شب غربت، شب شام غریبونه
شب غمهاست همه دلها پریشونه
غریباً وا
بدنها بر زمینِ کربلا بی سر
شده غارت ز سرها چادر و معجر
غریباً وا
حرم داره میونِ شعله میسوزه
داره سجاد وسطِ خیمه میسوزه
غریباً وا
عمو عباس ببین زینب شد آواره
تهاجم شد بسوی گوش و گوشواره
غریباً وا
نه رحمی بر لباس پارهٔ ارباب
نه مونده هیچ سری بر پیکر اصحاب
غریباً وا
دو دختر گم شدن در بینِ این صحرا
خدا رحمی کنه بر عترت زهرا
غریباً وا
نه گهواره نه در خیمه لباسی موند
نه از اهل حرم دیگه اَثاثی موند
غریباً وا
عمو عباس کجایی ای آقای ما
ببین سیلی شده قوت و غذای ما
غریباً وا
صدای وا حسینا از تَهِ گودال
میاد میگه، بُنَیَّ بَد شدی پامال
غریباً
- شنبه
- 17
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 21:23
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور