من و اربعین، کربلایت
مگر می شود باور من؟
مگر میشناسم سر از پا
به راه تو ای سرور من؟
سلام ای شکوه شگفتیها باتو
سلام ای قرار دل زهرا با تو
رسید اربعین و قرار ما با تو
جهان شد زائر تو
به پاشد محشر ما
بنفسی انت مولا
(حسین ای جان عالم)
به سرنیزه ها این سر کیست
که روشن تر از مهر و ماه است
عجب آیه های شگفتی
که در مصحف آن نگاه است
پس از این همه سال جهان مانده محزون
میآیند به سویت همه عالم، مجنون
هنوز از گلویت مگر می آید خون؟!
جهان شد زائر تو
به پاشد محشر ما
بنفسی انت مولا
(حسین ای جان عالم)
گمان می کنم هر پیمبر
در این جاده موکب به پا کرد
بهشت برین را خداوند
روی این ستونها بنا کرد
شگفتا حسین و شگفت
- پنج شنبه
- 26
- مهر
- 1397
- ساعت
- 14:54
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب