ما سینه زنان عصر تاسوعاییم
در فکر عزای روز عاشوراییم
شادی نکنیم در شب قتل حسین
چون شامل لعن حضرت زهراییم
شاعر : قاسم نعمتی
- شنبه
- 8
- مهر
- 1396
- ساعت
- 10:28
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ما سینه زنان عصر تاسوعاییم
در فکر عزای روز عاشوراییم
شادی نکنیم در شب قتل حسین
چون شامل لعن حضرت زهراییم
شاعر : قاسم نعمتی
خلوص ابتدا بی ریا بودن است
مقامات بی ادعا بودن است
مناسب ترین فرصت قرب تو
همان لحظه ی در بلا بودن است
شده حاجتم که شوی حاجتم
حجاب من و تو فنا بودن است
کمی فقر من را زیادش کنید
کمال گدا در گدا بودن است
من از مرگ پروانه فهمیده ام
که مقصود عاشق فدا بودن است
نجف بودنم ، با علی بودنم
همان معنی با خدا بودن است
همه اول ماجرا حاضرند
ملاک آخر ماجرا بودن است
فدای غلامی که ماند و نرفت
“ سعادت ” غلام شما بودن است
ببین آرزوی دل مادرم
شب جمعه در کربلا بودن است
فقط چاره ی کَفْن و دفن تنت
به جای کفن بوریا بودن است
شاعر : رضا قربانی
امشب ، شد شب آخر من
همراه خواهر من
می گرید مادر من
واویلا زینب من
امشب ، خیمه ها قحط آب است
حال اصغر خراب است
دنبال آب رباب است
واویلا زینب من
اینجا ، جنگ کفر است و ایمان
این سو آوای قرآن
آن سو یاران شیطان
واویلا زینب من
بند اول
شب غربت ارباب عالم رسید
غم زینبش را به آهی میکشید
سرش بر دامن خواهرش تا سحر
بگوید که بی من نما قصد سفر(۲)
انت اخت الحسین
نایبهی مادر من تویی
تمامی باور من تویی(۲)
صبوری پیشه کن بعد من زینبم
گریه کمتر نما منکه جان بر لبم
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
بند دوم
شب ناله و اشک و آه و زمزمهست
وداع زینب و حسین فاطمهست
لب تشنه اش را گواهی تا گرفت
غم کربلا غصههای همهست(۲)
انت اخت الحسین....
قرار بیقرار من تویی
در غم و غصه یار من تویی(۲)
ای به غم مبتلا زینب ای خواهرم
تو شریک غمم نایب مادرم
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
شاعر : مرتضی محمودپور
دانلود سبک
شب آخر و - همه غرق راز
تو حال دعا - با اشک و نیاز
حرم مشتعل - از عشق نماز
(حسین مثل شمعی که نور افشانه
به دورش اصحابی مثل پروانه)2
(شب جانانه - فقط امشب رو ، حسین مهمانه)2
(صبح فردا - تن پرخون حسین عریان)2
(عصر فردا - بدنش زیر سم اسبان)2
(مصباح الهدی – یا قتیل العبرات
ای خون خدا – یا قتیل العبرات)2
***
همه قطره ها - چو دریا شدن
همه غرق در - تولّا شدن
برای جهاد - مهیّا شدن
(«وَ مِنهُم مَن قَضَی نَحبَه» اینجا هست
همون ها که کشیدن از دنیا دست)2
(شکستن قَـفس - تو راه مولا - نشستن پا بست)2
(عاشقونه - جونشون و اینجا می بازن)2
(مردایی که - سربلندن و سرافرازن)2
(مصباح الهدی – یا قتیل العبرات
ای خون خ
شب عاشورا
بود امشب شب ذکر و عبادت (2)
ولی فردا بود روز شهادت
همه در تاب و در تب
ولی در گریه زینب
حسین جانم حسین جان (2)
******
شب نور و شب عاشور گشته (2)
درون خیمه ها پر شور گشته
همه در شور و غوغا
امان از صبح فردا
حسین جانم حسین جان (2)
******
به گرد پور زهرا جمله جمعند (2)
همه پروانه گردا گرد شمعند
همه گرم دعایند
کنار مقتدایند
حسین جانم حسین جان (2)
******
به خیمه با برادر گفت زینب (2)
رسیده یا اخا جانم بر لب
دعا کن ای معینم
که داغت را نبینم
حسین جانم حسین جان (2)
******
دوباره گفت ایا صبر و قرارم (2)
بیا بنشین برادر جان کنارم
ضیاء دیده من
گل غمدیده من
حسین جانم حسین جان (2)
******
به لبهایم
شب عاشورا
امشب شب راز و نیاز است
درهای رحمت همه باز است
حسین مشغول نماز است
مولا حسین عزیز زهرا (3)
*******
شور دگر بر پا شد امشب
اهل حرم در ذکر یارب
در خیمه گریان گشته زینب
مولا حسین عزیز زهرا (3)
*******
اصحاب در حال دعایند
در حال ذکر و با خدایند
فردا تمامی سرجدایند
مولا حسین عزیز زهرا (3)
*******
امشب همه در شور و شینند
گرد امیر عالمینند
فردا فدایی حسینند
مولا حسین عزیز زهرا (3)
*******
امشب همه در تب و تابند
اطفال خسته همه خوابند
فردا پی یک قطره آبند
مولا حسین عزیز زهرا (3)
*******
امشب رسد عطر و بوی یاس
زینب ز دیده ریزد الماس
فردا جدا دستان عباس
مولا حسین عزیز زهرا (3)
*******
امشب به خیم
شب عاشورا
عاشقان ای عاشقان شب عاشورا رسیده
در زمین کربلا موسم غمها رسیده
از خیام آوای قرآن می رسد
ناله طفلان عطشان می رسد
یا حسین جان یا حسین (4)
********
یاوران کربلا جملگی در شور و شین
می کنند فردا همه جان به قربان حسین
در میان خیمه ها جمعند همه
کرده بیعت با حسین فاطمه
یا حسین جان یا حسین (4)
********
مادری دراضطراب مانده او در فکر آب
من بمیرم از عطش اصغرش رفته به خواب
فکر فردا و علی اصغرش
می شود از کین بریده حنجرش
یا حسین جان یا حسین (4)
********
در دعا و ذکر حق قاسم و اکبر بود
ظهر فردا جسمشان بر زمین پرپر بود
هر دو فردا اربا اربا می شوند
زینت آغوش بابا می شوند
یا حسین جان یا حسین (4)
*****
الا ای پور زهرا نور عینم
بیا بنشین کنار من حسینم
**
همیشه بوده ای تو یار زینب
تویی تنها حسین غمخوار
**
برادربین خیمه درخروشم
صدای العطش اید بگوشم
**
خدا داند چه حال امشب رباب است
که اصغر تشنه یک جرعه اب است
**
طپد در سینه ام این قلب زارم
اذان اکبرت برده قرارم
**
دراین دشت بلا من بیقرارم
دراین عالم کسی جزتو ندارم
**
الهی خواهرت زینب بمیرد
تورا غلطان به خاک و خون نبیند
**
چگونه سر کنم ای نور دیده
اگر بینم ترا در خون تپیده
**
درون سینه لبریز ملالم
برادرجان حسین بنما حلالم
**
الا ای نور دل غمدیده خواهر
بیا تا راز دل گوید برادر
**
کسی چون تو در عالم غم نبیند
اگر بیند بنی ادم نبیند
**
ز فرط تشنگی سو
کرب و بلا طور تجلّاست
در خیمه ها امشب چه غوغاست
در خیمه در راز و نیازند
گرم مناجات و نمازند
در نزد خالق سرفرازند
غریب مادر یا حسین جان (۳)
***
اصحاب همه در خیمه جمعند
پروانه ها برگرد شمعند
این عاشقان با سعادت
گردیده مشغول عبادت
آماده از بهر شهادت
غریب مادر یا حسین جان (۳)
***
امشب رباب در اضطراب است
بهر علی در فکر آب است
ساقی بی مثل و قرینه
گرد حرم ماه مدینه
حافظ خیمه و سکینه
غریب مادر یا حسین جان (۳)
***
امشب حسین گرم مناجات
فردا کند حق را ملاقات
آن بر علی نور دو دیده
فردا شود در خون تپیده
با دست کین حنجر بریده
غریب مادر یا حسین جان (۳)
***
زینب چرا در التهاب است
در خیمه اش در تب و تاب است
جا
کربلا گشته امشب
پرزانوار یزدان
از خیام حسینی
می رسد صوت قران
شب عاشوراست یا ثارالله
کربلا غوغاست یا ثارالله
**
بهر اصحاب و یاران
شام ماتم شد امشب
بهر گلهای عصمت
موسم غم شد امشب
شب عاشوراست یا ثارالله
کربلا غوغاست یا ثارالله
**
محو دلدارو خسته
خواهری دل شکسته
زینب و ال عصمت
در غریبی نشسته
شب عاشوراست یا ثارالله
کربلا غوغاست یا ثارالله
**
دخت زهرای اطهر
درغم و شور و شین است
بنشسته به خیمه
نگهش بر حسین است
شب عاشوراست یا ثارالله
کربلا غوغاست یا ثارالله
**
هجر یار مشکل او
سوزد ازغم دل او
پرپراز کینه گردد
همه ی حاصل او
شب عاشوراست یا ثارالله
کربلا غوغاست یا ثارالله
**
از خیام حسینی
می رسد صوت قران
درخیمه امشب حسین گرم مناجات وقرآن
فردا عصر به قتلگه مادر او سینه زنان
نگاه زینب است به سوی او
سرتا به پا شد محو روی او
گرید پیاپی ازغم حسین
هردم بود فکر گلوی او
واویلا آه و صد واویلا
*****
سکینه رنگ از رخش امشب زغمها پریده
واویلا فردا زند بوسه برآن رگ بریده
امشب حسین گرم دعاشود
فردا به خنجر،سرجدا شود
امشب درآغوشش سه ساله ای
فردا تنش چو توتیا شود
واویلا آه و صد واویلا
*****
تا سحر اصغر زند ناخن به سینه ی مادر
واویلا فردا شود ازتیرکینه او پرپر
شد ازعطش اصغر به پیچ وتاب
زغصه خون شده دل رباب
عدو زند فردا به حلق او
تیر سه پهلو جای قطره آب
واویلا آه و صد واویلا
*****
شائق
#امام_حسين_ع
? خداوند در سوره ماعون آيه ٢ مى فرمايد : فذالك الذى يدع اليتيم يعنى : اين همان كسى است كه يتيم را مى راند ، آقاى قرائتى در تفسير نور آورده :( دعّ )يعنى راندن به سختى و خشونت و ترغيب ديگران است
?از همينجا دلها را روانه كربلا مى كنيم ، آن لحظه اى را بياد مى آوريم كه دشمنان پس از شهادت امام حسين و يارانش و تسابق القوم على نهب بيوت آل الرسول و قرة عين الزهراء البتول دشمنان سبقت مى گرفتند بر غارت اهل بيت پيامبر و نور چشم حضرت زهرا سلام الله عليها ، اما سخت تر از آن لحظه اى بود كه سكينه دختر امام حسين آمد بر بالاى جنازه ى بى سر پدر
قَالَ الرّاوى: ثُمَّ اءَنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَ
روضه و گريز
شب عاشورا
اللهوف ص٣١
ترجمه نفس المهموم ص٢٦٤-٢٦٥
در كربلا چه گذشت ص٢٧٧
اباعبدالله شب عاشورا فرمود عباسم به اين مردم بگو من امشب مي خواهم دعا،قرآن و نماز بخوانم ، من استغفار را دوست دارم با اين كه از شهادت در قاموس دين ما بالاتر نيست.
قرآن با گوشت و خون و پوست حضرت و يارانش آميخته بود .
مي آمد و از قرآن خوانها تجليل مي كرد . بالاي سر حبيب ابن مظاهر فرمود: تو فاضل بودى ، عالم بودى ، و در يك شب قرآن ختم مي كردي ، وقتي بالاي سر شهداء مي آمد آيه ى قرآن مي خواند ، شب و صبح عاشورا صوت قرآن از خيمه ها طنين انداز بود ، اما چيزي كه عجيب بود و زينب هم تعجب كرد صداى صوت قرآن از سر بريده بود .
ز
پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی
از هرچه بهتر است تو بهتر گذاشتی
می خواستی که دل ببری از گدای خود
این کار را به عهده ی اکبر گذاشتی
مفتاح مشکلات بزرگ قبیله را
در دست های کوچک اصغر گذاشتی
یک عده را کنیز سرای دو خواهرت
یک عده را غلام برادر گذاشتی
دیدی که در فراق حرم گریه می کنم
در سینه ام به سمت حرم در گذاشتی
اشکی که داده ای همه ی ثروت من است
در کاسه های چشم گدا زر گذاشتی
اما چرا تو ای سبب خلقت زمین
سر روی خاک ساعت آخر گذاشتی
از سینه تا که تیزی سر نیزه ها گذشت
حنجر به زیر کُندی خنجر گذاشتی
اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم
بی سر چو پا به عرصه ی محشر گذاشتی
جای کفن به جسم تو یک پیروهن رسید
آن
#نذر_شب_عاشورای_حسینی
#با_سبک_مکن_ای_صبح_طلوع
چیست فردای کز آن ارض و سما با خبر است؟
عالم هستی همه از غم آن نوحه گر است
این چنین ولوله و غلغله وقت سحر است
از غم و غصه ی آن پرده به روی قمر است
شب شام عشر است، سینه ها در شرر است
که به فردای دگر، فاطمه بی پسر است
چیست فردای که عالم همه سرگردان است؟
چیست فردای که چشمان فلک گریان است
چیست فردای که بر نیزه سرِ قرآن است
چیست فردای چنین عرش خدا لرزان است
شب شام عشر است، شبِ قرآن به سر است
چون که فردای حسین، یمِ خون غوطه ور است
چیست فردای چنین، قلب خدا نالان است؟
جن و انس از غم این حادثه در افغان است
چیست فردای که در کرببلا طوفان است
گویند از قلب
می ریزم سرشک غم از هر دو دیده
شام آخر ما گوییا رسیده
دارم تماشا تو را با دیده تر
فردا تو می مانی و این همه لشکر
وای واویلا
با من گفتی امشب از هجران فردا
از پیراهنی که می رود به یغما
گفتی برادر ز لاله های چیده
گفتی برایم ز حنجر بریده۳
وای واویلا
می ریزد سرشک غم از دیدگانم
با من گفتی امشب از باغ خزانم
باور ندارم به ماتمت بشینم
باید سرت رو رو نیزه ها ببینم
وای واویلا
بند اول
آمد شب هجران و
آمد شب عاشورا۳
از آه دل زینب
در خیمه شده غوغا ۳
چشم زینب شده محو حسینش
پیوسته ریزد اشک از هر دوعینش
واویلا۲ آه و واویلا
بند دوم
آوای خوش قرآن
آید ز حرم برگوش ۳
یک خواهر دلخسته
گردیده ز غم بی هوش
شور محشر دورن خیمه برپاست
خواهری نگران ظهر فرداست
واویلا ۲ آه و واویلا
شب عاشورا
صبح محشر یا شب عاشوراست – در طپش قلب مهدی زهراست
آه ماتم خیزد امشب – از دل زهرا و زینب
واحسینا واحسینا
****
شب غمها و شب هجرانت – بر لب اصحاب ذکر قرآنت
آه ماتم خیزد امشب – از دل زهرا و زینب
واحسینا واحسینا
****
لاله ها دور باغبان جمعند – همه پروانه گرد یک شمعند
باغبان بوسد روی گلها را – گوید از رنج و غربت فردا
آه ماتم خیزد امشب – از دل زهرا و زینب
واحسینا واحسینا
****
زینب امشب با چشم خونبار است – که حسین فردا بی علمدار است
می شود فردا خون دل یاران – می رود بر نی سر سرداران
آه ماتم خیزد امشب – از دل زهرا و زینب
واحسینا واحسینا
****
امشب اکبر دل داده بر جانان – می شود فردا تشنه لب قرب
جانا ببین که زینب گم کرده دست و پا را
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
مهلا مهلا یکم آروم برادرم
میری اما یکم آروم برادرم
جون زهرا یکم آروم برادرم
جلو چشم من تو آه حرم
تو راهی شدی پناه حرم
پناه حرم...
کجا داری میری عزیز برادرم....
.
.
تو این زمین نمیشه با زینبت مدارا
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دل شکسته بدون تو کجا برم؟
حال خسته بدون تو کجا برم؟
دست بسته بدون تو کجا برم؟
میشه بین من با تو فاصله
میخندن به من شمر و حرمله
جلو چشم من تو آه حرم
تو راهی میشی پناه حرم
پناه حرم...
کجا داری میری عزیز برادرم....
.
.
پشت سرت میخونم با گریه یا اخا را
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
بی تو
امشب شب راز است و نیاز است – امشب شب سوز است و گداز است
فردا همه سرها به روی نیزه باشد
زینب نگاهش رو به سوی نیزه باشد
مولا حسین جان (۲)
*****
خیمه به خیمه در اعتکافند – دور حسین در حال طوافند
فردا همه سرها به روی نیزه باشد
زینب نگاهش رو به سوی نیزه باشد
مولا حسین جان (۲)
*****
در سینه شوری به پا شد
قلب آسمان پر از سوز و نوا شد
شد عالم، سرای ماتم
دل دوباره راهی کرببلا شد
وای، فاطمه زار و نالان ـ در جنان مو پریشان
وای، ذکراهل سماوات ـ یاحسین¬جان حسین جان
مظلوم حسین جان
از سوزِ تشنگیِ آب
شده لبریز عطش تمام صحرا
غرقِ غم، در آسمان¬ها
همه¬ی ملائکه محو تماشا
وای، عرشیان در تب و تاب ـ از مناجات ارباب
وای، غرق غصه اباالفضل ـ خیمه در قحطیِ آب
مظلوم حسین جان
از فکر، جدایی یار
قلب زینب غرق شور و اضطراب است
در بین، خیمه¬ی پر غم
طفل شش ماهه در آغوش رباب است
وای، چشم زینب شده زار ـ چه کند با غم یار
وای، می¬شود عصر فردا ـ بی کس و بی علمدار
مظلوم حسین جان
ای وای از، دمی که فردا
بین
بیان اولوب بو روایت هلال نافعدن
بیان مجملیله عرض حال قیلام من
دیر که سرور لب تشنه شام عاشورا
ایدوبدی حجتین اتمام اول شه بطحا
قالان قالوبدی گیدنلر گیدوب باتوب سسلر
اولوبدی خیمده آرام آل پیغمبر
گیدور امام نگوردوم او چولده صاق و صولا
گوروب او حالتی دوشدوم دالینجا منده یولا
اولوب منه متوجه او شهریار زمن
دیدی هلال ندور مقصدین گلن سنسن؟
دیدیم بلی سنه قربان اولوم هارا گیدوسن
مباد قصد ایده تنها گوره سنی دشمن
دیدی بو دشتی دولانماقدا بول بودور منظور
اگر که جنگ ایلسه بو یرده قوم شرور
صباح اولار باشیمیز جنگیله بیزیم سر گرم
سالار بالاریمی خوفه قوم بی آزرم
منه دوباره دوتوب یوز او شاه عرش جلال
بیوردی
بنشین برادرانه دوباره کنار من
پایان بده به گریهء بی اختیار من
از رنگ و روی زرد خودم مُلتفت شدم
فصل خزان رسیده به فصل بهار من
امشب بیا و مجلس ختم مرا بگیر
بالا سرم بمان که نمانده قرار من
دارم شبیه مادرمان میشوم کمان
مگذار این فراق شود شود کوله بار من
امشب اگر به صبح رسد میشود شروع
تلخیِ روزگار تو و روزگار من
فردا اگر که زخمیِ گودال بینمت
آغاز میشود همهء اضطرار من
فردا اگر گلوی تو با نیزه وا شود
آتش رود به عرش ز داد و هوار من
من بوسه میزنم به گلویت بعید نیست
حلقوم پاره پاره بیاید به کار من
رخصت بده که موی تو کوتاهتر کنم
تا که به پنجه ها نرسد شاخسار من
منکه هنوز سیلیِ مُحکم نخورده ام
از
خدا کند که تو از خواهرت جدا نشـوی
اگـر جـدا شدی امـا جـدا جـدا نشـوی
تمـام خیمـه بـود مـروه قتلگـاه صفـا
ز مـروه کاش کـه تو راهی صفا نشـوی
چو دیـدهام گـره زلف تـو بـه او گفتم
خدا کند کـه تـو با نوک نیزه وانشوی
بدان که همره خود من عبـا کم آوردم
خدا کند که تـو محتاج صد عبا نشوی
خدا کند نزنـد تیر کـس بـه سینـه تو
خدا کند که به مثل کمان دو تا نشوی
دعای من همـه ایـن است یوسف زهرا
خدا کند که تــو محتـاج بوریـا نشوی
خدا کند نکشد طـول دست و پا زدنت
به مثل خاک تو بر روی خاکها نشوی
خدا کنـد که ترا قطعه قطعهات نکنند
گمان کنم که در آغوش من تو جا نشوی
هستم گرفتارت حسینجان
دست علی یارت حسینجان
خدانگهــدارت حسین جان ای وای
ببیـن منـم محـو نگاهــت
اشکـم چکـد بـروی ماهت
من یک تنه هستم سپاهتای وای
من که به گیسویت اسیرم
بـر سـر تـو قـرآن بگیـرم
دورت بگـــردم و بمیــرمای وای
تو میروی ای دل و دلدار
حسیـن مــن خدانگهـدار
وعــده مـا بــر ســر بازار ای وای
من موندم و حرم حسینجان
ای خاک بر سرم حسین جان
به فکـر معجـرم حسینجانای وای
رفتـی و نامحـرم ز هـر سو
بــه ســوی خیمههـــا رو
بگــو یــل امالبنیــن کــوای وای
در قتلگــــه آوازه دارنـــد
کینــه بیانــدازه دارنـــد
مرکـب و نعـل تــازه دارندای وای
تـو ســراپـــا داغ و دردی
تو رفتی و با ما چـه کردی
کاشکی بـا نیـزه برنگـردیای وای
اگـه تــو را تنهــا ببینــه
شمر میـاد با بغض و کینه
با چکمه رو سینهات میشینهای وای
چرا حسین جانم تنهـای تنهایی
وداع مـن بــا تـو بــود تماشایی
بـر سر تو قـرآن بگیرم من کاشکی توی خیمه بمیرم من
هستی من حسین خداحافظ
هم مادرت هستم هم خواهرت هستم
امام بیلشگـر من لشگرت هستم
من همه دردم حسین جانم دورتومیگردم حسین جانم
هستی من حسین خداحافظ
با این وداعی که تو با حرم کردی
شد بـاورم دیگـر که برنمیگردی
میکشدم این خشکی لبها کاش نمونی به زیر مرکبها
هستی من حسین خداحافظ
ای یوسف زهرا ای دل و دلدارم
تو میکِشی من را به سوی بازار
میرویو آمد به لب جانم همسفرم بیتو نمیمانم
هستی من حسین خداحافظ
ای هستیم، هستم محـو نگاه تو
وعـده مــا باشــد در قتلگـاه تو
میروی منتظرت سنگ است من میدونم قتلگهت تنگ است
هستی من حسین خداحافظ
امشب پر از اشک غم دامن صحراست
امشب شـب آخـر یــوسف زهراست
واویلا واویلا واویلا واویلا
پیچیـده در خیمههـا عطر و بوی او
زینب نگاهـش بــود بــر گلـوی او
واویلا واویلا واویلا واویلا
امشب علـیاصغـرش احیــا گـرفته
هـر دو دست کوچکـش بالا گـرفته
واویلا واویلا واویلا واویلا
شـد دیدنـی خیمههـای آل هاشـم
مـادر کشد شانه بر گیسـوی قاسـم
واویلا واویلا واویلا واویلا
امشب همه خیمهها در اضطراب است
ذکـر تمـام کودکــان آب و آب است
واویلا واویلا واویلا واویلا
#السلام_علیک_یاابا_عبدالله
تا صبحِ قیامت برسد بانگِ قیامی
چون خونِ خدا ریخته و خونِ امامی
ثارَاللَهی و منتقمت کیست؟ یدالله..
تو بابِ نجاتِ همه ای ، رحمت عامی
ای کرببلا روضه بخوان تا برساند
فطرس ز منِ خسته به ارباب سلامی
اوجِ غمِ این روضه در این شعر همین جاست
یک زینبِ بی یاور و یک مشت حرامی
زینب نگران بود و دمِ خیمه سپر شد
تا حمله به طفلان نکند لشکرِ شامی
دختر ، ز غم و غربتِ بابا جگرش سوخت
چندیست که جز غم نزده لب به طعامی
معصومیتِ چشمِ تو را شمر نفهمید
ای آنکه سرِ نیزه مرا ماهِ تمامی
#هستی_محرابی ۹۹/۶/۸
@Asharemehrabi
بند اول
داداش نمیدونی چقدر (دلشوره دارم3)
میدونی غیراز توحسین(کسی ندارم 3)
نمیبره خوابم چرا، در اضطرابم یااخا
پاهام میلرزه
چیکار کنم بعدازتومن،یه لشکره مرد بایه زن
چشمای هرزه
بدونه عباس ، میریم اسارت
تو شهر شام و کوفه جسارت
(واویلتا2آه از غریبی3)
بند دوم
تا پیشمی بزار اَزت( بوسه بچینم3)
چطور دلت میاد تورو(به نی ببینم3)
نیاد بَلایی به سرت، شلوغ نشه دور وبرت
میونه گودال
به زیره تیغ و نیزه ها، هجومه قوم اشقیا
نشی تو پامال
بالای مقتل ، زینب نبینه
نشینه قاتل، به روی سینه
(واویلتا2آه از غریبی3)
بند سوم
چرا میخوای زینبت و(تنها بزاری3)
همسفره خولی و شمر(ناقه سواری3)
تازیونه و کعب نی، مجلس رقص و بزم می
زینب کبری
ناموستو چشمای حیض، دخترتم باشه کنیز
میونه اعدا
بگو چه جوری بِرَم تو بازار
من از یهودی ببینم آزار
(واویلتا2آه و واویلا3)