع)
چرا افتاده ای ای سرو خسته
چرا خون بر دو چشمانت نشسته
دو چشمت وا كن و بنما نظاره
به دیدن آمده پهلو شكسته

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:56
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(مرا مولا ببر با خود رها كن) * حسن ثابت جو

749

دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع) -(مرا مولا ببر با خود رها كن) دوبیتی شهادت حضرت ابالفضل(ع)
مرا مولا ببر با خود رها كن
به تیغ ابرویت جان را فدا كن
كمی از جرعه‌ی جامِ وفایت
به كامم ریز و من را باوفا كن

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:57
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

مقتل حضرت عباس -(شمر:خواهرزاده های من کجا هستند؟عباس و برادرانش کجایند؟) *

833
1

مقتل حضرت عباس -(شمر:خواهرزاده های من کجا هستند؟عباس و برادرانش کجایند؟) شمر به طرف لشکر امام حسین(ع) آمد و با صدای بلند فریاد زد:خواهرزاده های من کجا هستند؟عباس و برادرانش کجایند؟کسی نخواست پاسخ او را بدهد.
امام حسین(ع) فرمود:"اگر چه او انسان فاسقی است اما پاسخش را بدهید"
عباس و برادرانش گفتند:چه کار داری؟
عرض کرد: ای خواهرزاده های من شما در امان هستید،خودتان را به خاطر حسین به کشتن ندهید و بیایید سر به اطاعت امیرالمومنین یزید بسپارید.
عباس فرمود: "خدا تو و امیرت را لعنت کند.آیا به ما امان می دهی،در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست.از ما می خواهی تا مطیع انسان های ملعونی شویم که پدرانشان نیز مشمول لعن خدا هستند؟آیا این مرد نادان بدخو گمان می کند یک مرد غیرتمند

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت عباس -(عباس(ع)چنان می جنگید که گویی امیرالمومنین به میدان آمده است) *

860
1

مقتل حضرت عباس -(عباس(ع)چنان می جنگید که گویی امیرالمومنین به میدان آمده است) عباس(ع)سوار اسبش شد،مشک را به دست گرفت،۴هزار نفر او را محاصره کردند.او هیچ بیمی از آنها به دل راه نداد و همه را از اطراف خود پراکند.پرچم حسینی بالای سرش درخشید و به اهتزاز در آمد.
چنان می جنگید که گویی امیرالمومنین به میدان آمده است.دشمن نتوانست جلوی او را بگیرد و سرانجام به فرات رسید.نه عجله کرد و نه از دشمن هراسی به دل راه داد!،همین که دستش را پر از آب کرد تا بنوشد،به یاد تشنگی حسین(ع)و همراهانش افتاد،آب را ریخت و گفت:
"يا نفس من بعد الحسين هوني_و بعده داكنت أن تكوني_هذا الحسين وارد المنون_و تشربين بارد المعين_تالله ما هذا فعال ديني"
مشک را پر از آب کرد،دوباره سوار بر اسبش شد و خواست به طرف

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت عباس -(حضرت از روی اسب بر زمین افتاد،در همان حال خطاب به امام حسین(ع)گفت:((عليك مني السلام اباعبدالله)).) *

1706
2

مقتل حضرت عباس -(حضرت از روی اسب بر زمین افتاد،در همان حال خطاب به امام حسین(ع)گفت:((عليك مني السلام اباعبدالله)).) زیدبن رقاد جهنی و حکیم بن طفیل سنیسی،پشت یک نخل کمین کرده بودند، چون عباس (ع)خواست از آن محل عبور کند از پشت نخل خارج شدند و دست راست عباس(ع)را با ضربه شمشیر قطع کردند.
حضرت مشک را به دست چپ گرفت،حکیم بن طفیل،پشت نخلی مخفی شده بود، وقتی حضرت از کنار آن نخل عبور کرد، حکیم از پشت نخل خارج شد و با ضربه شمشیر دست چپ او را نیز قطع کرد.
لشکر عمر سعد که دیدند عباس(ع)دیگر دستی برای دفاع از خویش ندارد بر او حمله آوردند و او را تیر باران نمودند.تیری به مشک خورد و آن را درید و آب مشک خالی شد،تیری به سینه حضرت اصابت کرد.در این هنگام [نا]مردی با چوب بلندی[عمود] بر سر او زد و سر مبارکش شکافته شد.
حضرت از رو

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

آئینه -(تفسيرِ شجاعتِ علی، عبّاس است ) * رضا رسول زاده

1366

آئینه -(تفسيرِ شجاعتِ علی، عبّاس است ) تفسيرِ شجاعتِ علی، عبّاس است
شمشيرِ شهامتِ علی، عبّاس است
هوهوی علی ست از جَلالش پیدا
آيينه ی حضرتِ علی، عبّاس است

  • سه شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

دست‌هایت -(می‌سپارم دل به دستت ای «امانت‌دارْ دست» ) * رضا قاسمی

1915
4

دست‌هایت -(می‌سپارم دل به دستت ای «امانت‌دارْ دست»  ) می‌سپارم دل به دستت ای «امانت‌دارْ دست»
باز، آئینه ! بکِش بر این همه زَنگار، دست
آه اگر می‌خواهی از نابودیِ من بشنوی
پا بکش از خانه‌ی دل؛ از سرم بردار، دست
آرزو دارم ببوسم خاکِ پایت را؛ بگو ...
وقت جان دادن نگه دارند یک مقدار، دست
تازه می‌فهمم گرفتی بارها دست مرا
لحظه‌ای که در قیامت می‌کند اقرار، دست
قیمتِ دیدار تو هر چیز، باشد روی چشم
مثلِ وقتی که جدا کردند از زوّار، دست
کوه هم با تکیه بر دستان تو می‌ایستد
می‌گذارد روی کوهِ شانه‌ات انگار، دست
دست را انفاق کردی؛ برکتش تکثیر شد
پس خدا هم ریخت، بر دامان تو بسیار، دست
چونکه می‌خواهد پرنده موقع پرواز، بال
لحظه‌ی نابِ پریدن می‌شود سربار، دست
غالباً

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شعر حضرت عباس (ع) -(برای لشکر دشمن شدی شراب ای آب) * رضا قاسمی

1106

شعر حضرت عباس (ع) -(برای لشکر دشمن شدی شراب ای آب) برای لشکر دشمن شدی شراب ای آب
چرا به چشم حرم می‌شوی سراب ای آب ؟!

میان موجِ تو عکسی‌ست، از کویر و عطش
چقدر، تشنه کشیدی میان قاب ای آب

اگر چه مهریه‌ی مادر حسینی؛ آه
شدی حرام، بر اولاد بوتراب ای آب

در آرزوی نَمی از تو خشک شد، بی رحم !
برس به دادِ لبِ کودکِ رباب ای آب

شنیدی العطشِ اهلِ خیمه‌ی ما را
و باز هم نشدی از خجالت آب ای آب

بیا و شانه به شانه به خیمه‌ها برویم
اگر که رو بزنم می‌شوی مُجاب ای آب ؟!

شبیه کودکِ خود مشک، را بغل کردم
بیا و در دل گهواره‌ات بخواب ای آب

نمی‌رسیم به اصغر ؟؛ نه می‌رسیم آری
نُفوس بد نزنی !؛ دارم اضطراب ای آب

کسی ندیده که سقا بدون آب شود
بنای آبرویم را نکن خراب ا

  • پنج شنبه
  • 13
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن صرامی

محشرکبري -(چقدر دور و برت همهمه بر پا شده است) * محسن صرامی

1064

محشرکبري -(چقدر دور و برت همهمه بر پا شده است) چقدر دور و برت همهمه بر پا شده است
نه!قيامت نشده محشرکبري شده است

آب را در وسط راه کسي گل کردند
علقمه گريه کن حضرت سقا شده است

دوره کردند علمدار مرا،عباسم
به گمانم که سر جسم تو دعوا شده است

خوش قد و قامت من بخش شده پيکر تو
هرهجاي تن تو پخش به يک جا شده است

گفتم ات آب بياري نه که خود آب شوي
رود در محضر تو وصل به دريا شده است

قطعه قطعه بدنت را به سر نيزه زدند
اين همه تير چگونه به تنت جا شده است

پاشو با پاي خودت تا به حرم برگرديم
کمرم زيرفشار غم تو تا شده است

بي تو امنيت خيمه به خطر مي افتد
مضطرب از غم تو زينب کبري شده است

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

متن شعر در مورد حضرت ابوالفضل (ع) -(باران که می بارد پریشانم) * اسماعیل شبرنگ

1015

متن شعر در مورد حضرت ابوالفضل (ع) -(باران که می بارد پریشانم) قمر العشیره

باران که می بارد پریشانم
حال خودم را خوب می دانم
ابری ترین باران پنهانم
من روضه خوانم روصه می خوانم

در بین ساحل موج غم افتاد
در علقمه مشک و علم افتاد
دستی قلم نذر حرم افتاد
همناله با ذکر عمو جانم

بغضی میان هر گلو لرزید
در دست ساقی تا سبو لرزید
با العطش قلب عمو لرزید
من هم به فکر داغ طفلانم

تا بر سر فرقش عمود آمد
روی لبش ذکر سجود آمد
از خیمه ها تا بوی دود آمد
فریاد زد میسوزد این جانم

روی زمین بال و پرش می ریخت
ذره به ذره پیکرش می ریخت
با تیرها چشم ترش می ریخت
یاد خسوف ماه تابانم

با سوز آهی آتشین از راه
همناله با امّ البنین از راه
زهرا رسیده دلغمین از راه
مادر رسید و دید گریانم

  • یکشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 00:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت عباس ع شهادت شب تاسوعا -(هرچند ساده قامت او تا نمیشد) * حسین جعفری

713

حضرت عباس ع شهادت  شب تاسوعا -(هرچند ساده قامت او تا نمیشد) هرچند ساده قامت او تا نمیشد
اما حریف این کف و حورا نمیشد

تیر درون چشم خود را با تلاشش
میخواست بیرون آورد اما نمیشد

از شدت ضرب عمود از اسب افتاد
طوریکه دیگر از زمین هم پا نمیشد

سنگینی جسمش دلیل دیگری داشت
تیری دگر روی تن او جا نمیشد

شمشیرها وقتی به بالینش رسیدند
حتی شبیهش اکبر لیلا نمیشد

این دست و پای قطعه قطعه بر روی خاک
دیگر برای پیکرش اعضا نمیشد

آمد حسین او را ببوسد حیف حتی
یک جای سالم در تنش پیدا نمیشد

  • سه شنبه
  • 4
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

آب آور لشکر -(آب آور لشکرم فدا شد) * محمدرضا سروری

801

آب آور لشکر -(آب آور لشکرم فدا شد) آب آور لشکرم فدا شد
از شانه او علم رها شد
دستان علمدار جدا شد
بر خاک بلا نگون لوا شد
******
ای وای که آب آور لشکـر به زمیـن خورد
بر دیـده‌ی سقّای حرم، نیزه‌ی کین خورد
در روبرویش کوفـه نمی‌شد چو حریفـش
چند ضربه‌ی بی‌فاصله از سمت پسین خورد
از هـر طـرفـی بـارش تـیـر آمـد و امـا
کوبنده‌ترین ضربـه از آن کرده‌کمین خورد
از پشت کمینگـاه تبـری سوی هـوا رفت
پاییـن شد و بر آینـه‌ی روی جبین خورد

ای وای علمـدارم سقـای دربارم
شد کشته سردارم میر سپـه دارم

آب آور لشکرم فدا شد
******
مانند همـان ضربـه که در مسجـد کوفـه
بر تـارک زیـبـای امـیـر مومنـیـن خورد
بـاران کمـان آمـد و آئینـه فـرو ریخـت
با بوسه‌ی تیری

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

عباس دلاور -(سـردار سپـاهم عباس دلاور) * محمدرضا سروری

1913

عباس دلاور -(سـردار سپـاهم عباس دلاور) سـردار سپـاهم عباس دلاور
بر دستت نگاهم عباس دلاور
ماه تکیـه گـاهم عباس دلاور
غمخوار و پنـاهم عباس دلاور
******
سقـای دلیــرم یـارِ بـی نظیـرم
عبـاس علمـدار عبـاس علمـدار

در لشکـر وزیرم ســالار و امیـرم
سـردار وفــادار عبـاس علمـدار

مـاه دلپـذیـرم ســربـاز کبیـرم
مرد جنگ و پیکار عبـاس علمـدار

ز کویـت ز سویـت تا آمد صدایی
بـریـدم شنیـدم بانـگ یا أخایی

علمـدار سپهـدار عباسم کجایی
دلـاور بـرادر بیـداد از جدایی

سـردار سپـاهم عباس دلاور
******
سرلشکر تـو بودی آب آور تـو بودی
عبـــاس دلـاور عبــاس دلاور

در خیمـه پنـاهی سـردار سپـاهی
بـا جـانـم برابر عبــاس دلاور

بودی تکیـه گاهم امّیــد نگــاهـ

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا آهی

مدح باب الحوائج حضرت اباالفضل(السلام علیک یا اباالفضل العباس ) -(عباس به معرفت زبانزد باشد، ) * رضا آهی

751

مدح باب الحوائج حضرت اباالفضل(السلام علیک یا اباالفضل العباس )            -(عباس به معرفت زبانزد باشد،  ) عباس به معرفت زبانزد باشد،
در درس وفا رتبه ی او صد باشد،

هرگز زدرش رد نشود دست کسی،
زیرا کرمش وسیع و بی حد باشد،

در گفتن مدحش نه زبانم حتی،
دفتر خجل و قلم کمان قد باشد،

حیرت زده دیده شد،،زاحسانش چون
بی جزر و مدام حالتش مد باشد،

درخلق خدا نسل علی آقایند،
او باحسنین تک و سرآمد باشد،

بر درگه حق مقام او جلوه گر است،
نازم به مقامش که چه امجد باشد،

ازبرق نگاه او حسین دوست شدیم
ولله که یارشاه سرمد باشد،

در بحر بلا همه به او روی کنند،
سرسخت ترین کشتی و چون سدباشد،

او باب حوائج است و درمان کارش،
منکرین او زقوم مرتد باشد،

درمحشر حق محشر دیگر دارد،
گرد او محل رفت و آمد باشد،

ولله که در زمره ی گ

  • پنج شنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) -(ای اهل خیمه برگشته بابا) * میثم مومنی نژاد

1287
3

شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) -(ای اهل خیمه    برگشته بابا) ای اهل خیمه برگشته بابا
اما خمیده اما چه تنها

آه باحجه الله بقیه الله آجرک الله

نزدیک خیمه دشمن شد احساس
بابا کجا رفت عمویم عباس

آه یا حجه الله....

بگو که آید آن کوه غیرت
شاید کشیده از ما خجالت

آه یا حجه الله......

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ای علمدار من فدای دست و سرت * محمود اسدی

1770
3

(نوحه)ای علمدار من فدای دست و سرت ای علمدار من فدای دست و سرت
شده پاشیده،ای گل همه ی پیکرت
یکطرف دست و سر یکطرف چشم تر
یا ابالفضل

ای غیور حرم ببین به تاب و تبم
رفتی و بعد تو دلواپس زینبم
گل ام البنین حال و روزم ببین
یا ابالفضل

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر کودکان لب تشنه در فراق حضرت ابوالفضل العباس (ع)محرم 98 -(رس به داد غم دربار حسین) * محمدرضا سروری

1312
1

متن شعر کودکان لب تشنه در فراق حضرت ابوالفضل العباس (ع)محرم 98 -(رس به داد غم دربار حسین) (لک لبیـک علمـدار حسین)
رس به داد غم دربار حسین
آشنـا با غـم بسیـار حسین
مددی ای گل بی خار حسین
******
ای دل شکستـه ، ببین حال ما را
عطش آتـش زده ، سر تا به پا را
عمـو جان نما با صغیـران مـدارا
بیـاور به خیمـه تـو آب گـوارا

ای سقای لشکر ای میر غضنفر
کن عمو نگـاهی طفـلان برادر

در لشکـر امیـری شیـری بی نظیری
سقـا کن تلاشـی علقـم پس بگیـری

(لک لبیـک علمـدار حسین)
******
بی تو عمـو جـان ، دل ها گرفته
چشمـان هـوایِ ، دریــا گرفته
آتـش مـرا سـر ، تـا پـا گرفته
تیــر عـزا بـر ، دل جـا گـرفته

عمّو سـرفرازی با پرچم فرازی
با تیغ دو پیکـر بر کوفـه بتازی

دستانـت خـدایی روحـت کبریایی
ای فرزنـد حیـدر ش

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

مرثیه حضرت عباس -(شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش ) * احسان نرگسی رضاپور

3299
6

مرثیه حضرت عباس -(شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش ) شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش
هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش

کار دنیا را ببین....کارش به مشک افتاده است
او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش

مشک را تا خیمه ها هر طور می شد می رساند
حرمله نگذاشت‌‌‌.‌‌.. با تیری که زد بر ساغرش

زینب کبری ، همان کوه حیا، مجبور بود
بعد سقا بیشتر باشد به فکر معجرش

روضه یعنی از کنار خیمه می بیند حسین
در کنار علقمه می پاشد از هم لشکرش

غیرت الله است ، یعنی میرود بر نیزه ها
تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش

  • شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

متن شعر و سبک شب تاسوعا -(ای سردار سپاهم برادر ) * قاسم نعمتی

2053
1

متن شعر و سبک شب تاسوعا -(ای سردار سپاهم برادر ) ای سردار سپاهم برادر
هستی پشت و پناهم برادر
بشنو این سوز و آهم برادر
توکه امان این خیمه هایی_قوت قلبم در کربلایی. نام تو کرده مشکل گشایی
کاشف الکرب من عباس_امیر لشگر جانم ابوالفضل(3)
ادرک اخای تو تا شنیدم
تا علقمه به سویت دویدم
خودم را تا کنارت کشیدم
برخیز علمدار پشتم شکسته_بگو چگونه فرقت شکسته
که بر نگاهم چشم تو بسته
کاشف الکرب من عباس_امیر لشگر جانم ابوالفضل(3)
می اید بوی مادر کنارت
قربان این تن بی قرارت
سلام فاطمه شد نثارت
بی تو برادر کارم تمام است_بوسه ز دستت کار امام است
بعد تو ماندن بر من حرام است
کاشف الکرب من عباس_ امیر لشگر جانم ابوالفضل(3)

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

متن شعر شب تاسوعا -(بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست) * مجتبی صمدی شهاب

1635

متن شعر شب تاسوعا -(بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست) بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست
اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست

تو پیر گریهء مایی مرا دعائی کن
که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست

بهار بودن من دیده های نمناک است
به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست

چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد
برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست

شباهت من و تو این لباس مِشکی شد
وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست

گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه
هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست

به دستهای عمویت بگیر دست مرا
که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست

بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه
بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست

بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد
ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست

بگ

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

شور قمر بنی هاشم حضرت ابالفضل العباس علیه السلام بانوای دلنشین و زیبای کربلایی جواد مقدم -(دنیارو،واسه چی میخوام،وقتی دنیام ابالفضله) * امیرحسین سلطانی

2702
2

شور قمر بنی هاشم حضرت ابالفضل العباس علیه السلام بانوای دلنشین و زیبای کربلایی جواد مقدم -(دنیارو،واسه چی میخوام،وقتی دنیام ابالفضله) بند اول

دنیارو،واسه چی میخوام،وقتی دنیام ابالفضله
از مجنون،میگیرم سبقت،وقتی لیلام ابالفضله
تو کارم،گره میبینم،دست به دامن تو میشم
به هیچکس،رو نمیندازم،وقتی آقام ابالفضله

آقام ابالفضله،تا ابد نوکرشم
نوکر دربسته،پدر و مادرشم۲

آقام ابالفضله،پدرم نوکرشه
مادر من عمری،کنیز مادرشه۲

دیوونه ی مرامشم_عمریه که غلامشم
دخیل اون نگاهشم_کفتر روی بامشم
اوج من آسمونشه_رو گنبد طلائیشه
خدا بخواد با یه نگاش_حاجت من روا میشه

یاابالفضل،دخیلم آقا...

بند دوم

تو ذکرا،عشق من ذکرِ،سیدی یا ابالفضله
هم دنیا،هم توی عقبا،آقای ما ابالفضله
میگیره،دستم و آقا،با این حالی که بی دسته
تو محشر،ندارم خوفی،وقتی کار با ابالفضله

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

زمینه و شور حضرت عباس * روح اله گائینی

1274
3

زمینه و شور حضرت عباس پاشو که ذکر خیمه ها اباالفضله
پاشو ببین ذکر زهرا اباالفضله
انکسر ظهری ای نور چشمانم
بعد تو عباسم زنده نمی مانم
عباس من عباس(۴)
###
مشک تو صد پاره قلم شده دستات
تیر به چشمات خورد هیهات و صد هیهات
با صورت افتادی روی خاک صحرا
سر تو رو پای مادر ما زهرا
عباس من عباس (۴)
####
دست علم گیرت چرا جداست از تن
پاشو ببین داره می خنده این دشمن
علی داده پیغام عمو نمی خوام آب
پاشد بیا خیمه رقیه رو دریاب
عباس من عباس(۴)

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • 09127516254
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -(تمامیِ ایمان دلگرمی طفلان) * امیر عباسی

793

شعر نوحه شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -(تمامیِ ایمان دلگرمی طفلان) تمامیِ ایمان دلگرمی طفلان
ای جان و ای جانان،ای ساقی عطشان
آرامش جانها ای روشنای دل
ماه شهیدان یا عبّاس ابوفاضل
عبّاس ابوفاضل....

وفا نمودی تو به عهد دیرینَت
دستت جدا شد از پیکر خونینت
عمود آهن بر سر تو بِنشَسته
تیر جفای خصم چشمان تو بسته
عبّاس ابوفاضل....

به خون شد آغشته روی مَهِ عبّاس
علقمه گردیده قتلگه عبّاس
زِ علقمه نوری به سینه می آید
بوی گل یاس مدینه می آید
عبّاس ابوفاضل....

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد