اربعین حسینی

مرتب سازی براساس

مناجات اربعین -(پر شکسته بیارید فصل پرواز است) * ناصر شهریاری

744

مناجات اربعین  -(پر شکسته بیارید فصل پرواز است) پر شکسته بیارید فصل پرواز است
برای مانده ته خط زمان آغاز است
اگر چه راه حرم بسته است این ایام
به پای دل برو تا کربلا که ره باز است

برو که همهمه ی مردم است می آید
در این مسیر مه و انجم است می آید
ببند بار و بزن دل به جاده های بهشت
صدا صدای هلابیکم است می آید

خدا کند که شوم باز با تو همسایه
ستون ستون بروم در مسیر مشایه
خدا کند که شب جمعه اربعینی باز
بیفتد از کرمت باز بر سرم سایه

اگر چه از غم هجران پر از غم و دردم
ز راه دور دلم را به صحنت آوردم
به یک سلام مرا زائری حسابم کن
مخواه دست تهی از مسیر برگردم

مقدر است که امسال غرق غم باشم
میان خانه زائر آن شاه با کرم باشم
چه وعده ها که به دل دادم از زیارت دوست
* ولی نشد که شب اربعین حرم باشم *

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

تعطیلی اربعین(این حادثه محرومیت را خوب معنا کرد) * خادم الزینب

439

تعطیلی اربعین(این حادثه محرومیت را خوب معنا کرد) تقدیم به ولی نعمتمان‌
حضرت بقیه الله

این حادثه محرومیت را خوب معنی کرد
در خواب دنیا آخرت را خوب معنی کرد

محرومیت در سفره فقدان کمی نان نیست
هرچند درد سفره های خالی آسان نیست

نان میرسد تا دستهای با سخاوت هست
در سفره تا باشد نمک یعنی که برکت هست

سقفی که شد آوار هم تعمیر خواهد شد
با لطف مردم هر گرسنه سیر خواهد شد

ما گرگ باران دیده اییم و خوب میدانیم
در اوج یخبندان بهاری در زمستانیم

سختی کشیدیم و به ابرو خم نیاوردیم
تحریممان کردند اما کم نیاوردیم

محرومیت در جیب خالی پدرها نیست
عمری تحمل بر تمام دردسرها نیست

سیل بلا جاری شد و جان را سپر کردیم
با بدترین بحران درافتادیم و سر کردیم

تعطیل کردند آسمان هیئتی ها را
بردند شور و مستی و آرامش ما را

هم از حرم هم روضه ها محروممان کردند
ای کاش میشد روزهای رفته برگردند

زخمی که مانده روی دل درمان نمیخواهد؟
یعنی حسین این اربعین مهمان نمیخواهد؟

محرومیت یعنی حرم بر عاشقان بسته
راه عروج عاشقان و قدسیان بسته

محرومیت یعنی حسین از ما بگیرد رو
خلوت شود روضه بگیرد مادرش پهلو

از نو چراغ خیمه را خاموش کرد ارباب
یک عده نیلوفر شدند و عده ای مرداب

محرومیت یعنی حسین راهی و ما مانده
یعنی کسی که از حسین خویش جامانده

هر سفره خالی بود نانش را فراهم کرد
در کربلا دارالامانش را فراهم کرد

محرومیت یعنی بساط روضه کم باشد
هرجا حسین آنجاست باید روضه هم باشد

#نرگس_غریبی
#تعطیلی_اربعین ??
#جانسوز

التماس دعا

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:27
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی اربعین سیدالشهداء * مرتضی محمودپور

438

رباعی اربعین سیدالشهداء ◾درد فراق

چله‌نشین کوی تو در اربعین شدم
در کربلا ز داغ تو نقش زمین شدم
جا مانده‌ام ز کوی تو ای شاه بیکفن
حالم خراب از غم تو اینچنین شدم

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

فراق کربلا و زیارت امام حسین -(به خدا _ که تو با _ همه فرق داری) * امیر حسین الفت

922

فراق کربلا و زیارت امام حسین -(به خدا _ که تو با _ همه فرق داری) به خدا _ که تو با _ همه فرق داری
کربلا _ نبری _ منو حق داری

میدونم _ خودمم _ که گنه کارم
چه کنم _ چه کنم _ که دوست دارم

هر چی قسمت شه امسال
اربعین راضیم

یه سلام از دور میدم
به همین راضیم

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:11
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شور احساسی(تعطیلی اربعین) * خادم الزینب

551
1

شور احساسی(تعطیلی اربعین) سبک #کاش_که_میشد_مثل_عقربه_ها_برگردم
#کربلایی_حمید_علیمی

دارم میبندم بازم کوله پشتیمو
اماده میشم من واسه سفر کردن
خودت برس آقا به داد اون جوونا که
فقط به عشق کربلا روزارو سر کردن

میدونی کربلات ، تنها امید نوکره
نزار که اربعین ، بدون روضه بگذره

تو ، پناه تموم خستگی ما
بیتو هیچ و پوچه زندگی ما
گریه تو حرمه بندگی ما

بند دوم

حتی برام سخته فکرشم نزار اقا
که اربعینو کنج خونه بشینم من
خودت که بهتر میدونی خیلی سخته چون
مسافر هر ساله ی اربعینم من

امسال غمای من ، میدونی آقا بیشتره
منی که زندگیم ، فقط با روضه میگذره

یه ، حرمه و یه حسین و کلی آه
دلم تنگه واسه خستگی راه
میتپه دلم برای قتلگاه

بند سوم

نشسته توی چشمام ، ابرای بارونی
انگار خودت داری واسم روضه میخونی
دارم عمودای بین راهو میشمارم
چرا داری اینجوری قلبم رو میسوزونی

نمیشه باورم ، که بستی این درو به روم
درسته من بدم ، ولی تو هستی آبروم

تو ، همیشی خریدی ابرومو پس
چرا کردی این کبوترو قفس
بی حرم نداره این گلو نفس

#خادم_زینب

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(اربعین آمد دلم شد بیقرارِ کربلا) * هستی محرابی

1390

اربعین حسینی -(اربعین آمد دلم شد بیقرارِ کربلا) #نذر_اربعین_حسینی

اربعین آمد دلم شد بیقرارِ کربلا
می کُشد آخر مرا این انتظارِ کربلا
چشم ها در خون نشسته گونه ها دریا شده
جان فدای آن سرِ نیزه سوارِ کربلا

#هستی_محرابی
#بداهه

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی اربعین حسینی * مرتضی محمودپور

653

رباعی اربعین حسینی ◾با پای دل
◾قدم به قدم تا بهشت

میروم پای پیاده تا به سوی کربلا
میکنم‌هرلحظه بادل‌گفتگوی کربلا
باز میخوانم ز دل این نغمه‌ی پر شور را
(بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا)

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:33
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین -(با پای خسته راه میرفتیم آن دم) * محمد حبیب زاده

415
2

اربعین  -(با پای خسته راه میرفتیم آن دم) با پای خسته راه میرفتیم آن دم
چای عراقی حالمان را جا می آورد

چای عراقی نه شراب مستی آور
بر تک تک ما حضرت زهرا می آورد

فرقی نمی کرد آن زمان اهل کجایی
بهر زیارت هرکسی دل را می آورد

در راه پیمایی نجف تا کربلا عشق
چشمان اشک آلود و زخم پا می آورد

پیر و جوان هم دوش هم بودند در راه
وقت عطش آب از کَفَش سقا می آورد

از آب هم منعت نمودند این جماعت
ما زائران هم منع گشتیم از زیارت...

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:29
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

نوحه‌ی زمزمه (راحت روحم راحت جانم)شاعر محمدصادق هواسی * صادق اویسی

424

نوحه‌ی زمزمه (راحت روحم راحت جانم)شاعر محمدصادق هواسی نوحه‌ی زمزمه
عاشقان کربلا
راحت روحم راحت جانم

قوت قلبم ای ضربانم

حصن حصینم کهف امانم

نمک عشق تو شریانم

ای دم اول و ای دم آخرم

تا خدا هست و تو هستی بالا سرم

اسم کسی رو به جز تو نمیبرم

مشهدم کربلا اشهدم یا حسین

یک قدم تا حرم یک نفس تا حسین

ای همه جونم تاب و توونم

سر درونم شور جنونم

از تو ممنونم به تو مدیونم

بی تو میمیرم و با تو میمونم

همه هستیمو پای تو میذارم

تنها دلم رو به دست تو میسپارم

تو منو دوست داری من تو رو دوست دارم

مشهدم کربلا اشهدم یا حسین

یک قدم تا حرم یک نفس تا حسین

من و هوای حرمت آقا

من و صفای قدمت آقا

من و دعای کرمت کرمت آقا

کاش بمیرم تو محرمت آقا

یه کاری کن که برای تو جون بدم

جونمو آقا تو راه جنون بدم

به مادرت تو خودم رو نشون بدم

تو حرم جای من تو دلم جای تو

کربلای منه گیر امضای تو

مشهدم کربلا اشهدم یا حسین

یک قدم تا حرم یک نفس تا حسین

محمدصادق هواسی

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:43
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

شور آقا امام حسین علیه السلام (سلطان کرم یا امام حسین) * امیرحسین سلطانی

422

شور آقا امام حسین علیه السلام (سلطان کرم یا امام حسین) سبک شور آقا اباعبدالله الحسین
ویژه ایام محرم و اربعین

بند اول
سلطان کرم یا امام حسین
تاج رو سرم یا امام حسین
آقای دلم یا امام حسین
قربونت برم یا امام حسین

من با تو دنیارو دارم
عقبارو دارم آقاجون
من بی تو میشم سرگردون
بی سروسامون آقاجون

زندگیمه وقف شما
دوست دارم قد خدا
اللهم الرزقنا کربلا

یا رحمن الرحیم بحق الحسین
یا رب و یا کریم بحق الحسین
یا احسان القدیم بحق الحسین

بند دوم
روح بندگیم یا امام حسین
عشق زندگیم یا امام حسین
آقای کریم یا امام حسین
راه مستقیم یا امام حسین

تنها تو هستی غمخوارم
هستی دلدارم آقاجون
من واست عاشق میمونم
از تو میخونم آقاجون

رو سرمه دست شما
دوست دارم خون خدا
اللهم الرزقنا کربلا

یا رحمن الرحیم بحق الحسین
یا رب و یا کریم بحق الحسین
یا احسان القدیم بحق الحسین

بند سوم
مدیون توام یا امام حسین
مجنون توام یا امام حسین
مهمون توام یا امام حسین
حیرون توام یا امام حسین

اسم تو به دل میشینه
آخه شیرینه آقاجون
هستی تو پر پروازم
بهت مینازم آقاجون

دلم رو دادم به شما
خیلی میخوامت به خدا
اللهم الرزقنا کربلا

یا رحمن الرحیم بحق الحسین
یا رب و یا کریم بحق الحسین
یا احسان القدیم بحق الحسین

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین -(ما هوای شور عزا در قلم گرفت ) *

355

اربعین  -(ما هوای شور عزا در قلم گرفت ) اما هوای شور عزا در قلم گرفت
از غم قلم به دوش نوایش علم گرفت

شب تا سحر قلم ز لبش ناله می چکید
عطر حسین از لب آلاله می چکید

شاعر سرود مثنوی و شرح قصه را
اما قلم نگاشت غم و درد و غصه را

بر صفحه زد شرر ز غم و آه جان گداز
از سینه اش گشود به یکباره عقده باز

با ناله گفت که این چه غم و آه و ماتم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

یک اربعین جهان همه در آه و غم گذشت
بر اهل بیت و آل پیمبر ستم گذشت

گرچه حرارت قلم و صفحه پر تب است
اما تمام غم به دل و قلب زینب است

گفتم قلم بیا مدد دست خسته باش
راوی راه قافله ی دل شکسته باش

زینب رسید کرب و بلا با نوای غم
بر خاک کربلا به دو صد نوحه زد علم

داغ حسین بعد چهل روز مبهم است
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

زینب به سینه اش به جز از آه و درد نیست
حتی به شاخ خشک دلش برگ زرد نیست

این داغ بی کسی نفسش را بریده است
هجده سر بریده به نی گو که دیده است

بر نیزه ای عجب سر سالار زینب است
بر نیزه ای سری ز علمدار زینب است

بر نیزه ای دگر سر پر خون اکبر است
حتی به نیزه ای سر شش ماهه اصغر است

بر نیزه ای دگر سر گلگون قاسم است
سر های دیگر از بدن آل هاشم است

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
دیدم به روی نیزه سر پاک تو مدام

از آن دمی که راهی راه سفر شدم
با دست بسته بهر یتیمان سپر شدم

بودش مدام غافله در شور و ولوله
سویی سنان و شمر و دگر سوی حرمله

آنها سوار مرکب و با تازیانه ها
از کینه می زدند به سر ها و شانه ها

شلاق و تازیانه و بی گاه کعب نی
این هتک حرمت و ستم و ظلم تا به کی

آه از سوار ناقه ی در بین قافله
سجاد بود و غل بُد و زنجیر و سلسله

دیدم سری به نیزه بلند است در برم
سالار و سرورم تو بُدی در برابرم

دیدم نمی رسد به تو دستم برادرم
از داغ تو به چوبه ی محمل زدم سرم

دیدم به تشت زر سر پر خونت ای حسین
دیدم ملائک اند ز داغت به شور و شین

آه از دمی که زد به لبت چوب خیزران
آه از دمی که چوب مکرر بزد بر آن

رازی بود در این که چرا قد خمیده ام
یک اربعین ز داغ تو اندوه دیده ام

هر چند گفته ام ، بُود این قصه نا تمام
ای وای از مصائب پُر درد شهر شام

این ها که گفته ام سر سوزن ز غم نبود
نزد جفای شامی و آزارِ از یهود

دیدم که طبل خاتمه ی جنگ می زنند
اما دوباره بر سر ما سنگ می زنند

بنگر که بی حیایی آنان چه کرده بود
آنجا که رفت قافله بازار برده بود

دیدم یزید و کاخ ستم را خرابه را
دیگر چگونه شرح دهم عمق ماجرا

آورده ام به هم ره خود خیل ناله را
شرمنده ام مگیر سراغ سه ساله را

ظلمی که شد ز کینه ی آل امیه است
جا مانده ام حسین سه ساله رقیه است

شرمنده ام ز روی تو خورشید تابناک
کنج خرابه ماه سپردم به دست خاک

اما حسین من و جگر گوشه ی بتول
از کربلا روم به سوی روضه ی رسول

سوغات من ز کرب و بلا پیرهن بُود
پیراهن حسین شه بی کفن بُود

سوغات دیگری که به مام قمر برم
بر مادر ادب ز قمر یک سپر برم

شاعر:جواد کریم زاده

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(بوی غم آید این حوالی ها) *

650
1

اربعین حسینی -(بوی غم آید این حوالی ها) بوی غم آید این حوالی ها
آمدند عاشقان نور دو عین
زائران شهید کرب و بلا
غصه داران اربعین حسین

آسمان دو چشمشان ابری
دلشان پر زشور و شین شده
ذکر لب های پرحرارتشان
نغمه ی یاحسین حسین شده

آهی از دل کشید زینب و گفت:
السلام ای شهید عاشورا
کشته ی اشک، تشنه جان داده
السلام ای امام بی سر ها

گفت زینب که ای برادر من
رحمت واسع خدای ودود
بعد داغ و مصیبتت دیگر
روز خوش بهر خواهر تو نبود

خاطرت هست بین آن گودال
دست و پا می زدی برادر من
بر روی سینه تو بنْشست و
می زدت شمر در برابر من

دیدم از روی غیظ دشمن ها
گرد تو ای حسین حلقه زدند
بی حیا های شهر کوفه و شام
بر تنت سنگ و تیر و نیزه زدند

چه بگویم ز غصه های دلم
بعد تو خیمه ها که غارت شد
روزی تو شهادت و امّا
قسمت زینبت اسارت شد

خاطرت هست آمدم مقتل
بوسه از حنجرت گرفتم و بعد
با تن بی سرت وداع کردم
پیکرت بر خدا سپردم و بعد

داغدیده زنان و فرزندان
روی مرکب سوار کردم من
اولین دفعه بود در عمرم
سفری بی حسین رفتم من

از مصیبات شهر کوفه نگو
زخم های زبان ابن زیاد
گریه ی دختران آل رسول
خنده ی ظالمان بی بنیاد

خطبه خواندم به صوت حیدری ام
همه محو کلام من بودند
گریه کن های پای منبر من
همه از جمله مرد و زن بودند

بگذرم از مصیبت کوفه
راهی شام پر بلا گشتیم
چه بگویم ز کوچه و بازار
بی تو آخر که تا کجا رفتیم

آه از آن لحظه ای که من دیدم
سر پاک تو را به طشت حسین
خواهرت پیر گشته از داغِ
خیزران و لب تو نور دو عین

یا اخاه از رقیه ات که نپرس
دل او در خرابه بس خون شد
تا سرت را مقابل خود دید
طفلی از ماتمت دگرگون شد

بس که از دوری پدر نالید
آب گشت و خراب و ویران شد
گریه ها کرد در خرابه و بعد
آهی از دل کشید و بی جان شد

شاعر:علی بیرقدار

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی اربعین حسینی زیارت کربلا بدون رقیه * مرتضی محمودپور

393

نوحه‌ی سینه‌زنی اربعین حسینی زیارت کربلا بدون رقیه ◾اربعین کربلا
◾بدون‌رقیه‌ی سه‌ساله

◾بنداول
درد غربت قاتل جونم شده
مونس من چشم گریون شده
پاره شد گوشم گواهم ای پدر
صورت نیلی و گلگونم شده
ای‌پدرجان ای‌پدرجان ای پدر(۲)

◾بنددوم
ای پدرجان یادگار بوتراب
من‌سفیرتودراین شام‌خراب
تازیانه خوردم و قدم خمید
شاهد مظلومی من شد رباب
ای‌پدرجان ای‌پدرجان ای‌پدر(۲)

◾بندسوم
منکه‌باعشقت سه‌سالی زیستم
زائر کرببلایت نیستم
اربعین پای پیاده کربلا
عمه‌جای من بگوید کیستم
ای‌پدرجان ای‌پدرجان ای‌پدر(۲)

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اربعین -(برادران عراقی میان خلوتتان) * نرگس غریبی

388

اربعین  -(برادران عراقی میان خلوتتان) برادران عراقی میان خلوتتان
به یاد زائر جامانده ی حرم باشید
بجای ما نفسی نائب الزیاره شوید
میان سینه زنی پا به پای هم باشید

سلام ما که به ارباب کربلا نرسید
خلاصه زحمت ما باز هم به دوش شماست
اگرچه راه زیادست با وجود شما
به زیر سقف همین خانه عطر کرببلاست

به یاد مردم ایران همیشه میماند
صدای یا هِله بیکم ، صفای سیرتتان
اگرچه فاصله افتاده بین ما اما
نیابت از دل جامانده داده زحمتتان

سلام عطر اقاقی سلام حضرت نور
سلامی از دل بیتاب و چشم دریایی
عیار عشق مرا با حرم نسنج ارباب
که دوری از حرمت سخت کرده غوغایی

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:55
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

حسرت اربعین -(خواب دیدم که زیارتت کردم) * ایمان کریمی

359

حسرت اربعین  -(خواب دیدم که زیارتت کردم) خواب دیدم که زیارتت کردم
جون به بال و پرم دادی، بپرم
دوست داشتم برای سوغاتی
مهر و تسبیح شهرتو ببرم

از همون مهر تربتی که برام
مادرم از عراقت آورده
جا نمازی که بوی سیبش رو
یه رفیق از رواقت آورده

سالها میگذره که روز و شبم
اسمتو جا ترانه می خونم
سالها میگذره برات آقا
شعرای عاشقانه می خونم

میگم اصلاً خبر داری امسال
از صف زائرات جا موندم؟
قربونت شم دیدی نیومدم و؟
پرسیدی اربعین کجا موندم؟

یعنی من باورم بشه امسال
نگرفتی ازم سراغ؛ حسین؟؟
می‌نویسم تو دفترم هر شب
اربعین؛ زائرا؛ عراق؛ حسین

باشه اصلا تو مال خوبایی
باشه اصلا به من نگاه نکن
من خرابم، خراب می مونم
خسته حالیمو روبراه نکن

تا هزار سال دیگه رام نده
همه چیمو بگیر؛ غمت رو نگیر
هر کار می کنی فدای سرت
سایه سرخ پرچمت رو نگیر

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شوراحساسی اباعبدالله -(حالم خرابه _ منو نگا کن ) *

599
1

شوراحساسی اباعبدالله  -(حالم خرابه _ منو نگا کن ) ✏️بند اول:
حالم خرابه _ منو نگا کن
نوکرتو امشب آقا،حاجت رواکن

میخوام ازت که_ اربعین امسال
بازم بیا و راهیِ ،کرببلام کن

نوبتِ من پس کِی میشه؟
آقا عجب حکمتیه ...
بیخودی نیست اینو میگن
کرب و بلا دعوتیه

دعوتم کن...یه حرم...باپدرومادرم
عمریه که...واستون...آقاجون‌یه‌نوکرم

آقام آقام یا حسین
یا اباعبدلله

✏️بند دوم:
دلم گرفته _ دلم رو واکن
براخودت تو این شبا،منو سوا کن

خودم میدونم _ که خونه قلبت
برایِ اینکه خوب بشم،واسم دعا کن

مدد میخوام از خواهرت
میگم که یا صاحبِ صبر
اِغفِرذُنوبَنا حسین
میترسم از ظلمتِ قبر

آرزومه...برسه...توی‌ روضت اجلم
توی‌قبرم...بزارن...پرچمت تو بغلم

آقام آقام یا حسین
یا اباعبدلله

شاعر:رضابختیاری

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 محمد مبشری

حضرت زینب یادآوری وقایع -(روزی که اومدیم این جا یادته ؟) * محمد مبشری

543

حضرت زینب یادآوری وقایع  -(روزی که اومدیم این جا یادته ؟) روزی که اومدیم این جا یادته ؟
توی این غربت صحرا یادته؟
گفتی و تموم اهل قافله
خیمه هاشون شد همین جا یادته؟

دل من شور می زد و گفتی به من
خواهرم صبر داشته باشو یادته ؟
دیدی که به پیش پای محملم
عباست گذاشته پاشو یادته؟

لحظه های این بیابون یادمه
خیمه های این بیابون یادمه
اون طرف شریعه بود و این طرف
تشنه های این بیابون یادمه

لشگر و نیزه و شمشیر یادمه
بعد تو خنده و تحقیر یادمه
باز شد آب و بعدِتو دستای من
بسته شد تُ غل و زنجیر یادمه

وقتی که زمین می لرزید یادمه
دشمنت به ما می خندید یادمه
وقتی که نشسته بود رو سینتو
رأس پاکت و می برّید یادمه

وقتی که خیمه ها می سوخت یادمه
دامن بچه ها می سوخت یادمه
تُ هجوم پنجه ها به باغ تو
برگای لاله ها می سوخت یادمه

یادمه روی زمین افتادنت
زیر تیغ بی جیا جون دادنت
یادمه انگشت و انگشتر تو
حتی غارت شدن پیراهنت

لحظه های بی قراری یادمه
تو و اون زخمای کاری یادمه
جلوی چشمای من با نعل نو
رو تنت مرکب سواری یادمه

هر نفس دردای تازه یا مه
سر تو به روی نیزه یادمه
حمله سمت خیمه ی بی سایبون
جای تشییع جنازه یادمه

بعد تو وادی به وادی یادمه
بعد تو صحرا نوردی یادمه
تُ هجوم چشم هیز کوفیا
به خدا کوچه گردی یادمه

نِمیره از نظر من بخدا
خاطرات سفر کرببلا
رأس خونین تو بین تشت زر
خیزرون می خورد به روی دندونا

لحظه های تلخ هجرون یادمه
بی تو ، تُ دشت و بیابون یادمه
نیمه شب مرگ گل سه سالَتو
توی تاریکی ویرون یادمه

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(چهل روز گذشت و میهمان آمده است) *

346

اربعین  -(چهل روز گذشت و میهمان آمده است) چهل روز گذشت و میهمان آمده است
بر پیکر من دوباره جان آمده است
برخیز بهار من خزان آمده است
خواهر به سرت نفس زنان آمده است

پیش تو نشستم لک لبیک حسین
حاجی تو هستم لک لبیک حسین

این مرقد بی نشان علم را کم داشت
یک زائر مو سپید و خم را کم داشت
سینه زنی اهل حرم را کم داشت
حال همه روضه خوانی ام را کم داشت

تو بی سر سربلند و من سرگشته
ای کشته ی تشنه خواهرت برگشته

یادت که نرفته پر من سالم بود
هنگام وداع سر من سالم بود
تا رفتن تو پیکر من سالم بود
هم چادر و هم معجر من سالم بود

گودال که رفتی جگرم ریخت به هم
در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم

دستت که نبود دست ها بالا رفت
درهمهمه چادرم به زیر پا رفت
صندوقچه ی قدیمی ام یغما رفت
هرکس به سراغ بچه ای تنها رفت

دزدیدن گوشواره را دیدم من
یک عالمه گوش پاره را دیدم من

درراه به خواهرت عجب سخت گذشت
زینب شده بود جان به لب سخت گذشت
همراه سپاه بی ادب سخت گذشت
با خولی بی اصل و نسب سخت گذشت

زنجیر به پای زخمی و دستم بود
دور و بر من نگاه نامحرم بود

در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین
یک شهر نگاه بی حیا دید حسین
هر کوچه که رفت آشنا دید حسین
همسایه ی سابقم مرا دید حسین

با خون سرم وضو گرفتم فهمید
از ام حبیبه رو گرفتم فهمید

هرچند به اقتدار،گریان رفتم
هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم
در شهر علی به کنج زندان رفتم
با چرخش شلاق نگهبان رفتم

خم بود سرم ولی دلیری کردم
با رخت اسیریم امیری کردم

از شام نگو نپرس اوقاتش را
بهتر که تو نشنوی حکایاتش را
دلشوره دروازه ساعاتش را
باید برسی حساب الواتش را

در پیش نگاه اشکبار تو زدند
هر طورکه شد مرا کنار تو زدند..

از درد شدید جان به سر بودم من
معطل به میان هرگذر بودم من
زخمی هجوم صد نفر بودم من
آزرده ی قوم بد نظر بودم من

با سنگ یهودیان سرم زخمی شد
از کینه ی خیبر کمرم زخمی شد

یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم
با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم
قصری که خودت هم آمدی رفت حرم
دیدی چقدر جای بدی رفت حرم

شد در دلت آشوب بمیرد زینب
دندان تو و چوب بمیرد زینب

براین دل زار کوه غمها مانده
در بین خرابه دخترت جا مانده
هرچند غریب و تک و تنها مانده
آنجا سند اسیری ما مانده

مانده به دلم هزار زخم کاری
شرمنده شدم ازین امانت داری

  • یکشنبه
  • 20
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه شورفراق کربلااربعین -(از حال و روزم نپرس) * ابوالفضل آلوئیان

407

زمینه شورفراق کربلااربعین  -(از حال و روزم نپرس) از حال و روزم نپرس
نمیدونی چقدر غمگینم
از حال و روزم نپرس
یه گوشه از اتاق میشینم
از حال و روزم نپرس
عکسهای کربلا رو میبینم

غصه میخورم،
لحظه لحظه خاطرات کربلا
پیش چشمَمِه

یادته رفیق،
عکس یادگاریمونو سال پیش
نهر علقمه

باز هوایی شدم، چه تقدیر سختی برامون رقم خورد
باز هوایی شدم، چرا اسممون از صف زائرا باز قلم خورد

حالا که راه بسته شد
چه فایده شبا گریونم
حالا که راه بسته شد
چه فایده شبیه مجنونم
حالا که راه بسته شد
قدر زیارت و میدونم

حسرتی شده،
ساعتایی که میون کربلا
فکر خواب بودم

حسرتی شده،
لحظه ها گذشت و من توی صَف
نون و آب بودم

بد کلاه رفت سرم ،پشیمونم و دل شکسته امیرم
بد کلاه رفت سرم، یه فرصت بده تابیام و بمیرم

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

اربعین -( چقده تو این چل روز، بی تو سختی کشیدم) * مظاهر کثیری نژاد

464
3

اربعین  -( چقده تو این چل روز، بی تو سختی کشیدم) بند اول:
چقده تو این چل روز، بی تو سختی کشیدم
چقده تو این چل روز، پی ناقه دویدم
چقده دلم میخواست، که ببینمت اما
سرتو روی نی بود، به سرت نرسیدم

به سرت نرسیدم، نرسید هیچکی به دادم
خاطرات تو داداش مگه میشه بره یادم
تو بگو مگه آخه چقده صبر داره آدم

صبرمو، مثه سرت بریدن حسین
بالگد، حساب من رسیدن حسین
شامیا، همه مثه یزیدن‌حسین

(زینبم، به کربلا رسیدم‌حسین)

بند دوم:
ناراحتم از دوری، ولی چاره ندارم
تو بگو اگه زینب، خوشی داره ندارم
به دیدن تو داداش، اومدم ولی افسوس
چادری به جز این چادر پاره ندارم

آره چاره ندارم به جز این که اشک بریزم
یا این که بگم از درد دل و حال مریضم
نمی دونی چه کرده با من این دوری عزیزم

حس یک، شکسته قلبه حسم حسین
گریه کن، که گریه داره قصه م حسین
یک نفس، میون را نَشِسَّم حسین

(زینبم، به کربلا رسیدم‌حسین)

بند سوم:
تا همیشه میمونه، غمی که توی سینه ست
خواهرتو راهی کن، رهسپار مدینه ست
میدونی رباب میخواد، کنار تو بمونه
روضه خون ما تو راه،تا مدینه سکینه ست

هنوز هست صدای گریه ی اصغر توی گوشم
هنوزم قد سیراب شدنم آب نمینوشم
تا اون وقتی که زنده م واسه تو مشکی میپوشم

اومده، وداع کنه باهات خواهرت
من دارم، میرم مدینه با دخترت
تو بمون، کنار اصغر و اکبرت

(زینبم، به کربلا رسیدم‌حسین)

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین نوری

اربعین -(رسیدم از سفر کنارت حسین) * حسین نوری

463
-1

اربعین  -(رسیدم از سفر کنارت حسین) بند1⃣

رسیدم از سفر کنارت حسین
میزارم سر روی مزارت حسین

چهل شب و روزه دارم
از دوری تو میسوزم
ببین چی اومد سر من
کبوده تنم هنوزم

داغت تازه شد انگار دوباره
بشنو باز حرم افتاد به گریه
انگار شمر و میبینم رو سینت
بازم مادرم افتاد به گریه

میخونم با سوز دل حسین
یا اباعبدالله الحسین

بند2⃣

همینجا از بدن جدا شد سرت
همینجا بود که شد رها پیکرت

یادمه تو رو برای
رضای خدا میزدن
جلو چش اهل حرم
تورو با عصا میزدن

یادم مونده هنوزم تو گودال
دیدم ساربون بی حیارو
دیدم ده نفر از روی کینه
نعل تازه زدن مرکبارو

میخونم با سوز دل حسین
یا ابا عبدالله الحسین

بند3⃣

اگه مجروحمو خمیده قدم
ولی از دست من نیفتاد علم

دشمنت اگر چه به ما
حرف کنیزی زده بود
از خطبه هامون آخرش
به زانو دراومده بود

کاردشمن تو بی اثر بود
هر جا دختر تو روضه خون شد
از بس اسم تورو برد رقیه
آخر کاخ ستم سرنگون شد

میخونم با سوز دل حسین
یا اباعبدالله الحسین

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:13
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین نوری

اربعین -( آقا نشد بیام پیشت (نمیشه باورم٢)) * حسین نوری

833
1

اربعین  -( آقا نشد بیام پیشت (نمیشه باورم٢)) آقا نشد بیام پیشت (نمیشه باورم٢)
امسالم اربعین منو(نبردی تاحرم٢)
عیبم از منه میدونم
پام آخه مونده توگل
دعوت نبودم ارباب
چیکارکنم با این دل

ارباب باوفاحسین دوای دردم دورت بگردم

خجالتم نده منو پیش رفیقام
من جز یه کربلا ازت چیزی نمیخوام

حسرت به دل میمونم
منمو اشک جاری
فکر میکنم یه وقتا
شاید دوسم نداری

ارباب وفا حسین دوای دردم دورت بگردم

خواهرت اومده داداش ازراه دوری
چهل شب وروزه شده کارم صبوری

حالا ببین کنارت
لبریزآه ودردم
ببین موی سفیدو
این رنگ وروی زردم

تاج سرم برادرم دوای دردم دورت بگردم

بالای نیزه گریه هات
دلم روآزرد
پایین نیزه دخترت چقد کتک خورد
سرتورو رو نیزه
دشمن جلوم تکون داد
به خواهرتو برخورد
رقیه هم که جون داد

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:29
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

فراق اربعین -(هر سال) * امیر حسین الفت

593

فراق اربعین  -(هر سال) هر سال
تو همین روزا بسته میشد کوله بارم

هر سال
باید این موقع میرسیدم به قرارم

اسم تو بردم
تا میتونستم
کربلا رفتن هامو
قدر ندونستم

حرم تو سر پناهمه
کرببلا چشم به راهمه
نمیتونم اربعین بیام
تقاص کدوم گناهمه

( من دوست
ای
همهء کس و کارم
ای
همه دار و ندارم
ای
همه صبر و قرارم
حسین )

هر سال
پیر مرد و جوون همه پای پیاده

اقا
میزدن به هوای تو ، تو دل جاده

هم قدم بودم
با قدمهای
ژائری تو هر سال
توی مشایه

مسیر حرم یادش به خیر
عرب و عجم یادش به خیر
چای عراقی تو موکبا
قدم به قدم یادش به خیر

( من دوست دارم
ای
همهء کس و کارم
ای
همه دار و ندارم
ای
همه صبر و قرارم
حسین

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(میگه فاطمه،با چشم خیس و خونبار) * سید مرتضی پیرانیان

506

اربعین  -(میگه فاطمه،با چشم خیس و خونبار) میگه فاطمه،با چشم خیس و خونبار
سلامٌ لَکُم،هلابی بکم یا زُوّار

الهی که خیرش رو
ببینین همه مادر
یادم نمیره هرگز
شمارو توی محشر

قیامت،شفاعت بامن
برا زائر فرزندم
میشم مادر هرکی که
میشه نوکر فرزندم

میام پای میزان واسه
شما منتظر میشینم
میام تک تک تون رو از
تو محشر خودم میچینم

الهی رزق حرم بده به ما.....

مونده رو دلم،حسرت زیارت تو
میمیرم واسه،لذّتِ زیارت تو

شده رو سرم آوار
غم عالمو دنیا
به اونا که تو راهن
حسودیم میشه آقا

حسودیم میشه آقاجان
به اونکه میاد دیدارت
به حالی که تو راه داره
به اشک و غم زُوّارت

حسودیم میشه به هرکی
که خوندیشو دعوت کردی
به هرکی اومد پا بوست
به هرکی عنایت کردی

الهی رزق حرم بده به ما.....

حق بده به من،اگر میکنم حسودی
جون مادرت،دعوتم بکن به زودی

منو دور نکن ارباب
اگر چه گناهکارم
توروبیشتراز هرکی
توی دنیا دوسدارم

نرون من رو از درگاهت
نرون بی تو تنها میشم
منو گرم آغوشت کن
بذار غرق خوشبختی شم

نذار قاتلم این غم شه
نذار فاصله عادت شه
نذار تا یه روزی ارباب
زیارت برام حسرت شه

الهی رزق حرم بده به ما....

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -( پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی) * مریم سقلاطونی

385

اربعین  -( پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی) پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی
صبح فردا محضر ارباب بی‌سر می‌رسی

صبح فردا پابه‌پای اشک بانوی دمشق
زخمی و رنجور... پابوس برادر می‌رسی

ای دل بی‌تاب من! آرامشت را حفظ کن
شک نکن فردا به آن غوغای محشر می‌رسی

چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب
روبروی صحن گل‌های معطر می‌رسی

چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش
وقت ندبه، در حرم‌های مطهر می‌رسی...

یک قدم باقی‌ست تا آن اجتماع قلب‌ها
می‌رسی ای دیده! با شور مکرر می‌رسی...

رود رود گریه و لبیک و بیرق‌های سرخ
یک ستون مانده... به آن دریای احمر می‌رسی

کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین
لحظۀ ذکر مصیبت‌های خواهر می‌رسی

عطر یاس دلنشینی می‌وزد در بادها
پای من! روزی به خاک پاک مادر می‌رسی

صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز
حتم دارم که به آن روز مقدر می‌رسی

  • دوشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(این روزها ما بی قرار یک قراریم) * محمد حبیب زاده

385

اربعین  -(این روزها ما بی قرار یک قراریم) این روزها ما بی قرار یک قراریم
دل بی قرار و عاشق و چشم انتظاریم
چشم انتظار معجزه از عشق داریم
داریم چشمان تر و احوال زاریم

بی اربعین این عاشقی معنا ندارد
بیچاره عاشق در حرم هم جا ندارد...

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

اربعین -(رسیده از ره قطار زینب) * ابوالفضل عباسی معروفان

533

اربعین -(رسیده از ره قطار زینب) رسیده از ره قطار زینب
عزیر زهرا نگار زینب
ز ره آشفته حرمت آمد
بنگر صاحب علمت آمد

گرفته آتش دلم ز حسرت
چه ها کشیدم ز داغ هجرت
به یک سلامی دلم به دست آر
نشسته زینب کنار قبرت
به سرم دارم سر سودایت
به فغانم از غم عظمایت

ز کربلا کاروان که بردم
تو را به دست خدا سپردم
در این چهل روز در این چهل شب
هزار ها بار ز غصه مردم
دل من بسته به گل رویت
شده ام زائر به سر کویت

حسین به دل مهر تو سرشتم
نوشته محنت به سرنوشتم
دگر نیازی به جنتم نیست
خوشا به حالم که در بهشتم
چو مزارت عطر جنان دارد
به خدا زینب دو جهان دارد

به حال زارم دمی نظر کن
شب سیاه مرا سحر کن
به پیشواز شکسته دلها
برادرم را حسین خبر کن
ز وفا جوشد به دل احساسم
پی دیدار رخ عباسم

کانال اشعار عباسی معروفان اهری

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهلول حبیبی زنجانی

جامانده های اربعین -(میاد دوباره _بوی زیارت_از علم تو) * بهلول حبیبی زنجانی

477

جامانده های اربعین -(میاد دوباره _بوی زیارت_از علم تو) میاد دوباره _بوی زیارت_از علم تو
جا مونده ام من_مثل همیشه_از حرم تو
مونده آقاجون_چشم امیدم_بر کرم تو

مرغ دلامون_دوباره پر زد_به سوی جاده
کی میشه آقا_حرم بیام من_پای پیاده

گلم مزارن_ئوزومله شهد_شفا گتیررم
بو گوزیاشیلان_یارالاریوا_دوا گتیررم
او قتلگاهه_فغان و آه و _نوا گتیررم

بالای سرده_حرمده باشی_قرالی واردی
پایین پاده_دایانمارام چون_یارالی واردی

کربوبلاده_قانلی مناده_باجون قوجالدی
پای پیاده_یوللارا دوشدی_بلایه قالدی
کوینگون آخر_آغلادی زینب_اللردن آلدی

به جای تیرمه_قبریوین اوسته_کوینگی سالدی
دیدی یارالی_خرابه لرده_گولون سارالدی

  • دوشنبه
  • 22
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

اربعین -(ملال اربعین ‌ات ناتمام است) * رامین محمد زاده

401

اربعین -(ملال اربعین ‌ات ناتمام است) ملال اربعین ‌ات ناتمام است
فغانِ زینب ات از شهر شام است

شنیدی شاید از آوازه‌ی شام
زِ استقبال ‌و از دروازه‌ی شام

چه گویم بر سر زینب چه آمد
سِپهرِ من سر کوکب چه آمد

شنیدی شامیان با ما چه‌ها کرد؟
ز شامات الحَذر زین العبا کرد

خبر داری دو دستم را ببستند؟
در آن هنگامه کِتفَم شکستند

مرا بر شمر و بر خولی سپُردند
خبر داری مرا بازار بُردند؟

عیار عشق زینب تا مَحَک خورد
رقیه مُرد از بَس که کُتک خورد

عزیز ِ مَه عذارم را گرفتند
خلاصه هر چه دارم را گرفتند

عزیزانم یکایک تا که مُردند
مرا بر مجلس مرجانه بُردند

نه زیر سایه و نه زیر طاق رفتیم
به زور و ضَرب صد شلاق رفتیم

  • چهارشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

جامانده های اربعین -(شــاه؛ از تو بعید است گدا را نپذیری) * محمدرضا محمدی (ناعم)

1315

جامانده های اربعین -(شــاه؛ از تو بعید است گدا را نپذیری) شــاه؛ از تو بعید است گدا را نپذیری
این روسیهِ"بنده خدا"رانپذیری

وقتی که اجانب زتواطعام گرفتند
دورازکرم توست که مارانپذیری

ماهم بخدا غرق غم وماتم وآهیم
ازماتوچـــــراآه ونــــوارانپذیری

دلخوش به همین قطره اشکیم،حبیبا
ای وای اگراین،حال بکارانپذیری

جامانهٔ،جاماندهٔ،جامانده ام آقا
گویابه صلاح است که حالانپذیری

توشاه دو دنیایی ومن بی سروپایم
حق داری اگربی سروپا را نپذیری

من"ناعم زارم که گدای در عشقم
شاه؛ از تو بعید است گدا را نپذیری

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 23:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد