شب یازدهم محرم (شام غریبان)

مرتب سازی براساس

حضرت زینب(س)شام غریبان -( کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد ) * سعید بیابانکی

1729
4

حضرت زینب(س)شام غریبان -( کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد ) پرده بر می‌دارد امشب، آفتاب از نیزه‌ها
می‌دمد یک آسمانْ خورشیدِ ناب از نیزه‌ها

می‌شناسی این همه خورشید خون‌آلود را
آه ـ‌ای خورشیدـ زخمی! رُخ متاب از نیزه‌ها

کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد
ماهتابْ از نیزه‌ها و آفتابْ از نیزه‌ها

ریگ‌ریگش هم گواهی می‌دهد روز حساب
کاین بیابان، خورده زخمِ بی‌حساب از نیزه‌ها

یال‌هایی سرخ و تن‌هایی به خونْ غلتیده است
یادگار اسب‌هایی بی‌رکاب از نیزه‌ها

آرزوی آب هم این جا عطش نوشیدن است
خواهد آمد «العطش»‌ها را جواب از نیزه‌ها

باز هم جاری‌ست این جا رودْرود از سینه‌ها
بس که می‌آمد صدای آبْ‌آب از نیزه‌ها

گر چه این جا موجْ‌موج تشنگی‌ها جاری است
می‌تراود چ

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 جواد شیخ الاسلامی

حضرت زینب(س)عصر عاشورا شام غریبان -( حرف سنگین است، سنگین؛ روضه‌خوان سربسته گفت: ) * جواد شیخ الاسلامی

2114
3

حضرت زینب(س)عصر عاشورا شام غریبان -( حرف سنگین است، سنگین؛ روضه‌خوان سربسته گفت: ) با صدای روضه‌خوان رفتم به جایی سوخته
روضه‌خوان می‌خواند اما با صدایی سوخته

باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر
واژه‌هایی آتشین، زلفِ رهایی سوخته

حرف سنگین است، سنگین؛ روضه‌خوان سربسته گفت:
کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته...

گفت: «می‌بینم یکی افتاده عریان» بعد گفت:
کودکانی مانده‌اند و خیمه‌هایی سوخته...

کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها
ذوالجناج آمد ولی با یال‌هایی سوخته...

هر چه تابیدی به دنیا، باز هم تاریک ماند
باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته

آخر کار است و باید ذکر «یا زهرا» گرفت
عطر زهرا می‌وزد از کربلایی سوخته...

شاعر : جواد شیخ الاسلامی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت زینب(س)عصر عاشورا شام غریبان -( فحش از دهان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای ) * محمود ژولیده

1778
2

حضرت زینب(س)عصر عاشورا شام غریبان -( فحش از دهان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای ) در مغربی که طبل اسارت دمیده شد
کار حرم دگر به جسارت کشیده شد

مشعل به دست‌ها به حرم حمله‌ور شدند
ناگه تمام آل عبا دربه‌در شدند

چون حال آسمان و زمین گشت بی‌قرار
حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار

با اهل بیت فاطمه مانند بنده‌ها
رفتار کرد دشمن بی‌دین به خنده‌ها

فحش از دهان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای
سَبّ از زبان‌شان نمی‌افتاد لحظه‌ای

آری صدای هلهله و سوت و قهقهه
پیچید تا کرانه‌ی صحرای علقمه

یک بی‌حیا چنان‌که امیرش اشاره کرد
مو می‌کشید و مقنعه را پاره‌پاره کرد

اما به جان فاطمه دفع خطر رسید
در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید

آن خانواده‌ای که نگهدار عصمت است
در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است

غارت‌زده ولی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زینب (س) شام غریبان روزیازدهم -( ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان ) *

1850
2

حضرت زینب (س) شام غریبان روزیازدهم -( ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان ) من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم

ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان
این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم

در کرببلا زینت آغوش نبی را
آوردم و غلطیده‌به‌خون دیدم و رفتم

ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم

یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت
چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم

چون همره ما هست سر غرقه‌به‌خونت
من یاد لب تشنه‌ی تو بودم و رفتم

بگسست اگر دشمن دون، ریشه‌ی دین را
با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم

بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود
من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم

رائی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

درد دل زینب -( شد شمر زقتلگه برون فهمیدم ) * اسماعیل تقوایی

2223
4

درد دل زینب  -( شد شمر زقتلگه برون فهمیدم ) درد دل زینب

شد شمر ز قتلگه برون، فهمیدم
آمد بسرم از آنچه می ترسیدم

با رفتن او به جستجویت رفتم
دیدم تن بی سر ترا نالیدم

در قتلگهت قرار من رفت زدست
رو سوی مدینه بی امان گرییدم

درد دل من زحد فزون شد وقتی
انگشت بریده ات برادر دیدم

جای رخ چون مهت عزیز زهرا
خونین رگ گردن ترا بوسیدم

تو گرمی جان من به دنیا بودی
برخیز بتاب بر من ای خورشیدم

از بعد تو شد هجوم بر اهل حرم
صد طعنه زدشمنان تو بشنیدم

آتش بزدند خیمه های حرمت
باران شدم وبه خیمه ها باریدم

جان پسرت علی بیفتاد خطر
مردانه برای حفظ او جنگیدم

در یاری کودکان وزنهای حرم
بر طبق سفارشات تو کوشیدم

ای کاش به زیر نعل مرکبهاشان
جای تن بی سر تو می

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شام غریبان -( نسیم حزن وزیده ، حسین چشم تو روشن ) * محمد جواد شیرازی

1130

شام غریبان  -( نسیم حزن وزیده ، حسین چشم تو روشن ) نسیم حزن وزیده ، حسین چشم تو روشن

شرر به خیمه رسیده ، حسین چشم تو روشن

.

تو رفتی و نشنیدی که خواهرت سر گودال

چقدر طعنه شنیده ، حسین چشم تو روشن

.

برای رأس تو بر نی رباب ضجه کشید و

سکینه سینه دریده ، حسین چشم تو روشن

.

قسم به عصمت زهرا ، کسی ز روز تولد

مرا اسیر ندیده ، حسین چشم تو روشن

.

که گفته است ؟! دروغ است این که حرمله اصلا

سرم هوار کشیده ، حسین چشم تو روشن

.

به زیر بوته ی خاری فدا شدند دو دختر

غریب و رنگ پریده ، حسین چشم تو روشن

.

رسیده صحبت غارت میان لشکر دشمن

به جسم چند شهیده ، حسین چشم تو روشن

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • سه شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 20:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

نوحه شام غریبان -( امشب در میان این دشت،خیمه های سوزان دارم ) * نجمه پور ملکی

2150
6

نوحه شام غریبان -( امشب در میان این دشت،خیمه های سوزان دارم ) امشب در میان این دشت،خیمه های سوزان دارم
با اشک یتیمان تو،من شام غریبان دارم

روی نیزه ها،سرت تابان است
چشم خواهرت،ز غم گریان است
اطراف حرم،پر از ساربان است

واویلا حسین 6

تک تک غنچه های حرم،زیر دست و پا افتادند
با دستان بسته ای گل،از مقتل عبورم دادند...واویلا

اولاد زنا،شراب آوردند
جای تسلیت،طناب آوردند
دلها خون شدند،ولی تاب آوردند

واویلا حسین 6

خداحافظ ای بی کفن،خداحافظ ای علقمه
فرصتم ندادند اما،عزادار تو فاطمه....یا حسین

زینب می رود،حلالش فرما
من را می برند،به شام بلا
همه آمدند،برای تماشا

واویلا حسین...6

شاعر : نجمه پور ملکی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شب یازدهم -( خیمه‌ها غارت شد و آتش گرفته معجری ) * مرتضی محمودپور

1761
3

متن شب یازدهم -( خیمه‌ها غارت شد و آتش گرفته معجری ) خیمه‌ها غارت شد و آتش گرفته معجری
ای خدا پرپر شده گلهای باغ حیدری

از میان دشت پر خون و بلا دیدم رسید
در کنار کشته‌ها، در بین مقتل مادری

داد میزد یا بنی یا بنی آمدم
با قد خم، خویش افکنده به روی پیکری

سیر کرد این باغ را با قامت بشکسته‌اش
تا رسید آخر کنار لاله های پرپری

لاله پرپر، یاس پرپر،نسترن پرپر شده
زائر گلها شده درآن میان نیلوفری

در میان قتلگه با قامت همچون کمان
روی نیلی را نهاده مادری برحنجری

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شام غریبان -( برگلان باغ ایمان شد شب شام‌غریبان) * رضا یعقوبیان

347

نوحه شام غریبان -( برگلان باغ ایمان شد شب شام‌غریبان) شام غریبان
برگلان باغ ایمان (2)
شد شب شام‌غریبان
شور محشر به پا گشته امشب
می زند بر سر و سینه زینب
آه و وایلتا زین مصیبت
********
پاره پیکر شاه دین است (2)
جسم اکبر بر زمین است
لاله های حسین گشته پرپر
اصغر و قاسم و عون و جعفر
آه و وایلتا زین مصیبت
********
هر شهیدی با تن چاک (2)
اوفتاده بر روی خاک
آتش کین زدند خیمه ها را
غم گرفته تمام فضا را
آه و وایلتا زین مصیبت
********
کربلا را غم گرفته (2)
عابدین ماتم گرفته
در کنار بدنهای پاره
ریزد از چشم زینب ستاره
آه و وایلتا زین مصیبت
********

  • چهارشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)گوش پاره/هر طرف هر غنچه ای پژمرده بود * محمود اسدی

985
1

(غزل)گوش پاره/هر طرف هر غنچه ای پژمرده بود هر طرف هر غنچه ای پژمرده بود
هر طرف نوباوه ای افسرده بود

یک طرف طفلی میان شعله سوخت
زیر دست و پا دو کودک مرده بود

دختری دستش به گوش پاره است
وای من از بس که سیلی خورده بود

شد کبود از تازیانه کتف طفل
کودکی از کعب نی آزرده بود

یک نفر درگیر انگشتر ولی
یک نفر معجر ز سرها برده بود
******
شائق

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شام غریبان -(اشکی مرا به شامِ مصیبت نمانده است ) * حسن لطفی

3025
1

شام غریبان -(اشکی مرا به شامِ مصیبت نمانده است ) اشکی مرا به شامِ مصیبت نمانده است
چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است
ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود
هرچند جانِ عرضِ ارادت نمانده است
ما را ببخش زنده اگر مانده‌ایم باز
گرچه نفَس گرفته و طاقت نمانده است
ما خسته‌ایم خسته‌تر از ماست دخترت
حالا که خیمه‌ای شبِ غارت نمانده است
ما خسته‌ایم خسته‌تر از ماست خواهرت
او مانده است حیف که قوَت نمانده است
ما خسته و رُباب ولی خسته‌تر زِ ما
عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است
در علقمه سپاهِ حرم مانده رویِ خاک
چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است
من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد
چیزی به غیرِ رختِ اسارت نمانده است

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شام غربیبان -(بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم) * حامد آقایی

1369
1

شام غربیبان -(بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم) بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم
با شمر و با سنانِ ستمگر کجا روم
همراه خواهرت شده چشمان پستِشان
از ترس دستِ دشمن و معجر کجا روم
با گریهاش آخرش از دست می رود
من با ربابِ بی علی اصغر کجا روم
درآتش خیام به صحرا دویده ایم
از بغض شهر شام، برادر کجا روم
زد تازیانه لحظه محمل سواری است
وقتی که نیست شانه اکبر کجا روم

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شام غریبان -(بگو چه چاره کنم این هزار ماتم را ) * حسن لطفی

1350

شام غریبان -(بگو چه چاره کنم این هزار ماتم را ) بگو چه چاره کنم این هزار ماتم را
هزار و نهصد و پنجاه زخم درهَم را
یکی‌یکی همهی خیمه‌ها در آتش سوخت
که من شروع کنم روضه‌ی محرم را
کمانِ حرمله من را رُباب را خم کرد
چگونه صاف کنم بی تو قامتِ خم را
امان دهند اگر ، خواهر تو میریزد
به رویِ معجر خود خاکهای عالم
به زیر آتش خیمه تَنِ شهیدان ماند
نشد که جمع کنم پاره‌های مبهم را
نشست خیمه‌ای از شعله بر سر طفلت
بگو چه چاره کنم "عمه سوختم" را
صدای ضجه‌ی هشتاد و چند خانوم است
که گرد خویش ندیدند هیچ مَحرم را
اگرچه سعی نمودم فقط مرا بزنند
خدا بخیر کند ضربه‌های محکم را

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شام غریبان -(بیا شامِ غریبون و به پاش کُن) * حسن لطفی

1310
1

شام غریبان -(بیا شامِ غریبون و به پاش کُن) بیا شامِ غریبون و به پاش کُن
بیا خاکی سرِ ما تو عزاش کُن
بیا چشم انتظارِ توست زینب
سوار ناقه‌ی نامحرماش کن
شب است تویِ آتیش خیمه تا سوخت
دلِ زینب تو این هول و بلا سوخت
بیا آقا کمک کن دست تنهاست
کمک کُن موی دختر بچه‌ها سوخت

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

ناله -(بگذار ناله از جگر خود برآورم ) * حسن لطفی

1197

ناله -(بگذار ناله از جگر خود برآورم ) بگذار ناله از جگر خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم
وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم
جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم
باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را
از زیر خارهای بلا پرپر آورم
باید كه چند كودك ترسیده ی تو را
از خیمه های مانده در آتش در آورم
تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم
باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم
پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم
نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد
باید روم به علقمه آب آور آورم
گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادر

  • پنج شنبه
  • 24
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه شام غریبان -(از خیمه ها میکشد آتش زبانه) * امیر عباسی

2176
1

نوحه شام غریبان -(از خیمه ها میکشد آتش زبانه) از خیمه ها میکشد آتش زبانه
امان از ضرب سیلی و تازیانه
کودکان آواره با ناله و آه
حجت بن الحسن آجرک ا...
واویلا واویلا واویلا واویلا...

در فکر قتل و غارت دشمن دین است
در خیمه ای سوزان زین العابدین است
میگرید از غم هجر ثارُالله
حجت بن الحسن آجرک ا...
واویلا واویلا واویلا واویلا...

  • پنج شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر شام غریبان -(به دشت کربلا عجب شوری به پاست ) * امیر عباسی

1014
1

شعر شام غریبان -(به دشت کربلا عجب شوری به پاست ) به دشت کربلا عجب شوری به پاست
تمام خیمه ها میان شعله هاست
سر ها بر نیزه ها،آه واویلتا
آه و وایلتا...

بوَد با حاجتی به درد و غم قرین
میان خیمه ای ،امام العارفین
میباشد غم یارش،زینب پرستارش
آه و واویلتا...

تمام کوکان به آه و چشم تر
بهانه میکنند که عمّه کو پدر
جانش آید بر لب،وای از دل زینب
آه و واویلتا...

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)اشک و خون در غم تو جاری از هر دو عین * محمود اسدی

749

(نوحه)اشک و خون در غم تو جاری از هر دو عین اشک و خون در غم تو جاری از هر دو عین
من چسان در این شام غریبان حسین
بی کس و یاورم یوسف بی سرم
واحسینا

یا اخا بعد تو به ما جسارت شده
چادر و معجر فاطمه غارت شده
خواهرت یا حسین مانده تنها حسین
واحسینا
******
شائق

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

بارها کرده سوال عمه، عمو عباسم -(خبر از سوختن خیمه و معجر دارد ؟) * نعیمه امامی

616

بارها کرده سوال عمه، عمو عباسم -(خبر از سوختن خیمه و معجر دارد ؟) بسم رب الحسین علیه السلام

خیزران را اگر

کاروان می رود و داغ به حنجر دارد

ساربان بر سر نی ، لاله ی پرپر دارد

آیه در آیه قرائت شده جسمی که به تن

کهنه پیراهنی از سوره ی کوثر دارد

سینه سنگین شده در گودی مقتل ای وای

خنجری سمت گلو ... شمر چه در سر دارد ..!

این غریبی که چنین زیر سم اسبان است...

زینت دوش نبی بود... ؟ که باور دارد... ؟

بر پریشانی گیسوی تو می زد شانه

گرچه بر جان و تنش زخم ، مکرر دارد

بارها کرده سوال عمه، عمو عباسم

خبر از سوختن خیمه و معجر دارد ؟

مشک را بر لب عطشان گره زد، آه ... نشد

چه کسی ساقی بی دست به لشکر دارد..!؟

چوبه ی محمل و پیشانی بشکسته ی من

این زبانی است که در معرکه ، خواهر دارد

نعیمه امامی اشلق ,۱۵ اردیبهشت۹۸

  • چهارشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • نعیمه امامی اشلق
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شام غریبان_بود شام دهم شام غریبان * اسماعیل تقوایی

590

شام غریبان_بود شام دهم شام غریبان شام غریبان
بود شام دهم شام غریبان
غریبانی غمین وزار وحیران

شب بی غمگساری های زینب
شب بغض وشب اشک یتیمان

شب امن یجیب خیمه آمد
درخشد زیر مه جسم شهیدان

هجوم نانجیبان بر حرمها
زنان وکودکان زآنها گریزان

فرار کودکانی پابرهنه
امان از تیزی خار مغیلان

شب اول که زینب بی حسینست
عزاداری کند بهر عزیزان

شبی که آتشِ در خیمه هاشد
برای بیکسان شمع شبستان

شب نامردی وشام جسارت
شب غارتگران نامسلمان

چه سازد زینب اندر این شب تار
به دنبال یتیمان در بیابان

ندارد خواب امشب این عقیله
به دل دارد غم‌های فراوان

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 01:45
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

شام غریبان امام حسین(ع) -(وادیِ دشت بلا امشب چـه طوفانی شده) * رامین محمد زاده

549

شام غریبان امام حسین(ع) -(وادیِ دشت بلا امشب چـه طوفانی شده) وادیِ دشت بلا امشب چـه طوفانی شده
در سِپِهر نینوا خورشید قربانی شده

پیکـرِ صد پاره‌ی خورشیـد آل مصطفی
از حرارت داغ و داغ و داغ و سوزانی شده

آسمان بـر دشتِ طَف ماه و ستـاره ریخته
کربلایِ لخته لخته خون ، چـراغـانی شده

چه‌ستاره؟ این گُلِ پَر پَر حسین فاطمه است
کربـلا از عطر خونش مست و عرفانی شده

همچوقرآن‌صفحه‌صفحه‌پیکرش ازهم گُسست
بنگر این دشت بلا ، اینجا چه قـرآنی شده

هر که یک صفحه دریـده از کتـاب پیکرش
بی گمان بـر این تَنِ صد پاره مهمانی شده

گـرگ‌های بی حیـا و وحشـی انسان نُمـا
اصل دین را ذِبح کردند ،چونکه شیطانی شده؟

کـربـلا سیـراب شـد از ثـار ثـاراللهیـان
حال مستم زان سبب زار و پـریشـانی شده

  • چهارشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زبانحال حضرت زینب(س) شام غریبان -(امان امان از غربت و غصه ی جانکاه) * الیاس محمدشاهی

803

زبانحال حضرت زینب(س) شام غریبان -(امان امان از غربت و غصه ی جانکاه) بند اول

امان امان از غربت و(غصه ی جانکاه3)
خواهره تو جای نفس(هی میکشه آه3)

هَمهَمه شد دوروبرت، سنگ میزدن بر پیکرت
رفتی تو گودال
سنان پست بی حیا،با نیزه میزه بی هوا
میونه جنجال

ریخته رو خاکا،خونه تن تو
بردن غنیمت پیرهن تو

(واویلتا2آه وواویلا3)

بند دوم

از روی تل میدیدمت(به زیره خنجر3)
دیدم کناره بدنت(افتاده مادر3)

به زیره دشنه ی جفا،میزدی دست و پا اخا
عزیز خواهر
تارفت سرت به نیزه ها،مارو زدن حرومیا
خیلی برادر

آتیش زدن به خیمه های تو
ریختن به دوره دخترای تو

(واویلتا2آه وواویلا3)

بند سوم

تو اهل‌بیت نبود داداش(حرف حقارت3)
زینب با شمر و حرمله (میره اسارت3)

کوچه های کوفه وشام،خواهرتو سنگ روبام
آبرو ریزی
مجلس اَغیاروای من،میون اَنظار وای من
حرف کنیزی

بزم شراب ودختره حیدر
رأس بریده زینب مضطر

(واویلتا2آه وواویلا3)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه و زمینه ی شب شام غریبان * مرتضی محمودپور

504

زمزمه و زمینه ی شب شام غریبان ◾زمزمه ی شام غریبان

◾بنداول
شب شام غریبان حسین است
حسین فاطمه نور دو عین است
غریبم وا غریبم واغریبم (۲)

◾بنددوم
گرفت آتش تمام خیمه هایم
ببین تنها میان کربلایم
حسینم بی کفن روی زمین است
به درد و غصه امشب مبتلایم
غریبم وا غریبم وا غریبم

◾بندسوم
رباب از داغ اصغر بیقرار است
ز سیلی چشم طفلان تار تار است
سکینه تشنه لب آبی نخورده
ز آتش گلشن من بی بهار است

  • پنج شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه و زمینه ی شب شام غریبان * مرتضی محمودپور

723
2

زمزمه و زمینه ی شب شام غریبان ◾زمزمه ی شام غریبان

◾بنداول
شب شام غریبان حسین است
حسین فاطمه نور دو عین است
غریبم وا غریبم واغریبم (۲)

◾بنددوم
گرفت آتش تمام خیمه هایم
ببین تنها میان کربلایم
حسینم بی کفن روی زمین است
به درد و غصه امشب مبتلایم
غریبم وا غریبم وا غریبم

◾بندسوم
رباب از داغ اصغر بیقرار است
ز سیلی چشم طفلان تار تار است
سکینه تشنه لب آبی نخورده
ز آتش گلشن من بی بهار است

  • پنج شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب دوازدهم * مرتضی محمودپور

3702
3

نوحه سینه زنی شب دوازدهم ◾نوحه سینه زنی شب
◾شب یازدهم محرم
◾شب دوازهم شهادت امام سجاد(ع۹

◾بنداول
وارث کربلایی شاهد نینوایی
باتن خسته امشب همچو نی درنوایی
با تن لاله گونی
راوی دشت خونی(۲)
واغریبا غریبا واغریبا غریبا(۳)

◾بنددوم
بر زمین مانده جسم قاسم و عون جعفر
روی خاک غریبی جسم عباس و اکبر
کودکان در بیابان
با دوچشمان گریان(۲)
واغریباغریبا واغریبا غریبا(۳)

◾بندسوم
خیمه ها گشته غارت ای علمدار لشکر
هر چه بوده ربودند از حرم حتی معجر
وای از این غصه و غم
وای از شور ماتم(۲)
واغریبا غریبا واغریبا غریبا (۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • جمعه
  • 29
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شام غریبان امام حسین(ع) -(برادر آتش از تو،‌ خَرمن از من) *حاج علی انسانی

337
2

شام غریبان امام حسین(ع) -(برادر آتش از تو،‌ خَرمن از من) برادر آتش از تو،‌ خَرمن از من
ز داغت اشک دامن دامن از من

ببین سهم من و گرگان کوفی
از آنان یوسف و پیراهن از من

شده انگشت بی انگشتر از تو
هزاران طعنۀ اهریمن از من

تو با صد زخم خندیدی به قاتل
ولیکن خنده‌های دشمن از من

تو در گودال و من بالای گودال
ز تو جان دادن و جان کندن از من

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شام غریبان امام حسین(ع) -(کربلا شد ، خیمه سوزان / گشته زینب ، موپریشان ) * رضا تاجیک

162

شام غریبان امام حسین(ع) -(کربلا شد ، خیمه سوزان / گشته زینب ، موپریشان ) کربلا شد ، خیمه سوزان / گشته زینب ، موپریشان
زینب امشب غصه دار و دل غمین است
فکر و ذکرش جان زین العابدین است
آسمان غرق باران است‌ - مادرش دیده گریان است
بر زمین شاه عطشان است ۲
یا حسین یا عزیز الله ۴

شامیان در ، فکر غارت / گرم ظلم و ، هتک حرمت
شام عاشورا شده اوج عذاب است
آب آزاد است و لب تشنه رباب است
قلب او خسته و مضطر - ناله اش: ای گل پرپر
پس کجاست علی اصغر ۲
یا حسین یا عزیز الله ۴

خیمه های ، بی علمدار / بین آتش ، شد گرفتار
هر طرف یک معجری آتش گرفته
دامن یک دختری آتش گرفته
در آتش شاخه های یاس - خیمه ها می کند احساس
نبود سایه ی عباس ۲
یا حسین یا عزیز الله ۴

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شام غریبان -(چراغ راهم اِى ، مه جهانتابم ) * علی صالحی

129

نوحه شام غریبان -(چراغ راهم اِى ، مه جهانتابم ) چراغ راهم اِى ، مه جهانتابم ۲
در اين شب تاريک ، تو را نمى يابم ۲
سلالهء زهرايى - كجاى اين صحرايى ۲
(حسين حسين واويلا) ۲

چگونه بشناسم ، تو را شهيد من ۲
نه سر به تن دارى ، نه كهنه پيراهن ۲
ميان صدها پيكر - كنم چه خاكى بر سر ۲
(حسين حسين واويلا) ۲

ببين شده دستم ، چه زخمى و پُر خون ۲
ز پيكرت شمشير ، كشيده ام بيرون ۲
شده عذاب خواهر - مصيبت انگشتر ۲
(حسين حسين واويلا) ۲

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اشعار شب یازدهم محرم،(خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده) *

21488
125

اشعار شب یازدهم محرم،(خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده) خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم

از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده

پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین

امشب اما جای او آتش علمدارم شده

ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز

مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند

در شب تنهائیم تنها همین یارم شده

من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع

از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده

بس که اشک آیدبه چشمم خواب شب راراه نیست

دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟

جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت

مردم چشمان من تنها وفا دارم شده

گر گلستان ش

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شام غریبان،(اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است امشب) *

8554
12

اشعار شام غریبان،(اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است امشب) اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است امشب

طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب

برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن

که زینب بی تو چون در ذکر یا رب یا رب است امشب

جهان پر انقلاب و من غریب ، این دشت پر وحشت

تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

صبا از من به زهرا( س) گو بیا ، شام غریبان بین

که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب

شاعر:حامد خاکی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد