اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس
 سید محسن حسینی

نوحه زبانحال حضرت عباس(ع) -( چشـم بـود بـه راهـت بیـا بیـا به سویم) * سید محسن حسینی

89

نوحه زبانحال حضرت عباس(ع) -( چشـم بـود بـه راهـت بیـا بیـا به سویم) چشـم بـود بـه راهـت بیـا بیـا به سویم
ببیـن کـه رفتــه بـربـاد تمــام آرزویم
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

دستـی مــرا نمانــده ای یــار بـی‌قرینه
تا آن که پیش پایت بگذارمش بـه سینه
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

از خون وضو گرفتم سجده به یاس کردم
به مشـک آب طفلان من التمـاس کردم
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

قسم به دلبر خود دل بر تو بستم ای مشک
هستی به ملک هستی تمام هستم ای مشک
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

ای خیل تشنه‌کامان از دیده خون فشانید
منتظـرم نمانیــد سقــا مــرا نخـوانید
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

سقایـم و برایـم نمانــده صبـر و تابـی
جـز اشک دانه دانه مـن را نمانده آبـی
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

از آه سینـه خـود آتـش مزن به هستم
مُردم من از خجالت بوسه مزن به دستم
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

عکس تو را من ای ماه در موج آب دیدم
هم گاهـواره و هم طفــل ربــاب دیدم
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

تیر آمـد و بـه چشـم پرخونم آشنا شد
دیدی که دستم آخر از دامنت جدا شد
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

منـم که تـا قیامـت خجـل ز کودکانم
بایـد کـه از خجـالت در علقمـه بمانم
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

بیا که تـا ببینـی سـوز و گداز عشقـم
شد خـاک پای زهـرا مهـر نماز عشقم
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

بگـو بـرای سقـا گنـاه او چه بوده است
هم دست اوشکسته هم روی اوکبوداست
سقا فتاده از پا مولا بیا تماشا

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 02:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت عباس(ع) -( کنـار علقمـه افتـادی ای سـرور رشیـدم) * سید محسن حسینی

84

زبانحال حضرت عباس(ع) -( کنـار علقمـه افتـادی ای سـرور رشیـدم) کنـار علقمـه افتـادی ای سـرور رشیـدم
صــدای نالــه ادرک اخــایت را شنیـدم
کنـار پیکــر تـو از نفـس افتــاده‌ام مـن
ز بسکه نیزه من از پیکرت بیرون کشیدم
مرو جان من از تن دل من را تو مشکن
پس ازداغتودشمن شکسته حرمت من
ببین صف‌شکن می‌خندنبهمن ابوفاضل ابالفضل
من و هست تـو من و دست تو ابوفاضل ابالفضل

ببین ای علقمه در علقمه آب‌آورم ریخت
دگر لشگـر ندارم من امیر لشگرم ریخت
اگر دیـر آمـدن ای علقمــه اما تو دیدی
یل ام‌البنین در پیش چشم مادرم ریخت

ببین من بی‌قرارم گره خورده به کارم
بــرای بــردن او عبایـی مـن نـدارم
ببین صف‌شکن می‌خندن به من ابوفاضل ابالفضل
من و هست تـو من و دست تو ابوفاضل ابالفضل

فدای دست تو تا آن کـه دست تو جدا شد
به ناگه پـای هـر نامحرمی در خیمه واشد
پاشو از جا هنوزم از دو چشم تو می‌ترسند
پاشو تـا که بگـن زنـده علـی مرتضی شد
ببین تاب و تبم را ترک‌هـای لبـم را
مشو راضی ببندند دو دست زینبم را
ببین صف‌شکن می‌خندنبهمن ابوفاضل ابالفضل
من و هست تـو من و دست تو ابوفاضل ابالفضل

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت عباس(ع) -( کن مـرا تماشـا ای یـار نازنینم) * سید محسن حسینی

73

زبانحال حضرت عباس(ع) -( کن مـرا تماشـا ای یـار نازنینم) کن مـرا تماشـا ای یـار نازنینم
سوی خیمه باشـد نگاه آخرینم
ماه عالم آرا بیا عزیز زهرا
شد دلم پر از خون چون لاله‌های صحرا
تو ببیـن کـه مستـم از بـوی عطر زهرا
خون دل چکیـده از دیـده جـای اشکم
اشک خجلت مـن چکیـده روی مشکم
ماه عالم آرا بیا عزیز زهرا

مشک آب طفلان تو هستی تمـام آرزوی من
پیش چشـم زهـرا بیـا و بخـر تـو آبروی من
مشک آب طفلانببین من شرمنده‌ام به پیشیاس
از نفس فتادم ز بسکه من بر تو کردم التماس
منتظر بهر آبمانده طفل رباب وای از این خجالت

یـاد شیرخــواره آتـش زده بـه جـانم
بایـد از خجــالت در علقمــه بمــانم
کس خبـر نـدارد از لالــه ام البنیــن
شمع نیمه‌جانم در حال سوسویم ببین
ماه عالم آرا بیا عزیز زهرا

ای تمـام هستـم بیـا که تمام هستم رفته است
چشم من نشسته به خون ودستم زدستم رفته است
تـا ابـد بمـاند حـدیث عشـق مـن و رسـوائیم
تـا بـه روز محشر خجل از این منصب سفائیم
مست جام توام من غلام توامکن به حالم نظاره

  • جمعه
  • 10
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 02:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

عید غدیر -( پای یک ضربه ی تو کوه عمل بی معناست ) * حسین جعفری

668

عید غدیر -( پای یک ضربه ی تو کوه عمل بی معناست ) پای یک ضربه ی تو کوه عمل بی معناست
تا تو میدان نروی واژه ی یل بی معناست

تا که در دست تو شمشیر خدا می چرخد
وسط جنگ دگر اذن اجل بی معناست

به قضاوت که نشستی طرف مجرم گفت
برترین حاکمی و با تو جدل بی معناست

نخل سیراب شد از اشک تو مردم گفتند
تا که خرمای علی هست عسل بی معناست

با نظر بر هنر قامت تو فهمیدم
پیش تو قالب کوتاه غزل بی معناست

به کسانی که روی عشق تو پا بگذارند
ذره ای خوبی و اظهار محل بی معناست

بین عشق تو و دریای شرف فرقی نیست
بین خاک حرم و دُرّ نجف فرقی نیست

  • دوشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت حضرت عباس(ع) -( بــــــرادر دلـــاورم پاشو بریم حرم) * سید محسن حسینی

95

نوحه شهادت حضرت عباس(ع) -( بــــــرادر دلـــاورم	پاشو بریم حرم) بــــــرادر دلـــاورم پاشو بریم حرم
ای ساقـــی آب‌آورم پاشو بریم حرم
داره می‌میـره پسـرم پاشو بریم حرم

دست تـو افتاده ز تن پاشو بریم حرم
پاشو بریم حرم
روی من و زمین نزن پاشو بریم حرم

به زیـر نیزه‌هـا خمی پاشو بریم حرم
مانند مـویت درهمی پاشو بریم حرم
از بدنت مونـده کمی پاشو بریم حرم

ای پســـر ام‌البنیـن پاشو بریم حرم
افتــاده دست نازنین پاشو بریم حرم
خوردی تو با صورت زمین پاشو بریم حرم

  • چهارشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت حضرت عباس(ع) -( چـه آوردی بــر سـرم یـا ابوفاضل) * سید محسن حسینی

60

نوحه شهادت حضرت عباس(ع) -( چـه آوردی بــر سـرم یـا ابوفاضل) چـه آوردی بــر سـرم یـا ابوفاضل
پاشیــده شـد لشکــرم یا ابوفاضل
واویلا واویلا واویلا واویلا

چه دیده‌ای، ای تشنه‌لب در این صحرا
از تـو می‌آیـد بـوی مــادرم زهــرا
واویلا واویلا واویلا واویلا

خیمـه می‌سـوزد از آه بنــی‌هاشم
دیـدم من خسوف ماه بنــی‌هاشم
واویلا واویلا واویلا واویلا

من می‌روم خیمـه بـا آشفته حالی
ماندی تو در علقمه با مشک خالی
واویلا واویلا واویلا واویلا

پاشیـده از هـم تمــام اعضــای تو
کاشکـی عبــا مــی‌آوردم برای تو
واویلا واویلا واویلا واویلا

سـر تـو را بـر روی نیـزه می‌بندند
در علقمه صف کشیدند و می‌خندند
واویلا واویلا واویلا واویلا

  • چهارشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

از علمی که افتاد -(ز علمی که افتاد آتش غم به پا شد) * محمدرضا سروری

0

از علمی که افتاد -(ز علمی که افتاد آتش غم به پا شد) از علمی که افتاد

از علمی که افتاد آتش غم به پا شد
دسـت جدای عبـاس بیرق نینوا شد
ساقی تشنه کامان ماه نگون لوا شد
بر سر خاک ساحل پرچم او رها شد
******
از علمی که افتاد از دو کف سپهـدار
ابر سیـاه غم بر خیمـه شده پدیدار
زیر نگـاه باران بارش غصـه باریـد
اشـک حرم چکیـده بدرقـة علمدار

دیدة خیس یاران خیره به این علم بود
بـارقـة امیـدی بـر همـة حـرم بود
از سر دوش سقـا تا به زمین بیفتاد
چشمـة بی قراران روُد سیاه غم بود

از علمی که افتاد آتش غم به پا شد
******
از علمی که افتاد بر سر خاک صحرا
شد به عزا شکسته خیمه سرای زهرا
بوی غـم و جـدایی از طرفای علقم
سوی حرمگاه وزید از دو مسیر غمها

حامل پرچم عشـق سـاقیِ باوفا بود
وارث مرتضـا با رهـروِ مصطفی بود
میر علـم یگـانه در کرم و سخـاوت
مثل حسیـنِ زهـرا آینــة صفـا بود

از علمی که افتاد آتش غم به پا شد
*******
شیوة رزم عبـاس نقطه به نقطه پیداست
بر سر شـانة او جای علَم هویداست
دست علم گیر اوست پنجة دشمن شکن
در گذر کربلا تا به همیشه شیداست

دو اَبـروی علمـدار هلال ماه عشقند
مشک و علم دو یارِ او به سپاه عشقند
شمـس دو دیدگانِ میرِ وفا ابالفضل
تا به هوای محشـر نور پگاه عشقند

از علمی که افتاد آتش غم به پا شد
******
از علم فتـاده پرچـم غـم بلند است
جان حرم به آه و اشک رقیه بند است
پهنـة غم به نامِ وسعـت دریای دل
سینة عاشقان را یک تنه در کمند است

سـوزش غم نشستـه بر جگر برادر
تیـر غم جـدایی بر دلِ خونِ خواهر
سایه نشین علَم سروری است و گوید
تـا نفـس آخـرم شـاعـرتـم دلاور

از علمی که افتاد آتش غم به پا شد
******

  • شنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

شهادت اباالفضل العباس -((المنـت للّه) کـه علمـدار تـو هستی) * محمدرضا سروری

0

شهادت اباالفضل العباس -((المنـت للّه) کـه علمـدار تـو هستی) المنت لله
(المنـت للّه) کـه علمـدار تـو هستی
در لشکـر ما میر سپـه دار تو هستی
سرلشکر این لشکر ایمان و رشادت
یک مالک اشتر به دو پیکار تو هستی
دل بر دل ما داده در این راه بهینـی
این دایره را نقطـة پرگـار تو هستی
آوای تـو آوای بهـار ملکـوت اسـت
بر یوسف گمگشته خریدار تو هستی
دل خوش به دو دستان تواند اهل حرمگاه
امّیـد من و حافـظ دربـار تو هستی
شمشیـر تو ماننـد پدر لایتناهیست
در کرب و بلا پنجـة دادار تو هستی
عباس ، علمدار حسینی
در کرب و بلا یار حسینی شیر صف پیکار حسینی
شوقی به دلم از قَد و بالای تو دارم
سرمستی این سینة غمبار تو هستی
سقـای حـرم میر علم حامل پرچـم
در منصب خود صاحب و سردار تو هستی
از مشـق جهـادِ پدرت درس گرفتی
این کرب و بلا خیبر و کرّار تو هستی
پیمـان حقیقـت طلبـان از تو بر آید
در مهـر و وفـا یکّه پدیدار تو هستی
دلدادگی ات از دل و در دیده هویداست
پیمانـة اشـکِ رخ دلـدار تو هستی
نوری تو و ماهی تو و عباس ابالفضل
در عرش برین همره انصار تو هستی
عباس ، علمدار حسینی
ماه رخ دربار حسینی همسنگر و غمخوار حسینی
در عرصة سیمرغ تو جولان مگس نیست
شیری به صف لشکر اغیار تو هستی
نازم که تویی یار من و میر سپـاهم
بالم که در این معرکه ام یار تو هستی
پشتم به تو گرم است و توئی پشت و پناهم
در راه خـدا دیـدة بیـدار تـو هستی
از راز نگاه های سکینـه به عمویش
فهمیده ام عباس که غمخوار تو هستی
دیدم که دل و چشم رقیه به تو بسته
قلب و دلِ از عاطفه سرشار تو هستی
مشک تهی خیمه سرا بر سر دوشت
آب آور این دشت عطش بار تو هستی
عباس ، علمدار حسینی
سرلشکر و سردار حسینی دریادل ایثار حسینی
از بند نیام بستـن و شمشیر گرفتن
دنیا همه دانسـت علی وار تو هستی
در زیر قدم های تو گهواره چنین گفت
فریادرس نو گل شیر خوار تو هستی
دستـان علم گیر تو دستـآور مستان
دست گیر دو دستان گرفتار تو هستی
ماییم همه یک جمله بدهکار تو سقا
در روز جزا دسـت طلبکار تو هستی
در شعر غم و عشق دل سروری هر دم
زیبنده ترین سر خط معیار تو هستی
با عشق تو هر ثانیه من جار زنم جار
در شعر وفا قطعـة هنجار تو هستی
عباس ، علمدار حسینی
آئینة بیدار حسینی تو عشق عزادار حسینی

  • شنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

شهادت حضرت اباالفضل العباس(ع) -(افتـاده اگر علم علمدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار) * محمدرضا سروری

0

شهادت حضرت اباالفضل العباس(ع) -(افتـاده اگر علم علمدار   برخیز ابالفضل انگار نه انگار) انگار نه انگار
افتـاده اگر علم علمدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
بر خاک بلائی به رهِ یار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
دلتنگ تو ایم به شوق دیدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
بر دور تو اند سپاه اغیار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
******
برخیـز و دگـرباره علم گیر
از روی حـرم غبـار غم گیر
با همّـت تو یـار سلحشـور
آب از دو کـف اهل ستم گیر

در علقمه شو کاشف دشمن
میدان بِسِتان از کف دشمن
با غیـرت خـود مـرد دلاور
مردانه بزن در صـف دشمن

دلتنگ تو ایم به شوق دیدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
افتـاده اگر علم علمدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
******
فرمانده این سپه تو هستی
افتادی و لشکـری شکستی
ای غرق به خون دوباره برخیز
بر روی زمین چرا نشستی؟

باکـی نبُـوَد اگـر نگـونـی
افتاده میـان دشـت خونـی
شرمنـده مباش عزیز زهـرا
در لشکـر فاطمـه ستونـی

بر دور تو اند سپاه اغیار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
افتـاده اگر علم علمدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
******
سـالار عـرب مرد جهـادی
بـاور نکنـد کسـی فتـادی
دستـان علم گیر تو عبـاس
در راه وفــا شـده نمـادی

در دشـت بـلا تویی امیـدم
سـردار من و مـاه رشیـدم
در معرکه ها سرت سـلامت
ماننـد تو یـاوری نـدیـدم

بر خاک بلائی به رهِ یار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
افتـاده اگر علم علمدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
******
ای آینـة شکستـه برخیـز
سالار به خون نشسته برخیز
شرمنـدة تـو آب روان هـا
ای ساقی کام بسته برخیـز

هجران تو سینه می خراشد
شیـرازة دل به دیده پاشَـد
از بهـر دوباره ریشـه دادن
بی دستـی تو مهـّم نبـاشد

تا سروری ات شود پدیدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
افتـاده اگر علم علمدار برخیز ابالفضل انگار نه انگار
******

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 22:11
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

شهادت حضرت ابالفضل العباس(ع) -(ای واویلا علم افتـاده صد واویلا علمدارم رفت) * محمدرضا سروری

0

شهادت حضرت ابالفضل العباس(ع) -(ای واویلا علم افتـاده  صد واویلا علمدارم رفت) ای واویلا علم افتاده

ای واویلا علم افتـاده صد واویلا علمدارم رفت
دست ابالفضل قلم افتاده صد واویلا سپهدارم رفت
لرزه به جان حرم افتـاده صد واویلا حرمیارم رفت
بر سرم آوار غم افتاده صدواویلا که غمخوارم رفت
******
ای واویلا علم افتاد و غرق به خون شد علم بردارم
با لب تشنه کنار ساحـل پاره بدن شد سپه سالارم
بر سر نعـش امیر لشکـر ز دیده خونِ عزا می بارم
چه ماتمی شد نصیبم آخر به خون نشسته گُل گلزارم

ای واویلا در این بی یـاری دلاورم بر زمیـن افتاده
دو دست پاک یل رعنایم که از یسار و یمیـن افتاده
دو نیمه فرق منیر سقـا به تیغه ای از کمیـن افتاده
چگونه بینم شکسته قامـت نوگل اُم البنیـن افتاده

ای واویلا علم افتـاده صد واویلا علمدارم رفت
******
سپاه دشمن به شور و شادی سکوت غم در حرم می بینم
به مشک آبِ زمین افتاده لب علی ا صغرم می بینم
عزای عباس مرا سنگین است غمی گران بر سرم می بینم
تمام تیری که بر او خورده دوباره بر پیکرم می بینم

کنار نعش برادر مُردم دو دیده اش تا به دستم بستم
چه حال و روزی شده احوالم به ماتم او کمر بشکستم
خدا خدایا برس فریادم که بر زمین عزا بنشستم
غم برادر برادر داند ز دست من رفتمام هستم

ای واویلا علم افتـاده صد واویلا علمدارم رفت
******
درون خیمه صغیـرانم را خبر که گوید عمـو افتاده
که می تواند بگوید زینب برادر عباس دگر جان داده
حرم ندارد توان این غم چگـونه سازم حـرم آماده
به دیدگانم نمایان باشـد چه ماتمـی در درونم زاده

در این بیابان دگر تنهایم کسی نمانده به میدان آید
کسی در این موسم بی یاری برای ایفای پیمان آید
از این غریبی از این تنهایی گمانم آدم به حیران آید
غم ابالفضـل کمـر تا کرده مگـر غم او به پایان آید

ای واویلا علم افتـاده صد واویلا علمدارم رفت
******
مرا شکسته غم عباسم کنار نعش به خون غلطانش
دو دیده دوزم خدا با اندوه به پینه های لبِ عطشانش
حـرم ندارد دگر آقائی چگـونه گویـم به فرزندانش
به اشک خونین نهادم بوسه به آه غمگین دوتا چشمانش

برادری بر زمین افتـاده برادری نوحه خوان گردیده
غم برادر کمر خـم کرده به زیر غـم ناتوان گردیده
غم جـدائی غم تنهـایی بلای دل در خزان گردیده
به قاب باور نمی گنجد غم به سروری هم گران گردیده

ای واویلا علم افتـاده صد واویلا علمدارم رفت
******

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 22:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس -(عمریست مهرت جا در این دلها گرفته) *

390

حضرت عباس -(عمریست مهرت جا در این دلها گرفته) عمریست مهرت جا در این دلها گرفته
دستان ما را مادرت ، زهرا گرفته

از روز اول گریه کن های شمائیم
قطره همیشه دامن دریا گرفته

شکر خدا ما سینه زنهای حسینیم
در زیر پرچم نوکری معنا گرفته

باب الحوائج حضرت باب الحسین است
با لطف او شور حسینی پا گرفته

ما دامن باب الحوائج را گرفتیم
تا مشکلی در کارمان بالا گرفته

دارد تعلق به همه، که اَرمنی ها
حتی مسیحی حاجت از آقا گرفته

پس خوش به حال هر که شد عبد ابالفضل
هر که مُراد از حضرت سقا گرفته
هر کس که می گیرد برات کربلا را
رفته است قبلش علقمه امضا گرفته

جز این نبوده نوکرش هر چه بخواهد
از حضرت عباس تاسوعا گرفته

مهدی شریف زاده

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 09:53
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مشک حضرت عباس -(چون که بر دوش گرفته ست علم را با مشک) * آرمان صائمی

982

مشک حضرت عباس -(چون که بر دوش گرفته ست علم را با مشک) چون که بر دوش گرفته ست علم را با مشک
همه گفتند که طفل است به دستش یا مشک؟

حرمله گفت به لشگر همگی گوش کنید
نقطه ضعف دگری نیست در او الا مشک

کار ما نیست که او را ز نفس اندازیم
مگر آنی که بی افتد به زمین تنها مشک

شد همانی که علمدار از آن می ترسید
دستش افتاد..سرش خرد شد و اما...مشک..

گفت ارباب چه آمد به سرت ماه حرم؟
گفت عباس فدای سرتان...آقا مشک

قول دادم به سکینه بروم برگردم
قول دادم برسانم به حرم خود با مشک
-

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:38
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب تاسوعا -(چه غم از غم از این اینهمه حاجت) * حسن لطفی

591

شب تاسوعا -(چه غم از غم از این اینهمه حاجت) چه غم از غم از این اینهمه حاجت
شبِ باب‌الحوائجِ ماشد
به گِره‌های کورِ ما بنویس
وقت نذریِ ارمنی‌ها شد
دم سینه زنی آب آمد
شب خون گریه‌های زهرا شد

مادرم یاد داده در همه عمر
پایِ این مرد آبرو بگذار
اگر عالم همه جوابت کرد
تو بر این آستانه رو بگذار
چه خیال است از همه دنیا
کارِ خود را فقط به او بگذار

رفت در بینِ آب با مرکب
ایستاده به احترامش آب
دست بر سینه ‌سر به زیر از شرم
می‌کند با ادب سلامش آب
می‌زند دست را به دامانش
می‌زند بوسه زیرِ گامش آب

مرکبش تشنه است تشنه ولی
آب ، سرد و خنک ولی هیهات
مرکبِ حضرت امیر حرم
لب خود را نمی‌زند به فرات
آب می‌سوزد از همان لحظه
آب شرمنده‌ است از آن اوقات

دید لبهای خشک او را آب
چقدر بد شده برای فرات
قبل از این ، بعد از این ندیده کسی
اینقدر التماس‌های فرات
زیر لب گفت یا علی‌اصغر
آمد از رود ، های های فرات

ماه عکسش به آب افتادو
دید در آب های‌وهوی حرم
مشکِ خود را گرفت بر سینه
آب را بُرد آبروی حرم
آب میگفت جرعه ای اما
رفت تا خیمه‌ها عمویِ حرم

دخترک رفت پیش گهواره
گفت : با مشک آب می‌آید
چند لحظه فقط تحمل کن
جان خواهر بخواب می‌آید
صبر کن بوی مُشک بوی عموست
قول داده رباب ، می‌آید

اهل خیمه امیدوار اما
چشم‌های حسین مایوس است
دستهای رُباب روی سر و
در نگاه حسین افسوس است
زیرِ گرمای آفتاب ای وای
جمع هشتاد و چهار ناموس است

همه حیران شدند وقتی که
شیر بینِ مسیر می‌آمد
جمعِ صدها حرامیِ از همه سو
پشت نخل‌ند و شیر می‌آمد
از هزاران طرف هزاران بار
نیزه و تیغ و تیر می‌آمد...

یک نفر دست بر کمر دارد
یک نفر دست روی سر دارد
یک نفر دست بر جگر دارد
یک نفر دست بر تبر دارد
می رود بینِ دست سر دارد
کاش دست از یتیم بردارد

از سرِ زین که با سر افتادو
در دل خیمه دختر اُفتادو
خواهر اُفتاد و مادر اُفتادو
بِینِ گهواره اصغر اُفتادو
وای با نیزه پیکر افتادو
لشکری با تنش درافتادو....

  • دوشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:18
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حماسی حضرت اباالفضل(ع) -(صدایه غرشه شیره تو دشته کربلا) * الیاس محمدشاهی

503

شور حماسی حضرت اباالفضل(ع) -(صدایه غرشه شیره تو دشته کربلا) بنداول

صدایه غرشه شیره تو دشته کربلا
زده دوباره ابالفضل به قلبه دشمنا
پا به فراره لشکری ازترسه شمشیرش
میچرخونه تیغ وروسرمثاله مرتضی

نائب حیدره ، شافعه محشره
همچو ابوتراب،غالب و برتره

عباس
شیره رجز خوانه ، فاتحه دورانه
جلوه ی ایمانه،میجنگه جانانه
عباس
دلیر و بی باکه،عدوش روی خاکه
سریع و چالاکه ، قمر الافلاکه

آقام ابوفاضل

بنددوم

چه با ثباته نبض میدون توی مشته اون
تموم پهلوون و یلهاشونو کشته اون
عقب نشینی نداره اسدالحیدره
مثاله مرتضی زره نداره پشته اون

ببین غضب داره،اصل ونسب داره
مقابله زینب ، خیلی ادب داره

عباس
یه کوهه احساسه،منتقمه یاسه
تیغش چو الماسه،دشمنه خناسه
عباس
یل و علمداره،آقام سپهداره
میر و جهانداره،وزیر و سرداره

آقام ابوفاضل

بندسوم

فنونه کارزار و از باباش علی داره
میلرزه دشمنش تا که علم رو برداره
با ذکره یاعلی مدد میزنه به لشکر
نشون داده که پسره حیدره کراره

شهنشه فضله ، با کرم وبذله
آقام ابوفاضل،دشمنه هر رزله

عباس
او مرده مردانه،و نیزه گردانه
دلیره میدانه ، امیره گردانه
عباس
رعنا و مه جبین،یله ام البنین
عموی بی قرین،زیبا رخ زمین

مددابوفاضل

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حماسی حضرت اباالفضل(ع) -(برادره خونه خدا یاابالفضل) * الیاس محمدشاهی

427

شور حماسی حضرت اباالفضل(ع) -(برادره خونه خدا یاابالفضل) بنداول

برادره خونه خدا یاابالفضل
ساقیه دشته کربلا یاابالفضل
بااینکه دستی نداری توی پیکر
دسته منو بگیر آقا یاابالفضل

زیباجماله،اوجه کماله
عبده صالح خدا،حیدر خصاله
مرده دلیره،قمرالعشیره
دره خونش همیشه سائل و فقیره

فوق باور عباس،یار و یاور عباس
مظهر صفات حق،شیره داور عباس

یاسیدی،ابوفاضل

بند دوم

فرمانده و امیره من یاابالفضل
عشقه بی نظیره من یاابالفضل
باره ها گفته حسین به عباس
ای ماهه منیره من یاابالفضل

سقای لشکر،میره دلاور
پشت و پناهه،اولاده حیدر
صاحب منصب،خیلی مؤدب
ماننده مرتضایی،برروی مرکب

نیزه گردان عباس،همچو طوفان عباس
در قبضه ی شما،کل میدان عباس

یاسیدی،ابوفاضل

بندسوم

زیارتت آرزومه یاابالفضل
ضریحه تو روبرومه یاابالفضل
حک بکنید به روی سنگ مزارم
نوکریتون آبرومه یاابالفضل

بالا بلنده،گیسو کمنده
تامیبینه رقیه رو فورٱ میخنده
اسمش شیرینه،بر دل میشینه
پسره ابوتراب و ام البنینه

هیبت الله عباس،قدرت الله عباس
در اختیاره تو،رایت الله عباس

یاسیدی،ابوفاضل

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی حضرت اباالفضل(ع) -(تو هیئت سر از پا نمیشناسیم) * الیاس محمدشاهی

4864
13

شور طوفانی حضرت اباالفضل(ع) -(تو هیئت سر از پا نمیشناسیم) بنداول

تو هیئت سر از پا نمیشناسیم
به روضه های کربلا حساسیم
بنویسید سر دره این میخونه
دیوونه های حضرته عباسیم
•••••
مدیونم بهت،ساقی حرم
سایه ی علم،افتاد روسرم
بوده پدرم،خادمه شما
من هم بر درت،آقا نوکرم
•••••
الحمد و لله که نگارم تو هستی
سرمایه دارم کس وکارم توهستی
مفتخرم به،سینه زنه ابالفضل
آبرو دارم،اعتبارم تو هستی

دخیلک یاعباس

بنددوم

پا به رکابانه تو بی شماره
رهبره ما هیئتیا مختاره
اللهی که برم رو داره عشقت
الگوی مجنون میثم تماره
•••••
شیر کربلا،دستم رو بگیر
هستم بر درت سائل وفقیر
اذنم بده تا،فریاد بزنم
امیری حسین و نعم الامیر
•••••
الحمدلله که ابالفضل آقامه
اسم قشنگش،بر روی لبامه
ترسی ندارم از قبر و قیامت
حضرت سقا همیشه باهامه

دخیلک یاعباس

بندسوم

حاتم گدای خونه ی ابالفضل
میگیره دل بهونه ی ابالفضل
دلیله بد مستیه من همینه
می زدم ازپیمونه ی ابالفضل
•••••
حیدری جمال،یل باادب
سرلشکری و قتال العرب
روح از تنه دشمنت میره تا
ابروهات گره میشه باغضب
•••••
الحمدلله شده ام شامله فضل
روی سره من میباره بارونه بذل
قلاده ام رو ببینید ایهاالناس
به روش نوشته،سگه کوی ابالفضل

دخیلک یاعباس

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور ولادت حضرت عباس (ع) -(غم شد آزرده /غصه دل مرده) * رضا نصابی

699

شور ولادت حضرت عباس (ع) -(غم شد آزرده /غصه دل مرده) بنداول
غم شد آزرده /غصه دل مرده
چون فاطمه کلابیه قمر آورده

شب شبه یاسه /دل پر احساسه
امشب شبه ولادته آقام عباسه

اومده نو نَیرین/اومده عشق عالمین
مژده آهای عباسیا/اومد علمدار حسین

صل علی سیدنا یا ابوفاضل (ع)

بنددوم
ماه زیبایی /قبله مایی
خیلی میاد اقا به تو اسم سقایی

دستم و پر کن/پره از در کن
روسیاهم بیا من و شبیه حُر کن

جونم فدای حرمت
خادمای محترمت
ارمنیام هستن اقا
شامل لطف و کرمت
صل علی سیدنا یا ابوفاضل

بندسوم
دله خاطرخوا دست بیاد بالا
کف بزنید که اومده حضرته سقا

اومده دنیا/ حضرته دریا
زبونزده تو خاص و عام مرام اقا

بوی گل یاس اومده/خدای احساس اومده
مژده بدید آی شیعه ها حضرته عباس اومده

صل علی سیدنا یا ابوفاضل

بندچهارم
بچه شیری تو/بی نظیری تو
بی دستی و دست گدارو می گیری تو

ای دل و دلبر/ساقیه لشگر
می جنگی تو همه می گن اومده حیدر

ماه شب تار سلام
سید و سالار سلام
از راه دور می دم اقا
شبیهِ هر بار سلام
صل علی سیدنا یا ابوفاضل

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور طوفانی حضرت علی اکبر (ع) -(ای جوونه حسین علی اکبر(ع)) * رضا نصابی

2840
-1

شور طوفانی  حضرت علی اکبر (ع) -(ای جوونه حسین  علی اکبر(ع)) بنداول
ای جوونه حسین علی اکبر(ع)
پهلوونه حسین علی اکبر(ع)
دردونه ی حسین علی اکبر(ع)
یا اکبر یا اکبر(ع)

شبهِ پیمبر علیِه اکبر(ع)
شیر دلاور علیهِ اکبر(ع)
شبیه حیدر علیهِ اکبر(ع)
یا اکبر یا اکبر(ع)
.....
به قلبای خزون زده
بیا خودی نشون بده
خوب میدونم که کَرمت
تو خاص و عام زبون زده

علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع)

بنددوم
به همه ی عالم تو امیری
توو همه جنگا مثل شیری
تو نوّه ی شاه غدیری
یا اکبر یا اکبر(ع)
تو جلوه ی نور خدایی و
تو المثنای مصطفایی و
وقتی می جنگی مرتضایی
یا اکبر یا اکبر(ع)

دلبر دلها یا علی (ع)
ای گل لیلا یا علی(ع)
قبله ی دریا یا علی (ع)
ای عشق زهرا یا علی (ع)
علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع)

بندسوم

تا که علی تو میشی رجزخون
میزنی وقتی که تو ی میدون
میشه یه لشکر از تو هراسون
یا اکبر یا اکبر (ع)

شیر دلیر هر نبردی و
خدایی که یکه و فردی و
تو فُوقه فُوقه هر چی مردی
یا اکبر یا اکبر(ع)

تو رزما ضرب المثلی
بی مثل و بی بدلی
شاگرد شیر جملی

علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع)

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(پهلوونه مه آسمونه عموی نمونه یاعباس) *کربلایی جواد محمدی

654
1

شور حضرت  عباس (ع) -(پهلوونه مه آسمونه عموی نمونه یاعباس) پهلوونه مه آسمونه عموی نمونه یاعباس
باز دورباره دلم عاشقونه براتو میخونه یاعباس

صاحب علمه و شوکتو جنمه که خیلی محترمه
ابوالفضل ابوالفضل
سایه ی سرمه و دریای کرمه و ذکر مادرمه
ابوالفضل یاابوالفضل

پدر علی باشه پس پسر این چنینه
که انهو ماه آسمان رو زمینه
به تحت فرمانت کل عالمو آدم
وقتی که رقیه روی دوشت میشینه

یاعباس یاسیدی
....................................
بند دوم

با جگرِ ، مردِ هر خطرِ ، قمر در قمرِ یاعباس
با هنرِ شبیه پدرِ از علی ثمرِ یاعباس

اسد العلیه برا خودش یلیه چو نور منجلیه
ابوالفضل ابوالفضل
قتال العربه امیر باجذبه که مارو میلطبه
ابوالضل یاابوالضل

به وقت پیکارش میشود به پا طوفان
ز بعد جولانش میشود عدو لرزان
همه به هم گویند سر رسید عجل انگار
که این ابوالفضله حیدر آمده میدان

یاعباس یاسیدی

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(شیر جنگاور قمر آمده) *کربلایی جواد محمدی

1791
6

شور حضرت عباس (ع) -(شیر جنگاور قمر آمده) شیر جنگاور قمر آمده
فاتح لشگر قمر آمده
یا ابوالقربه یا ابوالقاسم
با دم دحیدر قمر امده

نگاهش به میمنه و به میسره
قدم تا که میزنه عدو مضطره
میان جدل داره سَر میبَره
همه ملتهب که شاید این حیدره

شیر بی باکه تندو تیز و چالاکه ضربه هاش خطرناکه یاابوافاضل
خیلی کولاکه چشم او غضبناکه نور ماه و افلاکه یاابوفاضل

یاابوالفضل یاابوالفضل
....................................
بند دوم

معرکه غوغا قمر آمده
ماه عاشورا قمر آمده
یل بی باک حضرت حیدر
نجمه ی زهرا قمر آمده

قدر قدرت علی چکار میکنه
فقط با یه ضربه تارو مار میکنه
دشمن در مقابلش فرار میکنه
به این عمو رقیه افتخار میکنه

کاشف الربه صاحب تیغ و حربه میزنه با یه ضربه یاابوفاضل
قاسم الناره خشم او چه بسیاره حضرت علمداره یاابوفاضل

یاابوالفضل یاابوالفضل

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(یه شاهه که ماهه) *کربلایی جواد محمدی

1066
5

شور حضرت عباس (ع) -(یه شاهه که ماهه) یه شاهه که ماهه
برا این دل من
ابوالفضل پناهه

خدا هم گواهه
با تو مستیه ما
همیشه به راهه

به به چه دلنشینه
وقتی رقیه رو دوشت میشینه
هرکی با تو باشه بالا نشینه
الحق که فرزنده ام البنینه

حامیه دینه سلطان سلاطینه اسم او چه شیرینه
یاقمر مدد
یار دیرینه دشمن شیاطینه قاتل الکافرینه
یاقمر مدد

سیدی یا ابوفاضل
....................................
بند دوم

ابوالفضل قرارم
به جز تو کسی رو
تو دنیا ندارم

ابوالفضل نگارم
همه هستیمو
پای اسمت میزارم

دنیا مست چشماته
چون خون حیدرِ که تو رگهاته
واسه همین دنیا به زیر پاته
رزق کل عالم توی دستاته

وارث خیبر استاد علی اکبر بر همه یلان رهبر
یاقمر مدد
هستیه عالم ذکر ناب احوالم افتادی توی فالم
یاقمر مدد

سیدی یا ابوفاضل

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس(ع) -(نازم به ناز چشم و ابروی عباس) *کربلایی جواد محمدی

1316
-1

شور حضرت عباس(ع) -(نازم به ناز چشم و ابروی عباس) بند اول

نازم به ناز چشم و ابروی عباس
چشمم نیاز دیدن روی عباس
جانم به قد چون قیامت مولا
زلف کمندو زور و بازوی عباس

تو بی بدیل و بزرگ و بلند و والایی
که داده است خدا بر تو شان سقایی
اگرچه مادرت ام البنین بود آقا
ولی به حضرت زهرا،عزیز زهرایی

تو امیر کربلایی دلیرو دلربایی تو شیر نینواییو صاحب علم قمر
جنجال هر جدالی تو از حیدر مدالی تو شیر بی مثالیو صاحب علم قمر

یا ابوالفضل یاسیدی
..........................
بند دوم

هستم یه عمره مشکی پوش ابوالفضل
هیئت به هیئت خانه دوش ابوالفضل
دستم دخیل علمت میشه وقتی
میره رقیه روی دوش ابوالفضل

تو رب آبی و آب از رخت خجل گشته
که مانده حسرت لعل لبت به دریایی
عجب ندارد اگر عالمی اسیر تو شد
شما عزیز حسینی ، امیر دل هایی

تو یل ام البنینیو نقش هر نگینیو دُرُ و نازنینیو صاحب علم قمر
قمر هر کهکشانیو ماه آسمانیو شاه بیکرانیو صاحب علم قمر

یا ابوالفضل یاسیدی

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(هل من مبارز میطلبم من) *کربلایی جواد محمدی

1233
4

شور حضرت عباس (ع) -(هل من مبارز میطلبم من) هل من مبارز میطلبم من
هر کی حریفه زمین میکوبم من
دشمن ترسیده تا که فهمیده
فرزنده شیر ابوالعجبم من

عباسمو در پی خطر میگردم
دورو ور خیمه تا سحر میگردم
صدبار اگر علقمه را فتح کنم
هربار دوباره تشنه برمیگردم

ساقی علیو ساغرو سلطان قمر قمر
طوفان حسن به کشتی بادبان قمر قمر
یاللعجب چه هیبتیو به چه عصمتی
از نسل شاه خیبر یزدان قمر قمر

یاسیدی یاابوالفضل
..........................

قهرمان آمد پهلوان آمد
شیر شکاری از کهکشان آمد
از هر سو سمت میمن تا میسر
در پی دشمن بی امان آمد

کس پیش تو دم ز زورو بازو نزد
کو آن که برابر تو زانو نزند
لب تشنه ز علقمه گذشتی آری
دریا که به رودخانه ها رو نزند

عباسیو دلاور و سقا قمر قمر
قرآنیو شیرین مث حلوا قمر قمر
پشتو پناه خیمه‌ی سلطان کربلا
طوفان تویی توی دل دریا قمر قمر

یاسیدی یاابوالفضل

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -( قمر قمر صد و سی و سه بار ممتازی) *کربلایی جواد محمدی

625

شور حضرت عباس (ع) -( قمر قمر صد و سی و سه بار ممتازی) قمر قمر
صد و سی و سه بار ممتازی
قمر قمر
گوهر فاطمه طنازی
قمر قمر
نوای ساز پر آوازی قمر

قمر قمر
تویی که صاحب اعجازی
قمر قمر
جذبه داریو تک تازی
قمر قمر
حال خرابمو میسازی قمر

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضله
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضله
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضله

قمر قمر سرداریو قمر اشتر
قمر قمر قهاریو قمر محشر
به ناز شصتت مرحبا یا ابوفاضل
قمر قمر کراریو قمر حیدر

مددی یا ابوفاضل
................................
بند دوم

قمر قمر
یه کاری کن برام باب الکرم
قمر قمر
بطلبم حرم با مادرم
قمر قمر
هوای کربلا زد به سرم قمر قمر

قمر قمر
صاحب شوکتو صاحب علم
قمر قمر
یا کاشف الکروف یا ذالنعم
قمر قمر
صاحب شعرو دفترو قلم قمر

بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضله
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یااباالفضله

قمر قمر رعناییو قمر سلطان
قمر قمر مهتابیو قمر طوفان
شکار صید تو شدم یا ابوفاضل
قمر قمر اربابیو قمر قرآن

مددی یا ابوفاضل

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(دستامو رها نکن) *کربلایی جواد محمدی

431

شور حضرت عباس (ع) -(دستامو رها نکن) دستامو رها نکن
از خودت جدا نکن
تورو جون رقیه
برگ نوکریمو باطل نکن

جانیم سنه قوربان
سیدنا العطشان
ای حضرت دریا
دردیم اله درمان

عالم فدای روی رقیه
مریم گدای کوی رقیه
دائم رو لبهام لعن امیه
هستم یک عمرِ کلب رقیه

یارقیه یارقیه
....................
بند دوم

ساقیه خیمه ها
این دل دیوونته
دنیارو داری تو
تا رقیه به روی شونته

زیبا اثری تو
دُرو گوهری تو
نازد به تو زهرا
قرص قمری تو

قامت قیامت رعنا ابوالفضل
ای بچه شیر زهرا ابوالفضل
چَشم تو شَهلا طوبا ابوالفضل
آوازه نامت دریا ابوالفضل

یاابوالفضل یاابوالفضل

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(تو ابوالفضلیو تختت وسطه) *کربلایی جواد محمدی

453

شور حضرت عباس (ع) -(تو ابوالفضلیو تختت وسطه) تو ابوالفضلیو تختت وسطه
لشگری فراری از یه ضربته
انقدر جنم لوتی وار داری
این شده که رقیه وابستته

ضربه های تو آیه میسازه
آیه های تو سوره میسازه
ثمری زیبا چون گوهر سازه

گوهرش قمرِ ،
تاجِ روی سره ،
دلارو میبره ، عباس عباس

نخل پر ثمره ،
بچه شیر نره ،
شیر با هنره ، عباس عباس

عباس مدد یا عباس
........................
(بند دوم)

سیزده ساله ولی یه لشگری
شکی نیست چون که نوه‌ی حیدری
نجمِ نجمه خاتون شهزاده
قاسم ابن الحسنی و محشری

نغمه های تو عسل عسل
اِی ثمر قندِ شیر جمل
ازرقم میگه فرار اومد اَجل

شیر بی مثله ،
عاشق جَدله ،
یل بی بدله ، قاسم قاسم

پسر حسنه ،
عشق سینه زنه ،
گُلِ نسترنه ، قاسم قاسم

قاسم مدد یا قاسم

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت اباالفضل(ع) -(یل بی همتا یا ابوالفضل) *کربلایی جواد محمدی

1203
3

شور حضرت اباالفضل(ع) -(یل بی همتا یا ابوالفضل) یل بی همتا یا ابوالفضل
پسر زهرا یا ابوالفضل
میگه رقیه عمو عباس
مهربون آقا یا ابوالفضل

چه قد بلندی ، ابروی کمندی ابوالفضل ابوالفضل
شاه محلقایی ، چشمایی زیبایی ابوالفضل ابوالفضل
محو تو جبراییل ، استاد عزراییل ابوالفضل ابوالفضل

ساقیا می ، ساقیا می

(بند دوم)

لقبت طوفان یا ابوالفضل
همه عرفان یا ابوالفضل
به ادب میزان هستی آقا
قاری قرآن یا ابوالفضل

سرورو سالاری ، به چه علمداری ابوالفضل ابوالفضل
تو یل بی باکی ، ای مرد افلاکی ابوالفضل ابوالفضل
رزم تو طوفانی ، تو عین قرآنی ابوالفضل ابوالفضل

ساقیا می ، ساقیا می

(بند سوم)

مه عالم تاب یارقیه
گوهر نایاب یارقیه
آسیه مریم کنیز تو
دختر ارباب یارقیه

هرکی تورو دیده ، دستاشو بریده رقیه رقیه
مینای میخانه ، شمعی ما پروانه رقیه رقیه
بی حاجت نمونده ، هرکی تورو خونده رقیه رقیه

ساقیا می ، ساقیا می

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

مدح و مرثیه حضرت اباالفضل(ع) -(اي عشق تو عشق ناب عباس) *سید ناصر ولائی زنجانی

457

مدح و مرثیه حضرت اباالفضل(ع) -(اي عشق تو عشق ناب عباس) اي عشق تو عشق ناب عباس
وي لطف تو بي حساب عباس
همواره اميرنفس بودي
كردي چو ورا جواب عباس
پيوسته شود دعا در اين باب
بالطف تومستجاب عباس
بوسد ز دو دست و پايت افلاك
اي زادۀ بو تراب عباس
بر کرب و بلا خدا نفرمود
همکفو تو انتخاب عباس
برعلم نبي عليست چون در
عشق است حسين و باب عباس
سردار دلير پاكبازان
سرلشكر انقلاب عباس
عاجز زبيان و شرح مدحت
صد دفتر و صد كتاب عباس
برفضل و ادب پدر توهستي
اي بندۀ خوش مآب عباس
باياد لبان تشنه رفتي
تاآب چه با شتاب عباس
خشكيده لبت گذشتي از آب
شرمنده شد از تو آب عباس
دستان توشد جدا در اين راه
سر زد زدل التهاب عباس
تا مشك تو شد چو اشك جاري
شد خانۀ دل خراب عباس
برتشنۀ منتظر به مشكت
شد آب دگر سراب عباس
پيشاني ات از عمود بشكست
جاري شد از آن گلاب عباس
آن خون سر تو بود درچشم؟
ياخون دل رباب عباس؟؟؟
آن راوي دشت كربلا گفت:
افتاد چو از عقاب عباس
روكرد بسوي خيمۀشاه
بنمود ورا خطاب عباس:
درياب برادرت برادر
در لحظهء اضطراب عباس
درياي كرم توآبِ موّاج
درپيش تو چون حباب عباس
هرلحظه به دست توست چشمش
چون ماه بر آفتاب عباس
خواهد كه ببيندآن جمالت
يك مرتبه بي نقاب عباس
صدجان به فداي تو . ندارد
هرگز به غم تو تاب عباس
از ديدن كودكان عطشان
افتاد به پيچ و تاب عباس
يك مشت به كف گرفت از آب
بنمود برآن عتاب عباس
محروم شد از تو شهريارم
زين غصه كشد عذاب عباس
هيهات بنوشد از تو سقّا
لب را نزند به آب عباس
بنوشت به لوح دل ولايي
اي دل ز غمت كباب عباس
در روز جزا ز دست ما گير
در روز غم از حساب عباس

  • پنج شنبه
  • 3
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت اباالفضل(ع) -(دیدگانت رفت در خواب و پریشان تر شدم) * محسن راحت حق

1315

مرثیه حضرت اباالفضل(ع) -(دیدگانت رفت در خواب و پریشان تر شدم) دیدگانت رفت در خواب و پریشان تر شدم
ای علمدارِ رشیدم،دیده گریان تر شدم

تا که افتادی زمین..خنده به لبهاشان نشست
از فراقِ روی تو ..انگار باران تر شدم

دیدگانت رفت در خواب و همه وحشت زده
من برای دخترانِ خود هراسان تر شدم

امنیت رفت از حرم گویا که دلواپس شدند
بانوان را دیدم و عباس حیران تر شدم

کاش می شد تا که برخیزی ز جا یاری کنی
هرچه تقدیر است ..یارب من مسلمان تر شدم

لحظه ی آخر برادر گفتنت اعجاز کرد
تا ابد از مادرِ خود باز منّان تر شدم

می روم راحت بخواب ای زاده ی امّ البنین
دیدگانت رفت در خواب و پریشان تر شدم

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( بر روی خیمه رفتنت اما گذاشتند ) * ناصر دودانگه

505

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( بر روی خیمه رفتنت اما گذاشتند  ) بر روی خیمه رفتنت اما گذاشتند

جایی برای بوسه ام آیا گذاشتند ؟

ای سوره ادب ، تو بزرگی کن و ببخش

رویت اگر که بی ادبان پا گذاشتند

رفتند تا بشارت قتل تو را دهند

سر نیزه را به سینه ی تو جا گذاشتند

دست تو را غلاف نزد، تیغشان برید

داغ تو را به سینه ی زهرا گذاشتند

تو‌ پیشمرگ شاه شهیدی و قبل از او

جسم تو را به معرض گرما گذاشتند

می خواستند بر بخورد بر غرور ما

پاشیدن تو را به تماشا گذاشتند

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد