شب یازدهم محرم (شام غریبان)

مرتب سازی براساس
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت امام حسین(ع) -(برخاک کربلاست اگرپیکرحسین) *استاد سید هاشم وفایی

658

متن شعر حضرت امام حسین(ع) -(برخاک کربلاست اگرپیکرحسین) برخاک کربلاست اگرپیکرحسین
امشب رسیده است به کوفه سرحسین

ای آسمان بنال که ازظلم کوفیان
خاکستر تنورشده بسترحسین

سرخ است گرکه خاک زخون گلوی او
خاکستری شده ست رخ انورحسین

امشب شب زیارت وشام عزابود
بنشسته درمحیط غمش مادرحسین

آهسته تربنال دل من، که فاطمه
احیاگرفته است کنار سرحسین

خون ازلبان اطهراوپاک می کند
گلبوسه می زند به رخ اطهرحسین

خوناب می کند به روی خاک غم روان
اشکی که می چکد به روی حنجرحسین

درمحفل غمی که به پاکرده فاطمـه
خالی ست جای خواهرغمپرور حسین

پرپرشده ست گرچه«وفایی»وجوداو
شاداب مانده است گل باورحسین

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

-(کی سنگ زده به پیشونیت شکسته ابروی تو رو) * نعیمه امامی

752
2

-(کی سنگ زده به پیشونیت شکسته ابروی تو رو) درد دل

خوش اومدی بابا جونم به این خرابه ی پر آه

چشم به راهت مونده بودم امیر بی یار و سپاه

بذار ببوسم بابا جون هزار دفه روی تو رو

کی سنگ زده به پیشونیت شکسته ابروی تو رو

چقدر لبات ترک داره هنوزم تشنه ای بابا

منتظری آب بیاره ساقی دشت کربلا ..؟

نم نم اشکام می باره رو خشکی لبای تو

کاش می تونست آب بیاره دخترکت برای تو

توی حرم پیچیده بود قول داده سقا به بابا

زود برمیگرده از فرات عمو به سمت خیمه ها

بعد از علمدار سپاه... تا افتادی تو قتلگاه

شکسته شد قلب حرم شکسته شد حرمت شاه

وقتی نیومدی بابا آتیش زدن به خیمه ها

آواره شد اهل حرم رو خار و خاشاک بلا

سرت و دیدم باباجون ... هی می دویدم باباجون

پام گیر می کرد به زنجیرا ... نمی رسیدم بابا جون

چشمام به نیزه بود بابا گم نکنم نگاهتو

تو کربلا جا نمونه دختر بی پناه تو

کاش یه کمی آروم می رفت اون نیزه دار بی حیا

آخه نمی تونن بیان پا به پای تو بچه ها

با دستای بسته می برد تو کوفه دشمنت مارو

هلهله کردن تا دیدن قافله اسیرا رو

گلایه ای نمی کنم درد و دلم زیاده

خار بیابون و منم ... با پاهای پیاده

با دستهای بسته می رم با پر بشکسته می رم

از ظلمت شام بلا غریب و دلخسته می رم

توی خرابه پیچیده عطر گل یاسی کبود

قدش خمیده چادرش خاکی (سوخته) و پاره پاره بود

شبیه مادرت شدم دست میگیرم به دیوار

میخوام برم با فاطمه بابا خدانگهدار

بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین

نعیمه امامی اشلق. شهریور1398

  • چهارشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • نعیمه امامی اشلق
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

شام غریبان -(چرا زينب پريشان است امشب) * سیدبشیر حسینی میانجی

1195

شام غریبان -(چرا زينب پريشان است امشب) چرا زينب پريشان است امشب
مگر شام غريبان است امشب
گرفته پرچم عبّاس بر کف
نگهبان يتيمان است امشب
رقيّه در میانِ خيمه ی غم
عزادار شهيدان است امشب
نه معجر دارد و نه گوشواره
چو گل سر در گريبان است امشب
رباب از اصغر خود دور گشته
ملول و زار و حيران است امشب
ز هجر اکبرش ليلای مضطر
چو مجنون در بيابان است امشب
تب بيمار حکمت پر تعب شد
که گويا جسم بی جان است امشب
حسين در خانه خولیّ ملعون
هزار افسوس مهمان است امشب
سر فرزند در آغوش مادر
الهی اين چه هجران است امشب
«بشير»ا نوحه بنويس و نوا کن
که پيغمبر نواخوان است امشب

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اشعار شام غریبان امام حسین به صورت مدح و مصیبت-(ای غریبی که تو را در دل عالم وطن است) *

13466
9

اشعار شام غریبان امام حسین به صورت مدح و مصیبت-(ای غریبی که تو را در دل عالم وطن است) ای غریبی که تو را در دل عالم وطن است
هر کجا انجمنی هست ز داغت سخن است
انبیا را ز لب خشک تو دل آب شده است
اولیا را سخن تشنگی ات بر دهن است
بی کفن گر تن صد چاک تو بر خاک بماند
پرده پرده دل عشاق تو را پیرهن است

به کسانی که فکندند به بالای تو سنگ
کعبه و سعی و صفا، حِلّ و حرم، ریگ زن است
تو کریمی و کریمان همه مسکین درت
تو حسینی و صفاتت حَسن اندر حَسن است
دشمنان سعی به خاموشی نورت دارند
بی خبر زین که همین نام تو دشمن شکن است
این حدیث است که در حشر بود اهل بهشت
هر که را ذرّه ای از تربت تو در کفن است
دل هر ذره چو خورشید ز داغت سوزان
وزعطش در دل هر قطره غمت موج زن است
بنوشته است به هر برگ گلت وای حسین

  • چهارشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 22:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اى زمين كربلا -(اى زمين كربلا، من ياسمن گم كرده ام ) *

28411
121

اى زمين كربلا -(اى زمين كربلا، من ياسمن گم كرده ام ) اى زمين كربلا
اى زمين كربلا، من ياسمن گم كرده ام
سوسن و نسرين و ياس و نسترن گم كرده ام

اى زمين كربلا، در زير تيغ و نيزه ها
هم گل و هم بلبل شيرين دهن گم كرده ام
اى زمين كربلا، در اين ديار پر بلا
پيكرى صد چاك و بى غسل و كفن گم كرده ام
اى زمين كربلا، من زينب غمديده ام
كه حسينم را در اين دشت محن گم كرده ام
اى زمين كربلا، قلب پر از داغم ببين
من چراغ لاله در صحن چمن گم كرده ام
من غريب اين ديارم، اى زمين كربلا
كه در اينجا، خسرو دور از وطن گم كرده ام
آب شد شمع وجودم، ز آتش داغ حسين
در بر پروانه، شمع انجمن گم كرده ام
آنكه بودى خاتم ختم رسولان را، نگين
من در اين صحرا، ز جور اهرمن گم كرده ام

  • جمعه
  • 11
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار شب یازدهم ماه محرم،(بسوز ای دل، بسوز ای دل،) *

8343
13

اشعار شب یازدهم ماه محرم،(بسوز ای دل، بسوز ای دل،) بسوز ای دل، بسوز ای دل،

شب شام غریبان است

به صحرا بی کفن امشب

تن پاک شهیدان است

ای دل بسوز امشب

وای از دل زینب

*****
بسوز ای دل، بسوز ای دل،

که زهرا، مو پریشان است

دلش دریای خون است و

گلش نقش بیابان است

ای دل بسوز امشب

وای از دل زینب

*****
بسوز ای دل، بسوز ای دل،

زمین از خون گلستان است

شب است اما، تنور

مطبخ خولی، چراغان است

ای دل بسوز امشب

وای از دل زینب
*****
بسوز ای دل، بسوز ای دل،

به یاد غنچه ی پرپر

بسوز ای دل، که خوابش

برده در صحرا علی اصغر

ای دل بسوز امشب

وای از دل زینب

*****
بسوز ای دل، که پرپر

لاله های باغ یاس است

فرات و علقمه رنگین

ز خون سرخ عباس است

ای دل بس

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شام غریبان امام حسین(ع) همراه سبک سنتی - ( خدایا این شام روز عزا یا غروب شب عید قربان است) *حاج مهدی خرازی

7080
13

اشعار شام غریبان امام حسین(ع) همراه سبک سنتی - ( خدایا این شام روز عزا یا غروب شب عید قربان است) خدایا این شام روز عزا یا غروب شب عید قربان است
زمینِ صحرای کرب وبلا صحنه صحنه زخون لاله باران است
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب

بنال ای دخت رسول خدا ای حبیبه ی حق مادر قرآن
که از سنگ و تیغ و تیر و سنان پاره پاره شده پیکر قرآن
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب

غبار صحرا شده کفن و آب غسل تنش اشک پیغمبر
کنار آن جسم غرقه به خون یک طرف پدر و یک طرف مادر
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب

بگردید ای اهل بیت نبی این سیاهی شب دشت و صحرا را
بجویید از زیر بوته ی خار دسته های گل باغ زهرا را
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب

رود خون از گوش

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شام غریبان امام حسین(ع)-(شام غریبان گل های باغ طاها است)به همراه سبک سنتی *

4154
7

اشعار شام غریبان امام حسین(ع)-(شام غریبان گل های باغ طاها است)به همراه سبک سنتی شام غریبان گل های باغ طاها است
گل های پرپر شده از گلزار زهراست
مانده عریان در بیابان
جسم شاه شهیدان (2)

فریاد وا محمدا آید ز طفلان
زینب بود امشب پرستار یتیمان
مانده عریان در بیابان
جسم شاه شهیدان (2)
یا بن الحسن در کربلا بنما نظاره
بین جسم هفتاد و دو تن شد پاره پاره
مانده عریان در بیابان
جسم شاه شهیدان (2)

حاج مهدی خرازی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

شعر شام غریبان -( عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم ) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

3899
4

شعر شام غریبان -( عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم ) عمه جان دیشب به لب آوای دیگر داشتیم
سایه مهر پدر پیوسته بر سر داشتیم
تا که بابا بود از دشمن به دل بیمی نبود
گرچه از سوز عطش ما دیده تر داشتیم
خیمه ها راهی برای یورش دشمن نداشت
تا عموئی همچو عباس دلاور داشتیم
گیسوی ما را خبر از این پریشانی نبود
تا که دل ما را در کمند زلف اکبر داشتیم
تا که قاسم بود ما را خاطری آسوده بود
هم عنانی همچو عبدالله و جعفر داشتیم
در کنار گاهواره ذبا وجود تشنگی
ذکر با قنداقه شش ماهه اصغر داشتیم
تا که بابا بود ما را صورت نیلی نبود
گرچه داغ سیلی و رخسر مادر داشتیم
قصه میخ در و گنجینه اسرار را
نقش لوح سینه گدلهای پرپر داشتیم
تازیانه خوردن ما را کسی باور نداشت
گرچه بر بازوی

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن روضه شام غریبان -( از دل بی شكیب می خوانم ) *

4915
3

متن روضه شام غریبان -( از دل بی شكیب می خوانم ) از دل بی شكیب می خوانم
مثل ابن شبیب می خوانم
بس كه مضطر شده دل زارم
ذكر اَمَّن یجیب می خوانم
كی داره روضه می خونه امشب،امشب كی اَمَّن یجیب گرفته دور زینب
سر نهادم به دامن خیمه
یه سئوال بپرسم رد شم،كدوم خیمه؟
سر نهادم به دامن خیمه
از حسین غریب می خوانم
اولین شبی است كه حسین رو از من جدا می كنند
از غریبی كه در دل گودال
شده شیب الخضیب می خوانم
***
شب نوحه شب گرفتاری است
دوستان موقع عزاداری است
تازه عزا شروع شده،بدون مقدمه برم،می دونم اشك داری
آتش از خیمه ها زبانه گرفت
شادی ام را غم زمانه گرفت
بر خلاف قطا كه لانه نداشت
مرغ غم در دل آشیانه گرفت
باز گلچین پست گل ها را
زیر سیلی و تازیانه گرفت
هرچه خل

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شب یازدهم شام غریبان -( در دلش گم شده آهی و نگاهی باقی است ) *

2044
5

شب یازدهم شام غریبان -( در دلش گم شده آهی و نگاهی باقی است ) در دلش گم شده آهی و نگاهی باقی است
همه رفتند غمی نیست که شاهی باقی است
تا به زینب نگهش رفت دلش قرص شدو
زیر لب زمزمه میکرد سپاهی باقی است

از همانجا وعده سوغات و خلعت دادند
از همانجا به سنان بن انس خط دادند
که زمین خورد سواری و النگوها ریخت
پدری را جلوی خیمه خجالت دادند

آنکه آورد برای سرش آن خنجر را
به شفاعت برد عمامه پیغمبر را
اگر آن مرد فقط لحظه ای فرصت میداد
بخدا هدیه خودش میداد انگشتر را

چقدر بر سر نعلین و سپر دعوا شد
سر شمشیر پیمبر چقدر دعوا شد
پیش چشمان جگر گوشه او ، دختر او
سر این پیکر بی جان پدر دعوا شد

میبرند از او ولی با روی ننگین میبرند
چکمه و عمامه و انگشتر و زین میبرند
در ازای آ

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س) شام غریبان -( سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته ) * محمد مهدی سیار

2993
4

حضرت زینب(س) شام غریبان -( سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته ) سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته

چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته

چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده

که حکایت میکند از نینوایی سوخته

بند بندش از جدایی ها شکایت میکند

روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته

روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب

پیش روی کاروان آشنایی سوخته

روضه میخواند از آن نی، آه، آه...آن نی که خورد

بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته

این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری

غرقِ در خون در میان بوریایی سوخته

دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا

نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته

تکه تکه در عبا آیینه روی نبی

آیه تطهیر میخواند کسایی سوخته

دختری چیده ست یک دامن گل ا

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

روضه حرکت کاروان از کربلا -( نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده ) * سید پوریا هاشمی

4400
17

روضه حرکت کاروان از کربلا -( نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده ) نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده

کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روى صحرا مانده

بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده

ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده

چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً
بس که از دور تنش مثل معما مانده

باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله ى وا مانده

برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده

ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده

شاعر : سید پور

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شام غریبان -( نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم ) * رضا حاج حسینی

2819
5

شام غریبان -( نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم ) نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم

تو را نه از صدای دل‌نشین روزهای قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم

تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم

قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم

غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم

شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را
به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم

تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری
به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم

اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم... سکینه... دخترت... شناختی؟

شاعر : رضا حاج حسینی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب شام غریبان -( ای وای،شام غریبان شده ) * صادق اویسی

4748
5

دانلود متن و سبک زمینه شب شام غریبان -( ای وای،شام غریبان شده ) ای وای،شام غریبان شده،مهدی زهرا از این،غصه پریشان شده
ای وای،آتیش گرفته دلا، برای اهل حرم، شبیه این خیمه ها
داره میبینه خواهری، به روی نیزه ها، سر حسینو
یادش، نمیره شمرو که، میبرید از قفا، سر حسینو
دیگه این ناله، میشه ذکر لب
زینب یازینب، زینب یازینب
"زینب یازینب"
حالا، وقت اسیری نبود، شدن هراسون همه، میون آتیش و دود
میگه، با یه دل بیقرار، حضرت سجاد؛عمه، عَلَیکُنَّ بِالفَرار
دیگه، چیزی نمونده و، تمومه خیمه ها، رفته به غارت
رسید، وقت بی حرمتی، وقت جسارت و، وقت اسارت
امشب روی نی، ارباب گریونه
شاید با ناله، داره میخونه
"زینب یا زینب"

شاعر : صادق اویسی

منبع: گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود متن و سبک نوحه شام غریبان -( هر دل غمدیده از غم شعله ها افروزد امشب ) * امیر عباسی

6244
3

دانلود متن و سبک نوحه شام غریبان -( هر دل غمدیده از غم شعله ها افروزد امشب ) هر دل غمدیده از غم شعله ها افروزد امشب

در میان وادیِ طَف خیمه ها می سوزد امشب

بی سر افتاده به صحرا

پیکر فرزند زهرا

آه و واویلا ، واویلا

******

یک طرف آن قوم ملعون فکر ظلم و فکر غارت

یک طرف طفلی سه ساله فکر یک لحظه زیارت

در میان اوج غمها

او شده دلتنگ بابا

آه و واویلا ، واویلا

******

در میان خیمه های آتشین در آن شب تار

حضرت زین العباد است مضطر و محزون و بیمار

ناله دارد از غم یار

زینبش گشته پرستار

آه و واویلا ، واویلا

******

گفته زینب از غریبی تو کجایی نور عینم

مانده ام تنهای تنها یاریَم بِنما ای حسینم

امشبی با قلب خسته

نافله خوانم نشسته

آه و واویلا ، واویلا

شاعر : حاج امیر

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 02:46
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

حضرت زینب(س)شام غریبان روز یازدهم -( خواهم همه‌ی عمر کنار تو بمانم ) *استاد سید رضا موید

2930
4

حضرت زینب(س)شام غریبان روز یازدهم -( خواهم همه‌ی عمر کنار تو بمانم ) ما را به سر کوی تو اعدا نگذارند
خواهیم بمانیم در اینجا نگذارند

زینب ز تو ای جان برادر نکند دل
اعدا بگذارند اگر یا نگذارند

خواهم همه‌ی عمر کنار تو بمانم
اما چه توان کرد که اعدا نگذارند

ای مَحرم دل تا غم دل گویم از این بیش
آوَخ که مرا پیش تو تنها نگذارند

شب می‌رسد و قافله در حال رحیل است
زین بیش دگر پیش تو ما را نگذارند

رفتم من و داغ تو و هجر همه‌یاران
یک‌لحظه من ِ دل‌شده را وا نگذارند

گفتی نکنم گریه به شیون ز فراقت
اما چه کنم شورش غم‌ها نگذارند

دانی چه کسان یار حسینند مؤید
آنان‌که به جز در ره او پا نگذارند

شاعر : استاد سید رضا موید

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دودومه شام غریبان -( آتش به خیام پسر فاطمه افتاد ) * صادق اویسی

1381

دودومه شام غریبان -( آتش به خیام پسر فاطمه افتاد ) آتش به خیام پسر فاطمه افتاد
امان از دل زینب

بر راس بریده نظر فاطمه افتاد
امان از دل زینب

شاعر : صادق اویسی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)درسینه نمانده است برای من جز دود آه * محمود اسدی

1094

(نوحه)درسینه نمانده است برای من جز دود آه درسینه نمانده است برای من جز دود آه
من بین خیمه ولی تو درمیان قتلگاه
ای دلبرم دلم شکسته است
عدو رهم ز کینه بسته است
رفته رمق ز زانویم حسین
امشب نماز من نشسته است

حسینم ای عزیز زینب
****
نمانده ستاره ای میان هفت آسمانم
غیر ازغم به خیمه ها کسی نگیرد نشانم
ای سایه ی سرم ببین حسین
عزیز مادرم ببین حسین
بی تو حرم غارت شدو منم
بدون معجرم ببین حسین

حسینم ای عزیز زینب
******
در دست این ناکسان سر تو را من دیده ام
میدانی چها اخا از بعد تو کشیده ام
ببین که از غمت خمیده ام
خسته شدم ازبس دویده ام
عدو سر تو را برید و من
سربسته گویمت بریده ام

حسینم ای عزیز زینب
******
شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمزمه شام غريبان .به سبك : سر روى نيزه اصلا خبر دارى -(فرياد از اين غصه داد از اين زمونه عاشورا گذشت و شام غريبونه) * اصغر چرمی

1483
1

زمزمه شام غريبان .به سبك : سر روى نيزه اصلا خبر دارى -(فرياد از اين غصه داد از اين زمونه عاشورا گذشت و شام غريبونه) فرياد از اين غصه
داد از اين زمونه
عاشورا گذشت و
شام غريبونه

جن و ملك دارن
مى زنن به سينه
تا بنىَّ مى گه
بانوى مدينه

چه مرحمى بايد
رو داغش بذاريم
خدا مى دونه كه
ما هم عزاداريم

از ميون كوفه
بين يه مُش ت نامرد
كاشكى يكى بود كه
تو رو كفن مى كرد

حيف از حسينى كه
دور از وطن مونده
صاحبه بهشه
كه بى كفن مونده

آسمون بايد هم
اينجورى بگيره
موقعى كه خورشيد
رو زمين بميره

زينب داره مى گه
مسبب الاسباب
تو رو خدا پاشو
زينبت و درياب

پاشو علمدار
خوشگل با غيرت
ببين محرماتو
تو رخت اسارت

تو رو خدا پاشو
پاشو علمدارم
فك ر نكنن تنهام
بى كس و بى يارم

خواهزت بميره
واسه چشم پارت
دور ديدن چشاتو
ريختن واسه غارت

بى

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:53
  • نوشته شده توسط
  • اصغر چرمی
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

دو دمه دسته های عزاداری شام غریبان -(اشک یتیمان حسین و خنده ی قاتل ) * حسین رئوفی

1291

دو دمه دسته های عزاداری شام غریبان -(اشک یتیمان حسین و خنده ی قاتل ) اشک یتیمان حسین و خنده ی قاتل
شام غریبان حسین و آتشِ این دل
آه ، وای از بی کسی های زینب
وای از قتلگاه تو امشب
یا حسین شهید بی کفن ٢
خیمه و طفل و دل زینب هر سه بسوزد
دخترکی به قتلگاهت دیده بدوزد
آه ، یادش می رود کعب نی را
تنها ناله اش بابا بابا
یا حسین شهید بی کفن ٢

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شام غریبان -(به نیزه‌دار بگو نیزه را تکان ندهد ) * حسن لطفی

2594
1

شام غریبان -(به نیزه‌دار بگو نیزه را تکان ندهد ) به نیزه‌دار بگو نیزه را تکان ندهد
به کودکی که به خوابِ خوش است جان ندهد
رُباب بندِ طناب و خدا کُنَد امشب
به این بُریده نفَس بچه را نشان ندهد
برایِ بردنِ یک سر چقدر خورجین است
بگو سنان که تو را دستِ این و آن ندهد
حرامی آمده سمتِ حرم دعایی کن
که دخترانِ تو را دستِ خیزران ندهد
بگو چه‌کار کنم زیر آتشِ خیمه
که خیمه‌ای که می‌اُفتد به کَس امان ندهد
بگو چه کار کنم تا نسوزد این دختر
که شعله فرصتِ ماندن به گیسوان ندهد
خدا کُنَد که یتیمی که راه گم کرده
به زیرِ بوته‌ی آتش گرفته جان ندهد
خدا کُنَد که در آید زِ دست انگشتر
که شمر خنجرِ خود را به ساربان ندهد
رُباب آب ننوشیده تا نیاید شیر
به نیزه دار بگو بچه ر

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه شام غریبان -(ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد) * حسن کردی

1428
2

مرثیه شام غریبان -(ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد) ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد
کوفه با شام سر غارت ما یک دله شد
تب غارت به همه دشت سرایت می کرد
با سرت خولی نامرد تجارت می کرد
از خدا بی خبران هیچ ندارند احساس
معجرم دل نگران است کجایی عباس؟
اتش و دود که سمت حرمت می امد
نیزه ای بود که سمت حرمت می امد
جای یک نیزه به پهلوی سکینه می سوخت
خیمه در اتش کینه ی مدینه می سوخت
دست از جیب خیانت همه بیرون کردند
گوش ها را به خشونت پر از خون کردند
هر که در غائله بی بهره ز گودال شده
دست او طالب ارزانی خلخال شده
در هیاهوی حرم پیرهنت را بردند
نیمه شب بود عقیق یمنت را بردند
قطره ای اب حرم را چه مشوش کرده
این رباب است سر قبر علی غش کرده
گرد خیمه خبر تلخ تری می

  • پنج شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)نور صورت/دشمنت از بعد تو خون بر دل ما کرده است * محمود اسدی

709
1

(غزل)نور صورت/دشمنت از بعد تو خون بر دل ما کرده است دشمنت از بعد تو خون بر دل ما کرده است
دیده ام را یاد غم های تو دریا کرده است

شعله افکندند در بین خیام و، خواهرت
بین دود و آتش اینجا یاد زهرا کرده است

دو عزیز تو برادر بین خندق سوخته
قامتم را دیدن این صحنه ها،تا کرده است

گوش ها شد پاره بهر گوشواره یا حسین
از برای غارت ما خصم غوغا کرده است

گر چه بی معجر ولی کس تار مویم را ندید
نور رخسار مرا دشمن تماشا کرده است

دختری در زیر پای اسب می زد دست و پا
چادرش را یک تن از اطفال،پیدا کرده است
********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

نوحه عمه کجا ها میبرند سرهای...-سید فضل الله قدسی * سید فضل الله قدسی

2843
3

نوحه عمه کجا ها میبرند سرهای...-سید فضل الله قدسی شاعر: سید فضل الله قدسی

گوشواره‌ی نوحه: « عمه کجاها می برند سرهای از پیکر جدا را »

**********

آتش گرفته خیمه‌گاه

اهل حرم آواره گشته

با تازیانه می‌زنند

دردانه‌های مرتضی را

عمه بیابان‌ها رویم

یا که میان شعله سوزیم

کو آن‌که دریابد کنون

طفلان در صحرا رها را

صحرا پر از بیم و خطر

میدان به دست دشمنان است

سر زیر پر بگذاشتند

مرغان بُستان خدا را

پای برهنه خوف شب

ترس بیابان و شب تار

خونین نموده هر قدم

خار مُغیلان نقش پا را

در عمق تاریکی دوان

یک قطعه آتش رو به صحرا

آتش گرفته دامنِ

دخت امام شهدا را

با صدای کربلایی شفیق یوسفی

  • سه شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر شب شام غریبان -(نوحه زمزمه براي شام غريبان حضرت زهرا (س) ( بی‌نوا شـد بلبل و هم بی‌صفا گشته چمن)) * امیر عباسی

882
1

شعر شب شام غریبان -(نوحه زمزمه براي شام غريبان حضرت زهرا (س) (  بی‌نوا شـد بلبل و هم بی‌صفا گشته چمن)) بی نوا‌ شد بلبل و بی صفا گردیده چمن
تسلیت یا حجت بن العسکری یابن الحسن
اباصالح...

اهل بیت مصطفی در شیون و در زمزمه
شام غمهای علی شد یا که دفن فاطمه
گل حیدر...

درشب شام غریبان شهر یثرب غَمسَراست
مرتضی ‌مشغول‌ غُسل‌ حضرت خیرالنساست
علی جانم...

خود تو میدانی گناه یار تنهایم چه بود
بنگر ای اَسماء شده بازوی زهرایم کبود
غریبم من...

از منِ دلخسته میکرد او زِ جان دفعِ خطر
بر غلاف و تازیانه دَست یارم شد سپر
انا المظلوم...

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:21
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد روز عاشورای حسینی علیه السلام و شام غریبان -(از باغ آل طاها/صد لاله چیدند) * امیرحسین سلطانی

671
1

واحد روز عاشورای حسینی علیه السلام و شام غریبان  -(از باغ آل طاها/صد لاله چیدند) بند اول

از باغ آل طاها/صد لاله چیدند
آتش به خیمه های/عترت کشیدند

شد کشته شاه عالم/آه و واویلا
فریاد وا محمد/آید ز صحرا
زینب میان مقتل/افتاده از پا

با نعل تازه روی/پیکر دویدند
گویا به روی قلب/مادر دویدند
بعد حسین به سمت/دختر دویدند

با سیلی شد گوشی پاره پاره
دزدیدند از دختر گوشواره
جز فرار ندارد راهه چاره

《واویلا واویلا واویلتا》

بند دوم

زینب نماز خود را/خوانَد نشسته
می زد کنار از تو/نیزه شکسته

جوید برادرش را/با آه و ناله
در بین پیکرِ هفتاد/و دو لاله
دلجویی میکند از/طفل سه ساله

بوسه زند مکرر/بر روی رگ ها
بر جسم‌ پاره پاره/از جور اعدا
همناله گشته امشب/با آه زهرا

او مانده در بین نامحرم ها

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یا مهدی-(ای اشک ما سپاهت، چشم حرم به راهت) *

4563
5

یا مهدی-(ای اشک ما سپاهت، چشم حرم به راهت) شعر شام غریبان

یا مهدی

ای اشک ما سپاهت، چشم حرم به راهت
تو غایبی و خلقند پیوسته در پناهت

تو حجّت خدایی تنها امید مایی

زهرا زند صدایت زینب کند دعایت
بگشا جمال خود را تا جان کنم فدایت

تو حجّت خدایی تنها امید مایی

ماییم و اشک دیده آه از جگر کشیده
از طول غیبت تو جان‌ها به لب رسیده

تو حجّت خدایی تنها امید مایی

زینب به نیزه دیده، هجده سرِ بریده
چشمش بوَد به راهت با قامت خمیده

تو حجّت خدایی تنها امید مایی
ای شمع جمع یاران، قرار بی‌قراران
بنگر به رأس جدّت در دست نیزه‌داران

تو حجّت خدایی تنها امید مایی

از سینۀ زمانه آتش کشد زبانه
تا کی به جسم زینب، آثار تازیانه؟

تو حجّت خدایی تنها امید مایی

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار شب یازدهم محرم(شام غریبان)،(بیش از ستاره زخم و ، فلک در نظاره بود) *

5152
7

اشعار شب یازدهم محرم(شام غریبان)،(بیش از ستاره زخم و ، فلک در نظاره بود) بیش از ستاره زخم و ، فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه زینب شراره بود

می خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او ، ورق ورق و پاره پاره بود
یک خیمه نیم سوخته ، شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه ، چاره بود
در زیر پای اسب ، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف !
شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود
چشمی - برآنچه رفت به غارت - نداشت کس
اما دل رباب - پی گاهواره بود
یک طفل با فرات ، کمی حرف زد ولی
نشنید کس ، که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر ، چهره ی هر م

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شب یازدهم ماه محرم،(خدایا ، خدایا ، شده شام غریبان (2) بسوزد ، بسوزد ، چرا خیمه طفلان (2)) *

5410
7

اشعار شب یازدهم ماه محرم،(خدایا ، خدایا ، شده شام غریبان (2)                               بسوزد ، بسوزد ، چرا خیمه طفلان (2)) خدایا ، خدایا ، شده شام غریبان (2) بسوزد ، بسوزد ، چرا خیمه طفلان (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

عزیز دل زهرا حسین جان کجایی (2) ز رگهی بریده ، مرا کن تو صدا (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

ز تیر و خنجر ، سراغ تو بگیرم (2) گل بی سر زینب دعا کن که بمیرم (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

بخواند نشسته ، نماز شب خود را (2) بیا یاری زینب ، فتادم دگر از پا (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

شاعر:حامد خاکی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد