اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

نوحه دهه اول محرم98شب تاسوعا -(ای علم به دوش من ) * محمد حسین ملکیان

1253

نوحه دهه اول محرم98شب تاسوعا -(ای علم به دوش من ) ای علم به دوش من
خیز و حال من بنگر
من غریب و تنهایم
در میان این لشکر

تا علم ز دست تو ، روی زمین افتاد
رفت تمام رشته ی ، امید من بر باد

السلام و علی سیدنا المظلوم
.........
نا امیدی از عالم
ای امید این دنیا
بوی مادرم زهرا
پرشده درین صحرا

می روی بهار من ، خزان شود بی تو
می روی رقیه قد ، کمان شود بی تو

السلام و علی سیدنا المظلوم

سبک امیر حسین الفت

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمینه شب تاسوعا محرم حضرت عباس(ع) -(جانم به علم/ جانم به علمدار) * صادق اویسی

1105

زمینه شب تاسوعا محرم حضرت عباس(ع) -(جانم به علم/ جانم به علمدار) جانم به علم/ جانم به علمدار
ای لطف خدا/ بر قلب گرفتار
مولا تویی و/ من نوکر دربار

تو کارم/ گره افتاده باز
یا عباس/ مدد ای چاره ساز
محتاجم/ به تو دارم نیاز
یا عباس/ یا باب الحوائج

آقا شنیدم/ تشنه لب دریا
با تیر و عمود/ انداختنت از پا
بالای سرت/ ناله زده زهرا

ای وای از/ زخم روی سرت
ای وای از/ ناله ی خواهرت
از خونه/ تو چشای ترت
یا عباس یا باب الحوائج

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

متن شعر قمر بنی‌هاشم (ع) ... -(زمین می‌لرزد از سنگینی باری که من دارم) * رضا قاسمی

941

متن شعر  قمر بنی‌هاشم (ع) ... -(زمین می‌لرزد از سنگینی باری که من دارم) زمین می‌لرزد از سنگینی باری که من دارم
شبیه شانه‌ی از داغ، سرشاری که من دارم

خسوفِ صورتت خورشید را خاموش خواهد کرد
بتاب ای ماهِ زخمی در شبِ تاری که من دارم

به گوشِ شیرخوارم گفتم: «آری زنده می‌مانی»
فقط با آب، می‌آید؛ علمداری که من دارم

بیا برگرد، جان خواهرم؛ برگرد، جان من !
ببین ناموسِ خود را پشتِ اصراری که من دارم

نترس از آبروی آب، پیش دختران من
بترس از دشمنانِ دخترآزاری که من دارم

طلب دارند، جانم را؛ ولی بعدش چه ؟ می‌دانی ؟!
به «جان» راضی نخواهد شد طلبکاری که من دارم

بیا تا از کنیزی دور، باشد طفل معصومم
بمان؛ ثابت بکن کذب است، اخباری که من دارم

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شب تاسوعا شور -(أین العباس علقمه چه خبره) * خادم زینب

1138
-1

شب تاسوعا شور -(أین العباس علقمه چه خبره) أین العباس
علقمه چه خبره
دست حسین رو سره
خیمه ها تو خطره

أین العباس
پاشیده لشکرتون
چی اومده سرتون
بمیره خواهرتون

أین العباس
نمونده یار و شکیب
رو لبم أمن یجیب
کجان زهیر و حبیب

أین العباس
بیا که سردار تو بی سپاهه
أین العباس
حسین من راهی قتله گاهه
أین العباس
بیا که زینب دیگه پناهه
أین العباس
رباب هنوز برا تو چشم به راهه

أین العباس
یکی نشسته نیزه روبروشه
أین العباس
خودم دیدم خنجری رو گلوشه
أین العباس
یکی با پا میزنه یکی روشه
أین العباس
خون از رگای حنجرش میجوشه

اون دوید و من دویدم
خنجرو دیدم بریدم
غوغای تو قتلگاهو
ندیدی تو من که دیدم

کشوندنش توی مقتل
نعلای نو آوردن عباس
قلب حرم رو سوزوندن
حسی

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

شعر شب تاسوعا، حضرت عباس(ع) -(معروف به عباس و مسمی به ابالفضل ) * حمیدرضا محسنات

2629
4

شعر شب تاسوعا، حضرت عباس(ع) -(معروف به عباس و مسمی به ابالفضل ) معروف به عباس و مسمی به ابالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل

هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود
بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل

بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت
در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل"

صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال
ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"

القاب زيادند ، ولي عالم و آدم
گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

علمدار کربلا -(ای سید مظلومان داد از غم سقایی) * ولی الله کلامی زنجانی

827

علمدار کربلا -(ای سید مظلومان داد از غم سقایی) ای سید مظلومان داد از غم سقایی
افتاده ز کف پرچم "وقت است که باز آیی"
.
فرق من و تو ای شاه از خاک بود تا ماه
من نوکر زهرایم، تو زاده ی زهرایی
.
با قامت خم زهرا آمد به برم اما
"رخساره به کس ننمود" آن عصمت کبرایی
.
دیدم لکه روی ماه... تیری برسید از راه
شد دیده بحمدالله محروم ز بینایی
.
من ساقی سرمستم بی بالم و بی دستم
"دریاب ضعیفان را در وقت توانایی"
.
از دست خزان فریاد سرو تو ز پا افتاد
"شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی"
.
گفتی نزنم شمشیر بر شیر زدی زنجیر
"لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی"

مشتاق حبیبم من مظلوم و غریبم من
یاد تو مرا مونس "در گوشه ی تنهایی"

گر تشنه و بی آبم از عشق تو بی تابم
ده باده که بی تابم در اوج شکیبایی
.
بین دیده ی پر اشکم خالی ست کنون مشکم
شرمنده ی طفلانم با این دل دریایی

افتاده گل بستان در مرکز نخلستان
هر دم به مشام آید عطر گل بطحایی

هر چند زمینگیرم با عشق تو میمیرم
پرونده ام امضا کن ای روح مسیحایی

سرخ است ز خون رویم یا فاطمه میگویم
این منظره خوش باشد این صحنه تماشایی

بگشود دلم رازی با حافظ شیرازی
آموخت "کلامی" را فن سخن آرایی

  • پنج شنبه
  • 22
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 17:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت ابالفضل (ع) -(قبله گه قلبه شیدا ابالفضله ) * الیاس محمدشاهی

520

شور حضرت ابالفضل (ع) -(قبله  گه   قلبه   شیدا  ابالفضله ) بند اول

قبله گه قلبه شیدا ابالفضله
ماهه بنی هاشم،زیبا ابالفضله
اسطوره ی ایثار،ساقی العطشانه
خوش قد و بالا و رعنا ابالفضله

تمثاله روی حیدره ، قتال قوم کافره
دستانه او روزه جزا،شافع کل محشره

باب الحوائج،هستی عشق رائج
طائره جنت ، ای عالی مدارج

یاکاشف الکرب،مولانا ابالفضل

بند دوم

از کودکی تا حال مجنونه عباسم
در وادیه احساس مفتونه عباسم
از غیره ابالفضل بیزاره بیزارم
المنت لله مدیونه عباسم

شکره خدا که نوکرم
وقفه شما پا تا سرم
قبل از تولد جونمو
نذره تو کرده مادرم

دینم ابالفضل ، آئینم ابالفضل
ای ذکره ناب و شیرینم ابالفضل

یاکاشف الکرب مولانا ابالفضل

بند سوم

یوسف اسیره مژگانه ابالفضله
حاتم فقیره احسانه ابالفضله
لقمان بود محوه شأن و وقاره او
حضرت جبریل دربانه ابالفضله

ای پادشاهه علقمه
زائره روی فاطمه
حقا علمداره حسین
مشکل گشای عالمه

صاحب لوائی ، معدن سخائی
پدره فضل وبخشش و عطائی

یاکاشف الکرب مولانا ابالفضل

  • چهارشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت عباس (ع) -(بازم امشب ، مسته ) * عباس شعرباف

615

شور حضرت عباس (ع) -(بازم امشب ، مسته ) بازم امشب ، مسته
مِيُ و جامُ و شَرابم
میزنم مِي لبا لب
بده آقا ، جوابم

دُّر و نگین ، یا ابوفاضل ۲
نورِ مُبین ، یا ابوفاضل ۲
هستي یَلو ، عشق همه
قَمر زمین ، یا ابوفاضل

دل و دلبر ، ابلفضله ۲
شه و سرور ، ابلفضله ۲
شَک ندارم ، یقین دارم
خود حیدر ، ابلفضله

مددي یا ، قَمَرِالعشیرَ

تا میارم ، اسمِ
یَلِ بي باکِ حیدر
لرزه بازم میفته
به چهار چوبه خِیبَر

مُشکل گُشا ، یا ابوفاضل ۲
صاحب لوا ، یا ابوفاضل ۲
ذکرِ لبِ ، اُمّ البَنین
اي با وفا ، یا ابوفاضل

اَشجعُ النّاس ، ابلفضله ۲
غَرقِ احساس ، ابلفضله ۲
به همه گفته رُقَّیه که
عموم عباس ، ابلفضله

مددي یا ، قَمَرِالعشیرَ

تو که آقا ، میدوني
با تو بَستم یه عَهدي
یه دعا کُن که باشم
جُزء یاران مهدي

اي بي کَران ، یا ابوفاضل ۲
ابرو کَمان ، یا ابوفاضل ۲
هستي مُدام ، ذکرِ لبه
صاحب زمان ، یا ابوفاضل

ضَربانم ، ابلفضله ۲
شَریانم ، ابلفضله ۲
میگه آقام ، حضرت مهدي
عمو جانم ، ابلفضله

مددي یا ، قَمَرِالعشیرَ

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم ) * محمد رستمی

1729
5

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم ) بر حسینت دیده وا کن ای علمدار حرم

آمدم در علقمه تا که تو را خیمه برم

ای برادر چشم خود بگشا ببین تنها شدم

پاشو از جا ای همه پشت و پناه و لشکرم

تا شنیدم《یا اخا ادرک اخا》زود آمدم

با خودم گفتم چه شد دیگر نخواندی سرورم

چشم طفلان حرم بر مشک و بر دستان توست

مشک تو پاره شده دستت کجاست آب آورم

تشنه کام از سوی دریا آمدی ای با وفا

آب آوردم برایت با دو چشمان ترم

تیر بر چشمت زدن کم سو شده چشمان من

تیره و تار آمده ارض و سما در منظرم

بس که بر جسمت کشیدن خنجر و تیغ و سنان

نا منظم تر شد اعضای تنت از اکبرم

ای رشید طایفه مختصر گشتی چرا؟

این تن اندک تو هستی یا علی اصغرم

کشتنت عباس من اما نه با تیر و کمان

با امان نامه سرت ببریده اند آب آورم

این حوالی پر شده از عطر یاس ای ماه من

آمده در علقمه دیدارت آیا مادرم ؟

ای اباالفضل کن تلاوت آیه《امن یجیب》

بعد تو دیگر ندارم راه چاره مضطرم

بعد تو چشم حرامی به حرم وا می شود

می شود روی حرامی وا به روی خواهرم

دخترانم بعد تو آواره ی صحرا شوند

دست آنها بر سر و گویند که وای از معجرم

بعد تو غارت شوند اهل خیام و پیکرم

می برن انگشت من را همره انگشترم

در غمت《مداح》ما زار و پریشان می شود

گوید او مرثیه ها از داغ تو ای محترم

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم) * حسن لطفی

1028
1

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم) اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم

از دستِ سرنیزه لوایت را بگیرم

حالا بجای اینکه دستم را بگیری

باید که زیر کتفهایت را بگیرم

زود آمدم از دستِ آن مردِ حرامی

تا بیرقِ کرببلایت را بگیرم

شرمنده‌ام شرمنده‌ای ، آخر رسیدم

شاید جلویِ های‌هایت را بگیرم

دیگر عبایی نیست جانی نیست با من

ماندم چگونه دست و پایت را بگیرم

خیلی خجالت می‌کشم از بچه‌هایم

ای کاش می‌مردم که جایت را بگیرم

گفتی برادر ، نیزه اما حنجرت دوخت

زود آمدم اَدرِک اَخایَت را بگیرم

قدر سپاهی غارتت کرند ای وای...

از دستِ که خوود و ردایت را بگیرم

از قدّ و بالایت چرا اینقدر رفته

حالا چگونه جای جایت را بگیرم

هرجا که دستی می‌زنم می‌ریزد ای‌وای

من مانده‌ام تا که کجایت را بگیرم

چشمان تو بَس بود ناموسم نلرزد

کاش از سه‌شعبه چشمهایت را بگیرم

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:09
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شب تاسوعا(سبک ابوالفضل باوفا مه هاشمی نسب) * مرتضی محمودپور

2599
1

نوحه ی سینه زنی شب تاسوعا(سبک ابوالفضل باوفا مه هاشمی نسب) ◾نوحه سینه زنی
◾سبک (ابوالفضل باوفا)
◾شب تاسوعا

◾بنداول
ساقی کرببلا علمدار لشکرم
دستت از تن شد جدا ابوالفضل برادرم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

◾بنددوم
مشک بی آب ترا سوی خیمه برده ام
دیده ام غنچه های این باغ پژمرده ام
جان دادم در علقمه آمده تا مادرم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

◾بندسوم
پشت من از داغ تو علمدارم خم شده
در خیمه ذکر لب کودکان این دم شد
ای عموی مهربان ای یل نام آورم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

◾بندچهارم
ای پناه زینبم خیز و حالم را ببین
سکینه تا آمده بین ره خورده زمین
ای علمدار رشید بین چه آمد بر سرم
واویلا واویلتا واویلا واویلتا(۲)

  • سه شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

تیره و تار شده یکسره دنیای حسین(ع) * مرضیه عاطفی

963
2

تیره و تار شده یکسره دنیای حسین(ع) تیره و تار شده یکسره دنیای حسین(ع)
رفت از خیمه قرار دلِ تنهای حسین(ع)

مشک بر دوش؛ شجاعانه قدم برمیداشت
زیر لب زمزمه اش این شده سقای حسین(ع):

باید این چشم و سر و دست شود غرقِ به خون
برسد حاجت من تا که به امضای حسین(ع)

زخمِ شمشیر به تن داشت و لبریز عطش
وارد علقمه شد حضرتِ دریای حسین(ع)

إبن ملجم صفتان رفته عمود آوردند
وای از لحظهٔ شقّ القمر و وای حسین(ع)

تیر چشمش زد و عباس(ع) نظر خورد آخر
آخر افتاد زمین خوش قد و بالای حسین(ع)

شمر(لع) با قهقهه به حرمله(لع) گفت أحسنتم
خوب شد! از رمق افتاده ببین پای حسین(ع)

قاتل جانِ أبالفضل(ع) به وٱلله شده
إنکساری که نشسته ست به سیمای حسین(ع)

عاقبت «أدرک أخا» گفت و خدا رحم کند
به دل زینب(س) و دلشورهٔ فردای حسین(ع)!

  • سه شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

یک منبر روضه شب تاسوعا * مرتضی محمودپور

1034
1

یک منبر روضه شب تاسوعا ◾بفرمائید....
◾یک منبر روضه
◾شب تاسوعا

علمت روی زمین است علمدار حسین
ازچه خاموش شدی شمع شب تارحسین

توکه خودجای خودت دیده ام اینجاعباس
مشک بی آب تو گردیده گرفتار حسین

زائر یاس کبودی که برادر خواندی
با اخا ادرک اخایت شده غمخوار حسین

رحمت واسعه ی حق به تو و مادر تو
مادرت گفته که گردی همه جایارحسین

تو زمین خوردی و دشمن همگی فهمیدند
که به اتمام رسیدست همه ی کار حسین

ناامیدان دو عالم همه با هم گویند
با ابوالفضل بود گرم چو بازار حسین

اشک از دیده مهدی شده جاری هردم
که شده کشته علمدار به دربار حسین

  • سه شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:38
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن کردی

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند) * حسن کردی

607

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند) تا که بی دست شدی اهل شجاعت شده اند
گرگ ها منتظر لحظه ی غارت شده اند

حرمله ها پس از این خاطرشان آسوده ست
خولی و شمر پس از دست تو راحت شده اند

چه عمودی به سرت خورد که شق القمری
هر دو ابروی تو با فاصله قسمت شده اند

چشم پر خون تو سهم من دلخون شده است
علم و دست تو این بین غنیمت شده اند

بروم،با تن بی دست تو دشمن تنهاست
نیزه ها شان همه خونخوار به شدت شده اند

یک دلم پیش تو و آن دل من در حرم است
پیش آنها که محیای اسارت شده اند

چشم و ابروی تو از ضربه بهم ریخته است
پیکر تا شده ات دور و برم ریخته است

تیرها روی هم افتاده به هم چسبیدند
کندنی نیست ز بس بر بدنت پیچیدند

بسکه از ضربه شکسته رخ نورانی تو
جای یک بوسه نمانده ست به پیشانی تو

ساقی من لب تو سوخته از بی آبی
باورم نیست که در محضر من می خوابی

این تو هستی که چنین نقش زمینی پیشم؟
تا به امروز ندیدم بنشینی پیشم

یک نفر با علمت دور و برم می رقصد
یک نفر دست تو بر نیزه ی خود می بندد

فکر بی دستی تو سخت مرا آزرده
بیش از نیزه و شمشیر تنت پا خورده

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)شب نهم -( ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل) * هستی محرابی

741
1

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)شب نهم  -( ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل) ای زاده ی ام البنین، یا ابوفاضل
از چه شدی نقش زمین، یا ابوفاضل
جان داده ای در علقمه، با لبِ عطشان
برخیز و حالِ ما ببین، یا ابوفاضل
وقتِ وداع گفتی تو با، دیدگانِ تَر
من می روم آب آورم، زینب ای خواهر
در خیمه پَرپَر از عطش شد علی اصغر
از چه شکسته شد جبین، یا ابوفاضل
پشت و پناهِ این حرم، یا ابوفاضل
تنها تویی برادرم، یا ابوفاضل
رفتی و بشکسته پَرم، یا ابوفاضل
بنگر چه آمد بر سرم، یا ابوفاضل
آخر شدی قطع الیمین، یا ابو فاضل!

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت) * احمد جواد نوآبادی

526
1

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت) تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت
خداوند آسمان هارا درآورده به فرمانت

مگر مانند پبغمبر تو هم شق القمر کردی
که میخوانند خود را ارمنی ها هم مسلمانت

حسین ابن علی(ع)که عالمی هستند قربانش
به تو گفته برادر جانِ من، جانم به قربانت

همه دیدند دست از هر تعلق در جهان شستی
همینکه رفت در آب فرات آن روز دستانت

به دوش خود کشیدی بار سنگین امانت را
دو دستت را فدا کردی و ماندی پای پیمانت

نداری دست در پیکر ولی بنگر که این لشکر
هراسان است سرتاسر ز چشمان رجز خوانت

همان وقتی که تیر آمد به سوی مشک میدیدی
گره کور است و حتی وا نخواهد شد به دندانت

عجب حسن ختامی داشتی که در دم آخر
به جای مادرت ام البنین، زهراست مهمانت

از اول جان تو تنها برادر بود تا آخر
که گفته در دل میدان گذشتی راحت از جانت؟
**
برای اینکه در راه حسین ِفاطمه باشم
الهی که بماند تا ابد دستم به دامانت

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

مدح شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت) * ناشناس ؟؟؟

8469
9

مدح شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت) هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت

خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت

روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند
دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت

هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت

از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت

چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت

تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت

صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت

قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت

از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند
گریه های ناتمامی خواهرانش را گرفت

شاعر:گروه یا مظلوم

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:47
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( به تمنای لب تو قلب دریا سوخته) * سید پوریا هاشمی

1178
1

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( به تمنای لب تو قلب دریا سوخته) به تمنای لب تو قلب دریا سوخته
صورتت افتاده روی خاک وصحرا سوخته

پیکرت را جمع کردم قد یک گهواره شد
زیر خورشید عراق این قد و بالا سوخته

چشمهایت را که دیدم چشمهایم تار شد
تیر را جوری زده پلک تو حالا سوخته

تیرها نه درمیاید نه از آن سو میرود
جای جای تو در این اوضاع یکجا سوخته

کاش میشد تا همینجا پیش تو خاکم کنند
من که پیش چشمهام انگار دنیا سوخته

پاشو برگردیم خیمه قبل آنکه بشنوی
درمیان شعله ها گیسوی زنها سوخته

تو نباشی دخترانم را اراذل میزنند
صورت هر دختری در بین دعوا سوخته

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:49
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

شور حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( قمر بنی هاشم) * حسن کردی

974

شور حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( قمر بنی هاشم) قمر بنی هاشم
تویی که یکتایی توی جوونمردی
یه عمره که ما رو دیوونه ات کردی
فخر غلامیه تو منصبم باشه
همیشه نام تو روی لبم باشه
ذکر ابوفاضل دوای هر درده
بیچاره اونیکه تو رو گمت کرده
ستاره بارون کن دستای خالیمو
بیا و خوب کن این آشفته حالیمو
بیگانه ام کن با خوشی های دنیا
ببر مقیمم کن تو خاک کرببلا
برام شده عادت کرامتت عباس
حسرت شده اما زیارتت عباس
رو نزنم هرگز به غیر تو به کسی
شرمنده تم خیلی از بس به من می رسی
نگات به یک دنیا می ارزه یا عباس
دلها با اسم تو می لرزه یا عباس
زمین زیر پاهات به لرزش افتاده
هر کی جلوت واستاد سرْشو به باد داده
اسم تو یک لشکر بوده برای حسین
کی خودشو چون تو کرده فدای حسین
از وقتی نیزه ها دستا تو رو بردن
آماده شد خیمه برا سیلی خوردن
چهار هزار نامرد چهار هزار شمشیر
چهار هزار نیزه چهار هزار تا تیر
نرو که بعد از تو هجوم شروع میشه
حرمله با زینبِ تو رو به رو میشه
حرومیا فکر حرم تو سر دارن
به زینب و طفلانِ حرم نظر دارن
پاشو ببین خیمه چه جوری می لرزه
می ترسه بسکه از نگاهای هرزه

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی) * حسن کردی

726

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -(  خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی) خانمان سوز بود آتشِ آهی گاهی
ناله‌ای می‌شکند پشتِ سپاهی گاهی
داری امید ولی نیست پناهی گاهی
دلخوشی گرچه به یک نیمه نگاهی گاهی

حیف از آن چشم که یک تیر نگاهش را بُرد
داد از آن تیر که چشمان سیاهش را بُرد

آه بر روی لبش بود چه آهی ای وای
جمع می‌کرد تَنی از سرِ راهی ای وای
رفته از دست چه ماهی و چه ماهی ای وای
بعد او نیست نه حالی نه پناهی ای وای

اشک مردی که پناهش همه پاشیده ببین
حالِ شاهی که سپاهش همه پاشیده ببین

به سرش آمده اما به جراحات رسید
این جوانمُرده ببین با چه مکافات رسید
موقع غارتِ او موقع خیرات رسید
وسطِ قائله‌ی مردمِ شامات رسید

ردِ خونی به زمین از سرِ زین ریخته دید
همه جانِ حرمش را به زمین ریخته دید

نفَسش بعدِ برادر چقدر می‌گیرد
مرد اگر داغ کشد دردِ کمر می‌گیرد
بی سبب نیست که از سینه خبر می‌گیرد
تیر از سینه که رد شد به جگر می‌گیرد

حق بده اینهمه اندوه پَرَت می‌شکند
بی برادرشدن آری کمرت می‌شکند

تیر تا خورد به چشمش به کمین خورد ای داد
روی پیشانیِ زهرا دو سه چین خورد ای داد
بخدا بر جگرِ اُمِ‌بَنین خورد ای داد
پدرش از نجف آمد به زمین خورد ای داد

اشکِ عباس دل خون زمین را سوزاند
در مدینه جگر اُمِ‌بَنین را سوزاند

آه ای ماه ببین حال برادرها را
آه ای خیمه ببین گریه‌ی خواهرها را
آه ای دشت ببین ضجه‌ی دخترها را
آه ای داغ ببین قامت مادرها را

نیست با شاه کسی بانگ کمک بردارد
بین ابرو چقدر سخت تَرک بردارد

کاشکی باد به خیمه خبرش را نبرد
شرح حال بدن مختصرش را نبرد
یک حرامی عَلَمش را سپرش را نبرد
پیش طفلان سرِشب نیزه سرش را نبرد

باید عمه بدود تا به همه سر بزند
گره‌ای روی گره زود به معجر بزند

"بیت نخست تضمینی از معینی کرمانشاهی

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • الهه سادات گلچین حسینی
ادامه مطلب

زمینه احساسی حضرت ابوالفضل(ع) -( عمری برات میخونم یا ابالفضل ) * ناشناس ؟؟؟

518

زمینه احساسی حضرت ابوالفضل(ع) -( عمری برات میخونم یا ابالفضل ) عمری برات میخونم یا ابالفضل
ارمنی ها ازت میخونن یا ابالفضل

برات کربلای ما دست ابالفضل افتاده
شفای همه مریض ها دست ابالفضل افتاده

هر کجا میگم یا عباس
ذکر شبم میگم یا عباس
مادر من موقع گرفتاری
میگفت به من بگو یا عباس

یا ابالفضل العباس

اهل حرم به تو نازد ما عشق هستی
یا اباالفضل
به کس ندهم این عشق را عشق منی
یا ابالفضل

میخوام برات ی نوکر خوبی باشم
مثل عابص زهیر برا حسین تو باشم

کشته ی اسم تو ام یا عباس
دخیلک ذکر منه یا عباس
ازقدیما سفره پهن می شد
تو خونه ها ذکر همه یا عباس

یا ابالفضل العباس

  • شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام -(عمریست جاری بر زبانم یااباالفضل) * رسول چهارمحالی

367

نوحه شهادت حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام -(عمریست جاری بر زبانم یااباالفضل) جانم اباالفضل ،جانم اباالفضل(2)
-----------------------------
عمریست جاری بر زبانم یا ابا الفضل
من روضه خوان و نوحه خوانم یا ابا الفضل
باب الحوائج میر و سردار سپاهی
تنها علمدار و سپهدار سپاهی
----------------------------------
روی لبانم روضه هایت گشته جاری
ای کاش بودم تا نمایم بر تو یاری
یا لیتنا کنا معک سردار لشگر
ای غمگسار و یاور چشمان حیدر
شرمنده گشتی تشنه کامان حرم را
سقای ما در علقمه ،شاه کرم را
------------------------------
عباس بودی مایۂ آ رامش و صبر
تا بود در دستت علم چشمم نشد تر
تو قوت قلب من و اهل خیامی
تو بر حسین آرامشی در هر کلامی
-----------------------
دستت فتاده روی خاک جان برادر
خالیست مشکت ازچه روسرو صنوبر
خواندی مرا عباس جانم تو برادر
بر گو چه شد اینبار ای میر دلاور
-----------------------------
پیچیده بوی یاس اندر قتلگاهت
مادر بگفت عباس مادر به فدایت
آ مد به بالای سرم آن عشق عباس
آن یاس پرپر گشته اماباچه احساس
-----------------------------
گریان چرایی یا ابوفاضل برادر
لطفت شده بنگر به من شامل برادر
اشکت دلم را میزند چنگ ای برادر
حالا چگونه من روم در نزد خواهر
------------------------------
اشکم برای توست که یاری نداری
تا ساعتی دیگر به مقتل بی نگاری
آید به روی سینه ات با تیغ و خنجر
سر میبرد آ ن نانجیب گویا ز حنجر
----------------------------------
اکنون سرم بر زانوی تو آ رمیده
ای وای بر آن خواهر قامت خمیده
دشمن سرت رامی گذارد برسر خاک
سازد تن پاک تو را با نیزه صد چاک
---------------------------
ساقی خموش از درد و دوری و مصیبت
زهرا کند شیون به جسمش توی جنت
درد مصیبت های تو جان سوز باشد
ساقی به ناله باشد ودر سوز باشد
--------------------------------------------
جانم اباالفضل،جانم اباالفضل(2)

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(گشته دریا ، مست سقا / خون چکد از ، دست سقا) * رضا تاجیک

231

شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(گشته دریا ، مست سقا / خون چکد از ، دست سقا) این بند از یک نوحه قدیمی است که توسط پیرغلام اهل بیت(ع)
"مرحوم حاج حجت کسری" (رحمه الله علیه) خوانده شده است.

گشته دریا ، مست سقا / خون چکد از ، دست سقا
لاله ی ام البنین گردیده پرپر
زاده ی زهرا حسین شد بی برادر
صفای قلب سوزانم - فروغ چشم گریانم
تویی سقای طفلانم ۲
یا اخا یا ابوفاضل ۴

ای علمدار ، ای پناهم / بوده ای تو ، تکیه گاهم
داغ تو بر روی قلب من نشسته
ای برادر از غمت پشتم شکسته
مانده ای خسته و تنها - تشنه لب بر لب دریا
زائرت حضرت زهرا ۲
یا اخا یا ابوفاضل ۴

غصه هایم ، بی حساب است / بین خیمه ، قحط آب است
حال اهل خیمه ها بی تو خراب است
بی قرار مشک تو طفل رباب است
بی تو من چشم تر دارم - سینه ی خونجگر دارم
دست خود بر کمر دارم ۲
یا اخا یا ابوفاضل ۴

یاور من ، ای برادر / مانده ای تو ، پای رهبر
تو به عالم داده ای درس رشادت
خم نکردی سر به جز امر ولایت
ساقی جان نثار من - همیشه در کنار من
بوده ای افتخار من ۲
یا اخا یا ابوفاضل ۴

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(دلخوشی دنیا - رفته ز یاد ما - محرمت مانده) * حسین خدایاری

458

نوحه قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(دلخوشی دنیا - رفته ز یاد ما - محرمت مانده) سربند:
دلخوشی دنیا - رفته ز یاد ما - محرمت مانده
ز ماجرای تو - میگذرد آقا - ولی غمت مانده
تویی ای احسن حالم / که با تو خوبه احوالم
حسین باب النجات عالم
الهی در شب هجران / لثارات الحسین گویان
بیاید صاحب دلهامان
بیا یابن الحسن مولا ۲ بیا یابن الحسن آقا جان

ز علقمه آید - صدای جانسوز - ادرک اخای تو
خمیده پشت من - ز داغ سنگین - دست جدای تو
به خون خفتی پناه من / علمدار سپاه من
بیا تا خیمه همراه من
ببین آه حزین من / مرو قطع الیمین من
امید طفل غمگین من
ابوفاضل علمدارم ۲ ابوفاضل علمدار من

قسم به مشک تو - ندیده در عالم - کسی چنین سقا
یل وفادارم - به یاد لبهایت - ادب کند دریا
ببین این داغ اعظم را / به چشمم اشک نم نم را
به تن این جامه ی ماتم را
من و غوغای این لشکر / به خیمه کودکان مضطر
چه گویم با رباب و اصغر
ابوفاضل علمدارم ۲ ابوفاضل علمدار من

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(صفاى گلها را ، تبِ عطش بُرده ) * علی صالحی

257

نوحه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(صفاى گلها را ، تبِ عطش بُرده ) صفاى گلها را ، تبِ عطش بُرده ۲
عزيز ششماهه ، لبش ترک خورده ۲
كجايى اى آب آور - برس به داد اصغر ۲
(عمو عمو عباسم) ۲

برو براى آب ، سكينه قربانت ۲
مراقب خود باش ، فداى چشمانت ۲
تو داروى هر دردى - خدا كند برگردى ۲
(عمو عمو عباسم) ۲

شريعه هم حتى ، اگر خيانت كرد ۲
نخور غم ما را ، فقط خودت برگرد ۲
بدون تو مى ميرم - پس از تو در زنجيرم ۲
(عمو عمو عباسم) ۲

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت ابااالفضل العباس(ع) -(ماه شب تارم - سقا و سردارم) *

283

زمینه شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت ابااالفضل العباس(ع) -(ماه شب تارم - سقا و سردارم) ماه شب تارم - سقا و سردارم
ای وای علمدارم - ای وای علمدارم
پاره پاره مشک تو
شده جاری اشک تو
نگو علمدارم / که هستی شرمنده
ببین که به اشکام / حرمله میخنده
(ای ساقی لب تشنگان ۲ - ای جان جانانم - سقای طفلانم)

ای با وفا یارم - ای یار غمخوارم
ای وای علمدارم - ای وای علمدارم
ای تکیه گاه خیمه ها
ای قرص ماه خیمه ها
بی تو علمدارم / قامت من تا شد
چشم حرومی به / روی حرم وا شد
(بی تو غریب و بی معین ۲ - در این بیابانم - سقای طفلانم)
(ای ساقی لب تشنگان ۲ - ای جان جانانم - سقای طفلانم)

بی تو گرفتارم - وای از دل زارم
ای وای علمدارم - ای وای علمدارم
زینب پریشونت شده
رقیه گریونت شده
نایی ندارم من / برای برگشتن
چجوری به زینب / بگم تو رو کشتن
(بینم تو را در ابر خون ۲ - ای ماه تابانم - سقای طفلانم)
(ای ساقی لب تشنگان ۲ - ای جان جانانم - سقای طفلانم)

سید حمیدرضا حسینی

  • پنج شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(خدا کنه که من بتونم - مشکو به خیمه برسونم) * محمد بیابانی

515

واحد شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(خدا کنه که من بتونم - مشکو به خیمه برسونم) خدا کنه که من بتونم - مشکو به خیمه برسونم
درسته که دستی ندارم
درسته که تمومه کارم
باید به خیمه برسم چون
یه مادره چشم انتظارم، تمومه کارم
نه چشمی مونده و نه دستی / ای تیر، دل منو شکستی
دیگه برا چی تو کمین / مشکم نشستی
از تو نمیخوام دیگه چیزی ای تیر
به سمت مشکم برنخیزی ای تیر
آبروی منو نریزی ای تیر
(واویلتا ۲ واویلا) ۳

زدن حالا که مشک آبو - تا نبینم اشک ربابو
کجایی ای عمود آهن
بیا که بغض تو و دشمن
یه کاری میکنه که دیگه
چیزی نمونه از سر من، عمود آهن
بزن نبینم دیگه غم رو / زمین افتادن علم رو
لحظه حمله کردنِ به / سمت حرم رو
بزن که آرزوی من همینه
چشمای من رو نیزه ها نبینه
دستی بلند شده روی سکینه
(واویلتا ۲ واویلا) ۳

  • جمعه
  • 10
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه شهادت حضرت ابوالفضل_ای علمدار سپاهم * اسماعیل تقوایی

624
0

زمزمه ونوحه شهادت حضرت ابوالفضل_ای علمدار سپاهم زمزمه شهادت خضرت ابوالفضل
ای علمدار سپاهم.... ای برادر ای برادر
مشک آبی را بگیر و.. بهر طفلان آبی آوز

ندای العطش، شنو از کودکان
برو تا علقمه، عموی مهربان
ابو فاضل مدد، ابوفاضل مدد، ابوفاضل مدد، ابوفاضل مدد٢
_______________________________
برلب آبم حسین جان، یاد طفلانت فتادم
دیدم آن آب گوارا، تشنه بیرون پا نهادم

تویی تاج سرم، دعا کن سرورم
توانم مشک آب، به خیمه آورم
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین، حسین جانم حسین، حسین جانم حسین ٢
______________________________
رو بسوی خیمه می رفت،دور مولا را گرفتند
مشک او شد پاره پاره، جان سقا را گرفتند

فتاده بر زمین، به چشمش تیر کین
دو دستش شد جدا، یل ام البنین
ابوفاضل مدد....
_______________________________
ای امیر لشگر من،ای امید خواهرمن
درکنار پیکر خود، بین تو حال مضطرمن

دوچشم پر زخون.. کمر بشکسته ام
ز شادی عدو، غمین وخسته ام
ابو فاضل مدد...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 21:04
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

شیر میدان دار -(شیر میدان دار بود عباس من) * محمدرضا سروری

514
1

شیر میدان دار -(شیر میدان دار بود عباس من) شیر میدان دار

شیر میدان دار بود تا دم آخر حسین را یار بود

صاحب تیغ و لوا در سپاهِ نینوا سردار بود

آبرو دار علی شیر سرخی در صف پیکار بود

تک سوار معرکه پنجة او پنجة دادار بود

وارثِ تیغ دو دَم ذوالفقار حیدر کرّار بود

بهترین فرمانده ها بین لشکر نقطة پرگار بود

خیبری از نو به پا صف شکن در عرصة پیکار بود

شیر میدان دار بود عباس من

بر حسینت یار بود عباس من

یاوری سردار بود عباس من

مرد این پیکار بود عباس من

******

زور و بازوی علی یک تنه صد مرد جنگ افزار بود

برق شمشیرش فقط وعده گاهی بر تن اغیار بود

ضربت یک ضربه اش بی بدیل سقای بی تکرار بود

غیرتی یار حسین عاشق پُست علَم بردار بود

لشکری درهم شکست پهلوانی بود و مردمدار بود

یار بی یار حسین بر برادر میر پرچمدار بود

ماهِ هم پیمان شاه نور امّیدی به شامِ تار بود

شیر میدان دار بود عباس من

******

پاسِبان خیمه ها دور تا دور حرم بیدار بود

بر دلِ زینب امین بر صفای سینه ها غمخوار بود

خواهرانش را معین در دلِ دلواپسی همیار بود

با برادر زاده ها مهربان عمّویِ این دربار بود

با رقیّه مهربان از علی اصغر خجالت بار بود

بر سکینه وعده داد تا دمِ آخر در این افکار بود

با صغیران همنشین از صفا و سادگی سرشار بود

شیر میدان دار بود عباس من

******

این یلِ بالا بلند دلربا در قامتِ سالار بود

یک دل و یک آینه مطمئن با طاقتی بسیار بود

تشنه کامی باوفا در سکوت علقمه اسرار بود

خشکِ لب بود و ولی بر برادر تشنة دیدار بود

دست داد اما به خون دشمنِ این دشمن مکّار بود

با ستم بیعت نکرد در عمل همپایِ در گفتار بود

رو سفیدم پیش تو جانِ زهرا این کمینه کار بود

شیر میدان دار بود عباس من

******

  • یکشنبه
  • 24
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت عباس_عباس مشکی گرفت وشد روانه * اسماعیل تقوایی

520

نوحه شهادت حضرت عباس_عباس مشکی گرفت وشد روانه نوحه شهادت حضرت عباس
عباس مشکی گرفت وشد روانه2
رو سوی علقمه، او عاشقانه2
برلب طفلان
جانم عموجان) ٢
عباس ابوفاضل.. عباس علمدار٢
___________________________
آمد به گوش از آن، ماه زميني ٢
واللهُ ان قطعتمو یمینی٢

دستش جدا شد
فرقش دوتا شد) ٢
عباس ابوفاضل عباس علمدار٢
___________________________
ادرک اخای او، برلب نوا شد٢
حسین به درد هجرش مبتلا شد٢

آه و واویلا
از درد آن شاه) ٢
عباس ابوفاضل.. عباس علمدار٢
___________________________
آه ای ساقی سرمست ای برادر٢
بی تو حسین شده، بی یار ویاور٢

ای تکیه گاهم
من بی پناهم) ٢
عباس ابو فاضل.. عباس علمدار ٢

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 25
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 00:01
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد